#شب_هفتم_امام_حسین_ع
#هفت_روز_گذشت
سینه های غم داران همچو شمع سوزان است
خون شده دل یاران هفتم شهیدان است
اشک لاله ها رنگین قلب لاله ها خونین
رأس لاله های دین روی نیزه تابان است
مانده داغ و غم صدها بی نشانه مرقدها
بعد کوفه مقصدها سوی شام ویران است
شد به صبح صادق ها هفتم شقایق ها
خون ز داغ عاشق ها قلب هر بیابان است
حنجری فغان دیده قامتی کمان دیده
گلشنی خزان دیده در حصار زندان است
مثل دیده ی گردون سینه ای ز غم گلگون
چشم زینب محزون غرق موج و توفان است
رفته دیر راهب سر چون شقایقی پرپر
دختری ز غم مضطر خواهری پریشان است
یاس سرخ جاویدی عطر باغ امیدی
رأس پاک خورشیدی در تنور مهمان است
تازیانه ی دشمن خورده دائما" بر تن
این که می کند شیون دختر است و گریان است
زورقی به دریا نیست رد پا به صحرا نیست
سیلی اش تسلا نیست دختری که نالان است
زینب است و جان او روی نی نشان او
جاری از لبان او آیه های قرآن است
گل خزان به باغ او اشک غم چراغ او
هر سری ز داغ او بی سر است و سامان است
دیده شعله افروزش شد دلم غم آموزش
از غم جگر سوزش سینه آتشستان است
در طریق عشق و غم روی لاله ها شبنم
در غباری از ماتم گرد غم به دامان است
جان عاشقان بر لب روز آسمان شد شب
«یاسر» از غم زینب غرق آه و افغان است
**
محمود تاری «یاسر»