eitaa logo
امام حسین ع
27.4هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. السلام علیکِ یا ام‌الائمه و النُجَباء : ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تمام عشق فقط نام توست بی‌بی جان کلام عشق فقط نام توست بی‌بی جان قسم به عصمت ‌و پاکی ‌وجود بی‌حدت قوام عشق فقط نام توست بی‌بی جان قسم به درد دلت در غریبی حیدر مرام عشق فقط نام توست بی‌بی جان قسم به رزم تو در بین معبری باریک قیام عشق فقط نام توست بی‌بی جان قسم به دست تو بانو و ضربه‌های‌غلاف دوام عشق فقط نام توست بی‌بی جان نفس نفس زدنت اعتلای بانگ غدیر پیام عشق فقط نام توست بی‌بی جان مباد شیعه نگرید به غمگساری تو که دام عشق فقط نام توست بی‌بی جان https://eitaa.com/emame3vom/86825 .
. السلام علیک یا صاحب الزمان ➖➖➖ کل دقایق را به یادت می‌شماریم لحظه به لحظه در هوایت بی قراریم ظلم از سراپای جهان می‌جوشد انگار بی طاقت از این زخم‌های بی‌شماریم هر جمعه با ندبه، به یادت گریه کردیم در ناحیه، با روضه‌هایت اشک‌باریم با صحنه هایی که حسن در کوچه دیده ما چاره‌ای جز خون دل خوردن نداریم کی تکیه می سازی برای روضه هایش؟ کی در حسینیه کنار تو بباریم؟ ما سینه زن‌های غریب هیأت عشق ما تا قیامت از مصیبت داغداریم یک روز می آیی و ما هم در کنارت سنگ بنای مضجعش را می گذاریم ➖➖➖ .
امام حسین ع
. #مناجات_با_خدا و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها ویژۀ روزهای پایانی #ماه_شعبان به نفسِ حاج
. شعبان گذشت و حال دلم روبراه نیست در کوله بارِ زندگی ام جز گناه نیست سوگند بر حقیقتِ سِیر و سلوکِ عشق چون من در این طریق، کسی روسیاه نیست عمرم به غفلت و ضررِ معصیت گذشت کارم به غیرِ ناله و اندوه و آه نیست آخر چگونه واردِ ماهِ خدا شوم؟ بیچاره را به خانه ی محبوب، راه نیست یا رب مرا به حُرمت شاه نجف ببخش جز بیتِ رحمتِ تو مرا سرپناه نیست پرونده ام سیاه، ولی در دلم به جز عشقِ شهیدِ تشنه ی در قتلگاه نیست از راهِ دور نیزه به پهلوی او زدند رحمی به قلبِ هیچ یک از آن سپاه نیست اسفند ماه ۱۴۰۲ ............... ماهِ شعبان رو به پایان است و حالِ من خراب می کِشم از دستِ سهل-انگاری ام خیلی عذاب ذهنم از افکارِ هیچ و پوچ ظلمانی شده آسمانِ باورم گاهی ندارد آفتاب ای خدا این بندهٔ بی چشم و رویَت را ببخش این بدِ بی آبرو! هر لحظه با صدها نقاب... گاه مؤمن، گاه عاصی، گاه خدمتکارِ نفْس گاه در بیراهه رفتن؛ سخت درگیرِ شتاب میزنم فریادِ استمداد! میخواهم کمک! کاش در این چاه؛ الساعه بیندازی طناب زود آزادم کن از بی بند و باریِ خودم ای فدایِ آن محبتهای بی حدّ و حساب بد خرابش کردم و دستم به جایی بند نیست از گناهان کاش میکردم بخوبی اجتناب حُسنِ ظن دارم به تو! داری به برگشتم امید باز هم "ألعفو" میگویم بدونِ اضطراب باز هم مثل گذشته خرجِ عشقت مرا مثلِ آن ایّام که میشد دعایم مستجاب می کُشد آخر مرا "هب لي کمالَ الإنقِطاع" باید از بینِ من و تو زود بردارم حجاب خسته ام از این حجاب و مانعِ خودساخته خسته ام دور از تو حتی دیگر از هر چه ثواب دست ها را باز کن! بیتابِ آغوشِ توام میشود گرچه گناهانم خودش صدها کتاب چشم پوشی کن بحقّ ناجیِ غمها؛ حسين(ع)... درگذر از من بحق بیقراریِ رباب(س) خانمی که سوخت از داغِ گلِ شش ماهه اش بعدِ عاشورا برایش طعم ِ آتش داشت آب! ✍ .............. مثنوی الا ماه شعبان مه با صفا ستوده تو را حضرت مصطفی خوشا هر که بُرده فیوضات تو صفا کرده با آن مناجات تو الا ماه شعبان حلالم نما بشوی این دلم را زلالم نما مناجات شعبان صفای دل است خوشا حال شخصی که او عامل است خداحافظ ای ماه ختم رسُل خداحافظ ای ماه لبریز گل چه شبها دل و دیده در راه بود امید همه نیمه ی ماه بود که شاید مه فاطمه(س) سر زند و یا تکیه بر بیت داور زند ولی باز قابل نبودیم ما به راهش که عامل نبودید ما دلم ابری و دیده ی من تَر است الا ماه شعبان دَم آخر است در اینجا گریزی به دل وا کنم ز اشکم دلم را مداوا کنم روم کربلا تا که هُو هُو زنم دوباره به مولای خود رو زنم بسوزم بنالم برای همه به یاد گل حضرت فاطمه خدایا بہ سوز و گداز حسین بحق دو رکعت نماز حسین بہ آن لحظہ ای کہ سبک بال بود سرازیر در بین گودال بود زمین و زمان شد پریشان او ھمہ ناقہ ھا دیدہ گریان او خدایا بحق علی اکبرش بہ لب ھای خشک علی اصغرش خدایا بہ عباس و تاب و تبش بحق ترکھای خشک لبش خدایا خدایا تو ما را ببخش گناھان ما را بہ مولا ببخش یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)✍ ............ . سرمایه آه و ،این همه عصیان مرا ببخش دردم گناه و توبه چو درمان مرا ببخش یاغی نیَم به حال غریبان ترحمی باز آمدم به حال پریشان مرا ببخش یک عمر گفته ام که سریع الرضا تویی امشب بحق شاه خراسان مرا ببخش با این بلا که آمده، مرگ است بیخ‌ گوش کم گوشمالی ام بده! الآن مرا ببخش شاید که عمر من به شب قدر، قَد نداد! پس در همین لیالی شعبان مرا ببخش گریه برای کشته ی بی سر سلاح ماست محض همین نوای حسین جان مرا ببخش ... زینب به ناله گفت الا یا اخا الغریب: ای مانده زیر پای ستوران مرا ببخش... با چادرم نشد که تنت را کفن کنم ای پاره پاره پیکرِ عریان، مرا ببخش ✍ ...... .
. ای مرا دلبر و دلدار! اَجرنا مِنْ نار آمده عبد خطاکار!اجرنا من نار تا که گردیم سبک بال الهی العفو تا که باشیم سبک بار! اجرنا من نار مُذعناً معترفا آمده ام!در وا کن بدم و می کنم اقرار!اجرنا من نار با بدی ها شده ام طرد!اغثنا یارب با گناهان شده ام خار!اجرنا من نار با کلاف دل بی طاقت و بی سامانم آمدم بر سر بازار!اجرنا من نار راه کج گرچه مرا دور ز درگاهت کرد حال برگشته ام ای یار!اجرنا من نار شد شب سیزدهم یاد نجف افتادم به علی حیدر کرار! اجرنا من نار به سحرهای حرم انس گرفتم یعنی: به دم قدسی زوار! اجرنا من نار به همان مادر مظلومه و تنهایی که ماند بین در و دیوار! اجرنا من نار به سرشکی که روان گشت ز چشمانم با روضه ی داغی مسمار! اجرنا من نار به غم شام غریبان اباعبدالله که حرم گشت شرر بار!اجرنا من نار به همان طفل سه ساله که پس از غارت شد وسط شعله گرفتار! اجرنا من نار ✍ .
. ماه رمضان: بس است خواب گران، دیده باز کن ای دل خدا خدا کن و راز و نیاز کن ای دل به اشک دیده چو اسپند روی آتش باش مباش ساکت و سوز و گداز کن ای دل کریم قصد عقوبت به راحتی نکند به قصد توبه تو دستی دراز کن ای دل خود تو باعث رسوایی ات شدی یکبار قصورهای خودت را لحاظ کن ای دل خلاف روی خلاف و گناه روی گناه بیا کمی به خودت اعتراض کن ای دل! ولی همین که در این نیمه های شب اینجا نشسته ای به همه خلق ناز کن ای دل برای کرب و بلا رفتن از امام رؤوف بخواه تذکره! کسب جواز کن ای دل سپس شبیه عقیله! کنار قربانگاه تو نیز روی به سوی حجاز کن ای دل: بگو که یا نبی الله کربلا غوغاست تن حسین به خاک و سرش روی نی هاست محمدحسین مهدی پناه✍ .
. گنهکارم!گرفتارم! پریشانم!پشیمانم تو می دانی! نه سر مانده! نه سامانم! پشیمانم قبول است این که بد کردم،خزانم خسته ام زردم کویرم تشنه ام دردم،بیابانم پشیمانم اگر گردن کشی کردم،همه بود از سرِ جهلم کنون بنگر شبیهِ بید لرزانم پشیمانم از اینکه زیر قولم می زنم باید ببخشی تو از این که پای عهد خود نمی مانم پشیمانم شنیدم شرط توبه نم نم اشک است پس امشب شهادت می دهد باران چشمانم پشیمانم قسم به رقة جلدی، ندارم طاقت دوزح میان آتش قهرت نسوزانم پشیمانم همه فخرم در این عالم همین باشد “که میگوید: از اینکه رعیت و مسکین سلطانم پشیمانم؟” “به خاطرخواهی ام یارب، گناهم را ببخش امشب که من عمری غلام شاه عطشانم”پشیمانم گریز روضه جانسوز است، سکینه با خودش می گفت: از اینکه مشک دادم به عمو جانم پشیمانم... ✍ ........................ . الا مادر به قربون جمالت.. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ داره میره ام البنین از خونه ازخونه چشما همه تو ماتمش گریونه گریونه درداشو داره تو دلش میشماره واویلا داره آروم به زیر لب میخونه میخونه الا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی گل ام البنین شیرم حلالت حلالت باشه؛قربونی آقا شدی حلالت باشه؛مُقَطَّعُ الاَعضا شدی حلالت باشه؛که پسر زهرا شدی مادرت داره میمیره کجایی اباالفضل؟ هی سراغتو میگیره کجایی اباالفضل؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ چشماش مثل ابر بهار میباره میباره حالا که دیگه موعد دیداره دیداره از جنت الاعلا میان پیشوازش با گریه زهرا و زینب مادر شیرخواره شیر خواره زمین اشکش روون میشه خدایا بقیع بی روضه خون میشه خدایا به جای دختر هایی که نداره سکینه قد کمون میشه خدایا حلالش باشه؛غم از رو قلبش پا میشه حلالش باشه؛پَرِ عروجش وا میشه حلالش باشه؛که زائر زهرا میشه مادرت داره میمیره کجایی اباالفضل؟ هی سراغتو میگیره کجایی اباالفضل؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ فاطمیه سُفرَش داره جمع میشه جمع میشه ولی هنوز تو سینه ها آتیشه آتیشه به یاد اون صورت که نیلی بوده واویلا میخوام که بازم صورتم زخمی شه زخمی شه فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد به طفلی رخت ماتم در بَرَم کرد الهی بشکنه دست مغیره میون کوچه ها بی مادرم کرد باهاش دشمنم؛اونی که میزد مادرو باهاش دشمنم؛اونی که آتیش زد دَرو باهاش دشمنم؛اونی که سوزوند حیدرو نوکرت برات الهی بمیره یازهرا تا به سمت تو یه راهی بگیره یا زهرا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. عج بین عشاق تو ای دوست گرفتار منم ناز کن هر چه دلت خواست خریدار منم بعد یک عمر گدایی در خانه تو باز گم کرده ره خانه دلدار منم ای طبیبی که فقط آمدنت هست دوا پی درمان دلم باش که بیمار منم دست بردار از این غیبت جانسوز آقا بس کن این فاصله را تشنه دیدار منم منِ غفلت زده عمرم به تباهی طی شد باورم گشته در این دایره سربار منم به تو محتاج ترم از نٓفٓسٓم کاری کن بی کلاف آمده ای بر سر بازار منم آه آقا چه کنم با همه اعمال بدم روسیاهی که خودش میکند اقرار منم تو دعا کن که مگر خوب شود حال دلم آنکه آز بهر دعا هست سزاوار منم واژه ها دست به دامان شما آوردم شاعری سوخته «در حسرت دیدار» منم ......... 📋 بگیر توو دستت سر و سامونم و (عج) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بگیر توو دستت سر و سامونم و رها نکن حال پریشونم و فدات بشم فقط یه بار نگام کن منم وسط میذارم این جونم و من نمی‌خوام وصله ناجور بشم با کارام از تو اینقدر دور بشم اگه قراره که روت و نبینم بهتره از همین الان کور بشم نذار که تا ابد خجل بمونم با پای لنگم توی گِل بمونم بذار سرم رو زیر پات بذارم نذار که آرزو به دل بمونم برام همین که روضه‌خونم بسه همین که گریه‌کن بمونم بسه همین که یک بار تا میگم حسین جان مادرت از عرش بگه جونم بسه میگن که هر هفته شب جمعه‌ها روضه به پا می‌کنه توو کربلا توو قتلگاه میگه غریب مادر بمیره مادر که سرت شد جدا *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. یا قاهرالعدو یا والی الولی یا مظهرالعجائب یا مرتضی علی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هوای روی تو دارد دل هوایی و مستم ز بسکه مست و خرابم زدم پیاله شکستم ز بوی میکده تو پریده از سرم عقلم به شوق دیدن ساقی به کنج میکده هستم علی علی شده ذکرم علی علی شده وردم به غیر شاه ولایت دل از همه بگسستم قیام من علی مولا قعود من علی مولا توسلم به علی بوده هر کجا که نشستم رسیده دست گدایی من به عرش معلی از آن شبی که ضریحت رسیده بود به دستم تمام ایل و تبارم همه گدای تو بودند وَ من غلام تو آقا ز صبح روز الستم همیشه هر گره‌ای را به نام تو بگشودم همیشه با مدد از تو کتاب غصه ببست ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. من کيستم که طالب ديدار او شوم يا چيست نقد من که خريدار او شوم او يوسف عزيز و مرا دست بس تهي شرم آيدم که بر سر بازار او شوم در مصر عشق طوطي شيرين سخن منم تا طعمه جو ز لعل شکر بار او شوم او پادشاه مملکت حسن و من گدا يارب چگونه محرم اسرار او شوم ياري که در زمانه بخوبيش يار نيست هست آرزوي خام که من يار او شوم بر بوي پرسشي ز لب آن مسيح دم آن دولت از کجاست که بيمار او شوم با اينهمه فداش کنم جان خويشتن باري ز مخلصان هوادار او شوم در باغ وصل همچو مني را مجال نيست از دور بلبل گل رخسار او شوم آزادي دو کون چو از بندگي اوست خواهم که چون حسين گرفتار او شوم ✍️منصورحلاج عج 🎤 👇
. علیه السلام تا آخرین نفس نفسم باش یاحسین من بی کسم، تمامِ کَسَم باش یاحسین در این جهان شَها همه اُمید من به توست، در این جهان بیا تو بَسَم باش یاحسین کاری به جز گدایی کویت نداشتم لطفی نِما و کار و کَسَم باش یاحسین نَفْسِ مرا بگیر و خودت را به من بده تا خاکِ کربلا هَوَسَم باش یاحسین بر هر طرف که روی کنم، روی نیک توست ای نازنین به پیش و پَسَم باش یاحسین من راضی ام ببند مرا در میان بند آری کبوترم، قفسم باش یاحسین بِالَه نمی روم زِ سر کوی و خانه اَت تضمینِ من برای قَسَم باش یاحسین دارم هراس و ترس زِ فردای محشرم در آن سرا تو دادرسم باش یاحسین ای که نفس نفس زده ای زیر دست و پا تا آخرین نفس نفسم باش یاحسین .
. عج پایان سال و وقت حساب و کتاب شد پیشانی ام به محضرتان خیس آب شد هر روز با گناه دلت را شکسته ام بین من و تو این همه عصیان حجاب شد گفتند پای نامۀ ما گریه می کنی حال شما ز دیدن نامه خراب شد با این وجود تا که گره خورد کار من یا صاحب الزمانِ دلم مستجاب شد این عمر بی وفا و تو هم دیر کرده ای آوای اَلرحیل به جانم عذاب شد امسال هم گدای شب جمعۀ حرم با یک دعای مادرتان بی حساب شد ما را بخر عزیز دل شاه کربلا جان کسی که صورتش از خون خضاب شد نازم به بانویی که به معراج قتلگاه در پاسخش نوای الیّ خطاب شد گودال فوق عرش و تجلی رب آن در پاره حنجر پسر بوتراب شد عمری ست روضه خواندم و باور نمی کنم زینب چگونه وارد بزم شراب شد ✍ ............ . بضاعت مزجاة  پیشکش حضرت حیدرعلیه السلام به بهانه تقارن ایام شهادت مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام با آغاز سال ١٤٠٤ هجرى شمسی ۱. شروع میکنم امسال را به نام علی که واجب است به هرشیعه احترام علی رسیده است به ما لطف مستدام علی (هزار جان گرامی فدای نام علی علی امام من است و منم غلام علی ) ٢. تمام عالم ایجاد بی قرار علی است شکوفه ، برگ گل و سبزه داغدار علی است بهار بهر علی دوستان بهار علی است به نوحه بلبل محزون سر مزار علی است پریده مرغ دل شیعیان به بام علی على امام من است ومنم غلام على ٣. ملاک شادی و غم بهر شیعه شد معلوم که هست شاد به شادیّ چارده معصوم به فصل ماتم و حزن است قلب ما مغموم عبادت است نفس های شیعه ی مهموم نفس نفس همه تسبیح، ذکر نام علی على امام من است ومنم غلام على ٤. تمام دلخوشی ماست خنده ی حیدر فدای آن که (سلونی) بگفت بر منبر خوریم غبطه به شأن و به رتبه ى قنبر كه بوده زندگی اش وقف فاتح خیبر خوشا به آن که نهد پای، جایِ گام علی على امام من است ومنم غلام على ٥. فدای آن که سروده(فمن یمت یرنی) همیشه عشق علی جار میزنم علنی رسیده است ز اجداد من به من سخنی مدد بگیر زحیدر به هر غم ومحنی رسیده است به آزادگان پیام علی على امام من است ومنم غلام على ۶. علی که بود؟ کسی جز خدا چه میداند که زنگ درب بهشتش علی علی خواند که باصدای علی با نبی سخن راند بشر ز معنی نهج البلاغه می ماند نیامده است کلامی چنان کلام علی على امام من است ومنم غلام على ۷. خوش است ماتم و شادیّ بر مدار شما هزار شکر که هستیم پای کار شما علی الصباح قیامت امیدوار شما به آن امید که گردیم همجوار شما خوش است حسن ختامم شود سلام علی على امام من است ومنم غلام على گریز: ۸. عزاى حضرت مولاست ماعزاداريم حسین در غم باباست ماعزاداريم به گریه زینب کبری است ماعزاداريم ولی ّعصر معزاست ماعزاداريم به عشق ساقى كوثر زديم جام على على امام من است ومنم غلام على ۹. فتاده با سر پر خون میانه ی محراب خموش مسجد و منبر فناده از تب و تاب نشسته گرد یتیمی به صورت ارباب امام دوم ما میدهد به بابا آب امان ز زخم عطش بر دل خیام علی على امام من است ومنم غلام على ۱۰. امان ز داغ عطش ، ظهر روز عاشورا امان ز خیمه اطفال سیدالشهدا رباب ، کودک بی شیر ،  مشک بی سقا نگاه آخر اصغر به صورت بابا وداشت حرمله بد كينه اى زنام علی... على امام من است ومنم غلام علی ۱۱. الا که مایه ارامش پیامبری الا که باطن قرآن و کعبه و حجری مرا ببر به نجف ، صحن خانه ی پدری نما به نامه عبدالحسین خود نظری نمونه است برای جهان  مرام علی على امام من است ومنم غلام على خادم الشریعه .
امام حسین ع
. #امام_حسین_علیه_السلام #شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب #غزل بده در راهِ خدا ، من به خدا محتاجم  من به
. السلام علیک یا بقیه‌الله ـــــــــــــــــــــــــــــ من پُر از درد و نیازم به شما محتاجم به دعاهای تو ای روح دعا محتاجم هر چه پُل بود به پشت سر من، ریخته است من به لطف تو و این جود و عطا محتاجم من بی چیز به دربار شما رو زده‌ام به تو آقا همه جا صبح و مسا محتاجم من گدای کرمت بوده‌ام و خواهم بود به نگاه کرم تو به خدا محتاجم درد من درد فراق است تو را گم کردم حال من سخت وخیم و به دوا محتاجم همه جا جز گل روی تو حواسم پرت است سر من داد بزن من به صدا محتاجم رمضان رفت و من از فیض سحر جا ماندم به اذان سحر کرب و بلا محتاجم وسط روضه صدایم بزن ای حضرت عشق من به جان دادنِ مثل شهدا محتاجم ــــــــــــــــــــــــــــــــ با کسب رخصت از شاعر صاحبدل آئینی کشورمان، آقای که این غزل در اقتفا، و ذیل ردیف‌های غزل ایشون سروده شد ✍ .