eitaa logo
امام حسین ع
27.4هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. همیشه اربعین دارد نشانی از بهار تو خدایت خلقمان کرده برای روزگار تو به پیچ و تاب گیسوی پریشانت گره خوردم که باید سرنوشت من بچرخد بر مدار تو اگرچه پای داغت بر سر و صورت زدم اما فقط زهراست بین روضه هایت بیقرار تو لباس پادشاهی هم بپوشد خوار خواهد شد کسی که نیست در عالم گدای ریزه خوار تو ترا دشمن میان نیزه های تیز، گیر انداخت که دیگر ذوالجناح تو نمی آمد به کار تو همان وقتی که بر نیزه شکسته تکیه می دادی نشسته بوده شمر و خنجرش در انتظار تو لگد خوردی و پهلویت شکسته شد ته گودال زمینی که زمینت زد شکسته زیر بار تو حرامی تیر و شمشیر و عصا و سنگ و چوبت زد بمیرم لشکری پای پیاده شد سوار تو بجای آه و نفرین، دشمن خود را دعا کردی بجایش مُشت ها خورده دهان پر غبار تو شنیدم تشنه بودی آب را اسراف می کردند خجالت می کشم که آب می نوشم کنار تو به پیش چشم مادر که نگاهش مانده بر چشمت چگونه بسته بر نیزه سرت را نیزه دار تو بیاد خیمه گاهت بین موکب ها پریشانم بیاد غربت زینب ... زمان اضطرار تو ✍ ......... 📋 همیشه اربعین دارد نشانی از بهار تو (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همیشه اربعین دارد نشانی از بهار تو خدایت خلقمان کرده برای روزگار تو به پیچ و تاب گیسوی پریشانت گره خوردم که باید سرنوشت من بچرخد بر مدار تو اگرچه پای داغت بر سر و صورت زدم اما فقط زهراست بین روضه‌هایت بی‌قرار تو لباس پادشاهی هم بپوشد خوار خواهد شد کسی که نیست در عالم گدای ریزه‌خوار تو تو را دشمن میان نیزه‌های تیز، گیر انداخت که دیگر ذوالجناح تو نمی‌آمد به کار تو همان وقتی که بر نیزه شکسته تکیه می‌دادی نشسته بوده شمر و خنجرش در انتظار تو لگد خوردی و پهلویت شکسته شد تَه گودال زمینی که زمینت زد شکسته زیر بار تو حرامی تیر و شمشیر و عصا و سنگ و چوبت زد بمیرم لشکری پای پیاده شد سوار تو به جای آه و نفرین، دشمن خود را دعا کردی به جایش مُشت‌ها خورده دهان پُر غبار تو شنیدم تشنه بودی آب را اسراف می‌کردند خجالت می‌کشم که آب می‌نوشم کنار تو به پیش چشم مادر که نگاهش مانده بر چشمت چگونه بسته بر نیزه سرت را نیزه‌دار تو به یاد خیمه‌گاهت بین موکب‌ها پریشانم به یاد غربت زینب ... زمان اضطرار تو *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 یا غیاث المستغیثین همچین که دیدن توو گودال داره دست و پا میزنه، دیدن صداش داره بلند میشه:« یا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ»؛ دیدن داره یا رَبّ یا رَبّ میگه... آخه تا الان می‌گفتن:« حسین از دین خارج شده ولی دیدن داره یا رَبّ یا رَبّ» میگه الان آبروشون میره. اون نامرد نیزه رو برداشت گفت:« الان خودم این صدا رو قطع می‌کنن». نیزه رو برداشت اومد بالا سر ابی عبدالله دید هنوز داره نفس می‌کشه، دید هنوز داره یا رَبّ یا رَبّ میگه، نیزه رو چنان توو حلقوم حسین زد. ...... 📋 با یا رب یا رب کشتی مادر رو ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ با یارب! یارب! کُشتی مادر و با مادر! مادر! کشتی خواهر و با بی‌رحمی زد تیرِ آخر و، حسین جانم! آه ای مادر! من بمیرم! می‌کِشی آه! با فرود هر نیزه من بمیرم! پشت هم زد، رو تنِت با سرنیزه من بمیرم! دیگه جا نیست، شده نیزه‌درنیزه رسیدم گودال اما با هراس لب‌هات‌و دیدم مشغول دعاس تنِت رو دیدم زیر دست‌وپاس، حسین جانم! آه ای مادر! یه نفر نیست، بده آبی، که لب‌هات از هم وا شه یه نفر نیست، بگه قاتل از روی سینه‌ات پا شه رگ‌هاتو می‌بوسم، گلوتو می‌بوسم، تو رو خدا دست‌وپا نزن! انگار اومد بر قلب من فرود خنجری که سرت رو از پیکرت ربود اونی که سَر از تنت بُرید فکری به حال زینب نکرده بود گلوت و می‌بوسم، رگات و می‌بوسم تو رو خدا دست و پا نزن نذار که ببینه، اینقدر مادر رو صدا نزن .
امام حسین ع
. موتورسیکلت بنلی ۱۴۰۴و قطعات محصولات نیکران موتور سارگاد " بنلی " افسریه تهران "فروش موتورسیکلت"
. شد آمدنت دیر و ندارم نگرانی کارم شده از دوری تو خوش گذرانی دلبسته ی دنیا شدم ای دلبر عالم اصلاً نشده از دل من خانه تکانی یک عمر دویدم نرسیدم به عبایت دارم ز تو ای دوست نه نامی، نه نشانی خوردم به زمین بسکه سرم گرم گناه است از غفلت خود برده ام آقا چه زیانی بیچاره شدم! فاطمیه گریه نکردم چشمم شده خشک از اثر چشم چرانی دستم گره خورده به پر شال اباالفضل پس جان اباالفضل مرا سر ندوانی دلتنگ اذان سحر کرببلایم ای کاش به شش گوشه مرا هم برسانی مدیون سلیمانی ام و روضه زهرا شرمنده ام از خون شهیدان به بیانی زهرا همه را مثل پسرهاش صدا کرد شد با همه ی گریه کنانش خودمانی مادر که زمین خورد علی هم به زمین خورد ای وای از آن میخ در و قدّ کمانی…. ✍ 📋 اول گریه کن و اول مستمع مادرمون فاطمه ست (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یکی از یارای امام صادق چند روزی غیبت داشت، نیومد سر کلاس درس. آقا وقتی دیدنش ازش پرسیدن:« کجا بودی این چند روزه»؟! - عرضه داشت:« آقاجان! توو خونه‌م روضه‌ی حسین داشتم». - آقا فرمودند:« ما می‌دونستیم؛ ما هم شرکت کردیم». یهو طرف به خودش اومد عرضه داشت:« آقاجان! کجا بودید که من شماها رو ندیدم؟! نکنه یه وقت بی‌ادبی شده باشه»؟! آقا فرمودند:« ما دَم در بودیم، اونجا ایستادن بودیم». - عرضه داشت:« آقاجان! جای شما بالای مجلسه، شما صاحب عزای جدّتون هستید؛ چرا دَم در»؟! - آقا فرمودند:« آخه دَم در می‌ایستیم وقتی مادرمون فاطمه وارد میشه زشته؛ باید دَم در باشیم به مادرمون خوش‌ آمدی بگیم. هرجایی روضه جدّ غریب ما برپا میشه، اول گریه‌کن و اول مستمع مادرمون فاطمه‌ست». ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. 📋 گودال از کدوم طرفه (ع) با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همچین که این خیمه‌ها رو آتیش زدن، آقا دستور داد:« همه فرار کنند». دامن یکی از این بچه‌ها آتیش گرفته؛ توو این صحراها داره میدَوه. یه نفر دنبال این بچه گذاشته انگار می‌خواد دامنش و خاموش کنه. این بچه از این نفر می‌ترسه هی فرار می‌کنه، یه جا او این بچه رو گرفت گفت:« کجا داری فرار می‌کنی»؟! یه نگاه به سر و وضعش کرد گفت:« آقا! می‌بینی دیگه هیچی برام نمونده، هم النگوهام و بردن هم گوشواره‌هام و بردن؛ خلخال از پاهام درآوردن دیگه چیزی برا دزدیدن ندارم». گفت:« من می‌خوام دامنت و خاموش کنم، کاری باهات ندارم». گفت:« آقا! ببینم مگه آب داری»؟! گفت:« آری! مگه خبر نداری آب آزاد شده». گفت:« میشه یکم آب به من بدی»؟! حتما تشنه‌شه یه ظرف آبی براش آورد، دید این ظرف آب و گرفته هی داره به یه نقطه نگاه می‌کنه ولی آب نمی‌خوره». - چرا آب و نمی‌خوری؟! ـ دید هی داره میگه:« آقا! گودال از کدوم طرفه»؟! - گودال می‌خوای بری چه کنی؟! گفت:« آخه اون لحظه‌های آخر خودم می‌دیدم، می‌شنیدم لبهای بابام مثل دوتا چوب هی بهم می‌خورد. خودم می‌شنیدم بابام هی داره داد می‌زنه«جگرم!»... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حاج سید رضا نریمانیFadaeian_Arabaein_Shab4 (3).mp3
زمان: حجم: 12.38M
🔊  بخش دوم | مظلوم بودی و از آب فرات محروم بودی متن 👉 📋 زود راحتش کنید (ع) با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زود راحتش کنید رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید پیراهنش رو نه! می‌دونید کیه می‌خواین هتک حرمتش کنید آی نامسلمونا باید اول بُکُشید بعداً غارتش کنید خنجر نمی‌بُره هیچ کسی قربونی رو تشنه سَر نمی‌بُره هی ضربه می‌زنه هیچ کسی اینجوری سَر از پیکر نمی‌بُره انصاف‌تون کجاست هیشکی انگشت و واسه انگشتر نمی‌بُره متن روضه 👉
حاج سید رضا نریمانیFadaeian_Arabaein_Shab5 (2).mp3
زمان: حجم: 22.78M
🔊  بخش اول l هر قدر غرق در خطا باشم باز بر گردن شما باشم متن 👉 📋 هر قدَر غرقِ در خطا باشم (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هر قدَر غرقِ در خطا باشم باز بر گردن شما باشم بَدم اما تو دعوتم کردی تا که در بین خوب‌ها باشم چه کنم تا مرا ببخشی تو؟! باز هم شامل عطا باشم گرچه دارم کمیل می‌خوانم نکند تَحبسُ الدُعا باشم؟! من زمین خورده‌ام بلندم کن دردمندم پِی دوا باشم همه‌‌ی هول و ولایم از این است نکند از علی جدا باشم شاید این آخرین کمیل من است عفو کن تا که با خدا باشم خودت اصلا بگو از این درگاه گر برانی مرا کجا باشم؟ بگذر از من دعا بکن تا من محضرت در برو بیا باشم این شب جمعه آرزو کردم هفته‌ی بعد باهات کربلا باشم کربلا گفتم و دلم لَک زد محضر شاهِ سر جدا باشم کاش می‌شد که عصر عاشورا با تو در زیر نعل‌ها باشم حق بده تا همیشه گریه‌کنِ روضه‌ی حضرت رضا باشم بین گودال مرثیه‌خوانه بعضَ العزیزنا باشم چه بلایی سر حرم آمد حقّ بده یاد بچه‌ها باشم تا سرت را زِ تن جدا کردند با نوامیس تو چه‌ها کردند! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. علیه_السلام . 📋 از اسب واژگون شدی اما بلندشو (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از اسب واژگون شدی اما بلند شو خورشید خاک خورده‌ی صحرا بلند شو گیرم که شمر روی تَن تو نشسته است بر هم بزن قواعد و از جا بلند شو باجسم چاک چاک مزن چنگ روی خاک تنها امید خیمه‌ی زن‌ها بلند شو دارند می‌زنند به تو پیرمردها از دستشان بگیر عصا را بلند شو تا اسب‌ها به روی تنت تاختند، شمر با ریشخند گفت: که حالا بلند شو از آب هم مضایقه کردند کوفیان ای تشنه‌ی مقطع الاعضا بلند شو مادر رسیده آبرویش را بخر حسین یک یاعلی بگو و ازین جا بلند شو این خاک‌ها مناسب این خواب ناز نیست آتش گرفته خیمه‌ات آقا بلند شو ✍ 📋 با پنج حربه جدّ غریب ما رو کشتند امام باقر فرمودند:« با پنج حربه جدّ غریب ما رو کشتند؛ اول نیزه‌دار با نیزه می‌زد، شمشیردار با شمشیر می‌زد، بعضیا با چوب و عصا می‌زدند، بعضیا با سنگ می‌زدند. دسته‌ی پنجم هیچی گیرشون نیومد که باهاش ابی عبدالله رو بزنند، دور گودال حلقه زدند شروع کردند ناسزا بگن، شماتت کنند»... 📋 شلوغه گودال و یه تشنه لب تنها ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شلوغه گودال و یه تشنه لب تنها گرفته بوی خون... سرتاسر صحرا انگار تَه گودال، به‌پا شده محشر این پسر زهراست!، بمیری ای دنیا یکی داره پیراهن می‌دزده پیراهن که نه! کفن می‌دزده یکی داره با یه کهنه خنجر سَر و از روی بدن می‌دزده! رو خاک و خون داره، پا می‌کِشه از درد هرکی رسید یک نیزه، توی تنش جا کرد داشت ازعطش میسوخت، تشنه لب از حال رفت حتی یه قطره آب، بهش نداد نامرد خواهری تا به ابد مضطر موند! دل مادرش رو بدجور سوزوند پیش چشم خیس زینب، با پا پیکر اطهرش و برگردوند تنش توو گودال موند اما سر و بُردن هم زیور آلات و هم معجر و بُردن چشم طمع از اون که برنداشتن باز... بُریدن انگشت و انگشتر و بُردن روی خاکه بدنش یا مظلوم پیش زینب زدنش یا مظلوم بمیره عالم برا شاهی که... بوریا شد کفنش یا مظلوم ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋حسینم ای بی سر ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ حسینم ای بی‌سر، حسین عریان ‌پیکر تو رو تشنه کشتن، بمیرم ای مادر دوید و دویدم، برید و بریدم سرت رو روی نیزه دیدم قَتَلوک بُنَیَّ، ذَبَحوک بُنَیَّ او می‌دوید و من می‌دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او می‌نشست و من می‌نشستم او روی سینه من در مقابل او می‌برید و من می‌بریدم او از حسین سر، من از حسین دل به سمت گودال از، خیمه دویدم من شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من سر تو رو بردن، دیر رسیدم من یه گوشه‌ی گودال، مادرو دیدم من که رفته بود از حال، دیر رسیدم من حسین... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 زود راحتش کنید ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زود راحتش کنید رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید پیراهنش رو نه! می‌دونید کیه می‌خواین هتک حرمتش کنید آی نامسلمونا باید اول بُکُشید بعداً غارتش کنید خنجر نمی‌بُره هیچ کسی قربونی رو تشنه سَر نمی‌بُره هی ضربه می‌زنه هیچ کسی اینجوری سَر از پیکر نمی‌بُره انصاف‌تون کجاست هیشکی انگشت و واسه انگشتر نمی‌بُره ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‌.
حاج سید رضا نریمانیFadaeian_Arabaein_Shab7 (3).mp3
زمان: حجم: 41.65M
🔊  بخش دوم | از اسب واژگون شدی اما بلند شو متن 👉 📋 از اسب واژگون شدی اما بلندشو (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از اسب واژگون شدی اما بلند شو خورشید خاک خورده‌ی صحرا بلند شو گیرم که شمر روی تَن تو نشسته است بر هم بزن قواعد و از جا بلند شو باجسم چاک چاک مزن چنگ روی خاک تنها امید خیمه‌ی زن‌ها بلند شو دارند می‌زنند به تو پیرمردها از دستشان بگیر عصا را بلند شو تا اسب‌ها به روی تنت تاختند، شمر با ریشخند گفت: که حالا بلند شو از آب هم مضایقه کردند کوفیان ای تشنه‌ی مقطع الاعضا بلند شو مادر رسیده آبرویش را بخر حسین یک یاعلی بگو و ازین جا بلند شو این خاک‌ها مناسب این خواب ناز نیست آتش گرفته خیمه‌ات آقا بلند شو 📋 با پنج حربه جدّ غریب ما رو کشتند امام باقر فرمودند:« با پنج حربه جدّ غریب ما رو کشتند؛ اول نیزه‌دار با نیزه می‌زد، شمشیردار با شمشیر می‌زد، بعضیا با چوب و عصا می‌زدند، بعضیا با سنگ می‌زدند. دسته‌ی پنجم هیچی گیرشون نیومد که باهاش ابی عبدالله رو بزنند، دور گودال حلقه زدند شروع کردند ناسزا بگن، شماتت کنند»...
حاج سید رضا نریمانیFadaeian_Arabaein_Shab7 (4).mp3
زمان: حجم: 5.35M
بخش سوم | همه با دامن آتش گرفته رو به گودالن عجب شام غریبانی متن 👉 📋 همه با دامن آتش گرفته رو به گودال اند (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همه با دامن آتش گرفته رو به گودالند عجب شام غریبانی، عجب شام غریبانی من و پاره گریبانی، تو و گودال طوفانی یکی زد، دوتا زد، همه صورتت عوض شد پر از خون شد این خاک، رنگ تربتت عوض شد خیمه‌ی زن‌ها رو ببین؛ چه آتیشی، چه آتیشی بیوفته زینب رو زمین؛ بلند میشی، بلند میشی پرت کردن عمامه‌ت و؛ نمی‌بخشم، نمی‌بخشم، نمی‌بخشم حسین اون سه ساعت و؛ نمی‌بخشم، نمی‌بخشم، نمی‌بخشم چکمه روی سینه‌ت و؛ نمی‌بخشم، نمی‌بخشم، نمی‌بخشم حسین اون سه ساعت و؛ نمی‌بخشم، نمی‌بخشم، نمی‌بخشم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. 📋 صل اللهُ علیکَ یا عطشان (ع) کربلایی سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صل اللهُ علیکَ یا عطشان مقتل میگه افتادی آقا جان مقتل میگه از مادر آب خواستی آقا بردن پیرهنت رو راستی مقتل میگه پنجه توو موت کردن بی‌پیراهن هی زیر و روت کردن خواهرت به نفس‌نفس افتاد خیمه دست شمر و شَبَث افتاد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 بدون آب بریدند حنجر او را ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بدون آب بریدند حنجر او را کشانده اند به گودال مادر او را عصا زدند به او پیرمردها بلکه در آورند نفس‌های آخر او را قرار بود که چیزی نماند از جسمش به دست نعل سپردند پیکر او را مگر که قحطی جا بود خولی نامرد که بسته‌اید به خورجینتان سر او را به نی زدند سرشاه را، نمی گذرم ز نیزه دار که دق داد دختر او را ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋حسینم ای بی سر ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ حسینم ای بی‌سر، حسین عریان ‌پیکر تو رو تشنه کشتن، بمیرم ای مادر دوید و دویدم، برید و بریدم سرت رو روی نیزه دیدم قَتَلوک بُنَیَّ، ذَبَحوک بُنَیَّ او می‌دوید و من می‌دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او می‌نشست و من می‌نشستم او روی سینه من در مقابل او می‌برید و من می‌بریدم او از حسین سر، من از حسین دل به سمت گودال از، خیمه دویدم من شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من سر تو رو بردن، دیر رسیدم من یه گوشه‌ی گودال، مادرو دیدم من که رفته بود از حال، دیر رسیدم من حسین... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 ای وای پر از زخمی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای وای پُر از زخمی، ای وای پُر از خونی عطشان اگه بودی، عریان نمی‌مونی نترس اگه غارت شده پیراهنت چادرم و میندازم رو بدنت منم شبیه خیمه‌هات می‌سوختم کاشکی خودم برات کفن می‌دوختم خدای من؛ خدای من، عریانه بچه‌ی باحیای من خدای من؛ خدای من، ببین چقد تنهان بچه‌های من خدای من؛ خدای من، سر بریدن بچه‌م و روی‌ پای‌ من خدای من؛ خدای من، به‌ هیچ‌ کسی‌ نمیرسه‌ صدای‌ من *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صوت .👇
امام حسین ع
. موتورسیکلت بنلی ۱۴۰۴و قطعات محصولات نیکران موتور سارگاد " بنلی " افسریه تهران "فروش موتورسیکلت"
. حسين جان! كدوم دستى اين شبها چشماتو بسته حسين جان! چقدر گرد و خاک روى موهات نشسته حسين جان! بگو كى پيشونيتو با سنگ شكسته حسين جان! بميرم / عزيزم كه پيكر ندارى بميرم / چرا جاى بهتر ندارى  بميرم / مگر كه تو مادر ندارى     حسين جان! سرت چند دفعه پرت شد و رو زمين خورد حسين جان! بدون مادرت صد دفعه با غمت مُرد حسين جان! مى دونم كه خولى تو رو تا كجا برد حسين جان! عزيزم / سرت رو رو نيزه نشوندن عزيزم / تا كنج تنورم كشوندن عزيزم / چرا موتو اينطور سوزوندن   حسين جان! مگه اين لباى كبودو نديدن حسين جان! اينا كه همه ناله هامو شنيدن حسين جان! چرا نامرتب رگاتو بريدن حسين جان! بميرم / تو گودال چه خاكى به پا شد بميرم / تنت غرق در نيزه ها شد بميرم / سر تو به زحمت جدا شد ✍ .... 📋 این زن که میزنید ناموس حیدره (س) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ هیشکی نبود بگه، این گل که پَرپَره این زن که می‌زنید، ناموس حیدره از عمد مادر و، پیش پسر زدن از عمد با لگد، محکم به در زدن کجا رفته بودی بدون من شنیدم توو کوچه تو رو زدن دعا کن عزیزم برا حسن، آروم بگیره چه کابوس تلخی دیده حسن همش میگه نامرد بسه نزن همش میگه ای وای مادر من، داره میمیره هیچکی نبود بگه، این گل که پرپره این زن که می‌زنید، ناموس حیدره از عمد مادرو، پیش پسر زدن از عمد با لگد، محکم به در زدن دلم با مدینه نمیشه صاف بازم زندگیمو بهم بباف با دستی که رفته زیر غلاف، علی بمیره بهت گفته بودم برو بسه تو زورت به قنفذ نمیرسه یه جوری زد تو رو که نفسِ، منو بگیره از صبر شوهرت ، سو استفاده کرد دیدی که نقشه‌شو ، آخر پیاده کرد پشتش مغیره رو ملعون نگاه کرد چند تا لگد زد و کارو تمام کرد داری توی چشمات یه دلهره چقدر قطره‌ی خون رو چادره حسینت چرا آب نمیخوره، با این که تشنه‌ست چقدر گریه کردی با پیرهنش با پیراهنی که می‌برنش می‌بینی که رگهای گردنش، به زیر دشنه‌ست هی کُند می‌بُره، لشکر کلافِه‌شه فکر کن سَنان که هست، خولی اضافه شه این نیزه میزنه، اون تیغ می‌کشه با گریه خواهرش ، هی جیغ می‌کشه... ....... 📋 چرا ای باغبان! از آتش گلشن نمیگویی؟ (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چرا ای باغبان! از آتش گلشن نمیگویی؟ چرا با فضه‌ات گفتی اما با من‌ نمیگویی؟ تو آن شب خواب بودی، آمدم بازوی تو دیدم مبادا آنکه بیدارت کنم آهسته بوسیدم در آن ساعت که در میسوخت میدانی کجا بودم؟ چو افتادی ز پا من هم به زیر دست‌وپا بودم من ایستاده بودم، دیدم که در افتاد حسن ناله می‌زد: بابا! مادر افتاد تو افتاده بودی، در هم روی پهلوت شاید هرکی رد شد، لگد زد به پهلوت هیشکی نبود بگه این گل که پرپره این زن که می‌زنید، همسر حیدره ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 غریباً وحیداً فریدا (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ غریباً وحیداً فریدا میگفت زینب از خیمه دیدا غریباً وحیداً فریدا میگفت شمر رو سینه‌ات پریدا غریباً وحیداً فریدا میگفت خنجرش سخت بریدا غریباً وحیداً فریدا میگفت موت و خیلی کشیدا والا وقاحت داره خیمه نرید برادرم رو خیمه غیرت داره والا وقاحت داره زنده است هنوز ببینید انگشتش و حرکت داره غریباً وحیداً فریدا میگفت خوردی زخم از پلیدا غریباً وحیداً فریدا میگفت میزدن ریش سفیدا غریباً وحیداً فریدا میگفت خواهرت دیر رسیدا غریباً وحیداً فریدا میگفت جای سالم ندیدا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. 📋 نافع بن هلال اسب بی سوار هم حنا بسته به یال (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نافع بن هلال/ اسب بی سوار هم/ حنا بسته به یال نافع بن هلال/ می کشن حسین و / پیش چشم اهل و عیال تشنه ولی شریعه در خروشه چشم همه به گُودیه گلوشه حاضرن آب و رو زمین بریزن یه قطره هم ندن حسین بنوشه ریان بن شبیب/ جد ما رو غریب/ گیر آوردند ریان بن شبیب/ آب و واسه حبیب/ دیر آوردند تو شیب گودال سرازیر شد حسین پیر شد، حسین پیر شد ته گودال زمین‌گیر شد حسین پیر شد، حسین پیر شد بی‌آبرو شه/ پیرهن کهنه‌ت و میخواد/ کجا بپوشه؟! حیا نداره/ که لااقل چیزی رو/ تنت بزاره ........ 📋 بیابانی که خون بر قلب زینب شد همینجا بود (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بیابانی که خون بر قلب زینب شد همینجا بود همانجا که تَنِ تو نامرتب شد همینجا بود تنت پامال سُم چند مرکب شد همینجا بود اسیر مردمان نامؤدب شد همینجا بود همینجا بود افتادی و من هم با تو افتادم تو در گودال جان دادی و من صدبار جان دادم صدایت قطع شد بین حَرَم واویلتاه افتاد نگاهت قطع شد از ما به سمت ما نگاه افتاد سرت را می‌بُرید و سمت ما لشکر به راه افتاد سرت با شمر بیرون رفت تن در قتلگاه افتاد تنور و دامن شمر و درخت و بر سنان رفتی مگر خواهر نداری روی دست این و آن رفتی به دنبال سرت، غم بی‌قرین خوردم چهل منزل چه طعنه‌ها که از شمر لعین خوردم چهل منزل به پایت سنگها از آن و این خوردم چهل منزل تو از نیزه زمین خوردی زمین خوردم چهل منزل چهل منزل به هر سنگی که خوردی سنگ هی خوردم سرت را که بغل کردم ببوسم کَعب نِی خوردم الا یا ایهاالساقی ادرکاسا و ناولها شترها بی‌جهاز آمد فراوان گشت مشکلها بگویم دختران رفتند بی‌مَحرم به محملها چه.ها بر ما گذشت آه ای برادر بین محفلها عزیزم روضه‌ها باز است دل را آب و آتش کرد فقط سربسته می‌گویم سکینه چند جا غش کرد تو را از من گرفتند و عزا کردند عیدم را بگویم چه کشیده ها که خوردم چه کشیدم را نمیدیدند اگر نامحرمان شمع چکیده‌م را نشان میدادمت یک لاخه از موی سفیدم را جوانی‌هام قربان سر تو که مقدس بود همان بزم شراب شام بهر پیری‌ام بس بود ✍ ...... 📋 تو از بلندیِ نیزه کجا نیوفتادی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو از بلندیِ نیزه کجا نیوفتادی به روی دامنِ زینب چرا نیوفتادی چه داشت صندوق اَخنس در آن مکان کردی چه داشت خانه‌ی خولی که آشیان کردی بیا دعایی بخوان غم شود فراموشم به‌ جای خانه‌ی خولی بیا در آغوشم .......
امام حسین ع
. 📋 نافع بن هلال اسب بی سوار هم حنا بسته به یال #روضه_امام_حسین (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــ
. 📋 عمه جان پاهام خیلی درد می‌کنه (ع) (ع) (س) (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شب شام غریبان بی‌بی یکی‌یکی این بچه‌ها رو جمع کرد؛ بعضی از این بچه‌ها زیر دست و پای اسبا جون داده بودند، بعضی از بچه‌ها هم زیر بوته‌ها از ترس جون داده بودند، همه بچه‌ها رو یکی‌یکی دور خودش توی خیمه‌ی نیمه سوخته جمع کرد، همه رو آروم کرد دست سرشون می‌کشید ـ عمه جان؛ قربونت برم - عمه جان پاهام خیلی درد می‌کنه یه دستی به پاهاش می‌کشید، اون یکی صدا می‌زد:« عمه جان پهلوم خیلی درد می‌کنه؛ آرومش می‌کرد یه دستی به پهلوش می‌کشید. - یکی صدا می‌زد:« عمه جان! صورتم می‌سوزه، یه دستی به سر بچه می‌کشید؛ اون یکی دست رو گوشش می‌ذاشت:« عمه جان! گوشم خیلی درد می‌کنه اون یکی صدا می‌زد:« عمه جان!.. همه رو یکی‌یکی آروم کرد، خوابوند؛ هرجوری بود وقتی همه خوابیدند همه آروم شدن یه مرتبه بی‌بی دید از پشت خیمه یه صدای گریه بلنده. صدا زد:« خواهرم! کیه داره گریه می‌کنه؟! من که همه رو خوابوندم». یهو صدا زد:« زینبم! فکر کنم خانم ربابه». اومد نشست کنار این خانم صدا زد:« عزیز دلم چی شده داری گریه می‌کنی؟! مگه نمی‌بینی بچه‌ها رو به سختی خوابوندم، با صدای گریه‌ی شما این بچه‌ها بیدار میشن». صدا زد:« زینب جان! الان وقت شیر بچه‌مه، همین دم غروب که آب آزاد شد من یه مقدار آب خوردم الان شیر آوردم ولی بچه ندارم که بهش شیر بدم، اومدم سر مزار بچه‌م نشستم، دارم برای بچه‌م لالایی می‌خونم... همچین که این صورتش رو رو خاک گرم کربلا گذاشت، از زیر چشم به این خیمه‌ها هی نگاه می‌کنه... - ای خدا چند ساعت دیگه این زن و بچه‌م خواهرام چی کار کنند؟؟ هرکی با هرچی دستشه داره میزنه... مادرشم همین طور شد؛ در وسط کوچه تو را... وقتی دامن اون بچه آتیش گرفته بود دید اون نامرد داره دنبالش می‌کنه. همچین که این بچه رو گرفت؛ بچه عین بید داره می‌لرزه، گفت چرا می‌ترسی؟! ـ گفت:« آقا من دیگه نه النگو دارم نه گوشواره همه رو بردند. - گفت:« می‌خوام دامنت و خاموش کنم». تا فهمید مرام داره می‌خواد دامنش و خاموش کنه صدا زد:« آقا جان! ببینم آب داری»؟! ـ گفت: مگه نمی‌دونی آب آزاد شده؟! فرمود:« اگه میشه یه ظرف آب به من بدین». فکر کرد تشنه‌شه یه ظرف آبی بهش داد، اما دید این ظرف آب رو دستش گرفته هی داره دور و برش و نگاه می‌کنه. ـ دنبال چی می‌‌گردی؟! ـ ببینم آدرس گودال و داری یا نه؟! ـ گودال می‌خوای بری چه کنی؟! ـ آخه من اون لحظه‌ی آخر من و بچه‌ها از دم خیمه نگاه می‌کردیم، می‌دیدم بابام این دوتا لبهاش مثل دوتا چوب خشک هی بهم می‌خوره. هی داره میگه:« جگرم»... همه‌ی این زن و بچه رو با طناب بهم‌دیگه بستند، جلوی این قافله امام سجاده عقب قافله هم عمه‌ی ساداته. این بچه‌ها رو هم این وسط بهم‌دیگه بستند امام سجاد میگه که من یکم تند حرکت می‌کردم این بچه‌ها زمین می‌خوردند، اگه آروم می‌رفتم من و با تازیانه می‌زدند می‌گفتند:« سریع‌تر حرکت کن». ولی یه جایی همچین که رسیدیم دیدم هرچی این طناب و می‌کشم کسی حرکت نمی‌کنه همچین من و می‌زنند که حرکت کن؛ هرچی این طناب و می‌کشم دیدم این قافله حرکت نمی‌کنه. همچین که برگشتم دیدم عمه‌ی ما ایستاده:« ما رو کجا دارید می‌برید؟! این مجلسی دارید می‌برید این مجلس مال مرداست؛ مجلس حرامیاست، من پام و توو این مجلس نمی‌ذارم». انقدر با تازیانه عمه‌ی ما رو زدند... همچین که عمه‌ی سادات این بچه‌ها رو شمرد، دید یکی از این بچه‌ها کمه، انقدر توو این صحرا دنبال بچه گشتند پیدا نکردن؛ یه مرتبه اُمّ کلثوم صدا زد:« زینبم! خواهرم فکر کنم می‌دونم این بچه کجا رفته». بیا بریم دنبالش من میدونم این بچه کجاست. همچین که اومدن توو گودال دیدن این بچه خودش و انداخته رو این بدن هی داره صدا می‌زنه:« یا ابتاه»... بچه رو بچه رو یه جوری از این بدن جدا کردند. ـ عزیز دلم چه جوری توو این تاریکیا گودال و پیدا کردی؟! چه جوری توو این تاریکیا خودت و اینجا رسوندی؟! صدا زد:« عمه جان! همین جور که این صحرا رو می‌گشتم، صدا می‌زدم:« یا ابتاه»؛ دیدم از یه جایی انگار از حلقوم بریده یه صدایی بلنده:« إلَیَّ»... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇