eitaa logo
امام حسین ع
27.4هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۳ به نفس حاج محمد رضابذری ●━━━━━━─────── *بابا میخواد مادر ما رو شبانه دفن کنه بچه ها از خونه امیرالمومنین هفت نفر غریبانه زیر تابوتو گرفتن.وصیتهای حضرت زهرا رو ببینی اصلاً سفارش خود بی بی بوده فرمود: شبانه دفنم کن مبادا اونا که به من جسارت کردن بیان اینا تو تشییع من نباشن. این آخرین ضربه فاطمه زهرا بود به این نامردا که حق دختر پیغمبر و خوردن حق امیرالمومنینو خوردن..کاری کرد فاطمه زهرا همه مبهوت شدن کسی باور نمیکرد شبونه امیرالمومنین زهرای مرضیه رو دفن کنه فکرشو نمیکردن..اینا فکر میکردن کار تمام شد زهرا رو گرفتیم.. میان تو شهر سؤال میکنن دختر پیغمبرتون که چند روز پیش بود کجاست لااقل قبرش کجاست؟ حتما اتفاقی افتاده کاری کردین از شما گله مند بوده خواسته شبانه دفنش کنه و الا مگه میشه اینهمه مسلمون و پیرو داشته باشه نذاره کسی توی تشییعش بیاد. گریه های فاطمه زهرا هم سیاسی بود به خدا قسم والله قسم این حرکتش کارو تمام کرد..* لحظه سخت فراق آغاز شد مخفی و آهسته درها باز شد شد برون از خانه با رنج و ملال هفت مرد و چار طفل خردسال چار تن دارند تابوتی به دوش سینه سوزان دیده گریان لب خموش در دل تابوت جان حیدر است هستی و صبر و توان حیدر است او پی تابوتِ زهرا میدوید نه بگو تابوت؛ او را میکشید کم کم از دستش زمام صبر رفت با دو زانو تا کنار قبر رفت خواست گیرد آن بدن را روی دست زانویش لرزید باز از پا نشست آسمان اشک علی را پاک کن جای زهرایم مرا در خاک کن *یه زنو بخوان دفن کنن دوتا محرم حداقل لازمه..یکی بالای قبر بدنو بده یکی داخل قبر تحویل بگیره ..اما علی تنها محرم فاطمه ست* ناگهان از آن بهشت بی نشان گشت بیرون دستهای باغبان کی شکسته بال و پر بلبل بیا ای به دست خود گرفته گل بیا باغبانم هست و بودم را بده یاعلی یاس کبودم را بده ای بیابان گِل ز اشک جاریت آفرین بر این امانتداریت باغبان تا یاسِ پرپر را گرفت اشک خجلت چشم حیدر را گرفت صدا زد.. ای پیمبر از رخت شرمنده ام فاطمه جان داده و من رنده ام شاخه یاست اگر بشکسته بود دستهای حیدر تو بسته بود ز روی مصطفی شرمنده باشم که زهرا مرده و من زنده باشم *دوست دارم یه جا دیگه ببرمت امشب مولا جان عزیزتو دفن کردی خیلیم باز بعدش امیرالمومنین حرفها داشت قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، وَ اخْتُلِسَتِ‏ الزَّهْرَاءُ"یا رسول الله مردم جمع شدن زهرا رو له کردن همه داروندارمو ازم گرفتن..حرفها زد امیرالمومنین..علی جان عزیزتو دفن کردی کنار عزیزت اینقدر نشستی اینقدر گریه کردی..مولا یه وقت دید کار تمام شد دو تا کف افسوس رو بهم زد یعنی دیگه تمام شد اون روزای خوش با فاطمه بودن تمام شد یعنی کمرم دیگه شکست.یه آقاییم تو علقمه دست به کمر گرفت .."أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي وَ قَلَّت حِيلَتِي وَ انقَطَعَ رَجائِي وَ شَمُتَ بِي عَدوِّي وَ الکَمَدُ قاتِلی"الان کمرم شکست.. عباس روی دشمن به من وا شده...هر جا نشستی بگو یا حسین....* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
امام حسین ع
. #امام_زمان_مناجات روشنى بخشِ شب تار نيامد چه كنم رفت عمر من و دلدار نيامد چه كنم قلب من مخزن ا
. |⇦•حضرت مطلعُ الانوار.... و توسل به روحی له الفدا اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا ●━━━━━━─────── " الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم.. لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ...حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى‌ وَ نِعْمَ النَّصیرُ..السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِیِّ وَ عَلَی آبائِه" روشنی بخش شب تار نیامد، چه کنم ؟ رفت‌ عمر من و دلدار نیامد، چه کنم؟ قلب من مخزنُ الاسرار فراقش باشد حضرت مطلعُ الانوار نیامد، چه کنم ؟ عجّل الله تعالی فرجه می خوانم حجت مطلق دادار نیامد، چه کنم ؟ شور این سینه ی شیدا به کجا خیمه زده؟ نور این دیده ی خونبار نیامد،چه کنم ؟ «یابن الحسن یابن الحسن..» مولای من درد بی صاحبی وغصه ی بی مولایی وای از این دو خبر از یار نیامد، چه کنم ؟ با کلاف دلم عمریست پی اش می گردم یوسف من سرِ بازار نیامد،چه کنم ؟ من ز هجران رخش اشک فشاندم شب و روز گریه ام نیز که به کار نیامد،چه کنم ؟ ذوالفقار علوی منتظر خون خواهیست وارث حیدر کرّار نیامد، چه کنم ؟ آتشِ دَر کشد شعله و مادر گوید مرهم داغی مسمار نیامد، چه کنم ؟ روضه کرب و بلا شعر مرا جمع کند گفت زینب که علمدار نیامد، چه کنم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•جان بر لبم رسیده... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── روضه حضرت ام البنین و بریم در خانه اش، ان شاءالله بزودی تو بقیع حرم می سازیم براش....اونقدر ادب داره وقتی با امیرالمؤمنین ازدواج کرد.همراهان خانم ام البنین تا دم در خانهٔ مولا همراهیش کردند. اسمش فاطمه بوده به مولا عرض کرد..آقا جان شما منو فاطمه صدا نزنید این خانه یک فاطمه ایی داشت.من کنیز فاطمه ام..مولا فرمود: بهت میگم ام البنین گفت آقا من پسری ندارم مولا فرمودخدا به تو پسرها میده..یه نمونه از ادبش عجیبه، میگه وقتی همراهان خانم ام‌البنین اومدند خواستند دست عروس رو دست داماد امیرالمومنین بگذارند و برند. بی بی ام البنین به همراهاش فرمود: صبر کنید من باید از یه موضوع مطمئن بشم بعد بگم شما برید. وارد خانهٔ مولا شد نقل میگه روزی که مولا با ام البنین ازدواج کرد حسنین بیمار بودند، بستری بودند در منزل، نیاز به پرستاری داشتند از همان روز اول ام البنین لباس خدمت به تن کرد. حسنین، زینبین خوش آمد گفتند با اینکه حسنین مریض بودند. بی بی ام البنین اومد محضرشون گفت فقط یه جمله به من بگید من مطمعن بشم به همراهام بگن برن..بفرما... فرمود: این خانه جایگاه فاطمه زهراست نه جای من.. اگه اجازه بدید من کنیزی اهل این خانه را کنم. انقدر بچه های فاطمه زهرا ادب و احترام کردند به این‌ خانم. اومد دم در به همراهانش گفت کنیزی منو بچه های فاطمه قبول کردند حالا برید.* جان برلبم رسیده و در بین بسترم از سینه آمده است، نفس های آخرم *نقله با همان عسل مسمومی که امام حسن رو مسموم کردند،محمدبن ابی بکر رو مسموم کردند مالک اشتر رو مسموم کردند با همون عسل خانم ام البنین رو مسموم کردند .می دونید چرا؟ چون وجود خانم براشون ضرر محض بود می تونست توخونه گریه کنه اما تأسی کرد به خانم فاطمه زهرا ،بین گریه های فاطمه زهرا و خانم ام البنین پنجاه سال فاصله است.فاطمه زهرا دست حسنین رو میگرفت میرفت بیت الاحزان.. زن های مدینه گله کردن فاطمه یا روز گریه کن شب آروم بگیریاشب گریه کن روز آروم بگیر بی بی دست حسنین رومی گرفت می رفت تو بقیع بیت الاحزان آنقدر گریه می کرد که ملعون ها همون جا رو هم خراب کردند و درش رو هم بستند.پنجاه سال در بیت الاحزان بسته بود. بعد پنجاه سال خانم ام البنین میتونست تو‌ خونه گریه کنه اما دست پسر عباس رو می گرفت میومد تو بقیع چهار تا صورت قبر درست میکرد گریه می کرد. گریه خانم ام البنین سیاسی بود اهل ادبیات بود، ذوق شعر داشت فصیحه بود. با شعر هم روضه میخوند برا بچه هاش هم ازظلمی که این نامردا میگفت. همه جمع میشدند گریه میکردند تا جایی که نوشتند خود مروان والی مدینه بود میومد لابه لای جمعیت گریه میکرد به سرش می زد. حتی دشمن روهم به گریه می انداخت. تو گریه هاش میگفت دیگه به من ام البنین نگید. اون زمانی ام البنین بودم که چهار تا پسر داشتم. ای همه مادرها فدای این نامادری.. خودشو شاگرد مکتب زهرا می دونست مث فاطمه زهرا گریه می کرد.* جان برلبم رسیده و دربین بسترم از سینه آمده است نفس های آخرم خاک بقیع شاهد آه و فغان من دشمن گریست بر من و بردیده ی ترم بالا بلند من، که شدی نقش زمین نقش است یاد تو در قاب خاطرم گفتند:دستهای کریمت بریده اند اما نبود داغ دو دستِ تو باورم وقتی عمود ابروی پیوسته ات گسست در سینه آب شد از غصه قلب مضطرم گفتم سکینه را که عمو را حلال کن در خون فتاد و آب نیاورد در حرم گفت ای ماهِ آسمان من از علقمه بیا تابوت من به شانه بگیر ای دلاورم با صد امید چهار پسر کرده ام بزرگ تا وقت مرگ جمله نشینند دربرم دیگر پسر نمانده برایم بی پسر شدم جز گریه نیست کار دیگرم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
امام حسین ع
#سفره_شب_پنجم_1401 شب پنجم سفره حضرت ام‌البنین علیهاالسلام (گریز به روضه ی امام سجاد علیه السلام)
. و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── *امام معصوم زمان ام البنین امام سجاد علیه السلامه بعد کربلا، دیدید بعضی روزای خاص جمع میشن میرن دیدن بزرگی تو مناسبتها، مدینه هم اینطور بود جمع میشدند میرفتند در خونه امام سجاد،عیدی بود، مناسبتی بود.. عبیدالله فرزند عباس ابن علی اومد پیش مادربزرگ، گفت مادربزرگ عید هست میخوام برم محضر امام سجاد یه لباسی به من بده درشان جلسه باشه.. نوشتند خانم ام البنین لباس عباس رو نگه داشته بود، لباس نویی بود. اون لباس رو تن آقازاده کرد.آقا زاده وارد مجلس شد امام سجاد تا قامت عبیدالله رو دید آنقدر گریه کرد..گفتند: یابن رسول الله چرا اینقدر گریه می کنید؟ فرمود: لباس باباش رو تنش کردند..* غم‌ ِدل ام بنینه غمت روضهٔ بازه چهره ی درهمت خیلی عوض‌ شدی عزیز دلم منو حلال کن‌ که اگه نشناختمت *روز اول فاطمیات وارد مدینه شدندجمع شدن سادات شروع کردن گریه کردن..نقل میگه وارد مدینه شدن زینب کبری سلام الله علیها برای تسلیت رفت منزل خانم ام البنین. دسته عزا راه افتاد رفتند برای عرض تسلیت. عرض تسلیتها که تمام شد حالا زینب خودش مجلس گرفته..اولین روزه وارد مدینه شدن. سادات وارد خانه ی زینب کبری شدن برای عرض تسلیت..همه داخل گریه می کردن.. یه وقت دیدند از پشت دیوار یکی داره ناله میزنه سر به دیوار گذاشته گریه میکنه.. گفتند زیینب جان یکی پشت دیواره هر چی اصرار کردیم داخل خانه نمیاد. زینب کبری اومد بیرون دید خانم ام البنین سر به دیوار گذاشته، مادر جان بیا داخل.. میگفت نه امروز، روز ساداته روز فاطمیاته..من فردا میام من کنیز این خانواده ام.. اجازه بدین همین پشت در گریه کنم. بغلش کرد مادر و... حالا ام البنین شروع کرد گفت: زینب جان ! غمِ دل امّ بنینه غمت روضه ی بازه چهره ی درهمت خیلی عوض شدی عزیز دلم منو حلال کن اگه نشناختمت اشک غریبی توی چشمام نشست مثل سر تو پشت من هم شکست زینبم بیا بگو دروغه اینکه میگن حرمله دستاتو بست گفت حقیقته انگاری خواب نبودم ناراحتم پیش رباب نبودم بدجوری آبرو ریزی کرده شمر کاشکی من از بنی کِلاب نبودم *زینب جان شنیدم برای عباسم امان نامه آوردند..* آسمونم رو بی قمر کی دیده پروانه رو بدون پر کی دیده ام بنین بهم نگن حق دارن ام بنین بی پسر کی دیده سراغتو‌ از این و اون می گیرم جونی ندارم‌ ولی جون می گیرم حالا که‌ مادر نداره حسینم خودم میام براش زبون میگیرم *وقتی بشیر روبروش قرار گرفت گفت: خانم‌ جعفرتو کشتند.. فرمود: "اخبرنی عن الحسین" از حسینم چه خبر؟ دونه دونه رو اسم برد. گفت: الان بگم عباس خانم جون میده..خانم عباستم کشتند گفت:بسه اسم بچه هامو نبر همه کس و کارم اولادم وهر چی تو آسمون و زمینه فدای حسین...حسینم‌ کجاست؟ گفت: "قُتل الحسین" حسینتم کشتند.. نشست روی زمین هی به سینه می زد مادر برات بمیره.* گفتی تموم دشت رو دشمن گرفت تک تک بچه هامو از من گرفت زینب من بگو کی اومد آخر سر حسین روی به دامن گرفت؟ گفت مردم شهر سر به سرم نذارید زخم زبون رو جگرم نذارید تموم زندگیم فدا حسینه گریه امو پای پسرم نذارید غمم ربابه که به غم اسیره طفل خیالیشو رو دست می گیره شبا هی از خواب میپره و میگه آبش بدید آبش ندید میمیره سقای دشت کربلا دلواپسم کردی یک خیمه گاه چشم انتظارن برنمی گردی غصه نخور عیبی نداره زده رقیه قید آب و خودم جوابشونو میدم نخور تو غصه ی رباب و «ای وای علمدارم اباالفضل» *اومد زینب رو بغل کرد گفت: زینب جان زنای مدینه چی دارن میگن ،میگن زینب گفته کربلا به فرق عباسم عمود آهنین زدند. خودشو انداخت بغل ام البنین گفت مادر حق داری قبول نکنی عباس بچه شیر علی بود اما یه چیز بگم اول دستاشو بریدند بعد عمود زدند... «ای حسین»* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•می نویسم سرخط.... ولادت حضرت علیه السلام و یادواره میلاد حضرت علی اصغر سلام‌ الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمد رضا ●━━━━━━─────── می‌نویسم سر خط نام خداوند رضا شعر امروز بپرداز به لبخند رضا آنکه با آمدنش آمده محشر چه کسی است از تو در آل نبی با برکت تر چه کسی است آن که با آمدنش عشق بیان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد باز هم از سر خورشید حجاب افتاده یا که از چهره ی این طفل نقاب افتاده بی گمان حافظ چشمان تو ابروی تو بود دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود آسمان از نفست یک شبه منظومه نوشت روزی شعر مرا حضرت معصومه نوشت عدد سائل این خانه زیادست امروز شعر وارد شده از باب جواد است امروز بنویسید که تقویم بهاری بشود روز او روز پسر نامگذاری بشود خالق از دفتر توحید جناس آورده جهل این قوم چرا چهره شناس آورده *از غربت امام رضا انقدر بس که چو‌ن سالها صاحب فرزند نشده بود و‌ مردم طعنه میزدن که آقا مگه بنا نبود از نسل شما امامت ادامه پیدا کنه پس چرا شما هنوز صاحب پسر نشدی؟ حضرت در سن بالا صاحب فرزند شدن.. لذاست که حضرت فرمود: مبارک تر از این مولود اصلا نیست خیلی عجیبه ....و غربت امام رضا همین بس که پسر عموهای حضرت اقوام حضرت رفتن قَیّاف اوردن قیافه شناس آوردن ببینن این پسر آیا فرزند امام رضا هست یا نه ....!* خالق از دفتر توحید جناس آورده جهل این قوم چرا چهره شناس آورده شک ندارم که از این حیله ابتر مانده رو سفیدیست که بر چهره کوثر مانده به رضا طعنه زدن جای تاسف دارد گرچه یعقوب شده مژده یوسف دارد این جوان کیست که معنای قیامت شده است سند محکم اثبات امامت شده است گندمی باشد اگر رخ نمکش بیشتر است با پیمبر صفت مشترکش بیشتر است این جوان کیست که سیمای پیمبر دارد بنویسید رضا هم علی اکبر دارد آخر شعرِ من از قلبِ هدف میگذرد کاظمین تو هم از راه نجف میگذرد تا ز مولا ننویسم ادب کامل نیست چون که بی نور علی ماه رجب کامل نیست یا علی یا اسدالله عَنان دست تو است جلوه کن باز یَدالله جهان دست تو است گرچه به ظاهر علی اصغر به نظر میرسد باطناً اما علی اکبر به نظر می رسد خَلقاً و خُلقاً به رسولِ مدنی رفته است آینه ی حسن برادر به نظر می رسد میچکد از لعل لبش کوثر و یاسین و‌ نور کودک شش ماهه پیمبر به نظر میرسد وقت جلوسَش به سر دست امام زمان حجت حق بر روی مِنبر به نظر میرسد چشم زمین محو شکوه اسداللهی اش در دلِ قنداقه چو حیدر به نظر میرسد کرب و بلا آمد و شد یک تنه جیش الحسین یکنفر اما دو سه لشگر به نظر میرسد در قد و بالا نه.. ولی در دل و جرأت چرا با عمو عباس برابر به نظر میرسد بعد علمدار، علمدار ِحرم میشود بس که ابوالفضل دلاور به نظر میرسد با قدمش با جنمش با نفسش با دمش محسن صدیقهٔ اطهر به نظر میرسد مشک عمو آب عطش خیمه و اشکِ رباب روضه از اینها که فراتر به نظر میرسد حرمله گر تیر سه پر را نزند هم علی با لب خشکش گل پرپر به نظر میرسد چه کرد با جگر تشنگان نمیدانم رباب را که زمینگیر کرد آب فرات سفید شد همه ی گیسویش یکی یکی عروس فاطمه را پیر کرد آب فرات تمام اهل حرم تشنه، اسبها سیراب سپاه را چقدَر سیر کرد آب فرات .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•الا ای نغمه های.... و توسل ویژۀ ماه رجب اجرا شده۱۴۰۲ پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفسِ حاج‌ محمد ●━━━━━━─────── بِسمِ اللَهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيم.. "خابَ الوافِدونَ عَلَىٰ غَيرِك و خَسِرَ المُتَعَرِّضونَ إلّا لَك و ضاعَ المُلِمّونَ إلّا بِك و أجدَبَ المُنتَجِعونَ إلّا مَنِ انتَجَعَ فَضلَك بابُك مَفتوحٌ لِلرّاغِبينَ"هر کی مشتاق و طالب باشه در خونت بازه به روش "و خَيرُك مَبذولٌ لِلطّالِبين"خیرتو بذل میکنی اونایی که طالب مسیر تو هستند وَ فَضلُك مُباحٌ لِلسّائِلينَ"هر کسی گدای در خونت باشه اون فضل تو شامل حالش میشه "و نَيلُك مُتاحٌ لِلآمِلين" عطای تو به هر آرزومندی میرسه یعنی هیچ کسی از در خونت نا امید نمیره."و رِزقُك مَبسوطٌ لِمَن عَصاك"مولای من! روزی تو حتی به اونی که نافرمانی تو رو میکنه میرسه"و حِلمُك مُعتَرِضٌ لِمَن ناواك"بردباری‌تو در مورد اونی که با تو دشمنی را هم میکنه صادقه."عادَتُك الإحسانُ إلَى المُسيئين" عادت تو احسان بر گناه کارهاست "و سَبيلُك الإبقاءُ عَلَى المُعتَدين اللٰهُمَّ فاهدِنِى هُدَى المُهتَدينَ"خودت دستامو بگیر خودت منو به را بیار."و ارزُقنِى اجتِهادَ المُجتَهِدين و لا تَجعَلنِى مِنَ الغافِلينَ المُبعَدينَ و اغفِر لِى يومَ الدّين" *صل الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله شب آخر خیلی کنار مزار پیغمبر گریه کرد ابا عبدالله.. خیلی اشک ریخت نیمه شب اومد مزار مادرش فاطمه.. کنار مزار فاطمه هم خیلی گریه کرد ابی عبدالله.. اومد کنار مزار برادرش امام حسن خیلی گریه کرد ابی عبدالله.. کنار مزار پیغمبر شکایت کرد از جهل این امت...* الا ای نغمه های ناله پرداز محرم از همین حالا شد آغاز مدینه دارد آهنگ جدایی حسین فاطمه شد کربلایی الا ای اشک های پر ز احساس بپاشید آب پشت پای عباس غمی از تربت پیغمبر آید که نجوای علی اکبر آید *یا ابا عبدالله یا ابا عبدالله.. از همین الان نگرانی‌ها و دلشوره های ابا عبدالله شروع شد.. کدوم دلشوره؟...* الهی دشمنت خواری ببیند قد و بالای زینب را نبیند الهی می روم با او از این جا مبادا بی حسین آیم خدایا وصیت های زهرا را گرفتم شبانه راه صحرا را گرفتم الهی با حسینم درد دل هاست کمی آهسته تر مادر همین جاست مبادا ای دوای زخم سینه روی بی خواهر از شهر مدینه تو باید سرو من باشی برادر مبادا بی کفن باشی برادر مبادا شاخه هایم بی گل یاس جدا گردد ز تن دستان عباس و یا بی قاسم و اکبر بمانم عزادار غم معجر بمانم *این آیه را زیر لب زمزمه ميکرد"فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ ۖ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ"این آیه راموقع رفتن میخوند. این آیه مربوط به موسی پیغمبره "رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ"خدایا منو از قوم ظالمین نجاتم بده.این آیه ذکر لب ابا عبدالله بود موقع رفتن مدینه رفتن حسین را دید رفتن این قافله را دید اما بر گشتن این قافله را هم دید همین قدر بگم وداع را دیدی ابی عبدالله اهل بیت چگونه وداع کردنند .همین قدر بهت بگم زینب می‌خواست بیاد مدینه بر گشت صدا زد مدینه رامون نده ما بی حسین بر گشتیم. یه نیمه شبی هم اومد کنار مزار مادر صدا زد.. مادر هر دختری بره سفر برای مادرش سوغات میاره منم سوغات آوردم.یه وقت دست برد زیر چادر پیراهن خونی حسین رو، رو مزار مادر گذاشت. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦• مولا علی علیه السلام اجرا شده شب ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام به نفسِ حاج محمد رضا ●━━━━━━─────── «مولا مولا مولا... علی» گرچه نبی نبود، وصی نبی که بود؟ مسند نشین بی بدل این اریکه بود شاهی که همسرش به ملائک ملیکه بود باید خدا شوی که بفهمی علی که بود «مولا مولا مولا..علی» *ابی عبدالله فرمود: خدا هرچه پسر به من بده اسمش علیه امشب، اولین علی ابی عبدالله به دنیا میاد..* «مولا مولا مولا...علی» آینه هستم و آماده ایوان شدنم آتشی هستم و لبریز گلستان شدنم چند وقتیست به ایوان نجف سر نزدم بی سبب نیست به جان تو پریشان شدنم سفره نان جویی پهن کن ای شاه نجف بیشتر از همه آماده ی مهمان شدنم «مولا مولا مولا... علی» آنچه از کفر درآورد مرا مهر تو بود همه‌اش زیر سر توست مسلمان شدنم «مولا مولا مولا...علی» علی اللهی ما را به بزرگیت ببخش پیش تو مستحق این همه حیران شدنم جان به هر حال قرار است که قربانی بشود پس چه خوب است که قربانی جانان بشوم «مولا مولا مولا... علی» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ایام ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
امام حسین ع
. #سرود #میلاد_حضرت_علی_اکبر #حضرت_علی_اکبر_سرود خنده شادی رو لب بی بی ام‌لیلا اومد رفیق و یار
. |⇦•خنده ی شادی.... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد بذری ●━━━━━━─────── خنده ی شادی رو لبه بی بی ام لیلا اومد رفیق و یار و همدم تنهاییه سقا اومد کرامت داره به همه امامت داره به به اصالت داره خوش بحال ام لیلاچقدر سعادت داره صلابت داره به نبی شباهت داره چقدر نجابت داره مگه مصطفاست گویاحکم رسالت داره چه مه رویی داره چه گیسویی داره مثه محراب ابروش بنازم ام لیلا امشب حرز یاعلی بسته روی بازوش «یاعلی.. علی اکبر علی اکبر» میشه تو چشمای تو دید ردّی از آثار علی از بس که جذابی، حسین اسمت رو میذاره علی دلاور هستی تو مگه پیمبر هستی هم نبی هم حیدر هستی ای بنازمت علی جان یه تنه یه لشکر هستی تو محشر هستی لبریز کوثر هستی هم علی هم اکبر هستی با عمو جانت اباالفضل انگار برابر هستی «یا علی علی اکبر علی اکبر » ✍ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•آقای من امید من.... ویژۀ میلاد منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا ●━━━━━━─────── اللهم صل محمد و آل محمد و عجل فرجهم لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولا و نعم النصیر..استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم الرحمن الرحیم ذوالجلال و الاکرام و اتوب الیه من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه حاجت گرفته این رو سیاهی که ازت مهلت گرفته می‌خواد باهات صحبت کنه لکنت گرفته چون می‌دونه باغ دلش آفت گرفته من که می‌دونم پرونده من پیش تو بازه شرمنده‌ام تو دنیا فقط یکی مثل تو باهام می‌سازه تو باشی دل مردگیم احیا میشه بیا و برگرد تو باشی هر کویری دریا می‌شه بیا و برگرد آقا جانم آخره ساله منتظرت رو می‌بینی بی‌پر و باله این خسته رو به این و اون نده حواله در خونه ات در می‌زنه با آه و ناله هر جایی رفتم که تو نبودی خیری ندیدم آقای من دورامو زدم از همه جز تو دیگه بریدم آقای من آقای من امید من غریبۀ آشنا بیا و برگرد من تو رو خواستم بعد هر ربنا بیا و برگرد منم غلامت! لحظه شماری می‌کنم برا قیامِت قربون اشک و روضۀ هر صبح و شامت فدای سمت کربلا عرض سلامت آقا ندیدم تو رو اما تو هیئت من نور تو رو حس می‌کنم بیشتر از هر وقت شب تاسوعا حضور تو رو حس می‌کنم به عطش غنچه‌های گل یاس بیا و برگرد به اضطراب خیمۀ بی عباس بیا و برگرد به دستای بریدۀ اباالفضل بیا و برگرد به ابروی دریدۀ اباالفضل بیا و برگرد به گریۀ حسین تو علقمه بیا و برگرد به لحظه رسیدن فاطمه بیام و برگرد از دو چشم یاس می‌خوانم بیا از عمو عباس می‌خوانم بیا .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•سخن از عشق بگو.... میلاد منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا ●━━━━━━─────── سخن از عشق بگو سخن از یار بگو سخن از وارثِ حیدر کرّار بگو تمام خانه پر از آفتاب خواهد شد زمین پر از گل و عِطر گلاب خواهد شد بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعای زنده دلان مستجاب خواهد شد اباصالح بیا ای بهار عشق اباصالح بیا ذوالفقار عشق اباصالح بیا تک سوار عشق «ابا صالح اباصالح اباصالح اباصالح ...‌ اباصالح اباصالح اباصالح اباصالح مولا» سخن از نور بگو سخن از ماه بگو سخن از آیه ی نصرُ مِن الله بگو به حسن خلق و وفا کس به یار ما نرسد تو را در این سخن انکار کار ما نرسد اگر چه حُسن فروشان به جلوه آمده‌اند کسی به حُسن و ملاحت به یار ما نرسد اباصالح اباصالح اباصالح اباصالح ای علت ایجاد تمام دنیا جانم به فدای یوسف زهرا جانم به فدای یوسف زهرا ای بر همه ی عالم و آدم مولا جانم به فدای یوسف زهرا من در این خانه کردم گیسوی خود را سفید تا که چون شیخ مفید باشم برای تو مفید جانا جانا مولا مولا ... ای عشق بی‌همتا ای یوسف زهرا ای عالی ای اعلا ای فرزند طاها «آقام آقام آقام آقام گل نرگس گل نرگس » از قطره حضور حضرت دریا جانم به فدای یوسف زهرا ای صاحب انتقام عاشورا جانم به فدای یوسف زهرا من فدای تو و آن دمِ مسیحایی تو برده دل از همگان جلوه ی زهرایی تو «شاها شاها مولا مولا جانا جانا » ای خورشید افلاک ذرّیه ی لولاک شأنت بیش از ادراک ای پاک از نسل پاک متی ترانا و نراک «گل نرگس گل نرگس گل نرگس...» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•در بقیع قبر حسن .. / و توسل ویژۀ سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع _حاج ●━━━━━━─────── اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ گفتم: این رسم وفا با من مهجور نبود گفت: این عشق تو با شکوه تو جور نبود گفتمش: کورشد این چشم و جمال تو ندید گفت: می‌دید اگر چشم دلت کور نبود گفتم: افتاده‌ام از خواب و خوراک از پی تو گفت: کس در طی این مرحله مجبور نبود گفتم: آوارۀ صحرا شده‌ام در طلبت گفت: اینقدر ره منزل ما دور نبود گفتم: ای یار مرنجان دل ما را ز فراق گفت: قدر دل من، قلب تو رنجور نبود *من اصلاً یادم رفته صاحبی هم دارم .. من اصلاً یادم رفته امام زمانی هم دارم ..* گفتمش: خانۀ دل منتظر مقدم توست گفت: هر بار که من آمده ام نور نبود گفتم: ای شاه، شب و روز دعا گوی توأم گفت: کی بنده دعا کرد که ماجور نبود گفتم: ای خسرو شیرین دهنان تلخ مگوی گفت: شعر تو بود، لحن من اینجور نبود شاعر : ✍ وقتی بلا نازل شد امام صادق فرمود قرار بود 400 سال بنی اسرائیل گرفتارِ عذاب باشه! مصیبت و بدبختی رو تحمل کنن .. «ضَجُّوا وَ بَکَوْا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً» چهل روز انقده ناله زدن انقده گریه کردن امام صادق فرمود خداوند 170سال تخفیف داد .. همون ناله ها گربه ها رو وا کرد .. بعد امام صادق فرمود «هَکَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اللَّهُ عَنَّا» (1) اگه شما هم اینگونه باشید .. اگه شما هم بی قرار باشید برا امام زمانتون فرج میرسه .. عرض روضه و از همه التماس دعا : ــــــــــــــــــ امامزادۀ آبادی هم حرم دارد ولی برادرِ زینب هنوز بی حرم است .. ــــــــــــــــــ بردرد دل خلق طبیب است حسن هر چند ز درد غم نصیب است حسن مهدی به کنار قبر او می گِرید تا خلق نگویند غریب است حسن ــــــــــــــــــ در بقیع قبر حسن آوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد آسمان شهر یثرب تار شد هرچه شد بین در و دیوار شد صحن اینجا کمتر از جنت نبود بشکند دستی که ویرانش نمود چشم اهل‌البیت گوهر بار شد هرچه شد بین در و دیوار شد قبر فرزندان زهرا شد خراب روزها تابد بر آنها آفتاب بیت‌الاحزان قصّه اش تکرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد اشک خون میریزد از چشم ترم مثل مادر شد حسن هم بی حرم تربتش بی خادم و زوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد آن بقیع با صفا یادش به خیر آن ضریح دلربا یادش به خیر از جفا پامال آن گلزار شد هرچه شد بین در و دیوار شد چار قبر نازنین یادش به خیر تربت ام‌البنین یادش به خیر حال با خاک زمین هموار شد هرچه شد بین در و دیوار شد چادر مادر اگر خاکی نبود اینچنین قبر پسر خاکی نبود هر چه بر آل نبی آزار شد هرچه شد بین در و دیوار شد دومی باب جسارت را گشود قصد نبش قبر زهرا را نمود خون به قلب حیدر کرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد با همان دستی که زهرا را زدند شعله بر کاشانۀ مولا زدند قبر فرزندانشان آوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد در همین جا نیمۀ شبها علی ناله میزد از غم زهرا علی بعد زهرا بی کس و بی یار شد هرچه شد بین در و دیوار شد در همین جا پیش چشم مرد و زن تیر باران شد تنِ پاک حسن مثل مادر پیکرش خونبار شد هرچه شد بین در و دیوار شد از همین جا دود و آتش پا گرفت کربلا دامان دخترها گرفت عمه سادات کارش زار شد هرچه شد بین در و دیوار شد گر نمی‌شد کشته محسن پشت در اصغری در خون نمیزد بال و پر تیر کین هم‌دست با مسمار شد هرچه شد بین در و دیوار شد پای زهرا باز شد در کوچه ها بسته شد دستان زینب از جفا از همین‌ جا راهیِ بازار شد هرچه شد بین در و دیوار شد شاعر: منبغ: 1). السلمی السمرقندی، محمدبن مسعودبن عیاش، تفسیر العیاشی، ج 2، ص 154 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•در بقیع قبر حسن .. / و توسل ویژۀ ۸ شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع _حاج محمدرضا بذری ●━━━━━━─────── خادم حرم امام رضاست میگه دیدم تو حرم به عربی اومد شروع کرد زیرِ لب زمزمه کردن، چشما پرِ اشک به زبان عربی میگفت یا امام رضا این همه راه اومدم بهم میگفتن داری میری زیارتِ غریب الغربا !! اما آقا هرچی میبینم صحن و رواق های تو در تو .. گنبد و گلدسته و بارگاه و خادمای با ادبُ .. گفت آقا اگه میخوای غریب ببینی بیا بریم مدینه .. آیت الله العمری از بزرگانِ شعیان عربستان بود، ان شالله قسمت بشه بریم مدینه .. ایشون میفرمود من یادمه روزی که قبرستان رو تخریب کردن .. میگه این نامردا جسارت رو به جایی رسوندن گفتن شیعیان خودشون باید خراب کنند بارگاهِ بقیع رو .. گفتن ما اگه جان بدیم هم این کار رو نمی کنیم .. ما باشیم حرم خراب بشه ..!! آیت الله عمری میگه چند روزی گذشت، یکی از معتمدین مدینه شیعیان رو جمع کرد گفت خودتون تخریب کنید .. گفتن مگه میشه گفت من امام حسن رو به خواب دیدم .. حضرت فرمود خودتون خراب کنید نزارید دستِ این نامردا بیفته .. دستِ اینا بیفته جسارت میکنن، بی احترامی میکنن .. جانم .. (آماده ای گریزم بزنم؟!!) نیمه شب وقتی دختر جامانده بود .. تا بی بی زینب فهمید زجر میخواد بره دنبالش اومد جلو فرمود بزارید خودمون این بچه رو پبدا کنیم .. اگه دستِ این نامرد بیفته این بچه رو زنده نمیزاره .. یه بچه رو ببینی گم شده نوازشش میکنی .. غصه نخور بابات میاد .. ناگهان وحشت سرا پایم گرفت یک نفر از پشت موهایم گرفت .. ــــــــــــــــ دلم می خواست معراجت ببینم چه معراجی عجب رنگین کمانی نرو دیگر ! تو رفتی سنگ خوردم بیا قولی بده دیگر بمانی تو را با زخم صورت می شناسم مرا بشناس با قد کمانی نمی دانم چرا این زجر نامرد بدش می آید از شیرین زبانی عبایت روی دوش نیزه داری عقیق تو به دست ساربانی چه مویی داشتی بابا زمانی چه مویی داشتم بابا زمانی اگر مال منی پس پیش من باش چرا دائم به دست این و آنی ؟! نشد غارت پدر جان !چادرم را خودم دادم به آن دختر امانی ! نفهمد هیچ کس بازار رفتم! بماند بین ما راز نهان رخت را سیر دیدم سیر گشتم تو بودی آن غذای آسمانی سرت خاکی شده در این خرابه شدم شرمنده از این میزبانی شاعر : ✍ ــــــــــــــــــ آه دیگه از دست خودم کلافم زحمتو باید کم کنم اضافم دخترِ خوش قیافه بودم حالا هیچکی خوشش نمیاد از قیافم عمه .. بِکشم سرمه چشام ناز میشه مگه نه! بابایی بیاد دلم باز میشه مگه نه! دوباره زندگیم آغاز میشه مگه نه! نامرتب نیستم؛ من فقط النگوهام دستم نیست! تو ندیدی بابا؛ زیر معجر گل سر بستم نیست! بابا .. دندونم که افتاده در میاد مگه نه! تو عروسیم داداش اکبر میاد مگه نه! روزای غصه و غم سر میاد مگه نه! ــــــــــــــــــ می‌کشم روی زمین پای پر از آبله را تا میان من و تو کم کنم این فاصله را سرِ نیزه ، وسط تشت طلا ، کنج تنور فرصتی نیست بگیرم سر پر مشغله را کاش دست تو کمی موی مرا شانه کند بلکه آرام کنی دختر بی حوصله را علت لکنت من را که خودت می بینی ورم صورت و زخم لب و خون لثه را جان من فکر نکن قافیه را باخته ام خواستم پیش تو راحت بنویسم گله را بین بازار به اشکم همه می‌خندیدند دوست دارند چرا گریۀ در هلهله را کاش بودی و مرا باز بغل می کردی کاش بودی که بگیری یقۀ حرمله را عمه در هلهله ها گفت کجایی عباس؟ غیرت الله بیا ختم کن این غائله را عمه کوهیست که ما تکیه به او میکردیم مادری کرد ، که آرام کند قافله را خطبه ای خواند که بند دلشان را لرزاند شام حس کرد دم صحبت او زلزله را راستی واژۀ “یابن طلقا” یعنی چه؟ عمه آتش زده این سلسلۀ باطله را او عقیله ست، صبور است، خدا حفظ کند دختر فاطمۀ عالمۀ فاضله را حسم این است که من دردسر قافله ام کاش با خود ببری دردسر قافله را می کشم منت اگر ناز مرا هم بکشی می کشم روی زمین پای پر از آبله را شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇