هدایت شده از گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
حاج علی کرمیShahadat_Hazrat-Zeinab_Karami_1403.mp3
زمان:
حجم:
13.86M
به ابن سعد رو انداختم آخر سر از غربت
#حاج_علی_کرمی 🎤
#روضه_حضرت_زینب
حاج حسین سیب سرخیبخش چهارم _ روضه ( کجایی ای سبب خنده ی ولادت من ).mp3
زمان:
حجم:
37.98M
#روضه_حضرت_زینب | به ابن سعد رو انداختم آخر سر از غربت
#کجایی_ای_سبب_خندهی_ولادت_من
#حضرت_زینب [ سلاماللهعلیها ]
🎤حاجحسین #سیب_سرخی
متن 👇
https://eitaa.com/emame3vom/115604
Mohjat.NetShahadat Hazrat Zeinab 1402 Arzi [Mohjat_Net] (2).mp3
زمان:
حجم:
1.23M
#روضع
#حضرت_زینب
#حاج_منصور_ارضی
این مدتی که میگذرد در عزای تو
روزی نبوده اشک نریزم بپای تو
با یاد آخرین شب پیش تو بودنم
یک شب نبوده روضه نگیرم برای تو
یک سال و نیم شمع شدم سوختم حسین
یک سال و نیم آب شدم در عزای تو
ای کاش لحظه ای که رسد جان من به لب
بودم کنار قبر تو در کربلای تو
جان میدهم به بستر مرگم در آفتاب
مثل تن به خاک بیابان رهای تو
بر روی سینه پیروهنت را گرفته ام
تا اینکه باز زنده شود ماجرای تو
گودال بود و ولوله ی نیزه دارها
گم بود بین هلهله هاشان صدای تو
گودال بود و پیروهن و نعل اسب ها
ای کاش بود خواهرت آنجا به جای تو
#روضه_حضرت_زینب
#وفات_حضرت_زینب 1402
.
حاجعلـیحاجیــانفرInShot_۲۰۲۵۰۱۱۶_۰۷۵۹۴۳۵۶۸.mp3
زمان:
حجم:
7.67M
دختر فاطمه، بازار خدا رحم کند...
┄┅══┅┄ ┄┅══┅┄
📌#روضه_حضرت_زینب
با نوای: #علی_حاجیان_فر
.
🎙 #مدح از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_چهارم_ماه_رمضان_۱۴۰۳
📍 #حرم_امام_علی "علیهالسلام"
🏷 #حضرت_زینب (س)
شمس حجاب گنبد دوّار، زینب است
بدر سپهر عصمت و ایثار، زینب است
محبوبهی حبیبهی دادار، زینب است
مسطورهی سلالهی اطهار، زینب است
اذن دخول در حرم یار، زینب است
منصورهی نرفته سر دار، زینب است
نون و قلم، نبیست و مایسطرون، حسین
طاق فلک، علیست؛ به عالم ستون حسین
خلقت، تمام حضرت زهراست؛ خون، حسین
هستی، تمام ظاهر و ما فی البُطون، حسین
با یک قیامت است هُمُ الغالبون، حسین
در این قیام نقطهی پرگار، زینب است
ققنوس وهم از پی او در توهّم است
فانوس وصف در صفت وصف او گم است
قاموس اقتدار و وقار و تلاطم است
پابوس او تمامی افلاک و انجم است
کابوس شام و دولت نامردمردم است
بر فرق ظلم، تیغ شرربار، زینب است
پیداترین ستارهی دیبای خلقت است
زیباترین سرودهی لبهای خلقت است
زهراترین زهرهی زهرای خلقت است
لیلاترین لیلی لیلای خلقت است
شیواترین سوال معمّای خلقت است
گنجینهی جزیرهی اسرار، زینب است
ذرّات و کائنات، همه مرده یا خموش
میدان احتجاج و زنی یک علم به دوش
قلب جهان به عمق زمین، گرم جنبوجوش
آتشفشان قهر خداوند در خروش
هوهوی ذوالفقار علی میرسد به گوش
در هیبتی ز حیدر کرّار، زینب است
خورشید روی قلّهی نی، آشکار شد
کوچکترین ستاره، سر شیرخوار شد
ناموس حق به ناقهی عریان، سوار شد
هشتادوچند خسته به هم، همقطار شد
زیباترین ستارهی دنبالهدار شد
در این مسیر نور جلودار، زینب است
چشم ستاره دربهدر جستجوی ماه
بر روی نیزه، دیدهی زینب گرفت راه
مبهوت مینمود به سرنیزهای نگاه
آتش کشید شعله ز دل تا کشید آه
کهای جانپناه زینب و اطفال بیپناه!
راحت بخواب چون که پرستار، زینب است
قرآن بخوان که حفظ شود آبروی تو
سرپنجههای نیزه کند شانه موی تو
رنگین شدهست ساقهی نی از گلوی تو
ای منتهای آرزویم، گفتگوی تو
ای نازنین! بناز؛ خریدار، زینب است
زینب اگر نبود اثر از کربلا نبود
شیرازهای برای کتاب خدا نبود
زینب اگر نبود، علم حق به پا نبود
این خیمهها و پرچم و رخت عزا نبود
یک یاحسین بر لب ما و شما نبود
در کار عشق، گرمی بازار، زینب است
زینب کجا و خندهی اشرار؟! یاحسین
زینب کجا و کوچه و بازار؟! یا حسین
زینب کجا و مجلس اغیار؟! یاحسین
زینب کجا و این همه آزار؟! یاحسین
زینب کجا و تشت و سر یار؟! یاحسین
در پنجههای بغض، گرفتار، زینب است
با اینکه قد خمیدهام و داغ دیدهام
فتح الفتوح کردهام هرجا رسیدهام
گر نیش کعب نی به وجودم خریدهام
گر طعم تازیانه، چو مادر چشیدهام
چون کوه ایستادهام؛ ای سر بریدهام
در اوج اقتدار، جهاندار، زینب است
از نای من به ناله چو افتاد نای نی
عالم شنید از پس آن هایهای نی
تو بر فراز نیزه و من در قفای نی
آنقدر سنگ خوردهام از لابهلای نی
تا اینکه یافتم سرت از ردّ پای نی
هجران توست آتش و نیزار، زینب است
#مدح_حضرت_زینب
..........
.
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_چهارم_ماه_رمضان_۱۴۰۳
📍 #حرم_امام_علی "علیهالسلام"
🏷 #حضرت_زینب (س)
دوایی واسه چشمای ترم نیست
بهجز غم، سایهای روی سرم نیست
منی كه خواهرم، دارم میمیرم
خداروشكر حسینجان! مادرم نیست
نشونی از گلای پرپرت نیست
به غیر از زخم، روی پیكرت نیست
داداش! هرجا رو میبینم تنت هست
ولی هرجا كه میگردم سرت نیست
به جز دریای غم، ساحل ندارم
به جز آوارگی، منزل ندارم
بهم گفتی كه بیتابیتو كم كن
چیشد كه فكر كردی دل ندارم
تو رفتی بعد تو حیرونه خواهر
یه چشمش اشک، یه چشمش خونه، خواهر
میگی روو غصّه، چشمامو ببندم
دیگه چشمی نمونده جون خواهر
منو شمر و سنان ای وای ای وای
شتاب كاروان ای وای ای وای
بمیرم واسه انگشتت، حسینجان
بمیرس ساربان ای وای ای وای
اسیر تیغ و تیر و دشنه بودی
ولی بازم پی سازش نبودی
دوتا رودخونه اینجا بود داداش
دلم میسوزه؛ خیلی تشنه بودی
#روضه_حضرت_زینب
#صوت دوایی واسه چشمای ترم نیست👇
https://navaapp.com/nava/%D8%AF%D9%88%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%88%D8%A7%D8%B3%D9%87-%DA%86%D8%B4%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%B1%D9%85-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA
................
.
🎙 #نوحه_حضرت_زینب
از پس حجاب بر دلم بتاب
شیردختر شیر خدا
ای آینهی ابوتراب
ای زبان تو، شمشیر خدا
ای ملتمس دعات، حسین
ای ذکر روو لبات، حسین
میمیری برا حسین
میمیره برات حسین
نایبهی ثارالله؛ جانم زینب جانم زینب
عقیلهی آل الله؛ جانم زینب جانم زینب
کعبة الوفا؛ رایة الهدی
نیست در جهان، همرتبهی تو
ای ملیکهی سلطان سخن
مثل حیدره هرخطبهی تو
در مسیر نور، شد سفیر نور
راه روشن اهل بیتو گفت
تازه شد عیان، زیبایی عشق
اونلحظهای که ما رأیتُ گفت
ای سنگ صبور پنج امام
ای فاتح سربلند شام
به صبر و همّتت درود
به استقامتت سلام
وجیهی عندالله؛ جانم زینب جانم زینب
جان اباعبدالله؛ جانم زینب جانم زینب
.👇
.
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_چهارم_ماه_رمضان_۱۴۰۳
📍 #حرم_امام_علی "علیهالسلام"
🏷 #حضرت_زینب (س)
دوایی واسه چشمای ترم نیست
بهجز غم، سایهای روی سرم نیست
منی كه خواهرم، دارم میمیرم
خداروشكر حسینجان! مادرم نیست
نشونی از گلای پرپرت نیست
به غیر از زخم، روی پیكرت نیست
داداش! هرجا رو میبینم تنت هست
ولی هرجا كه میگردم سرت نیست
به جز دریای غم، ساحل ندارم
به جز آوارگی، منزل ندارم
بهم گفتی كه بیتابیتو كم كن
چیشد كه فكر كردی دل ندارم
تو رفتی بعد تو حیرونه خواهر
یه چشمش اشک، یه چشمش خونه، خواهر
میگی روو غصّه، چشمامو ببندم
دیگه چشمی نمونده جون خواهر
منو شمر و سنان ای وای ای وای
شتاب كاروان ای وای ای وای
بمیرم واسه انگشتت، حسینجان
بمیرس ساربان ای وای ای وای
اسیر تیغ و تیر و دشنه بودی
ولی بازم پی سازش نبودی
دوتا رودخونه اینجا بود داداش
دلم میسوزه؛ خیلی تشنه بودی
#روضه_حضرت_زینب
👇
امام حسین ع
. 🏴 #محرم۱۴۰۳ #شور_امام_حسین #امام_حسین علیه السلام #عاشورا #گودال #سبک_آه_ریان #محمد_اسداللهی✍ 〰️〰
📋 یه جای سالم توی صورتت نیست
#روضه_حضرت_زینب (س)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه جای سالم توی صورتت نیست
به قدر یک نگینه انگشتری
قافله سالار روی نیزهها
بگو من و داداش کجا میبری؟
غنچهی ما رو با سهشعبه چیدن
به روی نیزهها شکوفه بُردن
باب الحوائجای این عالم و
با دست بست سوی کوفه بُردن
تنِ تو روی خاک گرم صحرا
من و با یک قلب کباب میبرن
من سند آیه تطهیرم و
من و سوی بزم شراب میبرن
پرده نشین خیمهی عفاف و
میون محملی بیپرده بُردن
روم نمیشه بگم که کاروان و
انگاری که به حرمله سپردن
نجف کجاست میخوام شکایت کنم
به روی چادرم که پا می ذارن
حُرمت ما رو توی کوفه کشتن
که نون و خرما صدقه میارن
علی رو باز تو کوفه زنده کردم
نهج البلاغه است روی لبهای من
تو رو قسم میدم به مادرم که
از روی نی با دخترت حرف بزن
سرت اگرچه غرق خاک و خونه
رو نیزه ها آیه نور شدی تو
شکسته شیشه غرور زینب
چرا که مهمون تنور شدی تو
*شاعر: #محسن_حنیفی✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 صدقه به ما حرامه
#روضه_حضرت_زینب (س)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی اُمّ حبیبه قصد داشت برای یکبار دیگه این خانم و ببینه سالها نذری میکرد نون و خرما میداد. همچین که این نون و خرماها رو بین این کاروان پخش کرد دید یه خانمی قدش خمه، انگار سنی ازش گذشته داره این نون و خرماها رو از دست بچهها جمع میکنه.
- اینا رو نخورین؛ ما از نسل پیغمبریم صدقه به ما حرامه.
یهو اُمّ حبیبه به خودش اومد؛
ـ شما مگه کی هستید؟! به گفته بودن خارجی آوردن ولی شما انگار شنیدم میگید از نسل پیغمبرید. شما کی هستید؟!
یهو بیبی یه نگاهی بهش کرد؛
ـ اُمّ حبیبه چه طوری من و نمیشناسی؟! چه طوری من و بهجا نمیاری؟!
گفت:« خانم جان! ببخشید من نمیدونم شما کی هستید»؟!
انقدر این چهره عوض شده بود، انقدر شکسته شده بود...
صدا زد:« اُمّ حبیبه من و نمیشناسی؟! ببینم اون سری که بالای نیزهها میبینی اونم نمیشناسی»؟! این سری که بالای نیزههاست، سر حسینمه...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
حاج سید رضا نریمانیFadaeian-Komeil-14040420 (1).mp3
زمان:
حجم:
19.3M
🔊 بخش اول #مناجات_و_روضه | بساط نوکری ام ریخته به هم آقا
📋 بساط نوکریام ریخته بهم آقا
#مناجات
#شام_غریبان_امام_حسین
#روضه_شام_غریبان (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بساط نوکریام ریخته بهم آقا
نشسته بر دل تنگم غبار غم آقا
به زیر قول و قرارم زدم پشیمانم
به زیر بار خطا باز خم شدم آقا
به دستهای قلم ناامیدمان نکنی
به سطرهای گناهان بکش قلم آقا
همین که روزی تو میرسد خدا را شکر
چه فرق میکند اصلا زیاد و کم آقا
به زور و زر نروم از درون خانهی تو
چه صد قدم بگشایی چه یک قدم آقا
نریز آبرویم را به آبروی حسین
کسی سراغ ندارم به تو قسم آقا
دعا بکن برسم اربعین به خیمهی تو
به دوری از تو شدم باز متهم آقا
مریض آمدم اما شفا نمیخواهم
فقط ببر مرا گوشهی حَرَم آقا
برای روز ظهورت در انتقام حسین
حساب کن روی خودم و نیّتم آقا
حرم شلوغ شد و وقت غارت خیمه
گرفته حرمله در دست خود عَلم آقا
نماز شام غریبان اقامه میشد با
لباس پاره و پاهای پُر ورم آقا
نمانده بعد عمو بر سر زنی معجر
نمانده زینب مظلومه محترم آقا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋 خبر آن نیست که اموال به غارت رفته
#روضه_حضرت_زینب (س)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خبر آن نیست که اموال به غارت رفته
خبر آن است که زینب به اسارت رفته
کاش زینب که به کوفه برسد شب باشد
سر سقّا بغل محمل زینب باشد
دخترانت همه با خون جگری سر کردند
گرهی معجرشان را دو برابر کردند
.
.
#امام_زمان
#تنور_خولی
کِیْ نگاهم مَحرمِ آن روی ماهت می شود
دیده مانده به راهم در نگاهت می شود
تو بِرُویم بنگری من هم برویت بنگرم
دل گِره خورده بر آن ، زلفِ سیاهت می شود
می کنی گاهی عبور از ، پیشِ چشمِ تارِ من
باز هم بی بهره دل ، از گاه گاهت می شود
شاید اصلاً راهِ خود ، از راهِ من کج می کنی
یا خدا ناکرده نوکر ، سدّ راهت می شود
بی پناهی دارد آقاجان ، صدایت می کند
گر تو آعوشی گُشایی ، در پناهت می شود
از غلامِ روسیاهِ خود ، اگر راضی شوی
عاقبت جزوِ شهیدانِ سپاهت می شود
ای عزادارِ حرم ، تنها امیدم روضه هاست
کیْ دلم ، هم چون دلِ پُر سوز و آهت می شود
من شنیدم صبح و شام ، اَبری ست چشمانِ شما
سینه اَت سنگین ، میانِ خیمه گاهت می شود
جمله ی " نَحنُ اُسارا " آتشی بر جانِ توست
از میانِ سلسله ، کِیْ عمّه راحت می شود
داغِ معجرهای پاره ، مانده بر دل ها هنوز
صبحِ روزِ انتقامت ، دادخواهت می شود
مادرت باشد دعاگوی ظهور حضرتت
استجابت بر دعاهایش ، گواهت می شود
ناله اَت گوید که یاجَدّا ، فرج نزدیک شد
صبر کن ، آغازِ راه از قتلگاهت می شود
روضه تنور خولی لعین
این نیمه شبِ کوفه چرا ، لَمعه ی نور است ؟
در حاشیه ی شهر ، مگر وادیِ طور است ؟
یک مطبخ از آن ، گوشه ی شهر است نمایان
نزدیک شویم ، این سخن از ذهن به دور است !
با اینکه اهالی ، همه از بی خبرانند
گویند چرا خانه ی خولی به سرور است ؟
تا حال در این خانه ، چنین نور ندیدیم
یک هودجی از حاشیه ، در حالِ عبور است
آری ، دلِ شب دخترکی ، خواب نما شد
او فاطمه را دیده ، که در شیون و شور است
این قلقله از ناله ی زهراست ، که گوید :
ای وای بُنَیَّ ، سرت از چه به تنور است
من موی تو ، این گونه شبی شانه نکردم
گیسوی تو خاکستری و رنگ تو بور است !
رگهای ترا ، با چه بریدند عزیزم ؟!
از ریشِ تو پیداست ، که حالِ تو چجور است
پیشانیِ تو این همه مجروح ندیدم
چشمانِ تو پُر خون و لبت خشک و شکور است
گرچه سرت اینجا ، بدنت در دل صحراست
مانند همیشه ، دلت انگار صبور است
آه ای پسرِ با ادبم ، کاش بگویند :
خون گریه مکن فاطمه ، هنگام ظهور است
#مناجات
#مناجات_با_امام_زمان
کی نگاهم مَحرَم آن، روی ماهت میشود
دیدهی مانده به راهم، در نگاهت میشود
تو به رویم بنگری، من هم به رویت بنگرم
دل گره خورده بر آن، زلف سیاهت میشود
میکنی گاهی عبور از، پیش چَشم تارِ من
باز هم بیبهره دل، از گاه گاهت میشود
شاید اصلا راه خود، از راه من کج میکنی
یا خدا ناکرده نوکر سَد راهت میشود
بیپناهی دارد آقا جان، صدایت میکند
گر تو آغوشی گشایی، در پناهت میشود
از غلام رو سیاه خود، اگر راضی شوی
عاقبت جزو شهیدان، سپاهت میشود
من شنیدم صبح و شام، ابریست چشمان شما
سینهات سنگین میان، خیمهگاهت میشود
مادرت باشد دعاگوی، ظهور حضرتت
استجابت بر دعاهایش، گواهت میشود
نالهات گوید که یا جَدّاه، فرج نزدیک شد
صبر کن آغاز راه از، قتلگاهت میشود
#روضه_حضرت_زینب (س)
ای نام تو بهترین سرآغاز
از نِی نظری به ما بیانداز
ای یاد تو مونس روانم
دلواپس حال دخترانم
کار من و بچهها تمام است
دروازهی کوفه ازدحام است
کاری بکن ای غیور کامل
ماندیم میان این ارازل
این شهر علیست یا یزید است
مردم تنشان لباس عید است
این دوست و آشنا که هستند
ابروی رقیه را شکستند
صد مرتبه سد راه کردند
با خنده به من نگاه کردند
خوب است تو که در این مسیری
چشمان غریبه را بگیری
زحمت بدم تو را برادر
یک بقچهی روسری بیاور
سخت است برای غیرت اللّه
رقاصه گذاشتند سر راه
دیدیم زنان بد دهن را
در شهر خودم زدند من را
یکی و دوتا که نیست دردم
خندید سنان، به روی زردم
صد بار در این مسیر مُردم
از ابن زیاد طعنه خوردم
شرمنده شدیم از مراعات
دادن به بچههات خیرات
#شور
غریب عراقی، غریب عراقی
حرارت قلب منی حبیب عراقی
غریب عراقی، غریب عراقی
بوی پیرهن تو بوی سیب عراقی
حبیب عراقی
تشنه بودی لب خشک تو شبیه چوب شد
غروب بود، غروب بود
همه گفتن سنان آب ندادی زدی نیزه خوب شد
غروب بود غروب بود
عزیز عراقی، عزیز عراقی
حنجرت و بریده تیغ تیز عراقی
عزیز عراقی، عزیز عراقی
چیزی نمونده از تن شریف تو باقی
جای تیر حرمله رو سینهات عمیق بود
دقیق بود، دقیق بود
بعد پیراهن تو گریه سر عقیق بود
عقیق بود، عقیق بود
به فدای خواهری که بهترین رفیق بود
رفیق بود، رفیق بود
آخرین صدا توو گوشه تو صدای جیغ بود
زنگ تیغ بود، زنگ تیغ بود
شهید عزیزم، شهید عزیزم
چطور ببینمت گلو بریده عزیزم
شهید عزیزم، شهید عزیزم
به قتلگاه تن به خون تپیده عزیزم
شهید عزیزم
دور من سرنیزه دور تو نیزهدار بود
غبار بود، غبار بود
همه میرفتن شمر اما موندگار بود
غبار بود، غبار بود
دور خیمهها علیکن بالفرار بود
غبار بود، غبار بود
خواهرت پیاده بود و خولی سوار بود
سوار بود، سوار بود
.
.
📋 نافع بن هلال اسب بی سوار هم حنا بسته به یال
#روضه_امام_حسین (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نافع بن هلال/ اسب بی سوار هم/ حنا بسته به یال
نافع بن هلال/ می کشن حسین و / پیش چشم اهل و عیال
تشنه ولی شریعه در خروشه
چشم همه به گُودیه گلوشه
حاضرن آب و رو زمین بریزن
یه قطره هم ندن حسین بنوشه
ریان بن شبیب/ جد ما رو غریب/ گیر آوردند
ریان بن شبیب/ آب و واسه حبیب/ دیر آوردند
تو شیب گودال سرازیر شد
حسین پیر شد، حسین پیر شد
ته گودال زمینگیر شد
حسین پیر شد، حسین پیر شد
بیآبرو شه/ پیرهن کهنهت و میخواد/ کجا بپوشه؟!
حیا نداره/ که لااقل چیزی رو/ تنت بزاره
........
📋 بیابانی که خون بر قلب زینب شد همینجا بود
#روضه_حضرت_زینب (س)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیابانی که خون بر قلب زینب شد همینجا بود
همانجا که تَنِ تو نامرتب شد همینجا بود
تنت پامال سُم چند مرکب شد همینجا بود
اسیر مردمان نامؤدب شد همینجا بود
همینجا بود افتادی و من هم با تو افتادم
تو در گودال جان دادی و من صدبار جان دادم
صدایت قطع شد بین حَرَم واویلتاه افتاد
نگاهت قطع شد از ما به سمت ما نگاه افتاد
سرت را میبُرید و سمت ما لشکر به راه افتاد
سرت با شمر بیرون رفت تن در قتلگاه افتاد
تنور و دامن شمر و درخت و بر سنان رفتی
مگر خواهر نداری روی دست این و آن رفتی
به دنبال سرت، غم بیقرین خوردم چهل منزل
چه طعنهها که از شمر لعین خوردم چهل منزل
به پایت سنگها از آن و این خوردم چهل منزل
تو از نیزه زمین خوردی زمین خوردم چهل منزل
چهل منزل به هر سنگی که خوردی سنگ هی خوردم
سرت را که بغل کردم ببوسم کَعب نِی خوردم
الا یا ایهاالساقی ادرکاسا و ناولها
شترها بیجهاز آمد فراوان گشت مشکلها
بگویم دختران رفتند بیمَحرم به محملها
چه.ها بر ما گذشت آه ای برادر بین محفلها
عزیزم روضهها باز است دل را آب و آتش کرد
فقط سربسته میگویم سکینه چند جا غش کرد
تو را از من گرفتند و عزا کردند عیدم را
بگویم چه کشیده ها که خوردم چه کشیدم را
نمیدیدند اگر نامحرمان شمع چکیدهم را
نشان میدادمت یک لاخه از موی سفیدم را
جوانیهام قربان سر تو که مقدس بود
همان بزم شراب شام بهر پیریام بس بود
#وحید_عظیم_پور✍
......
📋 تو از بلندیِ نیزه کجا نیوفتادی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو از بلندیِ نیزه کجا نیوفتادی
به روی دامنِ زینب چرا نیوفتادی
چه داشت صندوق اَخنس در آن مکان کردی
چه داشت خانهی خولی که آشیان کردی
بیا دعایی بخوان غم شود فراموشم
به جای خانهی خولی بیا در آغوشم
.......