eitaa logo
امام حسین ع
27.4هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. لحظهٔ افطار با نوشیدن یک جرعه آب تار و پودم شد به یادت غرق آتش یا حسین روزه داریم و بر روز نهم حساسیم از سحر تا دم افطار، به یاد عطش عباسیم ......... . سحر هشتم ماه است....الهی بعلی دل من غرق گناه است....الهی بعلی.... .
. مناجات خوانی 📆 پنج شنبه ۱۰ فروردین ماه ۱۴۰۲ 🔷 با مداحی: 👈  کربلایی 🔊 بخش اول | مثل من حال کسی، حال اف باری نیست 🔊 بخش دوم قرائت دعای کمیل 🔊 بخش سوم | میدونی چی مادرم میخواد 👇👇👇
سید رضا نریمانی4_5850488830091595781.mp3
زمان: حجم: 46.29M
🎤 ۱۴۰۲ مثل من حال کسی حال اسف باری نیست غرق بیچارگی ام چاره بجز زاری نیست قلم عفو بکش روی خطایم بگذر گرچه همچون من آلوده خطاکاری نیست غم من را تو فقط میخوری ای رب کریم مهربان تر ز تو بر بنده که غمخواری نیست پرده انداخته‌ ای روی گناهانم باز تا بفهمند همه مثل تو ستاری نیست خواستی چوب بزن خواستی از من بگذر تابع خواسته ات هستم و اصراری نیست بعلی بعلی بعلی العفو به همان کس که جز او حیدر کراری نیست باز گفتم علی و مست شدم طوری که در سرم تا به ابد میل به هوشیاری نیست راز زیبایی ایوانِ طلا ، ذکر علی است بخدا جذبه ی ایوان به طلاکاری نیست به ضریح تو زدم بوسه و فریاد زدم عطر انگور تو در دکه ی عطاری نیست هر چه بر من رسد از دوست یقیناً نیکوست شک ندارم که به غیر تو مرا یاری نیست بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم تا گرفتار تو ام حرف گرفتاری نیست روزه اش روزه ی مقبول نباشد هر کس یاد لبهای حسینت دم افطاری نیست پسرش را به روی دست گرفت و فرمود طفل را با کسی اصلا سر پیکاری نیست شیرخواره ست دو سه قطره به او آب دهید تازه شش ماهه شده طفل دهان داری نیست حرمله خیر نبینی جگرم می سوزد مثل داغ علی اصغر غم دشواری نیست پدر و مادر و فرزند به یک تیر زدی تا که دیدی علم افتاده علمداری نیست سه سر تیرِ سه پر از سه طرف بیرون است با چنین وضع مرا فرصت دلداری نیست گردنی مانده مگر تا که نیفتد سر او بازویم را بکشم هیچ نگه داری نیست چه کنم هر چه کنم باز پرش میفتد بازویم را بکشم زود سرش میفتد .
. گنهکارم!گرفتارم! پریشانم!پشیمانم تو می دانی! نه سر مانده! نه سامانم! پشیمانم قبول است این که بد کردم،خزانم خسته ام زردم کویرم تشنه ام دردم،بیابانم پشیمانم اگر گردن کشی کردم،همه بود از سرِ جهلم کنون بنگر شبیهِ بید لرزانم پشیمانم از اینکه زیر قولم می زنم باید ببخشی تو از این که پای عهد خود نمی مانم پشیمانم شنیدم شرط توبه نم نم اشک است پس امشب شهادت می دهد باران چشمانم پشیمانم قسم به رقة جلدی، ندارم طاقت دوزح میان آتش قهرت نسوزانم پشیمانم همه فخرم در این عالم همین باشد “که میگوید: از اینکه رعیت و مسکین سلطانم پشیمانم؟” “به خاطرخواهی ام یارب، گناهم را ببخش امشب که من عمری غلام شاه عطشانم”پشیمانم گریز روضه جانسوز است، سکینه با خودش می گفت: از اینکه مشک دادم به عمو جانم پشیمانم... ✍ ........................ . الا مادر به قربون جمالت.. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ داره میره ام البنین از خونه ازخونه چشما همه تو ماتمش گریونه گریونه درداشو داره تو دلش میشماره واویلا داره آروم به زیر لب میخونه میخونه الا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی گل ام البنین شیرم حلالت حلالت باشه؛قربونی آقا شدی حلالت باشه؛مُقَطَّعُ الاَعضا شدی حلالت باشه؛که پسر زهرا شدی مادرت داره میمیره کجایی اباالفضل؟ هی سراغتو میگیره کجایی اباالفضل؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ چشماش مثل ابر بهار میباره میباره حالا که دیگه موعد دیداره دیداره از جنت الاعلا میان پیشوازش با گریه زهرا و زینب مادر شیرخواره شیر خواره زمین اشکش روون میشه خدایا بقیع بی روضه خون میشه خدایا به جای دختر هایی که نداره سکینه قد کمون میشه خدایا حلالش باشه؛غم از رو قلبش پا میشه حلالش باشه؛پَرِ عروجش وا میشه حلالش باشه؛که زائر زهرا میشه مادرت داره میمیره کجایی اباالفضل؟ هی سراغتو میگیره کجایی اباالفضل؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ فاطمیه سُفرَش داره جمع میشه جمع میشه ولی هنوز تو سینه ها آتیشه آتیشه به یاد اون صورت که نیلی بوده واویلا میخوام که بازم صورتم زخمی شه زخمی شه فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد به طفلی رخت ماتم در بَرَم کرد الهی بشکنه دست مغیره میون کوچه ها بی مادرم کرد باهاش دشمنم؛اونی که میزد مادرو باهاش دشمنم؛اونی که آتیش زد دَرو باهاش دشمنم؛اونی که سوزوند حیدرو نوکرت برات الهی بمیره یازهرا تا به سمت تو یه راهی بگیره یا زهرا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. اروم نمیشه ، دلِ سرگردونم باز بیقراره اخه میدونه ، غیر شرمندگی هیچ حرفی نداره اشکام میباره ، اما نه برای حاجتایِ دنیا میخوام عوض شم ، بخدا بزرگترین دردمِ اقا دنیا عوض شده یا من عوض شدم مثلِ غریبه ها تو روضت اومدم بس که از تو دور شدم دیگه حسین حس میکنم  دیگه نمیشناسی منُ هرکسی یادش بره من رو بیخیال اما تو یادت نره این سینه زنُ بند دوم تو اسمونا ، شنیدم  هرکسی یه ستاره داره تو اسمونم ، کی میتونه غیر تو باشه ستاره جز تو حسینم  ، کی میتونه به دلِ همه بشینه ای اسمونا ، بهترین ستاره ی من  رو زمینِ ای سرنوشتِ من باغ و بهشتِ من تقدیرِ خوبِ پیشونی نوشتِ من اسمونِ هفتمِ خدا حسین زیارتگاهِ انبیاء حسین قبلگاهِ همه عاشقا حسین دارالشِفایِ کربلا حسین بند سوم میخوام نخونم ، روضه ی تیر سه شعبه و نگاهِ شرمنده ای که ، مثلِ زخمِ روی پیشونیِ ماهِ افتاد علمدار ، قامتِ سردارِ حرم خمیده با چشم خونی ، عمودِ خیمه ی عباسُ کشیده نظم خیمه ریخت بهم ای علمدارِ حرم برگرد به خیمه ها ای امید خواهرم میدونی سکینه چشم براهته ای امیدِ دلِ خسته ی رباب برسون خودت رو به حرم فقط دیگه اینجا هیشکی نمیگه اب .👇👇👇
. 🔊 🔸مناجات خوانی ماه مبارک رمضان l شب نهم 📆 زمان: 👈  سه شنبه ۲۹ اسفند ماه ۱۴۰۲ 🔷 با نوای : 👈 حاج 🔊 | خالق مرا از اول کی آفرید بی تو؟ 🔊 دعای l فَوَعِزَّتِکَ لَوِ انْتَهَرْتَنی ما بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ 🔊 دعای l إِلَهِی إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَی مِنْکَ بِذَلِکَ 🔊 / گلچین گل من لایق جز دیدن نیست 🔊 / بدون آب بریدند حنجر او را 🔊 / میدونی چی مادرم میخواد؟ سایتو روی سرم میخواد 🔊 / حبیبم تو دنیایی که هستم آقا غربیم 🔊 / یاران چه غریبانه رفتند از این خانه 👇👇👇👇👇
. |⇦•احسن الحال یعنی... و ویژهٔ ماه مبارک رمضان اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── شد بهار و فصل زندگی آمد سال نو به ماه بندگی آمد شد به این ترانه جان ما شاد "یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ" احسن الحال یعنی :که دوا بشه دردامون احسن الحال یعنی: سال نو بیاد آقامون «یاالله.. یاالله ...» عید من بوَد شب وصال تو جان جلا بگیرد از جمال تو تا سحر بخوانمت به این اذکار "یَامُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ" احسن الحال یعنی: نوکری یوسف زهرا احسن الحال یعنی: سال نوبریم کرب و بلا «یاالله... یاالله.. » شد شب نهم دو دیده ام دریا یاد روضه های حضرت سقا یاد دست از بدن جدا گشته یاد آن لبان تشنه ی سقا "یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ" احسن الحال یعنی: زندگیم فدای ارباب احسن الحال یعنی: جون بدی رو پای اربابت «یاالله... یاالله..» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. هر قدَر غرقِ در خطا باشم باز بر گردن شما باشم بَدم اما تو دعوتم کردی تا که در بین خوب‌ها باشم چه کنم تا مرا ببخشی تو؟ باز هم شامل عطا باشم گرچه دارم کمیل می‌خوانم نکند تَحبسُ الدعا باشم؟ من زمین خورده‌ام بلندم کن دردمندم پی دوا باشم همه‌‌ی هول و ولایم از این است نکند از علی جدا باشم فاطمه را شفیع کردم تا درِ بیتُ الکرم گدا باشم شاید این آخرین کمیل من است عفو کن تا که با خدا باشم ماه ذی الحجه است روزی کن نجفِ شاه لا فَتی باشم خودت اصلا بگو از این درگاه گر برانی مرا کجا باشم؟ بگذر از من دعا بکن تا من محضرت در برو بیا باشم این شب جمعه آرزو کردم اربعین باهات کربلا باشم کربلا گفتم و دلم لَک زد محضر شاهِ سرجدا باشم کاش می‌شد که عصر عاشورا با تو در زیر نعل‌ها باشم حق بده تا همیشه گریه‌کنِ روضه‌ی حضرت رضا باشم بین گودال مرثیه‌خوانِ بعضَ العزیزنا باشم چه بلایی سر حرم آمد حق بده یاد بچه‌ها باشم تا سرت را زِ تن جدا کردند با نوامیس تو چه‌ها کردند! ............ من آمدم اما تو قطعاً دعوتم کردی از این جهنم ها مقیم جنتم کردی در اوج فقر بندگی با ثروتم کردی با بندگان خوب خود هم صحبتم کردی مثل کویر خشک حالا خیس بارانم ممنونم از تو همدم شب زنده دارانم قدم ز بار جرم و غفلت گرچه خم باشد با این همه نزد تو بنده محترم باشد عصیان من هر قدر باشد باز کم باشد مانند قطره پیش دریای کرم باشد گرچه سرافکندم سرم را باز بالا کن دریای بخشش باز هم بر من بغل وا کن درگیر عفو خویش کن ذهن مُشَوش را از من قبول از لطف کن این آه دلکش را از خوفِ ارزانی به من کن حالت غش را این پوست نازک ندارد تاب آتش را اِرحم به این سرکش که غرق ضعف تن بوده او را مسوزان بر حسینت سینه زن بوده آلوده دامان را کنار پاک جا دادی فیض سحر دادی و شوق ربنا دادی ناچیز بودم بعد توبه تو بها دادی گاهی نجف دادی و گاهی کربلا دادی حالا ز نور عشق قلبی منجلی دارم من را مسوزان در دلم عشق علی دارم منرا مسوزان حق یار قد کمان او دورم ز آتش کن بِبَر ذیل امان او بسپار کارم را به دست مهربان او بگذر ز من که دوستم با دوستان او غمگینم اما این شعف را دوست می دارم گر چه بدم شاه نجف را دوست می دارم بگذر ز من حالا که من یاد علی هستم حر خطا کارم که آزاد علی هستم گرم مناجات تو با ناد علی هستم فررند زهرا عبد اولاد علی هستم بگذر ز من حالا که من مست ابالفضلم عمریست که ریزه خور دست ابالفضلم شبهای پایانی سال است و من اینجایم بنویس یک کرببلا نه، کربلاهایم لب تشنه ی یک کاسه ی آب گوارایم دنبال نان نه ، در پی چشمان سقایم تا که نگیرد دستمان دامان نخواهم رفت تا چشم آقا را نبینم من نخواهم رفت مجنون عباسم همان که نوکر شاه هست زیبا جوانی که رخش زیباتر از ماه است آن که حسینش را ز جان یار و هوا خواه است آن پهلوانی که تماماً غیرت الله است آن که قد ارباب از داغش دو تا گردید زد در شریعه زائر خیرالنسا گردید هر چه از این روضه بگویم باز کم باشد وای از علمداری که یک دم بی علم باشد فکرش دلش معطوف به اهل حرم باشد بی دست هم باشد به چشمش تیر هم باشد دیگر طَبَق لازم برای چیدن گل نیست افتادنش حتمی است وقتی که تعادل نیست فکر سکینه بود زیر تیر باران هم با آب مشکش ،ریخت از چشمان گریان هم زهرا برای او بغل وا کرد میدان هم طوری عمود آمد حتی نیزه گردان هم مجبور شد بر نیزه از پهلو سرش را زد تا چشم خود را بست دشمن خواهرش را زد به .
. 🔊 🔸 نجوای بندگی ـ محفل مناجات خوانی ماه مبارک رمضان - 📆 یک‌شنبه ۱۹ اسفند ماه ۱۴۰۳ 🔷 حاج 🔊 بخش اول زندگی با آیه ها 🔊 بخش دوم l بگذر ز جرم بنده ای کز دوستداران علیست 🔊 بخش سوم |وَ مَا أَنَا يَا رَبِّ وَ مَا خَطَرِي هَبْنِي بِفَضْلِكَ 🔊 بخش چهارم l گریه زیاد کردم روضه زیاد خوندم 🔊 بخش پنجم | وَ إنْ كُنّا غِیرُ مُستوجِبینِ لِرَحمَتِكْ 🔊 بخش ششم | خودم این زندگی رو برا خودم ساختم .👇👇👇👇👇👇
. 🎙 از 🗓 در ۱۴۰۳ 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (عج) دلم کاری به آب‌وگل ندارد تورا دارد؛ دگر مشکل ندارد به دریای غمت دل‌بستم از آن که این دریای غم ساحل ندارد وجودم بی‌تو باشد چون درختی که هیزم دارد و حاصل ندارد قبول درگه خود کن کسی را که غیر از اشک ناقابل، ندارد بدم امّا گرفتار تو هستم مگر هرکس‌که بد شد، دل ندارد دلی دارم که در این هفت‌اقلیم به‌جز خاک درت، منزل ندارد برم حسرت به زخم آن شهیدی که جز تیر غمت، قاتل ندارد به‌جز تو ای کرم‌بخش کریمان کریمی این‌همه سائل ندارد دل میثم، هماره محفل توست دو عالم، این‌چنین محفل ندارد .
. 🎙 از 🗓 در ۱۴۰۳ 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (س) خدایا! شرح غم‌خواندن چه سخت است ز داغ لاله، افسردن چه سخت است اگر تیری درون چشم باشد نمی‌دانی زمین‌خوردن، چه سخت است نمی‌دانی که با چشمان خونین جمال فاطمه دیدن، چه سخت است کنار علقمه با مشک خالی ببین شرمنده‌گردیدن، چه سخت است نمی‌دانی که با دست بریده ز پشت اسب افتادن، چه سخت است .👇
. |⇦•هر گرفتاری سراغ... و توسل به علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی ●━━━━━━─────── هرگرفتاری سراغ آستانش راگرفت رزق وروزی تمام خاندانش را گرفت خوش بحال سائلی که سائل عباس شد خوش بحال آنکه از عباس نانش را گرفت *آی باشووا دولانیم آقا...آذریا خیلی رو اباالفضل حساسندخیلی ارادت دارند به آقا..اصلا معتقدند مُهر عاشقی اباالفضل تو پیشونی آذریا خورده...امشب بگو آی پسرام البنین ما همه دیوونه اتیم تو رو به مادرت امشب دست ما رو بگیر ول نکن اباالفضل... سائل اومد درخونه ی عباس رو زد مادرش ام البنین در رو باز کرد. گفت :خانم! من اومدم گدایی کنم هر سال یه آقایی بهم رزق میداد.دیدن ام البنین اومد داخل خونه در رو بست. شروع کرد گریه کردن.کنیزا رو صدا کرد گفت دیتش رو‌پر کنید بره هرچی دارین بدین عباس من دست گداها رو خوب پر می کرد. در و نیمه باز کردن هرچی داشتن دادن ازبین در دادن.گفت اینا چیه به من میدید؟فکر کردید من فقط برا سیم وزر میومدم در خونه اش رو میزدم من این همه راه اومدم او در باز کنه من چشماش رو ببینم.. من گدای دستاش بودم، من دیوونه ی چشماش بودم، دیدن صدای ام البنین بلند شد...آی گدا برو برو.. بچه امو چشم زدن چشماشو که تیر زدن. دستاشم که بریدن...* آی روز محشر دستهایش دستگیری میکنند دست خود را داد دست دوستانش را گرفت هیچکس اندازه عباس شرمنده نشد کربلا بدجور از او امتحانش را گرفت *مرحوم مازندرانی مینویسه... با هر امیدی بود میگفت مشکو می برم‌ هرطوری بود. چشماش و زدن، دستاش و زدن چشمش میگفت هرطور هست فقط ببرم.. اما لحظه ای که تیر به مشکش خورد.. مرحوم‌ مازندرانی اینو‌ مینویسه...‏"فَوَقَفَ العباس متحیرا"  دیدند عباس متحیر شده خودش اسب رو هی کرد سمت علقمه.. یعنی برو آبروم رفت فقط صدا می زد.. "اخاک ادرک اخاک" قیامتی شده کنار علقمه فاطمه اومده برید کنار همه الهی! عباست بمیره مادر نیزه به پهلوهات نگیره مادر شرمنده ام و از شرم خونی شده اشکم مادر حلالم کن که پاره شده مشکم *کاش مدینه ام‌همه کنار میرفتن..کنار نرفتند چهل نفربا هم اومدن.نوشت معاویه هنوز صدا نفس کشیدن فاطمه را می شنیدم ..اما چنان لگد زد به در زدم....* «وای مادرم وای مادرم» *گفت مادر کجا اومدی این همه مرداینجان چهار هزار تیرانداز اینجاست.عباس عجب حرفی میگی ...* می زد مرا مغیره و یک کس به او نگفت زن را کسی مقابل چشم شوهر نمی زند حالا که اومدی مادر قد کمون حسین داره میاد یه کم دیگه بمون باید ببینه من سرم رو پاته بازم یکی از پسرات همراته *من اینجا مراقبتم مادر..یه پسر دیگه اش تو‌ کوچه میگفت: ..* ایستادم به روی پنجه ی پا اما حیف دستش از روی سرم ردشد و بر مادر خورد در عالم رویا به امام زمان گفتند چرا صورت شما شاد نیست؟ فرمودن بعد بیت الاحزان مادر ما، شادی ندیدیم اصلا.. حالا که روضه شد روضه ی مو به مو دست رو شونم بذار یه یا علی بگو رو گونه جای دست اون بی دین بود بشکنه دست او چقدر سنگین بود ما رو تا آخر عمر بغل کن حسین ما رو برای خودت سوا کن حسین «حسین حسین حسین..» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇