eitaa logo
امام حسین ع
17.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
1399.06.24_2.mp3
7.31M
🔻کلیپ صوتے 🎤حجت الاسلام 🔊 علیــــه السلــــام
. مرثیه۶ تشییع جنازۀ امام سجاد(علیه السلام) اولین تشییع باشکوه خاندان اهل بیت(علیهم‌السلام)بود؛ چراکه بدن علی و زهرا(سلام الله علیهما) را شبانه و غریبانه دفن کردند. تابوت امام حسن(علیه السلام) را تیرباران کردند. بدن امام حسین(علیه السلام) هم لگدکوب سم اسبان شد و سه روز بدون کفن و دفن زیر آفتاب سوزان باقی ماند.... میان آفتاب گرم سوزان چرا عریان فتاده پیکر تو به کهنه جامه‌ای کردی قناعت که بیرون کرده او را از بر تو پدر چون شد که روی نعش تو شمر زند سیلی به روی دختر تو (جودی) 🎤 .👇
. 📋 پیرمرد بلا کشیده منم (ع) کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پیرمرد بلاکشیده منم پسر شاه سر بریده منم روضه‌خوانی که هرچه می گوید با دوچشم کبود دیده منم آن که از ناقه دید بانوی چی پایِ یک بوسه شد خمیده منم ان امامی که با تنِ تب‌دار عقب ناقه‌ها دویده منم آن که وقت فرار از خیمه ناله‌ی دختران شنیده منم آن که در بین بوریا دلِ شب پیکر یک امام چیده منم آن که در گوشه‌ی خرابه‌ی شام دفن کرده گلی شهیده منم همه‌ی روضه‌ها کنار ولی آن که بازار شام دیده منم روضه در یک کلام، وای ازشام درد بی‌التیام، وای از شام کاش مادر مرانمی زائید ناله های مدام، وای از شام ناسزاهای بد به ما گفتند... همه جای سلام ... وای از شام آن دیاری که کرده بازی با آبروی امام، وای از شام *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . |⇦•این چهل سال فقط .. سلام الله علیه به نفس کربلایی مسعود پیرایش ●•┄༻↷◈↶༺┄•● پیرمرد بلا کشیده منم پسرِ شاه سربریده منم روضه خوانی که هرچه می گوید با دوچشم کبود دیده منم *چه کردن با این آقا .. فرمود: «یَا لَیْتَنِی لَمْ تَلِدْنِی‏ أُمِّی» .. کاش مادر منو به دنیا نمی آورد .. قربونه قبرِ بی چراغت ..* سر سفره به غذا تا نظرش می‌افتاد فکر اطفال گرسنه به سرش می‌افتاد *حال و هوات اربعینیِ .. ان شالله دیگه راهِ حرم باز بشه .. بریم تو موکبا اونجا روضه بخونیم و ناله بزنیم ..* شیرخواره بغل تازه عروسی میدید یادِ لالایِ ربابُ پسرش می افتاد گله می کرد زِ چشم بدِ بازاریها سر بازار همین که گذرش می افتاد *محملِ عمۀ ما را چقدر هول دادن به خدا از سر بازار بدم می آید ..* گوسفندی جلویش ذبح شد و رفت زِحال به دلش روضۀ ذبحِ پدرش می افتاد این چهل سال فقط سینه زد و گفت حسین یادِ گودال فقط سینه زد و گفت حسین یادِ روزی که زِخیمه نگران زد بیرون با عصا گریه کنان سینه زنان زد بیرون بی رمق جانب گودال نظر می انداخت دید با یک سر آشفته سنان زد بیرون از تنِ شاه لباسِ عربی را بردن نیزه از هر طرف پیکرِ او زد بیرون چادرِ فاطمه را هم به خدا خونی کرد خونِ آن حنجرِ خشکیده چنان زد بیرون دورِ ناموسِ خدا حلقۀ نامحرم بود خواست کاری بکند حیف که‌ فرصت کم بود آنطرف‌ چشم نوامیس بدستانش بود اینطرف برروی دستش گره ای محکم بود هرکه‌ پرسید ز بازار فقط گفت الشام.. گفت‌ آنقدر بدانید که‌ خولی هم بود وسط مجلس می تکیه به زینب دادم چون که بر عرش خدا تکیه زدن حقم بود گذر از شام به جز طعنه و آزار چه داشت سهل ای کاش که همراه خودش پارچه داشت شاعر: دستِ تو رو بستن بینِ بیابونا چقدر کتک خوردی از نامسلمونا بعدِ چهل سالم هنوز زمین گیری از خنجرِ کهنه، چقدر تو دلگیری آخه تو دیدی گوشواره ها رو چه جوری غارت بردن .. یادت می افته که خواهراتُ چه جور اسارت بردن .. از آهِ تو اینها، اصلاً نترسیدن جلو چشم مردم آتیش سرت ریختن چقدر تو رو آزرد بند و طناب آقا کشوندنت بینِ بزم شراب آقا چه ناسزاها شنیدی آخه میدنِ بازار ای وای .. سختِ ببینی تو عمه هاتُ میون انظار ای وای .. مگه یادم میره کعب نی و حمله و غارت مگه یادم میزه ناموسِ حیدر و جسارت مگه یادم میره دروازۀ شام و اسارت ای حسین ..... .👇
Gomnam-Haftegi920907[01].mp3
13.3M
▪️روضه غسل امام سجاد (ع) و غسل فاطمه اطهر (س) () 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 🏴 ویژه (ع)
Ganjineh_Marefat-09.mp3
1.01M
🔹 🔘 امام سجاد علیه السلام 🎤 حاج منصور ارضی
1. خدا داند.mp3
11.78M
( علیه السلام ) خدا داند ، خدا داند مُردم ز ظلم و جور اعدا علی ای کاش ، علی ای کاش هرگز نمی آمد به دنیا ( گر زنده هستم ، نیمه جانم من زخمیه زخمِ زبانم ... ) چه ها کرده ، چه آورده ، شامی به روزگار سجاد همه بودند ، همه هستند از جورِ شامی رفته بر باد ( گویم به همراهِ اسیران ای تشنه لب ، مظلوم حسین جان ... ) از این سو عمه ام زینب از غم ، گریبان پاره میکرد از آن سو مادرِ اصغر برنیزه ها اشاره میکرد ( لیلا و نجمه ، دیده گریان من مانده بودم مات و حیران ) تو ای نیزه ، بیا به چشم من فرود آ نبینم تا ، چنین بر نی خونین گلویِ خشکِ بابا ( لطفی تو ای نیزه به ما کن راسِ حبیبم را رها کن ) روضه ای که تقدیمتان شد ، یکی از بهترین نمونه های آموزش است ، بر سبک بیا مولا ... .
. |⇦•تمام عمر با گریه... و توسل به راوی دشت‌کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده محرم ۱۴۰۱ به نفس حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── تمام عمر با گریه عجین بود تمام عمر هرلحظه حزین بود سِلاحش گریه بوده در نبردی که در راهِ دفاع از جانِ دین بود سبک‌تر از فرشته، بال می‌زد پر پرواز او، اشک وزین بود نشان مهربانی با ضعیفان به روی شانه‌هایش چون نگین بود دعاهایش برای اهل تقوا همیشه اوّلین و آخرین بود صحیفه، شرح الفت با خدا و فرار از دست ابلیس لعین بود امیرِ نَفْس، در بالاترین وجه سرآمد بر تمام مؤمنین بود غلامش إذن باران داشت وقتی که او در عرش، سجّاده‌نشین بود ملائک، مستمندان نگاهش امام آسمان‌ها و زمین بود قنوتش، وصلِ عرش و فرش می‌کرد جهان در دست زین‌العابدین بود چهل‌ سال آه، جانِ نازنینش دچار زخم‌های سهمگین بود شهیدِ زخم عاشوراست مولا شهیدِ روضه‌ی باباست مولا چهل‌سال است آقا داغ‌دار است چهل‌سال است چَشمش بی‌قرار است چهل‌سال است که تقویمِ این مرد تمامِ فصل‌هایش بی‌بهار است ستون آسمان و جانِ دنیا ولی در تنگ‌نای روزگار است پس از کرب‌وبلا و قتلگاهش همیشه چَشم‌هایش اشکبار است هنوز از هتک‌ حرمت در اسیری دچار زخم‌های بی‌شمار است عبورش از دلِ بازار، سخت است چه رنجی در ضمیرش، یادگار است *به امام سجاد گفتن آقا مختار خروج‌ کرده قتله ی کربلا رو داره میگیره به سزای عملشون میرسونه. فرمود: بگید ببینم از حرمله چه خبر؟ هرموقع او رو‌گرفتن به من اطلاع بدید ما از عزا دربیاییم...* چهل‌سال است خود را می‌کشاند شهید زنده‌ی چشم‌ِ انتظار است گذشته سال‌ها امّا هنوزم شبیه روز اوّل، داغ‌دار است برایش آب و نان و خاک، روضه‌ است همان‌گونه، حصیر و گوشواره است اسیر کوفه‌ای شد که برایش علی‌ کشتن به‌ نوعی افتخار است ندیده تاکنون چَشمانِ غیرت از این‌ها بانویی را در اسارت *امام سجاد علیه السلام تو بازار تشریف میبردن دید یه قصابی میخواد گوسفندی رو ذبح‌کنه. به قصاب فرمود:بگید ببینم آیا به این‌حیوان آب دادین یا نه؟ آری آقاجان!رسم دین ماست شما یاد ما دادین. آری این ذبح سیراب شده .آقا شروع کرد ناله زدن.قصاب گفت آقا من حرف بدی زدم؟حضرت فرمود:نه! بابای غریبم‌ رو با لب تشنه شهید کردن... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. ( علیه السلام ) اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ ...چی میشه من بیام پایین پات دست به سینه بگذارم و بگم : اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ... دریا به دیده ی تر من گریه می کند آتش ز سوز حنجر من گریه می کند سنگی که میزنند به فرقم ز روی بام بر زخم تازه ی سرِ من گریه می کند توو هر شهری وقتی یه بزرگی وارد میشه یه آقایی وارد میشه مردم شهر گل میریزند روی سرش میگن خوش آمدی ؛ وقتی کوفه رفت با کاروان زن ها و بی بی ها همه سنگ میزدند ... وقتی رسید شهر شام هم هلهله میکنند هم دخترها رو کتک میزنند ، شاید زبون حال آقامون این باشه : مردم کوفه و شام ، به من علی بن الحسین سنگ بزنید ولی دیگه به سرِ بابای مظلوم من ، سنگ پرتاب نکنید ... حسین ... حسین ... از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک زنجیر هم ، به پیکر من گریه می کند آخه مقاتل میگن وقتی امام باقر بدن نازنین باباش رو غسل میداد ، راوی میگه بدن نازنین زین العابدین رو روی سنگ غسل گذاشت ، پرده ای زدند که آقا زاده بابای نازنینش رو راحت غسل بده ؛ میگه یه وقت شروع کرد های های گریه کردن ؛ میگه روم نشد اونجا سوال کنم ، زین العابدین رو دفن کرد ، بعد از مدتی خدمتش رسیدم آقاجان وقتی پدر نازنینت رو غسل میدادی ،گریه میکردی ! میگه فرمود : وقتی بابام رو غسل میدادم اثر غل و زنجیر جامعه به گردن و پاها و ران مبارکش باقی بود ، میخوام بگم یا باقرالعلوم ! بابای مظلومت رو غسل دادی یه وقت شروع کردی گریه کردن ، یه شبی هم وقتی مردم مدینه خوابیده بودند جد مظلومم امیرالمومنین عزیزدلش رو غسل میداد ، به بچه هاش گفته بود آروم گریه کنید صدامونو کسی نشنوه یه وقت دیدند علی دست از غسل کشید ، سر به دیوار گذاشت ، علی جونم مگه نگفتی آروم گریه کنند ... چرا بلند بلند گریه میکنی ؟ نمیدونستم بازوش ... پهلوش ... میگه یه وقت صدا زد یا حسن یا حسین یا زینب یا ام کلثوم ! هَلُمّوا ! هَلُمّوا ! تَزَوَّدوا اُمّکُم بیاید از مادر توشه برگیرید ! فَهَذَا الْفِرَاقُ‏ وَ اللِّقَاءُ فِی الْجَنَّةِ بچه ها امشب شب خداحافظیه ، دیدار دیگه به قیامت و بهشت ، امیرالمومنین میفرمایند :حسنین خودشون رو به روی سینه ی مادر انداختند ، همون سینه ای که ، علی فرمود : اُشهِدالله اَنَّها قد حَنَّتزهرا چنان صیحه ای زد وَ مَدَّتْ یَدَیْهَا دست ها رو از کفن بیرون آوردوَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِیّاًحسنین را به سینه چسبانید ، یه وقت منادی صدازد علی بچه ها رو بردار، ملائکه به گریه شدند؛گذشت ، گذشت عصر عاشورا شد؛یه وقت نازدانه ی امام حسین آمد کربلا ، سکینه خاتون خودش رو روی بدن پاره پاره انداخت ... شروع کرد با پدر حرف زدن ... یه وقت عربای بیابانی آمدند ؛ فَاجتَمِعَ عدّة ... با یه اهانتی این نازدانه رو به گوشه ای پرتاب کردند ... حسین ... .👇
1. دریا به دیده.mp3
11.23M
( علیه السلام ) دریا به دیده ی تر من گریه می کند
2. حامد خمسه.mp3
11.5M
( علیه السلام ) شلاق و زخم سلسله از خاطرم نرفت شام و شراب و هلهله از خاطرم نرفت خیلی به اشک ماتم ما خنده شد ولی آن نیشخند حرمله از خاطرم نرفت
. سلام الله علیه به نفس حاج امیر ●•┄༻↷◈↶༺┄•● جابر بن یزید جوفی میگه: امام باقر اومد بدن زین العابدین رو غسل بده یه پرده ای، پارچه ای کشید، پشت اون پرده بدن باباش رو شست ،دیدیم یهویی ناله امام باقر بلند شد ،شروع کرد بلند بلند گریه کردن، من از آقا پرسیدم‌ چی شد یهویی داد زدید و بلند بلند گریه کردید؟ فرمود:جابر دیدم هنوز اثر غل و زنجیر به گردن ودست و پای بابام مونده. وقتی من خوندم ‌یاد یه چیزی افتادم ،یه روزی دیدن علی سرگذاشته به دیوار شروع کرد بلند بلند گریه کردن .اسماء اومد جلو، آقا تا الان میگفتین همه آروم‌ گریه کنن، چی شد خودتون دادتون بلند شد؟ فرمود: اسماء دست از دلم بردار دیدم دور بازوی زهرا ورم‌کرده...* گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد *یهودی بود، دیدن داره شهادتین میگه :" أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّهِ، أَشْهَدُ أَنَّ عَلیَّاً وَلّی الله" گفتن چی شد تو داری شهادتین میگی؟ گفت: به خدای احد و واحد من خودم دیدم با یه دست این آقا دَرِ قلعه خیبر رو کند، حالا موندم دستاش رو بستن ،جلو چشمش دارن زنش رو‌ میزنن... کربلا یه نانجیبی گفت: اگه میخواهید بدونید هنوز حسین زنده است سمت خیمه زن و بچه اش حمله کنید،یه وقت دیدن تن بی رمق رو رویِ زمین کشید به یه نیزه شکسته تکیه داد، فرمود: تا من زنده ام مرد باشید طرف زن و بچه ام نرید .شمر با همه ی بی شرمی و نامردیش، سرش رو پایین انداخت برگشت،اما مدینه به اون دومی هرچی گفتن توی این خونه، زنه،فاطمه تازه بابا ازدست داده ،فاطمه داغ داره، فاطمه بار شیشه داره... نانجیب برگرد، گفت: هرکی میخواد تو ‌خونه باشه، هم خونه رو‌ می سوزونم، هم هرکی تو اون خونه باشه میسوزونم ... کاش فقط خونه رو‌می سوزوند،برا معاویه نامه نوشت،معاویه وقتی در رو آتیش زدم ، صدای نفسای دختر پیغمبر رو از پشت در شنیدم، یه لحظه دلم خواست رحم بیاد، یادم اومد شمشیر زدنای علی رو، هرچی کینه از علی داشتم تو دلم جمع کردم ،آنچنان با کف پا لگد به در زدم ... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•شاهد مقتل همه... علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ آنقدر داغ بود از تب که آب اگر بود بر لبش می‌سوخت احتیاجی نبود بر آتش خیمه هم داشت از تبش می‌سوخت درد را چاره‌ای اگر بکند چه کند با غمِ پریشانیش نیست آبی که دستمالی خیس بگذارند روی پیشانیش خویش را می‌خورَد ، ندارد جان قوَتی نیست جز تقّلا حیف یک به یک می‌روند یاران و چاره‌ای نیست جز تماشا حیف بارها شد به دست بی جانش پرده‌ی خیمه را به بالا زد شاهدِ مقتل همه ، هربار به سرِ خویش دستِ خود را زد دید از خمیه روی یک نقطه لشکری را که بی هوا می‌ریخت دید در بین راه تا به حرم چقدر اکبر از عبا می‌ریخت بین بستر نشست در خیمه زد به سر با دو دست در خیمه تا صدای برادرش آمد کمرِ او شکست در خیمه باز هم پرده را کناری زد قاسمش بود و سنگ باران بود یک یتیم و هزارها می‌دید لحظه‌ی پایکوبیِ سواران بود ناله‌ی دختران به او فهماند دستهایی میان راه اُفتاد دید از خیمه خواهرش غَش کرد مادری بینِ خیمه‌گاه اُفتاد پرده را زد کنار و گفت: ای وای حرمله آمده گلو بزند او خجالت کشید وقتی دید پدرش رفته است رو بزند بی برادر شدن چه حسی داشت کمرش را دو مرتبه خَم کرد تشنه‌ای بود یک سپاهی که هرچه آورده بود دَرهَم کرد چند باری فقط برای وداع پدرش بوسه‌اش زد و برگشت دید در قتلگاه خولی را سمت گودال آمد و برگشت او گرفت از عصا که برخیزد تا پدر تکیه داد بر نیزه او زمین خورد تا حسین اُفتاد داد می‌زد بجای سرنیزه گرد و خاکی بلند شد فهمید آخرش شمر با سنان آمد غم ناموس دارد او یعنی عمه‌اش هم نفس زنان آمد عمه فریاد می‌زند که نزن چکمه بردار، احترامش کن چقدر طول میدهی نامرد زیر و رویش نکن تمامش کن : حسن لطفی *خواهر که رسید توی گودال، چشماش رو بست، گفت: دوباره یادِ روزِ دوشنبه افتادم، روزی که توی مدینه به مادرم جسارت کردن...چه جوری مگه کارِ حسین رو تموم کردن؟ زیارت ناحیه مقدسه اینجوری میگه:...* دارن زنده زنده ترا دفن میکنند برجسم نیمه جان تو رحمی نمی کنند *اومد خدمت امام صادق، آقاجان چرا اینقدر برا مصیبت جدتون گریه می کنید؟ شما خانواده ی شهادت هستید... آقا فرمودن: همه ی گریه ما برا اون ساعتی بود که حسین هنوز داشت با خواهرش حرف میزد" یَا أُختَاه! إِرجِعِی إِلَی الفُسطَاط" خواهرم برگرد به خیمه ها...نانجیب تا دید زینب داره میاد بدن رو برگردوند، سر رو از قفا جدا گرد... ناله بزن بگو: یا حسین... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
روضه خانگی - امام سجاد(ع) - 275.mp3
14.8M
|⇦•چندی است که گم‌گشتهٔ... علیه السلام اجرا شده در مجلس رهبر انقلاب به نفسِ حاج مهدی سلحشور