eitaa logo
امام حسین ع
27.2هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔳 ⚫️ 🔳 س 🔸بر آینهٔ جمال داور صلوات 🔸بر آبروی آل پیمبر صلوات 🔸بر فاطمه ای که شد به شأنش نازل 🔸از سوی خدا سوره کوثر صلوات 🔺ما‌احاط‌بهی‌علمک🔻 ♻️ (س) ▪️ای مدینه من دگر زهرا ندارم ▪️صورت خود را به دیوار می گذارم ▪️غنچه ام کو، لاله ام کو؟ یار 18ساله ام کو؟ ▪️ای مدینه رخت ماتم در بَرَم شد ▪️روز روشن خانهٔ من قتلگاه همسرم شد ▪️غنچه ام کو، لاله ام کو؟ یار 18ساله ام کو؟ ▪️ماه گردون چون مَهِ من، پردهٔ نیلی ندارد ▪️بانوی پهلو شکسته، طاقت سیلی ندارد ...سیدا منو ببخشن یا صاحب الزمان.... ▪️غنچه ام کو، لاله ام کو؟ یار 18ساله ام کو؟ ⬅️اگه مادر دارید، قدر مادراتونو بدونید.. مادر عزیزه..مادر غمخوار اولاده... خدا مادرتو برات نگه داره،،،نکنه دلشو بشکنی،،،قدر مادر رو بدون،، بخدا دنیارو بگردی هیچ کسی جای مادرو برات پُر نمیکنه... اونی که مادر نداره،،،میگه حاضرم همه زندگیمو بِدَم فقط یه بار مادرمو بغل بگیرم،،،فقط یه بار منو صدا بزنه،،فقط یه بار صدای مادرمو بشنوم.. ای مادر ای مادر ⏪اگه ازش بپرسی بدترین لحظه عمرت چه زمانی بود.. میگه اون لحظه ای که مادرمو تو غسالخونه دیدم... اون لحظه ای که بدن مادرو تشیع میکردند 💔آخ خدا مادرم را کجا میبرن 💔گمانم برای شفا میبرن ⬅️آخ اون لحظه ای که بدن مادرمو داخل خانه قبر گذاشتن،، سنگ لحدُ چیدن خاک ریختن ،،،دیگه مادر اسیر خاکها شد ،،،آخ دیگه مادرو نمیبینم،،، ای مادر ای مادر ای مادر ⏪دلتو ببرم مدینه بیاد غربت بی‌بی دوعالم ناله بزنی... سلمان میگه نیمه شب تو خونه نشسته بودم، دیدم دارن در میزنند، درو باز کردم، دیدم حسنُ حسین یتیمان خانم زهران،، نمیدونم بچهٔ بی مادر دیدی یا نه؟ الهی هیچ کس تو کوچیکی سایهٔ پدر و مادر ازش کم نشه.. میگه دیدم رنگ تو صورت این بچه ها نمونده... صدا زدند..سلمان...سلمان اگه میخوای برای تشیع جنازهٔ مادرمون زهرا بیای بیا سلمان.. سلمان میگه دست این آقا زاده ها رو گرفتم.. وارد خانهٔ علی شدم..دیدم امیرالمومنین بدن زهراشو غسل و کفن کرده،،، بدنُ داخل یه تابوتی قرار داده.،،، یه  طرف زینب نشسته یه طرف امیرالمومنین... (دشتی) آخ.. 🍁فلک صبرو قرارم را گرفتی 🍁به شام تیره یارم را گرفتی 🍁علی میگفت زیر لب در آن شب 🍁همه دارو ندارم را گرفتی تا چشم علی من افتاد.. صدا زد: سلمان بیا..سلمان بیا ...سلمان زینت خونه ام رفت.. سلمان بیا محرمم رفت.. ⬅️آی ناله دارا..دیدی وقتی یه مادری از دنیا میره..وقتی میخوان جنازشو بردارن..میگن پسراش بیان..برادراش بیان.. (بابا محارمش بیان...این جنازه رو بردارن..) ⬅️سلمان میگه دیدم پسران زهرا کوچکند نمیتونند جنازه رو بردارند اباذر اومد، مقداد اومد، همراه علی جنازه رو برداشتند... قربون اون جنازه ای که به روایتی 5نفر به روایتی 7نفر جنازه رو تشیع کردند ... امان امان 2 ⬅️رسمه از خونه ای که دارن جنازه مادری رو میبرن... بچه هاش شیوَن میکنند ..همه میان دور یتیمارو میگیرن..با یتیما گریه میکنند.. ♻️بخدا زهرا غریبه.. ♻️بخدا زهرا مظلومه.. (چرا) آخه بچه هاش آستین به دندان گرفته بودند.. آروم آروم داشتن گریه میکردند.. 🔻علی بعد از تو یا زهرا غریبه 🔺در این دنیای فانی غم نصیبه 🔻تو رفتیُّ شدم تنهای تنها ای عزیزم 🔺که ذکر من فقط امن یجیبه (اوج) ⏪کجا دیدی یه مادر جوون بمیره..نیمه شب تشیع بشه..نتونی بلند بلند گریه کنی..نتوتی بلند بلند مادر مادر بگی.. جنازه رو حرکت دادند.. سلمان میگه سرمو برگردوندم..دیدم زینب سه چهار ساله چادر نماز مادرو به سر کرده.. داره مادرو بدرقه میکنه.. میخوام بگم تو خونه زهرا کار برعکس شد(چرا) آخه رسمه دختر عروس میشه مادر بدرقه اش میکنه اما تو دل شب زیتب مادرُ بدرقه کرد.. مادر جوونشو بدرقه کرد 🔘منیم آنام حیالیدی مدینین مارالیدی 🔘یاواش گویون مزارینه گولو سینیب یارالیدی ⚫️لای لای نّنّه ام 4 🔘الهی یانمیوم نِجّه شرارِ محنتُ غَمَه 🔘منیم آنام جوان اُلوب مدینه باتدی ماتَمه 🔘سَنی چوخ وروب لی یات ننه 🔘سَنه گوربانام یارالان ننه لای لای نّنّه ام4
⚫️ 🔘 🔹بر نورخدا عصمت کبری صلوات 🔸بر دخت نبی ام ابیها صلوات 🔹بر آن که بود شفیعه در روز جزا 🔸همتای علی حضرت زهراصلوات ومولاتنا..... ✨گر نگاهی به ما كند زهرا ✨درد ما را دوا كند زهرا ✨بر دل و جان ما صفا بخشد ✨گوشه چشمی به ما کند زهرا ✨كم مخواه از عطای بسيارش ✨آنچه خواهی عطا كند زهرا ✨روز محشر كه ازشفاعت خويش ✨حشر ديگر به پا كند زهرا ✨همچو مرغی كه دانه بر چيند ✨دوستان را جدا كند زهرا...2 ⬅️دلارو روونه کنیم مدینه ... کنار قبر مخفی حضرت زهرا ... کنار قبر بی زائر زهرا... الهی تو مجلسمون کسی داغ مادر جوون ندیده باشه.... داغ مادر سنگینه.... مخصوصا اگه جوون باشه.. آرزو به دل باشه.... (آی اونایی که اولاد دارید ) (خدا سایه تونو از سر اولادتون کم نکنه....) مادر دوست داره بچه شو بزرگ کنه قدوبالاشو ببینه.... یه دل سیر خنده و شادی بچه شو ببینه .... آخ دختر داره عروسش بکنه... پسر داره دامادش بکنه.... اما من بمیرم برای بانوی جوون مدینه زهرا.... من بمیرم بمیرم برا اون خانومی که جوون بود .. خودشم ناز مادرو ندید... سایه مادر ندید 💔💔امان امان ⬅️مجلس مجلس جوونِ .. تو مجلس جوون بلند بلند گریه میکنند... ⬅️دیدید وقتی خانمی جوون از دنیا بره مهمونا میان میگن مادرش کجاست ... خواهرش کجاست.... ( خانم جوان از دنیا بره مادر داره خواهر داره....) اما من بمیرم برا اون خانمی که نه مادر داره نه خواهر... امروز تو روضه خانم فاطمه زهرا هم مادری کن ... هم خواهری کن.... با زینبش هم ناله شو... ◾️آخ خدا مادرم را کجا میبرند ◾️گمانم برای شفا میبرند ◾️کجا می برندش کجا میبرند ◾️چسان زیر تابوتُ گیرد پدر ◾️خدا یا کمک کن نمیرد پدر ◾️کجا میبرندش کجا میبرند2 ✨روضه برات بخونمو التماس دعا وقتی‌ بدن مادر رو به خاک میسپارند.... میگن صبر کنید عزیزاش بیان بعد بدن نازنین مادررو برداریم..... اما من بمیرم برای بانوی غریب مدینه زهرا .... من بمیرم برا اون خانمی که صدا زد... «يا علي غَسِّلْني فِي اللَيل....كِفِْني فِي الليل.... دَفِّني فِي الليل.. ولا تَُعْلِن اَحَداً» ⬅️ علی جان شبانه بدنمو غسل بده... علی جان شبانه بدنمو کفن کن... علی جان شبانه بدنمو به خاک بسپار.... 🖤 (تو رو خدا برای خود تجسم کن امیرالمومنین تو دل شب داره از زیر پیراهن بدن زهرا شو غسل میده) 🍂 اسما بریز آب روان.. 🍂 بر روی گلبرگ گلم... 🍂 ولی آهسته آهسته ..2 🍂آخ ببین بشکسته پهلویش... 🍂سیه گردیده بازویش ... 🍂بریز آب روان رویش... 🍂ولی آهسته آهسته... (اسما میگه...) 💔میگه دیدم یتیمان زهرا حسن و حسین یه گوشه آستین دهان گرفتن آروم آروم دارن گریه میکنند... زینب یه گوشه زانوای غم بغل گرفته 💔آخ فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد 💔وای به طفلی رخت ماتم در برم کرد 💔الهی بشکنه دست مغیره 💔میوون کوچه ها بی مادرم کرد ⬅️میگه امیرالمومنین سفارش کرده بود بچه ها نکنه صدای نالتون رو بلند کنید... میگه یه مرتبه دیدم علی سر گذاشت به دیوار بی کسی... بلند بلند داره گریه میکنه... (سردار بدر و حُنینه علی ...) پرسیدم آقا جان شما به بچه ها سفارش کردید بلند بلند گریه نکنند ... آقا چرا خودتون دارین بلند بلند گریه میکنید.... (سوز) صدا زد اسما...دست از دل علی بردار اسما... اسما فاطمه ام رفت، اما درد دلشو به منِ علی نگفت اسما... 🍁آخ تو میبینی علی را زار و خسته... 🍁وای نمیبینی تو پهلوی شکسته.... (گریز..)
. . 🔳 ▪️ 🔅بر نور جمال پاک احمد صلوات 🔅برعطر وجود حی سر مد صلوات 🔅بر وجه نکوی وخلق نکوی رسول 🔅بر خاتم انبیاء محمد و آل محمد صلوات 💥() ((اَلسَلامُ عَلَیکِ یا فاطِمَةُ الزَّهراءِ یابِنتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّ ةَ عَینِ الرَّسوُلِ یا سَیِدَتَناوَ مَولاتَنا اِنا تَوَجَّهنا)) 🔘آخ غمت خواهر نشسته بر دل من داد بیداد   🔘به یادت چلچراغ محفل من داد بیداد  🔘دوا بودی به دردم بیادورت بگردم  🔘همه حاصلم،شکسته دلم کجایی خواهر من (۲)  🔘 گل بی خار من خواهرکجایی داد بیداد  🔘 نصیب ما شده داغ جدایی داد بیداد  🔘تویی ماه منیرم برات خواهربمبرم  🔘همه حاصلم، شکسته دلم کجایی خواهر من (۲)  🔘 شده خاموش و خواهرخانهٔ ما ای داد بیداد  🔘 تو رفتی خواهر از کاشانه ات ای داد بیداد  🔘همه حاصلم، شکسته دلم کجایی خواهرمن (۲) 💟مجلس و محفل بیاد یه عزیز خواهره...حرف دل خواهرشا بخونمو نالشو بزنی.. 🕊آخ خدا داغ تو را کرده نصیبم 🕊که من در حسرت روی تو باشم آخ عزیز دلم 🕊خدا خواسته که من دور از تو باشم 🕊همیشه مایل کوی توی باشم ⬅️بیاد همه عزبزایی که بین ما بودندو از ما جدا شدند.. بیاد پدر مادرایی که اسیر خاکها هستند.. ان شاالله که روح این عزیز خواهرم فیضشو ببره بگو.. 💥() ⬅️ عزیزُم  جاتو خالی جاتو خالی  ⬅️ گل گشته خزونم جاتو خالی ⬅️ ز هجرونت دلی غمناک دارم ⬅️آخ به دل داغ گُلی درخاک دارم ⬅️روضه برات بخونم نالشو بزنی.. امروز اشک چشمت رو هدیه کن به روح این عزیز خواهر.. ☀️میخوام بگم دست همه تون درد نکنه...اگه (نام بانی)داغ خواهر دید....همه اومدن زیر بغلاشو گرفتن...تسلیت دادند..سرسلامتی گفتن...آرامتون کردند...نازنین بدن خواهر رو غسل دادین. کفن کردین. آخ تشیع کردین.. ⏪اما من بمیرم برای اون خانمی که تو دل شب علی بدنشو غسل داد... (ناله داری یانه) 🔹بریز آب روان اسما ولی آهسته آهسته  🔹به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته  🔹بریز آب روان تا من بشویم مخفی از دشمن  🔹تنش از زیر پیراهن ولی آهسته آهسته  🔹ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش  🔹تو خود ریز آب بر رویش ولی آهسته آهسته ⬅️نمیدونم اون لحظه ای که بدن عزیز خواهرو غسل و کفن میکردند خواهرش بود یانه... عزیزاش بودند یا نه... اما من بمیرم برا دل امیرالمومنین چه کشید امیرالمومنین ... (اولین مظلوم عالم علیه...) 🔹آخ چو امشب مي‌كُند منزل گل ياس علي در گِل 🔹ببار اي ديده خون از دل ولي آهسته آهسته ⬅️آخ نمیدونم چطور با عزیزت خداحافظی کردی؟؟؟آخ...گفتی دیگه هر وقت دلم برات تنگ بشه میام مزارتو غرق بغل میگیرم.. لحظه آخر صورتشو بوسیدی یا نه؟ گفتی عزیز دلم میری دلم برات تنگ میشه؟ آخ وعده دیدارمون قیامت.. ☑️میدونی بچه های فاطمه چطور با مادر وداع کردند؟ میدونی حسین چطور وداع کرد؟ زینبش چطور وداع کرد؟ ⬅️امیرالمومنین نازنین بدنِ حبیبه ی خدارو تو دل شب غسل داد.. حنوط کرد.. کفن کرد.. اما هنوز آخرین بند کفن رو نبسته.. یتیمان فاطمه رو صدا زد.. (( هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ ..))  یعنی بیایید و از دیدار مادر توشه بردارید.. آخرین دیدارتون با مادره.. حسنین اومدند.. خودشونو روی سینه ی مادر انداختند.. ناله میزنند.. ((کَلِّمینی یا اُماه ..)) آخ دیدن امام حسن خودشو انداخت رو سینه مادر..هی میگه من حسنم مادر.. ابی عبدالله صورت کف پای مادر گذاشت...مادر من حسینم مادر..مادر اگه باهام حرف نزنی دق میکنم مادر.. زینبین دور بدن مادر..هی ناله میکردند.. 🔹ای مادر جوونم 🔹جوون قد کمونم 🔹ای یاس ارغوانی 🔹وای وای وای 🔹داری میری پناه من 🔹ای تنها تکیه گاه من 🔹مادر بی گناه من 🔹وای وای وای علی مرتضی میفرمایند:خدارو شاهد میگیرم، یه لحظه دیدم، ندای کفن زهرا باز شد.. زهرا دستاشو از کفن بیرون آورد.. حسنین رو تو آغوش گرفت.. 🔘 یه وقت هاتفی ندا داد، یاعلی.. یا علی یتیمان زهرا رو از رو بدن مادر بلند کن.. ملائکهٔ آسمان طاقت ندارند این منظره رو ببینند.. 🔚ناله داری صدای نالتو بلند کن آخ ناله بزن بیاد شب اول قبر.. اون لحظه که همه میرن تک و تنهایی.. ⬅️بگمو نالشه بزنی.. میخوام بگم ملائکه آسمان نتوانستند ببینید حسین روی سینه ی مادر افتاده داره گریه میکنه.. دلشون طاقت نیاورد..میخوام بگم چه حالی پیدا کردند کربلا . لحظه ای که دیدند.. ⚫️(الشِمرُ جاٰلِسٌ عَلیٰ صَدرِه) بمیرم برا خواهرش زینب چه کشید این خواهر غم دیده تو کربلا... (آه..ناله داری از زبانِ خودِبی بی بشنوی:) 🔺به سمت گودال از 🔺خیمه دویدم من 🔺شمر جلوتر بود 🔺دیر رسیدم من 🔺سر تو دعوا بود 🔺ناله کشیدم من 🔺سر تو رو بُردن 🔺دیر رسیدم 🔺یک گوشه گودال 🔺مادر رو دیدم من 🔺که رفته بود از حال 🔺 دیر رسیدم من هر چقدر ناله داری، به سوزِ دل زینب کبری، از سویدای دلت ناله بزن.. یا حسیـــــن.... @emame3vom 🌟
🕊﷽🕊 🖤 🖤 @بر نور خدا عصمت کبری صلوات           @بر دخت نبی ام ابیها صلوات @بر آن که بود شفیعه روز جزا               @همتای علی حضرت زهرا ع صلوات ▪️وای از جدایی از غم سرایی ▪️تنها شدم من مادر کجایی ▪️یک دل پر غم یک خانه ماتم ▪️مونده برا من بعد از تو مادر ▪️ماندم چه تنها تنهاتر از پیش ▪️در بین مردم بعد از تو مادر ▪️با ناله هر شب گیرم سراغت مادر خوبم ⏪ کیا مادر ندارن... کیا صورت مادر اشونو بخاک گذاشتن.... اونی که طعم بی مادری کشیده... صورت مادر رو روخاک گذاشته... امروز بیا ناله بزن... اشک چشتو هدیه کن به روح مادر... بخدا تو عالم هیچ کسی جای مادر رو برات نمیگیره... مادر سنگ صبوره دختره... هر وقت دختر غم ها رو دلش سنگینی میکنه کنار مادر میشینه با مادر درد دل میکنه ✅ آخ گل گلخونه ام بودی تو مادر ✅ چراغ خونه ام بودی تو مادر ✅ زنم بوسه به عکس دلربایت ✅ آی بریزم اشک و اشکم از برایت ✅ کجا رفتی عزیزم ای جون مادر ✅ آی چقدر خون جگر باید بریزم ای مادر .... ⬅️ عزیرم جاتو خالی جاتو خالی ⬅️ گل گشته خزونم جاتو خالی ⬅️ ز هجرونت دلی غمناک دارم ⬅️آی به دل داغ گلی درخاک دارم ⏪⏪ هر مادری از دنیا بره دوستان فایلا آشناها جمع میشن.. نازنین بدن مادر رو غسل میدن.. کفن میکنند..این بدن رو احترام میکنند... تشییع میکنند.. اما میخوای ناله بزنی بگو یا زهرا... من یه مادر غریبی میشناسم تو مدینه...تو دل شب علی داره بدن زهراشو غریبانه غسل میده.. ◼️اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم ولی آهسته آهسته ◼️ آخ ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش ◼️بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته ◼️بود خون جاری ای اسما هنوز از سینهٔ زهرا بنالم زین مصیبتها ولی آهسته آهسته ولی آهسته آهسته2 ☑️زهرا رو غسل داد یکی یکی بندای کفن رو بست... آی حاجت دارا دلش نیومد بند آخرو ببنده.... آی اونایی که مادر از دست دادید... نمیدونم لحظه جون دادن مادر بودی یا نه... نمی دونم لحظه ی آخر چطور با مادر خداحافظی کردی.. علی یه طرف کفنو رو هم می آورد... هی برمیگشت یه نگاهی به صورت زهرا... (میدونی چی میگفت) 💟 آخ شب دامادیم کی باورم بود 💟 که من روزی عزادار تو باشم ⏪⏪کی باورم میشد خودم غسلت بدم... خودم کفنت کنم... خودم بدنتو تشییع کنم... ⚫️کجا خاکش کنم امشب خدایا ⚫️ چگونه من بشویم جسم زهرا ⚫️ رمق دیگر ندارم که گذارم ⚫️ به روی دوش خود تابوت زهرا آی اونایی که مادر از دست دادید...یادت میاد...اون لحظه ای که میخوان بدن مادر رو بردارند یکی جلو جنازه صدا میزد... بلند بگو لااله الا الله... آی مریض دارا...گرفتارا .... اون دل شب تو مدینه کسی نبود بلند بگه لا اله الا الله....بدن زهرا رو غریبانه می بردن.... قربون آون دختری که دنبال جنازه مادر میدوید.... ⏪⏪ بدن زهرا رو درون خانه ی قبر گذاشت...سنگای لحد چید... خاکارو ریخت ...علی نشست کنار مزار زهرا... علی ناله زد.... دیدن دلش قرار نمیگیره....علی گریه کرد.... دیدن دلش آروم نشد... یه وقت دیدن امیرالمومنین خم شد صورت رو خاک قبر زهرا گذاشت... هی میگه فاطمه غریبم فاطمه مظلومم... (دلت اینجاست ) 🔹دلتو ببرم کربلا.... ((✔️هر گریزی خواستید بزنید ..✔️)) 🔆🔆اگه اون شب تو مدینه امیرالمومنین صورت رو خاک قبر زهرا گذاشت... ناله زد.... آی حسینیا آی کربلاییا ابی عبدالله تو کربلا صورت به صورت علی اکبر گذاشت... هی از سوز جگر صدا میزد... ولدی علی.... ♻️((قتل الله قوما قتلوك ما اجراهم علي الله و علي انتهاك حرمة الرسول، علي الدنيا بعدك العفا)) 💟هر چقدر ناله داری...به ناله های دل امیرالمومنین... به ناله های دل ابی عبدالله کنار بدن ارباً اربای علی اکبر... سه مرتبه ناله بزن یا حسین.... 🖤هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤 .
ع ✨✨✨✨✨✨✨✨ بیابان نجف را غم گرفته درانجام فاطمه ماتم گرفته کجا بردن علی را مخفیانه غریبانه غریبانه شبانه یتیمان نیمه شب بابا کجا رفت ابر مرد جهان تنها کجا رفت دوباره داغ زینت گشته تازه که از از خانه شده بیرون جنازه ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ سلام ما به علیُ نماز آخر او به حال زار و نیازُ به دیده تراو سلام ما به سجودش که رنگ خون دارد سلام ما به رخ غرق خونُ اطهرت او سلام ما به پریشانی حسینُ حسن سلام ما به دل پر از آه دختر او امشب ناله دارا کجا نشستند اونایی که آرزوی زیارت قبرامیرالمومنین ع رو دارن کجا نشستن عزبزایی که سحرهای نجف و دیدن، اشک‌های نیمه شب زائرای حرم مولا علی را دیدن، میدونی چه خبر امشب، شب هفتم شهادت مولا امیرالمومنین ع ،امشب باید حال و هوای خونه امیرالمومنین از در و دیوار کوفه بپرسی، امشب در و دیوار مسجد کوفه از غربت علی دم میزنه اگه چشماتو باز کنی میبینی کنار محراب مسجد کوفه جای مولا این شبا خالیه اونایی که رفتن کوفه و مسجد کوفه رو زیارت کردن میدونن قدم به قدمش جای قدم‌های مولاست، قدم به قدمش بوی امیرالمومنین میده،بوی غربت میده ،بوی بی کسی میده بوی دردهای ۲۵ ساله رو میده با چاه های کوفه درد دل میکرد ✨✨✨✨✨✨✨ الا ای چاه یارم را گرفتن گُلم عشقم بهارم را ‌رفتن میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دار و ندارم را گرفتند اونایی که اشک چشماشون جاری شد تا نام مولا آمد قدر خودتونو بدونید،این سوز دل و از دعای پدر و مادر داری،اگه دعای مادر پشت سرت نبود این اشک نداشتی، امشب می خوام یه لحظه بریم تو خونه امیر المومنین ع نمیدونم این چند روز کسی به بچه های عزادار و بی بابای علی سر زد یا نه. کسی دست نوازش به سر یتیمای علی کشید یانه یتیمی بد دردیه اونایی که پدر از دست دادن میدونن، اگه سِنی هم ازت گذشته باشه، وقتی که بابا از دست میدی انگار حس می کنی همه دنیا رو از دست دادی، ان شاالله پدر از دست داده تو مجلسمون نباشه آخ داغ بابا خیلی سخته، همه دلخوشی دختر به باباست، دختری که بابا نداره انگار پشت و پناه نداره امشب نمیخوام ببرمت در خانهٔ غم زده مولا رو بزنی،کی درو به روت باز میکنه، صاحب اعضای مجلس بابا دخترشه، اگه امام حسین امشب درو به روت باز کنه حاله اشکُ که رو صورتت ببینه،برات کربلاتو امضا میکنه، امشب جوون دارا کجا نشستن اونایی که مریض دارن گرفتارن کجا نشستن مادری که جوان داری میگی جونم گرفتاره جونمو دعا کن انشب حرف دلتو به امام حسین بگو، آخه دعای مادر با سوز دل، دعای مادر با اشک چشم اثر داره، @emame3vom امشب نمیخوام قسم بدم به غربت مولا، امشب نمیخوام بگم به فرق شکافته، امشب نمیخوام بگم به دردهای قلب مولا، فقط به نماز آخرش قسمش می دم شب هفت امیرالمومنین امشب برا جوانای بی مادر دعا کن،جوانایی که مادر ندارد، جوانی که مادر نداره پشت و پناه نداره، جوانی که مادر نداره دل خوشی ندارم، جوانی که مادر نداره مثل مرغ بی بال و پر می مونه، یه لحظه دلتو ببرم کوفه تا صدای ناله قد قتل المرتضی بلند شد حسنین دویدن سمت مسجد زیر بععلای بابا رو گرفتند آوردن تا نزدیکی‌های درِ خونه، یه وقت امیرالمومنین صدا زد حسنم بابا حسینم بابا زیر بغلامو رها کنید بزارید خودم وارد خونه بشم چرا بابا، فرق سر شکافته شده خون از بدن تون رفته، صدا زد بابا آخه تو این خونه من دختر دارم نمی خوام زینب منو با این ضع ببینه زینبم طاقت نداره میخوام بگم یا امیرالمومنین آقا جان دلت طاقت نیاورد زینبت فرق شکافته ببینه میخوام بگم آقا کجا بودی کربلا الهی برادر داری خدا برات نگه داره چه کشید زینب کربلا میخوام بپرسم مگه میشه خواهر برادرو نشناسه یه خواهر دلسوخته اومدگودی قتلگاه شمشیر شکسته هارو کنار زد نیزه شکسته هارو کنار زد یه بدنی دید بی سر عریان قطعه قطعه صدا زد ای کشته،آیا تو حسین منی،تو عزیز برادر منی 🍂حسینم به کجایی که مُردم زجدایی هر چه قدر ناله داری به سوز دل زینب کبری س صدای نالتو بلند کن بلند بگو یا حسین یا حسین یا حسین 🌸ذکر ماهست دائم الاوقات 🌸به شهسوار عرب علی مرتضی ( صلوات) .
🕊﷽🕊 ✴️ ❣بر صاحب ذوالفقارْ حیدر صلوات ❣بر وارث بر حق امامت صلوات ❣خواهی که خداوند گناهت بخشد ❣بفرست به این امام و رهبر صلوات (دعای فرج) _الله .... من آن مرغ غزل خوانم  به شوق روی جانانم بیاد شاه خوبانم  ❤️علی گویم،علی جویم ❤️علی جانم علی جانم من بیچاره در محشر به عشق ساقی کوثر زنم بر سینه و سر ❤️علی گویم، علی جویم ❤️علی جانم علی جانم علی ای ساقی کوثر علی داماد پیغمبر علی مولا علی سرور ❤️علی گویم، علی جویم ❤️علی جانم علی جانم ⬅️دلتو راهی نجف کن ..انشاالله کنار ایوون طلای امیرالمومنین ناله بزنی.. خوش بحال اونایی که کنار حرم امیرالمومنین هستند... ⏪حارث هَمْدانی از اصحاب امیرالمومنین اومد خدمت امیرالمومنین ... حضرت دید حادث خیلی پریشانه... فرمود حارث چرا اینقدر پریشانی.. چرا ناراحتی... عرض کرد آقا دیشب به فکر جان دادن افتادم ... هنگام سرازیری قبر چه کنم.... برای شب اول قبر چه کنم ... آقا جان ....فکر فشار قبر افتادم... جواب نکیر و منکر چه بدم .... (حضرت فرمود :حارث مگه تو شیعه و پیرو من نیستی؟؟ ) گفت "چرا آقاجان ... فرمود پس چرا غصه میخوری.. بدونُ آگاه باش.... وقت جان دادن... هنگام سرازیری قبر.... شب اول قبر... تمام عقبات تا پل صراط.. من با شیعیانم هستم... دست شیعیانم رومی‌گیرم... تنهاشون نمیگذارم امروز بگو یا امیرالمومنین آقا جان...حاجتمندم ...گرفتارم ... آقا جان به مظلومیت و غربتت قسمت میدم نزار دست خالی اومدم ..دست خالی برگردم ⏺روضه برات بخونم و التماس دعا.... ⏪شب آخر آقا مهمون دخترش ام کلثوم بود... آی اونایی که بابا دارید ... قدر باباهاتونو بدونید... دختر میمیره برا بابا... (دخترا خیلی بابارو دوست دارند..) خیلی علاقه به پدر دارند... دختر کوچیکتر هم دل نازک تر هم میشه....هی دور بابا میگرده...بابا بابا... اما این دختر نگاه میکرد به صورت بابا...میدید بابا یه حال عجیبی داره....هی از حجره بیرون میره، نگاه به آسمون میکنه...هی میگه انالله و انا الیه الراجعون... دل تو دل دختر نیست.. آقا حرکت کرد سمت مسجد..اذان گفت همه شنیدند...اومدن طرف مسجد برا نماز... اما اما ... ،یه وقت شنیدن منادی ندا داد قد قتل المرتضی.... اگه پدر داری خدا برات نگه داره .. اما اما آی اونایی که پدر از دست دادین... نمیدونم لحظات آخر بالا سر بابا بودی یا نه... آخ یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد بابا بابا میگفت.... دلتو بزار کنار دل زینب... دلتو بزار کنار دل خانم ام کلثوم... 🔳آخ دلم باغ خزونه 🔳چشام برکه خونه 🔳همه آرزوم اینه 🔳بابام زنده بمونه 🔳آخ دلم از همه سیره 🔳بابام داره میمیره آخ بابا ..بابا... 🔳نه سویی تو چشاته 🔳نه جونی تو پاهاته (آماده ای بگم نالتو بلند میکنی) 🔳آخ نه سویی تو چشاته 🔳نه جونی تو پاهاته 🔳فقط این دم آخر 🔳یا زهرا رو لباته (زمزمه)امون از دل زینب... @emame3vom ⏪بدن امیرالمومنین رو شبانه غسل دادن ... شبانه غسل دادن... شبانه تشیع کردن..... میخوام بگم قربون غربتت برم آقا جان... بدنت رو تو تابوت گذاشتن ... جلوی تابوتُ جبرائیل و میکائیل گرفتن... عقب تابوتُ ابی عبدالله و امام حسن... آقا نیمه شب شمارو تشیع کردند.... اما آی حسینیا ... آی کربلائیا.... (آماده ای بگم...) ⬅️من بمیرم برا اون بدنی که رو خاک گرم کربلا تشیع شد... اما تشیع جنازه اش ویژه بود... 10نفر نعل تازه به اسبها زدن... رو نازنین بدن عزیز زهرا تاختن.... الهی نبینی داغ برادررو... الهی سایه برادر بالاسرت باشه.... یه خواهر دلسوخته اومد گودی قتلگاه.... این شمشیر شکسته هارو کنار زد.. نیزه شکسته هارو کنار زد.... آخ صدا زد... 🔘گلی گم کرده ام میجویم او را 🔘به هر گل میرسم میبویم او را 🔘گل من یک نشانی در بدن داشت 🔘یکی پیراهن کهنه به تن داشت ⬅️یه وقت شنید از بین نیزه شکسته ها و شمشیر شکسته ها. . یه ناله ای به گوش میرسه... 🔘آخ گل گم کرده ات خواهر منم من 🔘سرور سیته ات خواهر منم من2 🔳هر چقدر ارادت داری به ارباب بی کفنت از سویدای دل ناله بزن ....بگو یا حسین..... 🖤هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤 .
. متن امشب شبیِ که هنوز عاشورا نیومده روضه ی قتلگاه رو می خونیم شب یه نوجوان ۱۱ ساله ست که مردانه از امامش دفاع کرد... آیا منو شما هم اینجوری پای امام زمانمون میمونیم.... 🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم زبانحال باب الحوائج عبدالله بن الحسن... 🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم 🔸از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم قربون غریبیش برم... مثل باباش امام حسن خیلی غریب بوده... روضه ی جانسوزی داره... دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه... آخه روضه ی این آقازاده گره خورده به روضه ی اربابمون حسین... 🔸آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو عموی غریبم حسین... 🔸کآستینم را ز دست عمّه‌ام زینب کشیدم ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت... خیلی مواظبشون بود... مخصوصا عبدالله اش رو ... صدا زد خواهرم... زینبم ... مواظب عبدالله ام باش... خواهرم مواظب یادگار برادرم باش... زینب جان این نانجیبها رحم ندارن... دیدی قاسمم شهید کردن... علی اکبرم قطعه قطعه کردن... ‌روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن... خواهرم اینا رحم ندارن... زینب ‌مواظب یادگار حسنم باش... دستهاش رو گذاشت توی دست عمه... اما عبدالله به عمه جانش یه چیزی گفت که دیگه زینب نتونست این بچه رو نگه داره... گفت عمه: (وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي) 🔸دست او در دست های عمّه بود 🔸گوش او پر از صدای عمّه بود اما... 🔸شیون زن ها دلش را پاره کرد 🔸دید شه تنهاست فکر چاره کرد دستش به دست عمه جانش زینبه... بالای تل زینبیه... یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش حسین داخل گودی قتلگاه است... دور تا دور عمو رو گرفتن... شمشیرها بالا میره پایین میاد... دیگه طاقت نیاورد... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه 🔸دست او از دست عمّه شد جدا 🔸می دوید و بر لبش واویلتا هی صدا میزد ای وای... آقای غریبم حسین... 🔸می دوید و گاه می افتاد او 🔸از جگر فریاد می زد ای عمو (وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي) به خدا از عموم جدا نمیشم. ‌تا رسید کنار ابی عبدلله دید عمو خونین افتاده و یه نانجیبی هم شمشیر به دست... داره نزدیک میشه... خودش رو انداخت روی عمو جانش حسین... نمیذارم آقام رو به شهادت برسونی... مَردم دفاعه از امام هزینه داره .. لذا اون نانجیب تا شمشیر رو بلند کرد ... یاصاحب الزمان... 💧غریب گیر آوردنت 💧با هر چی داشتن زدنت ... عبدالله.. دست رو جلو آورد ... ‌مبادا شمشیر به بدن عمو اصابت کنه.... نانجیب آنچنان با شمشیر بر دست عبدالله زد... ‌‌دیدن دست به پوست آویزان شد... صدای ناله اش بلند شد... يَا عَمَّاه عموجان حسین به ‌دادم برس... خدا...حالا ابی عبدالله چکار کنه... لحظات آخره... امام بی رمق افتاده عبدالله اش رو در آغوش گرفت... به سینه چسباند... 🔸حرامیان بی حیا چند نفر به یک نفر ؟ عمو فتاده از نوا چند نفر به یک نفر اما حرمله ملعون هم کمین کرده بود... چندتا تیر حساس زده.. حلق اصغر ...چشم اباالفضل ...قلبِ حسین اما ول کن نیست.... یاصاحب الزمان.... نانجیب تیر رو از کمان رها کرد... (فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ) سادات منو ببخشید... دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین... جان دادن... یکی ششماهه اش علی اصغر بود... یکی هم عبدالله بن الحسن... علی اصغر که سندِ مظلومیتِ اباعبدالله و عبدالله هم ذخیرهء امام حسن برا کربلا بوده... دیدن عبدالله... داره روی سینهء حسین دست و پا میزنه... هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین... 🔸ضربۀ محکم یک تیغ که پایین آمد 🔸نذر لبخند عمو کرد یتیمی ‌پَرِ خویش 🔸آخرین تیر خودش را به کمان حرمله برد 🔸گردنش شد سپرش باهمۀ حنجر خویش الا لعنت الله علی القوم الظالمین روضه دفتری عبدالله بن حسن https://eitaa.com/emame3vom/28902 .
. متن امشب شبیِ که هنوز عاشورا نیومده روضه ی قتلگاه رو می خونیم شب یه نوجوان ۱۱ ساله ست که مردانه از امامش دفاع کرد... آیا منو شما هم اینجوری پای امام زمانمون میمونیم.... 🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم زبانحال باب الحوائج عبدالله بن الحسنِ ... 🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم 🔸از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم قربون غریبیش برم... مثل باباش امام حسن خیلی غریب بوده... روضه ی جانسوزی داره، عبدالله... دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه... آخه روضه ی این آقازاده، گره خورده به روضه ی اربابمون حسین... 🔸آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو عموی غریبم حسین... 🔸کآستینم را ز دست عمّه‌ام زینب کشیدم ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت... خیلی مواظبشون بود... مخصوصا عبدالله رو ... صدا زد خواهرم... زینبم ... مواظب عبدالله ام باش... خواهرم مواظب یادگار برادرمون باش... زینب جان این نانجیبها رحم ندارن... دیدی قاسمم شهید کردن... علی اکبرمو قطعه قطعه کردن... ‌روی دستام علی اصغرم رو پرپر کردن... خواهرم اینا رحم ندارن... ‌مواظب یادگار حسنم باش... دستهاش رو گذاشت توی دست عمه... اما عبدالله به عمه جانش یه چیزی گفت که دیگه زینب نتونست این بچه رو نگه داره... گفت عمه: (وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي) 🔸دست او در دست های عمّه بود 🔸گوش او پر از صدای عمّه بود اما... 🔸شیوَن زن ها دلش را پاره کرد 🔸دید شه تنهاست فکر چاره کرد دستش به دست عمه جانش زینبه... بالای تل زینبیه... یکدفعه نگاه کرد، دید عمو جانش حسین داخل گودی قتلگاه است... دور تا دور عمو رو گرفتن... شمشیرها بالا میره پایین میاد... دیگه طاقت نیاورد... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه 🔸دست او از دست عمّه شد جدا 🔸می دوید و بر لبش واویلتا هی صدا میزد ای وای... آقای غریبم حسین... 🔸می دوید و گاه می افتاد او 🔸از جگر فریاد می زد ای عمو (وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي) به خدا از عموم جدا نمیشم. ‌تا رسید کنار ابی عبدلله ، دید عمو خونین افتاده و یه نانجیبی هم شمشیر به دست...داره نزدیک میشه... خودش رو انداخت روی عمو جانش حسین... صدا زد : نمیذارم آقام رو به شهادت برسونی... جوونا... دفاعه از امام هزینه داره .. عبدالله هزینه شو پرداخت کرد... تا اون نانجیب شمشیر رو بلند کرد ... یاصاحب الزمان... 💧غریب گیر آوردنت 💧با هر چی داشتن زدنت ... 💧روی خاکا کشیدنت .... 💧غریب گیر آوردنت .... 💧وای بمیره خواهرت ... 💧لشکری ریخت روی سرت .... 💧وای بمیره مادرت ... . تا شمشیر رو بلند کرد ... عبدالله.. دست رو جلو آورد ... ‌مبادا شمشیر به بدن عمو اصابت کنه.... نانجیب آنچنان با شمشیر بر دست عبدالله زد... ‌‌دیدن دست به پوست آویزان شد... صدای ناله اش بلند شد... يَا عَمَّاه عموجان حسین به ‌دادم برس... 🔸ضربۀ محکم یک تیغ که پایین آمد 🔸نذر لبخند عمو کرد یتیمی ‌پَرِ خویش خدا...حالا ابی عبدالله چکار کنه... لحظات آخره... امام بی رمق افتاده عبدالله رو در آغوش گرفت... به سینه چسباند... 🔸حرامیان بی حیا 🔸چند نفر به یک نفر ؟ عمو فتاده از نوا چند نفر به یک نفر اما حرمله ملعون هم کمین کرده بود... چندتا تیر حساس زده.. حلق اصغر ...چشم اباالفضل ...قلبِ حسین اما ول کن نیست.... یاصاحب الزمان.... نانجیب تیر رو از کمان رها کرد... (فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ) سادات منو ببخشید... دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین... جان دادن... یکی ششماهه اش علی اصغر بود... یکی هم عبدالله بن الحسن... علی اصغر که سندِ مظلومیتِ اباعبدالله و عبدالله هم ذخیرهء امام حسن برا کربلا بوده... دیدن عبدالله... داره روی سینهء حسین دست و پا میزنه... هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین... 🔸آخرین تیر خودش را به کمان حرمله برد 🔸گردنش شد سپرش باهمۀ حنجر خویش الا لعنت الله علی القوم الظالمین 🌷مادری در خیمه ها میداد دلداری به خویش 🌷بچه های من که رعنا تر ز اکبر نیستند .
. متن 🔸کیست اصغر، اکبر ذبح عظیم 🔸خود به تنهایی صراط مستقیم امشب بریم درخانه ی باب الحوائج ششماهه ی امام حسین... علی اصغر... خدا میدونه میدونه یک سال منتظر شب هفتم نشستیم... بیاییم برا ششماهه ی حسین اشک بریزیم... جان عالم به فداش... 🔸اختری برشانه ی خون خدا 🔸آبروی روی گلگون خدا این آقازاده خیلی آبرو داره درخونه ی خدا... 🔸دست های کوچکش، دست حسین 🔸روز عاشورا همه هست حسین ابی عبدالله هم عنایت خاصی به علی اصغرش داره... فقط همینو بگم.... قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه... 🔸صورتش پژمرده اما دلگشا 🔸دستهای بسته اش مشکل گشا عالمی به فدای دستان قشنگش... با دستهای به ظاهر کوچیکش... گره های بزرگی رو باز میکنه... خیلی از علما، بزرگان ما، متوسل میشن به این شش ماهه... آی مادری که سالهاست... خدا بهت فرزند نداده... امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده... خیلی ها امشب با دست پر از این مجلس میرن... مواظب باش... جانمونی... 🔸دستهای بسته اش مشکل گشا امشب... همه برا ششماهه گریه میکنند... حتی روز عاشورا لشگر دشمن هم طاقت نیاورد... گریه کردند... مبادا آروم باشی... 🔸شیرخواری با پدر هم‌درد بود 🔸آخرین سرباز و، اول‌ مرد بود لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش... دید تنهای تنها مونده... حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن... عباسشو به شهادت رسوندن... علی اکبرشو قطعه قطعه کردند... دیگه یاری نداره... یکدفعه از داخل خیمه... صدای گریه علی اصغرش بلند شد... با زبان کودکی... میگه بابا... مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا... بابا..هنوز من زنده ام... بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا... 🔸من به باغِ سرخِ خون، یاس تواَم 🔸با دو دست بسته، عباس توام چه خوب خودش رو فدا کرد... آماده ای گریه کنی بسم الله... خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند... آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو... ابی عبدالله قنداقهء علی اصغرش رو به آغوش گرفت... اومد در مقابل دشمن ایستاد... علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد... صدا زد... «یا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ» شما با من سر جنگ دارید... اگه به من حسین رحم نمیکنید... این طفل شش ماهه که کاری نکرده... یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید... ببینید... اما ترونه کیف یتلّظى ّعطشا اگه بهش آب بدید میمیره... اگه آب هم ندید میمیره... اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید... دشمن داره نگاه میکنه... خیلی ها به گریه افتادن... ابی عبدالله داره حرف میزنه... شاید اینها دلشون بسوزه... عمرسعد هم دید الانه که جَو عوض بشه چون لشکرش میگفتن؛ حسبن راست میگه، ما با بچه که سَرِ جنگ نداریم... عمر سعد به حرمله اشاره کرد.. حرمله پرسید : پدر رو بزنم یا پسر رو؟.. یکدفعه دیدند... حرمله نانجیب تیر سه شعبه رو از کمان رها کرد... «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن» پیامِ علی اصغر چیه؟... 🔸از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان 🔸آغوش گرمِ مادرتان نوش جانتان مادرها نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه... اگه بچه شش ماه دارین... الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه... فقط همینو بگم ابی عبدالله نگاه کرد... دید تیر سه شعبه... گوش تا گوش علی رو دریده... علی اصغر روی دستها بابا داره جان میده... خدایا... حالا جواب مادرش رباب رو چی بِدم... خدایا هیچ مردی شرمنده همسرش نشه... دیدند حسین هی چند قدم به سمت خیمه ها میره ... برمیگرده... 🔸تو رفتی ، مادرت حیران شد ای وای 🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای 🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود 🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای الا لعنه الله علی القوم الظالمین https://eitaa.com/emame3vom/29086
🕊﷽🕊 ع 🍁برخاتم اوصیاء مهدی صلوات 🍁برصاحب عصر ما مهدی صلوات 🍁خواهی که خداوند بهشتت ببرد 🍁بفرست تو بر حضرت مهدی صلوات 🔘برعسکری آن نورولایت صلوات 🔘برآن گل گلزار رسالت صلوات 🔘خواهی که خداگناه تو،عفوکند 🔘بفرست برآن روح کرامت،صلوات () ⬅️اَلسلامُ علیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ.... 🍂شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن 🍂جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن 🍂عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم 🍂کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن 🍂در جوانی رفت از دنیا امام عسگری 🍂شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن 🍂این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه 🍂تسلیت گوئیم امروز بر شما یابن الحسن ⬅️روز عزای امام حسن عسکری... امروززصاحب عزا مهدی فاطمه است... ☑️امروز روز یتیمیه امام زمانه... امروز هم ناله شیم با امام زمان.... قربون اشک چشمت برم آقا جان... آقا قربونت برم تو سن کودکی لباس عزا به تن کردی... امروز دم در ایستاده... شال عزا به گردن انداخته... آقا...قربون اون شال عزا برم به گردن انداختی.... هر جایی بری مراسم ختم،صاحب عزا دَمِ در می ایسته،خوش آمد میگه... امروز صاحب عزا خودِ امام زمانِ... دَمِ در ایستاده،خوش آمد میگه... میگه آی عزادارای پدرم! خوش اومدید... ما امروز اومدیم خودمون رو بهت نشون بدیم ،ما هم اومدیدم آقا! اما تو رو ندیدیم یوسفِ زهرا.... 🔳آقا جان مهدی زهرا.... امروز بیا یه روزی به ما بده... آخه 2ماه بر امام حسین گریه کردیم... ناله زدیم.... آقا جان هنوز بعضیا پیرهن مشکی رو در نیاوردن.... آقا میدونی عزای ما کی تموم مشه.... اون لحظه ای که شما تکیه به دیوار کعبه بزنی...بگی... 💥الا یا اهل العالم انا بقیة الله... 🔹دلتو ببرم سامرا و التماس دعا ✨میرسد نالهٔ فاطمه بر گوش ✨حجة ابن الحسن گشته سیه پوش ✨سامرا بار دیگر در عزا شد ✨حجة ابن الحسن صاحب عزا شد ⬅️آقا خادمشُ صدا زد ظرف آبی براش بیاره.. میگه:ظرف آب رو برداشت آورد،داد دستِ امام حسن.... اینقدر آقا ضعیف شده... ،دست ها میلرزه،بدن داره میلرزه... ظرف آب رو که به دست امام حسن داد،اینقدر که دست ها میلرزید، ظرف آب رها شد، ریخت رو زمین..... صدا زد:آی خادم! برو پسرم مهدی رو خبر کن...مهدیم بیاد... اینجا امام حسن پسرش مهدی رو صدا زد، یه مادری هم من میشناسم،پسرش مهدی رو صدا زد،ما بینِ در و دیوار قرار گرفت،صدا زد: مهدی جان! بیا... کمکِ مادرت کن از سینه اش خون میچکید دنبال حیدر میدوید میگفتُ با سوز جگر یابن الحسن یابن الحسن 💥(گریز روضه به حضرت زهرا س) ⬅️بمیرم برا امام حسن عسکری.. امام زمان اومد... کنار پدر... ظرف آب رو برداشت... ظرف آب رو نزدیک دهان مبارک بابا آورد... اینقدر این بدن ضعیف شده... اینقدر این بدن نحیف شده... همچین که ظرف به دهان مبارک حضرت رسید... از شدت ضعف هی ظرف آب به دندونای حضرت میخورد... 🌾امان امان(3).... نمیدونم اون لحظه امام عسکری یاد چه لحظه ای ..آخ یاد چه صحنه ای افتاد... شاید یاد اون لحظه ای افتاد... که عمه جانش زینب دید دارن با چوب خیزران به لب و دندان حســـــــــين..... (گریز) ⏪یه لحظه امام حسن شروع کرد گریه کردن... آقا صدا زد: بابا! چرا گریه می کنید؟ شاید فرموده باشه!!! مهدی جان برا تو گریه میکنم... خیلی غریبی... بعد از من بیابون گرد میشی...بعد از من خیلی بی کس میشی ✳️اما می خوام بگم آقا جان... درسته داغ بابا دیدی... ولی شیعه آمدن بدن بابا رو احترام کردند.... با عزت بدن بابا رو تشیع کردند ... ⚫️اما من بمیرم برای جد غریبت حسین .... چه تشیع جنازه ای شد.... ۱۰ نفر نعل تازه به اسبها زدن ... اینقدر رو بدن عزیز زهرا تاختن... امان امان ... الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه... چه کشید بی‌بی زینب .... اومد گودی قتلگاه... این شمشیر شکسته ها رو کنار زد... نیزه شکسته ها رو کنار زد ... آخ یه بدنی دید بی سر...عریان.. قطعه قطعه... چه کرد عمهٔ سادات... یه وقت دیدن خم شد لباشُ گذاشت به رو رگهای بریده حســـــــین.... ◼️هرگز کسی چون من تن بی سر نبوسید ◼️ بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید ◼️ حیدر نبوسید زهرا نبوسید ◼️ حتی نسیم صحرا نبوسید 💠هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💠
. متن روضه ۱ 🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن آجرک الله یا صاحب الزمان 🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن 🔸زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن بمیرم برات یا صاحب الزمان... پنج سال بیشتر نداشتید اقا... داغ بابا رو به دلتون گذاشتند... 🔸قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد 🔸سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن از همینجا یک کاروان دل بریم... خانه امام عسکری... 🔸طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد 🔸تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن راوی میگه لحظات آخر... دیدم امام عسکری در بستر بیماری... فرمود برید پسرم مهدی رو خبر کنید... بگید پسرم بیاد... میگه رفتم داخل حجره نگاه کردم دیدم... یه آقازاده خوش سیمایی... صورت مبارکش مثل ماه میدرخشه... مشغول عبادت خداست... (الهی... یعنی میشه ما زنده باشیم یک روز چشم ما هم به جمال دلربای یوسف فاطمه روشن بشه) عرضه داشتم آقا جان... حال امام عسکری منقلبه... میگه تا بر پدر وارد شد... نگاه امام عسکری به جمال دلربای مهدیش افتاد... صدا زد... یا سَیِّدَ اَهْل ِبَیْتِهِ... إسْقِنِی الْمَاءَ... پسرم مهدی جان جرعه آبی برام بیار بابا... فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی... من دیگه رفتنیم بابا... دیگه بعد از من یتیم میشی بابا... دیگه بعد از من غریب میشی بابا... پسرم.. بعد از من سر به بیابون ها میزاری... همه تنهات میگذارند... خدا ميدونه... خیلی سخته برا فرزندی ببینه... جلو چشمانش بابا داره جان میده... نتونه کاری کنه... اما هر طوری بود لحظات آخر... حضرت با دستان مبارک به پدر آب دادند... نگذاشتند امام عسکری با لب تشنه از دنیا برند... عرضه بداریم یا صاحب الزمان... خوب شد لحظات جان دادن شما کنار بابا بودید... پدر رو سیراب کردید... 🔸پدرت لحظه های آخر عمر 🔸آب از دست پاکتان نوشید اما یا صاحب الزمان... میخوام بگم... 🔸دم آخر پسر نداشت حسین آی کربلایی ها... آماده ای بگم یا نه... 🔸دم آخر پسر نداشت حسین 🔸تشنگی از گلویش می جوشید مردم.. من از شما سوال میکنم... لحظه آخر پسران ابی عبدالله کجا بودند؟... عزیزان ابی عبدالله کجا بودند سر بابا رو در آغوش بگیرند... یک طرف علی اکبر... با بدن قطعه قطعه... روی زمین کربلا... یک طرف دیگه هم امام سجاد... از شدت بیماری... با صورت به زمین افتاده... نميتونه از جاش بلند شه... لحظات آخر هر چی نگاه کرد ابی عبدالله... دید کسی نمیاد کنارش... یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا... یک وقت چشمان مبارک باز کنه ببینه... ( وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَ مُولِـغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِكَ ) شمر روی سینه حسین... خنجر برهنه کرده... تسلای دل امام زمان... ناله بزن یاحسین... 🔸مولا چه عاشقانه به معراج رفته بود 🔸وقتي که زير چکمه ي آن نانجيب بود 🔸پيچيده بود ناله ي زينب ولي چه سود 🔸تنها سلاح خواهرش" امّن يجيب "بود .
. متن روضه 2 🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت آجرك الله يا صاحب الزمان... امشب کجا زانوی غم بغل گرفتی... برای غربت امام عسکری زار زار گریه می کنی و... اشک میریزی... 🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت 🔸خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت داغ پدر.. خیلی سخته... مخصوصا.. برا کسی که پنج سال بیشتر نداره... مخصوصا.. برای کسی که بابای مهربونی...مثل امام عسکری داره... 🔸داغی نشسته بر جگر داغدار تو 🔸در خون نشسته است دل درد پرورت 🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس خدایا امشب خانه امام عسکری چه خبره... 🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس 🔸سیراب گشته است به دست مطهرت یکی از سخت ترین لحظات برای فرزند... اون موقعیه که... بابا در بستر احتضار باشه و... فرزند نتونه کاری کنه... امام زمان آمد کنار بابا نشست... هی خیره خیره به صورت قشنگ بابا نگاه میکرد... گریه میکرد... یک وقت امام عسکری فرمودند... پسرم... مهدی جان... تشنه ام بابا... سریع رفتند یک ظرف آبی رو آوردند... خود امام زمان... با دستان مبارک لحظات آخر به بابا آب دادند... پدر رو سیراب کردند... عرضه بداریم... یا صاحب الزمان... خوب شد شما... لحظه آخر کنار پدر بودید... حضرت رو سیراب کردید... @emame3vom نگذاشتید امام عسکری... با لب تشنه از دنیا بره... اما دلها بسوزه برای اون آقایی که کربلا... گودال قتلگاه... با لب تشنه... سر از بدنش جدا کردند... 🔸مگر به کرببلا آب قیمت جان است 🔸چرا نگفته کسی این حسین مهمان است فقط همین رو بگم... وقتی ذوالجناح برگشت به طرف خیمه ها... دختر ابی عبدالله اومد کنار ذوالجناح... صدا زد... ذوالجناح... میدونم بابام رو به شهادت رسوندند... میدونم سر از بدنش جدا کردند... فقط بهم بگو... آیا بهش آب دادند یا نه... یا جَوادَ اَبی هَل سُقِیَ اَبی اَم قَتَلُوهُ عَطشاناً 🔸چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد 🔸به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد