eitaa logo
امام حسین ع
22.3هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه مسجد یکی، مناره یکی و اذان یکیست قبلـه یکی، کتاب یکی، آرمـان یکیست ما را به گرد کعبه طـوافیست مشترک یعنی قرار و مقصد این کاروان یکیست فرموده است: «واعتصموا...، لا تفرّقوا» راه نجات خواهی اگر ریسمان یکیست توحید حرف اول دین است اسلام ناب در همه جای جهان یکیست مکر یهود عامل جنگ و جدایی است پس دشمن مقابلمان بی‌گمان یکیست سنـی و شـیعـه فـرق ندارد برایشان وقت بریدن سرمان تیغشان یکیست سـادات، پیش اهـل تسنن گرامی‌اند اکرام و احترامِ به این خاندان یکیست دشمن! دسیسه‌ی تو به جایی نمیرسد تا آن زمان که رهبر بیدارمان یکیست : در بـزم هميشه سبز ايمـان، صلوات در محضـر آيـه هاى قـرآن، صلوات با زمـزمـه ى نام "" بفرست همـراه گل و نسيم و باران، صلوات صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام تجلی شیعه و سنی براساس اشتراکات مذهبی گرامی باد.
💐💐💐💐💐💐💐💐 سلام صبح روز چهارشنبه شما بخیر السلام علیکم یا اهل بیت النبوه موسی ابن جعفر ع وعلی ابن موسی الرضا ع و محمد ابن علی ع وعلی ابن محمد الهادی علیه السلام یاحی یاقیوم 🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽 🌻‍ چرا دو سجده در نماز ✍حضرت امام موسي بن جعفر علیه السلام فرمود: "در شب معراج خداوند به رسول خود امر كرد كه وضو بگيرد و نماز بخواند. پيامبر وضو گرفت و تكبيرة الاحرام گفت و حمد و سوره را خواند و ركوع رفت و به دستور خداوند سر به سجده گذاشت و تسبيح خدا كرد پس از سر برداشتن بدون اينكه خداوند مجدداً دستور سجده بدهد نبي گرامي اسلام به خاطر عظمت و جلالت پروردگار سر به سجده گذاشت و خدا را تسبيح نمود. به همين خاطر خداوند امر فرمود همه در نماز در هر ركعتي دو سجده نمايند. 📚‍ صدوق، علل الشرايع، ج ۲، ص ۳۱، حديث۳ امام صادق علیه السلام فرمود: "معنا و تأويل سجده اول در واقع اين است كه نماز گذار مي‏گويد: منها، خلقني؛ يعني از زمين مرا آفريدي. وقتي سر بلند مي‏كند، مي‏گويد: منها اخرجتنا؛ از خاك خارجم كردي، وقتي سجده دوم مي‏رود مي‏گويد: و اليها تعيدنا؛ به سوي زمين ما را برگرداندي و وقتي سر بلند مي‏كند، در واقع مي‏گويد: و از زمين بيرون مان مي‏سازی (و منها تخرجنا) 📚‍ صدوق، علل الشرايع، ج ۲، ص ۳۱ منبع: کانال جامع قرآن کریم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم تجلی شیعه و سنی براساس اشتراکات مذهبی گرامی باد. .
. مدح خوانی ویژۀ میلاد پیامبرِ ختمی مرتب محمد مصطفی و امام صادق علیه السلام به نفس حاج محمد یزدخواستی ┅═❁•○◉♡◉○•❁═┅ @emame3vom بت فراوان گشته اما دینِ حق تسلیم نیست تا سپیدی هست از تاریکی شب بیم نیست پیش سنگ و چوب اگر این قوم سر خم می کنند می رسد مردی كه رسمش اينچنين تعظیم نیست کار وحی این بار با جَهل عرب افتاده است کار موسی ، کار عیسی ، کار ابراهیم نیست وحی راهش خرق عادت ، وحی رسمش معجزه است آنچه می گویند و می گویید و می گوییم نیست می رسد از راه طفلی ، پیشگویان گفته اند می رسد روزی که مثلش هیچ در تقویم نیست می رسد طفلی که دنیا سر به راهش می شود هر دلی غم داشت او پشت و پناهش می شود سنگ باران می کند اینک سپاه فیل را آنکه بر فرعون نازل کرد قهر نیل را کعبه را بی شک برای دین خود می خواسته آنکه نازل کرده از منقارها "سجّیل"را پا به دنیا می گذارد کودکی تاریخ ساز مکه از خاطر نخواهد برد "عامُ الفیل"را در روایت نیست ، اما بر سر گهواره اش بی گمان از کودکی می دیده جبرائیل را می رسد از راه مردی ، گشته ام تورات را می رسد از راه مردی ، خوانده ام انجیل را آنکه عمری منتظر بودیم دیگر آمده است مژده داد "انجیل یوحنّا" که نامش "احمد"است بوی عطرش کوچه های مکه را برداشته او که بین شانه اش مهر نبوت داشته بین موهای سیاهش چارده موی سپید خرمنی جو گندمی پیچیده در هم کاشته در شبِ مویش نمایان بود صبح روشنی بیرقی از نور در پیشانی اش افراشته شانه زد در مویِ خود، آیینه از حسرت شکست در تبرّک هر کسی یک تار مو برداشته بانمک تر بوده از یوسف ، خدا در خلقتش هرچه بوده است از هنر در جان او انباشته گرچه از سوی خدا با حکم ارشاد آمده فیض اجباری است ، با حُسن خداداد آمده با خودش از آسمان خُلق امین آورده است آسمان را با خودش رویِ زمین آورده است نور باران شد «حرا» تا وحی نازل شد: "بخوان" آیه را از سوی حق روح الامین آورده است «لات» و «عزا» در هراس از «قُل هُوَ اللهُ اَحَد» جایِ شک باقی نمی ماند، یقین آورده است رفته اوج آسمان و ریسمان آویخته رشته ای محکم چنان حبلُ المتین آورده است باده می آرد، خمارانش سبو آورده اند هم خدیجه ، هم علی ، ایمان به او آورده اند عشق هجّی می شود با "میم" و "حا" و "میم" و "دال" «اشهد انَ‌...ـ اذانِ عشق مي گوید بلال شاعر : .
. از بام و در کعبه به گردون رسد آواز کامشب در رحمت به سماوات شده باز بت‌های حرم در حرم افتاده به سجده ارواح رسل راست هزاران پر پرواز کعبه زده بر عرش خدا کوس تفاخر مکه شده زیبای دل‌افروز و سرافراز جا دارد اگر در شرف و مجد و جلالت امشب به سماوات کند خاک زمین ناز از ریگ روان گشته روان چشمۀ توحید یا کوه و چمن باز چو من نغمه کند ساز دشت و در و بحر و بر و جنّ و بشر و حور در مدح محمّد همه گشتند هم‌آواز هر ذرّۀ کوچک شده یک مهر جهان‌تاب هر قطرۀ ناچیز چو دریا کند اعجاز جبرئیل سر شاخۀ طوبی چو قناری در وصف محمّد لب خود باز کند باز جبرئیل چه آرد؟ چه بخواند؟ چه بگوید؟ جایی که خداوند به قرآن کند آغاز خوبان دو عالم همه حیران محمّد یک حرف ز مدحش شده ما کانَ محمّد این است که برتر بود از وهم کمالش جز ذات الهی همه مبهوت جلالش رضوان شده دلدادۀ مقداد و ابوذر فردوس بود سائل درگاه بلالش والله قسم نیست عجب، گر لب دشمن چون‌دوست ز هم بشکفد از خلق‌وخصالش هرگز به نمازی نخورد مُهر قبولی هرگز، صلوات اَر نفرستند به آلش بی رهبری‌اش خواهد اگر اوج بگیرد حتی ملک العرش بسوزد پر و بالش یوسف ببرد حُسن خود از یاد گر او را یک منظره در خاطره افتد ز خیالش این است همان مهر درخشنده که تا حشر یک لحظه به دامن نرسد گرد زوالش گل سبز شود از جگر شعلۀ آتش در وادی دوزخ فتد ار عکس جمالش چون ذات خدای ازلی لَیسَ کَمِثلِه باید که بخوانیم فراتر زمثالش ایجاد بود قبضه‌ای از خاک محمّد افلاک بود بسته به لولاک محمّد ای جان جهان بسته به یک نیم نگاهت دل گشته چو گل سبز به خاک سر راهت هم بام فلک پایگه قدر و جلالت هم چشم ملک خاک قدم‌های سپاهت عیسی به شمیم نفست روح گرفته دل بسته دو صد یوسف صدّیق به چاهت دل‌های خدایی، همه چون گوی به چوگان ارواح مکرّم همه درماندۀ جاهت از عرش خداوند الی فرش، به هر آن هستند همه عالم خلقت به پناهت دائم صلوات از طرف خالق و خلقت بر روی سفید تو و بر خال سیاهت زیباتر و بالاتری از آنکه به بیتی تشبیه به خورشید کنم یا که به ماهت سوگند به چشمت که رسولان الهی هستند به محشر همه مشتاق نگاهت زیبد که کند ناز به گل‌خانۀ جنّت خاری که شود سبز در اطراف گیاهت این نیست مقام تو که آدم به تو نازد عالم به تو، خلّاق دو عالم به تو نازد صد شکر که عمری ز تو گفتیم و شنیدیم هر سو نگریدیم گل روی تو دیدیم هرجا که نشستیم به بام تو نشستیم هر سو که پریدیم به بام تو پریدیم عطر تو پراکنده شد از هر نفس ما هر گه به سر زلف سخن شانه کشیدیم زان روز که گشتیم ز مادر متولّد از مأذنه‌ها روز و شب اسم تو شنیدیم مرگی که به پای تو بود زندگی ماست ماییم که در موج عزا عید سعیدیم تا بودن ما نام محمّد به لب ماست روزی که نبودیم به احمد گرویدیم آب و گل ما را که سرشتند ز آغاز آغوش گشودیم، وصالش طلبیدیم زان باده که در سورۀ زیبای محمّد اوصاف ورا گفته خداوند، چشیدیم آن باده که از ساغر فیض ازلی بود سرچشمۀ آن کوثر و ساقیش علی بود روزی که عدم بود و عدم بود و عدم بود نه ارض و سما بود نه لوح و نه قلم بود تسبیح خدا در نفس پاک محمّد لب‌های علی همسخن ذات قِدَم بود روزی که گل آدم خاکی بسرشتند آدم به تولّای علی صاحب دم بود از خاک قدم‌های علی کعبه بنا شد او را نتوان گفت که نوزاد حرم بود روزی که کرم بود دُری در صدف غیب والله علی قبلۀ ارباب کرم بود بر قلب علی علم خدا از دل احمد چون سیل خروشنده روان در دل یم بود در بین رسولان که به عالم علم استند نام نبی و نام علی هر دو علم بود در جوف نبی دید نبی حمد خداوند با نعت وی و مدح علی ذکر صنم بود بالله تجلّای نبی مطلع الانوار والله تولّای علی فوق نعم بود خلقت چو خدا خالق بخشنده ندارد خالق چو نبی و چو علی بنده ندارد از خالق دادار بپرسید علی کیست از احمد مختار بپرسید علی کیست جز شخص علی شخص علی را نشناسد از حیدر کرّار بپرسید علی کیست شمشیر به دشمن دهد و شیر به قاتل از قاتل خونخوار بپرسید علی کیست با دار بلا انس بگیرید و در آن حال از میثم تمّار بپرسید علی کیست در غزوۀ بدر و احد و خیبر و احزاب از تیغ شرربار بپرسید علی کیست از نخلۀ خرما و در و دشت و بیابان از چاه و شبِ تار بپرسید علی کیست از حُجر و سعید، ابن جُبَیر و ز ابوذر از مالک و عمّار بپرسید علی کیست جز فاطمه کس محرم اسرار علی نیست از محرم اسرار بپرسید علی کیست بگرفت به کف جان و سر و جای نبی خفت از آن همه ایثار بپرسید علی کیست «میثم» چه در اوصاف علی گویدوخواند جز حق نتواند نتواند نتواند @emame3vom «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 نخل میثم .
. بر مشام جان رسد بویی ز جنّات‌النّعیم یا ز کوی سیّد ابرار می‌آید نسیم؟ حرف اوّل، نقطۀ آخر ز دیوان وجود طای طاها،‌یای یاسین،‌صاحب خُلق عظیم اشرف اولاد آدم آنکه از مولود او باب رحمت باز شد بر خلق از ربِّ رحیم تا رسول هاشمی از غیب آمد در شهود شد میسّر دیدن انوار خلاّق علیم گشت تا چشم دو عالم روشن از دیدار او چار امُّ و هفت اَب گردید عِنّین و عقیم سامری را تا نماید سر به زیر از ساحری با ید بیضا علم شد دست موسای کلیم از کف کافی، چو ابراهیمِ دلجوی فقیر از دم شافی، چو روح‌الله شفابخش سقیم هر زمان از خاک کویش بگذرد باد صبا چون مسیحا زنده گردد از دمش عظم رمیم شاه اورنگ فَاَوحی،‌ ماه برج اِصطَفا محرم اسرار اسری، معدن لطف عمیم انبیاء را رهبر معراج از رأی رزین اولیاء را مشعل منهاج از قلب سلیم از اَلَم نَشرَح به‌دست آید که اندر صدر او از الف تا یا بود آیات قرآن کریم احمد امّی که از حسن کلام دلپذیر خوانده‌اند امّ‌الکتابش، نکته‌سنجان فهیم وصف خورشید جمالش تا مه گردون شنید چون هلال ابروانش گشت از غیرت دو نیم نور شمع آفرینش نیّر بزم حدوث مظهر انوار بینش مظهر حیّ قدیم نوگل گلزار عزّت را دل‌آرا رنگ و بو سنبل بستان رفعت را روان‌پرور شمیم کعبه و میزاب و زمزم،‌ مشعر و رکن و مقام قبله و میقات و منسک،مروه و حجروحطیم فیض‌بخش اهل عالم از جواد و از بخیل جرم‌پوش نسل آدم از کریم و از لئیم مدّعای عارف و عامی به گاه اهدنا رهنمای عالی و دانی به راه مستقیم لطف و قهرش جاودان‌سرمایۀ خوف و رجا حبّ و بغضش در جهان پیرایۀ امیّد و بیم حاکم احکام سبحان عالم غیب و شهود ناظم اجرام و ارکان، قائل قول قویم خواجۀ آزادگان کز سجده بر خاک درش جبهۀ گردون ز داغ مهر و مه باشد وسیم مطبخ اطعام او را طارم اعلاء دخان نعمت اکرام او را ساحت غبرا ادیم عبد درگاهش اگر، عاصی رود سوی جنان منکر جاهش اگر، عابد رود سوی جحیم پیروان شرعِ او را، از قضا غلمان غلام رهروانِ راه او را، در جزا حورا ندیم اندکی تا پی برد بر کُنه ذات مصطفی با کمال عقل و دانش باز درماند حکیم گر ز قدر و جاه عقل کل خبر خواهی «شکیب»! در مقام لی مع‌الله روز و شب باشد مقیم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 دیوان شکیب اصفهانی @emame3vom .
. شه سریر سیادت، مه سپهر کمال نمود از افق مجدِ آفتابِ جمال ندانم از چه طرف سر زد آفتاب امروز که شام هجر بدل شد به بامداد وصال خدیو ملک رسالت در این همایون ماه فکند بر سر خورشید سایۀ اقبال به یُمن مولد مسعود احمد محمود زُدود زآینۀ روزگار زنگ ملال ز تاب طلعت او با کمال زیبایی نمود جلوه جمال مُهیمِن متعال شهی که فرش درش قبله‌گاه عرش مجید مهی که نور رخش آفتاب برج جلال نبیّ امّی مکّی که جبرئیل امین بر آستانۀ او خادمی است چون میکال بحار رحمت رحمان که از عنایت او سحاب فیض ببارد به برّ و بحر و جبال به عرصه‌ای که نماید براق او جولان به یک دو گام بماند ز پویه خنگ خیال پناه عالم و آدم که باب احسانش در آسمان و زمین است کعبۀ آمال "شکیب"! تا به معانی رسی ز راه بیان بکوش از دل و جان در ثنای احمد و آل «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom 📚 دیوان شکیب اصفهانی .
سرود زیبا ویژۀ میلاد پیامبرِ ختمی مرتب محمد مصطفی و امام صادق علیه السلام به نفس حاج محمد یزدخواستی •✾• ┅═❁•○◉♡◉○•❁═┅ @emame3vom ┅═❁•○◉♡◉○•❁═┅ جوونه زده گلایِ خنده رویِ لب دنیا شده نازل آیه هایِ رحمت و سورۀ طه خبر رسیده که با لطفِ خدایِ حیِ سرمد قدم رو خاکِ زمین گذاشته حضرتِ محمد نازل شد رحمتِ عام ، بر دستِ آمنه .. صاحبِ اخلاقِ عظیم ، الگویِ مومنه .. خُلقِ نیکویِ او ، کرده خَلقُ مطیع با نفس هایِ او ، شده این ماه ربیع زمین و آسمون پُر شده از عطرِ حضورش ستاره ها همه تابشی از جلوۀ نورش خدا براش چقد سنگِ صبور گذاشته اینجا بهار میاد به کوچه هایِ مکه با عبورش « یا محمد رسول الله عشقِ بی حد رسول الله » خدا با ستاره کرده آسمونُ ریسه بندون زمین شادِ از طلوع ششمین خورشیدِ گردون تابید نورِ جمالش به رُخِ تاریکیِ شب اومد اونکه قرارِ که بشه صاحبِ مذهب دینُ شدیم مدیونِ تو ، با فقهِ جعفری .. تو که شفیعِ شیعه ها در رویِ محشری .. اومدی تا غم و غصه از دل بره خنده رویِ لبِ حضرتِ باقرِ زمان ثابت شده چه بی نظیرِ این دقایق زمین شده پر از عطرِ خوشِ یاسُ و شقایق رویِ لبِ همه اهل جهان نشسته این ذکر خوش اومدی از آسمونا یا حضرتِ صادق « صادقِ آل پیمبر .. یابن الزهرا یابن الحیدر » دعاهامون خدارو شکر که مستجاب شد آخر مسلمونا همگی با هم شدن مثله برادر با دشمنایِ دین نمیکنه قلبِ ما سازاش داریم جشن میگیریم این عیدُ با شکستِ داعش ما وارثِ زمین میشیم ، این وعدۀ خداست .. پیروزیِ لشگرِ حق ، پیغامی آشناست .. کاش بگیریم یه روز با همه عاشقان جشنِ پیروزیُ با امام زمان نشسته نقشِ خنده بر لبِ مردمِ ایران برایِ نقشه داره قومِ مسلمان صبحِ پیروزی اگرچه یک بهارِ پر شکوفه ست ولی خالیِ جای خندۀ سرخِ شهیدان .
. صلی الله علیه و آله حقیقت مثل خورشید است در یک صبح بارانی نمی‌ماند به پشت ابرهای تیره زندانی حقیقت کشتی امنی‌ست در بین تلاطم‌ها که ما را می‌برد تا ساحل از دریای توفانی حقیقت برکهٔ آبی‌ست در گرمای تابستان میان یک کویر تشنهٔ خشک و بیابانی حقیقت شوق پیغمبر به سلمان است تا آخر نه سلمانی که دارد با خودش آیات شیطانی اگر آیینه‌ای از شرح حال ما سخن گوید بگوید آه! حیرانی! بگوید آه! حیرانی بیا دل‌سوز هم باشیم نه پاسوز یکدیگر «خدارا یک نفس بنشین گره وا کن ز پیشانی» برادر! با جدل؛ با تفرقه؛ بازندهٔ جنگیم به قحطی می‌رسیم این‌گونه در اوج فراوانی شنیدم از روایات صحاح و متن مُسندها میان درس‌های خارجِ آیات ربانی من از احوالتان غافل نبودم لحظه‌ای حتی و از اقوالتان، هر چند می‌دانم که می‌دانی برای اتحاد ما همان صبر علی کافی‌ست که با صبر است اگر مانده‌ست نامی از مسلمانی سپید از گریه شد چشمان پیغمبر، برادرها! که پشت میله‌های ظلم، یوسف مانده زندانی شب میلاد لبخند است، میلاد رسول‌الله بیا امشب به مهمانی که پشت در نمی‌مانی سرانجام مسیر سید قطب است همراهی مسیر روشنی که نیست فرجامش پریشانی به شوقت «یاء وحدت» هم کنار قافیه آمد همین‌که هدیه آوردم گلی در دست گلدانی الهی که بهار از کوچه‌های دور برگردد که دنیا یخ زده در بین این عصر زمستانی شاعر/ رضا خورشیدی‌فرد در باید بر امتِ اسلامی و مشترکات تاکید کرد. و با خواندنِ و میتوان درس گرفت و وحدت آفرین شد. .
🔹دل بیقرار نیست 🔸"ادا در می آوریم" 🔹چشم انتظار نیست 🔸"ادا در می آوریم" 🔹بر لب دعای ندبه... 🔸و دل غرق‌شهوت است 🔹این انتظار نیست😞 🔸"ادا در می آوریم" 🔹آقا محب واقعی‌ات درمیان‌ما 🔸یک از هزار نیست 🔹"ادا در می آوریم" 🌹سهم‌شماترک یک‌گناه برای‌ظهور مهدی‌فاطمه 🌹جهت تعجیل در فرج و سلامتی امام زمان هفته_وحدت
‍ . سرود میلاد سبک جواد مقدم "گل دراومد امشب" باز دوباره امشب مدینه گشته گلشن از قدوم صادق شدچشم باقر روشن ششمین گل دین امشب رسیده ازراه گل ام فروه آمد به عزت و جاه نور خالق آمد حضرت صادق آمد(۲) گل واشده امشب زیبا شده امشب بابا شده امشب حضرت باقر خورشیددین اومد نور مبین اومد حق الیقین اومد طیب و طاهر نور خالق آمد حضرت صادق آمد(۲) مدینه شد امشب لبریز نور داور آمده به دنیا نور دل پیمبر ام فروه شد شاد خانه ی دل شدآباد گشته پرز شادی مدینه روز میلاد نور خالق آمد حضرت صادق امشب خبر اومد قرص قمر اومد وقت سحراومد حضرت صادق ازکرم خدا یارو حبیب اومد بر ما طبیب اومد حضرت صادق نور خالق آمد حضرت صادق آمد شیعیان حیدر کعبه ی دلها اومد بحردین حق را گوهر یکتااومد در سپهر اسلام خورشیدرخشان اومد هدیه ای به باقر ازحی سبحان اومد نور خالق آمد حضرت صادق آمد ماه بی قرینه سر زدز مدینه ماه رو زمینه حضرت صادق جان مومنینه اودرثمینه یار مه جبینه حضرت صادق نور خالق آمد حضرت صادق آمد در سپهرعترت سرزده ماهپاره از سما بریزد بزیر پاش ستاره ام فروه بوسه زندبه روی ماهش از تمام عالم دل میبره نگاهش نور خالق آمد حضرت صادق آمد حیدری پیامش احمدی کلامش فاطمی مرامش حضرت صادق مهرش ارمغانه نامش جاودانه لطفش بیکرانه حضرت صادق نور خالق آمد حضرت صادق آمد ‍ مکه گشته امشب وادی طور دیگر آمده به دنیا ای عاشقان پیمبر آمده محمد با جاه و با جلالت آمنه زد بوسه بر خاتم رسالت حضرت محمد(۲)یا مصطفی محمد(۲) خورشیدعیان اومد دارالامان اومد روح و روان اومد ختم رسالت پیغمبر اعظم شفیع دو عالم بر خالقی محرم ختم رسالت حضرت محمد(۲) یا مصطفی محمد(۲) هفدهم زماه ربیع الاول آمد عاشقان حیدر خاتم مرسل آمد مکه گشته امشب غرق سرور دیگر شده برپا جشن و شادی و شور دیگر حضرت محمد یا مصطفی محمد صبح ظفر اومد خیرالبشر اومد وقت سحر اومد رسول اکرم باشد او پدیده از مقدمش عیده مهراو کلیده رسول اکرم حضرت محمد یا مصطفی محمد از سوی خداوند هادی امت آمد بر دل جهانی نور بصیرت آمد نام او محمد باشد خدایی سیرت اوپیمبر ماست مظهر جود و رحمت حضرت محمد یا مصطفی محمد روشن عیون ماست مهرش درخون ماست اورهنمون ماست ختم رسولان برپاست پرچم او جنت حرم او زیباست کرم او ختم رسولان حضرت محمد یا مصطفی محمد ایکه بین عالم هستی توبی قرینه شب میلادتو رفته دلم مدینه یا رسول اکرم مدینه ات بهشتم شکر حق که باشد مهر تو در سرشتم حضرت محمد یا مصطفی محمد تو روح دعایی نور دل مایی بر ما مقتدایی حضرت احمد اسلام مکتب ماست دین ومذهب ماست روز از تو شب ماست حضرت احمد حضرت محمد یا مصطفی محمد (ص)_ .