.
#هفتمین_روزشهدای_کربلا_وامام_حسین_علیه_السلام
امشب شبِ هفتِ عزا بهرِ حسين است
کرببلا غرقِ عزا و شوروشین است
حوّا و مریم ، آسیه ، کلثوم و هاجر
در کربلا امشب زند بر سینه و سر
هم آدم و نوح و خلیل الله و عیسا
هم مصطفی و مرتضی وخضروموسا
امشب به دشتِ کربلا اندر عزا یند
بهر حسین و آن شهیدان در نوایند
امشب که شامِ هفتمِ آقا حسین است
بهر حسین گریان شهِ بدروحنين است
زهرای اطهر بر حسینش گریه دارد
بر یاوران و اهلبیتش غصّه د ارد
ختم رسل بهر حسین خود عزادار
هم غصّه دار زینب و سجّاد تبدار
درکربلا بنگر چسان شورونوائیست
درهفتمِ آقا بپا امشب عزائیست
این هـفـتمين شامِ جد ا يي ازحسین است
اندر عزا زین العبا و زینبین است
دراین شبِ هفتم همه غرقِ عزایند
هم زینب و اهل حرم نوحه سرایند
اندر دلِ زندانِ کوفه این شب تار
باشند از بهرِ حسین امشب عزادار
آل نبی را بین که در تاریکی یِ شب
اندر دلِ زندان همه در تاب و در تب
نوحه سرا کلثوم و زینب بر شهیدان
اندر دلِ زندان همه در آه و افغان
دور از نگاهِ آن یزیدیهایِ کافر
اندر دلِ زندان زند بر سینه وسر
از داغِ هفتاد دو لاله داغدارند
از بهرِ آن گلهای پرپرغصّه دارند
گلهایِ باغ مصطفا گردیده پرپر
از بهرِ آنان درعزاخاتون محشر
زندا نِ كوفه جملگي با اشكِ ريزا ن
شدذکرشان جانم حسين جا نم حسين جا ن
ای باقری آلِ نبی باشد عزادار
هم زینب و کلثوم و هم سجاد تبدار
#هفتم_امام_حسین #هفتم_امام #هفده_محرم
.
.
#هفده_محرم
هفت روز گذشت
سینه های غم داران همچو شمع سوزان است
خون شده دل یاران هفتم شهیدان است
اشک لاله ها رنگین قلب لاله ها خونین
رأس لاله های دین روی نیزه تابان است
مانده داغ و غم صدها بی نشانه مرقدها
بعد کوفه مقصدها سوی شام ویران است
شد به صبح صادق ها هفتم شقایق ها
خون ز داغ عاشق ها قلب هر بیابان است
حنجری فغان دیده قامتی کمان دیده
گلشنی خزان دیده در حصار زندان است
مثل دیده ی گردون سینه ای ز غم گلگون
چشم زینب محزون غرق موج و توفان است
رفته دیر راهب سر چون شقایقی پرپر
دختری ز غم مضطر خواهری پریشان است
یاس سرخ جاویدی عطر باغ امیدی
رأس پاک خورشیدی در تنور مهمان است
تازیانه ی دشمن خورده دائما" بر تن
این که می کند شیون دختر است و گریان است
زورقی به دریا نیست رد پا به صحرا نیست
سیلی اش تسلا نیست دختری که نالان است
زینب است و جان او روی نی نشان او
جاری از لبان او آیه های قرآن است
گل خزان به باغ او اشک غم چراغ او
هر سری ز داغ او بی سر است و سامان است
دیده شعله افروزش شد دلم غم آموزش
از غم جگر سوزش سینه آتشستان است
در طریق عشق و غم روی لاله ها شبنم
در غباری از ماتم گرد غم به دامان است
جان عاشقان بر لب روز آسمان شد شب
«یاسر» از غم زینب غرق آه و افغان است
**
محمود تاری «یاسر»✍
#شب_هفت_امام #شب_هفتم_امام
#هفتم_امام
.