۲۴
#زمینه
#شام_غریبان
#امام_حسین
#شب_یازدهم_محرم
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
در کربلا
ای عاشقان شام غریبان است
کرب و بلا پر از شهیدان است
زینب غمدیده پریشان است
قلب زینب زین غم مکدر است
گل زهرا در خون شناور است
به همراه فاطمه و علی
در جنت خون دل پیمبر است
آجرک الله یابن فاطمه۴
در کربلا
خون دل جمله ی یتیمان است
روی زمین پیکری عریان است
سکینه و رقیه گریان است
محفل غم گشته کرب و بلا
آتش زده دشمن به خیمه ها
غارت گشته دار و ندارشان
افزون گشته ظلم و جور و جفا
آجرک الله یابن فاطمه۴
در کربلا
بر جان رسد عطر گلان یاس
گردیده زینب علی حساس
افتاده بر زمین تن عباس
سقای عطشان افتاده ز پا
دستانش از پیکر شده جدا
با عمود آهن ز جور و کین
فرق او از هم گردیده دو تا
آجرک الله یابن فاطمه۴
در کربلا
شام غریبان حسین امشب
خون شده قلب و دیده ی زینب
جانش رسیده از ستم بر لب
در یک طرف گل های پرپر است
در یک طرف علی اکبر است
در یک طرف در بین قتلگاه
جسم صد پاره ی برادر است
آجرک الله یابن فاطمه۴
#شام_غریبان #امام_حسین
@yaghubianreza
.
.
#زمینه
#شب_هشتم_محرم
⚜زمینه ی حضرت علی اکبر ع:
#ویژه_ی_محرم_۱۴۰۰
#شب_هشتم
بند اول:
برو آهسته
به سمت میدون
ببین باباجون
چشامه گریون
بزار نگات کنم عزیزم
قدم بزن جلوی بابا
عصای دست من تو هستی
بری بابات میفته از پا
یه لشکر بدون رحمن
میخوان که نصف جون بشم من
علی مواظب خودت باش
میخوان که بی جَوون بشم من
علی اکبر ای جوونم
بند دوم:
دویدم سمت
تو و افتادم
کنار جسمت
منم جون دادم
تو رو میون این بیابون
نمی تونم که جات بزارم
برای بردنت به خیمه
باید علی عبا بیارم
یه جای سالمم باباجون
نمونده روی پیکر تو
تموم کینه شون علیه
خالی شد عقده ها سر تو
علی اکبر ای جوونم
بند سوم:
پاشو که زینب
پر از اندوهه
رو شونم داغت
شبیه کوهه
تو این عبا بدون یاور
چجور باید تو رو بچینم
پُر از علیه اکبره این
زمینی که دارم می بینم
یه جور زدن تو رو که اصلا
نمیتونی بلند شی از جا
یه عده گرگه بی مروت
تنت رو کردن اربن اربا
علی اکبر ای جوونم
شعروسبک:
#علی_علی_بیگی
👇👇👇
@ahangg_bot ایتا.mp3
4.53M
حسین فخری
دیده گریانی چرا عمه جان اینجا کجاست
عمه جان اینجا کجاست
سوز آه و ناله ات دل خراش و غم فضاست
عمه جان اینجا کجاست
خاک این صحرا چرا عمه می ریزی به سر
می زنی بر سینه و می کشی آه از جگر
جای جای این زمین می کنی هر دم نظر
گوییا این خاک پاک پیش چشمت آشناست
عمه جان اینجا کجاست
گاه از درد درون بی قراری می کنی
گه گلاب از چشمه ی دیده جاری می کنی
گه گذاری سر به خاک ، آه و زاری می کنی
گاه می بوسی زمین، گاه فریادت به پاست
عمه جان اینجا کجاست
گه به این جانب دوان، گه به آن جانب روان
گه به حال اضطراب ، گه کشی از دل فقان
بر دلم آتش زدی، این چه حال است عمه جان
خاک و سنگ این زمین ، با نوایت هم نواست
عمه جان اینجا کجاست
عمه بر سر می زند از چه زین العابدین
از یتیمان می رود ، ناله بر عرش برین
ناله های جان گداز خیزد از این سرزمین
این چه شور و محشر و این چه آهنگ عزاست
عمه جان اینجا کجاست
رنگ رخسارت چرا عمه جان پژمرده است
هم به خود می لرزی و هم دلت افسرده است
دیدن این منظره تابم از دل برده است
گردِ غم بر چهره ات ای امید دل چرا
سرپرست کاروان از چه هستی سوگوار
دختر شیر خدا اشک ریزی زار زار
آیت زهرا نما لعل لب را باز کن
عمه جان مشکن دلم مرهمت آغاز کن
با سکینه دخترت درد و دل ابراز کن
نغمه ی جانسوز تو بهر هر دردی دواست
عمه جان اینجا کجاست
گفت کی آرام جان باز ساکت از خروش
هم دلیل خوش نوا از نوا یک دم خموش
لحظه ای آرام باش کن کلام عمه گوش
غنچه ی باغ حسین این زمین کربلاست
جای خونین لاله ها این زمین کربلاست
این زمین کربلاست جای خونین لاله ها
عمه جان اینجا کجاست
این گلستان مشهد لاله های پر پر است
.
🗓 #تـقـویـمشـیـعــه ↯
⬅️ وقایع روز ششم #مـحــرم🚩
در این روز عبیدالله بن زیاد نامهای برای
عمر بن سعد فرستاد كه من از نظر نیروی
نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز كردهام
توجه داشته باش كه هر روز و هر شب
گزارش كار تو را برای من میفرستند
در این روز حبیب بن مظاهر اسدی
به امام حسین علیهالسلام عرض كرد:
یابن رسول الله در این نزدیكی طائفهای از
بنیاسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهی
من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما
دعوت نمایم
امام علیهالسلام اجازه دادند و حبیب شبانگاه
بیرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت:
بهترین ارمغان را برایتان آوردهام
شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت میکنم
او یارانی دارد كه هر یک بهتر از هزار مرد
جنگی است و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت
و به دشمن تسلیم نخواهند نمود
عمر بن سعد او را با لشكری انبوه محاصره
كرده است چون شما قوم و عشیره من هستید
شما را به این راه خیر دعوت مینمایم
در این هنگام مردی از بنیاسد كه او را
عبدالله بن بشیر مینامیدند برخاست و گفت:
من اولین كسی هستم كه این دعوت را
اجابت میكنم
سپس مردان قبیله كه تعدادشان به 90 نفر
میرسید برخاستند و برای یاری امام حسین
علیهالسلام حركت كردند
در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را
آگاه كرد و او مردی بنام ازْرَق را با 400 سوار
به سویشان فرستاد
آنان در میان راه با یكدیگر درگیر شدند
در حالیكه فاصله چندانی با امام حسین علیهالسلام نداشتند
هنگامی كه یاران بنی اسد دانستند تاب
مقاومت ندارند در تاریكی شب پراكنده شدند
و به قبیله خود بازگشتند و شبانه از محل خود
كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد بر آنان بتازد
حبیب بن مظاهر به خدمت امام آمد
و جریان را بازگو كرد
امام علیهالسلام فرمودند:
《لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ》
◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️
✍منابع:
📚بحارالانوار، جلد۴۴، صفحه۳۸۶
📓در کربلا چه گذشت
تألیف شیخ عباس قمی
#شب_هفتم_محرم
°
.
#حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#حاج_مهدی_توکلی
#معنای_تلظی
زمانی که ماهی از آب دور می شود
اندک زمانی که می گذرد
دهانش را باز و بسته میکند
دیگر نایی برای جان دادن ندارد
نیرویش کم شده
آن زمان هم اگر به ماهی بیچاره آب دهی باز هم می میرد
یکی از روحانیون اهل منبر نقل نموده است: روزی در مجلس روضه ی مرحوم آیت الله مروارید (ره) هنگام ذکر مصیبت روضه حضرت علی اصغر (ع) را خواندم و در آن به این جمله ی سیدالشهدا علیه السلام اشاره کردم که فرمودند :
“یاقوم !
اما ترونه کیف یتلظی عطشا !”
من طبق برداشت مشهور معنا کردم که ای قوم! او را نمی بینید که چگونه از عطش لب های خود را مانند ماهی باز و بسته می کند. روضه که تموم شد خدمت حاج آقا نشسته بودم فرمودند :
تلظی، معنای دیگرش آتش گرفتن است.
یعنی حضرت فرموده باشند : ببینید او را که چگونه از #عطش آتش گرفته است.
( مشق عزا-مجلس هفتم-ص34 )
.
.
#شور_احساسی
#شور_امام_حسین_ع
#من_که_شمارو_دارم
🏴بند اول
من که شمارو دارم،هیچ چیزی کم ندارم۲
اون دم آخر ارباب،صورتمو رو پای،کی جز تو من بذارم۲
به نوکریت،لایقم کردی
خودت منو،عاشقم کردی
مست همین،دقایقم کردی
آقام حسین،بی تو آشوبم
آقام حسین،تویی محبوبم
آقام حسین،ارباب خوبم
آقام حسین،ارباب خوبم
🏴بند دوم
من که به غیرت ارباب،سایه ی سر ندارم۲
جز در خونه ی تو،تو که خیلی کریمی،من به کی رو بیارم۲
تو رزق بی،منتم دادی
لیاقته،خدمتم دادی
نگفته تو،حاجتم دادی
آقام حسین،بی تو بیمارم
آقام حسین،تویی سالارم
آقام حسین،نوکریت کارم
آقام حسین،ارباب خوبم
🏴بند سوم
هیچ جا برام بوالله،کرب و بلات نمیشه۲
هیچ جای دنیا مثل،ضریح شش گوشه و،پایین پات نمیشه۲
منو پُر از،نعمتم کردی
پاگیر این،هیئتم کردی
همیشه تو،دعوتم کردی
تو لیلی و،من یه مجنونم
از کوچیکی،به تو مدیونم
که نوکره،رقیه خاتونم
آقام حسین،ارباب خوبم
#امام_حسین
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
👇👇👇
.
#شور
#تک
#امام_حسین
#شور_محرم
#شور_امام_حسین_ع
#اسم_تو_رمز_جنون
🏴بند اول
اسم تو رمز جنون
عشق تو اوج غرور
سلام میدم محضرت
آقا من از راه دور
صلی الله علیکَ یابن زهرا ارباب
صلی الله علیکَ میر و مولا ارباب
صلی الله علیکَ عشق زینب ارباب
صلی الله علیکَ سیدی یا ارباب
تو نداری،مثل و همتا
انا سائل،انت مولا
(انا سائل،انت مولا)
🏴بند دوم
به قلب تاریک من
نگاهه تو میده نور
سلام میدم محضرت
آقا من از راه دور
صلی الله علیکَ رحمة الله ارباب
صلی الله علیکَ نعمة الله ارباب
صلی الله علیکَ یا اباعبدالله
صلی الله علیکَ حجة الله ارباب
تو نداری،مثل و همتا
انا سائل،انت مولا
(انا سائل،انت مولا)
🏴بند سوم
امضا بکن اربعین
برام تو فیض حضور
سلام میدم محضرت
آقا من از راه دور
صلی الله علیکَ شاه عالم ارباب
صلی الله علیکَ صاحب دم ارباب
صلی الله علیکَ عشق نوکر ارباب
صلی الله علیکَ اسم اعظم ارباب
ای امیرم،یابن زهرا
انا سائل،انت مولا
(انا سائل،انت مولا)
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
👇
.
مُسمّط مثلّث
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
بیچارهام آلودهام زارم گنهکارم
رویم سیاه امّا حسینجان دوستَت دارم
افتادهام از پا که حالا پایِ گهوارهَم
آقا دوباره کارِ نوکر به شما افتاد
هستم دخیلِ شهپرِ قنداقهیِ نوزاد
چه خوب شد که من ندارم جز خودت یاری
من دوستَت دارم چرا چون دوستَم داری
حلّال مشکلهایِ من وقت گرفتاری...
یک روضهیِ طفل رضیع و تشنهکامِ توست
اَلمِنَّةُلِلَّه غلامِ تو به نامِ توست
اصلاً مرا حق آفریده نوکرت باشم
پَر در نیاوردم که در زیرِ پَرت باشم
ناچیزم و عبدِ صغیرِ اصغرت باشم
گرچه علی هرگز ندارد اصغر و اکبر
نوزادتان هم میکند در کربلا محشر
طفلی ولی اِی زادهیِ غیرت شرف داری
این گریه اشک شوق میباشد شعف داری
شوقِ شهادت مثلِ سردارِ نجف داری
هِقهِق که نَه مثل عمو عبّاس غرّش کرد
یک جمله روضه شاهِ عالم از که خواهش کرد!!!
دریا برای جرعه آبی رو زده اِی وای
مردِ کماندار است که زانو زده ای وای
این حرمله آتش به این اُردو زده ای وای
تیرِ سهشعبه میکِشد چه زوزهای یارب
دارد ربابه میزند چه ضجّهای زینب
دستم نباشد از تنت سر میشود کَنده
دارد مرا هو میکند یک دشت با خنده
لبخندِ تو خیلی پدر را کرد شرمنده
پشتِ حرم با خنجرم کَندم مزارِ خود
امّا تو را دیدم غروبی در کنارِ خود
اِی غیرتی تا یک نظر بر مادرت افتاد
فوراً به رویِ خاک از نیزه سرت افتاد
چشمِ تو ناله زد سکینه معجرت افتاد
در ندبه معروف است خیمهپاره معجر شد
چنگی رسید و لالهیِ گوشی سبکتر شد
#حسین_ایمانی
.
.
#غزل
#شب_هفتم_محرم
صاحبْعَلمی مثلِ عمویت علیاصغر
عالم شده آوارهیِ کویت علیاصغر
سرسلسلهیِ عشق خَمِ مویِ حسین است
برده دل او را خَمِ مویت علیاصغر
اِی دلخوشیِ دلخوشیِ هر دو جهانم
روکرده گدای تو به سویت علیاصغر
هِقهِق که نَه در معرکهها نادِعلی بود
آوایِ خداییِ گلویت علیاصغر
سربازِ تو هستیم که سردارِ حسینی
این روضه شده سِرِّ مَگویت علیاصغر
تو قبلهیِ حاجات شدی مثلِ علمدار
شد قرصِقمر خیره بهرویت علیاصغر
مهتابِ دلِ ماهِ حرم رویِ علی بود
شد ندبه مناجاتِ نکویت علیاصغر
#حسین_ایمانی
.
.
#نوحه
#شب_هفتم_محرم
سبک سایهات مستدام...
اِی مناجاتِ ما
بابِ حاجاتِ ما
روضهات اَفضل از ....
هر عباداتِ ما
منم منم گریهکنت
منم منم سینهزنت
به صورتِ خود میزنم
به یادِ پرپر زدنت
لالایی ای سربازِ.... ششماههیِ ثاراللّه
دخیلم به شهپرِ.... قنداقهیِ تو وَاللّه
علی لالا لالایی/۴/
یا رضیعَالحسین
پهلوانِ رباب
می زنی خنده و ...
رفتهای تو بهخواب
به جانم آتش میزند
نگاهِ معصومِ علی
نمانده چیزی ای خدا
چرا زِ حلقومِ علی
خوابیدی طفلِ رباب در آغوشِ پدرت
تیرِ سهپر دَریده گوشتاگوشِ حنجرت
علی لالا...
#حسین_ایمانی
.👇