eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
Moghadam-Shab9Moharram1391[04].mp3
3.65M
🎤 کرب و بلا ای کاش من مسافرت بودم اربعینی کاش میشد که زائرت بودم مسافرت بودم ذکر حسین این شب ها شده گل آهنگم از حرم اربابم نگو که دل تنگم دوباره دل تنگم من موج فراتم که همش در تب و تابم از کرب و بلا برام نگین خیلی خرابم دل تنگ حسینه بین الحرمینه کرب و بلا میدونی چقدر گرفتارم کبوتر زخمی صحن علمدارم عبد علمدارم صحن چشام ابری بارون الماسه روح و دل و جون من تو کف العباسه دل پیش عباسه کاشکی به زیارتش بشیم دوباره نائل دل پر میزنه تا که میگن یاابوفاضل ساقی مؤدب ای حامی زینب
. زائر اربعين سلام رفيق اب قدرى بنوش خسته شدى چندساعت پياده امده اى؟ به نظر مى رسد شكسته شدى زيرِ چشم تو گودافتاده استراحت مگر نمى كردى؟ شب خود را ميان چادرها به گمانم سحر نمى كردى نه ولى استراحتم باشد بازهم راه خستگى دارد دست و پا هم اگر زمين بخورى احتمال شكستگى دارد ناخوداگاه درپياده روى كف پا زود درد مى گيرد دختر چار پنج ساله كه هيچ بخدا پاى مرد مى گيرد تازه اين در مسير هموار است كه در ان نه بلا نه آزاریست نه بيابان پيچ در پيچُ نه كه يك دانه بوته خاريست فكر كن دخترى همين اطراف عقب كاروان زمين خورد وسط راه شب به طور مثال بى هوا ناگهان زمين بخورد چه بلايى سرش مى ايد بعد؟! خوب زمين گيرمى شودقطعا با چنین وضع خوب معلوم است دخترك پير مى شود قطعا مى روى كربلاپياده ولى دست و پايت ميان سلسله نيست درتمام مسيرهمسفرت شمر و زجر و سنان و حرمله نيست... ✍ .
. نبینم با درد بسیار بی کسی میون زوّار روضه های اسرا باز میده قلب تو رو آزار به چه جرمی و گناهی عمریه که بی پناهی ای پناه کلّ عالم توو کدوم موکب راهی کاش یک لحظه کنار تو، توو این مسیر بشینم چند تا بوسه از تاول پاهای تو بچینم دیگه آقا،من این همه تنهاییتو نبینم ای غریب روزگار عجّل الله تعالی فرجک از دلت رفته قرار عجّل الله تعالی فرجک عمریه نداری یار عجّل الله تعالی فرجک اللهم عجل لولیک الفرج...... 🌸🌸 درد تو یکی دوتا نیست هیشکی یاد تو چرا نیست چرا حاجت ِظهورت رو لبای زائرا نیست هر کی اومده زیارت رسیده با کلّی حاجت کاش می کردند همه با هم از فراق تو شکایت زیر قبّه ی کربلا رد نمیشه دعایی پس باید که دعا کنیم دیگه آقا بیایی با شکوه و ناله بگیم بسه دیگه جدایی ای همیشه داغدار عجّل الله تعالی فرجک ندیدیم تو رو یه بار عجّل الله تعالی فرجک میخونیم با اضطرار عجّل الله تعالی فرجک اللهم عجل لولیک الفرج...... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
اللهم عجل لولیک الفرج (264).mp3
4.94M
اللهم عجل لولیک الفرج
. مرثیه مانده ام با غم بیرون ز حسابم چکنم مانده ام با دل ویران و خرابم چکنم اربعین من و تو هردو همین امروز است بسته شد بعد تو چشمان پرآبم چکنم یار برگشته من، من ز سفر برگشتم اشک طفلان تو شد عطر و گلابم چکنم قبر تو کعبه و من با سر زانو به طواف بهر اعمال نمانده تب و تابم چکنم از تو ای یوسف من پیرهنی دارم و بس برده پیراهنت آرامش و خوابم چکنم می دهد پیرهنت بوی سم اسب هنوز می دهد جای سم اسب عذابم چکنم غیرت اللَّه من از بزم شراب آمده ام وای برگشته من از بزم شرابم چکنم در تمام سفر هرجا که صدایت کردم شمر می داد بجای تو جوابم چکنم خولی و زجر گرفتند رکاب زینب می کند تا به ابد گریه رکابم چکنم با که گویم که رباب همسفر حرمله بود همه شب تا به سحر فکر ربابم چکنم به عزیزان تو دائم صدقه می دادند خارجی زاده همه کرده خطابم چکنم همه هستند ولی جای رقیه خالی است گر بپرسی تو ز من کو در نابم چکنم دخترت گوشه ویرانه نمی دید مرا مانده بودم به سوی او نشتابم چکنم سر بازار به زینب چقدر خندیدند بخدا خنده اشان کرده کبابم چکنم حاج ✍ اربعین ۱۴۴۵ ه. ق ۱۴۰۲ ه. ش .
. ای قبله من من رو به قبله ام حسین جان هستم پریشان پریشان من آمدم از شام ویران یادم نمیره که پیکرت پیدا نمی شد گره ز کارت وا نمی شد شمر از رو سینت پا نمی شد یادم نمیره دیدم که تو کفن نداری دیدم که پیراهن نداری دیدم که اصلا تن نداری با سم مرکب حسینم و خراب کردند گل من و گلاب کردند حسین و آسیاب کردند یادم نمیره همه به قتلگاه رفتن همه به سوی ماه رفتن همه برویش راه رفتن یا ابوفاضل چشم تو روشن ای علمدار ای پسر حیدر کرار ناموست و بردن به بازار یا ابوفاضل روز من‌ و سیاه کردند زینب و غرق آه کردند همه به من نگاه کردند من و از اینجا با چشم پر از آب بردن با دست در طناب بردن تو مجلس شراب بردن یادم نمیره رقیه طاقت من و برد گرسنه بود و سیلی می‌خورد طوری زدن گفتم که او مرد حرمله اون و رو دامن رباب میزد تو مجلس شراب میزد رقیه رو تو خواب میزد حاج حاج ✍ اربعین ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش 👇
. چهل روزه از تو بی خبرم خون شده جگرم ـــ خم شده کمرم کنار قبرت میمونم حسین من زیارت نامه میخونم حسین پاشو از جا ای یار و دلدار که من از همه دیدم آزار خبر داری ای یوسف من که زینب رو بردن ببازار حسین جان حسین جان حسین جان 🖤🖤 عزیزت رو جا گذاشتم حسین تو خرابه تنها گذاشتم حسین گرسنه بود و همه زدنش من خودم دیدم که کبوده تنش دیدم به رقیه می‌خندن دو دستش رو دارن میبندن نمیتونس از جا بلند شه با موهاش بلندش میکردن حسین جان حسین جان حسین جان 🖤🖤 پا شو از جا ماه ام بنین ماه ام بنین حال من رو ببین نمیدونی چی اومد به سرم ای امید سپاه ای امید حرم با چشم پر آب اومدم من ز شام خراب اومدم من دو چشم تو روشن ابالفضل ز بزم شراب اومدم من حسین جان حسین جان حسین جانجان 🖤 حاج ✍ اربعین ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش ..................... 👇
236.2K
. کجا هستی تو ای نازنین دلبرم کجا هستی تو ای یوسف مادرم کجا هستی تو ای امام بی سرم واویلا واویلا ـــ یا اباعبدالله 🖤 کنار قبرتو من نشستم حسین رفته از دست من همه هستم حسین پیراهنت بود روی دستم حسین واویلا واویلا ـــ یا اباعبدالله 🖤 ببین برگشته ام من به چشم پر آب ببین برگشته ام من ز شام خراب ببین برگشته ام من ز بزم شراب واویلا واویلا ـــ یا اباعبدالله 🖤 یوسف فاطمه آمده اربعین دلبر نازنین حال من را ببین کنار قبرتو میخورم من زمین واویلا واویلا ـــ یا اباعبدالله 🖤 ای که برای من هستی ماه تمام زائرت هستم و میکنم من سلام زینب را برده اند سر بازار شام واویلا واویلا ـــ یا اباعبدالله 🖤 حاج ✍ اربعین ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش 👇
158.7K
. ◼️ بن عبدالله انصاری بشارة المصطفى به نقل از عطیّه عوفى می‌نویسد: «همراه جابر بن عبد اللّه انصارى، براى زیارت قبر حسین بن على بن ابى طالب(ع) حركت كردیم. هنگامى كه به كربلا رسیدیم، جابر به كرانه فرات، نزدیک شد و غسل كرد و پیراهن و ردایى به تن كرد و كیسه عطرى را گشود و آن را بر بدنش پاشید و هیچ گامى برنداشت، جز آن كه ذكر خداى متعال گفت، تا این كه به قبر، نزدیک شد و [به من] گفت: دست مرا بر قبر بگذار. چون دست او را بر قبر گذاشتم، بیهوش بر روى قبر افتاد. كمی آب بر او پاشیدم و هنگامى كه به هوش آمد، سه بار گفت: «اى حسین!» آنگاه گفت: دوست، پاسخ دوست را نمى دهد؟! سپس گفت: چگونه پاسخ دهى، در حالى كه خون رگ‌هایت را بر میان شانه‌ها و پشتت ریختند و میان سر و پیكرت جدایى انداختند؟! گواهى مى‌دهم كه تو، فرزند خاتم پیامبران و فرزند سَرور مؤمنان و فرزند هم‌پیمان تقوا و چكیده هدایت و پنجمین فرد از اصحاب كسایى و فرزند سالار نقیبان و فرزند فاطمه، سَرور زنانى؟! و چگونه چنین نباشى، در حالى كه از دست سَرور پیامبران، غذا خورده‌اى و در دامان تقوا پیشگان، پرورش یافته‌اى و از سینه ایمان، شیر نوشیده‌اى و با اسلام، تو را از شیر گرفته‌اند. پاک زیستى و پاک رفتى؛ امّا دل‌هاى مؤمنان، در فراق تو خوش نیست، بى آن كه در این، تردیدى رود كه همه اینها به خیرِ تو بود. سلام و رضوان خدا بر تو باد! و گواهى مى‌دهم كه تو بر همان روشى رفتى كه برادرت یحیى بن زكریّا رفت. آنگاه جابر، دیده خود را گِرد قبر چرخاند و گفت: «سلام بر شما، اى روح‌هایى كه گرداگردِ حسین، فرود آمده و همراهش شُدید!» گواهى مى‌دهم كه نماز را به پا داشتید و زكات دادید و به نیكى فرمان دادید و از زشتى باز داشتید و با مُلحدان جنگیدید و خدا را پرستیدید تا به شهادت رسیدید. سوگند به آن كه محمّد را به حق برانگیخت، در آنچه به آن در آمدید با شما شریک هستیم. به جابر گفتم: اى جابر! چگونه [با آنان شریك باشیم]، با آن كه ما نه به دره‌اى فرود آمدیم و نه از كوهى بالا رفتیم و نه شمشیرى زدیم، در حالى كه اینان، سرهایشان از پیكر، جدا شد و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه شدند؟! گفت: اى عطیّه! شنیدم كه حبیبم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مى‌فرماید: «هر كس گروهى را دوست داشته باشد، با آنان محشور مى‌شود و هركس كارِ كسانى را دوست داشته باشد در كارشان شریک مى‌شود.» و سوگند به آن كه محمّد را به حق به پیامبرى بر انگیخت، نیّت من و همراهانم همان است كه حسین(ع) و یارانش بر آن رفته‌اند. 📚منبع انساب الاشراف، بلاذری، ج ۱، ص ۲۸۶ .