eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✅ گاهی وقتا خوندن شعرای تکراری... ▶️ 💢 علیه_السلام ✴️ کربلایی مجتبی رمضانی 🔸🔹🔸🔹 گاهی وقتا خوندن شعرای تکراری حالتو خوب میکنه توو خواب و بیداری خودتو نشون بده به مادرش زهرا اگه شعرای امام حسین و دوست داری همه دنیا رو به من دادی به من اذن اومدن دادی با رفیقام این دفعه میگم که تو شوق پر زدن دادی "تو شوق پر زدن دادی تو هیأتت وطن دادی تو آبرو به من دادی من آبرو بُردم ولی دوباره این ننگُ دل سیاه ولی تنگُ سری که خورده به سنگُ پیش تو آوردم پیش تو آوردم دستای خالیمُ مرهم بذار آقا شکسته بالیمُ من بی کَس و تنهام تو تکیه گاهم باش مثه قدیم آقا پشت و پناهم باش من بد کردم میدونم آقای مهربونم حال و روزم رو دیدی ردم نکردی بی دست و پا مثه من ذاتا آقا مثه تو سایه‌ت رو از سر من تو کم نکردی اربابم حسین" گاهی وقتا خوندن شعرای تکراری حرفایی داره که اشکُ میکنه جاری رمز و رازی داره همه نمیدونن باید این رازو توی سینه نگه داری این دفعه با چشمِ خیسِ بارون نوکری کن که نشی پشیمون بیا امشب دوباره بخونیم شعر به علی بگو آقاجون "به علی بگو آقا جون حواست به منم باشه آخه دلخوشیه عرب و عجمی به علی بگو دلتنگم حرمم داره دیر میشه خیلی وقته که ما رو نمی‌طلبی چشماتو ببند، خیال کن یه زائری زیر بارون که توو نجف شدی مهمون با چشمای گریون خیال کن میون زائرا باشی سحر قراره که پاشی راهیه کربلا شی اللهم رزقنا حرم حرم حرم حرم " گاهی وقتا خوندن شعرای تکراری مثه ابری میشه وقتایی که میباری وقتایی که خسته از تموم دنیایی دل آشوبتو میده روضه دلداری گره کور منو میدونی با یه نیم نگاه تو میشه باز من میخونم تو مثه همیشه کار این نوکرو راه بیانداز "کار همه رو راه انداختی کار منم راه بنداز به منم یه نگاه بنداز من ته چاه گیر افتادم یه طنابی توو چاه بنداز یا حسین" .👇
4_5805590393030448083.mp3
17.16M
زمینه:گاهی وقتا خوندن شعرای تکراری... کربلایی مجتبی رمضانی شب ششم محرم ۱۴۰۳ پنجشنبه  ۲۱ تیر  ماه 1403
. خروج از شام زبانحال عمه سادات با حضرت رقیه (س) بعد این فتح و ظفر، رنج و بلایی سخت است دخترم! بی تو شوم کرببلایی سخت است از تو دل کندن و اینگونه جدایی سخت است بین ویرانه بمانی و نیایی سخت است مضطرم! بین تو و رفتن و ماندن، چه کنم؟ تو که راحت شدی از درد، ولی من چه کنم؟ آنکه بی جنگ، ز خولی و سنان بُرده تویی آنکه از غربت بابای خودش مُرده تویی من علی هستم و زهرای لگد خورده تویی صورتت سوخته، حوری دل آزرده تویی گل رخسار ترا قرمزی لاله نشست تن مجروح ترا آن زن غساله نشست کاش با ما، تو هم از شام سفر می کردی باز هم ناله از آن درد کمر می کردی دختران را ز سر کوچه خبر می کردی معجرت را سر بازار، به سر می کردی چقدر نُقل زبانِ همه زن ها شده ای به غرورِ همه بَرخورده که تنها شده ای ما که رفتیم ولی بر موی ما، چنگ نخورد به سر و صورت ما مُشت هماهنگ نخورد از روی بام، به پیشانی ما سنگ نخورد وقت افتادن سرها، دُهُل جنگ نخورد خاطرات بدم از شام، فقط این ها نیست دیگر آن دخترِ بی چاک و دهان، اینجا نیست آن همه دوری و هجران! چقدر سخت گذشت غم موهای پریشان! چقدر سخت گذشت سکّوی بَرده فروشان! چقدر سخت گذشت تشت و چوب و لب و دندان! چقدر سخت گذشت وقت برگشت، به ما طعنه ی تیزی نزدند بی حیاها به زنی حرف کنیزی نزدند ✍ .
. (ع) امام حسن ماه هر انجمنی امام حسن عشق هرسینه زنی فاطمه را توگل یاسمنی امام حسن توغریب وطنی شمیم خاک بقیعت می وزه همچو نسیم تو ازهمه دل میبری ازمسیحی وکلیم          شیرجمل حسن ابن علی        ای بی بدل حسن ابن علی نشسته ایم سرخوان کرمت نوکرتیم خاک زیر قدمت گرچه نداری مزار و حرمی از ازله توو دل ما حرمت جلوه ی ذات کبریا مظهرصبرخدا کمترنبوده صلح تو زقیام کربلا          شیرجمل حسن ابن علی         ای بی بدل حسن ابن علی امام حسن من گداتم ازقدیم امام حسن سفره ی لطفت عظیم دوست دارم مهر و مهتاب منی امام حسن یاکریم ابن کریم ای همه ی کاروکسم جان وجانان منی یه نیم نگاه توبسم دین ودنیای منی            شیرجمل حسن ابن علی          ای بی بدل حسن ابن علی ابوذر رییس میرزایی (بهار)✍ 👇
. (س) درخرابه غوغاشد عقده ز دلم واشد امشب با راس خونین مهمون من بابا شد بابایی.ویرانه مهمونی شده بابایی.وقت پریشونی شده بابایی.چرا لبت خونی شده          ابتا.من الذی ایتمنی تنم پراز کبودی بابایی تو نبودی بردخترت طعنه زد دخترک یهودی با دستش.میکرد منو اشاره ام میخندید.براین لباس پاره ام درگوشش.دیدم دوتا گوشواره ام          ابتا.من الذی ایتمنی بچه های شهرشام میدادن به من دشنام سوخته موهای من از آتیشای روی بام واویلا.یتیمی اینجا گناهه واویلا.دختر تو بی پناهه واویلا.تنم کبود و سیاهه           ابتا.من الذی ایتمنی رمق نداره پاهام لگد خورده پهلوهام دستاشون سنگین بود و سویی نداره چشمام بابایی.بد دردیه دربه دری بابایی.منو توباید ببری بابایی.برام عروسک بخری           ابتا.من الذی ایتمنی (بهار)✍ ............. سفره ی لطفت عظیم من گداتم ازقدیم ای گل باغ زهرا یاکریم ابن کریم مولاجان.ای همه ی کار و کسم یک لحظه.نیمه نگاه تو بسم مولاجان.بی تو اسیر قفسم       یاحسن کریم آل مصطفی امام بی قرینه کشته ی زهرکینه یاحسن ابن علی ای غریب مدینه آخرشد.زهرستم حاصل تو واویلا.یاور تو قاتل تو آقاجان.امان امان از دل تو        یاحسن کریم آل مصطفی بسته شد چشم ترم فکر دیوار و درم بین کوچه ها شدم من عصای مادرم غرورم.شکست میان کوچه ها دیدم که.یه مرد پست بی حیا سیلی زد.به روی مادر بی هوا         یاحسن کریم آل مصطفی ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍ 👇
. (س) درخرابه مهمان رسیده یوسفم از کنعان رسیده آمدی و چشم مرا کردی تو روشن فصل هجران پایان رسیده سربریده بادخترت کن گفتگویی وای ازاین غم باباچرا آشفته مویی بابا.کوعلی اکبرت بابا.کو علی اصغرت بابا.کوعمویم دارم.خواهشی ای پدر من را.همره خود ببر این است.آرزویم         جانم یا اباالمظلوم2 ای پدرجان تو نبودی بال وپرم سوخت ازفراقت چشم ترم سوخت میدویدم خیمه به خیمه زیر آتش هم لباس و هم معجرم سوخت کن نظاره برجسم خود دارم نشانه ازجفای کعب نی و از تازیانه بابا.گشته ام نیمه جان بابا.قامتم شد کمان بابا.رفتم ازحال بنگر.ماه خاکستری رویم.گشته نیلوفری بابا.رفتم از حال         جانم یا اباالمظلوم2 ای پدرجان دخترتو آزرده گشته لاله بوده پژمرده گشته ای پدرجان لکنت گرفته این زبانم بلبل تو افسرده گشته من بمیرم ازخیزران داری نشانی بوسه گیرم ازاین لبان ارغوانی آن شب.درپی قافله پایم.پرشد ازآبله قدم.شد کمانی بابا.قلب زارم ببین بابا.شام تارم ببین قدم.شد کمانی         جانم یا اباالمظلوم2 ای پدرجان ✍ ................ . (ع) زهرکینه شد حاصل من یارم آخر شد قاتل من ای حسین و ای خواهرم زینب ببینید نیمه جانم وای از دل من اهل عالم من کشته ی زخم زبانم درغریبی زد همسرم آتش به جانم ای وای.بادلی پر شرر گشتم.پاره پاره جگر ای وای.ازغریبی جانم.آمده بر لبم ناله.می زند زینبم ای وای.ازغریبی جانم.ای حسن جانم2 ای حسن جان هم غریب و هم بی پناهم هم پریشان هم غرق آهم در کنارم نه یاوری نه مونسی بود بین شهر غم بی سپاهم وای ازاین غم نزدیک قبرم پیش یاران وای ازاین غم تابوت من شد تیرباران ای وای.بادلی مبتلا ای وای.می کنم ناله ها ای وای.ازغریبی هستم.غرق شور و نوا هستم.حسن مجتبی ای وای.ازغریبی جانم.ای حسن جانم2 ای حسن جان ای امان از ظلم زمانه من غریبم در آشیانه طشت پرخون دارد خبر ازاین دل من یاد مادر شد بی بهانه در مدینه پیش دوچشمان ترمن بین کوچه نقش زمین شد مادر من ای وای.مثل گل پرپرم ای وای.محرم مادرم ای وای.از غریبی ای وای.بین دیوار و در ای وای.مادرم شد سپر ای وای.ازغریبی جانم.ای حسن جانم2 ای حسن جان ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍ .............. . شهادت امام رضا(ع) نوحه کنج حجره جان میسپارم روی خاکش سرمیگذارم درغریبی کسی نمی باشد به یادم رفته از کف صبر و قرارم زد شراره برجان من این زهرکینه کی می آید پشت و پناهم ازمدینه هستم.بضعه ی مصطفی هستم.غرق شور و نوا ای وای.ازغریبی آخر.از ستم ای خدا بهرت.می کنم جان فدا ای وای.ازغریبی    جانم.ای رضاجانم2 ای رضا جان درکجایی ای قرص ماهم خاک غربت شد قتله گاهم ای جوادم بیابیا مرا کفن کن بر ره تو مانده نگاهم نورعینم ای پسرم بیا تماشا آه ازاین غم من عاقبت افتادم ازپا خاکی.گشته بال وپرم غرق.خون دوچشم ترم ای وای.در عذابم من با.دل پرآذرم ناله.می زنم مادرم ای وای.در عذابم    جانم.ای رضاجانم2 ای رضا جان چشم گریان درپیچ و تابم کس نداده یک جرعه آبم ناله دارم بهر شهید سربریده روضه خوان طفل ربابم غنچه ای را با یک تبر ازشاخه چیدند حنجرش را با تیر کین ازهم دریدند ای وای.ازغم کربلا ای وای.راس بر نیزه ها ای وای.ای حسین جان ای وای.از تنی بی کفن ای وای.پاره پاره بدن ای وای.ای حسین جان    جانم.ای حسین جانم2 ای حسین جان ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍ 👇
407K
. (ع) شراره ی زهرکین به جگرتو نشست بارفتن توحسن کمرحسین شکست یاحسن غریبی ومظلوم.یاحسن زیاوری محروم یاحسن خواهرتوزینب.میشود زغم تومهموم حسن غریبی ومظلوم یاحسن غریبی ومظلوم فدای امام حسن جونه همه عالمه روضه ی غریبیشو هرچی بخونیم کمه پاره شد جگرش ازغمها.یادسیلی وروی زهرا مادرش به روی خاک افتاد.صورتش کبوده واویلا برات بمیرم ای آقا یاحسن غریبی ومظلوم ✍ 👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. در عراقی، جهت قبله ی ایران منی از تولد سبب گریه ی چشمان منی من اگر اشک نریزم نفسم می گیرد تو بهشت وسط سینه ی سوزان منی آمدم خوب نگاهم کنی و جان بدهم ببری یا نبری اَم به حرم، جان منی خستگی، تاول پاها... همه اش می ارزد بهترین خاطره در سختی دوران منی روضه تعطیل نشد، خرج گدای تو رسید متوجه شده ام برکت دُکّان منی از همان قبل محرم که تو آواره شدی نگران سفر و حال پریشان منی پای من درد گرفت و نظرت راهم بُرد بسکه تو فکر من و بُردن عصیان منی لب تو خشک شد و خشک نشد آب فرات با همان تشنگی ات، چشمه ی جوشان منی درد خود را به اباالفضل نگفتم به کسی جز تو که معتقدم عشق نیاکان منی ای همه زندگی ام! قبر مرا روشن کن وقت تلقین سبب خنده ی پایان منی ای شه بی سر من، بی سر و سامان تواَم با همین بی سری اَت هم سر و سامان منی زنده زنده جلوی خیمه شهیدت کردند مقتل مستدل شاه خراسان منی روی نیزه بروی یا نروی بالایی ای که سی جزء شدی، مصحف قرآن منی موکبم را زده ام گوشه ی ویرانه حسین! باخبر از غم و آه دل ویران منی دخترت گفت حسین آب شدم، آب بخور تشت زر دور و برت نیست... تو مهمان منی ای که هم بازی اطفال شدی پای درخت خاک و خونی شدی اما روی دامان منی .