eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
زمان: حجم: 223.4K
زبانحال بی بی جان چادر از چهره ی خود باز نما قصه ی کوچه خود آغاز نما 👇
. بعد از حادثه احراق البیت و در نهایت به شهادت رسیدنِ حضرت زهرا سلام الله علیها، شاید امیرالمؤمنین اینگونه محسنش رو مخاطب قرار میداد: علی ناله میزد و مبگفت؛ محسن جان، با همون چوبایی که میخواستم برات گهواره بسازم، حالا باید برای مادرت فاطمه، تابوت بسازم ....😭 ابن گریز منطبق بر روایات نیست و زبانحال است . شاید مولا با همون چوبایی که میخواست برا محسنش گهواره بسازه، حالا مجبوره تابوتِ فاطمه رو درست کنه... اگه گهواره درست میکرد ، بچه های فاطمه همه خوشحال میشدن، اما حالا که داره تابوت درست میکنه... بچه ها همه دارن گریه میکنند. ............. علی امیرالمؤمنین دلِ شب آمد کنار مزار زهرای جوانش هی گریه میکرد و میگفت: سلام اي بانوي در خاك خفته درود زندگي را زود گفته بخواب آرام اي پهلوي شكسته علي اندر سر قبرت نشسته بخواب آرام اي نور دو عينم كه من تو چون پرستار حسينم بخواب آرام با رخسار نيلي به پيغمبر نشان ده جاي سيلي به خانه چون روم رويت نبينم بريزم اشك و با زينب نشينم به مسجد چون روم بينم عدو را به ياد آرم غم سيلي او را چه خوبست اي همه آرام جانم هميشه بر سر قبرت بمانم شاعر:
زمان: حجم: 1.57M
محمدرضاطاهری 🎤 غروبا تنها دم ویرونه غریبونه می گم با گریه که دنیا این جور نمی مونه یه روزی پایان می رسه غم های من می بینید از راه می رسه بابای من میاره مرهم برای زخمای من میاد و سوغات برای من میاره یه چادر رنگی ،یه کفش یه گوشواره بابا حسین بابا حسین بابا سلام ای سر ، ای سر زخمی من ، ای سر بابا صفا دادی خونه ی ما رو اومدی اینجا دلم رو بردی با سرت بابا بابا کجا رفتی بی دخترت بابا بابا منم مدیون خواهرت بابا بابا چهل منزل بی بال و پر سخته بابا چهل منزل بی تو سفر سخته بابا سفر با دشمن ای پدر سخته بابا بابا حسین بابا حسین بابا .👇
زمان: حجم: 996K
منتظر ، اگه منتظر واقعی باشه، امامش رو با سر میاره... بی بی رقیه هم یه جوری تو خرابه ناله زد که بابا رو آورد توی خرابه
. گریز به حضرت زینب(سلام الله علیها) حضرت معصومه(سلام الله علیها) از مدینه به قصد دیدن برادر، سختی این راه دور را به جان خرید اما نتوانست آن حضرت را زیارت نماید و به دیدار حق شتافت، دلها بسوزد برای خانمی که راه نزدیک خیمه تا قتلگاه را آمد و برادر را زیارت کرد اما چه زیارتی ؟ یابن الشبیب، عمۀ ما بود و قتلگاه یابن الشبیب، عمۀ ما بود و صد نگاه در پیش چشم عمه، سر از تن جدا شده پیش از سنان، سه‌شعبه بر آن سینه جا شده یابن شبیب، عمۀ ما را چرا زدند؟ نامردها برای رضای خدا زدند! ....... . خدا را شکر طشت زر ندیدی برادر را بدون سر ندیدی اگر چه در فراقش گریه کردی ولی بر حنجرش خنجر ندیدی سلام‌الله‌علیها ✍ .
. دستی از راه رسید و به رخت جا انداخت پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت ** یکنفر که دلش از بغض علی میجوشید ضربه‌ای زد به در خانه و در را انداخت آتشی را به در خانه ی آب آورد و بین دیوار و در سوخته دعوا انداخت ضربه‌ی پای در و بی ادبی‌های غلاف بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت گره انداخت به کار همه دنیا؛ آن‌که ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت در قیامت جلوی چشم همه می‌اُفتد آنکه در کوچه تورا بین تماشا انداخت ✍ ................... . ** یکی نبود بگه آخه بیشرف ، نامرد ، مگه خبر نداشتی از حال و روز فاطمه ؟! ... مگه صدای زهرارو نشنیدی ؟! ... اگه بپرسید که پس چرا لگد به در زد؛ جوابش اینه ... خوده دومیِ بیشرف توی نامه اش برای معاویه نوشت : معاویه! نزدیک بود دلم برای فاطمه بسوزه چون که صدای نفس نفس زهرارو میشنیدم ... اومد دلم به رحم بیاد ، یاد علی افتادم ، اینقدر بغض توی سینه ام جمع کردم ، هرچی زور داشتم توی پام جمع کردم* ................ 🏴 سلام الله علیها ✍ دارایی من برابرم خورد زمین انگار تمام باورم خورد زمین رفتم سپر بلا شوم اما حیف قدم نرسید ؛ مادرم خورد زمین .
. رسیده رزق عالم از سر خوان ابوفاضل تبرک میکند هر سفره را نان ابوفاضل کسی که اربعین تا کربلا رفته است میداند تمام زائران هستند مهمان ابوفاضل چه جای غصه خوردن هست تا وقتی که در عالم گره ها باز خواهد شد به دستان ابوفاضل کمیت زندگی‌ش لنگ می‌ماند هر آن کس که نمی‌بندد دخیل‌ش را به دامان ابوفاضل پس از حیدر نوشتم لا فتی الا اباالفضل و سپس لا سیف الا تیغ بران ابوفاضل گدا از صحن او مانند سلطان میزند بیرون که می‌بارد کرم از طاق ایوان ابوفاضل امام ارمنی ها روز تاسوعا اباالفضل است که باید گفت آن ها را مسلمان ابوفاضل برای وصف ایثار و وفای او همین بس که شکست ابرو ولی نشکست پیمان ابوفاضل گره در کار مشک افتاد تا بر خاک دست افتاد گره وا می‌شود تنها به دندان ابوفاضل فقط داغ برادر را برادر مرده می‌داند که زینب را در آخر کشت فقدان ابوفاضل ..................... فکر میکنی مادر از دنیا بره تموم میشه نه.. همه‌ی حواسش به کربلا بود.. سه روز بود هیشکی آب نخورده بود.دخترِ این مادر شب عاشورا داره دونه دونه وصیتهای مادر ،یادش میاد..مادر گفت یه روز میاد من نیستم داداشت داره میره زیر گلوش رو ببوس..یادم نره. زینب میگه بابام شب ۲۱ رمضان وصیت کرد ، همه رو بیرون کرد. فقط بچه های فاطمه بمونن ..همه دارن آروم بیرون میرن دید قمر بنی هاشم خجالت زده داره بیرون میره.تا دم‌حجره رفت امیرالمومنین فرمود: تو کجا میری عباس؟گفت:آقاجان فرمودین بچه های فاطمه بمونن..من غلام اونها هستم. فرمود:بیا همه حرفهام با توعه..عباسم بیا، حسینم بیا زینب داره میبینه دستاتون رو‌گذاشتم تو‌ دست هم ..عباس! یه روزی میاد کربلا من نیستم..حسینم رو‌ یادت نره یاری کنی..هرچی شد حسین منو‌ تنها نذاری. .👇
امام حسین ع
🔊 خوشی ز عمر ندیده خدا نگهدارت ... ◼️روضه شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🎤حاج سیدمجید #بنی_فاطم
خوشی ز عمر ندیده خدا نگهدارت صنوبری که خمیده خدا نگهدارت قرار بعدی ما کربلا زمان غروب کنار رأس بریده خدا نگهدارت * چه ساعتی؟ " وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ" * مادرش آمده گودال، نچرخان بدنش استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم * مادر یه طرف، خواهر یه طرف،یه گوشه ای هم دختراش، وسط هم داره دست و پا میزنه حسین...*
امام حسین ع
. #واحد #بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا #حضرت_زهرا_واحد #فاطمیه قبر تو باشد مروه صفاي من خانه سعي صفا و
. قبر زهرایم صفا و، مروه طفلان یتیمم سعی می باید کنم من ،این صفا و مروه را *** هم دلم برا زهرام تنگ میشه و باید خودم رو به مزار مخفیش برسونم و راز دل بگم، و هم باید سریع بخانه برگردم ، تا وقتی حسین بیدار میشه و بهانه ی مادرش رو میگیره، کنارش باشم و دلداریش بِدم و باهم در فراق زهرا گریه کنیم. .
29.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صل‌الله‌علیک‌یااباعبدالله‌الحسین روضه‌خوانی سالم، تراز، شعر سالم، اجرای صحیح....... علیه_السلام غیر از این خاک بلاکَش ، وطنی نیست تو را جز سنان و نی و خنجر ، چمنی نیست تو را گفتم از خاتم انگشت تو را بشناسم تو که انگشت نداری ، یمنی نیست تو را تو پس از قتل حسن ، گفتی غارت زده ام حال غارت شده ای ، پیرهنی نیست تو را استخوان های تنت مثل دلت نرم شده جز من و مادرمان ، سینه زنی نیست تو را بسکه اسب از بدنت رد شده چون خاک شدی تا رسیدم به تو دیدم ، بدنی نیست تو را بوریا بود بهانه ، که بدن جمع شود ورنه جز خاک بیابان ، کفنی نیست تو را روضه_امام_حسین 👉