.
#زمینه
#فاطمیه
بند اول:
آه زهرا/ چرا نمیتونی بری راه زهرا؟
باز زهرا/ شده قباله دردسرساز زهرا
ای زهرا/صورت تو کبود شده کی زهرا؟
گلم رو پرپر کردن/ جای لگد رو برگه
نفس کشیدن بی تو/ مساوی با مرگه
تبر به دوشای شهر/تیشه زدن به ریشه ت
به فضه گفتی آخر/ شکسته بار شیشه ت
(چراغ خونه م زهرا/ بمون بمونم زهرا)
بند دوم:
قلبم سوخت/ دل حسن برای تو هر دم سوخت
چادر سوخت/ حتی برا غمت دل آجر سوخت
آه در سوخت/ کاشکی میشد بگم فقط معجر سوخت
غلاف شمشیر بدجور/ گرفته بازوهاتو
فشار دیوار و در/ شکسته پهلوهاتو
کنار جسمت زهرا/ ملیرزه زانوی من
خراب نکن با رفتن/ حالمو بانوی من
(چراغ خونه م زهرا/ بمون بمونم زهرا)
بند سوم:
جان زهرا/ دیدم که پشت دری یک آن زهرا
در زهرا/ گرفت ازت تقاص خیبر زهرا
آخ زهرا/ میخ در و پهلوی سوراخ زهرا
لگد به پهلوت اوجِ/ جنایت تاریخه
سوختگی سینه ت از/ حرارت اون میخه
کنار جسم خونیت/ حسینت هق هق کرده
حسن چقد با چادر/ نشسته هق هق کرده
(چراغ خونه م زهرا/ بمون بمونم زهرا)
#مظاهر_کثیری_نژاد
👇
.
💥سبک: #تک
🎙مداح: #حمید_علیمی
🏴 #فاطمیه
🏴 #شهادت_حضرت_زهرا(س)
جونم داره میره
ک جوونم داره میره
از تو خونم داره میره
ک توونم داره میره
جونم داره میره
ک جوونم داره میره
از تو خونم داره میره
ک توونم داره میره
ای دنیا گرفتی دنیامو
ای دنیا تو کشتی زهرا مو
ای دنیا گرفتی دنیامو
ای دنیا تو کشتی زهرامو
ازین مدینه خسته شده حق داره
ببین چقدر شکسته شده حق داره
به پایه من قدش خمیده حق داره
3 ماهه رنگ و روش پریده حق داره
حق داره حق داره
یا زهرا یا زهرا
دنیامو گرفتن
ماه شب هامو گرفتن
سویه چشمامو گرفتن
دیدی زهرا مو گرفتن
وای زهرا این اشک یه مرد ه
وای بازو چرا ورم کرده چرا ورم کرده
نگفتی ک کبوده تنت حق داری
نگفتی چی دیده حسنت حق داری
نخاستی تا که من بدونم حق داری
پوشوندی صورتو تو خونم حق داری
یازهرا یازهرا
بانویه مدینه
داغ تو خیلی سنگینه
بانویه مدینه
داغ تو خیلی سنگینه
خوبه زینب نمیبینه
زخمیه آخرش سینه
وااای زینب میبینه تو گودال
وااای زینب میبینه تو گودال
آه وااای اسبا میان ب استقبال
وااای زینب میبینه تو گودال
وااای اسبا میان ب استقبال
اگه نمیشناسه بدنو حق داره
ک حتی بردن اون پیرهنو
آخ اگه که میشکنه سرشو حق داره
رو نی دیده برادرشو حق داره
وااای حسین وااای حسین وااای حسین
👇
.
گفتگوی عاطفی بی بی با امیرالمؤمنین
#حضرت_زهرا
ببار ای آسمونِ ابری من
برای من برای بچههامون
منم دارم برای تو میبارم
چقد مثل همه حالِ چشامون
دیگه دستام، هم بالا نمیاد
نمیشه پاک کنم اشک چشاتو
نریز اینقدر، حرفاتو رو بغضت
بگو من هم بدونم غصههاتو
ما که از هم چیزی پنهون نداریم
منم میگم همه درد دلا رو
فقط یه چند تا زخمه که بمونه
خودت میبینی فردا شب اونا رو
برای اینکه تو سالم بمونی
همه چیمو روی پاهات میریزم
امیرالمومنینِ من تو خوب باش !
تو خوب باشی منم خوبم عزیزم
همین فردا یه کم نون میپزم تا
پس از من سفرهتون خالی نمونه
موهای دخترم رو هم میبافم
با این دستام اگر چه نیمه جونه
ببین بغضش رو داره قورت میده
با خندهت کامِ تلخش رو عسل کن
نذار تا حس کنه خالیه پشتش
جای زانوت، زینب رو بغل کن
خدا مرگم بده داره میلرزه
داره با خودخوریهاش سیر میشه
چه باری روی دوشش مونده طفلی
حسن داره با رازش پیر میشه
همه دلشورههام مال حسینه
حواست باشهها، زود تشنه میشه
شبا بالا سرش یادت بمونه
بذار یه کاسه آب باشه همیشه
آخه تو کربلا تشنهش میذارن
به روی بچههاش آب و میبندن
نبین اینجا من و تو بغض کردیم
تو اونجا به لبِ خشکش میخندن
همینکه یاد روضههاش میافتم
حالم بدتر میشه؛ هی میرم از حال
حلالم کن که میرم از کنارت
قرار بعدیِ ما توی گودال ...
رضا قاسمی
.👇
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
#زمینه #کوچه_بنی_هاشم از زبان مادر به امام مجتبی(ع)
#حمید_رمی
چیزی نشده خیالت راحت
پاشو پسرم، پاشو برگردیم
نامردیا که یکیدوتا نیست
ما که تا حالا تحمل کردیم
ببین فقط چادرم یکم خاکی شده، چیزی نشده
ببینفقطازگوشمیکمخوناومده، چیزی نشده
از اهلِ خونه دیگه، رو میگیرم از امشب
چیزی نگی به بابا، چیزی نگی به زینب
هِی نگو وای مادرم
من خوب میشم پسرم
...........................................
چه غریبونه نگام میکردی
چه غریبونه منو بوسیدی
آره باورش میدونم سخته
روضههایی که تُو کوچه دیدی
پاشو بریم بیقراری بسه حسنم، چیزی نشده
ببیندارمصافوسادهلبخندمیزنم، چیزی نشده
دردت به جون مادر، حالم خوبه عزیزم
من غصههامو باید، توی دلم بریزم
خوبم... فقط کمرم
من خوب میشم پسرم
...........................................
توی کوچهمون زمین که خوردم
یهویی دیدم تو رفتی از حال
دیگه چی بگه یه دختربچه
که میره باباش میون گودال
میبینه پیراهنش رو غارت میکنن، غریبه حسین
بهخیمههاشوندارنجسارتمیکنن، غریبه حسین
سر روی نیزهها و، تن زیر سمّ مرکب
سنگ جوابِ قاری، سیلی جوابِ زینب
آی شیعهها جگرم
خونه برا پسرم
شاعر: #حمید_رمی
👇
.
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
#زمینه #فاطمیه
کربلایی حسین سیب سرخی 🎤
راهمونو بست فکرشم نمیکردم
مادرم نشست فکرشم نمی کردم
گوشواره شکست فکرشم نمی کردم
یکی نبود بگه نامرد بس کن یه زنه
فکرشم نمی کردم اینجور بزنه
قدّم نرسید آخر حالا منم و حسرت
من موندمُ یه کوچه من موندمُ خجالت
آهِ مادرُ ؛ نه نمیره از یادم
من دوشنبه رو ؛ نه نمیره از یادم
دیوار و سرُ ؛ نه نمیره از یادم
سند غربت بابا امضا شده بود
نه نمیره از یادم اون رویِ کبود
لبخندِ رو لبای بابامونُ گرفتن
بی دینای مدینه دنیامونُ گرفتن
قدّم نرسید آخر حالا منم و حسرت
من موندمُ یه کوچه من موندمُ خجالت
روزگارِ من ؛ با غم دلم سر شد
حالِ مادرم ؛ هر دقیقه بدتر شد
درد پدرم دیگه چند برابر شد
نمی دونم چرا دستاش بالا نیومد
هِی نفس نفس می زد حرفی نمی زد
سنی ندارم اما موهام همه سپید شد
دیدی سر جوونی ناموس ما شهید شد
قدّم نرسید آخر حالا منم و حسرت
من موندمُ یه کوچه من موندمُ خجالت
👇
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه فاطمیه (روضهیِ بستر) سبک چه بگویم...
بستریه مادرِ من ای وای
بَده حال و روزِ حسن ای وای
بُقچهایه تو دستایِ زینب
بقچهای با سه تا کفن ای وای
از دنیا دلگیره و دلسرده
کفنِ... خودشو حاضر کرده
یه جَوُون مرگشو بخواد درده
واویلا یازهرا
واویلا وای مادرم وای مادر (۴)
این روزای آخرشه ای وای
باغِ لاله بسترشه ای وای
دستشو که رو پهلو میذاره
روضهخونِ دخترشه ای وای
غروبِ غمِ حسینِ زهرا
می ریزن تو خیمهیِ آلُالله
میشْکنه پر و بالِ دخترها
واویلا یا زهرا
واویلا وای مادرم وای مادر (۴)
#فاطمیه #زمزمه #بستر
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی
.👇
.
#فاطمیه
#آجرک_الله_یا_بقیت_الله
#بسیار_جانسوز
#زمینه_روضه_ای (ان شاالله حقش ادا بشه)
بی کسی ، خیلی سخته برای یه مرد
آخه مرد ، نمیتونه شکایت کنه
رفتی و ، فکر نکردی تو این بی کسی
حیدرت ، با کی میتونه خلوت کنه؟
میریزم رو جسمت آبو
از شرمندگیت آب میشم
اون زخمی که پنهون کردی
داره میزنه آتیشم
یلحظه وا بکن یاسم چشاتو
نگاه کن حال و روز بچه هاتو
دلم از سینه داره کنده میشه
اخه نشنیدم امشب من صداتو
بند دوم
خسته ای ، خیلی خواب تو سنگین شده
حق داری ، آخه خیلی دادم زحمتت
یاس من ، امشبو دیگه آروم بخواب
میدونم که دیگه رفته بود طاقتت
خیلی غصه هامو خوردی
سیلی خوردی جای حیدر
پشت در زدن آتیشت
جونت شد فدای حیدر
دیگه وقتش شده آروم بخوابی
چقد لاغر شدی خانوم خونم
خیالت جمع باشه از یتیمات
یجوری این روزا رو میگذرونم
بند سوم
حالا که داری میری ببین دور تو
حلقه بستن یتیمای تو فاطمه
مادری کن برا بار آخر گلم
میبینی غرق اشکه چشای همه
حیدر میمونه و طفلا
نیمه شب میری واویلا
حسینت رو پات افتاده
حسنت میگه وا اُماه
نزار زینب بفهمه داری میری
یکاری کن دلش آروم بگیره
نوازش کن غریب کربلاتو
یکاری کن حسن داره میمیره
مجموعه اشعار #خادم_زینب
#زمینه
#شام_غریبان
👇
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#وداع
#علی_انسانی
کبوترمن مپر زلانه مبرصفارا زآشیانه
زجوجه هایت چرابریدی روی زلانه چراشبانه
مزن شرارم مبرشکیبم تمام،دردم تویی طبیبم
میان دشمن ببین غریبم مکن کناره ازین میانه
کتاب عمرم ورق ورق شدغروبگونه رخ شفق شد
چه شدکه دست توبیرمق شدکه موی زینب نکرده شانه
زمن توخود راجدانکردی زچنگ دشمن رها نکردی
نشان گرفتی به سینه امانشان ندادی به من نشانه
کسی چه داندچه کرده دشمن چه گشته باتوچه کرده بامن
توراکشانده میان کوچه مرانشانده به کنج خانه
گل لبت ناشکفته بهتر رخ تو ازمن نهفته بهتر
حدیث کوچه نگفته بهترکه باشد این قصه محرمانه
🔹
.
❣﷽❣
#شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه
دلتنگ روضه ایم و محیّا نمی شود
بی اشکِ روضه عقده دل وانمی شود
یارب چه کرده ایم که درشهرمدتی است
تعطیل گشته روضه و برپا نمی شود
باب الحسین(ع)درگه خیراست وفتح باب
بی اذن وبی عنایت زهرا(س)نمی شود
بی بی سلام دعوتمان کن به روضه ها
بی روضه درد عشق ، مداوا نمی شود
بی بی سلام سینه ما داغدار توست
غم بیش ازاین دراین دلمان جانمی شود
ما بیقرار ِآمدنِ فاطمیه ایم ...
بیگانه اند هیئتیان با ، نمی شود
بی بی تورابه حقِّ سلیمانیِ عزیز
بنما عنایتی که گره وا نمی شود
علی ساعدی
.
.
#فاطمیه
#زمزمه تمنای امیرالمؤمنین
من التماست می کنم ای یار بیمارم مرو
تنهای تنها مانده ام تنها طرفدارم مرو
یا فاطمه یا فاطمه
پیشم نمی مانی چرا ای مانده بین کوچه ها
چشمان خود وا کن ببین با من چه ها کردی چه ها
یا فاطمه یا فاطمه
ای ماه من از آه خود چون شمع و آبم می کنی
با رفتنت از خانه ام خانه خرابم می کنی
یا فاطمه یا فاطمه
دریای چشمان ترم بعد از تو طوفانی شود
ای وای اگر عمر علی بعد از تو طولانی شود
یا فاطمه یا فاطمه
پرستوی شکسته پر چرا ز لانه می روی
ای بانوی خانه ی من چرا شبانه می روی
یا فاطمه یا فاطمه
.👇
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
#مرثیه_حضرت_زهرا
یاسم ولیک، برگ و برم درد می کند
از غصه ات علی، جگرم درد می کند
هر شب برای غربت تو گریه می کنم
با آنکه چشم های ترم درد می کند
از درد خویش با تو نگفتم سخن ولی
هر لحظه قلب شعله ورم درد می کند
یک دو قدم نرفته زمین می خورم علی
از ضربت لگد،کمرم درد می کند
خون جای شیر می چکد از زخم سینه ام
وین سینه از غم پسرم درد می کند
از لحظه ای که خورد به دیوار صورتم
گوشم کبود گشته،سرم درد می کند
🔸شاعر: #محمود_اسدی
_______________
🔹
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#زبانحال_مولا_با_بیبی
#وداع
#محسن_عربخالقی
ای جان من هر چند دیگر نیمه جانی
اما برای رفتنت خیلی جوانی
حالا که من اینجا غریبم بار بستی؟!
حالا نمیشد بیشتر پیشم بمانی؟
بابای خاکم، التماست میکنم که
بی من مشو ای مادر آب، آسمانی
@emame3vom
کمتر بگو با من امیرالمؤمنینم!
أشهد مگو با این زبان بیزبانی
حالا برای اینکه من چیزی نفهمم
درکوچه خاک چادرت را میتکانی!؟
اندازۀ یک عمر پیرت کرده بانو
سنگینی آن ضربه دست ناگهانی
یکنیمه از روی تو، صبح روشن من
نیمی دگر مثل غروبی ارغوانی
رو از علی میگیری اما زیر چادر
پنهان نگردد مَحرمم، قدکمانی
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.