.
|⇦• #روضه و توسل جانسوز ویژه شب جمعه و شبهای محرم با نوایِ کربلایی سیدمهدی حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
اگر چه نوکری نکردم
هوایِ کربلاتُ کردم
یه بار دیگه بگو بیامُ
دوباره دورِ تو بگردم
از این زمونه سیر شدم
یه برات امضاء کن
حالا که سر به زیر شدم
یه برات امضاء کن
تو روضه ی تو پیر شدم
یه برات امضاء کن
تو دنیا آروزم زیارتِ آقامِ
هر کی کربلا نره ناکامِ
حَرَمِت قشنگ ترین رؤیامِ
ای آقا....
*شب جمعه، شب زیارتیِ سید الشهداء، کاشکی با امام زمان صدایِ مادرمون رو می شنیدیم،کاشکی با آقامون صدای مادرِ قد خمیده مون رو می شنیدیم،عرش رو بهم ریخته،هی به سینه می کوبه...: "بُنَيَّ! قَتَلوكَ، ذَبَحوکَ، وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ"
بذار یه مقدمه بسازم،یهو نبرمت اون جایی که امام زمان مثل ابر بهار باریده...لحظه هایِ آخر،لحظه های احتضار،امیرالمؤمنین همه رو ساکت کرد،اما هر کاری کرد دید حسین داره گریه میکنه،اونقدر گریه کرده،چشماش مجروح شده،صدا زد:باباجان! هیچ روزی مانند مصیبتِ تو نیست،مگر روزی که جدم پیغمبر از دنیا رفت...
آقا دید حسین آرام نمیگیره،صدا زد:بیا جلو حسین جان! با این دستایِ بی رمقش اشکای حسین رو پاک کرد،یادش اومد پیغمبر خیلی به صدای امام حسین حساس بود،یادِ شبِ آخری افتاد که زهرا گفت: علی جان! خیلی مراقبِ حسینم باش...
دید حسین آرام نمی گیره،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلبِ سیدالشهداء،حسین جان! خدا صبرت بده..میگن: فرزند هرکاری بزرگترش کنه یاد میگیره،دست که افتاد رو قلبِ سیدالشهداء،آقا آرام شد....
کربلا که رسید،هرچی خواست زینب رو آروم کنه،وداعِ آخر دید حسین رو رها نمیکنه،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلب زینب،زینب آرام شد،اهل خیمه دارن عمه جانِ رو می بینن،برو خدا به همرات،برو دعایِ مادرم پشتِ سرت،اهل خیمه میگن: زینب آروم شد،اما لحظاتی گذشت،دیدن خانوم از خیمه اومد بیرون،چادرش رو به کمرش بست،از بالایِ تل سرازیر شد،دید دورِ گودال حلقه زدن...*
خاک به سَرِ من
از غم حسین شکست کَمَرِ من
زدنش جلویِ چشایِ تَرِ من
خاک به سَرِ من
مادرش صدا می زد:پسرِ من
تشنگی کشید و سوخت جِگرِ من
نا نداشت،سقا نداشت
برایِ دست و پا زدن
تو قتلگاه جا نداشت
جون نداشت،سامون نداشت
طاقتِ زخمشُ گرگِ بیابون نداشت
*هر کجا نشستی صدا بزن:حسین.....
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_شب_جمعه
#شب_عاشورا
•┄┅══༻○༺══┅┄
👇
.
|⇦•بی همنفس آقای کوفه...
#قسمت_اول #روضه_ضربت_خوردن امیرالمؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدراجراشده #شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی
●━━━━━━───────
"السَّلامُ عَلَیکَ یا أَمِیرِالْمُؤْمنین
السَّلاَمُ عَلَى أَبِي الْأَئِمَّه وَ خَلِيلِ النُّبُوَّةِ وَ الْمَخْصُوصِ بِالْأُخُوَّةِ، السَّلاَمُ عَلَى يَعْسُوبِ الْإِيمَانِ وَ مِيزَانِ الْأَعْمَالِ ..."
شبِ ضربت خوردن مولامونه...ای مولای مهربونم، همه ما رو به تو میشناسند یاامیرالمؤمنین... دلم برای حرمت تنگ شده.. دلم میخواد یه نجفی بیام بگم: آقا! سلام، دارم پیاده میرم کربلا...
عجب شبی است، شب قدره، شب ضربت خوردنِ امیرالمومنین، شب زیارت مخصوص امام حسین هم هست..
ای اباالایتام! ای پدر یتیمان! ما هم امشب توي خونه ات پناهنده شدیم، یا علی...*
یک مرد تنهای خمیده، از دیگران طعنه شنیده
داغ غریبی را چشیده، یک عمر بیخوابی کشیده
دارد عجب شوقی برای دیدن روی شهیده
*آخه مثل امشبی وقتی مولا ضربت خورد، آقا رو بردند صحن مسجد کوفه، امیرالمؤمنین از حال رفته بود، امام حسن سر بابا رو به دامن گذاشت، گریه می کرد. اينقدر از آقای ما خون رفته بود، بی رمق شده بود. قطرات اشکِ حسن بن علی، روی صورت بابا میریخت. امیرالمؤمنین چشما رو باز کردفرمود: پسرم چرا گریه میکنی؟ فرمود: پدر! کمرم شکست... فرمود: گریه نکن! این مادرت زهراست که به استقبال علی اومده، این حمزهٔ سیدالشهداست، این جَدّت رسول خداست...برا علی غصه نخور...*
در شهر محنتزای کوفه
شبگرد خسته پای کوفه
بی همنفس آقای کوفه
این رهبرِ تنهای کوفه
رد میشود از خوابِ شُومِ
بی خیالیهای کوفه
*وقتی اومد مسجد، رفت بالای مأذنه قبل از اذان یک نگاهی به افق کرد. فرمود:ای افق کوفه! نشد تو طلوع کنی چشم علی در خواب باشه بعد اذان گفت. وارد مسجد شد، اون ملعون ازل و ابد رو دید که به روخوابیده، دستور خواب داد فرمود:این جوری نخواب، این خواب شیاطینه. بعد فرمود:قصدی در سر داری، شمشیری زیر لباس پنهان کردی که از اثر این ضربه آسمون رو میخواد به زمین بیاره...*
سی سال اشکِ بی تبسم
سی سال دردِ مرقدی گم
سی سال تنها بینِ مردم
سی سال خونِ دل، تلاطم
سی سال بی زهرا نخورده
آب خوش با نانِ گندم
*زهرای من رفتی، نديدي جواب سلام علی رو هم نمی دادند.
روایت داريم، هم شیعه و هم سنی نقل کردند:"وَ کانَ لِعَلیٌ مِنَ النّاسَ وَجهُ حیاتَ فاطمه" تا زهرا زنده بود علی بین مردم آبرویی داشت. "فلَمّا تُوُفّیَت اِسْتَنکَرَ علیٌّ وُجوهَ النّاس"وقتی بی بی از دنیا رفت، نه مردم علی رو میخواستند نه دیگه علی میلی داشت بین مردم باشه...*
این مظهرِ عشق و عبادت
شبها به گریه کرده عادت
مردِ میاندار رشادت
بسته کمر بهر شهادت
یا فاطمه یا فاطمه گویان
رود سویِ سعادت
با مردم از فردایشان گفت
از قصه ی آخر زمان گفت
از راه های آسمان گفت
حرف خدا را بی امان گفت
آرام بر بالای بام مأذنه
رفت و اذان گفت
بیتاب آمد پیش منبر
نیّت نمود الله اکبر
با تیغِ بُرّان خصمِ کافر
آمد به سوی فرقِ حیدر
ناگه امیرِ لافتی شد
در میان خون، شناور
صدیقهی پهلو شکسته
از آسمان بازو شکسته
فریاد میزد: او شکسته
شد جِلوهی یاهو شکسته
فرقِ امیرالمؤمنین
تا اوّلِ ابرو شکسته...
ــــــــــــــــــ
#ماه_مبارک_رمضان
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_قدر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#شب_نوزدهم_رمضان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•بی همنفس آقای کوفه ....
#قسمت_پایانی #روضه وتوسل به امیرالمؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدراجراشده#شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی
●━━━━━━───────
*دو صدا شنیده شد، اول صدای علی بود، صدا زد: "فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبَه..."صدای جبرئیل ازآسمان بلند شد: "تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى وَ انْفَصَمَتْ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى، قُتِلَ عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى، قُتِلَ الوَصِیُّ الْمُصْطَفَی..." علی رو کشتند.
این ندا در گوش زینب موند. یه جای دیگه صدای منادی رو از آسمان شنید وقتی عصر عاشورا آسمان تیره و تار شد منادی صدا زد:"اَلا یا أهلَ الْعَالَم! قُتِلَ الحُسَین بِکربلاءعَطْشانا"
امام باقر فرمود:"وَ قَد قُتِلَ باللسَّیفِ والسَّنانِ والحَجارَةِ وَالعَصا..." پسر امیرالمؤمنین، حسين رو کشتند... یکی نیزه می زد، یکی شمشیر می زد، یکی سنگ میزد، پیرمردهاي ناتوان هم حتی با عصا می زدند...*
*دلم میخواد بیام نجف، آماده بشم برا پیاده روی بعد از زیارت پدرت..*
پشت سر مرقد مولا
روبه رو جاده و صحرا
بدرقه با خودِ حیدر
پیشِ رو حضرت زهرا
*یا زهرا! به حق دو لحظه امشب برای ما دست به آسمون بلند کن. بحق اون لحظه ای که پسرِ اُم البنین بالای اسب، به چپ و راست متمایل میشد...دست در بدن نداشت...یک وقت با عمود آهن به سرش زدند...
و بحق اون لحظه ای که صدای مبارکت از کنارِ گودی قتلگاه شنیده شد:"بُنیَّ قَتَلوکَ ذَبَحوکَ وَ مَنَ المَاءِ مَنَعوکَ..."*
بگو، یاحسین، یا حسین گوی بلند لال نمیره....شب اول قبر زبانش باز باشه...
شهادت بده..." اللّه رَبّی و مُحمد نَبیی والِاسلامُ دینی و القُرآنُ کِتابی و الکَعبةُ قَبلَتی و علیًّ المُرتضی امامی و الحَسن امامی والحُسین امامی...."
ــــــــــــــــــ
#ماه_مبارک_رمضان
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_قدر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
#ماه_رمضان
#نمونه_شروع_روضه
🔸بسم الله الرحمن الرحيم
یا رحمن و یا رحیم...
🔸اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن...
🔸(یا صاحب الزمان)...
🔸کاش در این رمضان لایق دیدار شوم
در این ماه ضیافت الهی...
ماه مهمانی خدا...
ببین حرف دلت هست یا نه...
🔸کاش در این رمضان لایق دیدار شوم
🔸سحری با نظر لطف تو بیدار شوم
یعنی میشه...
مثل یه همچین شبها و روزهایی...
وعده خدا محقق بشه و...
نزدیکای اذان صبح...
صدای زیبات رو بشنوم...
آقای خوبم... یا بن الحسن...
🔸کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان
امشب اومدم اینو بگم آقا...
🔸کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان
🔸تا که همسفره ی تو لحظه افطار شوم
یا بن الحسن...
..........
#ماه_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
ایام شهادت آقامون امیرالمومنین...
از همینجا دلها رو روانه کنیم کنار حرم با صفاش...
(شعر متن)
🔸پیشانى عدل و عدالت را شکستند
🔸آن دسته اى که با على پیمان ببستند
🔸یا رب چه صبحى در پى شب هاى او بود
🔸«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» بر لب هاى او بود
تا صدای ناله امیرالمومنین بلند شد...
حسنین دوان دوان اومدند...
دیدند ای وای...
فرق امیرالمومنین شکافته شده...
محراب مسجد غرق خون...
صدای منادی بلنده
«تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى»
▪️حسن از یک طرف میکرد زاری
▪️حسین از سوی دیگر بی قراری
الا لعنه الله علی القوم الظالمین
-
.
#شب_قدر
#ماه_مبارک_رمضان
#صلوات_اول_مجلس
شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، شب ضربت خوردن اول مظلوم عالم، امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام، و از طرفی هم مصادف با اولین شب از لیالی باعظمت قدر است...
خدای متعال توفیق درک این شبهای با عظمت رو به همه ما عنایت بفرماید به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد.
#شب_قدر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#صلوات_اول_مجلس
ایام و لیالی منسوب است به امام العارفین، قطب السالکین، امام المتقين، یعسوب الدین، اخ الرسول، زوج البتول، ابوالحسن، امیرالمومنین علیه السلام...
عنایت کنید هدیه به پیشگاه مقدس و ملکوتی آنحضرت و...
تسلای دل داغدار آقامون حجت بن الحسن ارواحنا له الفداء اجماعا صلوات بلندی ختم بفرمایید.
.
.
#شب_قدر #امام_علی
#شب_نوزدهم_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
🔸پیشانى عدل و عدالت را شکستند
🔸آن دسته اى که با على پیمان ببستند
شب نوزدهم ماه مبارک رمضانه،
شب ضربت خوردن آقامون امیرالمومنینه...
🔸یا رب چه صبحى در پى شب هاى او بود
🔸«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» بر لب هاى او بود
مثل امشبی امیرالمومنین...
مهمان دخترش ام کلثومه...
خیلی خوشحال بود خانم ام کلثوم...
آخه باباش امیرالمومنین مهمانشه...
سفره افطار رو پهن کرد... یکطرف ظرف شیر رو گذاشت... یکطرف نان و نمک...
صدا زد: دخترم...
تا حالا کی دیدی...
بابات سر سفره ای بشینه...
دو تا خورشت داشته باشه...
تا بی بی اومد ظرف نمک رو برداره...
صدا زد: دخترم ظرف شیر رو بردار...
امشب میخوام با نان و نمک افطار کنم...
🔸وقتی که با نان و نمک افطار میکرد
🔸انگار که، با فاطمه دیدار میکرد
امشب حال و هوای دیگه ای داره مولا...
هی نگاه به سمت آسمان میکنه...
صدا میزنه...
انا لله و انا الیه راجعون
نزدیکای اذان صبح حرکت کرد به طرف مسجد...
🔸سمت مسجد میرود امشب بدون فاطمه
🔸سمت مسجد میرود آرام بی کوثر علی
🔸جای زهرا خالی است آری اگر که زنده بود
🔸 مطمئنم راه را می بست زهرا بر علی
امشب... مردم کوفه...
برا آخرین بار...
صدای اذان امیرالمومنین رو شنیدند...
همچین که از بالای ماذنه اومد پایین...
درمحراب عبادت ایستاد...
نماز عجیبی خواند امیرالمومنین...
تا سر از سجده برداشت...
نانجیب حیا نکرد...
ابن ملجم ملعون...
با شمشیر زهر آلود...
چنان بر فرق امیرالمومنین زد...
صدای ناله مولا بلند شد...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
به خدای کعبه رستگار شدم...
دیگه علی راحت شد خدا...
.👇
امام حسین ع
. #شب_قدر #امام_علی #شب_نوزدهم_رمضان #روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام 🔸پیشانى عدل و عدالت را شکستن
.
#شب_قدر
#شب_نوزدهم
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
(ادامه روضه بالا)
صدای ناله مولا بلند شد...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
به خدای کعبه رستگار شدم...
دیگه علی راحت شد خدا...
صدای منادی بین زمین آسمان بلند شد...
«تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى»
تا صدای منادی رو بچه ها شنیدند...
دوان دوان اومدند به طرف مسجد...
تا رسیدند نگاه کردند دیدند...
ای وای...
محراب مسجد لاله گونه...
فرق بابا رو شکافته اند...
تمام صورت خونیه...
روی خاکهای محراب هی صدا میزنه...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
همین جا بود صدای حسنین به ناله بلند شد...
🔸حسن از یک طرف می کرد زاری
🔸حسین از سوی دیگر بی قراری
حسنین اومدند کنار بابا...
بابا ديگه رمق در بدن نداره... زیر بغل های بابا رو گرفتند...
با فرقه شکافته آوردند به سمت خونه...
#گریز اول👇
عرضه بداریم یا امیرالمومنین...
طاقت نداشتی دخترت زینب کبری...
شما رو با صورت خونی ببینه...
اما یاعلی... کجا بودید آقا خرابه شام...
وقتی سر بریده حسنیت رو...
برا دختر سه ساله اش آوردند...
ای وای.. ای وای...
بمیرم.. تا نگاهش به سر بابا افتاد...
صدا زد: وای بابای خوبم...
(مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ)
بابا بگو ببینم کی سر از تنت جدا کرده...بابا...
کی با چوب خیزران به لب و دندانت زده بابا...
(مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي)
کی منو تو بچگی یتیم کرد...
🔸یتیمی درد بی درمان یتیمی
🔸یتیمی خاری دوران یتیمی
بابا نبودی ببینی...
از کربلا تا شام...
چقدر تازیانه به من زدند...بابا...
دیگه طاقت ندارم...بابا
ببین تمام بدنم کبود شده...
موهای سرم سفید شده...
بابا دیگه منم با خودت ببر...
یاعلی.. سه ساله حسینت...
انقدر کنار بدن بابا ضجه زد... یکدفعه دیدند دختر یک طرف افتاد...
سر بابا یک طرف افتاد...
عمه جانش زینب دوان دوان اومد نگاه کرد دید...
دختر جان به جانان تسلیم کرده...
شعر پایان👇
🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم
🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود
🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم
🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود
👇
امام حسین ع
. #شب_قدر #شب_نوزدهم #روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام (ادامه روضه بالا) صدای ناله مولا بلند شد..
.
#شب_قدر #امام_علی
#شب_نوزدهم_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
(#گریز_دوم)
عرضه بداریم آقا جان...
یاامیرالمومنین...
طاقت نداشتید دخترتون زینب...
شما رو در اون حالت ببینه...
کجا بودی آقا...
وقتی زینبت...
توی شهر کوفه...
سوار بر محمل...
یکدفعه پرده رو کنار زد...
دید سر بریده برادر بالا نیزه...
( یَا هِلَالًا لَمَّا اسْتَتَمَّ کَمَالًا)
ای ماه زینب...
(مَا تَوَهَّمْتُ يَا شَقِيقَ فُؤَادِي كَانَ هَذَا مُقَدَّراً مَكْتُوبَا)
برادر میدونستم شهیدت میکنند...
میدونستم اسیر میشم...
ولی باور نمیکردم...
یک روزی...
سرت رو بالای نیزه ببینم...
🔸سری به نیزه بلند است در برابر زینب
🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب
-
.
|⇦•تب گرفته تمام جسم....
#روضه و توسل به امیرالمومنین علیه السلام ویژهٔ #شب_قدر اجرا شده #شب_نوزدهم_رمضان به نفسِ سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
بریم در خونه ی مولا...اما نه بذار بریم در خونه ی دخترش آخه امشب علی خونه ی دخترش مهمون بوده..هی میدید بابا میره وسط حیاط به آسمون نگاه میکنه.."إِنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ" هی زیر لب میگه دارم میام..دوریمون دیگه داره تموم میشه..اومد وسط حیاط باباجان با کی داری حرف میزنی؟ بعد این همه وقتم که اومدی خونه ی دخترت نمیای بشینی چرا اینجوری میکنی بابا!؟ فرمود: دخترم امشب شب وصله منه...خیلی دلم برا مادرت تنگ شده...
خدا حافظی کرد راه افتاد..همچین که اومد از در بیرون بره دید این مرغا دور حضرت روگرفتن...میفهمن امیرالمومنین کجا داره میره.خیلی عجیبه میگه امیرالمومنین به دخترش سفارش مرغابیا روکرد. گفت اینارو بهشون آب و غذا بده...
تا اومد بره لباسش گیر کرد به دستگیرهٔ در حضرت لباس رو از دستگیره درآورد. نمیدونم شاید اونجا زمین نشست..آهی کشید..چی شده؟ علی نگاش به در افتاد..اینجا لباس علی به در گیر کرده اما یهو دلش رفت سی سال پیش..اون لحظه ای که فاطمه اش پشت دره.. *
تب گرفته تمام جسم مرا
همهجا را سیاه میبینم
کاش زهرا عیادتم بکند!
او بیاید برای تسکینم
گرچه بستند باز میریزد
خون دل از شکاف زخم سرم
زخم شمشیر قاتل من نیست
داغ ناموس مانده بر جگرم
سهم من از تمام این دنیا
غصه و حسرت و بداقبالیست
دور بستر حسین هست و حسن
جای محسن کنارشان خالیست
من که مرد نبردها بودم
یک جراحت مرا ز پا انداخت
وای از فاطمه که حوریه بود
پنجه بر گونههاش جا انداخت
برو قنبر میان هرکوچه!
بگو از حال و روز غمبارم!
کودکان یتیم کوفی را
با خبر کن که کارشان دارم!
این حسین است چهرهی او را
ای پسربچه ها نگاه کنید!
سر رخت و لباس او نکُند
کشمکش بین قتلگاه کنید!
سنگ از روی بامها نزنید
هر زمان که اسیر آوردید
صدقه دست زینبم ندهید
کودکانی که شیر آوردید
آه و نفرین من به کوفه اگر
از سَری مَعجری ربوده شود
وسط ازدحام جمعیت
نکند دختری ربوده شود!
صاحبان تنور بعد از این
به سر آفتاب رحم کنید!
اهل کوفه وصیتم این است
به عروسم رباب رحم کنید!
نیزه میرفت و برمیگشت
چشماش باز و بسته میشد
هرکس توی مقتل اومد
اونقدر میزد خسته میشد
زود راحتش کنید
رو تنش پا نذارید
کمتر اذیتش کنید
پیراهنش رو نه میدونید کیه
میخواید هتک حرمتش کنید
بالحسین..الهی العفو...
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#ماه_رمضان
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
👈 #ماه_رمضان
👈 #امام_علی
👈 #زمزمه_مناجات
👈 #شور_امام_علی
👈 #مناجات_با_خدا
👈 #شور_امام_حسین
👈 #شب_نوزدهم_رمضان
👈 #شب_بیست_و_یکم
👈 #شب_بیست_و_یکم_رمضان
👈 #شام_غریبان_امام_علی
👈 #شب_بیست_و_سوم
#شب_بیست_و_سوم_رمضان
👈 #بعد_از_شهادت_امام_علی
👈 #شب_قدر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#مراسم_قرآن_بر_سر_گذاشتن
#مراسم_گذاشتن_قرآن_بر_سر
#قرآن_گذاشتن_بر_سر
#قرآن_برسر_گرفتن
#قرآن_بر_سر_گرفتن
#مراسم_قرآن_بر_سر
هشتک یا "کلمه آبی رنگ" فوق را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا ۷ بالا (↑ و ↓)را بزنید و از اشعار آیینی بهرمند شوید
.
#فهرست
.
امام حسین ع
👆 میشه اول جریان غسل مخفیانه حضرت زهرا و گریه های مولا رو خوند بعد از شبی بگیم که امام حسن داره بابا
.
|⇦•بارون بزنه...
#توسل و مناجات با #امام_زمان روحی له الفدا و #امام_علی اجرا شده #شب_بیست_و_یکم به نفسِ #حاج_مهدی_رسولی
●━━━━━━───────
بارون بزنه کاش امشب
کاش اشک چشام بیشتر شه
شاید بشه لایق چشمام
دیدار تو راحت تر شه
اما تو کجا چشم من
از سهم تو محرومم
حتی حرمت هم نیستم
موندم واسه چی آرومم
باشه میسوزم از فراقت
باشه میشینم تو مسیرت
امیدم دم آخر یه روزی
یادی کنی از این فقیرت
«یابن الحسن، یابن الحسن»
وقت نفسِ آخر شد
حیدر داره پر میگیره
دنبال نگاه زهراست
از دوری داره میمیره
زخم سر و بستن اما
زخم جگرش وا مونده
سی ساله برامون سیلی
شرمنده ی زهرا مونده
شرمنده اتم بی یار بودم
شرمنده اتم دستام و بستن
شرمنده اتم تو خونه ی من
نامردما پهلوتو شکشستن
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#ماه_رمضان
#کربلایی_مهدی_رسولی
#شب_بیست_و_یکم_رمضان
#زبانحال_مولا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•دایان بابا گتمه...
#روضه و توسل به امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام اجراشده#شب_بیست_و_یکم_ماه_مبارک_رمضان به نفسِ حاج مهدی رسولی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دایان بابا گتمه
گجه وقتی باغری قان بابا گتمه
بابا ایله بیر نظر منه زاره
آخیر دالینجا سرشک مُزاره
دایان بیرده باشوا دولانیم من
آنام تک گتمه گج ایلمه زاره
دایان اورک باغلیم بابا جان گت
دویون جا بیر آغلیم بابا جان گت
ایجازه ور باشینن یاراسین من
آچیم بیرده باغلیم بابا جان گت
*همزینبین سوزودی هم بالالارین سوزودی*
بابا سنه بو چرخین نه اولدی وفاسی
جفا ایله یه چوخ اولدی بلا سی
سنی ایاخدان سالان ماندی اما
ایاخدان سالدی سقیفه جفاسی
بابا همان گونده عمرون گولی سولدی
یانیخلی قلبون ملالینه دولدی
اُ گونکی گوردون آنامی یارالی
سنه نه اولدی بابا اوجور اولدی
*فرمودن اسما میگه دیدم هی از هوش میره بهشو میاد یبار که چشمارو باز کرد صدازد مرحباً مرحباً اهلاًوسهلا...صدا زد آقاجان چه خبره کی اومده؟صدا زد هذا رسول الله، هذا عمی، هذا اخی جعفر..دونه دونه صدا زد.. یهو دیدن با گوشه ی چشمش داره نگاه میکنه یه نگاه به بچه ها کرد یه نگاه به در کرد صدا زد و هذه ی فاطمه...*
*گلدی گلن یولاری علی قوربان..گلدین اوتوز ایلده دقلامیشام هایان داسان؟ گلدی گه گور پهلوانی نجور یخیلیب،گلدین گه سن گلن یولّاریا من قربان..اله دیدی فاطمه یادیداده جنگنن گلنده قاپی دالیندا دایاندری اله قاپین آچاندا دیردی عمواوغلی یارالانمیشان اوتو یره یارالیو باغلیام..زینب نینده باغلیانمادو.. دیدی زهرا گلیرسن گل قدملرین قوربان..سووینیرم سن گلمیشن اما خانم الان دا خجالتم.. اله دیردی فاطمه
ناموسیمه قاپی دالیندا ویریپلار کیمه دیم
*زهرا من ده خجلم اما بو اِوْده د بالام وار من تاپشیرمالاره تاپشیرمیشام ..قوربان بالاما اوده منیم تکین شرمنده جان ویرجاق کیم ؟؟گوردیلر اوز ایستده یخیلیب سکینه گلسه منی دوندیرین یوزیم ایسته .. اباالفضل اباالفضل دردیمیز وار ابالفضل ابالفضل....*
عرق شرم چشمش ز جبین میافتاد
مردم اولین مرتبه اش بود زمین می افتاد
*حسین...خدایا به دل زینب ...*
پدر از کوفه رهسپاره
اگه اشک زینب بزاره
*قیزیم آز آغلا قیزیم، قیزیم بوجور سیزلاما داریخمیشام قیزیم ..سیدالشهدانی ساخلادی حسین بله نی پس؟ گوردی زینب آرام اولمیر.الین گویدو زینبین سینه سینه آرام اولدی *
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#کربلایی_مهدی_رسولی
#روضه_امام_علی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜👇