eitaa logo
امام حسین ع
18.4هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ماه مبارک رمضان و ای کاش شود زمزمه هایم مَرضی عرشی شوم آخر عاقبت چون " اَرضی" ماهِ تو رسید و از تو می خواهم تا... شوری بدهی به ناله هایم قرضی هر چند گنهکارم و آلوده ولی هرگز به عذاب تو ندارم فرضی بر فرض که من مجرم و خاطی هستم بخشندگیِ تو که ندارد مرزی حالا که شدم در حرم دل مهمان رَدَّم نکن و نگو برو تو هَرزی من بنده یِ ناقابلم امّا یارب تو بیشتر از خیال من می اَرزی @emame3vom
. . شادم که در حریم تو افتاده بار من با علیه السلام من بی دل آمدم که تو دلدار من شوی غمدیده آمدم که تو غمخوار من شوی شادم که در حریم تو افتاده بار من آیا شود ز لطف خریدار من شوی خودرا ز راه دور کشاندم به کوی تو دلخسته آمدم که مددکار من شوی هر طور راحتی ، بزن ، اما نمی روم این بار آمدم که فقط یار من شوی من ورشکسته گنهم می شود؟ شبی یوسف شوی و گرمی بازار من شوی عمرم به باد رفته به داد دلم برس من آمدم که مونس من یار من شوی آقاییم همیشه ز سلطانی شماست یک عمر نوکرم که تو سالار من شوی خوانم میان صحن تو تا روضه ی حسین گویا که از وفا تو گرفتار من شوی پیچیده باز در حرم تو صدای من دست شماست روزی کرب و بلای من
. شب یلدایم اگر با تو سپر شد یلداست یا اگر این شب من با تو سحر شد یلداست ما که عمری زده ایم دم زِ فراق تو اگر بعد از این شامِ سیَه خَتمِ سفر شد یلداست ما که خود چِله نشین تو شدیم آقاجان این شب چِله اگر از تو خبر شد یلداست شب نشینی و کنار دِگران خوب ولی با تو و عشقِ تو گر جمله به سر شد یلداست ای خدایِ کرم و جود و مُحبت مهدی(عج) از کرم، بر من اگر از تو نظر شد یلداست همچنان آلِ علی در خطر تهدیداند آن دَمی که زِ شما دفع خطر شد یلداست چون شهیدان تو ای شَهدِ شهادت نوشان سینه ام گر به دفاع از تو سپر شد یلداست حرف آخر اگر این چشم من ای صاحبِ اشک امشبی بَهرِ غَمِ جَد تو تَر شد یلداست
. ای ز دست و سینه و بازوی تو حیدر خجل هم غلاف تیغ ، هم مسمار در ، هم در خجل با غروب آفتاب طلعت نورانیت گشته ام سر تا قدم از روی پیغمبر خجل هم صدف بشکست ، هم دردانه ات از دست رفت سوختم بهر صدف ، گردیدم از گوهر خجل همسرم را پیش چشم دخترم زینب زدند مردم از بس گشتم از آن نازنین دختر خجل گاه گاهی مرد خجلت میکشد از همسرش مثل من ، هرگز نگردد مردی از همسر خجل همسرم با چادر خاکی به خانه بازگشت از حسن گردیده ام تا دامن محشر خجل خواست زینب را بغل گیرد ولی ممکن نشد مادر از دختر خجل شد ، دختر از مادر خجل باغ را آتش زدند و مثل من هرگز نشد باغبان از غنچه و از لاله ی پرپر خجل بانگ یا فضه خزینی تا به گوش خود شنید از کنیز خویش هم ، شد فاتح خبیر خجل نظم "میثم" شعله زد بر جان اولاد علی تا لب کوثر بود از ساقی کوثر خجل -غلامرضا - سازگار سلام الله علیها مادر  ساداتِ  عالم   ،   مادرِ   ما میشود مادری که با نگاهش قطره ، دریا میشود برنبوّت _ بر امامت _ بر محبّان ، مادر است  دُختِ  امُّ المومنین ، اُمِّ اَبیها میشود! احترام فاطمه امرِ خداوند ست و بس پیشِ پایش مصطفی از جای خود پا میشود عالمی در مَدحِ پیغمبر فنای مطلق است مدحتِ او بهر زهرایش "فداها" می شود! میرسد دریا به دریا ، از همین پیداست که سینه ی حیدر محلِ  مِهرِ  زهرا میشود! من که از مدحِ مقامِ خادمه اش عاجزم ... فضه اش مشکل گشای اهل دنیا میشود!! رشته ایی از چادرش حبل المتین انبیاست شان این بانو فقط محشر هویدا میشود!! هرکسی شُهره به نامی میشود در عالمین ای خوشا آنکه ، به عبدِ فاطمه نامی شود! ذکرِ زهرا _ذکرِ  مولا _ اَفضَلُ الاذکارِ من می نویسم یاعلی ، یافاطمه تا می شود! . . پُشتِ دربِ خانه _ بینِ شعله هایی آنچنان یاسِ پیغمبر چنین از ساقه اش  تا می شود زخمِ پهلو ، زخمِ گونه ، زخمِ بازو ، راستی... دردِ بینِ سینه ی  مادر  مداوا میشود ؟! بعدِ کوچه ، این جوانِ قد خمیده  ظاهراً ... با عصا از جای خود دیگر فقط پا میشود!! ۱۹ آذرماه ۱۳۹۵ - رحمانی
. بسم‌ الله الرحمن الرحیم 🌹 بر اساس متن مناجات شعبانیه وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده دارم فراری می شوم از خود به سوی تو در کشتی این ناخدا تنها خدا مانده ناجی تویی راجی منم در دست های من بی ربنا هایم فقط مشتی هوا مانده وقتی که محرومم کنی روزی نخواهم خورد باید بگیری دست من را که رها مانده پوشانده ای امروز در دنیا عیوبم را اما فَلا تَفْضَحْنیِ روز جزا مانده از تو اگر دورم ولی نزدیک شد مرگم در کوله ام تنها الهی قَدْ دَنا مانده به پایان آمد و روی لبان من وای من از فریاد لَمْ تَغْفِر لها مانده خوبی تو آمال من را بیشتر کرده است مِنْکَ رَجائی از وَلا تَقْطَع به جا مانده لَمْ تَهْدِنی؟ می خواستی رسوا اگر باشم لم تَهْدِنی؟ وقتی دلیل کربلا مانده یک عمر قَدْ اَفْنَیْتُ عُمری بی حضور تو پس فَاقْبَل عُذری که‌دلیل روضه ها مانده جرم زیادم پیش عفو تو چه ناچیزو تازه عنایات علی موسی الرضا مانده بین جهنم هم تورا فریاد خواهم زد تاثیر اشک شوق در قاموس ما مانده تنها محبت راه ترک معصیت گشته با دوستت دارم جهانی روی پا مانده ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ .
. سپیده سر زده آیا تو بر نمی گردی؟ برای دلخوشی ما تو بر نمی گردی؟ ببین که خشک شده صحن آبی چشمم تمام وسعت دریا تو بر نمی گردی؟ همیشه حسرت و تنهایی و غم و دوری شده َست قسمت من تا تو برنمی گردی ز بس که طول کشیده زمان آمدنت چه بدگمان شده دنیا تو بر نمی گردی تمام ثانیه های شب تو پرسیدند ... طلوع روشن فردا تو بر نمی گردی؟ اگر قسم بدهم بر دعای نیمه شبِ قنوت خسته ی زهرا تو برنمی گردی اگر شبی وسط روضه ام بخوانم از دودست حضرت سقّا تو بر نمی گردی نشسته ام همه ی شب به راه آمدنت سپیده سر زده حالا؛ تو بر نمیگردی؟ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 (یونس) میشود حال شیعیان بد حال از ستم های هشتم شوّال زخم این داغ کاری و سخت است وَ دهان باز میکند هر سال روضه باید از این مصیبت خواند از همان بُقعه ای که شد تخریب از جسارات و هَتکِ حرمت ها از قبوری که خاکی است و غریب چقدر غرق غربت است اینجا نه رِواقی نه صحن و ایوانی نیست گلدسته و نه گنبد هست لعنت حق به قوم سُفیانی زائری نیست در حریم بقیع سوت و کور است نیمه شب هایش نه چراغی نه شمع و نه زائر وای از این داغ و سوگ عظمایش آرزویم همین بود تنها... بنشینم میان قبرستان روضه از مادری بخوانم که... پهلویش را شکسته اند ! ... امان چشم سر را ببند و یک لحظه... برو با پای دل میان بقیع روی قبر حسن(ع) ضریح ببین و بهاری کن این خزانِ بقیع در کنار مزار اُم بَنین(س) بابُ العباس را تصوّر کن با توسل به ساقی عطشان کاسه آب خویش را پر کن نوش جان کن تو آب را یادِ... تشنه ای که سرش شده است جدا یا حُسَینی(ع) بگو برو سمتِ صحن زیبای حضرت زهرا (س) قدم آهسته از زمین بردار این مکان هست قَوس اَو اَدنی زیر لب با نوای خویش بخوان (گر نگاهی به ما کند زهرا)... بعد عرض ارادتت به بتول(س) رو بیاور به باب الاحسانش آری اینجا کرم فراوان است میشود عرش و فرش مهمانش چار گنبد چهار گلدسته یک‌ طرف صحن حضرت قاسم(ع) آن طرف باب العلم و باب کرم دور تا دور صحن ها خادم کاش میشد که چشم وا نشود و نبینم غم و غریبی را چه کنم چاره ای به غیرش نیست کاش آید همان امام هما (عج) شیعه آخر بنا کند روزی با شکوه و مجلل و زیبا در کنار همان امامی که هست از نسل حیدر و زهرا (ع) میفرستم ز راه دور سلام خدمت ساحت چهار امام و علیک السلام میخواهم نکنم بیش از این اطاله کلام ____ سروده از شاعر و مداح اهلبیت(ع) : (یونس) .
. (عج) بیا که شب ز فراق تو بی سحر مانده بیا که داغ فراق تو بر جگر مانده بیا که دیده عالم دگر ندارد تاب ز فرط گریه برای تو بی گوهر مانده الا که یوسف حسنی ز اوج هجرانت هزار حضرت یعقوب بی پسر مانده بیا که رنگ خزان دارد آرزو هامان بیا که باغ امید تو بی ثمر مانده جواب طعنه زنان را دهم به این جمله که یار و صاحب من در ره سفر مانده دل شکسته ی من هستی من زار است تمام هستی من بر سر گذر مانده شفا دهنده به زخم دل شکسته تویی بیا که ناله ی زهرا به پشت در مانده مجتبی صمدی شهاب✍ ____________ .
. شب یلدایم اگر با تو سپر شد یلداست یا اگر این شب من با تو سحر شد یلداست ما که عمری زده ایم دم زِ فراق تو اگر بعد از این شامِ سیَه خَتمِ سفر شد یلداست ما که خود چِله نشین تو شدیم آقاجان این شب چِله اگر از تو خبر شد یلداست شب نشینی و کنار دِگران خوب ولی با تو و عشقِ تو گر جمله به سر شد یلداست ای خدایِ کرم و جود و مُحبت مهدی(عج) از کرم، بر من اگر از تو نظر شد یلداست همچنان آلِ علی در خطر تهدیداند آن دَمی که زِ شما دفع خطر شد یلداست چون شهیدان تو ای شَهدِ شهادت نوشان سینه ام گر به دفاع از تو سپر شد یلداست حرف آخر اگر این چشم من ای صاحبِ اشک امشبی بَهرِ غَمِ جَد تو تَر شد یلداست ی_مهدوی .
. فاطمیه و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با این همِه‌گناه به سویِ تو آمدم آقا دوباره خانه‌یِ لطفِ تو دَر زَدَم هر چند بسته راهِ نگاهِ مرا گناه هر چند عاصی‌اَم من وُ آلوده وُ بَدَم یکبارِ دیگر آمده‌ام در حریمِ تو مهمانِ مادرت شدم آقا مَکُن رَدَم آلودگی کنار بدان درتمامِ عمر از داغِ مادَرَت به سَر وُ سینه‌اَم زدم یک عمر نامِ مادرِ غمدیده بُرده‌ام بودم برایِ او پسر آیا؟! .... مُرَدَّدَم ازخاکِ چادری که به اَفلاک می‌رسم یعنی دخیلِ رشته‌ای از حَبلِ ایزَدم مابینِ روضه رویِ دوچشمَم حساب کُن هر چند روسیاه به سویِ تو آمدم سلام_الله_علیها .
. وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده دارم فراری می شوم از خود به سوی تو در کشتی این ناخدا تنها خدا مانده ناجی تویی راجی منم در دست های من بی ربنا هایم فقط مشتی هوا مانده وقتی که محرومم کنی روزی نخواهم خورد باید بگیری دست من را که رها مانده پوشانده ای امروز در دنیا عیوبم را اما فَلا تَفْضَحْنیِ روز جزا مانده از تو اگر دورم ولی نزدیک شد مرگم در کوله ام تنها الهی قَدْ دَنا مانده شعبان به پایان آمد و روی لبان من وای من از فریاد لَمْ تَغْفِر لها مانده خوبی تو آمال من را بیشتر کرده است مِنْکَ رَجائی از وَلا تَقْطَع به جا مانده لَمْ تَهْدِنی؟ می خواستی رسوا اگر باشم لم تَهْدِنی؟ وقتی دلیل کربلا مانده یک عمر قَدْ اَفْنَیْتُ عُمری بی حضور تو پس فَاقْبَل عُذری که‌دلیل روضه ها مانده جرم زیادم پیش عفو تو چه ناچیزو تازه عنایات علی موسی الرضا مانده بین جهنم هم تورا فریاد خواهم زد تاثیر اشک شوق در قاموس ما مانده تنها محبت راه ترک معصیت گشته با دوستت دارم جهانی روی پا مانده .
. آخرِ ماهِ رمضان و روضه‌یِ کربلا آخرِ ماه ... اوّلِ راهم ... خجالت می‌کشم باز حالِ توبه می‌خواهم خجالت می‌کشم روسیـاه و بینـوایم یا اِلـهی أَلاَمـان سربه‌راهم نَه..تـَهِ چاهم خجالت می‌کشم دیگـری این مـاه را همـراه با اَللّه بود من فقـط همراه با آهـم خجالت می‌کشم وقـتِ توبه ذکـرِ من شد یااِلهی بِاالحسین بیشتر شرمنده‌یِ شاهم خجالت می‌کشم او زمین خورده که من برخیزم از رویِ زمین نوکری بد ...بینِ درگاهم خجالت می‌کشم تشنگی را درک کردم مثل سقّایش ولی... دور از شخـصیتِ ماهـم خجالت می‌کشم در کنارِ علقمه افتاد و بعد از آن شدند همسفر یارب که‌ها باهم!! خجالت می‌کشم دستِ ناموسِ علی بسته شد و سیلی زدند ندبه‌خوان باعصمةُ‌اللّهم خجالت می‌کشم .
. علیه السلام و بعد از دو ماه خانه‌خرابم نکن حسین بد بوده‌ام ولی تو عِتابم نکن حسین حالا که پا به خانه‌یِ عشقت گذاشتم مابینِ عاشقان تو خرابم نکن حسین قلبم شبیهِ شمع شد و پایِ روضه سوخت جایی به غیرِ روضه مُذابم نکن حسین صـد بار آبرویِ غـلامت خریده‌ای جایی نگو چه کردم و آبم نکن حسین صحرایِ محشر است همه آبروبَرَند تو آبرو بخر... تو جـوابم نکن حسین جـز تو تمـَلـُّق اَحـَدی را نمی‌کنم هیچم ولی تو هیچ حسابم نکن حسین من با دعایِ خیرِ شما پا گرفته‌ام هرچند مُجرمم تو عِقابم نکن حسین زیبـاترین حـکایتِ دنیا و آخرت غائب که آمد اهلِ غِیابم نکن حسین .
. و حضرت عبّاس علیه السلام گنهکارم ولی این شد شعارم اباالفضلی خدا را دوست دارم اباالفضلی امیدم؛ رحمتِ اوست اگر چه مجرم وُ خاطی وُ زارم اباالفضلی شدم دلبسته‌یِ او گرفتارِ نگاهِ لطفِ یارم اباالفضلی خدایم مهربان است به فضل و مغفرت اُمّیدوارم اباالفضلی دو دستم را گرفته به احسانِ حریمِ او دچارم اباالفضلی گرفتارِ حسینم گرفتاریِ دلبر افتخارم اباالفضلی به راهِ یار چشمَم خدا را شکر من چشم‌انتظارم اباالفضلی تو عفوم کُن خدایا که جز عفوِ تو اُمّیدی ندارم   علیه_السلام .
. مناجات چشمه ی نور همین اشک روانم باشد ذکر العفو الهی به زبانم باشد آنچه که شب به شب از عمر گدایت رفته فرصت عاشقی در رمضانم باشد من ضرر کرده ام و فصل جوانی طی شد ناله ی هر شبم از درد و زیانم باشد اینهمه بار گناهم که به دوشم دارم علت خستگی و قد کمانم باشد مرده بودم که مرا ذکر حسین احیا کرد اشک روضه بخدا قوت جانم باشد همه ی زندگیم نوکری ارباب است گریه بر حضرت دلدار نشانم باشد کی بدل واهمه از درد و بلاها دارم؟! مجلس روضه ی او کهف امانم باشد از اذانی که علی نیست در آن بیزارم نام زیبای علی اصل اذانم باشد سینه ی من شده ایوان طلای حیدر (یا علی حق مددی) هر ضربانم باشد حیدری تر زحسین نیست خودش فرموده: که علی نام تمام پسرانم باشد روضه میخواند کنار بدنی صدپاره اینکه افتاده زمین روح و روانم باشد کربلا پر شده از بوی علی واویلا قطعه قطعه همه جا جسم جوانم باشد .
. سائل شدن پیش شما خیلی می ارزد در این حرم دست دعا خیلی می ارزد از هیبت سلطانی ات لالم دوباره این گریه های بیصدا خیلی می ارزد آهم رسیده تا ضریحت جای دستم آهِ  منِ بی دست و پا خیلی می ارزد حاجت بهانه شد که با تو خو بگیرم ازین جهت درد و بلا خیلی می ارزد بین شلوغی حرم ، خلوت گزیدن باربنا یا ربنا  خیلی می ارزد سلطانی اما همنشینی با گداها فقر و نداری های ما خیلی می ارزد زانو زدن خیره شدن ، شب تا سحرها در محضر گنبد طلا خیلی می ارزد عطرجنان می آید از صحن و سرایت عطر نفس های صبا خیلی می ارزد حتی عبور از صحن تو باشد زیارت پس سر زدن دراین سرا خیلی می ارزد یکبار می آیم حرم ،  آقا به جایش گفتی که می آیی سه جا خیلی می ارزد سرمایه ام روز جزا تنها شما یید عشق شما روز جزا خیلی می ارزد رزق زیارت دست تو بوده همیشه از دست تو یک کربلا خیلی می ارزد ✍ .
. السلام علیکِ یا ام‌الائمه و النُجَباء : ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تمام عشق فقط نام توست بی‌بی جان کلام عشق فقط نام توست بی‌بی جان قسم به عصمت ‌و پاکی ‌وجود بی‌حدت قوام عشق فقط نام توست بی‌بی جان قسم به درد دلت در غریبی حیدر مرام عشق فقط نام توست بی‌بی جان قسم به رزم تو در بین معبری باریک قیام عشق فقط نام توست بی‌بی جان قسم به دست تو بانو و ضربه‌های‌غلاف دوام عشق فقط نام توست بی‌بی جان نفس نفس زدنت اعتلای بانگ غدیر پیام عشق فقط نام توست بی‌بی جان مباد شیعه نگرید به غمگساری تو که دام عشق فقط نام توست بی‌بی جان https://eitaa.com/emame3vom/86825 .
. السلام علیک یا صاحب الزمان ➖➖➖ کل دقایق را به یادت می‌شماریم لحظه به لحظه در هوایت بی قراریم ظلم از سراپای جهان می‌جوشد انگار بی طاقت از این زخم‌های بی‌شماریم هر جمعه با ندبه، به یادت گریه کردیم در ناحیه، با روضه‌هایت اشک‌باریم با صحنه هایی که حسن در کوچه دیده ما چاره‌ای جز خون دل خوردن نداریم کی تکیه می سازی برای روضه هایش؟ کی در حسینیه کنار تو بباریم؟ ما سینه زن‌های غریب هیأت عشق ما تا قیامت از مصیبت داغداریم یک روز می آیی و ما هم در کنارت سنگ بنای مضجعش را می گذاریم ➖➖➖ .
امام حسین ع
. #مناجات_با_خدا و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها ویژۀ روزهای پایانی #ماه_شعبان به نفسِ حاج
. شعبان گذشت و حال دلم روبراه نیست در کوله بارِ زندگی ام جز گناه نیست سوگند بر حقیقتِ سِیر و سلوکِ عشق چون من در این طریق، کسی روسیاه نیست عمرم به غفلت و ضررِ معصیت گذشت کارم به غیرِ ناله و اندوه و آه نیست آخر چگونه واردِ ماهِ خدا شوم؟ بیچاره را به خانه ی محبوب، راه نیست یا رب مرا به حُرمت شاه نجف ببخش جز بیتِ رحمتِ تو مرا سرپناه نیست پرونده ام سیاه، ولی در دلم به جز عشقِ شهیدِ تشنه ی در قتلگاه نیست از راهِ دور نیزه به پهلوی او زدند رحمی به قلبِ هیچ یک از آن سپاه نیست اسفند ماه ۱۴۰۲ ............... مثنوی وداع ماه شعبان الا ماه شعبان مه با صفا ستوده تو را حضرت مصطفی خوشا هر که بُرده فیوضات تو صفا کرده با آن مناجات تو الا ماه شعبان حلالم نما بشوی این دلم را زلالم نما مناجات شعبان صفای دل است خوشا حال شخصی که او عامل است خداحافظ ای ماه ختم رسُل خداحافظ ای ماه لبریز گل چه شبها دل و دیده در راه بود امید همه نیمه ی ماه بود که شاید مه فاطمه(س) سر زند و یا تکیه بر بیت داور زند ولی باز قابل نبودیم ما به راهش که عامل نبودید ما دلم ابری و دیده ی من تَر است الا ماه شعبان دَم آخر است در اینجا گریزی به دل وا کنم ز اشکم دلم را مداوا کنم روم کربلا تا که هُو هُو زنم دوباره به مولای خود رو زنم بسوزم بنالم برای همه به یاد گل حضرت فاطمه خدایا بہ سوز و گداز حسین بحق دو رکعت نماز حسین بہ آن لحظہ ای کہ سبک بال بود سرازیر در بین گودال بود زمین و زمان شد پریشان او ھمہ ناقہ ھا دیدہ گریان او خدایا بحق علی اکبرش بہ لب ھای خشک علی اصغرش خدایا بہ عباس و تاب و تبش بحق ترکھای خشک لبش خدایا خدایا تو ما را ببخش گناھان ما را بہ مولا ببخش یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)✍ ............ . سرمایه آه و ،این همه عصیان مرا ببخش دردم گناه و توبه چو درمان مرا ببخش یاغی نیَم به حال غریبان ترحمی باز آمدم به حال پریشان مرا ببخش یک عمر گفته ام که سریع الرضا تویی امشب بحق شاه خراسان مرا ببخش با این بلا که آمده، مرگ است بیخ‌ گوش کم گوشمالی ام بده! الآن مرا ببخش شاید که عمر من به شب قدر، قَد نداد! پس در همین لیالی شعبان مرا ببخش گریه برای کشته ی بی سر سلاح ماست محض همین نوای حسین جان مرا ببخش ... زینب به ناله گفت الا یا اخا الغریب: ای مانده زیر پای ستوران مرا ببخش... با چادرم نشد که تنت را کفن کنم ای پاره پاره پیکرِ عریان، مرا ببخش ✍ .
. ای مرا دلبر و دلدار! اَجرنا مِنْ نار آمده عبد خطاکار!اجرنا من نار تا که گردیم سبک بال الهی العفو تا که باشیم سبک بار! اجرنا من نار مُذعناً معترفا آمده ام!در وا کن بدم و می کنم اقرار!اجرنا من نار با بدی ها شده ام طرد!اغثنا یارب با گناهان شده ام خار!اجرنا من نار با کلاف دل بی طاقت و بی سامانم آمدم بر سر بازار!اجرنا من نار راه کج گرچه مرا دور ز درگاهت کرد حال برگشته ام ای یار!اجرنا من نار شد شب سیزدهم یاد نجف افتادم به علی حیدر کرار! اجرنا من نار به سحرهای حرم انس گرفتم یعنی: به دم قدسی زوار! اجرنا من نار به همان مادر مظلومه و تنهایی که ماند بین در و دیوار! اجرنا من نار به سرشکی که روان گشت ز چشمانم با روضه ی داغی مسمار! اجرنا من نار به غم شام غریبان اباعبدالله که حرم گشت شرر بار!اجرنا من نار به همان طفل سه ساله که پس از غارت شد وسط شعله گرفتار! اجرنا من نار ✍ .
. ماه رمضان: بس است خواب گران، دیده باز کن ای دل خدا خدا کن و راز و نیاز کن ای دل به اشک دیده چو اسپند روی آتش باش مباش ساکت و سوز و گداز کن ای دل کریم قصد عقوبت به راحتی نکند به قصد توبه تو دستی دراز کن ای دل خود تو باعث رسوایی ات شدی یکبار قصورهای خودت را لحاظ کن ای دل خلاف روی خلاف و گناه روی گناه بیا کمی به خودت اعتراض کن ای دل! ولی همین که در این نیمه های شب اینجا نشسته ای به همه خلق ناز کن ای دل برای کرب و بلا رفتن از امام رؤوف بخواه تذکره! کسب جواز کن ای دل سپس شبیه عقیله! کنار قربانگاه تو نیز روی به سوی حجاز کن ای دل: بگو که یا نبی الله کربلا غوغاست تن حسین به خاک و سرش روی نی هاست محمدحسین مهدی پناه✍ .
. گنهکارم!گرفتارم! پریشانم!پشیمانم تو می دانی! نه سر مانده! نه سامانم! پشیمانم قبول است این که بد کردم،خزانم خسته ام زردم کویرم تشنه ام دردم،بیابانم پشیمانم اگر گردن کشی کردم،همه بود از سرِ جهلم کنون بنگر شبیهِ بید لرزانم پشیمانم از اینکه زیر قولم می زنم باید ببخشی تو از این که پای عهد خود نمی مانم پشیمانم شنیدم شرط توبه نم نم اشک است پس امشب شهادت می دهد باران چشمانم پشیمانم قسم به رقة جلدی، ندارم طاقت دوزح میان آتش قهرت نسوزانم پشیمانم همه فخرم در این عالم همین باشد “که میگوید: از اینکه رعیت و مسکین سلطانم پشیمانم؟” “به خاطرخواهی ام یارب، گناهم را ببخش امشب که من عمری غلام شاه عطشانم”پشیمانم گریز روضه جانسوز است، سکینه با خودش می گفت: از اینکه مشک دادم به عمو جانم پشیمانم... ✍ ........................ . الا مادر به قربون جمالت.. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ داره میره ام البنین از خونه ازخونه چشما همه تو ماتمش گریونه گریونه درداشو داره تو دلش میشماره واویلا داره آروم به زیر لب میخونه میخونه الا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی گل ام البنین شیرم حلالت حلالت باشه؛قربونی آقا شدی حلالت باشه؛مُقَطَّعُ الاَعضا شدی حلالت باشه؛که پسر زهرا شدی مادرت داره میمیره کجایی اباالفضل؟ هی سراغتو میگیره کجایی اباالفضل؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ چشماش مثل ابر بهار میباره میباره حالا که دیگه موعد دیداره دیداره از جنت الاعلا میان پیشوازش با گریه زهرا و زینب مادر شیرخواره شیر خواره زمین اشکش روون میشه خدایا بقیع بی روضه خون میشه خدایا به جای دختر هایی که نداره سکینه قد کمون میشه خدایا حلالش باشه؛غم از رو قلبش پا میشه حلالش باشه؛پَرِ عروجش وا میشه حلالش باشه؛که زائر زهرا میشه مادرت داره میمیره کجایی اباالفضل؟ هی سراغتو میگیره کجایی اباالفضل؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ فاطمیه سُفرَش داره جمع میشه جمع میشه ولی هنوز تو سینه ها آتیشه آتیشه به یاد اون صورت که نیلی بوده واویلا میخوام که بازم صورتم زخمی شه زخمی شه فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد به طفلی رخت ماتم در بَرَم کرد الهی بشکنه دست مغیره میون کوچه ها بی مادرم کرد باهاش دشمنم؛اونی که میزد مادرو باهاش دشمنم؛اونی که آتیش زد دَرو باهاش دشمنم؛اونی که سوزوند حیدرو نوکرت برات الهی بمیره یازهرا تا به سمت تو یه راهی بگیره یا زهرا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. عج بین عشاق تو ای دوست گرفتار منم ناز کن هر چه دلت خواست خریدار منم بعد یک عمر گدایی در خانه تو باز گم کرده ره خانه دلدار منم ای طبیبی که فقط آمدنت هست دوا پی درمان دلم باش که بیمار منم دست بردار از این غیبت جانسوز آقا بس کن این فاصله را تشنه دیدار منم منِ غفلت زده عمرم به تباهی طی شد باورم گشته در این دایره سربار منم به تو محتاج ترم از نٓفٓسٓم کاری کن بی کلاف آمده ای بر سر بازار منم آه آقا چه کنم با همه اعمال بدم روسیاهی که خودش میکند اقرار منم تو دعا کن که مگر خوب شود حال دلم آنکه آز بهر دعا هست سزاوار منم واژه ها دست به دامان شما آوردم شاعری سوخته «در حسرت دیدار» منم ......... 📋 بگیر توو دستت سر و سامونم و (عج) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بگیر توو دستت سر و سامونم و رها نکن حال پریشونم و فدات بشم فقط یه بار نگام کن منم وسط میذارم این جونم و من نمی‌خوام وصله ناجور بشم با کارام از تو اینقدر دور بشم اگه قراره که روت و نبینم بهتره از همین الان کور بشم نذار که تا ابد خجل بمونم با پای لنگم توی گِل بمونم بذار سرم رو زیر پات بذارم نذار که آرزو به دل بمونم برام همین که روضه‌خونم بسه همین که گریه‌کن بمونم بسه همین که یک بار تا میگم حسین جان مادرت از عرش بگه جونم بسه میگن که هر هفته شب جمعه‌ها روضه به پا می‌کنه توو کربلا توو قتلگاه میگه غریب مادر بمیره مادر که سرت شد جدا *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. یا قاهرالعدو یا والی الولی یا مظهرالعجائب یا مرتضی علی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هوای روی تو دارد دل هوایی و مستم ز بسکه مست و خرابم زدم پیاله شکستم ز بوی میکده تو پریده از سرم عقلم به شوق دیدن ساقی به کنج میکده هستم علی علی شده ذکرم علی علی شده وردم به غیر شاه ولایت دل از همه بگسستم قیام من علی مولا قعود من علی مولا توسلم به علی بوده هر کجا که نشستم رسیده دست گدایی من به عرش معلی از آن شبی که ضریحت رسیده بود به دستم تمام ایل و تبارم همه گدای تو بودند وَ من غلام تو آقا ز صبح روز الستم همیشه هر گره‌ای را به نام تو بگشودم همیشه با مدد از تو کتاب غصه ببست ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. من کيستم که طالب ديدار او شوم يا چيست نقد من که خريدار او شوم او يوسف عزيز و مرا دست بس تهي شرم آيدم که بر سر بازار او شوم در مصر عشق طوطي شيرين سخن منم تا طعمه جو ز لعل شکر بار او شوم او پادشاه مملکت حسن و من گدا يارب چگونه محرم اسرار او شوم ياري که در زمانه بخوبيش يار نيست هست آرزوي خام که من يار او شوم بر بوي پرسشي ز لب آن مسيح دم آن دولت از کجاست که بيمار او شوم با اينهمه فداش کنم جان خويشتن باري ز مخلصان هوادار او شوم در باغ وصل همچو مني را مجال نيست از دور بلبل گل رخسار او شوم آزادي دو کون چو از بندگي اوست خواهم که چون حسين گرفتار او شوم ✍️منصورحلاج عج 🎤 👇