⚜🕊 #قسمت_پایانی روضه و ذکر توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها _ به نفسِ کربلایی حمید علیمی⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
*بی بی جان! اومدیم بگیم:اگه بودیم ما هم مثل اهلِ قم،احترام می کردیم،ادب می کردیم،یه عُمرِ ریزه خواره سفریِ شماییم...یا امام رضا! سرت سلامت آقا!یا امام رضا! روزِ شهادتِ خواهرتونِ...*
آقا! سلام خواهرتان روبراه نیست
دور از تو کار هر شب او غیرِ آه نیست
می خواست تا به طوس بیاید ولی نشد
ور نه رفیق بی کسی ات نیمه راه نیست
وقتی به قم رسید خرابه نشین نشد
آسوده باش خواهر تو بی پناه نیست
یک مرد هم نیامده نزدیک محملش
شب را به آفتاب که اذن نگاه نیست
اذنم بده به طعنه بگویم به شامیان
در قم محب فاطمه بودن گناه نیست
دروازه را که دید به یاد رباب گفت
در شهر شام هیچ کسی سر به راه نیست
زینب کجا و محمل بی سایبان کجا
بال و پر رقیه کجا ریسمان کجا
شاعر:مجید تال
*فرجِ امام زمان ناله بزن:یا زهرا!*
________
#کربلایی_حمید_علیمی
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
.
.
🌟#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
💥#دفتری #حضرت_معصومه س
🔺بانوی کرامت و صفا را صلوات
🔺آن خواهر و زائر رضا راصلوات
🔺تقدیم به آن شفیعه در باغ بهشت
🔺معصومه نشان اولیا را صلوات
(#دعای_فرج)
(( #السلامعلیکیابنترسولالله.. #السلامعلیکیابنتفاطمةوخدیجه...
#السلامعلیکیابنتامیرالمومنین..
#السلامعلیکیابنتالحسنوالحسین...
#السلامعلیکیابنتموسیبنجعفرورحمةاللهوبرکاته))
▪️به شوق دیدن یار از دیار آمدم
▪️به اشک چشم و دل بیقرار آمدم
▪️هوای روی برادر مرا کشید اینجا
▪️چه می شود به من او را نشان دهید اینجا
▪️رسیده وقت سفر جان به دوست بسپارم
▪️رضا کجاست سرم را به پاش بگذارم
▪️بیا برادرِ از جان عزیزتر به سَرَم
▪️که زَهر هجر تو سوزانده جگرم
▪️تمام قوت من جمع در این صدا شده است
▪️به دست و پا زدنم اَشهَدّم رضا رضا شده است
⬅️امروز کیا با خانم کار دارند... حواست باشه کریمهٔ اهل بیته.....
اگه امام حسن مجتبی تو مدینه کریم اهل بیته....
هر کسی در خونش اومده دست خالی بر نگشته....
آی حاجت دارا...خانم فاطمه معصومه هم کریمهٔ اهل بیته...
خرج در خوانش یه چشم بارونیُّ یه دل شکسته است.....
امروز بیا دست به دامن این خانم شو.....
(شعر...)
حالا دل بده با هم بریم در خونه خانم ناله بزنی...
نامش فاطمه است اما قبرش معلومه.....
آی حاجت دارا اون روزی که بیبی اومد شهر قم مردم چه استقبالی کردند....
نقل میکنند راه بیبی رو فرش قیمتی انداختن...
کوچهها را آب و جارو کردند... خیلیا اومدن بیرون دروازه قم استقبال بیبی...
اما بگم ناله شو بزنی...
⬅️ من یه جای دیگه هم سراغ دارم، مردم اومدن استقبال...
استقبال دخترِ امام ....خواهرِ امام...
آخ اومدن کوچه ها رو جارو زدن.. همه جا رو زینت کردن...
لباسای قیمتی به تن کردن...
اما غم کجا شام کجا...
تو شهر قم مردم با درود و صلوات اومدن استقبال دختر امامُ خواهر امام...
اما تو شهر شام دیدن رقاصه ها می زنند می رقصن....
با طعنه و ناسزا دختر علی رو دارن میارن....
🍁( امروز دلت آماده است ناله شو بزنی)
امروز داری برا اون خواهری گریه می کنی که شهر به شهر دیار به دیار اومد که برادرُ ببینه......
نمیدونم برادر داری یا نه... اگه برادر داری خدا برات نگه داره داغشو نبینی....
@emame3vom
⬅️می خوام بگم بیبی جان هر چقدر دنبال برادر اومدی نشد برادرتو ببینی....
اما دیگه مثل اون خواهر نیومدی تو گودی قتلگاه....
دلا بسوزه بر اونخواهری که اومد تو گودی قتلگاه دید حسینش داره دست و پا میزنه....
خدا ...دستاشو رو سر گذاشت...
صدا زد وا محمدا ...واعلیا....واحسینا....
آیا یه مسلمون بین شما پیدا نمیشه، حسین منو یاری بده.....
🏴ديدم غمت اي دلبر اي کاش نمي ديدم
🏴تنهاييُ بي ياور اي کاش نمي ديدم
🏴دنبال تو تا گودال من آمدمو ديدم
🏴بالاي سرت مادر اي کاش نمي ديدم
🏴وقتي که برون شد خصم از مقتل تو ديدم
🏴خون مي چکد از خنجر اي کاش نمي ديدم
🏴از نيزه به روي خاک ديدم سر تو افتاد
🏴در زير سم لشکر اي کاش نمي ديدم
🔲هر چقدر ناله داری به غربت ابی عبدالله ع به دل سوخته خانم زینب کبری س به نیت فرج سه مرتبه ناله بزن🔲
#یاحسیـــــــن....
💚هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها شافع در جنت (صلوات)💚
@emame3vom
Babolharam Karimi.mp3
1.36M
.
سینه زنی زمینه زیبا ویژۀ ایام شهادت #حضرت_معصومه سلام الله علیها به نفسِ #حاج_محمود_کریمی
@emame3vom
دم آخر بی ، تو چشمِ من گریونه
سفرِ سخت من ناتموم میمونه
دیدی منو کشت آخر جدایی
کارم تمومه رضا کجایی
خواهرِ تو آخر از پا افتاد
تو دیارِ غربت تنها جون داد
حالا که خواهر از ، دیدنت محرومه
تو بیا تا اینجا دیدنِ معصومه
جونی برای سفر ندارم
بیا که از تو خبر ندارم
خواهرِ تو اومد دنبال تو
ولی بی خبر موند از حال تو
خواهر تو آخر ، از پا افتاد
تو دیار غربت ، تنها جون داد
واسۀ معصومه شب اشکه امشب
زیر لب میخونه چی کشیده زینب
تموم لشکر ، دورِ برادر
کنارِ گودال ، رسیده مادر
یه بدن بی سر ، بینِ گودال
خواهری که پیشش رفته از حال
یه جوریم انگار خیلی پیرم
رویِ پایِ عمه از حال میرم
#حاج_محمود_کریمی
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
🌟#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
💥#دفتری_معصومه_س
🔺بانوی کرامت و صفا را صلوات
🔺آن خواهر و زائر رضا راصلوات
🔺تقدیم به آن شفیعه در باغ بهشت
🔺معصومه نشان اولیا را صلوات
(#دعای_فرج)
(( #السلامعلیکیابنترسولالله.. #السلامعلیکیابنتفاطمةوخدیجه...
#السلامعلیکیابنتامیرالمومنین..
#السلامعلیکیابنتالحسنوالحسین...
#السلامعلیکیابنتموسیبنجعفرورحمةاللهوبرکاته))
▪️به شوق دیدن یار از دیار آمدم
▪️به اشک چشم و دل بیقرار آمدم
▪️هوای روی برادر مرا کشید اینجا
▪️چه می شود به من او را نشان دهید اینجا
▪️رسیده وقت سفر جان به دوست بسپارم
▪️رضا کجاست سرم را به پاش بگذارم
▪️بیا برادرِ از جان عزیزتر به سَرَم
▪️که زَهر هجر تو سوزانده جگرم
▪️تمام قوت من جمع در این صدا شده است
▪️به دست و پا زدنم اَشهَدّم رضا رضا شده است
⬅️امروز کیا با خانم کار دارند... حواست باشه کریمهٔ اهل بیته.....
اگه امام حسن مجتبی تو مدینه کریم اهل بیته....
هر کسی در خونش اومده دست خالی بر نگشته....
آی حاجت دارا...خانم فاطمه معصومه هم کریمهٔ اهل بیته...
خرج در خوانش یه چشم بارونیُّ یه دل شکسته است.....
امروز بیا دست به دامن این خانم شو.....
🍁روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
🍁سالها منتظر روی برادر بودم
🍁بنویسید گرفتار نباشم چه کنم؟
🍁من اگر منتظر روی برادر نباشم چه کنم؟
🍁روی قبرم بنویسید جدایی سخت است
🍁اینهمه راه بیایم ،تو نیایی سخت است
🍁یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم
🍁سالها میشود واز پیرهنش بی خبرم
🍁روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
🍁با تن خسته و با قد خمیده رفتم
🍁بنویسید همه دور ربرم ریخته اند
🍁چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند
⬅️حالا دل بده با هم بریم در خونه خانم ناله بزنی...
نامش فاطمه است اما قبرش معلومه.....
آی حاجت دارا اون روزی که بیبی اومد شهر قم مردم چه استقبالی کردند....
نقل میکنند راه بیبی رو فرش قیمتی انداختن...
کوچهها را آب و جارو کردند... خیلیا اومدن بیرون دروازه قم استقبال بیبی...
اما بگم ناله شو بزنی...
⬅️ من یه جای دیگه هم سراغ دارم، مردم اومدن استقبال...
استقبال دخترِ امام ....خواهرِ امام...
آخ اومدن کوچه ها رو جارو زدن.. همه جا رو زینت کردن...
لباسای قیمتی به تن کردن...
اما قم کجا شام کجا...
تو شهر قم مردم با درود و صلوات اومدن استقبال دختر امامُ خواهر امام...
اما تو شهر شام دیدن رقاصه ها می زنند می رقصن....
با طعنه و ناسزا دختر علی رو دارن میارن....
🍁( امروز دلت آماده است ناله شو بزنی)
امروز داری برا اون خواهری گریه می کنی که شهر به شهر دیار به دیار اومد که برادرُ ببینه......
نمیدونم برادر داری یا نه... اگه برادر داری خدا برات نگه داره داغشو نبینی....
⬅️می خوام بگم بیبی جان هر چقدر دنبال برادر اومدی نشد برادرتو ببینی....
اما دیگه مثل اون خواهر نیومدی تو گودی قتلگاه....
دلا بسوزه بر اونخواهری که اومد تو گودی قتلگاه دید حسینش داره دست و پا میزنه....
خدا ...دستاشو رو سر گذاشت...
صدا زد وا محمدا ...واعلیا....واحسینا....
آیا یه مسلمون بین شما پیدا نمیشه، حسین منو یاری بده.....
🏴ديدم غمت اي دلبر اي کاش نمي ديدم
🏴تنهاييُ بي ياور اي کاش نمي ديدم
🏴دنبال تو تا گودال من آمدمو ديدم
🏴بالاي سرت مادر اي کاش نمي ديدم
🏴وقتي که برون شد خصم از مقتل تو ديدم
🏴خون مي چکد از خنجر اي کاش نمي ديدم
🏴از نيزه به روي خاک ديدم سر تو افتاد
🏴در زير سم لشکر اي کاش نمي ديدم
🔲هر چقدر ناله داری به غربت ابی عبدالله ع به دل سوخته خانم زینب کبری س به نیت فرج سه مرتبه ناله بزن🔲
#یاحسیـــــــن....
💚هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (#صلوات)💚
4_5996758086000313573.mp3
3.32M
#حاج_محمود_کریمی
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
ای دُر یمِ عصمت یا حضرت معصومه
ای فاطمۀ عترت یا حضرت معصومه
ای خاکِ رهت جنّت یا حضرت معصومه
ای سایۀ تو عفّت یا حضرت معصومه
قم از یم تو رحمت یا حضرت معصومه
محتاجِ دمت حکمت یا حضرت معصومه
تو در حرم موسی انسیّۀ حورایی
انسیّۀ حورایی محبوبۀ یکتایی
محبوبۀ یکتایی ممدوحۀ طاهایی
ممدوحۀ طاهایی ریحانۀ بابایی
ریحانۀ بابایی آیینۀ زهرایی
در صورت و در سیرت یا حضرت معصومه
تنها نه محیط قم ، ایران به تو می نازد
عصمت به تو می نازد ، ایمان به تو می نازد
عترت به تو می نازد ، قرآن به تو می نازد
تفسیر و اصول و دین ، عرفان به تو می نازد
جنّ و ملک و حور و انسان به تو می نازد
بانویِ همه خلقت یا حضرت معصومه
شمس و قمر و انجم ، جنّ و ملک و انسان
جنّ و ملک و رضوان ، حور و پری و غلمان
هم حوری و هم غلمان هم مالک و هم رضوان
هم عالم و هم حاکم هم بنده و هم سلطان
دارند به تو چشم لطف و کرم و احسان
گیرند زِتو حاجت یا حضرت معصومه
نبوَد عجب ای بانو شاهی به گدا بخشی
وز گرد حریم خود بر روح شفا بخشی
بر روح شفا بخشی بر سینه صفا بخشی
حاجاتِ خلایق را از لطف و عطا بخشی
بر خلق زمین بخشی بر اهل سما بخشی
داری زحق این قدرت یا حضرت معصومه
ای بانوی نُه افلاک ای مادرِ اهل قم
ای خاک حریم تو تاج سر اهل قم
ای کوثر فیض تو در ساغر اهل قم
آید زنسیمت جان در پیکر اهل قم
گلدستۀ صحنِینَت روشن گر اهل قم
ای قم حرم امنت یا حضرت معصومه
شاعر : #استاد_غلامرضا_سازگار
#فارسی
@emame3vom
.
#قسمت_اول واگویه خوانی و مناجات جانسوز با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ شهادتِ حضرت معصومه سلام الله علیها به نفسِ حاج حیدر خمسه •✾•
┅═❁•○◉♡◉○•❁═┅
@emame3vom
┅═❁•○◉♡◉○•❁═┅
«اللهمَّ صلِّ علي صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبَويَّةِ، والصّولَةِ الحَيدَريّةِ، والعِصمَةِ الفاطِميَّةِ، والحِلمِ الحسَنيَّةِ، والشُّجاعَةِ الحُسَينيَّةِ»
بر وادیِ وصال بر این دل نوا دهید
با اشک دیده سینۀ ما را جلا دهید
یکبار هم زِ لطف قدم رنجهای کنید
بر نوکرانِ بی سر و پا هم بها دهید
*(یعنی چی؟) یعنی آقاجان ، خو اونایی که سر به راهن تکلیفشون معلومه .. اگه سراغِ ما بیای خیلیِ .. یعنی آقا ، یه بارم ضرر بده .. همش که نباید سود باشه .. طوری نیست یه بارم به ما منت بزار .. راهِ دوری نمیره .. من نمک نشناس نیستم .. میرم به همه میگم منم نگاه کردی .. آدم درستی نیستم ولی نونم حلالِ .. یه بارم سرِ سفرۀ گدا بیچاره ها بیا .. آقا ، زیاده خواه نیستم .. دوست دارم .. جهنمی بشم ، بهتر از اینیِ که تو منو نخوای .. دیدی تبلیغ میزنن یه مسئولی پایینِ یه شهر می خواد بره اونایی که وضعشون ضعیفه میشینن نامه مینویسن .. میگن هر طور شده اینو میدم . گره هاشُ مینویسه ، مودب میگه قدمون برکت داشته برا ما .. آقا ، از وقتی شنیدم قرارِ بیای ، هر هفته میشینم دردامو میشمارم هی میگم بیا .. اما اگه راستشو بخوای خودتُ فقط می خوام ..*
سر بر کنیم و منتظر مقدم شما
منت دهید و کلبۀ ما را صفا دهید
*خبر اومد تو نیشابور ، قرارِ امام رضا بیاد همۀ مردم جمع شدن .. بریم استقبالِ امام رضا .. یه پیرزنِ عجوز ، عاشقِ امام رضا خبر آوردن پاشو مرادت داره میاد ، گفت من که پا ندارم بیام .. همۀ شهر رفتن دلِ این پیرزن موند ، هی میگفت کاش پا داشتم میرفتم از دور پسرِ زهرا رو میدیدم .. بزرگ و کوچیک اومدن خدمتِ آقا قدمتون به سرِ چشم ، آقا فرمود یکی منتظرمِ .. دنبالِ آقا راه افتادن کوچه به کوچه ، رسیدن دم درِ خونۀ پیرزنِ .. یه بار از ته دل صداش کنی آقا میاد .. یعنی میشه ما میبینم اون روزُ ..بزار روضه بخونم داد بزنی ..امام رضا برا خواهرت مجلس عزا گرفتیم .. یا جواد الائمه برا عمه جانتون روضه گرفتیم .. این مجلس با اون مجلسی که تو شام برا عمه تون گرفتن خیلی فرق داره .. اینجا به گریه ها گریه می کنن .. اما تو شام هر چی صدا گریه ها بالا .. قهقه ها بالاتر میرفت ..
دخترِ حرمله چه مغرور است
از رویِ بام دست تکان میداد
با خبر بود من یتیم شدم
پدرش را به من نشان میداد ..*
یک گوشۀ نگاهِ شما کیمیا کند
*بابا جواب سلامِ رسولم نمی دادن .. رسولِ ترک . همه شنیدید ما خیلی وقتا دلمون به اینا خوشِ .. آخ یه نگاه کردن بهش .. میگن هر مسجدی میرفت وایمیستاد نماز میخوند ، چته رسول ؟ میگفت عوضِ همه سرکشیام هرجا میرم سر میزارم رو زمین ، در و دیوارِ اون مسجد شهادت بدن رسول آدم شد .. اگه یه دونه از اون نگاه ها به من بندازی قولت میدم تا آخرِ عمرم این قلادۀ نوکری رو بر ندارم ..*
یک گوشۀ نگاهِ شما کیمیا کند
بر خاکِ پایِ خویش عیار طلا دهید
خواهید اگر که روسیهان معتبر شوند
فیضِ غلامیِ حرم خود به ما دهید
شاعر : #قاسم_نعمتی
حسین .. دلم یه کربلا میخواد ..
حسین .. یه گنبدِ طلا میخواد
حسین .. دلم امام رضا میخواد ..
@emame3vom
#حاج_حیدر_خمسه
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#مناجات_دعا
#ماه_مبارک_رمضان
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
⚜️🕊 روضه و ذکر توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها _ به نفسِ سیدمهدی میرداماد⚜️🕊
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
ای دخترِ خورشید،ای خواهرِ دریا
زهرا ترین زینب، زینب ترین زهرا
ماهِ مقیمِ قم،مهتابِ بیت النور
در سایه سار توست، سرتاسر دنیا
از آه لبریزم، از اشک سرشارم
این قطره را دریاب، دریاب ای دریا
فهمِ حقیرِ ما،پایین تر از پایین
فهمِ بلندِ تو،بالاتر از بالا
لبخندِ معصومت،مُهرِ رضایت زد
بر شوقِ خواهرها،عشقِ برادرها
*با امام رضاعلیه السلام از یک مادرند،موسی بن جعفر فرزندانِ زیادی داره،اما هر دویِ این بزرگواران،هم علی بن موسی الرضا،هم این خانوم،حضرت معصومه سلام الله علیها،از حضرت نجمه اند...مادرشون یه مادرِ بزرگوارِ لذا خیلی بهم علاقه شدید داشتن،تاریخ میگه:بعد از حسین و زینب،دیگه خواهری و برادری مثل این دو نفر ندید،اولین خواهر و برادرِ عالم که دلِ عالم رو زیر و رو کردن،همتون خبر دارید،بعد از سید الشهدا و عقیله ی بنی هاشم،این خواهر و برادر رو مثال می زدن....*
تنها به دستِ توست،ای سوره ی انفاق
دنیایِ ما امروز،عقبایِ ما فردا
ماییم و چشمِ تر،ای چشمه ی کوثر
بر ما عطایی کن،از فیضِ اَعطَینا
وقتی ضریحت را،با گریه می بوسیم
در چشممان پیداست،آن قبرِ ناپیدا
باز از تو می گویم،یا حضرتِ زینب
باز از تو می خوانم،یا حضرتِ زهرا
شاعر:سید محمدجواد شرافت
قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینهای در برابرش باشی
نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی
میان راه پرستوی پرپرش باشی
*امام رضا منتظر بود،نامه نوشت برا خواهرش،قرار بود بیاد همدمِ برادر بشه،اما به برادر نرسید...*
مدینه شهر غریبی برای فاطمه هاست
نخواست گم شدهای مثل مادرش باشی
*خدا رو شکر از مدینه اومدی،به ما یه حرم دادی،به ما اعتبار دادی،دلمون برا قبر مادرمون فاطمه تنگ میشه،لااقل حرم تو بیاییم،اگه شما نبودید ما کجا می رفتیم؟
خدا تو را به دلِ تشنه ی زمین بخشید
کتاب روشنی از سوره ی کوثرش باشی
به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را
چو دید آمدهای سایهی سرش باشی
*تو مهمون نبودی خانوم،تو صاحب خانه ی مایی،تو ولی نعمت مایی،ما سر سفره ی تو هستیم،شما سایه ی سر مایی،امشب یه سفارش مارو به داداشت امام رضا بکن...آی امام رضایی ها خوب شبی اومدید،خوب جایی اومدی،دلمون برا حرمِ داداشت یه ذره شده..*
اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
و تا همیشه تو یاس معطرش باشی
کرامتت همه را یاد او میاندازد
به تو چقدر میآید که خواهرش باشی
خدا نخواست تو هم با جوادِ کوچکِ او
گواهِ رنج نفسهای آخرش باشی
نخواست باز امامی کنار خواهر خود
نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی
شاعر:قاسم صرافان
*از مدینه تا خراسان راه زیاده،نتونستی برسی،مدینه کجا،خراسان کجا...نرسیدی،ندیدی،اما یه خواهری از خیمه زد بیرون،از خیمه تا گودال...از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد: حسین...
بی بی جان! ندیدی داداشت فرشایِ حجره رو کنار بزنه،رو خاک دست و پا بزنه،اما عمه تون اومد تو گودال...
خانوم جان!اصلاً می رسیدی،اصلاً با جواد الائمه تو حجره هم می رفتی،نهایتاً سر برادرت رو بغل می کردی،سَمِّ شوکران جگر برادرت رو پاره کرده بود،سرش رو بغل می کردی،داداشت جون میداد...بمیرم برا زینب،وقتی رسید دید سر رو بردن،لباس رو بردن،رسید دید داداشش حسین یه جایِ سالم نداره،حسین....
____
#سید_مهدی_میرداماد #کرمانشاهی
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها.
.
|⇦•سوی #قم از مدینه یار آمد..
#ذکر_توسل به ساحت مقدس کریمۀ اهلِ بیت #حضرت_معصومه سلام الله علیها به مناسبت ورود پر خیر و برکت حضرت به شهر قم _ استاد حاج منصور ارضی•✾•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
«اَلسَّلامُ عَلَیكِ یا سَیِّدَتی وَ مَوْلاتی یا فاطِمَةُ بِنْت مُوسَی بنِ جَعفَرٍ»
سوی قم از مدینه یار آمد
با وجودیکه بی قرار آمد
همۀ شهر غرق استقبال
خواهر این بار با وقار آمد
همه اش احترام می کردند
دسته دسته سلام می کردند
همه جا مِهر بود و گلباران
حقِّ او را تمام می کردند
هیچکس ناسزا نگفت به او
جز درود و ثنا نگفت به او
هیچکس وقت آمدن غیر از
آیۀ انّما نگفت به او
قم عجب میهمان نوازی کرد
تا ابد ماند و سر فرازی کرد
قم عجب کرد آبرو داری
کوفه با آبرو چه بازی کرد
خوب شد که سری به نیزه ندید
خوب شد هیچ حرف بَد نشنید
خوب شد وقت دست و پا زدنِ
نیمه جانِ برادرش نرسید
ای امان از غریبیِ زینب
وای از غم نصیبی زینب
هیچ چشمی به شام و کوفه ندید
در بلا بی شکیبیِ زینب
از ورودش به شهرِ خود ای داد
محملش طعمه ، کوفیان صیاد
در تکاپوی خطبه ای غرّا
چشم زینب به نیزه ای اُفتاد
تا کنون ماه خویش را از دود
این چنینش ندیده بود کبود
ماهِ خاکستری! کجا بودی؟
جایِ تو در تنور خانه نبود!
بر یتیمت نظاره کن کم کم
آب شد قلب کوچکش نم نم
ای سرت رویِ نیزه چون کعبه
چشمۀ اشک چشمِ من زمزم
بسکه همچون حسین محو خداست
درد و غم پیش چشم او زیباست
تا خدا همچو زینبی دارد
پرچمش تا همیشه پا برجاست
ــــــــــــــــــ
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
👇
.
#روضه و توسل به ساحت مقدس کریمۀ اهلِ بیت #حضرت_معصومه سلام الله علیها _ حاج سید مجید بنی فاطمه
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
.
ترسم که اَشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود
خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه
کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود
از هر کرانه تیرِ دعا کردهام روان
باشد کز آن میانه یکی کارگر شود
ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو
لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود
*رحمت به شما که تو این شلوغی هایِ دنیا بندِ دلتون رو گره زدید به جلساتِ روضه ..*
در تنگنایِ حیرتم از نخوت رقیب
یا رب مباد آن که گدا معتبر شود
بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست
سرها بر آستانه او خاک در شود
حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست
دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود
*خودشون فرمودند اول دلِ ما برا شما تنگ میشه .. همه گذشتگانمون فیض ببرن .. میخوایم برا اون خانمی عرضِ ادب کنیم که امام جواد فرمود هر وقت دلتون برا مادرمون تنگ شد خواستید فاطمۀ پهلو شکسته رو زیارت کنی برید قم حرم فاطمۀ معصومه .. خواهرِ ولی نعمتمون امام رضاست .. بی بی جانم .. *
رویِ قبرم بنویسید که خواهر بودم
سال ها منتظر روی برادر بودم
رویِ قبرم بنویسید جدایی سخت است
این همه راه بیایم، تو نیایی سخت است
یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم
سال ها می شود از پیرهنش بی خبرم
رویِ قبرم بنویسید ندیده رفتم
با تنِ خسته و با قد خمیده رفتم
بنویسید همه دور و برم ریخته اند
چقدر دستۀ گل رویِ سرم ریخته اند
*وقتی بی بی وارد شهر قم شد ، مردم سر از پا نمیشناختن گفتن دخترِ امام اومده .. خواهرِ امام اومده .. همه با دسته گل اومدن بدرقۀ بی بی .. تاریخ اینجا یه طوری یاد میکنه از مردم قم همۀ مردم ایران افتخار میکنن .. از بالایِ بام خانه ها گل ریختن .. گفتن خواهرِ امام احترام داره .. دخترِ امام احترام داره ..*
بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد
به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد
چادرم دور و برم بود به پایی نگرفت
معجرم روی سرم بود و به جایی نگرفت
..من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟
من کجا بام کجا کوچه و بازار کجا؟
شاعر : علی اکبر لطیفیان
ای سر بریده بال و پرم را نگاه کن
داغی که مانده بر جگرم را نگاه کن
پاشو کمک بده که وار شتر شوم
نامحرمانِ دور و برم را نگاه کن ..
ــــــــــــــــــ
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
👇
.
|⇦•دم آخر بی تو چشم..
#سینه_زنی به ساحت مقدس کریمۀ اهلِ بیت #حضرت_معصومه سلام الله علیها _ حاج محمود کریمی•✾•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
دم آخر بی تو چشم من گریونه
سفر سخته من ناتموم می مونه
دیدی منو کشت آخر جدایی
کارم تمومه رضا کجایی
خواهر تو آخر از پا افتاد
تو دیارغربت تنها جون داد
حالا که خواهر از دیدنت محرومه
تو بیا تا اینجا دیدن معصومه
جونی برای سفر ندارم
بیا که از تو خبر ندارم
خواهر تو اومد دنبال تو
ولی بی خبر موند از حال تو
خواهر تو آخر از پا افتاد
تو دیارغربت تنها جون داد
واسۀ معصومه شب اشکه امشب
زیر لب می خونه چی کشیده زینب
تموم لشکر دور برادر
کنار گودال رسیده مادر
یه بدن بی سر بین گودال
خواهری که پیشش رفته از حال
یجوری ام انگار خیلی پیرم
روی پای عمه از حال می رم
#حاج_محمود_کریمی
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
👇
.
|⇦•ای تو در دل مزار تو در قم..
#قسمت_اول / #روضه و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها _ آقا سید مهدی میرداماد
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
ای تو در دل، مزار تو در قم
وی حریم تو قبلۀ هفتم
قرصِ نانی ز مطبخت خورشید
دانهای از کبوترت انجم
باغ خلقت ز عطر تو خرم
ملک هستی به بحر جودت گم
هم تو آباء سبعه را بانو
هم تو بر امّهاتِ اربعه، امّ
ما گدا، تو کریمۀ عترت
ای کرم قطره جود تو قُلزُم
گریه و عجز و ناله، عادَتُنا
عفو و جود کرم، سَجّیَتُکم
از حریم تو میرسد شب و روز
نور بر هشت خلد و نُه طارم
نه عجب گر کند به مدح تو صدق
هَل اتی، قدر، یُذهبُ عَنکم
میوۀ قلبِ موسی جعفر
مونس جان حجت هشتم
این که رخت از مدینه بربستی
اینکه از ساوه آمدی در قم
بود آیینۀ دلت را نقش
از کلام خوش امام ششم
که تجلّی گه قیام، قم است
حرم یازده امام، قم است
ای تجلّی گه خدا دل تو
گل توحید رُسته از گل تو
نخل طوبای موسی جعفر
علم و فضل و کمال حاصل تو
همه اسرار این جهان وجود
مثل آیینه در مقابل تو
نه همین اهل قم گدای تواَند
که همه عالمند سائل تو
بوده از کودکی عیان به همه
علم تو، فقه تو، مسائل تو
وحی منزل نزول یافت به قم
شد چو آن خاک پاک منزل تو
علمای بزرگ فقه و اصول
همه زانو زده به محفل تو
اهل قم سر بر آسمان بردند
به عنایات و لطف کامل تو
شهر قم کوچه کوچه از در و بام
غرق گل شد به خاطر دل تو
گل چه باشد قسم به حق خدا
جان ما هم نبود قابل تو
سر و پای برهنه، جان بر کف
اشعریّون به گرد محمل تو
دوستان را چراغ دل روشن
کور شد چشم خصم غافل تو
با ورود تو در مدینۀ قم
تافت نور خدا به سینۀ قم
اهل قم، سرفراز و مفتخرند
پیرو عترت پیامبرند
اهل قم، گر ز جان خود گذرند
از شما خاندان نمیگذرند
اهل قم، در کلاس مکتب عشق
از همه خلق سرفرازترند
اهل قم، در حمایت از عترت
همه همدست و یار یکدگرند
اهل قم، در ریاض مهر علیa
همگان برگهای یک شجرند
اهل قم، روز میهمانداری
میهمان را چو جان خود شمرند
اهل قم، کی چو اهل شام به ظلم
میهمان را سوی خرابه برند
اهل قم، کی چو کوفه مهمان را
با لب تشنه سر ز تن ببرند
اهل قم، گر یتیم را بینند
تا ابد اشک ریز و نوحه گرند
اهل قم، فخر عالمند همه
شعلۀ شعر «میثمند» همه
شاعر : استاد غلامرضا سازگار
ــــــــــــــــــ
#حضرت_معصومه سلام_الله_علیها
#ورود_حضرت_معصومه_به_قم
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
.
.
|⇦•گرچه از دوریِ برادر ..
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به حضرت #معصومه سلام الله علیها _ آقا سید مهدی #میرداماد
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
گرچه از دوریِ برادر خود
ذره ذره مریض تر می شد
عوضش میهمان مردم قم
لحظه لحظه عزیزتر می شد
تا بیایی تبرکی ببرند
همه درهای خانه ها وا بود
در میان اهالی این شهر
سر مهمانی تو دعوا بود
خوب شد پرده هایِ محمل تو
هر کجا رفته ای حجابت شد
خوب شد با محارمت بودی
زانویی خم شد و رکابت شد
*بی بی جانم .. روزی که اومدی به قم، یه نامحرم اجازه نداشت دورِ محملت حضور پیدا کنه و عبور کنه ..*
آب پاشیده اند و خاکِ مسیر
ذره ای روی چادرت ننشست
رد نشد ناقهی تو از بازار
محمل چوبیات سرت نشکست
کوچه ها ازدحام داشت اما
سرِ این شهر رو به پایین است
می روی کوچه کوچه می گویی
ضربِ شامی عجب سنگین است
میرسی و حواس مردم هست
آب هم در دلت تکان نخورد
از کنارِ خرابه رد نشوی
یا نگاهت به خیزران نخورد
دختری بود با شما یا نه؟
که اگر بود غصه ای کم داشت
جای زنجیر و خار و نامحرم
گرد خود چند چشم محرم داشت
*تاریخ میگه وقتی حضرت رو تو خانهی موسی ابن خزرج منزل دادن، وقتی تو گل محلههای شهر سکنی دادن .. تاریخ قم میگه اجازه ندادن تو این هفده روزی که بی بی تو بسترِ بیماری بود یه نامحرم از تو کوچه رد بشه .. بی بی جان :*
معجرت احترام خود دارد
چه خیالی اگر برادر نیست
روی سرهایشان طبق آمد
ولی اینبار روی آن سر نیست
*طبق آوردن، اما تو طبق ها گل بود، آینه بود،قرآن بود .. اما کربلا .. *
آه بیماری و همه بیمار
شهر قم شد مریضِ روضهی تو
حرف دختر شد و دلت لرزید
شده وقت گریز روضهی تو
عمه اش گفت خوب شد خوابید
چند شب بود تا سحر بیدار
کمکم کن رباب جایِ زمین
سر او را به دامنت بگذار
آمد از بین بازوان سر را
تا که بردارد عمه اش ای داد
یک طرف دخترک سرش خم شد
یک طرف سر به روی خاک افتاد
شاعر : حسن لطفی
ــــــــــــــــــ
#حضرت_معصومه
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
|⇦•با وضو از دیدۀ تر مینویسم..
#روضه و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها _ مسعود پیرایش
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
با وضو از دیدۀ تر مینویسم فاطمه
مثل فضه مثل قنبر مینوسم فاطمه
باطن الله اکبر می نویسم فاطمه
هستی موسیبنجعفر می نویسم فاطمه
تا قیامت آفتاب روشن دین فاطمه ست
نور زهرا! صبر زینب! جمع دراین فاطمه ست
حضرتمعصومۀ طاهاست! عصمت را ببین
محملش نور است نور الله عزت را ببین
*با چه احترام و عزت و مقامی بی بی وارد قم شد .. بهترین نقطه قم بی بی رو اسکان دادن ..*
سجده اش را بنگر و اوج عبادت را ببین
جان سلطان است این بانو! کرامت را ببین
*یا امام رضا یه نگاهی به ما کن اقا .. این مردم به عشقِ شما و خواهرِ بزرگوارتون اومدن .. بعضیا رزق برا فاطمیهشون میخوان .. درست اومدید ..
هر زمان دلتنگِ زهرا میشوم قم میروم
هر موقع دلم یادِ مادر میافته میرم قم حرم این بانو .. من که نمیدونم قبرِ خاکی کجاست .. نقل کردن پدرِ مرحوم آیت الله مرعشی نجفی رحمت الله چهل شب تو حرم امیرالمومنین چله گرفت، بعد از چهل شب تو عالم مکاشفه مشکل گشای عالم امیرالمومنین رو مشاهده کرد .. حضرت فرموده باشند چی میخوای چهل شب تو حرم بیتوته کردی؟! .. عرضه داشت اگه میشه قبرِ مادرم فاطمه رو بهم نشون بدید .. آقا فرموده باشند این وصیتِ فاطمه سلام الله علیهاست اما اگه میخوای قدر و منزلت فاطمهم رو بدونی برو قم قبر دخترم فاطمه معصومه رو زیارت کن ..
هر زمان دلتنگِ زهرا میشوم قم میروم
میلِ مشهد میکنم، پا میشوم قم میروم
چند روزیهست تب دارد نگاهشبر درست
آنقدر غم خورده و غم خورده خیلی لاغرست
*به عشق علی ابن موسی الرضا این همه راه از مدینه آمده .. اما بیشتر از همه این دردها، این غم دوری اذیت میکنه:*
دردِ دوری از تمام درد و غمها بدترست
باز هم یک فاطمه از درد بین بستر است
بریم مدینه ..
این دردِ فراق و دوری از علی رو داره .. بی بی هم همینطور .. گریهکنا، بی بی حتی نتونست یه لحظه صبر کنه .. به خدا اگه یه مرد پشتِ در اونجور مجروح شده بود دیگه بلند نمیشد ..
دنبال حیدر میدوید
از سینه اش خون میچکید ..*
رفته بین هر بیابان در هوای دلبرش
روی ناقه بین محمل سایبان دارد سرش
شکر! نامحرم ندیده هیچکس دور و برش
یا نخندیده کسی بر خاک روی معجرش
دردِ پا دارد ولی دردش فراوان نیست نیست
پای بیبی زخمی از خارِ مغیلان نیست نیست
در مسیرش غیر تکریم و ادب دیگر ندید
با لبِ تشنه رضای خویش را بی سر ندید
دور تا دور خودش چشم بد لشگر ندید
غارت چادر ندید و غارت معجر ندید
عمه اش زینب ولی زیر لگدها مانده بود
بین آن نامردهای پست تنها مانده بود
شاعر : سید پوریا هاشمی
پا برهنه میدوید و میدوید و میدوید
زودتر از شمر آیا به برادر……..؟
ای حسین ...
ــــــــــــــــــ
#حضرت_معصومه
#روضه_حضرت_معصومه
#کربلایی_مسعود_پیرایش
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#سینه_زنی توسل به #حضرت_معصومه سلام الله علیها _ سید مجید بنی فاطمه
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
دوباره آمده ام تا به من بها بدهی
مرا مریض کنی و مرا شفا بدهی
گره به کار من افتاده اِی کلید بهشت
خدا کند که به من فرصت دعا بدهی
من از زیارت قبلی خراب تر شده ام
خدا کند به من بی پناه جا بدهی
من از زبان رضا با تو درد دل دارم
مگر که پاسخ این ” اشفعی لنا ” بدهی
تو آمدی و مقام رضا مشخص شد
تو خواستی که کلیدی به دست ما بدهی
دلم برای محرم چه زود تنگ شده
مگر که باز تو امضای کربلا بدهی
هزار عید فدای دو روز ماتم تو
اگر اشاره کنی ، رخصت عزا بدهی
تمام سال برای تو روضه می گیریم
هزار مرتبه هم در عزات می میریم
شاعر : مجید تال
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_معصومه
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
.
|⇦•پُر شده از گُل، گلشنِ منظومه ام...
#روضه و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها _ استاد حاج عباس #حیدرزاده
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
حضرت معصومه سلامٌ عليك...
پُر شده از گُل، گلشنِ منظومه ام
من غلامِ حضرتِ معصومه ام
*حضرت معصومه در شهر قم غريب بود، اين همه راه از مدينه به عشقِ برادر اومد، اما موفق به ديدنِ برادر نشد، دَمِ آخري صدا ميزد: رضاجان! رضاجان!...
امشب مجلسِ عزايِ حضرتِ معصومه است، مگه ميشه مجلسِ عزاي خواهر باشه، برادر نياد؟ مگه ميشه امشب امام رضا نظر نداشته باشه...*
برسانيد خبر را به برادر امشب
كه بيايد به كفن كردن خواهر امشب
* از مدينه حركت كرد بياد بره خراسان برادر رو ببينه، اما موفق به ديدنِ برادر نشد، اما مَردم من يه خواهر رو سراغ دارم راهش به برادر خيلي نزديك بود...*
از حرم تا قتلگه زينب صدا ميزد: حسين
دست و پا ميزد حسين، زينب صدا ميزد: حسين
* همچين كه بي بي مي دَويد سمت قتلگاه، چادر مي رفت زيرِ پاش هي ميخورد زمين، هي بلند ميشد مي گفت: حسين!...*
از تلِ زينبيه، زينب صدا ميزد: حسين!
هر جا به هر بهانه، زینب صدا ميزد: حسين!
*خوب شد حضرت معصومه نرسيد خراسان ببينه برادرش مثلِ مارگزيده به خودش ميپیچه، اما بي بي جان! عمه جانتون اومد بالايِ بلندي، نگاه كرد ديد شمر رويِ سينه ي حسينش نشسته، حسين....*
از تلِ زينبيه، زينب صدا ميزد: حسين!
با قامتی خمیده، زينب صدا ميزد: حسين!
رنگش ز رخ پریده، زينب صدا ميزد: حسين!
در زیر تازیانه، زينب صدا ميزد: حسين!
* از لابه لاي دستاي شمر، يه مرتبه ابي عبدالله نگاهش افتاد ديد زينب آمده، ديگه صداش جوهره نداشت، ديگه دستاش حركت نداشت، با گردشِ چشم اشاره كرد برگرد زينب، خواهرم تو طاقت نداري ببيني...*
آتش است اينجا نسوزي چون سپند
يا برو يا چشم هايت را ببند
با نگاهش حرف ها ميزد حسين
پيشِ زينب دست و پا ميزد حسين
* مرد قم برا حضرت معصومه گُل آوُردن، خيلي احترام كردن، وقتي وارد شهر قم شد گُل بارونش كردن...گفت: داداش!*
در كوچه ها با حالِ بيمارم نبردن
وقتي رسيدم سمتِ بازارم نبردن
اين معجري كه رويِ سر دارم نبردن
اي كاش مرغي را كسي بي پر نبيند
جسمِ برادر را كسي بي سر نبيند
هر كس كه بيند كاشكي خواهر نبيند
*داداش من اومدم شمارو ببينم، ولي نديدم، ولي زينب اومد نگاه كرد، يه بدنِ بي سر، حسين....*
ــــــــــــــــــ
#وفات_حضرت_معصومه
#روضه_حضرت_معصومه
#حاج_عباس_حیدرزاده
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
👇
امام حسین ع
.
📖 #روضه_متنی
🔊 روضه حضرت معصومه سلام الله علیها
⚫️ #شهادت_حضرت_معصومه_س 🔻
**
خوب شد این دم آخر گره بر کار نخورد
خوب شد کار تو به مردم بی عار نخورد
خوب شد میخ به پیراهنِ تو گیر نکرد
گل بی خار به گلبرگِ شما خار نخورد
گرچه پشتِ در این خانه شلوغ است ولی
بی هوا صورتِ تو بر در و دیوار نخورد ...
خوب شد دور و بر تو همه از سادات اند
چشم ناپاک به این قافله یک بار نخورد
بد به دل راه نده شأن تو را می دانیم
اصلا اینجا که مسیرت سر بازار نخورد
دم دروازه در آن فاصله بلوا که نشد
بین بازار النگوی تو پیدا که نشد …
تو کس و کار منی ، شمر جلودار شده ...
*حالا بزار روضه بگم شما هم بلند بلند برا این خانم گریه کنی ... همه مردم جمع شدن ، سادات ، همه مستاصل ، چی می خواد بشه ؟.. یه وقت دیدن دو تا سوار اومد خیالشون راحت شد بدن رو با احترام دفن کردن . این یه دونه . یه جا هم مردم مستاصل ، این همه بدن رو زمین ، اینا کی ان ؟ بگم ؟ ... سه روز از عاشورا گذشته بود ، طائفۀ بنی اسد اومدن کربلا دیدن بدن ها رو نمی شناسند ... یه وقت دیدن یه سوار داره میاد ... امامِ سجادِ ... اومدن جلو .. آقا .. شما اینا رو می شناسید ؟ گفت آره .. اومد جلو .. اون حبیبِ ... اون ظهیرِ ... اون علی اکبرِ ... یه وقت دیدن شروع کرد خودشو زدن ... آقا چی شد ؟ ... گفت اون بدن رو می بینید که پاره پاره ست ... لباسشم بردن ... سر هم نداره ... اون بدنِ بابامِ حسینِ ....*
#روضه_امام_حسین
#روضه_حضرت_معصومه
حاج حيدر خمسه
ایام #وفات_حضرت_معصومه
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
🏴
.
|⇦•یه خواهری رو میشناسم...
#سینه_زنی و توسل به #حضرت_معصومه سلام الله علیها به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان
●━━━━━━───────
یه خواهری رو میشناسم
تا وارد قم شده بود
پُر از تبسم شده بود
از بس که گُل ریختن براش
بین گُلا گم شده بود
یه خواهری رو میشناسم
همش می گفت خدا خدا
همش می گفت رضا رضا
آخه بگو سراغتو
داداش بگیرم از کیا
ببین قیامتِ قم
رحمت به غیرتِ قم
همه میگفتن دخترِ امامِ
برید کنار که خواهرِ امامِ
به دستم شاخه نبات می دادن
همش سلام و صلوات می دادن
زنا گرفتن دور محملمش رو
کسی نیومد بشکنه دلش رو
با شاخه گل دورش همه حجاب بود
چه بزمی بود، دست همه گلاب بود
یه خواهری رو میشناسم
تا وارد شام شده بود
خارجی اعلام شده بود
گُل نیاوردن زخمیِ
سنگِ سَرِ بام شده بود
یه خواهری رو میشناسم
همش می گفت حسین حسین
غریب عالمین حسین
اینجا کجاست تو مردمش
رفته حیا از بین حسین
ببین جنایت شام
لعنت به غیرت شام
مگر که زینب دختر امام نیست
عمه ی سادات خواهر امام نیست
اونا که سایشونو هم ندیدن
حالا کجان، تو مجلس یزیدن
مردا گرفتن دور محملش رو
میکِشیدن چادر محملش رو
اونجا کجاحرف از گل و گلاب بود
چه بزمی بود دست همه شراب بود
الشام الشام
خالیِ جای داداشام
الشام الشام
زینب و مجلس حرام
من عزیز همه بودم که حقیرم کردن
دست بسته به سوی شام اسیرم کردن
تا شهر شام رفتم و معجر نداشتم
تقصیر من چه بود برادر نداشتم
*یا امام رضا! من امشب اومدم فقط یه جمله بهتون بگم...*
خواهرِ تو بسته نشد بین طناب
معصومه رو هیچکی نبرد بزم شراب
*اما "سَلامٌ عَلَی قَلبِ زینبِ الصَّبور"دید جلو چشمش چوب خیزران داره بالا میره، ای حسین.....*
چوبی به لبت نشسته دیدم
دندان تو را شکسته دیدم
ــــــــــــــــــ
#کربلایی_محمدحسین_حدادیان
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#وفات_حضرت_معصومه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•ای به قم آفتاب...
#روضه و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ای به قم آفتاب خَلقِ جهان
دُختِ موسی سلاله ی قرآن
عمه و دُخت و خواهر سه امام
مادرِ کُل عالمِ امکان
زینبِ دوم بَنیِ الزَّهرا
عمه ی چهار حجتِ یزدان
صحن تو مسجدالرسول همه
حرم امن توست کعبه جان
پدر و مادرم به قربانت
نه،همه جان عالمت قربان
گَشت روز ورود تو در قم
روز عیدِ کرامت و احسان
اهل قم از برای استقبال
همه با دسته گل شدند روان
مرد و زن دور محملت گشتند
اشک شوق همه ز دیده روان
*چرا زیر لب داری میگی زینب...؟! *
قم، دل از گلشن بهشت گرفت
محملت بس که گشت گلباران
کاش زینب به قم سفر می کرد
تا نمی دید آن همه طغیان
اهل قم کی برند مهمان را
گه به بزم شراب و گه زندان
جای تو خانه ی موسیِ خزرج
جای زینب به گوشه ی ویران
دور تو عالمان فقه و اصول
دور او اِبن سعد و شمر و سنان
دختر فاطمه بازار، خدا رحم کند
چادر پاره و انظار،خدا رحم کند
یک زن و قافله و خنده نامحرم ها
بر اسیران گرفتار،خدا رحم کند
زنی از بغض صدا زد که کدام است حسین؟!
نوبت من شده این بار،خدا رحم کند
یک نفر گفت اگر بغض علی را داری
سنگ با حوصله بردار، خدا رحم کند
راهمان از گذر برده فروشان افتاد
جلوی چشم علمدار،خدا رحم کند
نیزه داران همه مستند نیفتی پایین
حنجرت خوب نگه دار، خدا رحم کند
*من از شما سوال می کنم:نمیگم سَرِ بُریده، اگه یه پیکر مجروح رو بخوان، جلوی بچه ات بذارن...اجازه میدی...؟!! ، نیمه شب زینب دید هیاهو شد...صدا چکمه هاشون داره میاد... علامه ی مجلسی علیه الرحمه می نویسه: ریختند تو خرابه...عمه ی امام زمان جلو آمد نبرید این سر رو...یه نامرد چنان با پشت دست سیلی زد به عمه ی سادات...
از زبان زین العابدین میخوام براتون روضه بخونم: میگه سر رو پرت کردند جلوی رقیه...طبقی در کار نبود...چشم رقیه افتاد به بابا...زین العابدین میگه:"اِنَّ رأسَ أبی مُضرَّعا..." سر بابام له شده بود.. تا چشمش به لب و دندون بابام افتاد، اونقَدَر تو لب و دندونش زد رقیه... همه ی دهن پر از خون شده بود...*
به زحمت تکیه بر دیوار می کرد
گهی این جمله را تکرار می کرد
الهی صورتش آتش بگیرد
که با سیلی مرا بیدار می کرد
" یَا رَحْمَةَ اللهِ الْوَاسِعَه،یَا بابَ نَجاةَ الاُمه"
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب...
*"رَحَمَ الله مَن نادیٰ: یا حسین..."*
ــــــــــــــــــ
#کربلایی_محمدحسین_حدادیان
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند...
#روضه و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها به نفس سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*بریم دَرِ خونه ی بی بی حضرت معصومه سلام الله علیهما، شبِ رحلتِ شهادت گونه ی این بی بی است، به عشقِ برادرش یه مسیرِ طولانی رو راه افتاد و اومد تا برادرش رو ببینه، بریم ان شاالله حرمش، هر جوری میتونی برا این خانُم گریه کن...*
بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند
از من تمام روزگارم را گرفتند
از این جدایی جانِ من بر لب رسیده
هستیِ من، تاب و قرارم را گرفتند
انگار قسمت نیست وصل ما دوباره
در ساوه شوقِ بی شمارم را گرفتند
اما خیالت تخت هر جایی رسیدم
خویشان و نزدیکان کنارم را گرفتند
حالم بد است اما خدا را شکر در قم
با مهربانی حال زارم را گرفتند
با احترام و عزت و شوکت کمی از
این بار غم هایی که دارم را گرفتند
حتی زمان پر زدن از این قبیله
مردم همه دور مزارم را گرفتند
در شام اما خواهری مضطر چنین گفت:
یارب! ببین دار و ندارم را گرفتند
بالا و پایین رفتن از ناقه چه سخت است
وقتی همه ایل و تبارم را گرفتند
*یه زن وقتی بخواد سوارِ مرکبی بشه، وقتی ببینه نامحرم ها دارن نگاهش میکنن، خیلی خجالت میکِشه، همچین که میخواد پاش رو بالای رکاب بذاره، دور و برش رو نگاه میکنه نامحرما نبیننش... حالا حضرت زینب سلام الله علیها داره میگه: حسین جان!...*
بالا و پایین رفتن از ناقه چه سخت است
وقتی همه ایل و تبارم را گرفتند
نیمی ز معجر سوخت، نیمی را کِشیدند
اصلا تمام اعتبارم را گرفتند
در گوش من مانده صدای ذوالجناحش
میگفت: با نیزه سوارم را گرفتند
*شنیدم نیزه به پهلوت زدن، همچین که شنیدم یهو دلم رفت مدینه، برا مادرم گریه کردم...*
یک یادگاری بود، اما در خرابه
بِنتُ الحُسِین آن یادگارم را گرفتند
#شاعر محمد جواد شیرازی
یادم نرفته دور تو جنجال کردند
جمعیتی را وارد گودال کردند
آن ده سواری که تو را پامال کردند
دیدم تنت را زنده زنده چال کردند
دیر آمدم کاری زدستم بر نیآمد
سر نیزه ی شمر از سَرِ تو در نیآمد
دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت
گوشواره دخترت دست کسی رفت
عمامۀ پیغمبرت دست کسی رفت
هم نازنین انگشترت دست کسی رفت
هم یادگار مادرت دست کسی رفت
هم روسریِ دخترت دست کسی رفت
دیر آمدم اول تو را نشناختم من
خود را کنارِ پیکرت انداختم من
ضجه زدن هایم مرا راضی نمی کرد
ای کاش خولی با سرت بازی نمی کرد!
#شاعر محمد جواد پرچمی
ای مادر! من بمیرم، میکِشی آه با فرودِ هر نیزه
من بمیرم پشتِ هم زد، رو تنت با سر نیزه
من بمیرم، دیگه جا نیست، شده نیزه در نیزه
من بمیرم پشتِ هم زد، رو تنت با سر نیزه
نیزه رو نیزه، چشای هرزه، آه ای مادر
من بمیرم می کِشی آه با فرود هر نیزه
انگار اومد بر قلبِ من فرود
خنجری که سرِ تو از پیکرت ربود
اونی که سر از پیکرت برید
فکری به حالِ دلِ زینب نکرده بود؟
گلوتو می بوسم، رگاتو می بوسم
تو رو خدا دست و پا نزن، اینقده مادر رو صدا نزن
*ای حسین...*
ــــــــــــــــــ
#حضرت_معصومه
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#وفات_حضرت_معصومه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
حاج سیدمهدی #میرداماد🎤
بهشت پنجرهای رو به بیکرانه نداشت
اگر حریم تو میدانِ آستانه نداشت
دلم کنار تو، آرام میشود بانو
اگر نبود ضریحت، دل آشیانه نداشت
نبود حوضِ حرم تشنه بود میکائیل
نبود گندمتان، جبرئیل دانه نداشت
اگر که صحن و سرایت، نبود روی ِزمین
مزار مادرمان فاطمه نشانه نداشت
کسی شبیه تو محو برادرش نشده است
کسی شبیه تو رفتارِ زینبانه نداشت
پیِ برادرِ خود، بال و پر زدی اما
سری مقابل تو روی نیزه خانه نداشت
سرت به چوبه محمل نخورد، شکرِ خدا
شکوه چادرتان ردِّ تازیانه نداشت
برادر تو به دستت امانتی نسپرد
میان قافله خورشید نازدانه نداشت
در آن سیاهی شب دست میکشد زینب
به گیسوان همان دختری که شانه نداشت
نفس نفس به لب یار خیزران میخورد
و جز تلاوت قرآنِ او بهانه نداشت
#وفات_حضرت_معصومه
.👇
.
|⇦•نه تنها روزها...
#ذکر_توسل و #روضه کریمۀ اهلِ بیت حضرت معصومه سلام الله علیها به مناسبت ۲۳ ربیع الاول ورود پر خیر و برکت حضرت به شهر قم اجرا شده به نفس عباس حیدر زاده
●━━━━━━───────
خوشا به حال مردم قم، من میگم بارکَ الله به مردم قم، امروز تا با خبر شدند، حضرت معصومه داره میاد قم، کیلومترها راه اومدند بیرون قم، به استقبال خواهر امام رضا، گل آوردند، نقل و شیرینی آوردند، قربانی کردند، با سلام و صلوات، از دختر موسی بن جعفر و خواهر امام رضا، استقبال کردند ...
یه بارکَ الله هم به مردم خراسان باید گفت، وقتی امام رضا توخراسان از دنیا رفت، مردم خراسان همه اومدند، بدن امام رضا رو برداشتند، حتی زنهای نوقانی، اومدند به مرداشون گفتند، ما مَهریه هامون رو به شما می بخشیم، به ما باجازه بدید بریم تشیع جنازه این آقا، این آقا تو شهر ما غریبه، مادر نداره، خواهر نداره، ... حضرت معصومه را هم نگذاشتند غریب بمونه، هفده روز تو قم بود، قمی ها بهترین محل بی بی رو اسکان دادند، دورِ بی بی میگشتند، ... تو شهر غربت بود، اما نگذاشتند غریب بمونه ...
اما مردم، من یه خانمی رو سراغ دارم، تو شهر خودش غریب بود، توو محله خودش غریب بود، تو مدینه غریب بود فاطمه، این روزها بیماره،بستریه، اما کسی ملاقاتش نمیاد، ... معمولا کسی که مریضه، توو بستره، نگاهش به در هست، ببینه کی ملاقاتش می آد ؟ این روزها سلمان اومد ملاقات بی بی، ... بی بی بهش گلایه کرد، فرمود : سلمان تو هم دیگه بعد بابا سراغ مارو نمیگیری ؟ چه عجب به ما سری زدی سلمان ؟ بی بی جانم ، بی بی جانم ...
نه تنها روزها کَس دیدن زهرا نمی آید
که بر دیدار چشمش خواب هم شبها نمی آید
شاعر #حاج_علی_انسانی✍
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُک ... اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِیةَ وَ النَّصْر ..
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_عباس_حیدرزاده
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•یهخواهری رومیشناسم....
#سینه_زنی وتوسل به حضرت معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاجمحمدرضا بذری
●━━━━━━───────
یه خواهری رو می شناسم
تا وارد قم شده بود
پر از تبسم شده بود
از بس که گل ریختن براش
لای گل ها گم شده بود
یه خواهری رو میشناسم
همش می گفت خدا خدا
همش می گفت رضا رضا
آخه بگو سراغتو
داداش بگیرم از کیا
ببین قیامته قم
رحمتِ به غیرت قم
به من میگفتن دخترِ امامه
برید کنار که خواهرِ امامه
به دستم شاخه نبات می دادن
به دور من هی صلوات می دادن
زنا گرفتن دور محملم رو
کسی نیومد بشکنه دلم رو
با شاخه گل همش دورم حجاب بود
چه بزمی بود دست همه گلاب بود
«وای وای امون ای دل»
یه خواهری هم می شناسم
تا وارد شام شده بود
خارجی اعلام شده بود
گل نیاوردن زخمیه
سنگِ لبِ بام شده بود
یه خواهری هم می شناسم
همش می گفت حسین حسین
غریبِ عالمین حسین
اینجا کجاست توو مَردمش
رفته حیا از بین حسین
ببین جنایتِ شام
لعنت به غیرتِ شام
مگه که زینب دختر امام نیست
عمه ی سادات خواهرِ امام نیست
اونا که سایه اشونو هم ندیدن
حالا کجان؟ تو مجلس یزیدن
مَردا گرفتن دور محملش رو
می کشیدن چادرِ محملش رو
اونجا که حرف از گل بود و گلاب بود
چه بزمی بود؟ دست همه شراب بود
زینب و اسارت باور نکن..باور نکن
زینب و جسارت باور نکن..باور نکن
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#حاج_محمد_بذری
#وفات_حضرت_معصومه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•یک صبح می شود...
#روضه وتوسل به حضرت معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج میثممطیعی
●━━━━━━───────
یك صبح مى شود كه برایم دعا كنى؟
یا نیمه شب به شوق نمازم صدا كنى؟
مرغِ دل از قفسِ تن به دركشى
در آسمانِ صحن و سرایت رها كنى
ما را به پادشاهى عالم در آورى
یعنى كه در حریم بلندت گدا كنى
امروزه كاینچُنین به كرامت زبانزدى
تا رستخیز بهرِ شفاعت چه ها كنى؟
تو زائر مدینهاى و طوس مى روى
ما را ببر كه زائر قبرِ رضا كنى
«قربون کبوترای حرمت امام رضا »
این جا كه آمدى سخن از تازیانه نیست
حرفى زِ بى وفایى و ظلم زمانه نیست
*به نیت دیدن برادر از مدینه حرکت کرد یادش میاد، اون روزی که برادر میخواد از مدینه حرکت کنه. همه رو گفت آمدن،امام رضا فرمودن: برا من گریه کنید. آقا! پشت سرِ مسافر خوب نیست گریه کنیم. فرمود: گریه کنید، اون مسافری که به وطن بر می گرده نباید پشت سرش گریه کرد...
حضرت معصومه با برادر و خاندان و اهل بیت حرکت کرد. شهر ساوه دشمنای اهل بیت اومدن جلوشون. برادراش وخاندانش رو به شهادت رسوندند. بی بی معصومه این صحنه ها رو دید مریض شد. فرمود من رو قم ببرید....بی بی جان خدارو شکر یه جای نزدیک بود بهش پناه ببری... آخه فرمود: از پدرم موسی ابن جعفر شنیدم قم محلِ شعیان ماست ... راهی هم از ساوه تا قمنبود........
فدای عمه جانتان زینب ..عصر روز یازدهم جایی نداشت بره .همه رو به زور سوار ناقه ها کرد. کجا میخوان ببرنت زینب؟!
بی بی حضرت معصومه وارد قمشد مریضه، مردم قم همه جمع شدن احترامکردن،همه دست ادب به سینه گذاشتن، موسی ابن خزرج بزرگ خاندان اشعری آمد. خودش افسار ناقه ی بی بی روگرفت. پیرمرد پیاده راه می رفت دختر موسی ابن جعفر سواره بود....
آی بی بی میدونی شهر شامچه خبر بود؟..همه جمع شدن کسی دست ادب به سینه نذاشت. مردای شام دستاشون رومشت کرده بودند، سنگ آماده کرده بودند. کسی ناقه ی دختر علی رو هدایت نکرد. بی بی! همهٔ تازیانه ها آماده بود....*
در دستهاى مردم شهر تو سنگ نیست
یعنى سلام مردمِ تو وحشیانه نیست
سیلى نزد كسى به رُخ داغدار تو
اینجا خبر زِ خون دل و دردِ شانه نیست
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#حاج_میثم_مطیعی
#وفات_حضرت_معصومه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦• روی قبرم بنویسید...
#روضه #حضرت_معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید مجید بنی فاطمه
●━━━━━━───────
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
سال ها منتظر روی برادر بودم
روی قبرم بنویسید جدایی سخت است
این همه راه بیایم، تو نیایی سخت است
یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم
سال ها می شود از پیرُهنش بی خبرم
روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
با تن خسته و با قدِّ خمیده رفتم
بنویسید همه دور و برم ریخته اند
چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند
*هی روضه ها داره برات تداعی میشه. وقتی بی بی وارد قم شد مردم سر از پا نمیشناختند.. گفتن دختر امام اومده خواهر امام اومده همه با دسته گل اومدن بدرقهٔ بی بی، تاریخ اینجا یک طوری یاد میکنه. هم مردم قم هم مردم ایران افتخار میکنن از بالا پایین خانه ها گل پایین میریختن گفتن خواهر امام احترام داره دختر امام احترام داره..*
آی بنویسید همه دور و برم ریخته اند
چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند
بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد
به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد
چادرم دور و برم بود به پایی نگرفت
معجرم روی سرم بود به جایی نگرفت
*حالا خودش داره روضه میخونه..*
من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟
من کجا بام کجا کوچه و بازار کجا؟
* تو گودال بود بدن بی سر دید.. تا حالا جلو بچه ها کسی نتونسته بود بشنوه کسی با زینب بلند حرف بزنه. زینب تو گودال جلو بچه ها کتک خورد، جلو بچه ها ناسزا شنید، یه زینبی میگم اما یادت باشه یه کاری تو شام کردن گودال یادش رفت..فقط همین و بهت بگم یه کاری کردن که زین العابدین تا طرف سلام داد دید میشناسه
گفت :یه سوال؛ پول داری یا نه ؟؟ بله آقا جان.. فرمود؛ بِده این نیزه داران, سرها رو جلو ببرن آخه آنقدر به بهونه ی سرها به ناموس ما نگاه نکنن..
«حسیـــن...»
ای سر بُریده بال و پرم را نگاه کن
داغی که مانده بر جگرم را، نگاه کن
پاشو کمک بده تا سوار شتر شم
نامحرمانِ دور و برم را نگاه کن
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_معصومه
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#وفات_حضرت_معصومه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•باز هم میشوم ..
#روضه #حضرت_معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج رضا گرمابی
●━━━━━━───────
"السلام علیک یا بنت ولی الله
السلام علیک یا اخت ولی الله
السلام علیک یا عمة ولی الله
یا فاطمة المعصومه اشفعی لی فی الجنة"
بازم هم میشوم کبوتر تو
زیر این گنبد منوّر تو
من نمک گیر سفره ات شده ام
دست خالی نرفتم از بَر تو
مادرِ من کنیزتان بوده
پدرم بوده نیز نوکر تو
جای کرب و بلا و طوس و نجف
شده ام خاک بوس محضر تو
ما عجم ها چقدر خوشبختیم
شده ایران مسیر آخر تو
اشک هایم دخیل میبندد
به ضریح فرشته پرور تو
از ضریح تو یاس میریزد
مثل چادر نماز مادر تان
چقدر از مدینه دور شدی
پای دلتنگیه برادر تان
*نامه نوشت خواهرم حرکت کن به سمت طوس.. اما مأمون مطلع شد دستور داد هر طوری شده نذارید خواهر پاش برسه.. در ساوه جلوشون و گرفتن خیلی عزیزانشون و به شهادت رسوندن.. بعضی از نقلها میگن به دست زنی بی بی مسموم شد.فرمود:
حتی پرسیدن نزدیکترین مکان به ساوه کجا هست. قم رونشون دادن.. حرف قم که اومد راه افتادن کمتر از بیست روز در قم زنده نموندن.. تعبیر از منه انقدر زیر لب میگفتن رضا جان! یقینا هم همین بوده در این عالم پیدا نمیکنی انقدر عاطفه بین خواهر و برادر مثل حضرت رضا و حضرت معصومه و وجود نازنین سیدالشهدا و حضرت زینب... انقدر ناله زد در غم دوری برادرش امام رضا انقد گریه کرد..*
چقدر از مدینه دور شدی
پای دلتنگیه برادرتان
خسته از راه دور آمده ای
خسته ای از فراق دلبرتان
مثل مادر خمیده ای اما
نگرفته به میخ در پَرتان
محملت پرده داشت شکر خدا
سایبان بوده بر روی سرتان
گر چه شد حمله بر عشیرهٔ تو
شد غارت نشد زیورتان
در میان هجوم دست نخورد
*آخه قم هم هجوم آوردن شام هم هجوم آوردن.. قم چطور هجوم آوردن شام چگونه
وقتی خبر دادن بی بی وارد قم شد همه ی بزرگان قم آمدن، نقل و نبات سلام و صلوات..گفتن دختر موسی ابن جعفره خواهر امام رضاس عمه ی جوادالائمه اس..دور محمل بی بی رو گرفتن همهمه شد شلوغ شد سلام و صلوات... اما بمیرم امان از دل زینب..آخه شام هم هجوم آوردن، چگونه؟ یکطرف رقاص ها ایستادن
یکطرف خواننده ها ایستادن.. یکطرف بالای پشت بامها رفتن دامناشون رو پر از سنگ کردن.*.
شهر قم بر تو احترام گذاشت
پیش رویت فقط سلام گذاشت
بیبی جان!
پیرِ قم با بزرگِ مردم قم
سر به پای تو چون غلام گذاشت
بهر تو قم گذاشت سنگ تمام
کی دگر سنگ به روی بام گذاشت
کی به قم دختر ولی الله
پای در مجلس عوام گذاشت
*بی بی رو آوردن بیت النور.. مردها از اون کوچه رد نمیشدن میگفتن ناموس خدا میان این کوچه زندگی میکنه. اگه کاری هم پیش میومد زنها رو میفرستادن.. حتی چشمشون هم به منزل بی بی نیفته. قم اینطوری استقبال کردن بی بی رو بردنش تو بیت النور جای امن.. اما زینب رو کجا بردن؟! سادات! دست و پای زن و بچه رو بستن به زنجیر و طناب آوردن تو مجلس یزید.. زینب نگاه کنه ببینه سر بریده داداش روبه روشه.. نامرد با چوب داره به لب و دندان داداشش میزنه... حسین حسین..*
«اللهم عجل لولیک الفرج»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_معصومه
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#حاج_رضا_گرمابی
#وفات_حضرت_معصومه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇