08-03-1398-v.shokri(www.khademalreza.ir).mp3
6.18M
◾️ #سبک_تک_حماسی👆👆
🔸الفرار الفرار، اکبر آمد شکار...
🏴 #شب_هشتم محرم ۹۸
🎤کربلایی وحید #شکری
#مناجات_با_خدا
#رمضان
#شب_هشتم
#روضه_حضرت_علی_اکبر
گره افتاده در کارم ز لطف و مرحمت وا کن
شبِ هشتم بیا با حالِ من قدری مدارا کن
پر و بالی شکسته از معاصی پیشت آوردم
مرا یا جابرالعظم الکسیر امشب مداوا کن
شدم مرده دل از اعمالِ نافرجامِ بیهوده
خدایا این دلِ وامانده را یک روزه احیا کن
به فضل تو پناه آوردهام یا نور و یا قدوّس
تو بخشنده ترین بخشندهای من را تماشا کن
مسیرم گم شده افتادهام در جادهی غفلت
به نورِ فضلِ خود گم گشته را در راه، پیدا کن
به هر در میزنم نفسَم نمیگردد جدا از من
رهایم کن ز نفسم، از گنه من را مُبَّرا کن
ز خجلت سر به زیر انداختم شرمندهام از تو
دوباره عفو کن من را، شکستم توبه، رسوا کن
عُقابِ مرگ سایه بر سرم افکنده میترسم
گرفتی دستِ من امروز، قدری فکرِ فردا کن
جدایم کن از این دنیای وانفسا، زمین گیرم
مرا امشب اسیرِ روضهی فرزندِ لیلا کن
زمین افتاد از مرکب، حسین آمد به بالینش
صدا زد ای عصایِ پیریِ من فکر بابا کن
نمیخواهد برای من ز روی خاک برخیزی
تنت پاشیده از هم ای پسر، کمتر تقلّا کن
@emame3vom
#کربلایی_رضا_باقریان
#هشتم
.
YEKNET.IR - roze - shabe 8 moharram1399 - haj heidar khamse.mp3
13.84M
🔳 #روضه #شب_هشتم #محرم
🌴آنکس که سر به مقدم جز او نمیزند
🌴چون کلب راه پرسه به هر کوه نمیزند
🎤حاج #حیدر_خمسه
🎙 #مداحی جدید حاج #حیدر_خمسه
🏴 #شب_هشتم_محرم99
🕌میدان امام خمینی تهران
🗓 06 شهریور 99
.
#علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ترحیم_خوانی
#جوان #پسر #فرزند
یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید
یا که بردید به تشییع، پدر را نبرید
پدری داغ جوان دید ملامت نکنید
روی زانو اگر افتاد شکایت نکنید
چونرمق نیست تکانی بدهد پایش را
پس بگیرید همه زیر بغل هایش را
نکند ناله که زد طبل برایش بزنید
جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید
آی مردم جگر سینه زنان غم دارد
غم سنگین شب هشت محرم دارد
غم آن لحظه که ارباب به شهزاده رسید
ولدی گفت نشست و ز جگر ناله کشید..
ای جوانمرد، جوانمرگ شدی یا نشدی؟
پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی
خنده ها بیشتر و جسم تو کمتر شده است
نیستی و همه دشت، پیمبر شده است
زرهت حرز علی داشت،دریدند چرا
گرگ ها چنگ به روی تو کشیدند چرا
داغ سنگین تو را شانه من تاب نداشت
تشنه بودی، پدر تشنه تو آب نداشت
قوت چشم تر من، کمرم را نشکن
حرمت ریش من و اهل حرم را نشکن
نیزه نگذاشت که آه تو پایان برسد
جان به لب های تو ای محتضر آسان برسد
مانده ام با تو و اینگونه گرفتار شدن
رشته رشته شده ای مثل عبای تن من
آیه ها چیده شد افسوس که کوثر نشده
نه هنوز این تن پاره علی اکبر نشده
زخم های تنت از موی سرت بیشتر است
بردن پیکر تو کارهزاران نفر است
چشم زد قامت طوبای تورا چشم حسود
پای جسم تو می افتادم اگر عمه نبود
سیدپوریا هاشمی ✍
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم محرم
.___________________________
دق ام دادند جانم را گرفتند
همه تاب و توانم را گرفتند
جوانی داشتم خوش قدّ و بالا
فلک دیدی جوانم را گرفتند ؟
فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد
علی اکبر ؛ علیِ اصغرم شد
برایش کوچه واکردند ای وای
چقدر اکبر شبیه مادرم شد
به چشم خود خزانش را نبیند
غم آرام جانش را نبیند
دعا کردم سر نعش جوانم
کسی داغ جوانش را نبیند
مبادا گلشنی پژمرده باشد
که بی گل باغبان افسرده باشد
کسی میفهمد از حال دل من
که در غربت جوانش مرده باشد
" گلی که خود بدادم پیچ و تابش
به اشک دیدگانم دادم آبش
در این گلشن خدایا کی روا بود
گل از من دیگری گیرد گلابش "
زمین خوردی خزانی شد بهارت
نزارم میکند حال نزارت
ندارد قوتی پاهایم اما
می آیم با سر زانو کنارت
امان از ضربه با شدت علی جان
تو را کشتند با سرعت علی جان
شبیه فاطمه مادربزرگت
زمین خوردی تو با صورت علی جان
ترک خورده شبیه من لبانت
شبیه تکه چوبی شد زبانت
رمق دیگر ندارد دست هایم
بگیرد لخته خون را از دهانت
همین حس و همین حال ات مرا کشت
همین زخم پر و بالت مرا کشت
نمانده جای سالم در سر تو
همین لبهای پامالت مرا کشت
چه آهنگین چه با آواز کشتند
تو را یک عده تیر انداز کشتند
اسیر لشگر جرّاحه بودی
تو را با چندتا مقراض کشتند
علی اکبرم ! دردت به جانم
نبی دیگرم! دردت به جانم
نکش پا بر زمین در پیش بابا
عزیز پرپرم دردت به جانم
" به هرجا بنگرم تنها تو بینم
نشان از روی زیبای تو بینم
به هر جا ردی از جسم تو پیداست
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم "
بنازم لحن باباگفتنت را
نکش از دست بابا دامنت را
نشستم روی خاک و باتحیر
تماشا میکنم جان کندنت را
فراقت میکند پیرم همین جا
به من باشد که میمیرم همین جا
ندارم پای رفتن سوی خیمه
کنار تو زمینگیرم همین جا
نخواهد کرد داغ تو رهایم
بلرزد مثل دستانم صدایم
پس از وقتی که تابوت تنت شد
گرفته بوی تو دیگر عبایم
#علیرضا_خاکساری ✍
#دشتی
.
(روضه ،ختم جوان
سبک دشتی )
الهی ای فلک دیگر نگردی۲
عزیزم روبه زیر خاک وکردی
جوان بودی نه وقت رفتنت بود۲
نه وقت زیر خاک و خفتنت بود
چرا پرپر شدی آلاله ی من؟۲
کجا رفتی و دختر خاله ی من
بسوز ای دل از این جور زمونه۲
الهی مادری تنها نمونه
زداغ سینه سوزت ای عزیزم۲
ببین اشکهای حسرت که میریزم
خدا صبری بده طاقت بیارم۲
به یاد مهربونیش بی قرارم
گلی داشتم فلک از ریشه چیده۲
که او اززندگی خیری نديده
لالالالا بخواب ای یاس پرپر۲
میریزم خاک عالم بر روی سر
لا لا لا لالا لا نیلوفرمن۲
چه زود دامن کشیدی از برمن
خدا صبر دلم دیگه تمومه ۲
سرخاکت دلم میگیره بونه
بخواب آروم بخواب دورت بگردم۲
تو رفتی ازغمت دنیای دردم
.
#زمینه
#شب_هشتم_محرم
⚜زمینه ی حضرت علی اکبر ع:
#ویژه_ی_محرم_۱۴۰۰
#شب_هشتم
بند اول:
برو آهسته
به سمت میدون
ببین باباجون
چشامه گریون
بزار نگات کنم عزیزم
قدم بزن جلوی بابا
عصای دست من تو هستی
بری بابات میفته از پا
یه لشکر بدون رحمن
میخوان که نصف جون بشم من
علی مواظب خودت باش
میخوان که بی جَوون بشم من
علی اکبر ای جوونم
بند دوم:
دویدم سمت
تو و افتادم
کنار جسمت
منم جون دادم
تو رو میون این بیابون
نمی تونم که جات بزارم
برای بردنت به خیمه
باید علی عبا بیارم
یه جای سالمم باباجون
نمونده روی پیکر تو
تموم کینه شون علیه
خالی شد عقده ها سر تو
علی اکبر ای جوونم
بند سوم:
پاشو که زینب
پر از اندوهه
رو شونم داغت
شبیه کوهه
تو این عبا بدون یاور
چجور باید تو رو بچینم
پُر از علیه اکبره این
زمینی که دارم می بینم
یه جور زدن تو رو که اصلا
نمیتونی بلند شی از جا
یه عده گرگه بی مروت
تنت رو کردن اربن اربا
علی اکبر ای جوونم
شعروسبک:
#علی_علی_بیگی
👇👇👇
.
شب هشتم شده و سینه فقط غم دارد
روضه ی امشب ما پیر شدن هم دارد
مثل ارباب کنار تن مجروح علی
مستمع در شب هشتم کمری خم دارد
روضه ی دفن حسین است و به تنهایی خود
داغ، اندازه ی یک ماه محرم دارد
روضه میخوانم از آن سرو رشید مجروح
که تنش روی عبا چند قلم کم دارد
آسمان، غم زده ی روضه و خون می بارد
پای این روضه اگر مُرد کسی حق دارد
روضه خوانِ شب هشتم بدنش میلرزد
مثل ارباب در این روضه تنش میلرزد
پدر داغ جوان دیده اگر هست اینجا
تازه شد داغ دلش باز، ببخشد ما را
جگرم سوخته مرهم بگذارید مرا
امشب ای سلسله سادات ببخشید مرا
نیمه ی سیب رسول است و مسیحای حسین
رفت با رفتنش امید ز سیمای حسین
پسری غرق به خون نقش زمین در صحراست
کمر روضه خم از واژه ی ارباً ارباست
از کمر تا شده این پیکر چون کوهی که...
ریخته روی زمین قامت مجروحی که...
می چکد خون ز گلو چشم و دهان دست و سرش
جای یک بوسه نمانده است برای پدرش
دشت را چشم پدر پُر ز علی می بیند
گل پرپر شده را روی عبا می چیند
لشکری کرد اشاره پدر پیرش را
خنده ها کُشت دوباره پدر پیرش را
گیسوان پسرش روی زمین پا خورده
دید یک تیغ میان کمرش تا خورده
نیزه ای از وسط سینه ی او رد شده است
خون نشسته به گلو راه نفس سد شده است
شاعر: #حسن_کردی✍
#علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#شب_هشتم #محرم
.
.
3⃣حضرت علی اکبر(ع) در نقل تاریخ
الملهوف: فَلَمّا لَم یَبقَ مَعَهُ اِلّا ٲَهلُ بَیتِهِ، خَرَجَ عَلِیُّ بنُ الحسین علیه السلام و کانَ مِن اَصبَحِ النّاسِ وَجهاََ و اَحسَنِهِم خُلُقاََ فَاستَٲذَنَ ٲباهُ فِی القِتالِ، فَٲذِنَ لَهُ؛ ثُمَّ نَظَرَ اِلَیهِ نَظرَهَ آیِسِِ مِنهُ و ٲرخی علیه السلام عَینَیهِ و بَکی.
ثُمَّ قالَ: اللّهُمَّ اشهَد، فَقَد بَرَزَ اِلَیهِم غُلامُ اَشبَهُ النّاسِ خَلقاََ و خُلُقاََ و مَنطِقاََ بِرَسولِکَ صلی الله علیه و آله و کُنّا اِذَا اشتَقنا اِلی نَبِیِّکَ نَظَرنا اِلَیهِ.
فَصاحَ و قالَ: یَابنَ سَعدِِ، قَطَعَ اللهُ رَحِمَکَ کَما قَطَعتَ رَحِمی. فَتَقَدَّمَ نَحوَ القَومِ فَقاتَلَ قِتالاََ شَدیداََ و قَتَلَ جَمعاََ کَثیراََ، ثُمَّ رَجَعَ اِلی اَبیهِ و قالَ: یا اَبَتِ! العَطَشُ قَد قَتَلَنی و ثِقلُ الحَدیدِ قَد ٲجهَدَنی، فَهَل اِلی شَربَهِ ماءِِ مِن سَبیلِِ؟
فَبَکَی الحُسَینُ علیه السلام و قالَ: واغَوثاه! یا بُنَیَّ مِن ٲینَ آتی بِالماءِ، قاتِل قَلیلاََ فَما ٲسرَعَ ما تَلقی جَدَّکَ مُحَمَّداََ صلی الله علیه و آله، فَیَسقیکَ بِکَأسِهِ الأَوفی شَربَةَ لا تَظمَاُ بَعدَها.
فَرَجَعَ اِلی مَوقِفِ النِّزالِ و قاتَلَ ٲعظَمَ القِتالِ، فَرَماهُ مُنقِذُ بنُ مُرَّهَ العَبدِیُّ بِسَهمِِ فَصَرَعَهُ فَنادی: یا ٲَبَتاه عَلَیکَ مِنِیّ السَّلامُ، هذا جَدّی یُقرِئُکَ السَّلامَ و یَقولُ لَکَ: عَجِّلِ القُدومَ عَلَینا، ثُمَّ شَهِقَ شَهقَةً فَماتَ. فَجاءَ الحُسَینُ علیه السلام حَتّی وَقَفَ عَلَیهِ و وَضَعَ خَدَّهُ عَلی خَدِّهِ و قالَ: قَتَلَ اللهُ قَوماََ قَتَلوکَ! ما أجرَٲَهُم عَلَی اللهِ! و عَلَی انتِهاکِ حُرمَةِ رَسولِ اللهِ صلی الله علیه و آله! عَلَی الدُّنیا بَعدَکَ العَفاءُ.
قالَ الرّاوی: و خَرَجَت زَینَبُ بِنتُ عَلِیِِ علیه السلام تُنادی: یا حَبیباه یَابنَ ٲخاه! و جاءَت فَأکَبَّت عَلَیهِ فَجاءَ الحُسَینُ علیه السلام فَأَخَذَها وَرَدَّها اِلَی النِّساءِ.
ثُمَّ جَعَلَ أهلُ بَیتِهِ یَخرُجُ مِنهُمُ الرَّجُلُ بَعدَ الرَّجُلِ، حَتّی قَتَلَ القَومُ مِنهُم جَماعَةً، فَصاحَ الحُسَینُ علیه السلام فی تِلکَ الحالِ؛ صَبراََ یا بَنی عُمومَتی صَبراََ یا ٲهلَ بَیتی، صَبرا فَوَاللهِ لا رَأیتُم هَواناََ بَعدَ هذَا الیَومِ ٲَبَداََ.
الملهوف: هنگامی که جز اهل بیت امام علیه السلام کسی با او نماند، علی اکبر(ع) که از زیباترین و خوش خوترین مردم بود بیرون آمد و از پدر اجازه نبرد خواست. امام به او اجازه داد. سپس مایوسانه به او نگریست و سرش را پایین انداخت و گریست. سپس گفت: خدایا گواه باش، جوانی به نبرد با آنها می رود که از نظر صورت و سیرت و سخن گفتن شبیه ترین مردم به پیامبر توست و ما هرگاه مشتاق پیامبرت می شدیم به او می نگریستیم. سپس بانگ برآورد و فرمود: ای پسر سعد! خداوند رحمت را قطع کند همان گونه که رحم مرا قطع کردی. سپس علی اکبر(ع) به پیش آمد و به سختی با دشمن جنگید و گروه فراوانی را کشت. سپس به نزد پدرش بازگشت و گفت ای پدر تشنگی مرا کشت و سنگینی آهن (شمشیر و کلاه خود و زره) مرا به رنج افکنده است. آیا آبی برای نوشیدن یافت می شود؟ حسین گریست و گفت: وای وای! ای پسر عزیزم از کجا آب بیاورم؟ اندکی بجنگ که خیلی زود جدّت محمد صلی الله علیه و آله را می بینی و او از جام لبالبش شربتی به تو می نوشاند که دیگر هرگز تشنه نشوی. علی اکبر(ع) به میدان بازگشت و بهترین نبردش را به نمایش گذاشت. مُنقِذ بن مُرّه عبدی، تیری به سوی او پرتاب کرد و او را به زمین انداخت. علی اکبر علیه السلام ندا داد: ای پدر! سلام بر تو! این جدم است که به تو سلام می رساند و میفرماید زودتر به سوی ما بیا. سپس صیحه ای کشید و جان داد.
حسین علیه السلام آمد و بر بالای سرش ایستاد و گونه بر گونه اش نهاد و فرمود: خداوند بکشد کسانی که تو را کشتند چقدر در برابر خدا و بر هتک حرمت پیامبر خدا(ص) گستاخ بودند! دنیا پس از تو ویران باد.
زینب(س) دختر علی(ع) بیرون آمد و فریاد می زد ای محبوب من! ای زاده برادرم.
آن گاه آمد و خود را بر روی پیکر علی اکبر(ع) انداخت. حسین(ع) نیز آمد و او را بلند کرد و نزد زنان باز گرداند. آنگاه مردان خاندان حسین(ع) یک به یک به میدان رفتند و دشمن گروهی از آنان را به شهادت رساند. حسین(ع) در آن حال بانگ آورد و فرمود: ای عموزادگان! شکیبا باشید. ای خاندان من! شکیبایی کنید. شکیبایی کنید که به خدا سوگند پس از امروز هیچگاه خواری نخواهید دید.
📚الملهوف؛ ص ۱۶۶
📚منبع:
برگرفته از کتاب حسینیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحات ۵۳۵ الی ۵۴۰
#شب_هشتم
#حضرت_علی_اکبر
#محرم ۱۴۰۰
.
|⇦•جان دهی یا جان ستانی...
#روضه و توسل به #حضرت_علی_اکبر علیه السلام اجرا شده #شب_هشتم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج محمود کریمی
●━━━━━━───────
*آقا قمر بنی هاشم، شبِ دهم، شبِ عاشورا، به همه ی اقوام، خواهرزاده ها، برادرزاده ها، گفتند: چه می کنید؟ آقا علی اکبر فرمودن: عموجان! شما امیر لشکر هستید، فرمود: تا ما زنده ایم از اصحاب نباید به میدان برن...
آه از اون ساعتی که جوانِ امام حسین اومد تویِ خیمه وداع کنه، دلِ عمه ها پاره پاره شد، وقتی میخواست به میدان بره، بابا گفت: علی جان!...*
جان دهی یا جان ستانی، از پدر با هر قدم
این خرامان راه رفتن را، به زهرا رفته ای
اینقدر شبیه به رسولِ خدا و مادرش فاطمه بود، وقتی به میدان آمد، پیرمردها عقب نشینی کردن، دشنام دادن به اِبن سعد، گفتن: به ما نگفته بودی داری به جنگ پیغمبر میای، اینقدر شبیه بود، اسبِ رسولِ خدا به کسی سواری نداد به غیر از علی اکبر...*
جان دهی یا جان ستانی، از پدر با هر قدم
این خرامان راه رفتن را، به زهرا رفته ای
*جانِ حسینِ این پسر، گفت: بابا میخوای بری برو، خداحافظی هم کردی، اما چند قدم جلو چشمِ بابا راه برو، من سیر قد و بالات رو ببینم، علی رو در آغوش گرفت، علی رفت، آقا ابی عبدالله جمله ای فرمود:" اَللّهُمَّ اشْهَدْ عَلى هؤُلاءِ الْقَوْمِ، فَقَدْ بَرَزَ إِلَيـْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ، كُنّا إِذَا اشْتَقْنا إِلى نَبِيِّكَ نَظَرْنا إِلى وَجْهِه" خدایا! تو شاهد باش، جوانی به سمت این قوم رفت، خَلقاٌ و خُلقاً و منطقاٌ شبیه به رسولت بود، هر موقع دلمون برا رسولِ خدا تنگ میشد، بهش نگاه می کردیم، می گفتیم: علی جان! بخند، علی جان! حرف بزن، علی جان راه برو...*
در خیمه بود دست پدر سوی آسمان
ناگه ز رزمگه صدایِ علی شنید
*یه وقت شنید صدایِ علی اکبرش داره میاد"يا أَبَتاهُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ، هذا جَدِّي رَسُولُ اللهِ قَدْ سَقانِي بِكَأْسِهِ الاَْوْفى..." باباجان! الان جدم رسول الله با یه کاسه ی آب من رو سیراب کرد که دیگه تشنه نمیشم، جدم می فرماید: حسین جان! تو هم بیا، برای تو هم آماده کردیم...حسین آمد سوار بر مرکب بشه...*
پدر آمد به یاریش برود
من بمیرم رکاب را گم کرد
*چشمایِ اربابمون سیاهی رفت...*
پسر بوتراب بین تراب
نوه ی بوتراب را گم کرد
جلد قرآن خویش پیدا کرد
برگه های کتاب را گم کرد
*چرا بدن اینقدر پاره پاره شد؟ علی اکبر، سرش رو گذاشت رویِ گردن اسب، چشماش رو بست، خون سر علی اکبر رویِ چشمایِ اسب رو گرفت، یه نانجیبی اومد مهار اسب رو گرفت، عوضِ اینکه اسب به خیمه برگرده، بُرد آخرِ لشکر که دستِ عباس بهشون نرسه، هرکی عقده داشت یه ضربه زد، تا رسید علی اکبر به انتهای لشکر، همین طوری تیکه تیکه می افتاد ازش...یک دشت پر از علی اکبر شد...*
خیز بابا تا از این صحرا رویم
اینک به سوی خیمه ی لیلا رویم
این بیابان جای خواب ناز نیست
ایمن از صیاد تیر انداز نیست
*به آبرویِ علی اکبر الهی العفو...*
ــــــــــــــــــ
#حاج_محمود_کریمی
#ماه_رمضان
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
140002131eheyat-karmi-roze.mp3
2.95M
.
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#محرم_۱۴۰۲
#شب_هشتم
#زمینه
بند1⃣
همینکه صداتو از تو میدون شنیدم
رسیدم بالا سرت ولی دیر رسیدم
رسیدم یه وقتی که فقط گریه کردم
رسیدم یه وقتی که فقط روضه دیدم
رعنا بودی رعناتر شدی، پسرم
زیبا بودی زیباتر شدی، پسرم
تنها بودم تنهاتر شدم، پسرم
بابا بودم باباتر شدم، پسرم، پسرم
یه جای سالم عزیزم نمونده برات
یه چیزی بگو علی تا نمرده بابات
من که پدرم دیگه نزدیکه دق کنم
خدا برسه به داد دل خواهرات
آه جگرم، وای پسرم
بند2⃣
خودت رو چرا علی ازم کردی پنهون
دلم مثل تو شده تو میدون پریشون
واسه پیدا کردنت کجا رو بگردم
برابر شده تنت با خاک بیابون
هستی و نیستی مبهم شدی، پسرم
خیلی خیلی خیلی کم شدی، پسرم
بی تو با ناله همدم شدم، پسرم
با تیر و نیزه محرم شدم، پسرم، پسرم
سراغ تنت رو میگیرم از نیزه ها
دنبال سرت میگردم زیر دست و پا
چی به روزت اومده یوسف فاطمه
بوی پیرهنت پیچیده توی کربلا
آه جگرم، وای پسرم
بند3⃣
کسی حال و روزمو محاله بدونه
غمت تا ابد علی رو قلبم میمونه
تا دیدم لب تو رو خجالت کشیدم
داره خشکی لبت منو میسوزونه
مثل آیینه تکثیر شدی، پسرم
آیه به آیه تفسیر شدی، پسرم
از دنیای بی تو سیر شدم، پسرم
تو یک لحظه صد سال پیر شدم، پسرم، پسرم
بین این همه صدای کف و هلهله
بردن تنت به خیمه برام مشکله
بالا سرتم ولی دورم انگار ازت
بین سر و پیکرت افتاده فاصله
آه جگرم، وای پسرم
شعر و سبک: #امیر_آهمند✍
انجمن تکیه نوکری مشهد
👇
.
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#محرم_۱۴۰۲
#شب_هشتم
#واحد_سنگین
بند1⃣
یه بار دیگه صدام بزن
پاشو مؤذن حرم
به خاطر دل بابا
چشاتو وا کن پسرم
پاشو ببین که از غمت
چیا که اومد به سرم
خدا میدونه، که داغ جوون، برای بابا، سخته
ببینه چشماش، که مونده تنش، زیر دست و پا، سخته
خصوصا اگه، همه دلخوشیش، باشه تو دنیا، سخته
هستی عصای دست من
پاشو تموم هست من
ببین شدم شکسته من، علیه اکبر
بند2⃣
به خاطر اسمت علی
به زخم من زدن نمک
زخمی که روی پهلوته
سهمته از ارث فدک
باید برای بردنت
اهل حرم بیان کمک
منو با داغت، توی این صحرا، گذاشتی تک و تنها
بعده تو دیگه، سخته واسه من، زندگی تو این دنیا
از ماتم تو، خم شد کمرم، ببین افتادم از پا
از غمت ای همه کسم
بالا نمیاد نفسم
پاشو ببین دلواپسم، علیه اکبر
شعر: #طاها_تحقیقی
سبک: #حسین_نوری
#واحد
انجمن تکیه نوکری مشهد
👇
.
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#محرم_۱۴۰۲
#شب_هشتم
#واحد_شلاقی
بند1️⃣
از ازل تا ابد، مست جام تو ام
مثل قاسم اسیر مرام تو ام
من غلامِ غلامِ غلامِ تو ام، علی اکبر
اشبه الناس تویی به رسول خدا
درّ و الماس تویی نوه مرتضی
بعد عباس تویی قمر کربلا
علی اکبر، ای دل و دلبر
ای سر و سرور، علی اکبر
تویی محو، ذات خدا و
مظهر داور، علی اکبر
به جلالت یکصد و ده بار
الله اکبر، علی اکبر
یا علی اکبر
بند2️⃣
شبه پیغمبری قرص ماه حسین
شیر جنگاوری ای سپاه حسین
پسر ارشد و تکیه گاه حسین، علی اکبر
روی دلجوی تو غزل کربلا
تیغ ابروی تو اجل کربلا
ضرب شمشیر تو مثل کربلا
علی اکبر، مافوق باور
رزم تو محشر، علی اکبر
تو شجاعت یکه و فردی
قدرت برتر، علی اکبر
فن رزمت همتا نداره
یک تنه لشکر، علی اکبر
یا علی اکبر
بند3️⃣
از نبرد تو شد زنده یاد علی
پهلوان زاده و خانه زاد علی
راه و رسم تو در امتداد علی
حامی زینب و پسر حیدری
وارث هیبت و جگر حیدری
سبط پیغمبر و ثمر حیدری
علی اکبر، ساقی و ساغر
ثانی حیدر، علی اکبر
شده سیراب از لب جامِ
ساقی کوثر، علی اکبر
تو به شأن، آیه تطهیر
هستی برابر، علی اکبر
یا علی اکبر
شعر و سبک: #مهدی_زهدی
#واحد
انجمن تکیه نوکری مشهد
👇
.
#شب_هشتم_محرم
#امام_حسین
#محرم_۱۴۰۲
#شب_هشتم
#شور
بند1️⃣
روضه رفتن ما که از سرعادت نیس
ما به این خونه یه عمریه ارادت داریم
نفس المهموم لظلمنا تسبیح
واسه روضه ی حسین کلی روایت داریم
طبیعت روضه
محبت محضه
به دنیا می ارزه
یه قطره ی اشک
بهشتو میبینی
تو چشمای نوکر
وقتی که میلرزه
یه قطره ی اشک
تاجون دارم آقا برا توکار میکنم
با نوکری خونت افتخار میکنم
از بچگی هروقتی که زمین میخورم
با گریه به سمت حسین فرار میکنم
نوحوا علی الحسین
بند2️⃣
سر من گرم حساب کتاب دنیا بود
شبایی که مجلس روضه رو از دست دادم
تو وفا کردی و بی معرفتی دیدی
به جای تو دلمو به هرکس هرکس دادم
بیا و کرم کن
بازم کمکم کن
دلم رو حرم کن
عزیز دلم
اسیر گناهم
با خیر کثیرت
عذابمو کم کن
عزیزم دلم
خوش بخت اونه که با تو زندگی میکنه
پای علم تو دَوَندگی میکنه
چی میشه برا نوکرت بزرگی کنی
وقتی که ندونسته بچه گی میکنه
بند3⃣
زبون مادری ما نوکرا گریه س
ما توی خونه تو با هم برادر هستیم
دل به دل راه داره وقتی به تو دل دادیم
دخیل قلبم مونه به پرچم تو بستیم
تویی حسناتم
امید صراطم
قبول صلاتم
تو روز حساب
همین چش گریون
آخر میشه یک روز
مسیر نجاتم
تو روز حساب
آرامش من تو روضه خلاصه شده
کارم وسط گریه استغاثه شده
وقتی تویی خون خدا و کشتهٔ اشک
هر قطره ی اشکم برات حماسه شده
شعر و سبک: #ایمان_عاقل
انجمن تکیه نوکری مشهد
👇
.
#زمینه یا #شور
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم
داغ تو انداخته من و علی از پا
میونه این لشگر نزار من و تنها
افتادی روی خاک با تنی غرق خون
به روی دست من می زنی دست و پا
می کشی روی زمین پا اکبر
می کنی خون دله بابا اکبر
ای عصای وقت پیریه من
از غمت شدکمرم تا اکبر
وای من وای من ای حسین
حرمتم و این قوم نگه نمی دارن
ببین می خندن به اشکای من بابا
چقدر زدن ضربه به فرق تو اکبر
با کینه ی حیدر این ابن ملجم ها
می کشم از بدنت نیزه من
از لای پیروهنت نیزه من
نفست حبس شده توی سینه
می کشم از دهنت نیزه من
وای من وای من ای حسین
هر جایی می بینم از تو نشونی هست
پیکر تو ریخته رو خاک این صحرا
ای غیرتیه من بعد تو می شه باز
پای حرومیان به خیمه ی زن ها
بی تو نطقم از بیان می افته
نبض من از ضربان می افته
تو نباشی طرف خیمه گاه
نگاه خیره سران می افته
#شب_هشتم_محرم
#سبک_مسیر_روضه_باز
#رضا_نصابی ✍
👇
امام حسین ع
. #شب_هفتم_محرم #محرم_۱۴۰۳ #شب_هفتم #زمینه بند1⃣ یه وقتایی آدم میشه پریشون و حیرت زده از کارِ دن
.
#شب_هشتم_محرم
#محرم_۱۴۰۳
#شب_هشتم
#زمینه
بند1⃣
از دور صداتو وقتی شنیدم
عمرم سر اومد با سر دویدم
دیدم رو خاکی مرگم رو دیدم
ای سوره ی توحید من
هجا هجا شدی، ع لی اک بر
ای همهی امّید من
جدا جدا شدی، ع لی اک بر
ای غروب خورشید من
بی انتها شدی، ع لی اک بر
مث هم شد ماجرامون
تو پریشون من پریشون
همه جا پر شده از تو
انگاری اومده بارون
ولدی یا علی اکبر
بند2⃣
رفتی و نور از چشمای من رفت
لبهام ترک خورد، دریای من رفت
دنیام خراب شد، دنیای من رفت
ای آیه ی تطهیر من
هجا هجا شدی، ع لی اک بر
اقامه و تکبیر من
جدا جدا شدی، ع لی اک بر
غصهی نفسگیر من
بیانتها شدی، ع لی اک بر
شهید سرفراز من
نوحهی جان گداز من
پراکنده شدی بابا
شدی روضهی باز من
ولدی یا علی اکبر
بند3⃣
دردم یکی نیست مثل تن تو
امکان نداره برداشتن تو
کار یه لشکر شد کشتن تو
وارث حدیث کسا
هجا هجا شدی، ع لی اک بر
آینهی رسول خدا
جدا جدا شدی، ع لی اک بر
جا نمیشی بین عبا
بی انتها شدی، ع لی اک بر
تو دلم غم شده مهمون
ولی دشمن شده خندون
اوّلین باره که زینب
از حرم اومده بیرون
ولدی یا علی اکبر
شعر و سبک: #مهدی_نیکدل
انجمن تکیه نوکری مشهد
👇
امام حسین ع
. #شب_هفتم_محرم #محرم_۱۴۰۳ #شب_هفتم #واحد_سنگین(سبک ثابت ده شب) بند1⃣(امام زمانی ثابت ده شب) صاحب
.
#شب_هشتم_محرم
#محرم_۱۴۰۳
#شب_هشتم
#واحد_سنگین(سبک ثابت ده شب)
بند1⃣(امام زمانی ثابت ده شب)
صاحب عزای محرمها، سرت سلامت
سینه زن داغ عاشورا، سرت سلامت
برای خون گریه کردنهات، بمیرم آقا
(سرت سلامت ۲)
توو این شبهای پریشونی، آقا جانم
توی کدوم روضه مهمونی، آقا جانم
کجا داری نوحه میخونی، آقا جانم
یوسف تنهای زهرا
یه سر بیا امشب اینجا
قدم بذار رو چشم ما
بند2⃣
صحرا مث آسِمون، تَنِت مثل ستاره
هر کسی از یک طرف باید، تو رو بیاره
از تو برام یک نخ تسبیح مونده که دیگه
(دونه نداره ۲)
تو بَغَلَم جا میشی حالا مثل اصغر
انداخته پهلوی تو منو یادِ مادر
فَرقِ سَرت وا شده مثلِ، بابام حیدر
هر گوشه ی این صحرایی
هم اینجایی هم اونجایی
گُم شدی اما پیدایی
بند3⃣
رو تَنِ تو مثل أبرایِ بهار میبارم
وقتی میخندن به اشک من طاقت ندارم
باید تو رو قطعه قطعه با دست خودم رو
(عبا بذارم ۲)
چه جوری اینقد جراحت، رو جسمت جا شد
تا خواستم از خاک بَرِت دارم زخمات وا شد
قامت بابای مظلومت از غم تا شد
میریزی از دستم بابا
ای پیکر إرباً إربا
تنها شدم با این تن ها
شعر: #سید_مرتضی_پیرانیان
سبک: #امیر_آهمند
شعر بند ثابت امام زمانی:
#جمعی_از_شاعران_تکیه_نوکری
👇
امام حسین ع
. #شب_هفتم_محرم #زنجیر_زنی #محرم_۱۴۰۳ #شب_هفتم #نوحه_سنتی(سبک ثابت ده شب) بند1⃣ وا عطشا وا عطشا
.
#شب_هشتم_محرم
#زنجیر_زنی
#محرم_۱۴۰۳
#شب_هشتم
#نوحه_سنتی(سبک ثابت ده شب)
بند1⃣
یا للعجب یا للعجب شبه پیمبر آمده
اسمش علی وصفش علی گویا که حیدر آمده
اینک اذان گوی حرم خورشید خوش روی حرم
آیینه توحیدی الله اکبر آمده
میگوید رجزهایش نفسهایش علی علی
میخواند پدر محو تماشایش علی علی
عالم مبتلای اسم زیبایش علی علی
بند2⃣
بر ابرویش افتد گره ناگاه طوفان میشود
از میمنه تا میسره کشته فراوان میشود
شمشیر برانش که هیچ جنگ نمایانش که هیچ
با گردش چشمان خود پیروز میدان میشود
از حیدر نسب دارد لقب دارد علی علی
ارث از شاه مردان عرب دارد علی علی
میتازد به میدان و به لب دارد علی علی
شعر و سبک: #احسان_نوری، #امیر_آهمند
انجمن تکیه نوکری مشهد
👇
امام حسین ع
. #محرم_۱۴۰۳ #شب_هفتم #واحد_شلاقی بند1⃣ تا سایهی علم رو سرمونه اسیر فتنه و بلا نمیشیم حتی اگر ک
.
#شب_هشتم_محرم
#محرم_۱۴۰۳
#شب_هشتم
#واحد_شلاقی
بند1⃣
چشمام غروب دلتنگی
اشکام میریزه رو گونم
دوری بسه برام آقا
(وَالله دیگه نمیتونم ۲)
قلبم شده رامت
افتاده تو دامت
سالار زینب
مثل کبوترها
جلدم روی بامت
سالار زینب
واسه تو میمیرم
از بس که میخوامت
(سالار زینب ۲)
ای جانم (حسین اربابم ۳)
بند2⃣
تضمین جنّت الْاعلاس
امضای نوکریِ تو
چشمِ امیدمه آقا
(به ذره پروری تو ۲)
ای یار و دلدارم
خیلی دوست دارم
سالار زینب
یک عمره که پای
عشقت گرفتارم
سالار زینب
از نوکری تو
دست بر نمیدارم
(سالار زینب ۲)
ای جانم (حسین اربابم ۳)
بند3⃣
حال بدم همیشه توو
روضه با گریه بهتر شد
هر وقت که یاحسین گفتم
(هیئت دوباره محشر شد ۲)
ای شور و آوازم
ای شوق پروازم
سالار زینب
توو سختیا اسم
تو ذکر اعجازم
سالار زینب
تا آخر دنیا
با تو سرافرازم
(سالار زینب ۲)
ای جانم (حسین اربابم ۳)
شعر و سبک: #طاها_تحقیقی
انجمن تکیه نوکری مشهد
👇
امام حسین ع
. #محرم_۱۴۰۳ #شب_هفتم #شور بند1⃣ درسته کوله بار معصیت نذاشت مثه بریر تو بشم فقط همینو از خدا میخوا
.
#شب_هشتم_محرم
#امام_حسین
#محرم_۱۴۰۳
#شب_هشتم
#شور
بند1⃣
تو هیئت طعنه به جنون میزنیم
دلها رو به دریای خون میزنیم
اسم علی اکبر میاد یادمون
موقعی که حرف از جوون میزنیم
جوون باید مثل علی اکبر باشه
واسه امامش همیشه یاور باشه
وقت طرفداری از دینش باید
یک نفره شبیه یک لشگر باشه
جوون مومن مثل علی اکبر
شیوهی زندگیشه راه و رسم حیدر
جوون مومن مثل علی اکبر
تو ادب از همه باید باشه جلوتر
جوون مؤمن مثل علی اکبر
باید باشه خاک پای پدر و مادر
یا علی اکبر جانم علی اکبر
بند2⃣
مؤمن طعنهها رو به گوش میکشه
تنها بار دینو به دوش میکشه
توی سختیها میمونه پای حق
عالم رو به جوش و خروش میکشه
هر کی تو این مسیر میاد خوب میدونه
باید بمونه پای عهدش مردونه
الگوی هر کس که علی اکبر باشه
پای کار امام زمانش میمونه
جوون مؤمن مثل علی اکبر
وقت گرفتاری نمیشه زار و مضطر
جوون مؤمن مثل علی اکبر
براش همین هیئتا داره حکم سنگر
جوون مومن مثل علی اکبر
باید برای حفظ مذهبش بده سر
یا علی اکبر جانم علی اکبر
بند3⃣
مؤمن سختی ها رو به جون میخره
تو راه خدا از خودش میگذره
کار دنیایی رو رها میکنه
کار امامش رو جلو میبره
جوون باید واسه همه الگو باشه
برای درد جامعه دارو باشه
هر جایی که حرف دفاع از مظلومه
باید که با مسیر حق همسو باشه
جوون مؤمن مثل علی اکبر
برای مظلوم داره حکم یک برادر
جوون مؤمن مثل علی اکبر
منتظر شهادته تا دم آخر
جوون مؤمن مثل علی اکبر
خدا میدونه سربلنده توی محشر
یا علی اکبر جانم علی اکبر
شعر و سبک: #محمدجواد_ابوتراب_زاده
انجمن تکیه نوکری مشهد
.👇
امام حسین ع
. واحد حضرت مسلم علیه السلام #واحد #شب_اول_محرم #عرفه #مسلمیه #سعیده_کرمانی ✍ #سعید_حمیدیان_فر ✍🎤
.
#واحد
#شب_اول
#حضرت_مسلم
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیان_فر
#شب_اول_محرم
#سبک_لب_تشنه_اگر_کسی_فدا_شود
لبتشنه اگر کسی فدا شود
در راه خدا سرش جدا شود
سرباز سپاه کربلا شود
این سربازی
در راه عشق
در خون عشاق است
تشنهماندن
بیسر رفتن
قانون عشاق است
بیتابم من جانا درمانم کن
جان من را نذر جانانم کن
مولا حسین آقام آقام آقام
بند دوم
مسلم شد شهید راه کربلا
قبل از داغ قتلگاه کربلا
جانش شد فدای شاه کربلا
بر لب دارد
آه از کوفه
آه از این تنهایی
دردم این است
در این غربت
با زینب میآیی
مولای من بشنو پیغامم را
برگرد از این مردم بی وفا
مولا حسین آقام آقام آقام
#دهه_محرم
..........
#شب_هشتم_محرم
#شب_هشتم (ملودی مشابه شب اول)
#واحد
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیان_فر
بند اول
بعد از تو وای به دنیا پسرم
با زحمت تو را به خیمه ببرم
اربا اربا شد بابا جگرم
جانِ بابا،برخیز از جا، تا دهی تسکینم
جسم تورا، هر طرفِ، این صحرا میبینم
سرت را در، آغوشم میگیرم
از دنیای، بی تو بابا سیرم
جان بابا، جانم را برگردان.
بند دوم
گم شد جسمت بین پیرهنت
گلگون شد صحرا از خون تنت
جانم قربان زخم دهنت
با دیدنت، غرق در خون، مرگم را میبینم
قطعه قطعه، جسم تو را، در عبا میچینم
آه از این غم ، که خدا میداند
داغ تو بر ، قلب من میماند
جان بابا، جانم را برگردان
..........
#شب_نهم_محرم
#واحد #حضرت_عباس
#شب_نهم ( ملودی مشابه شب اول)
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیان_فر
بند اول
وای از آبروی رفتهی فرات
وای از مشک خالی از آب حیات
دلشوره رسیده تا مخدرات
در این غربت
آه حسرت
میکشد از سینه
تیر جفا
را با زحمت
میکشد از سینه
در کنار ، علقمه غوغا شد
از تن جدا ، دستان سقا شد
واغربتا ، واویلا واویلا
بند دوم
افتاد امید حرم روی زمین
زهرا آمد جای ام بنین
وای از ضربت عمود آهنین
مادر اینجا
از داغ تو
خون دلها خورده
بمیرم که
پیکرت را
نیزه بالا برده
بر خیمهها ، دشمن رو آوُرده
آرامشِ ، خیمه برهم خورده
واغربتا واویلا واویلا
#شب_تاسوعا
.......
#شب_دهم_محرم
#واحد
#شب_دهم
بند اول
جبران شد کینه ی خندق و حنین
مضطر شد پناهگاه عالمین
زینب ماند و دنیای بی حسین
مهلا مهلا، یابن الزهرا(س) ، میروی از دستم
ای پناهم، غرق آهم، دلواپست هستم
میروی و جان میدهد خواهر
جان زینب، قدری آهسته تر
ای وای ای وای ای وای ای وای
بند دوم
نمانده جای سالمی به پیکرش
جدا شده چگونه از قفا سرش
جلوی چشم بی قرار خواهرش
از روی تل، نگاهم را، به مقتل میدوزم
در حسرت یک بوسه از چشمانت میسوزم
عمر زینب ، روی خاک افتادی
من جان دادم ، وقتی که جان دادی
ای وای ای وای ای وای ای وای
«آزادگان عالم در خیمه حسیناند»
#طرف_درست_تاریخ
👇
.
#شب_هشتم_محرم
#زمینه
#شب_هشتم ۱۴۰۳
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیان_فر
هم علی هستی و هم پیغمبری
در جراحتها شبیه مادری
هم حسن هستی عزیزم هم حسین
تو علیِ اکبری
حاصل عمرم علی جان
در دل میدان افتادی
من بمیرم که نبودم
لحظه هایی که جان دادی
مجموعهای از آل عبایی پسرم
باید که برای تو عبا بیاورم
تا اینکه تو را به خیمههایم ببرم
ولدی علی
بند دوم
بعد تو دنیا نمیارزد علی
غم به قلب یک حرم سر زد علی
آنقدر در داغ تو گریان شدند
خیمه میلرزد علی
عمه آمد بین لشکر
چشم او دارد میبارد
آمده خونِ رویت را
با پرِ چادر بردارد
بی تو چه کنم اشک و غم قاسم را
سوگی که شده به خیمهام حاکم را
اندوه شهادت بنی هاشم را
ولدی علی
#حضرت_علی_اکبر
https://eitaa.com/emame3vom/100634
👇
.
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
گریز آخر شب هشتم
افتادی زمین
دل منو خون کردی، عمه رو گریون کردی
نیزه و شمشیر و تیر، همه رو مهمون کردی
بدجوری پیکرت شد ارباًاربا
باید تو رو بین عبا ببرم
دیگه نمیتونم بلند شم ازجام
خب حق بدین بهم آخه پدرم
به التماس پدرت، چشاشونو میبندن
به اشکای عمه و من، بلند بلند میخندن
ولدی علی اکبر
#صادق_اویسی ✍
#علی_اکبر
#شب_هشتم
.👇
.
#شب_هشتم
🔸#شب_هشتم_محرم #محرم_1403
📆 شنبه 23 تیر ماه ۱۴۰۳
🔷 حاج #سید_رضا_نریمانی
🔊 #سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین سعیدی
🔊 بخش اول #مناجات | حسین جان مرا با اشک شیر داده مادر
🔊 بخش دوم #روضه | نسیم از پرچمت رد شد
🔊 بخش سوم #روضه | ارباً اربا یعنی پا نشی دیگه
🔊 بخش چهارم #زمینه | رسید کار به جایی که پهن کرد عبایی
🔊 بخش پنجم #تک | باز داره سر میندازه، حیرت آور میندازه
🔊 بخش ششم #شور | یا اباعبدلله آقای من یا اباعبدلله
🔊 بخش هفتم #واحد | معجزه خدایی ساکن کربلایی
🔊 بخش هشتم #شور | می خوام یه حرفایی بگم
🔊 بخش نهم #شور | شب بارونه صورتم خیسه
🔊 بخش دهم #شور | میدونی تو رو بی حد و اندازه دوست دارم
🔊 بخش یازدهم #شور | مونده روی زمین پیکر تو رها
.👇👇👇👇👇👇
.
🔊 #مشایه l #شب_هشتم #عمود_۲۸۵
♦️ عزاداری #اربعین ۱۴۴۶
👈 سه شنبه ۳۰ مرداد ماه ۱۴۰۳
:
👈 کربلایی حسین عیاش
👈 حاج #سید_رضا_نریمانی
🚩مکان:
👈 جاده نجف به کربلا، موکب امام رضا
🔊 بخش اول #مناجات | من شدم مایه آزار ببخشید مرا بدی من شده تکرار ببخشید مرا
🔊 بخش دوم #روضه | به نام خدای جهان آفرین خداوند آب روان آفرین
🔊 بخش سوم #زمینه | من همون عاشق سرگردونم منو به کربلا برگردونم
🔊 بخش چهارم #زمینه | قال مولانا الرضا و رواه ابن شبیب
🔊 بخش پنجم #شور l خسته بود آقا تازه روی مرکبش نشسته بود آقا
🔊 بخش ششم #شور l حسین مولا
🔊 بخش هفتم #واحد l همین که گریه میکنم برام بسه همین که سینه میزنم برام بسه
🔊 بخش هشتم #واحد l گرچه یکی یکی و جدا میبرندمان شکر خدا به کرب و بلا میبرندمان
🔊 بخش نهم #شور l خیال کن امسال سال شصت و یک هجریه خیال کن بین انتخاب حق و باطلی
🔊 بخش دهم #شور l میدونی تو رو بی حد و اندازه دوست دارم
👇👇👇👇👇👇👇👇👇