.
السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه
من که در پیچ و خم جاده ی دنیا ماندم
دردم این است چرا این همه تنها ماندم؟
یک نفر نیست به داد من تنها برسد؟
در پی" راه بلد" در دل صحرا ماندم
حل این مشکل امروز به دست فرداست
چند سالیست که در حسرت فردا ماندم
در حقیقت شده آیا که بپرسم از خود
چقدر منتظر #یوسف_زهرا ماندم؟
من به دنبال تو اما تو کنارم هستی
آه، من با لب تشنه، لب دریا ماندم
چه کسی گفته که تو غایبی آقا؟ غلط است
من آلوده در این غیبت کبری ماندم
نوکری رو سیه ام، جای تعجب دارد
با تمام بدی ام باز هم "آقا" ماندم
یا بگویید: بیا، یا که بگویید: برو
خسته ام بس که در این شاید و اما ماندم
پسر فاطمه، نگذار که ناکام شوم
جلوه کن منتظر جلوه ی طاها ماندم
#کربلا، پای پیاده، چه قدر می چسبد
من که امسال هم از کرب و بلا جا ماندم
#نـوكــر_نـوشــت:
#مـهــدی_جــان
شعرم نفس بریده به لکنت رسیده است
ای شرح اضطراب دلم، جمعه شد بیا
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #آدینتون معطر بنام #منتقم_خون_ابا_عبدالله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_ستارعباسی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
.
#یوسف_زهرا! #امام_زمان
اَلا ای یوسف زهرا! مرا درسيست از قرآن
يقين که نیست بیحکمت، کلام خالقِ منّان
خدا فرموده در ذکرش،روایت کرده اینرا که...
زلیخا ماتِ زیباییّ یوسف گشت و شد حیران
بهشوق روی زیبایش قرارش رفت از دستش
پس از آن کرد دعوت،حجّت حق را به یکعصیان
چه شد؟ با تَركِ یوسف،صحنه را یکباره در آنجا
خدا نگذاشت تا یابد زلیخا عزم را سامان
زلیخا باز، ظلم دیگری یک طور دیگر کرد
به کِذب و خُدعه،بیجُرم و خطا انداختش زندان
ندارم کار با این قصّه و تنها بُوَد حرفم:
همین آدم که اینسان کرد با پیغمبر یزدان...
در آخر گشت اهل او، کنار او... برای او...
کرامت را ببین و لطفومِهر و بخششواحسان!
الا ای یوسفِ زهرا! مرا در هجرِ رویت بین...
خيالِ حُسنِ وجهِ تو، شکارم کرده آقا جان!
اگر چه روسیاهم از گناهانِ فراوانم
یقیندارم اگر خواهی شوم من،مال تو یکآن
تمام #جمعه ها حرفم: " اباصالح! بخر من را "
دعای #ندبه میخوانم به شوقِ خَتم ِ اينهجران
سگ دربان نمیخواهی؟ الا ای یوسف زهرا!
نی ام بدتر از آن زن، تو، بِهی از یوسف کنعان
#محمد_علی_نوری ✍
جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱
.