eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20220805-WA0001.mp3
4.15M
‍ ‍ . |⇦•صدا زد علی، که بیرون برن.. به ساحت مقدس حضرت سقا اباالفضل العباس علیه السلام در شب شهادت امام علی با نوایِ حاج محمود کریمی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ صدا زد علی که بیرون برن بمونن کنارم بَنی فاطمه فقط این میون کسی که باید با این ها بمونه علمدارمه .. اباالفضلِ من ، علمدارِ من توانِ سپاهِ حسین و حسن بیا مه جبین ، کنارم بشین بده جانِ بابا یه قولی به من : بذار دستاتُ تو دستِ حسین همه هستیِ توست هست حسین تو تنهاییاش تو اون تشنگیش امیدش به دستِ تو بسته حسین اباالفضلِ من ، علمدارِ من امیدم به دستِ تو پهلوون یادت باشه کار به هر جا رسید تا آخر کنارِ حسینم بمون اباالفضلِ من ، علمدارِ من نذاری به عشقت جسارت کنند نذاری یه وقت تا تو زنده ای همین کوفیا خیمه غارت کنند اباالفضلِ من ، علمدارِ من یادت باشه آب آبرویِ تو یادت باشه که خودِ فاطمه تو اون لحظه ها روبرویِ تو حسینم بدون ، تو اون خاک و خون تو آتیش به قلب خدا میزنی یه روزی میاد غریبِ غریب توی خاک و خون دست و پا میزنی بگو دخترات ‌ مهیا بشن که کعب نی از دشمنا میخورن تو اون ازدحام میاد خواهرت سرت رو جلوش از قفا میبرن حسین ... ــــــــــــــــــ .ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/66657
. |⇦•دستی نداری تا بگیرم... علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجیدبنی فاطمه ●━━━━━━─────── دستی نداری تا بگیرم از زمین پاشی میشه دوباره باز علمدار حرم باشی؟ این بچه ها دیگه نمیخوان آب، تو رو میخوان میشه براشون باز سقاشی؟ *خواهرا عوض مادرش اُم البنین ناله بزنن آخه اباالفضل دختر نداشت...* وقتی خجالت میکشی شرمنده تر میشم سقا بدون دست هم سقاست باورکن توو چشمِ عباسم نبینم اشک غم باشه بی تو حسین تنهاست باور کن دریا توو دستاته برادر ممنون دستاتم علمدار چشمات پر از خون شد عزیزم دلتنگِ چشماتم علمدار *فقط همین قدر برات بگم، یه کاری با سَرِ عباس کردن، تنها سری که بالا نیزه بند نشد سَرِ اباالفضل بود، برا همین بود مادرش کوچه پس کوچه های مدینه گریه می کرد، هی می گفت: قربونت برم دستات رو بریدن، شنیدم عمود به فرقت زدن... چقدر برا حسین سخته، آخه چجوری، با چه رویی برم خیمه داداش!؟...* دستم رو میگیرم به پهلو راه میرم من اونچه نباید، عاقبت دیدی سرم اومد تا که نشستم پیش تو انگار حس کردم یک لحظه بوی مادرم اومد دیدی بهت گفتم کبوده صورتِ مادر؟ دیدی بهت گفتم که خیلی سخت راه میره؟ دیدی چقد سخته ببینی مادرت هربار دستش رو به پهلوش میگیره؟ دریا توو دستاته برادر ممنونِ دستاتم علمدار چشمات پر از خون شد عزیزم دلتنگِ چشماتم علمدار امیر رضا یزدانی *تا حالا فکر کردی تو خیمه چه خبر بود؟ سکینه می گفت: رباب! غصه نخوری، عمویِ من هر قولی بده، به قولش عمل میکنه... هی می گفت: رقیه! آروم باش، هی جلو خیمه می گفت: عموم الان میاد، اباالفضلِ، عموم وقتی قول میده رد خور نداره، یه مرتبه صدا زد، گفت: دارن میان، همه بلند شدن، اما یه وقت ناله سکینه بلند شد، سکینه دید بابا داره میاد، هر چی نگاه کرد دید پشتِ سَرِ بابا عمو نیست، اما بابا یه طور دیگه رفت، یه طور دیگه برگشت، دید بابا یه دست به کمر گرفته، بابا حرفی نزد، اومد عمود خیمه رو کشید، یعنی دیگه این خیمه صاحب نداره، صدای شیون بلند، آی غیرتیا!حسینیا! یا دستت رو روی گوشت بگیر نشنوی، یا پا خودت، یه وقت حسین صدا زد: زینب! برو گوشواره از گوشِ بچه ها در بیار، دیگه یواش یواش آماده ی اسیری بشیم، بخدا عباسم رو کشتن... زن و مرد ناله بزنن: حسین!... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•بانوی حیدر است... ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی حسین طاهری ●━━━━━━─────── بانوی حیدر است حقا که او شفیعه ی فردای محشر است عباس پرور است گفتا کنیز خانه ی زهرای اطهر است اُم الادب، اُم القمر اُم البنین، مادرِ عباس ما از دعای خیر تو عُمری شدیم نوکرِ عباس اُم البنین ، اُم البنین اُم البنین، مادرِ عباس ای مادرِ حیا ما را ببر زیارت عباس کربلا ای مادر وفا دست مرا مکن ز ابوفاضلت جدا سرمایه ی دامان توستَ آن یوسفی که خوش قد و بالاست عباس تو، بعد از حسین پشت و پناه زینبِ کبراست اُم البنین ، اُم البنین اُم البنین، مادرِ عباس ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•اگر چه از غمِ قدت خمیدم... سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی رسولی ●━━━━━━─────── اگر چه از غمِ قدت خمیدم خوشم که بعد از این مادر شهیدم حنا با سرخیِ خونِ تو بستیم ولی حالا منم که رو سپیدم چه کردی با دلِ خونم عزیزم عزادارِ تو می مونم عزیزم بخواب آروم منم مثلِ قدیما برات لالایی لالای می خونم عزیزم عصایِ دستِ فردا داشتم حیف یلی خوش قد و بالا داشتم حیف همین و از خدا می خواستی شکر برا تو آروزها داشتم حیف تمومِ زندگیم بودی تو اما تمومِ زندگیمون نذرِ زهرا خدا صد تا پسر میداد بازم فدا می کردمش تو راهِ مولا برو که اهلِ خیر و عافیت شی شفیع و دست گیرِ آخرت شی خودم نذرِ حسینت کرده بودم خودم میخواستم خوش عاقبت شی فدا کردی برا مولا سرت رو خریدی آبرویِ مادرت رو شنیدم ذکرِ یا زهرا گرفتی نفس های بلندِ آخرت رو تو که از روزِ اول بنده بودی همه عُمرت شهیدِ زنده بودی شهیدا لحظه ی آخر میخندن بمیرم تو ولی شرمنده بودی تو گوشِت آب آبِ خیمه ها بود نبودِ تو عذابِ خیمه ها بود بمیرم من که با دلشوره رفتی به جونت اضطرابِ خیمه ها بود *" وَيْلِي عَلَى شِبْلِي" مادرت برات بمیره، اینا نمیدونن، من تو رو بزرگ کردم، تو را من میشناختم، من میدونم اون لحظه ی آخر چقدر خجالت کشیدی، مادر من نبودم، اما مثل اینکه من توی علقمه با تو زمین خوردم، مادر! شنیدم داشتی میرفتی سمت خیمه ها مشکت رو تیر زدن، میدونم از خجالت آبت کردن، امروز زینب یه حرفایی زد از صبح قرار ندارم...* شنیدم علقمه غوغا شد عباس تو رفتی محشرِ کبری شد عباس تو را تا بی دست دیدن لشکر به سمت خیمه پاشون وا شد عباس *مادر می دونی بعد از تو چی شد؟...* حالا نیستی به جونم داغِ آبِ شب و روزم خجالت از ربابِ کجا رفتی که دستای سکینه هنوزم زخمی از ردِ طنابِ *عباس جانم هر وقت حرفِ شهر شام میشه می بینم هر کدوم سر روی دیوار میذارن، صدای ناله هاشون بلند میشه...* میون شعله ها آه یکی میزد صدا آه آتیش گرفته دامن تموم بچه ها آه عمو!سوختم... عمو! سوختم ــــــــــــــــــ 🎤 ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇.
. |⇦•غصه نخور عیبی نداره.... وتوسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام ویژهٔ روز اجرا شده به نفس حاج محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── *اونایی که که عرفات روضه می خونن، هر جا اباالفضلی شد روضه شون، آقا امام زمان سر زده بهشون، آقاجان! امروز به ما سر نمی زنی؟ چند جمله روضه عموتون رو بخونیم...* سقای دشت کربلا دلواپسم کردی؟ یك خیمگاه چشم انتظارن بر نمی گردی؟ غصه نخور عیبی نداره، زده رقیه قیدِ آبُ خودم جوابشون رو میدم، نخور تو غصه ی ربابُ *دیگه بچه ها تو خیمه از بس گریه کرده بودن صداشون در نمی اومد، بی حال دورِ حسین رو گرفتن، می گفتن: بابا! اومدی چرا عمو رو نیآوُردی...* مردونگی کن پاشو می دونم که بی دستی بی دست هم باشی میگن پشت حسین هستی پاشو نذار هر بی حیایی به اشکِ ناموسم بخنده پاشو نذار هر کی بیاد و دست رقیه رو ببنده ای وای علمدارم اباالفضل!... *کنار هر شهید ابی عبدالله می رسید، آقا رو خاک می نشست" فَجَلَسَ عَلَي التُّراب" علی اکبر رو روی خاک نشست بغلش کرد، اما کنار اباالفضل نوشتن: "فَوَقَفَ عَلَیهِ مُنحَنیا" نه نشسته بود، نه ایستاده بود، یعنی عباس بیا بریم خیمه ها در خطرِ، عباس! من نمی شینم، تو پاشو، میخوان دستِ ناموسم رو ببندن، خیمه ها در خطرِ، ای حسین!...* ــــــــــــــــــ گریز ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•دشت، دشتِ خون... علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم به نفس حاج ●━━━━━━─────── دشت، دشتِ خون است؛ پنجه در خون خصمِ دون است! سینه خون است خیمه خون است؛ پیکرِ پاکِ علمدار غرق خون است آمده خیمه حسینم؛ قد خمیده قد خمیده یا اباالفضل! آه بر لب اشک در چشم؛ رنگ رخسارش پریده یا اباالفضل! بعد عباسِ رشیدش؛ از دو دنیا دل بریده روحِ سقا در خروش و جسم سقا آرمیده! جان تو جان حرم بود؛ ای که حالا نیمه جانی یا اباالفضل! بود امیّدم تو امشب؛ پیش این طفلان بمانی یا اباالفضل! شعله بر دریا کشیدی؛ تا خودت جان بمانی... تا کنار مشکِ پاره؛ در دل میدان بمانی ماه نیمه جان است؛ پیش او شاه قد کمان است! قد کمان است نوحه خوان است؛فکر چَشم بی قراره کودکان است ای برادر رفتی و من؛ بی پناهِ بی پناهم یا اباالفضل! دشمنم من را ز هر سو؛ دوره کرده بسته راهم یا اباالفضل! رفتی و تا ساعتی بعد؛ من میان قتله گاهم... بی تو زیر دست و پای این سپاه رو سیاهم... آه از جدایی؛ از نجف آید صدایی! تو یل خونِ خدایی؛ حیدر شاهِ غریب کربلایی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
4_5965381039210631705.mp3
3.58M
|⇦•من نوکر تو‌ آقا.. و توسل به حضرت ابا الفضل العباس علیه السلام اجرا شده محرم ۱۴۰۲ به نفس حاج حسین سیب سرخی ●━━━━━━─────── من نوکر تو آقا، من تشنه تو سقا ساقی العطاشا، یا اباالفضل محشره ابالفضل، دلبره اباالفضل ساقیه ابالفضل، ساغره اباالفضل هر کسی که میشه، نوکر اباالفضل کربلاشو میده، مادر اباالفضل تا دنیا دنیاس، من سرم بالاس حسین ارباب و، آقامه عباس یا ابوفاضل... من بنده تو مولا، من چشمه و تو دریا ساقی العَطاشا، یا اباالفضل میمنه اباالفضل، میسره اباالفضل یک تنه خودش یک لشکره اباالفضل لشکر و که از هم میدره اباالفضل چه دلی از آقا میبره اباالفضل تا دنیا دنیاس، پرچمش بالاس یا أبالقُربه جانم یا عباس یا ابوفاضل... ــــــــــــــــــ
. |⇦•گرفته‌ خون چشمِ.... علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی ●━━━━━━─────── گرفته خون چشِ، برادرِ حسین بال و پر حسین، دلاورِ حسین غریبی حسین و امشب ببین اَمون میدن به شیر اُمُ البنین *فرمود: من امان داشته باشم پسر فاطمه امان نداشته باشه..من یه سر موی حسین رو به همه ی عالم نمیدم..* دلم گرفته که، بهش اَمون میدن فرشته ها دارن، تو خیمه جون میدن دلش گرفته که، بهش اَمون میدن فرشته ها دارن، تو خیمه جون میدن میگن دیگه نباش کنارِ حسین بری کنار تمومه کارِ حسین بکش کنار تموم شه کار حسین میگن عباس... *چه دلاوری هستی،تو فارسی،یکه تازی چیه فرمانده اینطوری همش دست به سینه ایستادی مثل نوکرا...* میگن تو اونطرف، همیشه سر به زیر تو این همه سپاه، بیا بشو امیر *چه فایده داره کنار حسین...* تو خیمه شما که قحطِ آب ولی ماها اَسبامونم سیرابه غضب تو چشمای، برادر حسین میگه که زندگیم، فدا سرِ حسین *میدونین اینجا چه خبره؟..* من اومدم براش بمیرم فردا دامن زهرا رو بگیرم فردا فردا یه امان نامه ای نشونتون بدم فردا شد فردا شد فردا شد.. قیامتی شده، کنار علقمه فاطمه اومده، برید کنار همه *دست ندارم جلو پات بلند شم خانوم جان! آب ندارم جلو پات بپاشم خانوم جان! چادرت خاکی شده..من پسر ام البنینم، فاطمه اومده بالا سرم..* قیامتی شده، کنار علقمه مادرم اومده، برید کنار همه *آقا دلشورت برا چیه...* الهی عباست بمیره مادر نیزه به پهلوهات نگیره مادر ای وای... شرمندمو از شرم، خونی شده اشکم مادر حلالم کن، که پاره شد مشکم *این خجالتو کجا ببرم؟* *چیشده ؟تو که تلاشتو کردی...* آخه کشته منو خجالت از شیرخواره فکر طناب و خواهرِ آواره آخه کشته منو خجالت از شیرخواره فکر طناب و بچه و گوشواره حالا که اومدی، مادر قد کمون حسین داره میاد، یِکَم دیگه بمون باید ببینه من سرم رو پاته بازم یکی از پسرات همراته یه جمله روضه شد، روضهٔ مو به مو دست رو شونه‌ام بذار، یه یا علی بگو رو گونه جای دست اون بی‌دین بود۲ بِشکنه دستش چقدر سنگین بود *از این دستا زیاد شدتا دیدن سر عباس بالای نیزست اینقده دست بالا رفت سه ساله دیگه چشماش جایی رو ندید ای وای حسین..* خونمون اینطرفه کجا میری بیا بیا چیزی تا خونه نمونده جون بابا راه بیا دیگه داریم میرسیم اینقده رو خاکا نشین بذا تا گوشواره اتو جمع کنم از روی زمین فضه داره با ناله هاش آتیش به جونم میزنه هر کی با هر چی دستشه مادر ما رو میزنه قُنفُذ از راه... همان لحظه که آمد میزد تازه میکرد نفس را و مجدد میزد ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•برای آینه بودن..‌‌. علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد ●━━━━━━─────── یاد وصیت حرف مادرش افتاد،از مدینه که می خواستن برن همه قافله حرکت کرد یه مرتبه ابی عبدالله نگاه کرد دید خانم ام البنین جلو دروازه ی مدینه ایستاده یه نگاه به ابوالفضل‌ کرد گفت :عباسم! مگه با مادرت خدا حافظی نکردی؟ گفت: چرا آقا جان! گفت چطور مگه؟ گفت نگاه کن ببین اومده جلو دروازه شهر برو برس به مادرت ببین امرش چیه ..رفت قمر بنی هاشم خانم ام البنین گفت: عباسم! داداشات هم صدا بزن ..مرحوم ربّانی تو ستاره‌ی درخشان مدینه این جوری نقل می کنه: میگه داداش های عباس هم اومدن دور مادر چهار تا شیر نر حلقه زدن دستهاشونو گرفت تو دست خودش گفت دارید از مدینه میرید منِ مادر به گردن شما حق دارم یا نه ؟ گفت :اون آقا رو ببینید حسین رو نشون داد. اون آقا رو میبینید؟ آره مادر شماها به دنیا اومدید دورش بگردید میخوام با حسین برید مبادا بی حسین برگردید. وصیت من اینه تا نفس دارید دورش بگردید. نمیخوام تا زنده اید یه تار مو از سرش کم بشه ..دونه دونشون انتخاب شدن خصوصاً عباس.... برای آینه بودن که انتخاب شدم چو ماه مَطلع الاَنوار آفتاب شدم مرا هر آینه ذُخرُ الحسین می خواندند *تو صفین مگه نبود نقاب بست رفت وسط میدان جوری لشکر رو تارو مار کرد چهارده ساله بود همه موندن این نوجوون کیه امیرالمومنین فرستاده وسط میدون؟! صدا زدبه یکی از یارانش برید برش گردونید..حضرت دستور داد برو تو خیمه استراحت کن...یاران گفتن آقا میذاشتید بجنگه حضرت فرمود نه ! "هذاذُخرالحُسین" این ذخیره کربلای حسینمه..* مرا هر آینه ذُخرُ الحُسین می خواندند دعای فاطمه بودم که مستجاب شدم *روضه ابوالفضل محاله با آرامش خونده بشه دلیلشم خود کربلاست ابی عبدالله گریه زیاد کرده.. کربلا کنار قاسم "وَ رَفَعَ صُوتَهُ بِالبُکاء" بلند گریه کرد. کنار علی اکبر " و َبکی بُکاءً عالیاً"بلند گریه کرد. اما کنار ابوالفضل گریه نکرد نوشتن وَصَرخ الحسین صَرخه بالاتر از ضجه است صَرخه یعنی داد زدن...* امان که مشک تهی آبروی من را ریخت من از خجالت لبهای تشنه آب شدم چقدر نیزه ی تشنه به جان من افتاد که جرعه جرعه پر از زخمِ بی حساب شدم *بدنهای مختلفی رو ابی عبدالله دید دیگه بالاتر از ارباً اربا نبود..تو‌مقتل فقط یه جمله هست..خبر داری فقط دستهاش رو نزدن؟ خبر داری دوتا پاهاش رو قطع کردن؟ خبر داری اینقدر تیر زدن دیگه جا تو بدنش نبود..؟ به جای دست بریده دو بال سهمم شد پناه روسری و خیمه و حجاب شدم دلم شکست سرم را به حرمله دادن که مزدِ ذبحِ علی، کودک رباب شدم *ابی عبدالله اومد بالاسرش نوشتن آروم نشست بالا سرش دو دستی سر رو جمع کرد آروم تیر رو در آورد..دید چشم سالم داره اشک میریزه. اشک رو با پرِ شالش پاک‌ کرد..چرا داری گریه می کنی؟گفت: برادر گریه ام برای شماست الان شما سر منو از رو‌ خاک برداشتی اما یک ساعت دیگه کی میخواد سر آقای من رو برداره؟.... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ شکستنت کمرم را شکست یا سقا برخیزو حال پریشان من ببین حسبن ..... تا شكستي همه جايِ تن ِ من تير كشيد تو بگو پشت و پناهم كمرم را چه كنم؟ نيمه ي جانِ من از داغ پسر رفت ز دست نيمه جانيست و اين مختصرم را چه كنم؟ .👇
1. دشتی 1387.mp3
3.55M
با دشتی شروع میکنند اما در ادامه وارد دستگاه شور میشوند ، خصوصا اون شعر : بعد از تو ای ماه مدینه ... که سبک گل پونه هاست ... جانسوز_حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و سلام الله علیها _ ویژه شب جمعه _سید مهدی میرداماد 🍂 اخی .... الا مادر به قربون جمالت اخ رخ چون بدر و ابروی هلالت آخ ... آخ ... شنیدم کام عطشان جان سپردی گل ام البنین شیرم حلالت .... ای حسین ..... گل ام البنین شیرم حلالت .... 2 🍂 شد آسمانم بی ستاره سوغاتی زینب شده یک مشک پاره .... *زینب برا ام البنین سوغاتی آورده ... سوغاتی زینب شده یک مشک پاره .... آمد شب دلگیری من ... ( ای دریغا )2 رفته عصای پیری من ... ( ای دریغا ) 2 بعد از تو ای ماه مدینه من ماندم و شرم از سکینه ..... 2 در خواب دیدم (عباسم خواب دیدم،ان شاالله درست نباشه) در خواب دیدم در منایی ...(پیش زهرا)2 دیدم سوار نیزه هایی ... ( پیش زهرا ) 2 حسین ..... 🍂 کربلا بگو حسین ..... مدینه بگو حسین ..... شفای مریض ها بگو حسین ..... فرج امام زمان(عج) بگو حسین ..... به ابوالفضل (ع) یا الله ....
امام حسین ع
#سفره_شب_پنجم_1401 شب پنجم سفره حضرت ام‌البنین علیهاالسلام (گریز به روضه ی امام سجاد علیه السلام)
. و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── *امام معصوم زمان ام البنین امام سجاد علیه السلامه بعد کربلا، دیدید بعضی روزای خاص جمع میشن میرن دیدن بزرگی تو مناسبتها، مدینه هم اینطور بود جمع میشدند میرفتند در خونه امام سجاد،عیدی بود، مناسبتی بود.. عبیدالله فرزند عباس ابن علی اومد پیش مادربزرگ، گفت مادربزرگ عید هست میخوام برم محضر امام سجاد یه لباسی به من بده درشان جلسه باشه.. نوشتند خانم ام البنین لباس عباس رو نگه داشته بود، لباس نویی بود. اون لباس رو تن آقازاده کرد.آقا زاده وارد مجلس شد امام سجاد تا قامت عبیدالله رو دید آنقدر گریه کرد..گفتند: یابن رسول الله چرا اینقدر گریه می کنید؟ فرمود: لباس باباش رو تنش کردند..* غم‌ ِدل ام بنینه غمت روضهٔ بازه چهره ی درهمت خیلی عوض‌ شدی عزیز دلم منو حلال کن‌ که اگه نشناختمت *روز اول فاطمیات وارد مدینه شدندجمع شدن سادات شروع کردن گریه کردن..نقل میگه وارد مدینه شدن زینب کبری سلام الله علیها برای تسلیت رفت منزل خانم ام البنین. دسته عزا راه افتاد رفتند برای عرض تسلیت. عرض تسلیتها که تمام شد حالا زینب خودش مجلس گرفته..اولین روزه وارد مدینه شدن. سادات وارد خانه ی زینب کبری شدن برای عرض تسلیت..همه داخل گریه می کردن.. یه وقت دیدند از پشت دیوار یکی داره ناله میزنه سر به دیوار گذاشته گریه میکنه.. گفتند زیینب جان یکی پشت دیواره هر چی اصرار کردیم داخل خانه نمیاد. زینب کبری اومد بیرون دید خانم ام البنین سر به دیوار گذاشته، مادر جان بیا داخل.. میگفت نه امروز، روز ساداته روز فاطمیاته..من فردا میام من کنیز این خانواده ام.. اجازه بدین همین پشت در گریه کنم. بغلش کرد مادر و... حالا ام البنین شروع کرد گفت: زینب جان ! غمِ دل امّ بنینه غمت روضه ی بازه چهره ی درهمت خیلی عوض شدی عزیز دلم منو حلال کن اگه نشناختمت اشک غریبی توی چشمام نشست مثل سر تو پشت من هم شکست زینبم بیا بگو دروغه اینکه میگن حرمله دستاتو بست گفت حقیقته انگاری خواب نبودم ناراحتم پیش رباب نبودم بدجوری آبرو ریزی کرده شمر کاشکی من از بنی کِلاب نبودم *زینب جان شنیدم برای عباسم امان نامه آوردند..* آسمونم رو بی قمر کی دیده پروانه رو بدون پر کی دیده ام بنین بهم نگن حق دارن ام بنین بی پسر کی دیده سراغتو‌ از این و اون می گیرم جونی ندارم‌ ولی جون می گیرم حالا که‌ مادر نداره حسینم خودم میام براش زبون میگیرم *وقتی بشیر روبروش قرار گرفت گفت: خانم‌ جعفرتو کشتند.. فرمود: "اخبرنی عن الحسین" از حسینم چه خبر؟ دونه دونه رو اسم برد. گفت: الان بگم عباس خانم جون میده..خانم عباستم کشتند گفت:بسه اسم بچه هامو نبر همه کس و کارم اولادم وهر چی تو آسمون و زمینه فدای حسین...حسینم‌ کجاست؟ گفت: "قُتل الحسین" حسینتم کشتند.. نشست روی زمین هی به سینه می زد مادر برات بمیره.* گفتی تموم دشت رو دشمن گرفت تک تک بچه هامو از من گرفت زینب من بگو کی اومد آخر سر حسین روی به دامن گرفت؟ گفت مردم شهر سر به سرم نذارید زخم زبون رو جگرم نذارید تموم زندگیم فدا حسینه گریه امو پای پسرم نذارید غمم ربابه که به غم اسیره طفل خیالیشو رو دست می گیره شبا هی از خواب میپره و میگه آبش بدید آبش ندید میمیره سقای دشت کربلا دلواپسم کردی یک خیمه گاه چشم انتظارن برنمی گردی غصه نخور عیبی نداره زده رقیه قید آب و خودم جوابشونو میدم نخور تو غصه ی رباب و «ای وای علمدارم اباالفضل» *اومد زینب رو بغل کرد گفت: زینب جان زنای مدینه چی دارن میگن ،میگن زینب گفته کربلا به فرق عباسم عمود آهنین زدند. خودشو انداخت بغل ام البنین گفت مادر حق داری قبول نکنی عباس بچه شیر علی بود اما یه چیز بگم اول دستاشو بریدند بعد عمود زدند... «ای حسین»* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇