eitaa logo
امام حسین ع
21.4هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
ShabArafeh1396[04].mp3
39.07M
🤲 دعای (اللَّهُمَّ یَا شَاهِدَ کُلِّ نَجْوَى ...) 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 💠 از اعمال شب 👈 مشاهده متن: Meysammotiee.ir/post/1433
. ┄┅═══••↭••═══┅┄ حالا که من از حرم دورم درمونم صبر ، اخه مجبورم .... یه سلام میدم با حسرت طرف کربلا آرزو دارم بمیرم عرفه کربلا .... غم کربلا ... منو میکشه ... دل من فقط .... تو حرم خوشه لبیک یا حسین .... هر کی یکبار کربلا رفته ... بطلب ما رو آقا هر هفته ... مگه ما نوکر نبودیم،رزقمونُ بده ... مگه ما گریه نکردیم،مادرت شاهده ... گریه می کنم ... بیا و ببین مادرت میگه به من آفرین ... لبیک یا حسین .... (ساقی دل رو بیقرارش کن به حسین ما رو یه سفارش کن ....) 2 سر و کار سینه زن ها با ابوفاضلِ حتی ذکر ارمنی ها یا ابوفاضلِ دستای قلم ... دستمو بگیر .... صاحب علم ... دستمو بگیر .... لبیک یا حسین ....... ____ حالا که من از حرم دورم  درمونم صبرِ آخه مجبورم  یه سلام میدم با حسرت طرف کربلا  آرزو دارم بمیرم عرفه کربلا  غم کربلا من و می کشه  دلم من فقط تو حرم خوشه  حسین وای  صل الله علیک یا اباعبدالله  بابی انت و امی یا ثارالله  می دونم نوکری بلد نیستم  می دونی این قدا که بد نیستم  هر چی باشم گریه کنم  هر چی باشم سینه زنم  هر جایی که روضه به پاست یه پای ثابتش منم  سفره داره کرمی سایه ی سرمی مهربون تر از مادرمی  ابی عبدالله، ابی عبدالله ...  --  هر کی یک بار کربلا رفته  بطلب مارو آقا هر هفته  مگه ما نوکر نبودیم رزقمون رو بده  مگه ما گریه نکردیم مادرت شاهده  سینه می زنم بیا و ببین  مادرت میگه به ما آفرین  حسین وای  ساقی دل رو بی قرارش کن  به حسین ما رو یه سفارش کن  سرو کار سینه زن ها با ابوفاضلِ  ذکر حتی ارمنی هایا ابوفاضلِ  دستای قلم دستم و بگیر  صاحب علم دستم و بگیر  حسین وای  👇
9.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| صلی الله علیک یه سلام که میدم ایـام‌ شنبه ۲۶تیر۱۴۰۰ | ۶ ذی‌الحجه۱۴۴۲ مداح : کربلایی صلی الله علیک یه سلام که میدم رو به حرم  به حرم میرسه پای دلم  صلی الله علیک دل من به همین حرفا خوشه  آخه دوری ازت منو میکشه  ای قرار من با تو میگذره روزگار من  گره میخوره بی تو کار من جان دلم  من به هوای تو گریه برای تو به خوبیای تو محتاجم  خدا میدونه به شبای جمعه ی کرببلای تو محتاجم  یا لیتنا کنا معک حسین سلام الله علیک  آرام جان من تو به داد دل من میرسی  ای رفیق روزای بی کسی  آرام جان من دیگه قدرتو بیشتر میدونم  تا ابد پای خیمه ات میمونم  میخونم ازت تا که اسم شما میاد وسط  ضربان دلم میگه فقط جان دلم  به حبیب تو چشم طبیب تو اسم غریب تو محتاجم  من به محرم و به شال و پرچم و به بوی سیب تو محتاجم  یا لیتنا کنا معک حسین سلام الله علیک  صلی الله علیک خدا میدونه دلتنگیم آقا  خیلی وقته نرفتیم کربلا  صلی الله علیک یه نگاهی به چشمای ترم  چه خبر از اون ایوون و حرم  ای پناه من تو میدونی چیه صلاح من  همه هستی و تکیه گاه من جان دلم  من به امان تو رحمت خان تو رقیه جان تو محتاجم  من به اجابت دعا به ساحتِ دم اذان تو محتاجم  یا لیتنا کنا معک حسین سلام الله علیک
مداحی_آنلاین_ای_کاش_کسی_روی_لبش_آه_نباشد_حاج_منصور_ارضی.mp3
2.3M
🔳 (ع) 🌴ای کاش کسی روی لبش آه نباشد 🌴با نامه ی او قافله در راه نباشد 🎤حاج ای کاش کسی روی لبش آه نباشد با نامه او قافله در راه‌ نباشد ای کاش که مردی غم بسیار نبیند از بی کسی اش کوچه به کوچه ننشیند دیدی که چه آمد به سرم این دوسه روزه خالی شده بد دور و برم این دوسه روزه هردر که زدم در برویم وا نشد اصلا یک مرد پی یاری من پا نشد اصلا این تن برود زیر لگد پیکر تو نه صدبار سرم بشکند اما سر تو نه هرچند که پاره شده لبهام‌ غمی نیست در پیش شریح اند پسرهام‌ غمی نیست این زخم لب من‌ بفدای لبت آقا هردوپسرم نذر سر زینبت آقا   خاکی شده ام خاک‌ نبیند بدن تو من‌سوخته ام تا نرسد سوختن تو در کوفه به جز بغض علی هیچ‌ ندیدم از مردم کوفه چقدر فحش شنیدم دلها اگر از کینه لبالب بشود چه؟ در شهر علی دختر او‌ سب بشود چه؟ گویا سخن از‌حرمله نامی شده آقا گفتند کماندار چون او نیست در اینجا راهی نشو این سمت که بیراهه زیاد است در بین زنانش زن جراحه زیاد است میترسم ازآن روز که هی داغ ببینی بر کهنه عبا یک تن پاشیده ببینی این‌مردم عیاش همه اهل قمارند بر پیرهن‌ساده ی تو رحم ندارند https://eitaa.com/emame3vom/46577 .
. کاروانی می رود منزل به منزل سوی یار می شود خورشید و مه ازخاک راهش شرمسار گر چه بر کس مقصد و راه سفر معلوم نیست می رود اسوده خاطر اهل دل خرد و کبار کعبه دل شد جدا از کعبه با چشمی پراب تا بماند چشم زمزم تا قیامت اشگبار بحر رحمت می رود تا وعدگاه وصل خویش تا نماند بیش از اینها نینوا چشم انتظار می رسد از هاتف غیبی پیامی اشنا ای حبیبم هر چه گل در آستین داری بیار ای خلیل کربلا سوی منا تعجیل کن هستی خود را در این ماوا بدست ما سپار در طریق عشق ما پیر و جوان را فرق نیست امتحان دارد به یک اندازه شیر و شیرخوار ای ذبیح اعظم دشت وفا خوش امدی تا به ایثارت نمایم بر خلایق افتخار کس چه می داند ز عهد کاروانسالار عشق گشته اینسان در فراق کوی جانان بیقرار .
. اَمان زِ حال وهوایِ سیاه و طوفانی چرا سحر نشود این شب پریشانی ؟! حضور ثانیه های غروبِ غیبتتان کشید عُمر مَرا تا کویرِ حیرانی چه زندگی غریبانه ای به من دادند به زیر بارش این دیده های بارانی صدای خستگی ام را که خوب میشنوی؟؟ رسانده جان به لبم این فِراق طولانی برادری و وفا را زمانه غُسلش داد بِرَس به داد زمان ای رسول کنعانی به منکِران مسیرت اضافه تر گشته شکسته ساقه ی ایمان به تیغ نادانی در انتخاب تو شکی برای مومن نیست؛ همیشه اول وآخِر تویی،تو میزانی... چه سرنوشت بدی سهم آن قبیله شود، که رای شان بشود پینه های پیشانی... بیا که منتظرانت دگر نمیخواهند حیاتِ مُرده ی خود را در اوجِ ویرانی بیا که مَسندتان را نشانه می گیرند چه ظالمان پلیدی به قصدِ سلطانی به روز آمدنت محبسی نخواهد بود که نا امید نگشته،اُمیدِ زندانی به عقل ناقص من،دیر کرده ای،اَمّا صلاحِ مملکتت را تو خوب می دانی! ✍محمدحسن جنتی .
زبانحال حضرت مسلم بن عقیل(ع) حق بده ، دل تپد از سینه به دیدار شما از ازل آمده ام بر سر بازار شما به سَرِ دار رود گر سر من عیبی نیست نرود خار به چشمان گهربار شما می نویسم به سرانگشت ندامت برگرد ای پسرعَم نبود کوفه خریدار شما کوفیان خائن و پیمان شکن و خونخوارند شرط بستند سر چشم علمدار شما لااقل گلشن خود را تو نیاور اینجا داس ها تیز شده از پی گلزار شما باز کرده در خانه به روی من یک زن او بود مرد ترین یاور سردار شما گوییا کوفه ندارد بجز از او مردی من گرفتارم و او گشته گرفتار شما کوفه دارد بجز از طوعه زنی دیگر هم که بود شوهر او دشمن خونخوار شما زن خولی است بود ساکن این شهر که دید نیمه شب در دل مطبخ سر خونبار شما گشته خاکستری از کنج تنور خانه چهره همچو مه و عارض و رخسار شما هودجی دید کز آن نور تلالو می کرد مادری با قد خم گشته عزادار شما نیزه و تشت زر و دیر نصارا و تنور آن چه آمد به سرت نیست سزاوار شما به خدا فلک نجاتی تو و مصباح هدی دین حق یافت بقا در پی ایثار شما شعر: جواد کلهر .
. ما را نوشته اند گدایان مرتضی ما بسته ایم چشم به احسان مرتضی هرگز نبوده ایم پیِ نان هیچ کس هرگز نخورده ایم به جز نان مرتضی ذکر علی است مزه ی شیرین بر لبم فکر علی است طاعت هر روز و هر شبم عشق امیر را زپدر ارث برده ام عبد سرای آل علی هست منصبم حیدر همان کسی است که حق را اقامه بود لحظه به لحظه زندگی اش رنج نامه بود در سفره اش ندید کسی غیر نان جو فکر فقیرهای حجاز و یمامه بود هم مظهر است رب غفور و رحیم را هم آینه است یا علی و یا عظیم را جز او‌ ندیده ایم امیری که اینچنین بر روی شانه اش بگذارد یتیم را طی شد به قرص نان ‌و نمک روزگار او همسفره با فقیر شدن بود کار او جز یک لباس کهنه دگر جامه ای نداشت جانم فدای پیرهن وصله دار او غرق گناه هم که شدی رو به شاه کن دل را به نام و یاد علی رو به راه کن حالا که او قسیم بهشت و جهنم است "شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن" از خاطرم دوباره کرامات او گذشت باید نوشت از علی و ماجرای طشت فهمیده ایم بسط یدش بی نهایت است وقتی که با اراده ی او شمس بازگشت شاعر: 🌹 شروع شعر سوم 👆 🌹 .
. ‍ 🔘🔘🔘🔘 ✅بنداول اقا اسیرکوچه های دردم ببین تو آه خشک وسردم ببین چه بی یارم تنها مسلمم و یه کوچه گردم اقا حال سفیرت روبه راه نیست هیچ کسی اینجا تکیه گاه نیست حتی شبم شبیه قلبه این مردم کوفه سیاه نیست آقا بی یاور و یاروحبیبم تو شهر نامردا غریبم رسیده تا به آسمونا این ناله ی امن یجیبم حسین حسین غریب مادر 🔘➖➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم اقا از بیعت اینجا خبری نیست برای تو که لشگری نیست وقتی بیای کوفه می بینی که از سفیرت اثری نیست اقا ترسم اینه بشی گرفتار تو دست یک لشگر خونخوار دلواپسم خیلی برای دستا و چشمای علمدار آقا خسته ام و دل بیقراره به سمت تو دارم نظاره میخونم هی غریب مادر من از روی دارالعماره 🔘 حسین حسین غریب مادر 🔘➖➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم اقا کوفی دلش هزار تا رنگه اینجا پای عاطفه لنگه اینجا نصیب سر زینب از روی پشت بوما سنگه آقا غمها تو قلبم بی فروغه نیزه فروشی ها شلوغه از نیمه راه برگرد امیرم وعده های کوفی دروغه اقا به یاد غصه های زینب دلم گرفته تو دله شب می دونم می بینه تن تو غرق به خون و نامرتب اقا می میرم آخراز غمه سر تو چشمای خیس خواهر تو می بُرن انگشتت و حتی به طمع انگشتر تو 🔘➖➖➖➖➖🔘 ــــــــــــــــــ 👇
. عرفه روضه ی زینب چقَدَر می چسبد عرفه دیده ی بارانی و تر می چسبد عرفه بال بگیرم ز دم روضه ی تو بزنم تا حرم پاک تو پر می چسبد عرفه گریه کنان خاک بریزم بر سر گر بماند ز غمت در دل اثر می چسبد خواندن خطبه و رسوا شدن اهل عرب نام این کار گذارید هنر، می چسبد سر ارباب جدا شد جلوی نهر فرات روضه خوان روضه بخوان روضه ی سر می چسبد قتلگه بودم و دیدم که کسی می گوید سر بریدن جلوی چشم پدر می چسبد نیزه در دست کسی گفت به صد خوشحالی زدن نیزه به بالای جگر می چسبد ناگهان گفت رقیه به یکی از اعراب زدن عمه ی ما بین گذر می چسبد ؟ یک حرامی به خودش گفت که این زینب هم گر بگیرد ز لگد درد کمر می چسبد جعفر ابوالفتحی .