eitaa logo
امام حسین ع
18.4هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5780744784612166705.mp3
5.58M
‍. من زینب صبور تو بودم ولی حسین هنگام قتل صبر تو صبرم تمام شد ◼️ علی الحسین واویلا ◼️ دیدم که جای آب لبت نیزه میخورد از آن به بعد آب به لبها حرام شد ◼️ علی الحسین واویلا ◼️ ای احترام واجب زینب دم غروب عریان شدی و جسم تو بی احترام شد ◼️ علی الحسین واویلا ◼️ خیلی نگاه شان به من اذیت کننده بود دور و بر تو دور و برم ازدحام شد کارم کجا کشیده که پرده نشین شهر با شمر بد دهن سر تو هم کلام شد ✍ ...........
. تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم مثل تو درد گرفته همه ی بال و پرم گرچه من عین حسن زهر نخوردم اما پاره پاره شده حاال همه جای جگرم ترسم این است که زنهای حرم جان بدهند گر ببینند که افتاده ای از پا پسرم چشم من تار شده یا که تو کوچک شده ای علی اکبر، علی اصغر شده ای در نظرم خبرش پخش شده پخش شدی روی زمین خبرش پخش شده ریخته ای دور و برم من از این چند برابر شدنت فهمیدم چقدر کینه به دل داشته اند از پدرم بغلت میکنم و از بغلم میریزی آه بابا چه کنم با تو و این دردسرم با چنین ریخت و پاشی که شدی ممکن نیست که تو را یک نفری تا دم خیمه ببرم دارد از سمت حرم عمه ی تو میآید ولدی گفتنم انگار رسیده به حرم ✍ ........................ ماه رحمت شده پس حال بکا را برسان نفس اهل مناجات و دعا را برسان سال نو شد غم ما کهنه تر از هرسال است بده عیدی به همه، صاحب ما را برسان ما رساندیم دل بی سر و پا را به حرم دلمان تنگ شده! صحن رضا را برسان نرسان مرگ مرا تا که علی هم برسد زودتر صاحب ایوان طلا را برسان کار به فاطمه باشد همه را می بخشند لحظهء بخشش دلسوخته ها را برسان هرکسی نوکر زهراست گدای حسن است تا در خانه ارباب، گدا را برسان سرِ ما را بِشِکن این دل ما را نَشِکن بیقرار حرمم، کرببلا را برسان نسخهء درد همه تربت اعلاست حسین بی جهت نیست مریضیم! شفا را برسان وای از آنجا که حسین بن علی ناچاراً گفت زینب به من آن کهنه عبا را برسان خواهرم پاشو کمک کن به جوانان حرم به حرم این تن انگشت نما را برسان عج ✍ .
. گریه کنید مادر ما بیگناه بود گریه کنید مادر ما پا به ماه بود حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش در قتل او مشارکت یک سپاه بود یک لات هم نبود بگوید در آن میان نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود دیگر کسی به چهره ی قبلش نمی شناخت پایین پلک فاطمه از بس سیاه بود از شدت خجالت از هم در این سه ماه راه کلام این زن و شوهر، نگاه بود جای تمام شهر برایش علی گریست جای تمام شهر علی غرق آه بود نگذاشت تا که فاطمه نفرینشان کند ورنه به آه فاطمه عالم تباه بود همصحبتی نداشت دگر بعد فاطمه تنها کسی که گوش به او داد چاه بود رغبت نداشت پا بگذارد به خانه اش راه عبورش از وسط قتلگاه بود ✍ .