eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 علیه السلام عجل الله تعالی فرجه 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ چقد توو سینه غم داری ، هنوز غریب و بی یاری الان هزار و چند ساله ، برا حسین عزاداری فدای اون شال سیاهت با روضه های قتلگاهت گریه‌م می‌گیره ۲ جدت رُو تشنه سر بریدن چه بد به خاک و خون کشیدن عالم بمیره ۲ عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ همیشه اشک تو جاری ، براش همیشه غمباری هزار و نهصد و پنجاه ، زخم و جراحت کاری از گریه های روز و شبهات برای عمه جانِ سادات گریه‌م می‌گیره ۲ محاله توو هیئت نباشی صورت توو روضه می‌خراشی عالم بمیره ۲ عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بخونید آیه زِلزال ، قیامته تهِ گودال برای خون به پا کردن ، شمر اومده به استقبال! تا نیزه نیزه روی هم ریخت تمامِ صورتش به هم ریخت فرزند مولا ۲ از قتلگاه بیرون نِمیره یکی بِره شمر و بگیره  آه و واویلا ۲ عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ رفته حسین دیگه از حال ، قیامته تهِ گودال لگد به پیکرش می‌زد ، ای وایِ من زبونم لال بیچاره کردش عالمینو رفتش رو سینه ی حسینو زد ناله مادر ۲ صبر از دلِ ملائکه بُرد دوازده ضربه پشته هم خورد از کهنه خنجر ۲ عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ از تیر و نیزه مالامال ، قیامته تهِ گودال شد شَرحه شَرحه یک پیکر ، به دستِ عده ای قَتّال از روی عمد کردن مُعطّل سه ساعته تموم توو مقتل  دادن عذابش ۲ این لحظه ها چه سخت شدن طی دوباره نیزه میزدن هِی واسه ثوابش ۲ عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح . 👇
. (ع) ای وای خیمه ها یکی یکی سوختن بدنی رو به زمین دوختن بدنِ شاهِ شهیدا رو ای وای چه بلایی سرش آوردن سر و واسه جایزه بُردن خون کنن تا دل زهرا رو کشتن حسینو لبِ عطشان ورق ورق؛ رو خاکه قرآن هستیِ زینبه به والله این بدنی؛ که مونده عریان غم از نگاهش پیداست / دیگه نکرد قامت راست زینب کبری وسطِ نامرداست با دیده های گریون / میشه با قلبی پرخون همسفرِ خولی و شمر ملعون ای وای دیگه زینب تک و تنها شد غم عالم توو دلش جا شد بی کفن مونده رو خاک هستیش ای وای بدجوری زینبو پیر کردن لابلای خیمه گیر کردن چندتا بچه وسط آتیش آتیش گرفته دامَناشون خارِ مغیلانه به پاشون داره به سر؛ می‌زنه زینب میرسه تا؛ بهش صداشون دل بی قراره زینب / چاره نداره زینب دنبال بچه ها آواره زینب حالش خرابه زینب / واسش عذابه زینب راهیِ مجلس شرابه زینب مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
. عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بخونید آیه زِلزال ، قیامته تهِ گودال برای خون به پا کردن ، شمر اومده به استقبال! تا نیزه نیزه روی هم ریخت ، تمامِ صورتش به هم ریخت فرزند مولا ۲ از قتلگاه بیرون نِمیره ، یکی بِره شمر و بگیره  آه و واویلا ۲ عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رفته حسین دیگه از حال ، قیامته تهِ گودال لگد به پیکرش می‌زد ، ای وایِ من زبونم لال بیچاره کردش عالمینُ و ، پرید رو سینه ی حسینُ و زد ناله مادر ۲ صبر از دلِ ملائکه بُرد ، دوازده ضربه پشته هم خورد از کهنه خنجر ۲ عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از تیر و نیزه مالامال ، قیامته تهِ گودال شد شَرحه شَرحه یک پیکر ، به دستِ عده ای قَتّال از روی عمد کردن مُعطّل ، سه ساعته تموم توو مقتل  دادن عذابش ۲ این لحظه ها چه سخت شدن طی ، دوباره نیزه میزدن هِی واسه ثوابش ۲ عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح ✍بهمن عظیمی .👇
Hosein Jan.mp3
زمان: حجم: 12.12M
جدید / 🔹از: منتظر 🔸سبک: زمینه 🔹باصوت: برادر گودرزی 🔸جزئیات: ع، عاشورا 🔹عنوان: حسین جان، عباس و هم ندارم 👇
من ز خورشید هم گله دارم بس که آن روز پر حرارت شد نیزه هارا گداخت از گرما و فرو رفتنش چه راحت شد صورتش را به روی خاک گذاشت اَشهدش را به زیر لب میخواند من از آن خاک هم گله دارم چقدر صورت تو را سوزاند گردو  خاک و غبار سنگین شد بسته شد پلکهای خسته ی او تا که چشمی گذاشت بر روی هم نیزه  وا کرد حلق بسته ی او آنچنان ضربه داشت شدت که پا روی خاک قتلگاه کشید نای او بسته بود با نیزه مانده ام من چگونه آه کشید آه از ضربه های پی در پی آه از این غریب لب تشنه عده ای میزدند باشمشیر عده ای میزدند با دشنه انقدر خون ز پیکر او رفت قتلگه شد  زخون او دریا به گمانم که در همین جا بود جسم او شد مقطع الاعضا نه رها میکنند این تن را نه جدا میکنن این سر را محتضر مانده بود و گاه به گاه می شنید او صدای خواهر را شب شام غریبان ،بی‌بی یکی‌یکی این بچه‌ها رو جمع کرد؛ بعضی از این بچه‌ها زیر دست و پای اسبا جون داده بودند، بعضی از بچه‌ها هم زیر بوته‌ها از ترس جون داده بودند، همه بچه‌ها رو یکی‌یکی دور خودش توی خیمه‌ی نیمه سوخته جمع کرد، همه رو آروم کرد ـ عمه جان؛ قربونت برم - عمه جان پاهام خیلی درد می‌کنه یه دستی به پاهاش می‌کشید، اون یکی صدا می‌زد:« عمه جان پهلوم خیلی درد می‌کنه؛ آرومش می‌کرد یه دستی به پهلوش می‌کشید. - یکی صدا می‌زد:« عمه جان! صورتم می‌سوزه، یه دستی به سر بچه می‌کشید؛ اون یکی دست رو گوشش می‌ذاشت:« عمه جان! گوشم خیلی درد می‌کنه اون یکی صدا می‌زد:« عمه جان!.. همه رو یکی‌یکی آروم کرد، خوابوند؛ هرجوری بود وقتی همه خوابیدند همه آروم شدن یه مرتبه بی‌بی دید از پشت خیمه یه صدای گریه بلنده. صدا زد:« خواهرم! کیه داره گریه می‌کنه؟! من که همه رو خوابوندم». یهو صدا زد:« زینبم! فکر کنم خانم ربابه». اومد نشست کنار این خانم صدا زد:« عزیز دلم چی شده داری گریه می‌کنی؟! مگه نمی‌بینی بچه‌ها رو به سختی خوابوندم، با صدای گریه‌ی شما این بچه‌ها بیدار میشن». صدا زد:« زینب جان! الان وقت شیر بچه‌مه، همین دم غروب که آب آزاد شد من یه مقدار آب خوردم الان شیر آوردم ولی بچه ندارم که بهش شیر بدم، اومدم سر مزار بچه‌م نشستم، دارم برای بچه‌م لالایی می‌خونم همچین که این صورتش رو رو خاک گرم کربلا گذاشت، از زیر چشم به این خیمه‌ها هی نگاه می‌کنه... - ای خدا چند ساعت دیگه این زن و بچه‌م خواهرام چی کار کنند؟؟ هرکی با هرچی دستشه داره میزنه... مادرشم همین طور شد؛ در وسط کوچه تو را وقتی دامن اون بچه آتیش گرفته بود دید اون نامرد داره دنبالش می‌کنه. همچین که این بچه رو گرفت؛ بچه عین بید داره می‌لرزه، گفت چرا می‌ترسی؟! ـ گفت:« آقا من دیگه نه النگو دارم نه گوشواره همه رو بردند. - گفت:« می‌خوام دامنت و خاموش کنم». تا فهمید مرام داره می‌خواد دامنش و خاموش کنه صدا زد:« آقا جان! ببینم آب داری»؟! ـ گفت: مگه نمی‌دونی آب آزاد شده؟! فرمود:« اگه میشه یه ظرف آب به من بدین». فکر کرد تشنه‌شه یه ظرف آبی بهش داد، اما دید این ظرف آب رو دستش گرفته هی داره دور و برش و نگاه می‌کنه. ـ دنبال چی می‌‌گردی؟! ـ ببینم گودال کدوم طرفه ـ گودال می‌خوای بری چه کنی ـ آخه اون لحظه‌ی آخر من و بچه‌ها از دم خیمه نگاه می‌کردیم، می‌دیدم بابام این دوتا لبهاش مثل دوتا چوب خشک هی بهم می‌خوره. هی داره میگه:« جگرم همه‌ی این زن و بچه رو با طناب بهم‌دیگه بستند، جلوی این قافله امام سجاده عقب قافله هم عمه‌ی ساداته. این بچه‌ها رو هم این وسط بهم‌دیگه بستند امام سجاد میگه که من یکم تند حرکت می‌کردم این بچه‌ها زمین می‌خوردند، اگه آروم می‌رفتم من و با تازیانه می‌زدند می‌گفتند:« سریع‌تر حرکت کن». ولی یه جایی همچین که رسیدیم دیدم هرچی این طناب و می‌کشم کسی حرکت نمی‌کنه همچین من و می‌زنند که حرکت کن؛ هرچی این طناب و می‌کشم دیدم این قافله حرکت نمی‌کنه. همچین که برگشتم دیدم عمه‌ی ما ایستاده:« ما رو کجا دارید می‌برید؟! این مجلسی دارید می‌برید این مجلس مال مرداست؛ مجلس حرامیاست، من پام و توو این مجلس نمی‌ذارم». انقدر با تازیانه عمه‌ی ما رو زدند همچین که عمه‌ی سادات این بچه‌ها رو شمرد، دید یکی از این بچه‌ها کمه، انقدر توو این صحرا دنبال بچه گشتند پیدا نکردن؛ یه مرتبه اُمّ کلثوم صدا زد:« زینبم! خواهرم فکر کنم می‌دونم این بچه کجا رفته». بیا بریم دنبالش من میدونم این بچه کجاست. همچین که اومدن توو گودال دیدن این بچه خودش و انداخته رو این بدن هی داره صدا می‌زنه:« یا ابتاه»... بچه رو بچه رو یه جوری از این بدن جدا کردند. ـ عزیز دلم چه جوری توو این تاریکیا گودال و پیدا کردی؟! چه جوری توو این تاریکیا خودت و اینجا رسوندی؟! صدا زد:« عمه جان! همین جور که این صحرا رو می‌گشتم، صدا می‌زدم:« یا ابتاه»؛ دیدم از یه جایی انگار از حلقوم بریده یه صدایی بلنده:« إلَیَّ»
29.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صل‌الله‌علیک‌یااباعبدالله‌الحسین روضه‌خوانی سالم، تراز، شعر سالم، اجرای صحیح....... علیه_السلام غیر از این خاک بلاکَش ، وطنی نیست تو را جز سنان و نی و خنجر ، چمنی نیست تو را گفتم از خاتم انگشت تو را بشناسم تو که انگشت نداری ، یمنی نیست تو را تو پس از قتل حسن ، گفتی غارت زده ام حال غارت شده ای ، پیرهنی نیست تو را استخوان های تنت مثل دلت نرم شده جز من و مادرمان ، سینه زنی نیست تو را بسکه اسب از بدنت رد شده چون خاک شدی تا رسیدم به تو دیدم ، بدنی نیست تو را بوریا بود بهانه ، که بدن جمع شود ورنه جز خاک بیابان ، کفنی نیست تو را روضه_امام_حسین 👉
. آنقدر چکمه به پهلوش زدن نامردا نیزه و تیر به بازوش زدن نامردا با عصا بر لب و ابروش زدن نامردا پنجه در طُره ی گیسوش زدن نامردا مادرش از نفس افتاد زبس داد کشید خواهرش رو به مدینه شد و فریاد کشید هر چه که دور و برش بود به غارت بردن شال سبزی کمرش بود به غارت بردن حتی عمامه سرش بود به غارت بردن آنطرف تر سپرش بود به غارت بردن مادرش از نفس افتاد زبس داد کشید خواهرش رو به مدینه شد وفریاد کشید پبش زینب سر او را به سنان زد سنان با لگد بر دهنش خنده کنان زد سنان سیلی بر زینب غمدیده چنان زد سنان غل و زنجیر و طناب دست زنان سنان مادرش از نفس افتاد زبس داد کشید خواهرش رو به مدینه شد و فریاد کشید بر سر پیکر عریان حسین خندیدن بر نوامیس مسلمان حسین خندیدن همه بر اشک یتیمان حسین خندیدن لحظه خواندن قرآن حسین خندیدن مادرش از نفس افتاد زبس داد کشید خواهرش رو به مدینه شد و فریاد کشید ناله مادر او بین هیاهو گم شد معجر خواهر او بین هیاهو گم شد دزد انگشتر او بین هیاهو گم شد به خدا دختر او بین هیاهو گم شد .
. صلوات_الله_علیه ۱۱۲۸ اولین ضربه فاطمه غش کرد آسمان، اشکِ سرخ می‌بارید در هیاهوی گریه‌ها امّا شمر بود و مدام می‌خندید **** دومین ضربه خواهرش لرزید دست خود را به روی سر می‌بُرد سومین ضربه را سرِفرصت زدو آقا فقط تکان می‌خورد **** چارمین ضربه پنجمین ضربه تیغ بر حنجرش کشیده شود سر او را گرفت بالاتر تا که راحت سرش بریده شود **** ششمین ضربه هفتمین ضربه چه بلایی سر گلو آمد ول کنِ سر نبود بی انصاف بی محاباو پشت هم میزد **** هشتمین ضربه خاکها به سرم مادرش فاطمه به هوش آمد دید دارد ادامه ذبح حسین خس خسِ سینه‌ای به گوش آمد **** نهمین ضربه را که محکم زد خون تازه دوباره راه افتاد دهمین ضربه فاطمه انگار بینِ گودی قتلگاه افتاد **** یازده بار بی امان می‌زد از لب کند دشنه‌میگویم رگ گردن بریده شد امّا دیگر از استخوان نمیگویم **** وای از ضربه‌ی دوازدهم ضربه ای که عجیب زد نامرد ای بمیرم که بعد از این ضربه زینب از شمر پست خواهش کرد **** زودتر راحتش کن و برگرد خنجرت را ز گردنش بردار سر او را بریدی و حالا چکمه را از روی تنش بردار **** ✍ .👇
. (ع) قیامت شد به پا انگار ، دلم از درد و غم سرشار بازم زینب پریشون شد ، بازم شد قتلگاه تکرار زمین و آسمون دلخون ، شده صاحبْ زمان گریون الهی که همین امروز ، بمیریم واسه آقامون روز عاشوراست،کربلا غوغاست،روضه‌خون امروز،مهدیِ زهراست گریونه دنیا ، عالمِ بالا ، به سر و سینه ، می‌زنه زهرا سالار زینب سالار زینب توو این اوضاع و این احوال ، همه ریختن توی گودال عزیز مصطفی زخمی ، به دورش لشکری خوشحال چه تنهاست زاده ی حیدر ، نه اکبر هست نه آب آور می‌دید از روی تل زینب ، یه نقطه جمع شده لشکر روضه ها دردناک ، پیکری صدچاک ، زینتِ دوشِ ، مصطفی رو خاک غرق تاب و تب ، شاه تشنه لب ، زخمی و تنها ، سالار زینب سالار زینب سالار زینب تمومه نیزه ها خونین ، میرن بالا میان پایین به قلب مضطر زینب ، میدن سرنیزه ها تسکین! سراسر لاله گون گودال ، شده دریای خون گودال میگه از زیر شمشیرا ، برو زینب ، نَمون گودال امشب توو صحرا ، گریونه زهرا ، بی کس و تنهاس ، زینب کبری دریای غم رو ، ساحله زینب ، الامان ای وای ، از دل زینب سالار زینب سالار زینب ‌ ✍ .👇
. (ع) بين گودال موندی تنها و بی لشكر بُريدن رگ هاتو ، ای غريب مادر جون دادم تا چشمام کهنه خنجر و دید بمیرم چقَدَر بی رحمانه بُرید زبونم لال ۲ ، چقدر شلوغ شده گودی گودال داد بيداد ۲ ، چرا اعضای تنت زمين می افتاد شر به پا كرد ٢ ، سرتو پيش من از تنت جدا كرد زير و رو كرد ۲ ، تا كه نيزه رو توی گلوت فرو كرد واحسینا می لرزید دستام و می دیدم از رو تل پیکر صد پاره ت غرق خون تو مقتل با چشمای گریون می دیدم هر لحظه رفت و آمد ميكرد تو بدنت نيزه منو آزرد ۲ ، پيرهنِ پاره‌تُو از تنت در آورد روی سينت ۲ ، با لگد می كوبه می‌بینه سكينت سر بريده ۲ ، تو رو با نيزه روی زمين كشيده تاكه پا شد ۲ ، قسمتت فقط يه تيكه بوريا شد واحسینا مثل تنت غرقِ خونه دلِ پُرَم نذاشتن کفنِت کنم با چادرم روی خاک افتادی می بَره انگشتر صدامو می‌شناسی برادر بی سر غصه م اینه ۲ ، بدن بی سر تو روی زمینه واحسینا ۲ ، کاش می شد بَرِت دارم از روی خاکا اين صداشه ۲ ، زير سم مركبا ، چه ريختو پاشه راه چاره ۲ ، می‌دونم الان ديگه وقته فراره واحسینا رفتی و روی این دل پا گذاشتی تو رفتی و زینب و تنها گذاشتی تو غصه ی تنهاييت، از دنيا سيرم كرد سرت روی نيزه، واللهِ پيرم كرد وا مصيبت ۲ ، حرمله گهواره می بَره غنيمت نگرونم ۲ ، خیلی سخته همسفر، با ساربونم بين بازار ۲ ، منو تنها نذاری ميون انظار نيمه جونم ۲ ، تا ابد برای تو روضه ميخونم واحسينا ✍ .👇
. عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بخونید آیه زِلزال ، قیامته تهِ گودال برای خون به پا کردن ، شمر اومده به استقبال! تا نیزه نیزه روی هم ریخت ، تمامِ صورتش به هم ریخت فرزند مولا ۲ از قتلگاه بیرون نِمیره ، یکی بِره شمر و بگیره  آه و واویلا ۲ عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رفته حسین دیگه از حال ، قیامته تهِ گودال لگد به پیکرش می‌زد ، ای وایِ من زبونم لال بیچاره کردش عالمینُ و ، پرید رو سینه ی حسینُ و زد ناله مادر ۲ صبر از دلِ ملائکه بُرد ، دوازده ضربه پشته هم خورد از کهنه خنجر ۲ عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از تیر و نیزه مالامال ، قیامته تهِ گودال شد شَرحه شَرحه یک پیکر ، به دستِ عده ای قَتّال از روی عمد کردن مُعطّل ، سه ساعته تموم توو مقتل  دادن عذابش ۲ این لحظه ها چه سخت شدن طی ، دوباره نیزه میزدن هِی واسه ثوابش ۲ عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ برای غارتِ اموال ، قیامته تهِ گودال گریون واسه تنی عریان ، یه خواهره پریشون حال تیره تمامه آسمونه ، مظلومِ عالمین میونِ دریایی از خون ۲ مقتل جای برو بیا نیست ، از بس شلوغه دیگه جانیست از نیزه هاشون ۲ عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ میونِ اینهمه جنجال ، قیامته تهِ گودال تازه داره شروع میشه ، تاراجِ معجر و خلخال  یه عده مَست یه عده قاتل،ریختن توو خیمه ها اراذل غم داره زینب ۲ آتیش رو خیمه ها می‌باره ، صدا صدای الفراره بیچاره زینب ۲ عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح ‌.👇