eitaa logo
امام حسین ع
17.1هزار دنبال‌کننده
386 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5904560638692169154.mp3
3.47M
🎼 اومده اونی که صحنش قبله گه عاشقان 🎙 حسین سیب سرخی #مولودی _حضرت _رقیه 💐 🌱 میلاد حضرت رقیه (س) مبارڪ
شب-میلاد-دخت-شاه-دنیادی.mp3
446.6K
#میلادیه باب الحوائج حضرت رقیه سلام الله علیها . متقی تبریزی . . شب میلاد دخت شاه دنیادی نوه آل عصمت شبه زهرادی . کُر: آدینا جان اولا قربان آدیدور دردلره درمان گوزون آیدین گوزون آیدین حسین مولا . . . نه رقیه ویروب زینت بو دنیایه شوروشادی سالوبدی شهر بطحایه خبری چاتدی جنت ایچره زهرایه دیدی اوغلوم مبارکدی بو بالا سن کیمی تکدی گوزی شهلا یوزی زیبا نه گویچکدی . . . . نه رقیه یاغور غیرت حیاسیندن نه دیوم من بونون آیا عطاسیندن چوخی آلموش شفا دارالشفاسیندن هامی درده نتایجدی دردلره چون معالجدی بیر آدی چون بیزه باب الحوئجدی . . . آدی باب الحوائج دئلده ازبردی باخشی حضرت زهرایه بنذردی بو رقیه عزیز علی اکبردی آلوب اغوشه قارداشی ئوپوب اوندان قلم قاشی گوشواره باجینون اولدی پاداشی . . . . نه رقیه ... #ترکی #حضرت_رقیه #خرابه_شام #زبدةالاشعار #سبک_یتش_امداده_ای_شاه_بنی_هاشم #شب_میلاد_دخت_شاه_دنیادی
5d69138c87e0522ec15dd59d_-325787682850845598.mp3
11.04M
شور: عشق میکنم با صحن گوهر شادت ❣ 🎤حاج حسین سیب سرخی 🌹پیشنهاد دانلود🌹 🌹{ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج }🌹 @emame3vom
4_5855168403119014945.mp3
4.02M
🎧 فوق العاده شنیدنی❣ 🎤 ◀هرجا باشم روضتو میگیرم... @emame3vom🎤
. باید امشب از خدامون بخونم دعا وذکر فراوون بخونم ناله ای از یه دل خون بخونم با دلی بی سر و سامون بخونم تر بشه چشمم و محزون بخونن دعا از دلی پریشون بخونم دیگه می خوام از دل و جون بخونم من می خوام دعای بارون بخونم تا سحر باید توُ این شبای تار بخونم برای یار با دل زار دیگه نیست توُ سینَه م آروم و قرار میرم و می ذارم این دارو ندار میرم و پر می کشم به سمت یار می بینم از راه دور ابر بهار دیگه می خوام از دل و جون بخونم من می خوام دعای بارون بخونم باید امشب تا سحر گریه کنم خیلی با دیده ی تر گریه کنم یا که با خونِ جگر گریه کنم همراه اهل نظر گریه کنم برا یارِ توُ سفر گریه کنم برا ماه منتظَر گریه کنم دیگه می خوام از دل و جون بخونم من می خوام دعای بارون بخونم ای قرار دلای همه بیا غصه ها رو بِده خاتمه بیا توُ بهارِ اشک و زمزمه بیا میون این همه همهمه بیا جون اون امیر علقمه بیا آخر ای یوسف فاطمه بیا دیگه می خوام از دل و جون بخونم من می خوام دعای بارون بخونم شبی که شب مناجات منه هر تپش که دل توُ سینه می زنه انگاری قلبمو از جا می کَنه به لبم ناله ی یابن الحسنِه چشمام اما به حال باریدنه دل من یاد اون بی کفنه دیگه می خوام از دل و جون بخونم من می خوام دعای بارون بخونم گناها روُ دل مثِ حجاب اومد اما عشقی به دل خراب اومد توی چشمام نقشی از سراب اومد توی گهواره ای حرف خواب اومد به مشام ، بوی نَمی از آب اومد صدای لالاییِ رباب اومد دیگه می خوام از دل و جون بخونم من می خوام دعای بارون بخونم @emame3vom محمدمبشری .
فراق یار (به مناسبت صدمین روز تدفین سردار سلیمانی) صد روزه دارم ماتم سرباز دین را شیر به خون بنشسته ی این سرزمین را آخر رسید بر آنچه دائم آرزو کرد صد روزه داغش عالمی را زیر و رو کرد داغی که سنگینی آن بر دوشمان هست بعداز فراقش غصه بیخ گوشمان هست سردار ما را اشقیا با کینه کشتند به به که عاشق را شب آدینه کشتند تصویری از کرب وبلا را او نشان داد جان را به پای مهدی صاحب زمان داد @emame3vom مرتضی عابدینی .
و و اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اى خدا درود فرست بر محمد و آلش وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ‏ و چون تو را بخوانم دعاى مرا اجابت فرما و هرگاه تو را ندا كنم ندايم بشنو (ای مهربان می خوانمت واسمع دعایی با قلب و جان می خوانمت واسمع ندایی) وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكِيناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ‏ و چون با تو مناجات كنم به حالم توجه فرما كه من بسوى تو گريخته ‏ام و در حضور حضرتت ايستاده در حالى كه به درگاهت به حال پريشانى تضرع و زارى مى ‏كنم (داری خبر از حال و احوال دل من ای یک نگاهت رافع هر مشکل من) رَاجِياً لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي وَ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَ تَخْبُرُ حَاجَتِي وَ تَعْرِفُ ضَمِيرِي‏ و به آنچه نزد توست چشم اميد دارم و تو از دلم آگاهى و حاجتم را مى‏ دانى و ضمير مرا مى‏ شناسى (به امید آمدم اینجا منم و راز و نیازی چه نیازی است بگویم که تو داننده رازی) وَ لاَ يَخْفَى عَلَيْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ‏ و هيچ امرى از امور دنيا و آخرت من بر تو پنهان نيست وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِي وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِي وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِي‏ و آنچه مى‏ خواهم كه به زبان اظهار كنم و از حوايجم سخن گويم و آنچه براى حسن عاقبتم به تو اميد دارم همه را مى‏ دانى وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِيرُكَ عَلَيَّ يَا سَيِّدِي فِيمَا يَكُونُ مِنِّي إِلَى آخِرِ عُمْرِي‏ و حكم تقدير تو بر من اى سيد من در باطن و ظاهرم تا آخر عمر جارى و نافذ است مِنْ سَرِيرَتِي وَ عَلاَنِيَتِي وَ بِيَدِكَ لاَ بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضَرِّي‏ و هر زيادت و نقصان و سود و زيان بر من وارد آمد همه به دست توست نه غير تو (به دست توست خدایا تمام نیک و بد من به دست غیر مبادا نگاه بنده ات افتد) إِلَهِي إِنْ حَرَمْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْزُقُنِي وَ إِنْ خَذَلْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُنِي‏ اى خدا اگر تو مرا از رزقت محروم سازى ديگر كه تواند مرا روزى دهد و اگر تو مرا خوار گردانى كه مرا يارى تواند كرد (دور از تو دلتنگم پریشانم پریشان از لطف خود یک لحظه محرومم مگردان) إِلَهِي أَعُوذُ بِكَ مِنْ غَضَبِكَ وَ حُلُولِ سَخَطِكَ‏ اى خدا به تو پناه مى ‏برم از غضب تو و از ورود خشم و سخطت (سویت پناه آورده ام از موج خشمت یا رب نیفتم کاش یک دم هم ز چشمت) إِلَهِي إِنْ كُنْتُ غَيْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَيَّ بِفَضْلِ سَعَتِكَ‏ اى خدا اگر من لايق رحمتت نيستم تو لايقى كه بر من از فضل و كرم بى ‏پايانت جود و بخشش كنى (همچون کویرم من ولی لطف تو دریاست باز هم أنت تَجودَ ذکر لبهاست) إِلَهِي كَأَنِّي بِنَفْسِي وَاقِفَةٌ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَكُّلِي عَلَيْكَ فَقُلْتَ (فَفَعَلْتَ) مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِي بِعَفْوِكَ‏ اى خداى من گويا من اكنون در حضور تو ايستاده ‏ام و حسن توكلم بر تو به سرم سايه لطف انداخته و آنچه از كرم و احسان تو را شايسته است با من بجا آورده‏اى عفو و آمرزشت مرا فرا گرفته است (رو کن به من برگشته این عبد فراری لبریز اشک و حسرت و امیدواری) إِلَهِي إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَى مِنْكَ بِذَلِكَ‏ اى خدا اگر تو مرا عفو كنى كه از تو سزاوارتر به عفو است (آغوش عفوت هر که را در بر بگیرد جا دارد از نو زندگی را سر بگیرد) وَ إِنْ كَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِي وَ لَمْ يُدْنِنِي (يَدْنُ) مِنْكَ عَمَلِي فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِي‏ و اگر اجلم نزديك شد و عمل صالحم مرا به تو نزديك نكرد من هم اقرار به گناهانم را وسيله عفوت قرار داده ‏ام إِلَهِي قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِي فِي النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا خدايا من در توجهم به نفس خود بر خويش ستم كردم پس اى واى بر نفس من اگر تو او را نيامرزى إِلَهِي لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَيَّ أَيَّامَ حَيَاتِي فَلاَ تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنِّي فِي مَمَاتِي‏ اى خدا چنانكه لطف و احسانت در تمام مدت زندگى شامل حالم بود پس در مرگ مرا از احسانت محروم مساز (در زندگی باران لطفت بود جاری هنگام مرگم چشم از من بر نداری) إِلَهِي كَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِي بَعْدَ مَمَاتِي وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِي (تُولِنِي) إِلاَّ الْجَمِيلَ فِي حَيَاتِي‏ اى خدا چگونه مايوس از احسانت بعد مردنم شوم و حال آنكه تو در تمام عمرم با من جز نيكى و احسان نكردى (در عمرم از تو غیر زیبایی ندیدم کی بعد مرگ از رحمت تو نا امیدم؟) .
إِلَهِي تَوَلَّ مِنْ أَمْرِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ عُدْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ عَلَى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ‏ اى خدا با من آن كن كه تو را شايد (نه آنجه مرا بايد) و باز هم به فضل و كرم بر گنهكارى كه در لجه گناه از جهل و نادانى فرو رفته ترحم فرما إِلَهِي قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوباً فِي الدُّنْيَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَيَّ مِنْكَ فِي الْأُخْرَى‏ اى خدا تو در دار دنيا گناهانم را از تمام خلق پنهان داشتى و من در آخرت به ستاريت از دنيا محتاجترم (از من خطا دیدی و رسوایم نکردی از جمع اهل عشق منهایم نکردی) (إِلَهِي قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَيَّ) إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ‏ و چون لطف كردى و گناهانم را بر هيچ بنده صالحى آشكار نكردى فَلاَ تَفْضَحْنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ پس روز قيامت هم مرا مفتضح و رسوا در حضور جميع خلايق مگردان إِلَهِي جُودُكَ بَسَطَ أَمَلِي وَ عَفْوُكَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِي‏ خدايا جود و بخششت بساط آرزوى مرا گسترده و عفو تو بهتر از عمل من است إِلَهِي فَسُرَّنِي بِلِقَائِكَ يَوْمَ تَقْضِي فِيهِ بَيْنَ عِبَادِكَ إِلَهِي اعْتِذَارِي إِلَيْكَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ‏ اى خدا آن روزى كه ميان بندگانت حكم مى ‏كنى آن روز مرا به لقاء خود شاد گردان اى خدا من چون كسى به درگاهت عذر مى‏خواهم كه به قبول عذر سخت محتاج است فَاقْبَلْ عُذْرِي يَا أَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُونَ‏ پس عذرم بپذير اى كريمترين كسى كه گنهكاران از او معذرت مى ‏طلبند إِلَهِي لاَ تَرُدَّ حَاجَتِي وَ لاَ تُخَيِّبْ طَمَعِي وَ لاَ تَقْطَعْ مِنْكَ رَجَائِي وَ أَمَلِي‏ اى خدا حاجتم را رد مكن و دست طمعم را از درگاهت محروم برمگردان و اميد و آرزويم از لطف و كرمت منقطع مساز إِلَهِي لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِي لَمْ تَهْدِنِي وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِيحَتِي لَمْ تُعَافِنِي‏ اى خدا اگر تو اراده خوارى من داشتى به هدايت و احسانت سرافرازم نمى ‏كردى و اگر مى‏ خواستى مرا رسوا سازى در دنيا معافم نمى ‏فرمودى إِلَهِي مَا أَظُنُّكَ تَرُدُّنِي فِي حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي طَلَبِهَا مِنْكَ‏ اى خداى من هرگز به تواين گمان نمى ‏برم كه حاجتى كه به تو دارم و عمرم را در طلبش فانى كردم باز روان سازى إِلَهِي فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً يَزِيدُ وَ لاَ يَبِيدُ كَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى‏ اى خدا حمد و ثنا مختص توست حمد ابدى و دايم سرمدى كه همى بيفزايد و هرگز فنا نپذيرد چنانكه تو دوست بدارى و بپسندى إِلَهِي إِنْ أَخَذْتَنِي بِجُرْمِي أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِي بِذُنُوبِي أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ‏ اى خدا اگر مرا به جرمم مؤاخذه كنى تو را به عفوت مؤاخذه مى‏ كنم و اگر مرا به گناهانم بازخواست كنى تو را به مغفرتت باز خواست كنم وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّي أُحِبُّكَ‏ و اگر مرا به آتش دوزخ برى اهل آتش را آگاه خواهم كرد كه من تو را دوست مى ‏داشتم (گشتم دوباره گمراه افتاده ام زمین آه با دست مرتضایت یارب بگیر دستم در آتشم بیفکن وانگه ببین چگونه فریاد می زنم باز من عاشق تو هستم) إِلَهِي إِنْ كَانَ صَغُرَ فِي جَنْبِ طَاعَتِكَ عَمَلِي فَقَدْ كَبُرَ فِي جَنْبِ رَجَائِكَ أَمَلِي‏ اى خدا اگر در مقابل طاعتت عملم اندك است در مقابل رجاء و اميد به كرمت آرزويم بسيار است إِلَهِي كَيْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بِالْخَيْبَةِ مَحْرُوماً وَ قَدْ كَانَ حُسْنُ ظَنِّي بِجُودِكَ أَنْ تَقْلِبَنِي بِالنَّجَاةِ مَرْحُوماً اى خدا چگونه از درگاه لطفت محروم و نااميد برگردم در صورتى كه به جود و احسان تو حسن ظن بسيار داشتم كه به حالم ترحم كرده و عاقبت از اهل نجاتم مى ‏گردانى إِلَهِي وَ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ وَ أَبْلَيْتُ شَبَابِي فِي سَكْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْكَ‏ اى خدا عمرم را با درد و غفلت از تو فانى ساختم و بفرسودم جوانيم را در مستى بعد از تو إِلَهِي فَلَمْ أَسْتَيْقِظْ أَيَّامَ اغْتِرَارِي بِكَ وَ رُكُونِي إِلَى سَبِيلِ سَخَطِكَ‏ اى خدا پس بيدار نشدم روزگارى را كه مغرور كرمت بودم و به راه سخط و غضبت مى ‏رفتم إِلَهِي وَ أَنَا عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ قَائِمٌ بَيْنَ يَدَيْكَ مُتَوَسِّلٌ بِكَرَمِكَ إِلَيْكَ‏ اى خدا من بنده تو و فرزند بنده توام كه در پيشگاه حضورت ايستاده ‏ام و كرم و رحمتت را بسويت وسيله خود قرار داده‏ ام
إِلَهِي أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَيْكَ مِمَّا كُنْتُ أُوَاجِهُكَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْيَائِي مِنْ نَظَرِكَ‏ اى خدا منم بنده‏اى كه به عذر خواهى به درگاهت آمده ‏ام از اعمال زشتى كه بواسطه قلت حيا به حضورت و در نظرت بجا آورده ‏ام (من خسته ام از خود از این گم کرده راهی برگشته ام سویت ولی با روسیاهی«دست خالی») وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْكَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِكَرَمِكَ‏ و از تو عفو و بخشش مى ‏طلبم كه عفو وصف كرم توست (برگشته ام سوی تو با اشک ندامت ای عفو تو زیبنده ات ای با کرامت) إِلَهِي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ إِلاَّ فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ‏ اى خدا من قدرتى كه از معصيت باز گردم ندارم مگر آنكه تو به عشق و محبت مرا بيدار گردانى (ما را نمک گیر محبت کن الهی بیدار از این خواب غفلت کن الهی) وَ كَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَكُونَ كُنْتُ فَشَكَرْتُكَ بِإِدْخَالِي فِي كَرَمِكَ وَ لِتَطْهِيرِ قَلْبِي مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْكَ‏ يا آنكه چنانكه تو مى‏ خواهى باشم و شكر تو گويم چون مرا به كرمت داخل كردى و قلبم را از پليديهاى غفلت پاك و پاكيزه گردانيدى إِلَهِي انْظُرْ إِلَيَّ نَظَرَ مَنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِكَ فَأَطَاعَكَ‏ اى خدا از لطف به حال من چنان بنگر كه‏ به كسى كه او را خواندى و اجابت كرد و به كار طاعت واداشتى و اطاعتت نمود مى ‏نگرى يَا قَرِيباً لاَ يَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ يَا جَوَاداً لاَ يَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ‏ اى نزديكى كه هرگز دور از آنكه فريفته توست نمى‏ شوى و اى با جود و كرمى كه هرگز بخل بر آنكه اميد احسانت دارد نمى‏ كنى (هرچند کاری در خور عفوت نکردم امیدوارم دست خالی برنگردم) إِلَهِي هَبْ لِي قَلْباً يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ وَ لِسَاناً يُرْفَعُ إِلَيْكَ صِدْقُهُ وَ نَظَراً يُقَرِّبُهُ مِنْكَ حَقُّهُ‏ اى خدا به من دلى عطا كن كه مشتاق مقام قرب تو باشد و زبانى كه سخن صدقش بسوى تو بالا رود و نظر حقيقتى كه تقرب تو جويد إِلَهِي إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِكَ غَيْرُ مَجْهُولٍ وَ مَنْ لاَذَ بِكَ غَيْرُ مَخْذُولٍ وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَيْهِ غَيْرُ مَمْلُوكٍ (مَمْلُولٍ) اى خدا آنكه به تو معروف شد هرگز مجهول و بى‏ نام نشود و هر كه به تو پناه آورد هرگز خوار نگردد و هر كه تو به او توجه كنى بنده ديگرى نشود إِلَهِي إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِكَ لَمُسْتَنِيرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ لَمُسْتَجِيرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِكَ يَا إِلَهِي‏ اى خدا هر كه به تو راه يافت روشن شد و هر كه به تو پناه برد پناه يافت و من به درگاه تو پناه آورده‏ ام پس تو اى خدا فَلاَ تُخَيِّبْ ظَنِّي مِنْ رَحْمَتِكَ وَ لاَ تَحْجُبْنِي عَنْ رَأْفَتِكَ‏ حسن ظن مرا به رحمتت نوميد مساز و از فروغ رأفت و عنايتت مرا محجوب مگردان إِلَهِي أَقِمْنِي فِي أَهْلِ وَلاَيَتِكَ مُقَامَ مَنْ رَجَا الزِّيَادَةَ مِنْ مَحَبَّتِكَ‏ اى خدا مرا در ميان اولياء خود مقام آنكس را بخش كه به اميد زياد شدن محبت توست إِلَهِي وَ أَلْهِمْنِي وَلَهاً بِذِكْرِكَ إِلَى ذِكْرِكَ وَ هِمَّتِي فِي رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِكَ وَ مَحَلِّ قُدْسِكَ‏ اى خدا و مرا واله و حيران ياد خود براى ياد خود گردان و همتم را بر نشاط و فيروزى در اسماء خود و مقام قدس خويش موقوف ساز إِلَهِي بِكَ عَلَيْكَ إِلاَّ أَلْحَقْتَنِي بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِكَ وَ الْمَثْوَى الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِكَ‏ اى خدا به ذات پاكت و به حقى كه تو را بر خلق است قسم كه مرا به اهل طاعتت ملحق ساز و منزل شايسته از مقام رضا و خوشنوديت عطا فرما فَإِنِّي لاَ أَقْدِرُ لِنَفْسِي دَفْعاً وَ لاَ أَمْلِكُ لَهَا نَفْعاً كه من قادر نيستم دفع شرى از خود يا جلب نفعى براى خود كنم إِلَهِي أَنَا عَبْدُكَ الضَّعِيفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوكُكَ الْمُنِيبُ (الْمَعِيبُ) فَلاَ تَجْعَلْنِي مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَكَ وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِكَ‏ اى خدا من بنده ضعيف گنهكار و مملوك تايب پر عيب و نقص توام پس مرا از آنان كه روى از آنها مى ‏گردانى و به غفلت از عفوت محجوب شدند قرار مده إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الاِنْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ‏ اى خدا مرا انقطاع كامل بسوى خود عطا فرما و روشن ساز ديده‏ هاى دل ما را به نورى كه به آن نور تو را مشاهده كند حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ‏ تا آنكه ديده بصيرت ما حجابهاى نور را بر دردو به نور عظمت واصل گردد و جانهاى ما به مقام قدس عزتت در پيوندد
إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لاَحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلاَلِكَ فَنَاجَيْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَكَ جَهْراً اى خدا مرا از آنان قرار ده كه چون او را ندا كنى تو را اجابت مى ‏كند و چون به او متوجه شوى از تجلى جلال و عظمتت مدهوش مى‏ گردد پس تو با او در باطن راز مى‏ گويى و او به عيان به كار تو مشغول است إِلَهِي لَمْ أُسَلِّطْ عَلَى حُسْنِ ظَنِّي قُنُوطَ الْإِيَاسِ وَ لاَ انْقَطَعَ رَجَائِي مِنْ جَمِيلِ كَرَمِكَ‏ اى خدا بر حسن ظنم به تو يأس و نااميدى مسلط مساز و دست اميدم از دامن كرم نيكويت جدا مگردان إِلَهِي إِنْ كَانَتِ الْخَطَايَا قَدْ أَسْقَطَتْنِي لَدَيْكَ فَاصْفَحْ عَنِّي بِحُسْنِ تَوَكُّلِي عَلَيْكَ‏ اى خدا اگر خطاهايم مرا نزد تو پس و خوار گردانيده هم بواسطه حسن اعتمادم به تو از من عفو كن إِلَهِي إِنْ حَطَّتْنِي الذُّنُوبُ مِنْ مَكَارِمِ لُطْفِكَ فَقَدْ نَبَّهَنِي الْيَقِينُ إِلَى كَرَمِ عَطْفِكَ‏ اى خدا اگر گناهانم مرا از لطف و كرامتهايت دور كرده مقام يقينم مرا به كرم و عطوفتت تذكر مى ‏دهد إِلَهِي إِنْ أَنَامَتْنِي الْغَفْلَةُ عَنِ الاِسْتِعْدَادِ لِلِقَائِكَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِي الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِ آلاَئِكَ‏ و اگر غفلت مرا از مهياى لقاى تو شدن به خواب غرور افكند معرفتم به نعمتهاى بزرگوارت بيدار مى‏ گرداند إِلَهِي إِنْ دَعَانِي إِلَى النَّارِ عَظِيمُ عِقَابِكَ فَقَدْ دَعَانِي إِلَى الْجَنَّةِ جَزِيلُ ثَوَابِكَ‏ اى خدا اگر عقاب و انتقام تو مرا به آتش دوزخ خواند ثواب و عنايتت مرا بسوى بهشت ابد دعوت كرد إِلَهِي فَلَكَ أَسْأَلُ وَ إِلَيْكَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اى خدا پس من هر چه بخواهم از تو درخواست مى ‏كنم و به درگاه كرمت با ناله و زارى و شوق و رغبت مى‏ نالم و از تو مى ‏طلبم كه درود فرستى بر محمد (ص) و آل محمد وَ أَنْ تَجْعَلَنِي مِمَّنْ يُدِيمُ ذِكْرَكَ وَ لاَ يَنْقُضُ عَهْدَكَ وَ لاَ يَغْفُلُ عَنْ شُكْرِكَ وَ لاَ يَسْتَخِفُّ بِأَمْرِكَ‏ و مرا از آنان قرار دهى كه دايم به ياد تواند و هرگز عهد تو نشكنند و شكر و سپاست را لحظه‏اى فراموش نكنند و امرت را سبك نشمرند إِلَهِي وَ أَلْحِقْنِي بِنُورِ عِزِّكَ الْأَبْهَجِ فَأَكُونَ لَكَ عَارِفاً وَ عَنْ سِوَاكَ مُنْحَرِفاً وَ مِنْكَ خَائِفاً مُرَاقِباً اى خدا و مرا به نور مقام عزتت كه بهجت و نشاطش از هر لذت بالاتر است در پيوند تا آنكه شناساى تو باشم و از غير تو رو بگردانم و از تو ترسان و مراقب فرمان باشم يَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً اى خداى صاحب جلال و بزرگوارى و درود خدا بر رسولش محمد (ص) و بر اهل بيت پاكش و سلام و تحيت بسيار باد.
🎼دختر بگو ملیکهء هفت آسمان.. |⇦• مدح و توسل ویژۀ ایام ولادتِ حضرت رقیه سلام الله علیها به نفسِ حاج حیدر خمسه•✾• ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ رقیه ، رقیه قلبِ منم جلا بده رقیه ، رقیه به خاطر خدا بده رقیه ، رقیه عیدی یه کربلا بده دختر بگو ملیکهء هفت آسمان بخوان دختر بگو فرشتهء کون و مکان بخوان در مکتب سه سالهء توحید پا گرفت چادر نماز کوچک او را جنان بخوان بنویس دختر از دو‌طرف خط فاصله یعنی برایِ حضرت عباس جان بخوان *برات تولد گرفتن خانم .. اما بی بی جانم ما میخوایم به عالم بگیم برا دختر سه ساله گل میارن .. عروسک میارن .. براش تولد میگیرن .. بگو خانم کادو چشمِ خیس به کارت میاد .. طرف شاید تو خرج زندگیشم مونده باشه ما وقتی صحبت روضه میشه میگه این سهم خانم .. ان شالله فردا قیامت این خانم میاد شفاعتِ ما رو میکنه ، دست ما رو تو دستِ باباش میزاره .. خانم .. بابات حرفِ تو رو زمین نمیزنه .. به بابات بگو ما دلمون برا حرمش تنگ شده ..* داری گره به کار فرو بسته ای اگر هر وقت دل شکسته شدی آن زمان بخوان ما را بر آستان بطلب زائرت شوم *پیر مردامون برا دختربچه ت گریه میکنن ، اما به مشت پیرمرد هم کربلا .. با عصا اومدن ..* ما را بر آستان بطلب زائرت شوم ما را بر آستان تو به پابوستان بخوان از مُلک تا مَلک سر این سفره سائلند او را کریم زادهء گسترده خوان، بخوان او را همیشه فاطمهء کربلا بگو اما همیشه فاطمهء قد کمان بخوان وقتی قدم ‌به ساحت خورشید میزنی خاموش محتشم ولی ای روضه خوان بخوان... کشتی شکست خورده نه ، او خود سفینه است اصلاً دمشق بی بیِ‌مان خود مدینه است جشنی گرفته بود پُر از دلبری براش *هر کی چشماش بارونی شد برا همه دعا کنه .. بی بی جان ، حاجت دارم ، خانم جان ، میدونی ما اجدادمونم کنیز و غلامت بودن .. بی بی جان دلمون گرفته .. الهی دورت بگردم .. پا داری بیای روضه ی ما ؟! نه والله .. * جشنی گرفته بود پُر از دلبری براش جشنِ تولدی که شده محشری براش کیکی که یا رقیه به رویش نوشته بود آماده کرده بود دم آخری براش گیسویِ تاب خوردهء با تور بسته داشت یک‌ بال هم گذاشته عین پری براش نجمه گرفته جای عمویِ بزرگ او یک سینه ریز نقره ای مرمری براش در سومین بهاره ی جشن تولدش هدیه گرفته بود عمو روسری براش آورده بود یک گل سر یک نفر که هست در بین دختران چقدر مشتری براش *چه گل سری .. با مو کشیدن ..* اکبر برای هدیه عروسک گرفته بود از این نداشت تحفه ی زیباتری براش اصلاً حسین موافق با گوشواره نیست اصرارِ عمه بود که یا می خری براش - - یا لا اقل اجازه بده من بیاورم تا خاطرِ خوشی شود این آخری براش ... اما چه حیف شد ز فلک تاج برده اند هر چه گرفته بود به تاراج برده اند شاعر : چون شده حیدری تبار؛ رقیّه هست اعجوبه‌ی وقار؛ رقیّه مثل عمّه شد استوار؛ رقیّه گرچه دیده سه تا بهار؛ رقیّه در کمالات؛ او مثال ندارد غیر راه علی مسیر ندیدم داخل خانه‌اش صغیر ندیدم سر بلندند؛ سر به زیر ندیدم من در این خانه غیر شیر ندیدم شیر بودن که سنّ و سال ندارد دست به دیوار رفت مسخره کردند کوچه هر بار رفت مسخره کردند بین انظار رفت مسخره کردند سر بازار رفت مسخره کردند معجر پاره قیل و قال ندارد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. یا سرود میلاد عجل الله ای که میان دلبران از همه دلرباتری با اون نگاه حیدری دل از همه تو می بری اگر زتو جدا شوم ، ز من جدا نمی شوی منم که بی وفا شدم ، تو بی وفا نمی شوی ( مهدی صاحب الزمان ۴ ) ۲ سایه ی تو بر سر من ، صفای چشم تر من ببین به خاطر گناه ، شکسته بال و پر من به گوشه چشمت بِنَما ، گره ز کار ما گُشا به جان زهرا مادرت ، یوسف فاطمه بیا ( مهدی صاحب الزمان ۴ ) ۲ وصل تو آرزوی ما ، سوی تو جست و جوی ما یار سفر کرده ی ما ، سفر نما به سوی ما امان ز لحظه ای که من ، اسیر درد و غفلتم مَبین تو رو سیاهی ام ، مده دگر خجالتم ( مهدی صاحب الزمان ۴ ) ۲ غروب جمعه که رسد ، غمت به دل شرر زند به لحظه های بی کسی ، از تو طلب کنم مدد شعر من و ترانه ام ، نام من و نشانه ام به وقت دلتنگی من ، تویی فقط بهانه ام ( مهدی صاحب الزمان ۴ ) در دوسبک👇👇 .
4_5803216946858033539.ogg
132.2K
سبک استاد مبشری شاعر
. علیه_السلام نام ‌تو را بر سر در دلها نوشتند نبض و تپشهای دل زهرا نوشتند ای اعظم الاذکار نام اعظمت را بر روح و جان زینب کبرا نوشتند ای کشته اشک ای دلیل اشک عاشق ذکر تو را بر قلب لب زیبا نوشتند نام بلند آوازه ات معشوق عشق است عشاق عشقت را همه دنیا نوشتند زیبا ترین نامی که با خود مستی آورد بر سینه جام خماران تا نوشتند ای خوش دلی که مست و همراه حسین است گریه کن و سینه زن راه حسین است... ۹۹/۱/۲۸ . بسم‌الله الرحمن الرحیم ع_مناجات ▶️ در خیال تو فنا می‌شوم ان شاءالله با تو همرنگ خدا می‌شوم ان شاءالله از اذان علی اکبر تو جا ماندم با نماز تو ادا می‌شوم ان شاءالله پنبه‌ی عقل مرا باز جنون خواهد زد آخر از خویش رها می‌شوم ان شاءالله بین بین‌الحرمینت دو دلی خواهم کرد چون کبوتر دو هوا می‌شوم ان شاءالله هدف از سجده به پاهای تو افتادن بود بین یک سجده فدا می‌شوم ان شاءالله دیده هرچند شد از حسرت دیدار سپید با رخت دیده‌گشا می‌شوم ان شاءالله بعد عمری که به گریه سپری شد، آخر تربت کرب و بلا می‌شوم ان شاءالله از بس آغوش تو گیراست، یقین در محشر از دل قبر تو پا می‌شوم ان شاءالله .
ramezani003.mp3
1.83M
❤️ دلم گرفته رفقا ❤️ نوحه واحد بسیار زیبا 🎤🎤 مجتبی رمضانی http://eitaa.com/joinchat/1754595330C0a9f3ffc4c 🇮🇷 یاوران مهدی (عج) ☝️☝️ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
ما دل نبسته ایم به اوضاع کارخویش دل خوش نکرده ایم به این کوله بارخویش باید خدا به داد دل بی کسم رسد شیطان کُند وگرنه دلم را شکارخویش رخت و لباس پاره نشان گدایی است ما را کریم رد نکند از جوار خویش سوگند خورده است که بخشنده میشویم پس آمده است با همه ی اعتبار خویش او قول داده است که ما را نمی زند! خوبان نمی زنند به زیر قرار خویش با ذره پروری به چه جایی رسیده ایم ما را نشانده اند کریمان کنار خویش پروانه ایم و دور علی بال می زنیم خارج نمی شود دل ما از مدار خویش فردای حشر فاطمه دنبال کار ماست کار تمام خلق می افتد به یار خویش تا بشنویم نام حسین گریه می کنیم یکباره می دهیم ز دست اختیار خویش .
من با حسین آدم و عالم خریده ام دنیا و آخرت همه با هم خریده ام شکر خدا که گریه کن روضه ها شدم با چشمهام چشمه ی زمزم خریده ام او صله داده است که من بعد چندسال پیراهنی  برای  محرم خریده ام با بچه های هیئت همرنگ گشته ام من هم لباس مشکی ماتم خریده ام تنها غمی که هست در عالم غم شماست شادم از اینکه یک دل از این غمخریده ام باید که با حسین خدا را به جانخرید با این حساب من چقدر کم خریده ام  @emame3vom   .
📚صلوات مستقل و متصل در متون، «صلوات» معمولاً به دو صورت دعایی می‌آید:1ـ مستقل 2ـ متصل 1ـ مستقل:صلوات مشهور که بصورت مستقل و دعایی خوانده می‌شود:«اللهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّد»می‌باشد و به این معنی است که:«خدایا درود فرست بر محمد و خاندانش»؛ «صلوات جمع صلاة از ریشه «ص ل و» به معنای دعا، درود، تحیت و رحمت است. «صلوات» جمع «صلاة» به معنای نماز نیز می‌آید و گفته‌اند از آن رو که نماز شامل دعا‌هایی نیز هست، به آن «صلاة» می‌گویند و بدین سان، «صلوات» در عربی به معنای جمع به کار می‌رود و مراد از آن نمازها، دعاها یا درودها است. در فارسی، مراد از کلمۀ«صلوات» جمع «صلاة» نیست، بلکه از این کلمه معنای اصطلاحی یعنی درود خاص بر پیامبر اکرم(صلی‌الله علیه و آله و سلم) را اراده می‌کنند. در اصطلاح دینی، صلوات، نام عمل عبادی درود خاص بر پیغمبر(صلی‌الله علیه و آله و سلم) است که شیعیان با عبارت «اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد» این کار را انجام می‌دهند.»(و.ش)[1] 2ـ متصل:صلواتی است که با نام پیامبرخدا حضرت محمّد به صورت:«صلی‌الله علیه وآله و سلم» می‌آید و به این معنی است که:«درود و سلام خدا بر محمد و خاندانش باد!»؛ در اینجا شاید این سئوال پیش بیاید که چرا «صلّی» و «سلّم» که هر دو ماضی و در باب تفعیل هستند، در ترجمه بصورت دعایی و با فعل دعا، معنی می‌شوند؟ باید گفت، زیرا خداوند متعال در آیۀ 56 سورۀ احزاب می‌فرماید:«إِنَّ اللهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً»؛ یعنی:«خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى‏فرستند؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و كاملًا تسليم (فرمان او) باشيد» و این آیه بنا بر فعل مضارع«یُصَلّونَ» دلالت بر صلوات دائمی خداوند و ملائکه بر پیامبر خدا(صلی‌الله علیه و آله و سلم) دارد و نمی‌توان دوکلمۀ:«صلّی» و «سلّم» را فقط به گذشته در معنی ماضی معنی کرد و در قواعد ترجمۀ متون عربی هست که  ماضی می‌تواند بصورت دعایی معنی شود؛ همچنین در اینجا یکی از معانی«سلّم» یعنی:«سلام»، برای آنکه در آخر جمله نیاید به همراه«درود» در ابتدا آورده شده که جمله از بلاغت برخوردارگردد و نوعی تأکید نیز برای «درود» باشد. 🖋تذکر:ضمناً برای آنکه بحث به درازا  نینجامد دربارۀ نکات دیگری همچون اینکه: چرا در آیۀ فوق، صلوات بر آل محمد(علیهم‌السلام) نیامده و در این صلوات آمده و نیز چرا در اینجا عبارت:«وعجّل فرجهم» افزوده نشده، باید گفت هر دو موارد فوق وجود دارد و صحیح است و تقاضا می‌شود به منابع فراوان دیگر در تعریف«صلوات» مراجعه گردد. مجیدطاهری 26فروردین1399   .
افتخارات مداح اهل‌البیت(علیهم‌السلام) 🖋موجب شگفتی و حیرت است وقتی می‌شنوم کسی با تردید به وارد شدن در حرفۀ مداحی اهل‌البیت(علیهم‌السلام) می‌اندیشد؛ حرفه‌ای که نه تنها فقط بستگی به صدای خوش و استعدادهای آوازی ندارد بلکه راههای فراوانی پیش روی اوست تا به این منصب پرافتخار نائل آید. اگر کمی به چند مورد ذیل بیندیشیم درمی‌یابیم که برخی افراد چرا به داشتن چنین جایگاهی افتخار می‌کنند:   🍃مداح کسی است که از سوی خدا و اهل‌البیت(علیهم‌السلام) برای امر مقدس مداحی انتخاب شده و اگر قدر این منصب ارزشمند و والا را بداند تا پایان عمر در آن باقی خواهد ماند. 🍃مداح کسی است که در زندگی، بسیار بیشتر از هر قشر دیگری از جامعه اوقات خود را برای ذکر و یاد و ستودن اهل‌البیت(علیهم‌السلام) که ممدوح خداوند هستند قرار می‌دهد. 🍃مداحان مانند ابرهای آسمان، بر مردم باران محبت اهل‌البیت(علیهم‌السلام) می بارند و فکر کنید اگر این باران قطع شود چه می شود؟ 🍃مداح با تزریق عشق اهل‌البیت(علیهم‌السلام) به جامعه، روح عاشقی که احیاگر خصلت‌های پاک الهی است را در جان مردم زنده می‌کند. 🍃مداح، فریادهای اهل‌البیت(علیهم‌السلام) را در آزاد و آزاده بودن و الهی بودن و الهی زیستن را به انتهای تاریخ می‌کشاند. 🍃مداح، جامعه را گام به گام با اهل‌البیت(علیهم‌السلام) در زمان‌ها و مکان‌های زندگی نورانی آنان همراه می‌کند 🍃مداح، روح حماسه و مبارزه با طاغوت و مستکبران را در جامعه زنده می‌کند. 🍃مداح، با زنده کردن دردها و رنج‌های اهل‌البیت(علیهم‌السلام) از تکرار شدن آنها دربارۀ امام زمان(عج) جلوگیری می‌کند و این یعنی دفاع از اهل‌البیت(علیهم‌السلام) 🍃مداح، به جامعه می‌آموزد که نباید در برابر ظالم سکوت کرد و باید تا پای جان جنگید. 🍃مداح، با یاد اهل‌البیت(علیهم‌السلام) اساسی‌ترین خصلت‌های انسانی‌الهی را زنده می‌کند مثل:دین‌دار بودن ـ شیعه و پیروحق بودن ـ پاک بودن ـ صبور بودن ـ شهادت خواستن ـ عابد بودن ـ عالم بودن ـ صادق بودن ـ کاظم بودن ـ رضا بودن ـ جواد و متقی بودن ـ هادی بودن ـ خالص بودن ـ اهل قیام در راه خدا بودن ـ فاضل بودن ـ زینت و افتخاربودن ـ یارو یاور حق بودن 🍃مداح واسطۀ مردم و اهل‌البیت(علیهم‌السلام) است و اهل‌البیت(علیهم‌السلام) واسطۀ رسیدن به خداوند هستند؛ پس مداح با توسل به اهل‌البیت(علیهم‌السلام) با خداوند رابطه برقرار می‌کند. 🍃خداوند حیّ و زنده است و هرکس به درجه‌ای که با او ارتباط دارد حیّ و زنده می‌ماند و مداح کسی است که بسیار این ارتباط را برقرار می‌کند، پس بسیار یادش و راهش زنده خواهد ماند. 🍃کسی که مدح خورشید می‌کند خودش خورشید می‌شود و نور می‌دهد. 🍃مداح پیوند زنندۀ عشق و عقل است 🍃مداح ، فرهنگ اهل‌البیت(علیهم‌السلام) را زنده می کند. 🍃مداح، خود یک سرباز اهل‌البیت(علیهم‌السلام) است. 🍃مداح، نمونه‌ای از کسانی است که مورد نوازش اهل‌البیت(علیهم‌السلام) قرار گرفته‌اند 🍃مداحی یکی از تأثیرگذارترین امور از امورتبلیغی است. 🍃مداح، بیانگر صفات جمال الهی است و کسی که بیانگر چیزی است ممکن نیست از آن بهره‌ای نبرد. 🍃کسی که از بلند مرتبگی سخن می‌گوید خود نیز بلند مرتبه می‌شود. 🍃واژۀ مداح، نمی‌تواند بار معنایی این حرفه را بر دوش خود بکشاند؛ زیرا قطره‌ای از دریا است. 🍃قطره هر چند وجودش ارزشمند باشد چون به دریا می‌پیوندد دیگر قطره نیست بلکه دریا است.   مجیدطاهری 28فروردین99 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. علیه‌السلام 🔹آه از آن ساعت...🔹 توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری از گناهی می‌روم سوی گناه دیگری لحظه لحظه پشت هم شیطان فریبم می‌دهد می‌گذارد بر سر هر راه چاه دیگری گریه باید کرد تنها در عزای تو حسین توبه غیر از این ندارد هیچ راه دیگری مثل حر من نیز برگشتم که غیر از خیمه‌ات نیست ما را در همه عالم پناه دیگری از سیاهی نیست بالاتر ولی رنگ غمت هست بالاتر ز هر رنگ سیاه دیگری ای زمان در طول تاریخ اینچنین داری سراغ؟ بی‌کفن، لب‌تشنه، بی‌سر پادشاه دیگری؟ آه از آن ساعت از آن گودال و از آن قتلگاه آه از آن تل که خودش شد قتلگاه دیگری می‌کشیدند آه، هم شمشیرها هم نیزه‌ها از دل هر تیر برمی‌خاست آه دیگری کاش در آن لحظه‌ها یا خواهرش آنجا نبود یا نمی‌انداخت بر جسمش نگاه دیگری نقطۀ پایان دنیا نیست هرگز کربلا نه! جهان می‌ایستد در ایستگاه دیگری انتقام خون او را یک نفر خواهد گرفت از پس این ابرها پیداست ماه دیگری... @emame3vom 📝 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا