.
﷽
#زمینه
#وفات_حضرت_معصومه سلام_الله_علیها
بند اول
بی قرارم من
خیلی دلتنگم برادرم دیگه طاقت ندارم من
واسه دیدنت خدا میدونه که لحظه شمارم من
بی قرارم من
دلم آشوبه
خواهر و برادر هر جا که برن ؛ با هم دیگه خوبه
قلب خواهر با نفس های برادره که می کوبه
دلم آشوبه
دوری چه سخته ... راست میگن اونکه برادر داره توی دنیا خوشبخته
خوبه باز حالا... زودتر از تو ای برادرم دارم میرم از این دنیا
آه و واویلا ای آه و واویلا
بند دوم
بی خطر رفتم
با چه عزت و جلالی ای برادرم سفر رفتم
خیالت راحت باشه نه سمت بازار نه گذر رفتم
بی خطر رفتم
ندیدم آزار
غصه اصلا نخوری ؛ منو نبردن مجلس اغیار
رو سرم نقل و نبات ریختن ؛نه سنگ از رو در و دیوار
ندیدم آزار
زینب آزار دید ... اونکه بازاری ندیده بود به لطف خولی بازار دید
آه چه دشوار بود...هر کسی این زن و بچه رو میزد انگار طلب کار بود
آه و واویلا ای آه و واویلا
#حسین_عیدی ✍
👇
.
|⇦•باز هم میشوم ..
#روضه #حضرت_معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج رضا گرمابی
●━━━━━━───────
"السلام علیک یا بنت ولی الله
السلام علیک یا اخت ولی الله
السلام علیک یا عمة ولی الله
یا فاطمة المعصومه اشفعی لی فی الجنة"
بازم هم میشوم کبوتر تو
زیر این گنبد منوّر تو
من نمک گیر سفره ات شده ام
دست خالی نرفتم از بَر تو
مادرِ من کنیزتان بوده
پدرم بوده نیز نوکر تو
جای کرب و بلا و طوس و نجف
شده ام خاک بوس محضر تو
ما عجم ها چقدر خوشبختیم
شده ایران مسیر آخر تو
اشک هایم دخیل میبندد
به ضریح فرشته پرور تو
از ضریح تو یاس میریزد
مثل چادر نماز مادر تان
چقدر از مدینه دور شدی
پای دلتنگیه برادر تان
*نامه نوشت خواهرم حرکت کن به سمت طوس.. اما مأمون مطلع شد دستور داد هر طوری شده نذارید خواهر پاش برسه.. در ساوه جلوشون و گرفتن خیلی عزیزانشون و به شهادت رسوندن.. بعضی از نقلها میگن به دست زنی بی بی مسموم شد.فرمود:
حتی پرسیدن نزدیکترین مکان به ساوه کجا هست. قم رونشون دادن.. حرف قم که اومد راه افتادن کمتر از بیست روز در قم زنده نموندن.. تعبیر از منه انقدر زیر لب میگفتن رضا جان! یقینا هم همین بوده در این عالم پیدا نمیکنی انقدر عاطفه بین خواهر و برادر مثل حضرت رضا و حضرت معصومه و وجود نازنین سیدالشهدا و حضرت زینب... انقدر ناله زد در غم دوری برادرش امام رضا انقد گریه کرد..*
چقدر از مدینه دور شدی
پای دلتنگیه برادرتان
خسته از راه دور آمده ای
خسته ای از فراق دلبرتان
مثل مادر خمیده ای اما
نگرفته به میخ در پَرتان
محملت پرده داشت شکر خدا
سایبان بوده بر روی سرتان
گر چه شد حمله بر عشیرهٔ تو
شد غارت نشد زیورتان
در میان هجوم دست نخورد
*آخه قم هم هجوم آوردن شام هم هجوم آوردن.. قم چطور هجوم آوردن شام چگونه
وقتی خبر دادن بی بی وارد قم شد همه ی بزرگان قم آمدن، نقل و نبات سلام و صلوات..گفتن دختر موسی ابن جعفره خواهر امام رضاس عمه ی جوادالائمه اس..دور محمل بی بی رو گرفتن همهمه شد شلوغ شد سلام و صلوات... اما بمیرم امان از دل زینب..آخه شام هم هجوم آوردن، چگونه؟ یکطرف رقاص ها ایستادن
یکطرف خواننده ها ایستادن.. یکطرف بالای پشت بامها رفتن دامناشون رو پر از سنگ کردن.*.
شهر قم بر تو احترام گذاشت
پیش رویت فقط سلام گذاشت
بیبی جان!
پیرِ قم با بزرگِ مردم قم
سر به پای تو چون غلام گذاشت
بهر تو قم گذاشت سنگ تمام
کی دگر سنگ به روی بام گذاشت
کی به قم دختر ولی الله
پای در مجلس عوام گذاشت
*بی بی رو آوردن بیت النور.. مردها از اون کوچه رد نمیشدن میگفتن ناموس خدا میان این کوچه زندگی میکنه. اگه کاری هم پیش میومد زنها رو میفرستادن.. حتی چشمشون هم به منزل بی بی نیفته. قم اینطوری استقبال کردن بی بی رو بردنش تو بیت النور جای امن.. اما زینب رو کجا بردن؟! سادات! دست و پای زن و بچه رو بستن به زنجیر و طناب آوردن تو مجلس یزید.. زینب نگاه کنه ببینه سر بریده داداش روبه روشه.. نامرد با چوب داره به لب و دندان داداشش میزنه... حسین حسین..*
«اللهم عجل لولیک الفرج»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_معصومه
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#حاج_رضا_گرمابی
#وفات_حضرت_معصومه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
روضه خانگی - حضرت معصومه(س) - 1315.mp3
11.14M
|⇦•باز هم میشوم....
#روضه و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها به نفس حاج رضا گرمابی
▪️وفات حضرت معصومه(س)
▪️باز هم می شوم کبوترتان...
.
#زمینه
#حضرت_معصومه
#وفات_حضرت_معصومه
برادر خواهرت را غم گرفته ۲
زمین و آسمان این دم گرفته ۲
پریشان مانده ام در بین راهت ۲
زِ داغم عالمی ماتم گرفته ... ۲
(صبوریِ خواهر کافیست .. ۲
غمِ دوریِ دیگر کافیست .. ۲
دگر چشمانِ تر کافیست ... ۲) ۳
می آیم من به سویِ تو برادر جان ۲
که جان گیرم زِ بویِ تو برادر جان ۲
(ای برادر .. / رضاجان .. ۲ ) ۴
کشیده دشمنِ تو تیرِ کینه
می آید خواهرِ تو از مدینه ۲
شهیدِ راه تو شد کاروانم ..
ندارم طاقتی دیگر به سینه
شبیهِ زینب می نالم .. ۲
که دور از تو سوزد بالم
از این جان دادن خوشحالم ...
(می آیی تو به بالینم برادر جان
خوشم امشب تو را بینم برادر جان) ۲
(ای برادر .. رضاجان ۲ ) ۴
شده با مشهد و قم دیده گریان ۲
شده صاحب عزا شاهِ خراسان
سراسر تسلیت گویِ رضایند ۲
شهیدان و شهیدان و شهیدان ۲
(که میمانیم به پای تو ۲
که میمیریم برای تو
همه عالم فدایِ تو .. ) ۲
(همیشه ما فداییِ تو میمانیم ۲
غباری مانده از راهِ شهیدانیم ۲) ۲
ای حسین جان .. ای حسین جان .. ۴
#سبک_بسوز_ای_دل
👇
VafatHazratMasoumeh1391[02] (1).mp3
20M
#زمینه_بسیار_زیبا
#حضرت_معصومه
حاج_میثم_مطیعی🎤🎤
.
#حضرت_معصومه
#وفات_حضرت_معصومه
ای سایه ی بالا سرِ خواهر، برادر!
ای جانِ از جانِ خودم بهتر، برادر!
خواهر همان احساس مادر بر برادر
دارم برایت می شوم مادر، برادر!
ای سوره چشمی بر منِ آیه بیانداز
یعنی نگاهی هم به همسایه بیانداز
یك بارِ دیگر بر سرم سایه بیانداز
بر خواهرانش سایه دارد هر برادر
چیزی به غیر از چشم تر دارم، ندارم
از گوشه ی زندان خبر دارم؟ ندارم
اصلاً نمی دانم پدر دارم-ندارم
دیدم كمالاتِ پدر را در برادر
از جانب زُلفت صبایی می فرستی؟
با التماس من دعایی می فرستی؟
دارالشِفای من دوایی می فرستی؟
افتاده ام در گوشه ی بستر، برادر!
اینجا مسیرِ كوچه تا خوب است خوبم
وقتی نگاهِ مردها خوب است خوبم
حالا كه احوالِ رضا خوب است خوبم
از بس فنا گردیده ام من در برادر
در كوچه ها با حالِ بیمارم نبردند
وقتی رسیدم، سمتِ بازارم نبردند
این معجری را كه سرم دارم نبردند
این جا چه شأنی دارد این معجر، برادر!
ای كاش مرغی را كسی بی پَر نبیند
جسمِ برادر را كسی بی سر نبیند
هر كس ببیند كاش كه خواهر نبیند
افتاده روی تلِّ خاكستر برادر
نه تو جسارت دیده ای نه من جسارت
نه تو اسارت دیده ای نه من اسارت
نه تو به غارت رفته ای نه من به غارت
پس ما دو تا قربانِ آن خواهر-برادر
با نیزه ای تا شاه را از حال بردند
یك یك تماماً رو سوی اموال بردند
هر آن چه را كه بود در گودال بردند
تسبیح عبا عمامه انگشتر ، برادر
#علی_اکبر_لطیفیان ✍
👇
Shahadat_Hazrat-Masoumeh_Rasouli_1403.mp3
9.96M
🏴 السلام علیکِ یا فاطمه المعصومة
🔊 نه تو جسارت دیده ای نه من جسارت
نه تو به غارت رفته ای نه من به غارت
پس ما دوتا قربان آن خواهر برادر...
◾️ روضه #شهادت #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
🎤حاج مهدی #رسولی
.
#وفات_حضرت_معصومه
#حضرت_معصومه
از جگر سوختگان آه شرر بار ببین
خیز از طوس و بیا حال مرا زار ببین
کاش میشد که دل سیر تماشات کنم
یار گمگشته! تو برگردی و پیدات کنم
چقدَر کوه و کمر را پی تو آمده ام
به تمنای رُخت ناله ی هجران زدم
چندماه است که آوارگی اقبال من است
چادر خاکی من شاهد احوال من است
منِ معصومه کجا رنج بیابان گردی؟!
کاش یکبار به این خسته نظر میکردی
خبری باد صبا از تو نیاورد آخر
دست تقدیر مرا راهی قم کرد آخر
پیِ تکریمِ منِ پرده نشینِ بدحال
سربه زیر آمده بودند همه استقبال
سر هر کوچه که رفتیم سلامم کردند
مثل پروانه همه دور و برم میگردند
دور بودم همه جا از نظر بیگانه
خانه ام خانه ی نور است نه یک ویرانه
گریه کردیم ولی حین مناجات فقط
کوچه رفتیم ولی کوچه سادات فقط
کاش بودی که ببینی چقدر تب کردم
من در این شهر فقط گریه به زینب کردم
کاش میشد بنویسند دروغ است دروغ
رفتن عمه ما بر سر بازار شلوغ
چه کسی داشت گمان از سر ایوان بلند..
عده ای بی سر و پا سنگ به زینب بزنند!
فکر کن دور نوامیس خدا معرکه بود
فکر کن چادر ناموس خدا دست که بود؟!
#سیدپوریا_هاشمی ✍
.👇
Shahadat_Hazrzat_Masoume_Rasuli_1403.mp3
17.58M
🏴 السلام علیکِ یا فاطمه المعصومة
🔊از جگر سوختگان آه شرر بار بریز
خیز از طوس و بیا حال مرا زار ببین...
◾️ روضه #شهادت #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
🎤#حاج_علی_کرمی
Shahadat_Hazrzat_Masoume_Mirzamohamadi_1403.mp3
8.06M
🏴 السلام علیکِ یا فاطمه المعصومة
🔊قم شهر مدینه تو بتولش
صحنین تو مسجد الرسولش...
◾️ #روضه_حضرت_معصومه
🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی
.
#مدح_حضرت_معصومه سلام الله علیها
تو مسیحا زاده اما دختر موسی شدی
مریم قدیسه ی ذریه ی طاها شدی
یک نخی از چادرت مانند کعبه محترم
قبله ی عرشی ترین سجاده ی دنیا شدی
بوسه بر دست تو بر سادات واجب می شود
چون ستون عصمت الله بنی الزهرا شدی
در میان شوره زار قم بهشتی ساختی
مثل کوثر آمدی جوشیدی و دریا و شدی
جا نماز غرق نورت گوشه ی عرش خداست
در تقرب بر خدا بالاتر از بالا شدی
وحی نازل بر لبانت استناد هر حدیث
مثل بنت المصطفی صدیقه ی کبری شدی
پیش پایت دیدنی باشد قیام موسوی
با جلال فاطمی خاتون بی همتا شدی
ناز چشمان تو و دکر خداهای پدر
کو رسول الله بیند ثانی زهرا شدی
خواهر سلطان عالم کار سلطان می کند
بر حسین خانواده زینب کبری شدی
خنده ی معصوم تو آرامش جان رضا
بهترین تمکین قلبت صوت قرآن رضا
از همان اول دلت گشته گرفتار رضا
بین صحن چشمهایت نقش رخسار رضا
جنس بی قیمت که جایش در حریم یار نیست
عشق تو باشد متاع ناب بازار رضا
یوسف بازار ما چون پرده بردارد ز رخ
عاشقی چون تو فقط باشد خریدار رضا
در تمام عرضه های بندگی پاک تو
همچنان آیینه ایی پیداست رفتار رضا
تا میان خطبه ها تفسیر قرآن می کنی
کاملا باشد کلامت عین گرفتار رضا
آمدی تا پرچم معشوق بر شانه کشی
در حریم عاشقی باشی علمدار رضا
هرکه عمری خاک بوسی حریمت را کند
تا قیامت می شود محرم به اسرار رضا
ای کریمه چاره ایی کن لحظه ی جان دادنم
دیده ام روشن شود هنگام دیدار رضا
روز محشر چون گنه گردد گریبان گیر من
آبرو داری بود کار تو و کار رضا
دلخوشم خاک حریم تو نشسته بر سرم
خاکساری تو می گردد شفیع محشرم
تا که دل را آه سینه راهی قم می کند
با نگاهی بر ضریحت دست و پا گم می کند
آه چون از دل برآید کار آتش می کند
بی محابا رخنه ایی در جان هیزم می کند
آن ضریحی که بود گرم طوافش جبرییل
حضرت حق قبله ی حاجات مردم می کند
هرکه دارد عقده در دل یاد قبری گمشده
هر سه شنبه در حریمت نذر گندم می کند
با سلامی نم نم اشک از دو دیده می چکد
کاسه ی خالی ما لبریز از خم می کند
نیمه شبها در حرم تا صحن گردی می کنم
ناگهان دل یاد قبله گاه هفتم می کند
لفظ خواهر گوییا مانوس گشته با بلا
خون زینب در رگان تو تلاطم می کند
-------------------------
کس ندیده تا به حالا خواهری گیسو پریش
جستجوی یار زیر نیزه و سم می کند
با وجودی که حدود مقتلش را دیده بود
بازهم جسم عزیز مادرش گم می کند
#قاسم_نعمتی ✍
.👇
.
#اهلبیت
از کریمان سنگ میخواهیم ما، زر میرسد
در حرم از آنچه میخواهیم بهتر میرسد
لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است
وقت احسان پشت آن احسان دیگر میرسد
اى که دستت میرسد کارى کنى، کارى بکن
عمر دارد میرود، دارد اجل سرمیرسد
در طلب خوب است حاجات مکرر داشتن
وقتی از این ناحیه دارد مکرر میرسد
شب به شب در میزنم، چون در زدن مال من است
دست سائل ها فقط تا حلقۀ در میرسد
گر به ما کم میرسد از خصلت کم بینى است
ورنه دارد ده برابر ده برابر میرسد
من فقط یک نوکرم، کار خودم را میکنم
او خودش هر وقت لازم شد به نوکر میرسد
خادمان آنقدر بى اصل و نسب هم نیستند
نسبت ما یا به فضه یا به قنبر میرسد
فقر آمد میرود ایمان، ولى پیش شما
میشود ایمان من فقرى که از در میرسد
رزق در بین الطلوعین است،بین طوس و قم
رزق از دو سفرۀ موسى بن جعفر میرسد
هم به زیر دین قم، هم زیر دین مشهدم
گه به داد من برادر، گاه خواهر میرسد
فاطمه را خواستم معصومه را زائر شدم
فیض قبر مادرى از قبر دختر میرسد
نیستند ایندو براى من، فقط پیش منند
سر به سرور میرسد، دل هم به دلبر میرسد
پیش تو محتاج ها در حال رفت و آمدند
تا که آهو میرود پشتش کبوتر میرسد
آب پاى میوه اى که ریختم بهتر رسید
میوۀ ما هم فقط با گریه بهتر میرسد
پابرهنه میدوید و میدوید و میدوید
زودتر از شمر آیا به برادر……..؟
#علی_اکبر_لطیفیان ✍
⭕️⭕️شعرفوق در انجمن ادبی خانه مداحان 95/5/16بررسی گردید و در بین اشعار مطرح،به عنوان شعربرتر در این روز برگزیده شد،زبان شعر آنقدرسلیس و روان است که ذاکران گرامی،می توانند به عنوان یک شعر تأثیر گذار از آن در مجالس گوناگون استفاده نمایند؛تا اواسط شعر،موضوع به گونه ای انتخاب شده است که می تواند در بسیاری از مناسبتها بکارگرفته شود و بویژه در دهۀ کرامت بطور خاص مورد بهره برداری است ؛ در انتها دو بیت به عنوان گریز به کربلای معلی و قتلگاه انتخاب شده که مخاطب را مستفیض به فیض اشک برای حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) می نماید.
👈بیت اول تلمیح دارد به داستان مرد سلمانی که امام رضا(علیه السلام) به اذن خدا با اشاره ،سنگ را برایش طلا کرد.
(مجیدطاهری)
.👇
4_5985369610847782675.mp3
4.33M
▪︎حضرت معصومه و امام رضا ع
▪︎از کریمان سنگ می خواهیم ما
▪︎حاج مهدی رسولی
.
#حضرت_معصومه سلام الله علیها
#وفات_حضرت_معصومه سلام الله علیها
خواهر شدن یعنی،بلا بر جان خریدن
از کودکی نازِ برادر را کشیدن
خواهر شدن یعنی جدائی از تو هرگز
مرگ است یک شب روی دلبر را ندیدن
خواهر شدن یعنی مدینه تا کنارت
با پای دل صحرا به صحرا را دویدن
خواهرشدن یعنی چو شمعی آب گشتن
قطره به قطره پایِ دیدارت چکیدن
خواهر شدن یعنی زهجران پیر گشتن
درکمتر از یک سال دور از تو خمیدن
مشتاق دیدارم رضا جانم کجایی
ای کاش وقت احتضار من بیایی
قم شد مسیر ِ آخرم الحمدلله
زخمی نشد بال و پرم الحمدلله
قم احترامم حفظ کرده تا که دیده
من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله
در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند
مانند زهرا مادرم الحمدلله
باضربة سیلی میانِ کوچه ای تنگ
خونی نشد چشم ترم الحمدلله
بین در ودیوار با داغیِ مسمار
زخمی نگشته پیکرم الحمدلله
دعوا نشد،..برچادر من جایِ پا نیست
خاکی نگشته معجرم الحمدلله
ماخاطراتی تلخ از بازار داریم
باز است هرسو معبرم الحمدلله
تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست
ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله
در کوچة تنگ یهودی ها نرفتم
آتش نیفتاده سرم الحمدلله
بالای نیزه قاریِ قرآن ندیدم
محمل نگشته منبرم الحمدلله
حرفِ سنان و شمر وخولی نیست اینجا
دارم تمام ِ زیورم الحمدلله
کنج خرابه آبرویم را نبُردند
دشمن نگفته کافرم الحمدلله
دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد
قبرم همان دم شد حرم الحمدلله
مثلِ رقیه بی کفن دفنم نکردند
باشد تنِ من محترم الحمدلله
غسل تنم کاری ندارد چو به پنجه
مویم نپیچیده به هم الحمدلله
تاصبح زینب دورِ پیکر گریه میکرد
همراهِ سر از داغِ دختر گریه میکرد
#قاسم_نعمتی ✍
👇
.
#شهادت_موسی_بن_جعفر علیه السلام
#نوحه
#شهادت_امام_کاظم عليه السلام
#زمینه
سبک منو اشکى مثل بارون
---------------------------
پريشان و بى پناهم ؛ شده زندان قلگاهم
خدايا خسته شدم من ؛ اجابت کن سوزو اهم
چه گويم ، از اين بى حرمتى ها
قسم بر ، پريشانى زهرا
از اينجا ، خلاصم کن خدايا
رسيده جانم از غصه بر لب
شده روزم تيره همچنان شب
دعايم گرديده هر خلصنى يا رب
واويلا غريبم من خدا
-------------------------
من و زخم تازيانه ؛ شکنجه هاى شبانه
دگر جا واکرده زنجير ؛ به روى پهلو وشانه
بخوانم ، دعا با دسته بسته
زبسکه ، نمازم را شکسته
مسير ، نفس در سينه بسته
دگر تاخورده اين ساق پايم
نمى ايد بالا اين صدايم
زبسکه در زندان کرده با پا جا به جايم
واويلا غريبم من خدا
-----------------------
به روى يک تخته پاره ، شدم چيده چون ستاره
به هم ريزد استخوانم ، نه با ضربه با اشاره
اگر شد ، پر از خون پيکر من
نگشته ، جدا از تن سر من
نرفته ، اسيرى دختر من
سلام من بر آن سر بريده
که با چشم خوداز نيزه ديده
چگونه دختر شد در خرابه قد خميده
واويلا غريبم من خدا
#قاسم_نعمتی ✍
.
....................
#زمینه #نوحه
#حضرت_معصومه سلام الله علیها
#وفات_حضرت_معصومه سلام الله علیها
🎙به سبک من و اشکی مثل بارون
-------------------
قرار قلب رضایم ؛ به درد و غم مبتلایم
نمایم گریه شب و روز ؛ که از دلدارم جدایم
رضاجان*کجایی ای برادر
نگاهی*نما بر حال خواهر
دهم جان*ببین بادیدة تر
بیاتاسر بر پایت گذارم
دمِ آخر بنگر بی قرارم
امیدم این بوده که میایی ؛ تو کنارم
رضاجان*رضا جانم رضا
-------------------------
خیالت راحت برادر ؛ ندیدم بی احترامی
رضا جانم قم کجا و ؛ گذرهایِ تنگ شامی
رضاجان*نرفته بویِ یاسم
در اینجا*نشد خاکی لباسم
کجا در *دیاری ناسپاسم
به کوفه زینب را دوره کردند
به سنگ کینه مردِ نبَردند
همیشه در فکر خنده بر یک ؛ دوره گردند
رضاجان رضاجانم رضا
---------------------
رسیدی تو با جوادت ؛ دمِ تشییعِ جنازه
خدا را شکر که نشُستی ؛ زپهلویم خونِ تازه
مدینه*علی تنهایِ تنها
بشوید*تنِ مجروحِ زهرا
یتیمان*همه غرقِ تماشا
علی میشُست و با آهِ ممتد
زحسرت مُشتش بر سینه میزد
شکاف ِ پهلویِ ضربه خورده ؛ هم نیامد
رضا جان رضا جانم رضا
#قاسم_نعمتی ✍
👇
.
#مدح_حضرت_معصومه
#وفات_حضرت_معصومه
بانو همیشه خیر شما میرسد به ما
از تو چقدر بوی رضا میرسد به ما
شاعر شدم که دعبل دربارتان شوم
هرچه نمیرسد،که عبا میرسد به ما
این شور هیئتی جوانان شهرمان
از آب شور شهر شما میرسد به ما
وقتی مزار حضرت زهرا مزار توست
بوی بهشت هم زِ دو جا میرسد به ما
از لطف بیکرانه ی تو جمکرانی ام
از هر سه شنبه حس دعا می رسد به ما
بانو جواب پرسش من را خودت بده
آیا برات کرببلا میرسد به ما؟
#سجاد_خودسیانی ✍
.
#مدح_حضرت_معصومه
#سلام_الله_علیها
هر که رو انداخت، خاطرجمع زائر می شود
قبل زائر کوله بار راه، حاضر می شود
هرچه تاجر هست در عالم، گدای فاطمه ست
هر که در کویش گدایی کرد، تاجر می شود
خوش به حال خانه ی خشتی نزدیک حرم
آخرش یک تکه از صحن مجاور می شود
دل سپردن ساده اما دل بریدن مشکل است
هر کسی یکبار آمد قم، مهاجر می شود
شیخ می یابد مفاتیح الجنان را پشت در
شاطر عباس قمی در صحن شاعر می شود
از زبان شعر بالاتر در عالم هست؟ نیست
در حرم حتی زبان شعر، قاصر می شود
پای حکم مادح معصومه امضای رضاست
اینچنین یک روضه خوان ساده، ذاکر می شود
رو به قم هر بار در مشهد سلامی می دهم
خادم باب الرضا با من مسافر می شود
دست را بر سینه ات بگذار و چشمت را ببند
رو به رویت گنبد و گلدسته ظاهر می شود
%%%%%%%
ماه قم! دست خیال ما و دامان شما
میزبان هستید و ما هستیم مهمان شما
غصه ی دنیا شده سوهان روح و در عوض
کام شیرین می کند عمری ست سوهان شما
عشق را در روز روشن عده ای گم کرده اند
من که آن را یافتم کنج شبستان شما
رو سیاهم! با چه رویی بین مردم جا شوم
در دل آیینه ی شفاف ایوان شما؟
مرجع تقلید کل مرجع تقلیدهاست
زایری که دست بر سینه ست حیران شما
گرچه می گویند باید از کریمان کم نخواست
آن چه می خواهم کف دستی ست از نان شما
بس که اینجا آمدم با دست خالی، تازگی
جیب هایم را نمی گردد نگهبان شما
بس که هیچم، روزی ام حج فقیران هم نشد
عید قربان می روم هر سال قربان شما
آب قم شور است شاید ما به ظاهر زایران
بارها حرمت شکستیم از نمکدان شما
%%%%%
داغ اگر در سینه ی من یک نفر باشد که نیست
باید از دریای لطفت بیشتر باشد، که نیست
غیر درد دل نیاوردم به همراه خودم
سعی کردم کوله بارم مختصر باشد، که نیست
خادم دربان به دست خالی ام شک کرده است
ترسم از بار گناهم با خبر باشد، که نیست
حتم دارم در ورودی راه می بندد به من
هر کس دیگر به جای تو اگر باشد که نیست
از ضریحت دست من کوتاه اگر باشد، که هست
کاش روی شانه هایم بال و پر باشد، که نیست
خوب در ایوان آیینه خودم را دیده ام
چشم من هم مثل مردم بلکه تر باشد که نیست
هیچ جا بهتر از اینجا نیست، باید بشکند
دل اگر مثل نمازم در سفر باشد که نیست
هر که آمد حاجت ایل و تبارش را گرفت
این حرم جای کسی که بی هنر باشد که نیست
مادرم این مرتبه قول شفا از من گرفت
آه... می ترسم دعایم بی اثر باشد، که نیست
می روم بعد از زیارت طبق عادت جمکران
تا دعایم دیدن آن یک نفر باشد که...هست
#محمدحسین_ملکیان