eitaa logo
امام حسین ع
17.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🍃🌸 ✅عزرائیل چگونه میگیرد؟ مردی وحشت زده سمت حضرت سلیمان(ع) رفت ✅حضرت‌ سليمان‌ ديد از شدّت‌ ترس‌ رويش‌ زرد و لبانش‌ كبود گشته‌، سؤال‌ كرد: ای‌ مرد مؤمن‌! چرا چنين‌ شدی؟ سبب‌ ترس‌ تو چيست؟ مرد گفت‌: عزرائيل‌ بر من‌ از روی‌ كينه‌ و غضب‌ نظری‌ كرده‌ و مرا چنانكه‌ می ‌بينی دچار دهشت‌ ساخته‌ است‌. ✅حضرت‌ سليمان‌ فرمود: حالا بگو حاجتت‌ چيست‌؟ عرض‌ كرد: يا نبیّ الله‌! باد در فرمان‌ شماست‌؛ به‌ او امر فرمائيد مرا از اينجا به‌ هندوستان‌ ببرد، شايد در آنجا از چنگ‌ عزرائيل‌ رهائی‌ يابم‌! حضرت‌ سليمان‌ به‌ باد امر فرمود تا او را شتابان‌ بسمت‌ كشور هندوستان‌ ببرد. ✅روز ديگر كه‌ حضرت‌ سليمان‌ در مجلس‌ ملاقات‌ نشست‌ و عزرائيل‌ برای‌ ديدار آمده‌ بود گفت‌: ای عزرائيل‌ برای‌ چه‌ سببی‌ در بندۀ مؤمن‌ از روی كينه‌ و غضب‌ نظر كردی‌ تا آن‌ مرد مسكين‌، وحشت‌ زده‌ دست‌ از خانه‌ و لانۀ خود كشيده‌ و به‌ ديار غربت‌ فراری‌ شد؟ ✅عزرائيل‌ عرض‌ كرد: من‌ از روی‌ غضب‌ به‌ او نگاه‌ نكردم‌؛ او چنين‌ گمان‌ بدی‌ دربارۀ من‌ برد. داستان‌ از اين‌ قرار است‌ كه‌ حضرت‌ ربّ ذوالجلال‌ به‌ من‌ امر فرمود تا در فلان‌ ساعت‌ جان‌ او را در هندوستان‌ قبض‌ كنم‌. قريب‌ به‌ آن‌ ساعت‌ او را اينجا يافتم‌، و در يك‌ دنيا از تعجّب‌ و شگفت‌ فرو رفتم‌ و حيران‌ و سرگردان‌ شدم‌؛ او از اين‌ حالت‌ حيرت‌ من‌ ترسيد و چنين‌ فهميد كه‌ من‌ بر او نظر سوئی‌ دارم‌ در حاليكه‌ چنين‌ نبود، اضطراب‌ از ناحيۀ خود من‌ بود. باری‌ با خود می ‌گفتم‌ اگر او صدپر داشته‌ باشد در اين‌ زمان‌ كوتاه‌ نمی ‌تواند به‌ هندوستان‌ برود، من‌ چگونه‌ اين‌ مأموريّت‌ خدا را انجام‌ دهم‌؟ ✅ليكن‌ با خود گفتم‌ من‌ بسراغ‌ مأموريّت‌ خود می ‌روم‌، بر عهدۀ من‌ چيز دگری‌ نيست‌. به‌ امر حقّ به‌ هندوستان‌ رفتم‌ ناگهان‌ آن‌ مرد را در آنجا يافتم‌ و جانش‌ را قبض‌ كردم‌. 📚معاد شناسی، جلد اول، علامه طهرانی. .دفتر اوّل‌ «مثنوي‌» طبع‌ ميرخاني‌، ص‌ 26 .
. 🏴 چهل روز مانده تا ماه محرم شادی برای تو غم عالم برای من از ماه های سال، محرم برای من آوای آسمانی داوود مال تو خاموشی مقدس مریم برای من از عشق خود جدایم و جای گلایه نیست این بود ارث حضرت آدم برای من بی مهری است رسم محبت برای تو تنهایی است مونس و همدم برای من این زخم ها معلم خندیدن من اند حیرانم از ترحم مرهم برای من یوسف که نیستم ولی آن بنده ام که هیچ نگذاشته ست صاحب من کم برای من بگذار عمر در گذر عشق طی شود حتی اگر نشد که تو یک دم برای من... 🔸شاعر: ________________________
. در دم مردن بیا یک دم کنارم یا حسین  جان زهرا مادرت چشم انتظارم یا حسین  در س‍ؤال و پرسش قبرم بیا ای سرورم  بی کس و بی مونس و بی غمگسارم یا حسین  بی نوا را جان زهرا مادرت از در مران  مجرمم چشم شفاعت از تو دارم یا حسین  خادمم، عبدم، غلامم، نوکرم در مانده ام  سروری کن لحظه ی در احتضارم یا حسین  رو سیه، نامه سیه، رفتار بد، کردار زشت  من پناهی جز تو در محشر ندارم یا حسین  سایه ات را گر بگیری از سرم روز نشور  من یقین دارم که اندر قعر نارم یا حسین  این لباس نوکری را ای شه از نوکر مگیر  چون که یک عمری بود این افتخارم یا حسین .
. دلی لبریز ِ از احساس دارم به چشمم خوشه ی الماس دارم از امشب تا خود ماه محرم چهل شب روضه ی عباس دارم .
. 🏴 چهل روز مانده تا ماه محرم  یک جهان روضه و یک ماه محرم داری  آه، آقای غریبم چقدر غم داری  تا ابد هم که بخوانند همه مرثیه ات  باز هم روضه ی نا خوانده به عالم داری  این همه زائر دلسوخته ی خاکت را  از ازل داشته ای تا به ابد هم داری  روضه خوان هات زیادند، یکیشان قرآن  مطلع فجر خدا سوره مریم داری  درد دل کن که نماند به دلت چون پدرت  خواهرت هست کنارت، تو که مَحرم داری  بهترین نوحه ما هست «غریب مادر»  صاحب روضه بگو، بهتر از این دم داری؟  تا که نومید نگردد ز درت محتاجی  تو هم انگشت هم انگشتر خاتم داری  وقت تدفین تو ای شعر غریبی، پسرت  دید در وزن تنت چند هجا کم داری 🔸شاعر: ________________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ‍ . امشب دوباره من به شور و شینم واویلا واویلا یاد غم جواد و کاظمینم واویلا واویلا ابن الرضا امام بی قرینه واویلا واویلا در کاظمین گشته شهید کینه واویلا واویلا زد ام فضل شرر به پیکر او واویلا واویلا خنده کنان نشسته در براو واویلا واویلا زهر ستم زده شرربه جانش واویلا واویلا سوزانده است تا مغز استخوانش واویلا واویلا کنیزکان در پشت در نشسته واویلا واویلا کف می زدند با خنده دسته‌دسته واویلا واویلا بسته به رویش درب حجره از کین واویلا واویلا نقش زمین گشته نهم شه دین واویلا واویلا از ظلم و کین روزش شده چنان شام واویلا واویلا جسم شریفش ماند سه روز روی بام واویلا واویلا بعد از سه روز جسمت به دوش یاران واویلا واویلا جسم حسین زیر سم ستوران واویلا واویلا مولای من کنار پیکر تو واویلا واویلا کسی نزد سیلی به خواهرتو واویلا واویلا بعد از حسین آتش زدند به خیمه واویلا واویلا سربریده اش زدندبه نیزه واویلا واویلا بر زخم عمه زینبت نمک خورد واویلا واویلا سکینه پیش چشم او کتک خورد واویلا واویلا .
‍ . امشب شده ام مهمانت شد شامل من احسانت برسرکویت تقی جان سائلم مولا در همه عمرلطف وجودت شاملم مولا مولا جواد(۲) مولا تویی نجل حیدر در خلقت و خوپیغمبر از تبار فاطمه ابن الرضایی تو نهمین نور ولا و مقتدایی تو مولا جواد من سائل کویت هستم دل بر توو مهرت بستم یا تقی اهل ولا را نور عینی تو روح ایمان ،زیب شهر کاظمینی تو مولا جواد در گلشن تو چون خارم از مهر شما سرشارم حق نهاده در وجود من ولای تو آرزویم دیدن صحن و سرای تو مولا جواد چون شام سیه شد روزم امشب ز غمت میسوزم ریزم امشب از دو چشمم اشک پیوسته از چه دشمن حجره را بر روی تو بسته مولا جواد در گوشه ی حجره نالان افتاده ای کام عطشان زدشرر زهر ستم بر جسم و جان تو کرد اثر بر پیکرت تا استخوان تو مولا جواد سوزد دل تو در سینه یاد علی و مدینه یاد اشک فاطمه و غربت حیدر پشت در پهلو شکسته ،ناله زدمادر مولا جواد آنجا که علی استاده زهرا به زمین افتاده دشمن دین زخم حیدر را نمک میزد پیش چشمش فاطمه اش را کتک می زد مولا جواد .
ما از حسین قول شفاعت گرفته ایم با یا حسین از همه سبقت گرفته ایم روز الست هر که به چیزی رسید و ما عشق حسین را به امانت گرفته ایم سر میدهیم و دست به ظالم نمیدهیم ما از حسین درس شهادت گرفته ایم ما نوکر حسین، وَ ارباب عالمیم چون از حسین منصب و شوکت گرفته ایم مانند کودکی که به میدان جنگ رفت از بودن عموست که جرات گرفته ایم یک چله را به بزم عزا گریه مى كنيم در اربعین قول زیارت گرفته ایم .
بسم رب الفاطمه آغاز کردم گریه را از گلوی بغض هایم باز کردم گریه را مثل یک مادر که فرزندش زدستش می رود اقتدا کردم به او ابراز کردم گریه را این سیاهی های هیئت چادر خاکی او است با غم پنهانی اش همراز کردم گریه را تا که از ذکر غریب مادر افتادم ز پا با نگاه او پر پرواز کردم گریه را سایه ای را بر سرم حس می کنم در روضه ها در پناه فاطمه آغاز کردم گریه را گفته اند , اذن دخول ماه غم یا فاطمه است روزی اشک محرم های ما با فاطمه است شال غم بر روی دوشم پیرهن مشکی به تن آرزو دارم شود این جامه بر جسمم کفن محتشم دم می دهد باز این چه شور و ماتم است گویی آویزان شده از عرش کهنه پیرهن تا که از خانه به قصد روضه بیرون می زنم حیدر کرار می آید به استقبال من فاطمه پایین مجلس مینشیند پیش در می نشاند صدر مجلس گریه کن ها را حسن خواهرش هم روضه می خواند کی کاش کاش وقت بوسه از گلو میرفت جانم از بدن انقدر پای تنت بر سینه بر سر زدم پیش چشمم پرپرت کردندومن پرپر زدم موسی علیمرادی .
شود دوباره بپا مجلس عزای حسین به عرش هم شده بر پا عزا برای حسین نه جن و انس و ملک بلکه خلق هر دوجهان کنند گریه و زاری ، ز ماجرای حسین به گوش عرش نشینان رسیده بر ملکوت صدای زمزمه‌ و گریه‌ در رثای حسین رواست گر که دهم سر ، رواست میدانم برای آن تن صد چاکِ سر جدای حسین شود به مثل وهب یا ؛ زهیر در عالم به روی هرکه نشیند غبار پای حسین ببین که حضرت زهرا درون عرش خدا به دست خویش گرفته ز غم ردای حسین بیا و دست به عشق وی از گنه بردار نما تو جان خودت را دگر فدای حسین اگر سعادت دنیا و آخرت خواهی... به هوش باش و سفر کن به کربلای حسین نگر به پرچم سرخش که رنگ ماتم و خون در اهتزازِ ابد شد به سرسرای حسین به اشک دیده نوشته حبیب این‌گونه: شود دوباره بپا مجلس عزای حسین حبیب اصفهانی(ابراهیم مانیان) .
. 🍃💖🍃 گویند هر آنکه هر چه را دارد دوست از بعد وفات هم همان همدم اوست یا ربّ تو گواهی که نباشد ما را غیر از علی و محمّد و آلش دوست اللهم صل علی محمد وآل محمدو عجل فرجهم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️فوق العاده تأمل بر انگیز! 🔵خدا و خرما در حادثه کربلا با سه‌ نمونه شخصیت روبرو می‌شویم. 🔸اول: امام حسین علیه السلام حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور و ناحق بشود. تا آخر می‌‌ایستد.خودش و فرزندانش کشته می‌شوند. هزینه انتخابش را می‌‌دهد و به چیزی که نمی‌خواهد تن‌ نمی‌‌دهد. از آب می‌گذرد، از آبرو نه‌ 🔸 دوم: یزید بن معاویه (لعن الله) همه را تسلیم می‌خواهد. مخالف را تحمل نمی‌‌کند. سرِ حرفش می‌‌ایستد. نوه‌ پیغمبر و اهل بیت اش را سر می‌‌ٔبرد و به اسارت میبرد بی‌ آبرویی را به جان میخرد و به چیزی که می‌‌خواهد می‌رسد 🔸سوم: عمرِ سعد به روایتِ تاریخ تا روز8محرّم در تردید است. هم خدا را می‌خواهد هم خرما، هم دنیا را می‌خواهد هم اخرت. هم می‌خواهد حسین را راضی‌ کند هم یزید را. هم اماراتِ ری را می‌خواهد،هم احترامِ مردم را. نه‌ حاضر است از قدرت بگذرد،نه‌ از خوشنامی. هم آب می‌خواهد هم آبرو. 🔸دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی‌ است که به هیچکدام از چیزهایی که می‌خواهد نمی‌‌رسد. نه سهمی از قدرت می‌‌برد نه‌ از خوشنامی چون که بعد از بودن سردوراهی .....راه نادرست رو انتخاب کرد 🔸ما آدمهایِ معمولی‌ راستش نه جرات و ارادهِ امام حسین صلوات الله علیه شدن را داریم، نه قدرت و حماقت یزید شدن را، اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست! من که بیش از همه ، از عمر سعد شدن میترسم..😔 🔸زکات علم ، آموختن است .
بنای سوختن امشب اگر نداشته باشد چه بهتر است که پروانه پر نداشته باشد نه! سرزنش نکنید این دلی که سوخته، شاید به غیر آه کشیدن هنر نداشته باشد هنوز آب نخورده است خاکِ خشکِ دل من بعید نیست درختم ثمر نداشته باشد خدا نیاورد آنکه ز چشم یار بیفتم خدا کند که ز ما دست، بر نداشته باشد هزار نافله خواندن به هیچ کار نیاید اگر به بندگی ما نظر نداشته باشد شبانه به سر و سینه زدن چه فایده دارد ضرر نمود کسی که سحر نداشته باشد چه خاک بر سر خود میکند کسی که سحرگاه به قدر بال مگسی چشم تر نداشته باشد فقط اجازه بده پیش خانهات بنشینم بد است که شاه، گدا پشت در نداشته باشد مرا بغل کن و با بوسه غرق عاطفهام کن شبیه آن پسری که پدر نداشته باشد چقدر ندبه بخوانیم و «أین أین» بگوئیم روا نبود دعاها اثر نداشته باشد تو را به حنجر خشک حسین فاطمه برگرد بیا که شیعه دگر خون جگر نداشته باشد کفن قبول ولی لعنت خدا به تو ای شمر بنا نبود که این تشنه سر نداشته باشد .
YEKNET.IR - roze - 98.04.27 - narimani.mp3
8.8M
⏯ #روضه سوزناک 🍃بیا که شیعه دگر خون جگر نداشته باشد 🍃بنا نبود که این تشنه سر نداشته باشد 🎤 #سید_رضا_نریمانی
میزنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی محرّم زمین و آسمون داره هوای ماتم شده عزای اشرف اولاد آدم میزنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی محرّم صاحب عزای روضه هاس رسول خاتم سیا میپوشه مثل کعبه کُلّ عالم محرّم نشده حاجتم رو جلو جلو خواستم من از خدا با امضای علیِ بن موسی ایشاالله اربعین کرببلا کربلا کربلا یا ثارالله ۳ میزنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی محرّم یه مادر جوون میاد با قامت خم به نوکرا با گریه میگه خیرمقدم میزنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی محرّم بساط شور و نوحه مون میشه فراهم دم میده توی تکیه ها عیسی بن مریم درسته هر هفته توی هیأت با ذکر حسین حسین میشیم مست دههْ اوّلِ محرّم ولی همه میدونن یه چیز دیگه است کربلا کربلا یا ثارالله ۳ میزنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی محرّم تو کوچه ها می پیچه بوی نذری بازم سردرِ خونه مون دو ماه میخوره پرچم میزنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی محرّم سینه زنی با معرفت که میشه تُوْأم رو گونه ها می شینه قطره قطره شبنم چن روزی مونده امّا ما داریم حال و هوا و حسّ عجیبی چقَدَر خالیه امسال جایِ مدافعان حرم بی بی کربلا کربلا یا ثارالله ۳ .
شور__میزنه_قلبم_،_داره_میاد_دوباره_1397-5-18-13-42.mp3
2.52M
﴾ ﷽ ﴿ ❤️ | بسیار زیبا احساسی "داره میاد دوباره باز بوی محرم..." 🎤🎤 ڪربلایے حسین ظاهری
be962498e9af0fa43bf7d867b25900aa2b5c4376.mp3
1.36M
🚦در غدیر خم چه گذشت۱ 🎙استاد محمدحسین سالروز عید سعید غدیر
7033ebca6e50be2bea34c6866e59b75e310208e9.mp3
1.38M
🚦در غدیر خم چه گذشت۲ 🎙استاد محمدحسین سالروز عید سعید غدیر
‍ 📝 🖊 | 🖊 ۱۳۹۸ 🖊 "ع" | "ره" ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اشکی بُود مرا که به دنیا نمی دهم این است گوهری که به دریا نمی دهم عمری بود که گوشه نشین محبتم این گوشه را به وسعت دنیا نمی دهم گر لحظه ای وصال حببم شود نصیب آن لحظه را به عمر گوارا نمی دهم در سینه ام جمال علی نقش بسته است این سینه را به سینه ی سَینا نمی دهم تا زنده ام ز درگه او پا نمی کشم دامان او ز دست تمنّا نمی دهم سرمایه ی محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی دهم شاعر: مدینه جایی بین ابراست که هر ابری دورش گریونه یه اقیانوسه خاکی اونجاست که خورشید تو عُمقِش پنهونه ملائکه توی ملکوت، سمت مدینه پر میزنن تو عالمِ معنا تو بقیع، دارن حرم درست می کنن فرشته ها از روز ازل، خادم حرم امام حسنن یه روضه خون دائم بالا سرِ قبرش میخونه از داغش، میخونه از صبرش: مگه یادم میره من بودم و یه گل پرپر مگه یادم میره زخمِ رویِ صورت مادر مگه یادم میره خونابه ی بالِ کبوتر مدینه شهری توی دل هاست که اسمش دل رو می لرزونه دل و می لر زونه قبرایی که زیرِ آفتاب و بارونه دلی که شد امام حسنی، دیگه زمین براش قفسه آزاده و رهایِ رهاست، با آسمونا هم نفسه یه روزی زائرش میشه و به همه ی آرزو هاش میرسه یه روضه خون بینِ مقام بالا سر میخونه از کوچه میخونه از مادر: مگه یادم میره من بودم و کوچه ی غم ها مگه یادم میره دستی سیاه که میره بالا مگه یادم میره روی زمین ناله ی زهرا مدینه تو با شعری که خوند دم آخر آقات، میسوزی به آیینش روی آخر گفت مثه روز تونیست هیچ روزی امام حسن خودش دلا رو، برده به کربلای حسین بخشیده روضه ی خودش و، به اشک روضه های حسین کریم عالم بود و گذاشت، دار و ندارش و برای حسین با جیگر پاره، با اون تن بی حال میخونه از مقتل، میخونه از گودال ای کشته ی دور از وطن وای... ای کشته ی صد پاره تن ای بی کفن وای، ای بی کفن وای 📝 حاج‌محمودکریمی امام علیه السلام .
[WWW.FOTROS.IR]ma97071904.mp3
24.42M
صفر ۹۷_ شهادت امام حسن (ع) _ زمینه (مدینه جایی بین ابر هاست )