.
🍃🌷﷽🌷
#زمینه
#حضرت_خدیجه
#گریز به_روضه_ حضرت_زهرا_س
#سبک_بهونه_میگیره_دل
#ای_حضرت_خدیجه_س
✅بنداول مدح
ای حضرت خدیجه
عشق نبی خاتم
بانی دین اسلامی تو
مادربزرگ عالم
🍀
بانوی ذره پروری
برماسواتومادری
توهمسرپیغمبری
🍀
شفیعه ی عقبایی
تومادر زهرایی
🍀
سیدتی بی بی جان
________________
✅بنددوم مرثیه
فاطمه ی صغیرم
ای نور هر دو دیده
مادر برات بمیرم
وقته جدایی مون رسیده
🍀
زهرای من ای دخترم
این لحظه های آخرم
برای غمهات مضطرم
🍀
میرم می مونی تنها
اسیر درد و غمها
🍀
واویلتا واویلا
_________________________
✅بندسوم
یه روز چهل تا نامرد
تواین شهر مدینه
می سوزونن خونه رو ای وای
باخشم و بغض وکینه
🍀
ازلگد قوم یهود
بین در و دیوار و دود
بدن تومیشه کبود
🍀
میشکنه پهلوی تو
اون دست وبازوی تو
🍀
واویلتا واویلا
#شاعرسبک_سازڪربلایے_مجیدمرادزاده
#وفات_حضرت_خدیجه
.👇
Tavasol_Masjed_Jamkaran_94.07.21_b.mp3
13.23M
#سلحشور
#دعای_توسل
#گریز به ورود حضرت زهرا به بهشت
روضه ی بی بی با پیراهن خونین حسینش
#میرداماد
سرم خاک کف پای حسین است
دلم مجنون و شیدای حسین است
بُوَد پروندهام چون برگ گل، پاک
در این پرونده امضای حسین است
بهشت ارزانی خوبانِ عالم
بهشت من تماشای حسین است
به وقت مرگ چشمم را نبندید
که چشم من به سیمای حسین است
دراین عالم تمنایی ندارم
تمنایم تمنای حسین است
چراغ از بهر قبر من نیارید
چراغم روی زیبای حسین است
خوش آن صورت که در فردای محشر
بر آن نقش کف پای حسین است
از آن با گریه دائم خو گرفتم
که اشکم دُرِّ دریای حسین است
نترسانیدم از روز قیامت
قیامت، قد و بالای حسین است
دلی جای خدا باشد که آن دل
پر از نور تجلای حسین است
به بازار عمل، فردای محشر
همه هستم تولای حسین است
استاد سازگار✍
.
📋 کیست این کشته که جان همه قربان تنش
✔️ #امام_حسین
✔️ #گریز #حضرت_علی_اکبر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کیست این کشته که جان همه قربان تنش!
خاک صحرا، کفن و خون گلو، پیرهنش
این همان کشته ی اشک است که تا روز جزا
دل مردان الهی شده بیت الحزنش
این شهیدی است که تا صبح قیامت هر روز
تازه تر گرددو گردیده، عزای کهنش
باغبان کس نشنیده است که از بی آبی
آب از خون دل خویش دهد بر چمنش
از لا به لای زلف هایش ماه میریزد
از گوشه ی لبهای حسرت آه میریزد
در امتداد سیر او الماس نورانی
از زیر نعلینش میان راه میریزد
ناز نگاهش گر به کوهستان شود نازل
از پای می افتد شبیه کاه میریزد
ان نازنین شهزاده ی عالم علی اکبر
کز استین نومرانش شاه میریزد
یعقوب اگر بیند جمالش به دست خویش
یوسف نه عالم را به قعر چاه میریزد
سیمرغ دور از وهم این عالم علی اکبر
عطر محرم های هر سالم علی اکبر
جان است و جانِ عالم و ادم بقربانش
ابر کرامت میرود هر جا به فرمانش
از پیش از که سبز گردد پشت لبهایش
سرسبز بوده خانه اش از خوان احسانش
اول خدا دوم حسن سوم علی اکبر
او سفره دار شهر شد بعد از عمو جانش
قبل از اذان دلربایش شهر ساکت بود
گوش مدینه بود و نجوا های قرانش
با پرسشِ، آیا به حق ،ما کشته می گردیم ؟
دارد گواهی میدهد از عمق ایمانش
فرمود فردا من به پای یار میمیرم
بهر تو ای بابا هزاران بار میمیرم
لیلی دلها (لیلی لیلا) برده از عالم تحمل را
روی ملیحـش شور داده هر تغزل را
بوسید روی عمه و بیرون از خیمه
طاقت نمی آورد بیش از این تأمل را
عالم ندیده شیر بر دوش عقاب آید
دیده است قبلا در رکاب شیر دلدل را
تکرار شد کرار و شیر از بیشه بیرون شد
اثبات کرد از ناز شست خود تسلسل را
دریای لشکر دید اقیانوس راهی شد
با یک رجز انداخت در میدان تقلقل را
عباس رزمش را چه شور انگیر می بیند
از اینکه اکبر دشمنش را ریز می بیند
می بیند عباس علی صفین دیگر را
در اکبرش خود را و در ارباب حیدر را
زینب کنار خیمه با دلشوره می گوید
عمه بگردد ای قد و بالای اکبر را
تیغ و علی با هم شبیه ذوالفقاری بود
که می درید از هم چونان کرباس لشکر را
از پیش رویش گندم ری را درو می کرد
وز پشت سر میریخت از سر دار ها سر را
در خدمت شمشیر اکبر بود عزرائیل
بی صور اسرافیل بر پا کرد محشر را
از سنگ باران ناگهان میدان تلاطم شد
اکبر میان گرد و خاک از دیده ها گم شد
از تشنگی کم کم ز کار افتاد بازویش
چشمش سیاهی رفت و از تن رفت نیرویش
خورشید هم گم کرد خورشید جمالش را
پوشاند خون فرق خورشید علی رویش
با اهل کوفه مسجد کوفه مجسم شد
از خود رد شد تیغ و آمد تا به ابرویش
فریاد وا اماه امد از دل میدان
ان لحظه ای که رفت نیزه بین پهلویش
افتاد روی خاک و در دم ارباً اربا شد
بابا به بالینش رسید اما به زانویش
عباس دشمن را ز دورا دور پس میزد
ارباب بر جسم علی اکبر نفس میزد
علی اکبر که بر زمین افتاد
آسمان آفتاب را گم کرد
پدر امد به یاریش برود
من بمیرم رکاب را گم کرد
پسر بو تراب بین تراب
نوه ی بوتراب را گم کرد
جلد قران خویش پیدا کرد
برگه های کتاب را گم کرد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
.
📋 بـٰـاز اِمْـشَـبْ بُـویِ بـاران مـی دَهَـم
✅ #مناجات_با #امام_زمان
📋 #گریز #حضرت_زهرا
باز امشب بوی باران می دهم
بوی دلتنگی باران می دهم
حلقه اشکی تیغ بر جانم کشید
باز آتش در نی استانم کشید
آه ای غوغای پنهان در دلم
کیستی ای زخم هجران در دلم
کیستی ای رنگ بی رنگیه من
همنشین وقت دلتنگیه من
کیستی ای نا ز جان افروخته
انتظار دیدگان دوخته
کیستی ای ناله های بی صبور
کیستی ای راز دریاهای دور
کیستی ای زخمها را التیام
کیستی ای ذوالفقارِ در نیام
کهنه شد درد فراقت ای دریغ
کُشتی ام از اشتیاقت ای دریغ
آه ای امید فردا باز گرد
باز گرد ای داغ دلها باز گرد
باز گرد ای خوشترین رویای ما
ای نی اِستانی ترین اقای ما
ای ابر مرد زمان ای راد مرد
باز گرد آخر خدا را باز گرد
کور شد چشمی که بر ره دوختم
سوختم کز سوز حسرت سوختم
بر خیالت هر نفس دلبسته ام
طاق نصرت بر در دل بسته ام
ای سوار بادهای عاشقی
ای بهار دشتهای رازقی
روشنای معبد افلاکیان
ای چراغ راه های خاکیان
باز گو فصل خطاب خویش را
آخرین حرف کتاب خویش را
تا عیان گردد خدای حُسن کیست
انتها و ابتدای حُسن کیست
گل کُنَد در جلوه ات پروردگار
آخرین اعجاز ذات کردگار
آخرین زلف بلند تافته
آخرین گیسوی در هم بافته
آخرین ابروی محراب آفرین
آخرین چشمان مهتاب آفرین
آخرین مژگان شوخ سینه سوز
آخرین خال سیاه جان فروز
آخرین بالا بلند دلنشین
آخرین خوان بر انداز زمین
آخرین لبخند رویایی عشق
آخرین دست اهورائی عشق
آخرین خانه بدوش لاله پوش
آخرین صحرا نشین خیمه پوش
آخرین شرح بیان کربلا
آخریم مرثیه خوان کربلا
کربلائی اشک می بارد بیا
علقمه بوی تو را دارد بیا
بی تو این شب سخت طوفانی شده
چهار فصل ما زمستانی شده
گرم بی تو سرد میگریم بیا
بی تو باری درد میگریم بیا
تا کنارت بغضها را سر کنیم
در کنارت یادی از مادر کنیم
دود بود و دود بود و دود بود
گل میان اتش نمرود بود
یک طرف گلبرگ اما بی سپر
یک طرف دیوار بود و میخ در
شعله تا از داغ غربت سرخ شد
میخ کم کم از خجالت سرخ شد
روز رنگ تیره ی شب را گرفت
مجتبی چشمان زینب را گرفت
جوی خونم تا به مسجد رود بود
دود بود و دود بود و دود بود
ای عزیزوم کاسه ی چشموم سرایِت
میون هر دو چشموم جای پایٍت
از اون ترسم که غافل پا گذاری
آی نشینِ خار مژگونوم به پایِت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
.
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#شور #لطمه_زنی
(بند اول)
با دلی تاریک ، کوچه ای باریک
دشمن آماده ، دومی نزدیگ
مادری غمگین ، دشمنی از کین
حسن نبینه ، دستای سنگین
مادر افتاد پشت در
میخ و مسمارو دیوارو در
در افتاده به روی مادر
چل نفر رد شدن از رو در
دست علی رو بستن
غرور حسن رو شکستن
حرمت زهرارو شکستن
با لگد پهلوشو شکستن
لکه خونه روی زمین ، گوشواره افتاد رو زمین
نکشید دست حیدرو ، زهرا خورده روی زمین
(بند دوم)
تا که در افتاد ، مادری افتاد
دوتا گوشواره ، رو زمین افتاد
#گریز حضرت رقیه (س)
دختری خسته ، دستای بسته
گوشای پاره ، فرق بشکسته
تو مدینه غوغا بود
سر سوختن در دعوا بود
مغیره غلافش بالا بود
انگار که روز عاشورا بود
#گریز حضرت رقیه(س)
گوشوارشو کشیدن
دنبال رقیه دویدن
لباس های پارشو دیدن
دخترای شامی خندیدن
زهرا تو کوچه افتادو ، رقیه تو بیابونا
زهرا پشت فشار در ، رقیه زیر دست و پا
شاعر: #کربلایی_جواد_محمدی✍
🔊 دانلود سبک 👇
https://emam8.com/upload/sabks/00/1/73389_1400125224934_424694.ogg
.
.
#زمینه
#زمزمه
#حضرت_زهرا
#حضرت_رقیه
#فاطمیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زهرای حیدر
بعد تو دنیا نمیسازه به ما دنیای حیدر
زهرای حیدر
حرف رفتن میزنی میلرزه دست و پای حیدر
زهرای حیدر
روی زخمای تن تو مرهم از اشکم گذاشتم
شرمندم آخر
تو برام سنگ تموم گذاشتی و من کم گذاشتم
حلالم کن...
حیدر نیومد
میزدنت کاری ز دستم بر نیومد
همسایه ها دیدن صداشون در نیومد
حیدر نیومد
(حلالم کن زهرا زهرا)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از بعد کوچه
روزی صدبار آرزو کردم که من میمردم ایکاش
چون که شنیدم
هرکسی اون روز تورو توکوچه زد گرفته پاداش
یادم نمیره
اون چهل تا بی حیا که بویی از غیرت نبردن
یادم نمیره
پشت در بودی همه با هم به در هجوم آوردن
توهم راهی از این
بهتر نداشتی
کمک خواستی ازفضه تو مادر نداشتی
یک روز خوش از بعد پیغمبر نداشتی
(حلالم کن زهرا زهرا)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یااهل العالم
این شبا بگید بلند گریه کنه هرکی میتونه
آماده باشید
امشبو امام حسن میخواد یکم روضه بخونه
ای داد بیداد
سن وسالی که نداشتم مادرم تو کوچه افتاد
ای داد بیداد
هردفه یادش میفتم میزنم با گریه فریاد
حلالم کن مادر
افتادی دیدم
من هرچی قد بلند میکردم نرسیدم
دراومد از اون موقع موهای سفیدم
(حلالم کن مادرمادر)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سادات مجلس
خیلی شرمندم آخه باید بگم زهرارو بد زد
مقتل نوشته
پیش چشمای حسن به مادر شما لگد زد
از این بعدش
من نمیتونم دیگه این روضه رو بدم ادامه
به گریه کن ها
حرف آخرم یه خط روضه #گریز به شهر شامه
یه شب تو صحرا
کمک نداره
نامرد نزن سه ساله که کتک نداره
اینکه دیگه قباله ی فدک نداره
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#امیر_طلاجوران✍
https://eitaa.com/emame3vom/86622
.👇
.
#شروع_مجلس
#مناجات با خدا
#گریز به روضه #حضرت_زهرا سلام الله علیها
آورده ای دوباره بدهکارمان کنی
فکری به حال غم زده و زارمان کنی
اینجور که دوباره به ما راه می دهی
اصلا بعید نیست طلبکارمان کنی
با اینکه ما به دست تو پرونده داشتیم
یک دم نخواستی تو خدا، خارمان کنی
تو مهربان ترینی و اصلا نمی شود
با آتشِ جهنمت، آزارمان کنی
ما را زمین زده است گناهان بی شمار
باید که فکرِ این دل بیمارمان کنی
من آمدم دوباره رفیقت شوم خدا
لطفی اگر کنی تو و بیدارمان کنی
این چشم ها که بوی شهادت نمی دهد
تا با شهید کرببلا یارمان کنی
با گریه های فاطمه ات گریه می کنیم
تا روضه خوان روضه دیوارمان کنی
آتش گرفته ایم در این اضطراب تا
پهلو شکسته از تب مسمارمان کنی
وحید محمدی
#مناجات
#حضرت_زهرا
#مناجات_با_خدا
.
امام حسین ع
. #شب_قدر #امام_علی #شب_نوزدهم_رمضان #روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام 🔸پیشانى عدل و عدالت را شکستن
.
#شب_قدر
#شب_نوزدهم
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
(ادامه روضه بالا)
صدای ناله مولا بلند شد...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
به خدای کعبه رستگار شدم...
دیگه علی راحت شد خدا...
صدای منادی بین زمین آسمان بلند شد...
«تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى»
تا صدای منادی رو بچه ها شنیدند...
دوان دوان اومدند به طرف مسجد...
تا رسیدند نگاه کردند دیدند...
ای وای...
محراب مسجد لاله گونه...
فرق بابا رو شکافته اند...
تمام صورت خونیه...
روی خاکهای محراب هی صدا میزنه...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
همین جا بود صدای حسنین به ناله بلند شد...
🔸حسن از یک طرف می کرد زاری
🔸حسین از سوی دیگر بی قراری
حسنین اومدند کنار بابا...
بابا ديگه رمق در بدن نداره... زیر بغل های بابا رو گرفتند...
با فرقه شکافته آوردند به سمت خونه...
#گریز اول👇
عرضه بداریم یا امیرالمومنین...
طاقت نداشتی دخترت زینب کبری...
شما رو با صورت خونی ببینه...
اما یاعلی... کجا بودید آقا خرابه شام...
وقتی سر بریده حسنیت رو...
برا دختر سه ساله اش آوردند...
ای وای.. ای وای...
بمیرم.. تا نگاهش به سر بابا افتاد...
صدا زد: وای بابای خوبم...
(مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ)
بابا بگو ببینم کی سر از تنت جدا کرده...بابا...
کی با چوب خیزران به لب و دندانت زده بابا...
(مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي)
کی منو تو بچگی یتیم کرد...
🔸یتیمی درد بی درمان یتیمی
🔸یتیمی خاری دوران یتیمی
بابا نبودی ببینی...
از کربلا تا شام...
چقدر تازیانه به من زدند...بابا...
دیگه طاقت ندارم...بابا
ببین تمام بدنم کبود شده...
موهای سرم سفید شده...
بابا دیگه منم با خودت ببر...
یاعلی.. سه ساله حسینت...
انقدر کنار بدن بابا ضجه زد... یکدفعه دیدند دختر یک طرف افتاد...
سر بابا یک طرف افتاد...
عمه جانش زینب دوان دوان اومد نگاه کرد دید...
دختر جان به جانان تسلیم کرده...
شعر پایان👇
🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم
🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود
🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم
🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود
👇
هدایت شده از گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
.
#گریز #جوشن_کبیر
در جوشن كبير يك عبارتی هست كه مى گوييم:
" يا كٓريمٓ الصَّفْح "
معناش خيلى جالبه :
یك وقتی یك کسی تو رو می بخشه اما یادش نمیره که فلان خطا رو کردی و همیشه یك جوری نگات می کنه که تو می فهمی هنوز یادش نرفته؛ یك جورایی انگار که سابقه بدت رو مدام به یادت میاره.
ولی یك وقتی، یك کسی تو رو می بخشه و یک طوری فراموش می کنه انگار نه انگار که تو خطایی رو مرتکب شدی.
اصلا هم به روت نمیاره.
به این نوع بخشش میگن صَفح.
و خدای ما اینگونه است...
از صمیم قلب می گویم:
"يا كٓريمٓ الصَّفْح"
بیاییم در این روز و شبهای عزیز، ببخشیم و بگذریم...
#جوشن
...................
#مناجات_و_گریزهای_مناجاتی_مکتوب_سری_دوم
اگرکسی درخانه ی مرا بزندوچند باراسم من بی سرو پا را به زبان بیاورد،اگر بار اول،دوم،سوم...جواب ندهم ،بلاخره اگراصرار کند برای بار پنجم و ششم شرم میکنم جوابش را ندهم.شرم میکنم او را دست خالی بر گردانم .مردم!امشب این جا جمع شده ایم وهمه دست جمعی دعای جوشن کبیر را خوانده ایم وهزار بار اسم خداوند کریم راصدا زده ایم؛چطور ممکن است خداوندی که کریم است ،خداوندی که رءوف است،دست رد به سینه ما بزند؟او که ارحم الراحمین است،چطور به ما جواب ندهد؟
تو کریمی و رحیمی و غفور
کن زتاریکی مرا راهی نور
ای رحیم مهربان ،حی قدیر
جان زهراوعلی دستم بگیر
...............
#مناجات_و_گریزهای_مناجاتی_مکتوب_سری_دوم
امشب بعید است خداوند دست رد به سینه این جمعیت بزند ؛چون خود خداوند فرموده است :(فاما السائل فلا تنهر) یعنی سائل و گدا را مرانید؛پس چطور ممکن است امشب به ما جواب ندهد و ما را از درگاهش براند ؟غیر ممکن است کسی که خودش فرموده:گدا را مرانید،امشب این جمعیت رادست خالی و ناامید برگرداند.
الا ای مهربان امد گدایت
کند با حالتی محزون صدایت
خدای من تو خوب و مهربانی
مرا از درگهت هرگز مرانی
خدایا من به غفلت مبتلایم
دگر از معصیت بنما جدایم
معصیت خانه خرابم کرده است
غافل از روز حسابم کرده است
ای خدای من به فریادم برس
بین که شیطان انتخابم کرده است
..............
#مناجات_و_گریزهای_مناجاتی_مکتوب_سری_دوم
گداها میروند ودر خانه یکی را میزنند .ممکن است یک وقت در باز شود وعتاب کنند که این چه وقتی است درزدی؟!چرا مزاحم شدی؟ناامید نمی شود و میرود درخانه دیگری را میزند.او هم ممکن است عتاب کند .بد اخلاقی کند وکمکی نکند ؛ولی بلاخره یکی پیدا میشود وکمکی میکند .بلاخره دری به رویش باز میشود؛اما اگر خداونددر به روی گدایان درگاه خویش باز نکند ،به غیر درگاه او کجا بروند؟چه جایی را دارند که بروند؟هیچ در دیگری را نمیتوانند دق االباب کنند،بدبخت و بی چاره میشوند .خدایا اگر امشب ما را نبخشی چه کنیم؟یا رحیم ؛یا غفور!
تو تنها دستگیر این گدایی
کریمی و رحیمی وباوفایی
خدای من تو خوب ومهربانی
مرا از درگهت هرگز مرانی
تو خود اگاهی از درد درونم
تو دانی غصه های قلب خونم
..............
#مناجات_و_گریزهای_مناجاتی_مکتوب_سری_دوم
نمیدانم تا حالا دیده ای بچه ای که پدرش او را کتک میزند؛اما بچه به جای این که فرار کند ،با همان حالت گریه و ناله خودش را درون اغوش بابایش میاندازد؟از کتک پدر به اغوش پدر پناه میبرد؛چون جای دیگری را ندارد. خدایا!ماهم به غیر از تو پناهی نداریم .اگر ما را عذاب کنی ،مجبوریم باز هم به سوی تو فرار کنیم؛اخر نجات دهنده ای به جز خودت نمی شناسیم.
رو به سوی تو نمودم که پناهم بدی
نعمت مغفرت و عفو گناهم بدی
ته چاه هوس افتادم واسوده شوم
ان زمانی که نجات از ته چاهم بدهی
روز من گشته ز تاریکی غفلت چون شب
چه شود خاتمه بر روز سیاهم بدهی
..........
#مناجات_و_گریزهای_مناجاتی_مکتوب_سری_دوم
از اداب مهمانی این است که مهمان حتی اگر شده ،باکمی نمک پذیرایی شود .الان هم ماه مبارک رمضان است .ضیافة الله است.مهمانی خداست.خداوند،رسولگرامیش را فرستاده و همه ی بنده گان را به این مهمانی دعوت کرده است. سفره های پذیرایی گسترده و غذاهای گوناگون درون سفره چیده شده است؛منتها غذا ،غذای جسم نیست ،غذای روح است . غذای این میهمانی امرزش گناهان است.عفو خطاها است.محبت امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا است.یا الله!نکند از کنار این سفره،پذیرایی نشده بلندمان کنی !محبت امیرالمومنین(ع)وحضرت زهرا(س)را در دل ما بیشتر و بیشتر نکنی!نکند گناهان ما را نیامرزی!... مگر نه این است که خودت در دین خویش پذیرایی از مهمان را حتی اگر شده با کمی نمک جزءاداب قرار دادی؟ما هم که مهمان ناخوانده نیستیم؛ بلکه به دعوت خودت امده ایم. چطور دست خالی از کنار سفره ات برخیزیم ؟چطور بگوییم از کنار سفره کریم، گرسنه برخواسته ایم؟چطور بگوییم مهمانی خدا تمام شده و گناهان ماامرزیده نشده است؟هیهات ما هکذا الظن بک....
دوستان خویشتن اماده ی دیدار کنیم
دل غفلت زده را روشن وبیدار کنیم
رمضان امده خوب است به درگاه خدا
#گریز_جوشن #گریز
.
#تحلیل_مداحی
#حاج_سید_مهدی_میرداماد
تحلیل توسط #دکتر_محمد_فراهانی
#موضوع : #شهادت_امام_صادق علیه السلام
روضه خوانی سید مهدی میرداماد
#گریز با #حلقه_ارتباطی_شباهت
#متن_روضه 👇
#گریز
به قلب روشن یک مرد زخم ناسزا افتاد
شبیه چادر زهرا که بر آن رد پا افتاد
در و دیوار میشد روضه ی تصویری این مرد
زمان روضه خوانی اشک از چشم خدا افتاد
یقین دارم خودش میخواست این نوع غریبی را
به یاد مرتضی خم شد به یاد مرتضی افتاد
علی شد آنچنان که دست بسته کوچه را طی کرد
سپس محض هواداری زهرا بی هوا افتاد
حسن شد کوچه را میگشت با دقتبه خود می گفت
خدایا گوشوار مادرم زهرا کجا افتاد
به خود میگفت من مردم اگر افتاده ام اینجا
ولیکن فاطمه زن بود پیش چشمها افتاد
مدینه گرچه آتش بود و میسوزاند قلبش را
ولی در آخرِ این روضه یاد کربلا افتاد
بزن آتش بزن این خانه را من زینبی هستم
امان از شعله هایی که به جان خیمه ها افتاد
امان از اون وقتی که عمه های من دامنشون و چادراشون آتیش گرفت. خونه ی امام صادقُ آتش زدن. نوشتن بچه هاش از این حجره به اون حجره فرار میکردن. بالاخره رفتن تو حجره ای از خانه و دهلیز عقب خانه امان گرفتن و آتیش خاموش شد. اما کربلا زینب اومد پیش زین العابدین. آقا چه کنم؟ بچه ها دارن میسوزن. یکی تازیانه میزنه، یکی سیلی میزنه، یکی گوشواره میکشه. گفت عمه بگو همه فرار کنن. همه فرار کردن فقط یه نفر فرار نکرد .دیدن یه زنی هی جلوی خیمه راه میره. خانوم چرا نمیری؟ گفت امام من تو خیمه است...
#نکات
در فایل زیر، اگر به شعر دقت کنید به نحوی تحقیقی، شباهت روضه های امام صادق(ع) با روضه های معصومین علیهم السلام، ذکر شده است.
ابتدا به مصائب امیرالمؤمنین (ع) بعد روضه حضرت زهرا (س) و در نهایت روضه امام حسین(ع).
ذاکرین اهل بیت(ع) می توانند از این فایل به عنوان نمونه ای برای فهرست روضه ها و گریزهای امام صادق(ع) استفاده کنند.
در روضه بعد از شعر هم، یکی از شاخص ترین روضه های امام صادق(ع) اشاره می شود و سپس گریز به روضه آتش زدن خیمه های امام حسین(ع).
این فایل برای جلساتی که می خواهید مختصر بخوانید، قابل استفاده است.
🔰
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
👇
.
#میلاد_امام_کاظم
#امام_کاظم
#گریز
قلبِ سلیم، عاشقِ تسبیحِ دائم است
عبد شکور، سیرهی شکرش مداوِم است
هر نعمتی، مداوم و دائم سِزَد به حمد
حمدِ ولای آل علی، از مکارم است
چون عاشق از بصیرتِ دین، بی نیاز نیست
بعد از غدیر، بینشِ بسیار لازم است
قدرِ غدیر، گرچه شناسا نشد ولی
قلبِ علی شناس ، به این قدر عالِم است
بابِ غدیر، هادیِ دین است بی گمان
راهِ غدیر، جای قدمهای کاظم است
بعد از #غدیر، زود به دامانِ او بچسب
کاظم همان علی است که تا وصل، عازم است
نظمِ جهان، به دست امامِ زمانههاست
یعنی امام عصر بر این نظم، ناظم است
ما که بنام شیعهی معصوم، رائجیم
لطفِ خداست، نوکرِ بابُ الحوائجیم
ما در پناه حضرت موسی بن جعفریم
والله مورد نظر لطف داوریم
تدبیرِ آن امام همام است، اینکه ما
از کودکی فدائیِ دینِ پیمبریم
عشق علی و آل، شده حک به جانِ ما
دُردی کشِ محبت زهرا و حیدریم
عشق حسین، عشق حسن، عشق اهلبیت
در جانِ ماست، چونکه ز آياتِ کوثریم
خیر کثیر، نسلِ امامانِ شیعه اَند
ما هم امامزادهی موسی بن جعفریم
امضای پای این شجرهنامچه علیست
مائیم که، ز ذرّیهی پاکِ مادریم
با این حساب، نقشهی ایران به دست اوست
شکر خدا به سایهی سلطانِ کشوریم
لطفِ اَبَالرضاست، که سلطانِ ما رضاست
همسایهی حریمِ امامی مطهریم
ما که بنام شیعهی معصوم، رائجیم
لطفِ خداست، نوکرِ بابُ الحوائجیم
ای باخِرَد، هماره ز هجران، مگو سخن
هِی از امامِ مانده به زندان، مگو سخن
او مُشرِف است، بر همهی شیعیان خود
تنها ز حصرِ حجتِ دوران، مگو سخن
از زندگیِ یک یکِ ما، هست با خبر
دائم ز قلبهای پریشان، مگو سخن
هر شادی است روزیِ دلها، ز یُمن اوست
از غصههای بی سر و سامان، مگو سخن
او عفو میکند، که خدا بگذرد ز ما
پیوسته از زیادیِ عصیان، مگو سخن
موسی بنِ جعفر است که ما را بها دهد
بیهوده از تعاملِ عدوان، مگو سخن
این روضه و دعا و مناجات، ارثِ اوست
خلوت گُزین، ز عرصهی جولان، مگو سخن
این سفرههای پر نمک و نان از او رسد
از سفرهی تهیِ محبان، مگو سخن
ما که بنام شیعهی معصوم، رائجیم
لطفِ خداست، نوکرِ بابُ الحوائجیم
موسی بن جعفر است که بابِ محرم است
بی او اگر شدیم، همین مایهی غم است
عاشق که دل به غصهی دنیا نمیدهد
زیرا غمِ حسین، غم و دردِ عالَم است
کم کم صدای نالهی زهرا رسد بگوش
"گویا عزای اشرفِ اولاد آدم است"
پیراهنِ سیاهِ خود آماده کن، به اشک
این زنگِ قافله، خبر از شامِ ماتم است
بر سائلش، اگرچه که خاتم دهد علی
یک ساربان به بردنِ انگشت و خاتم است
طفلِ صغیر را همه جا احترام کن
رحمی به حالِ موی یتیمی که دَرهم است
نوزاد را چو گریه کند، شیر میدهند
تیرِ سهشعبه کِی به لبِ تشنه مرهم است
همراهِ اشکِ مادر سادات، گریه کن
با دخترش به گریهی مقتل دمادم است
مقتل نوشته، موی حسینش کشیدهاند
با تیغِ کُند، پشتِ گلویش بریدهاند
حاج #محمود_ژولیده ✍
.
.
#گریز شهادت امام حسن(علیه السلام)
#مرثیه #هجوم_به_بیت_وحی
#زبانحال_امام_حسن
از لاله زار توحید آتش زبانه می زد
گل گشته بود پرپر بلبل ترانه می زد
در گلشن ولایت یک نو شکفته گل بود
گر می گذاشت گلچین آن گل جوانه می زد
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
قاتل گهی به کوچه گاهی بخانه می زد
گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو
گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد
گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره
او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد
وقتی که باغ می سوخت صیاد بی مروت
مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد
با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را
از ناله ای که مادر در آستانه می زد
این روزها که میدید موی مرا پریشان
با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد
هنگام شرح این غم از قلب زار (میثم)
مانند خانۀ ما آتش زبانه می زد
استاد حاج غلامرضا سازگار ✍
.