eitaa logo
امام حسین ع
18.2هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5792012090147343921.mp3
11.31M
سلام_الله_علیها ✍ ای تمام تار و پود مرتضی  وی همه بود و نبود مرتضی  خانه را عاری ز خوشحالی مکن  یار من پشت مرا خالی مکن  ای تمام عشق ای خونین جگر  یا بمان یا که مرا با خود ببر  ای تمام عشق بانوی علی  لرزه افتاده به زانوی علی  از سخن افتاده ای با من ولی  چشم بگشامن علی هستم علی  رفتنت خانه‌خرابم می‌کند  ماندنت چون شمع آبم می کند  ای مسیحای علی اعجاز کن  مشگل مشگل‌گشا را باز کن  ای کتاب عشق من بسته مشو  مثل مردم از علی خسته نشو فاطمه چشمان خود را باز کرد  با زبان دل سخن آغاز کرد  ای همیشه همنشین فاطمه  ای امیرالمؤمنین فاطمه ای که برارض و سما هستی امیر  جان زهرایت سرت بالا بگیر  این دل غمدیده را هم زنده کن  جان من یکبار دیگر خنده کن  آنکه باید دل غمین باشد منم  دل غمین و شرمگین باشد منم  خواستم یاری کنم اما نشد  ریسمان از دستهایت وا نشد ................ آمدی تو قد کشیده ..... *اما .... میروی قامت خمیده..... این سخن پیچیده هر جا ... مرتضی افتاده از پا ....
4_5792012090147343912.mp3
20.07M
سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حاشا که بیابی دل پر درد تر از او آن زن که نبود است کسی مردتر از او زن بود ولی زینت مردی چو علی بود چون فاطمه آن زن ابدی بود ازلی بود زن اوست که هم‌سنگ علمدار رشید است هم مادر و هم خواهر و هم دخت شهید است مردانه سخن با همه مردان و زنان گفت تعریف زن آن بود که زینب به جهان گفت زن قافله سالار اسیران بلا شد زن یک تنه فریاد گر کربلا شد زن خطبه پر طمطره با لحن علی خواند زن معرکه را با نفس فاطمه گرداند زن خوب نشان داد که از نسل خلیل است زن گفت ما هر چه که دیدیم جمیل است زن یکسره از خشم خدا گفت به دشمن زن یک تنه یا ابن طلقاء گفت به دشمن زن یک تنه نگذاشت که اسلام بمیرد یا صبح عدالت همه در شام بمیرد در عقل و عواطف همه را راهبری کرد پیغامبر حق شد و پیغامبری کرد در سلسله‌ی صالحه این نام جلیله‌ست از عقل کل است آن که ملّقب به عقیله‌ست یک روز دفاع از حرم است آبروی ما یک روز دفاع از وطن است آرزوی ما هنگام دفاع از وطن ، او در نیت ماست چون زینب کبری سبب امنیت ماست با آنکه هنوز از غم صد حادثه داغیم با آنکه عزادار غم شاهچراغیم اکنون که نشسته‌است به رخسار زمان گرد هنگام شناسایی مرد است ز نامرد اکنون که ز حد خیل جنایات گذشته است هنگام مدارا و مماشات گذشته است باید که ببخشند همه کم‌اثران را اعدام نمایند همه فتنه‌گران را فرمود خمینی به دل است آنکه ز فریاد یکباره بزن بر سر آن دولت جلاد فریاد ز آمریکا فریاد ز کارش فریاد ز صهیون، سگ زنجیری و هارش مرز علوی نیست دگر عرصه دشمن ایران قدیم نیست دگر عرصه دشمن
4_5792012090147343919.mp3
10.99M
📋 میدونی تو رو بی‌حد و اندازه دوست دارم کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ میدونی تو رو بی‌حد و اندازه دوست دارم در خونه‌ت و که همیشه بازه دوست دارم سرنوشتی رو که نگات می‌سازه دوست دارم هرچی که من و یاد تو میندازه دوست دارم مثلاً دریا رو واسه کشتی نجات دوست دارم من پر پرواز و تا بیام به کربلات دوست دارم پسرم رو وقتی سینه میزنه برات دوست دارم دوست دارم چایی روضه‌ت و دوست دارم شفای تربت و دوست دارم رفیق هیئت و «حُبُّ الحُسَین أجَنَّنِی عشق منی، عشق منی» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. جانسوز سلام الله علیها _ حجت الاسلام میرزامحمدی 💠💠 چه جور از مسجد آمد میدونید،از مسجد تا خونه چند قدم بیشتر راه نبود ،نه اینکه بنشینه زمین، ابن عباس میگه دیدم با تمام هیبت حیدری با صورت به زمین خورد،این خبر مرگ رکن علی ست " آمد کنار بستر ، اسماء بلافاصله حجره رو خالی کرد ،چه جوری؟ نمیدونم" شایدم تو یه حجره دیگه بچه ها رو به زحمت نگه داشت ،بچه ها آگه نفس باباتون به مادرتون نخوره،دیگه مادر رو نمی بینید ، آگه میخواید وداع آخر رو کنید بزارید باباتون کارشو کنه، نشست کنار بستر نه به حال طبیعی ،به خدا نص عبارته ، اول عباش رو درآورد عمامه ش رو برداشت تو عرب آگه کسی این کار رو کنه یعنی دیگه چاره نداره، چاره ساز همه عالم بیچاره شده .... نشست کنار بستر ، غروب بود صدا زد فاطمه جان ... این چه وقت استراحت کردن است *بابات پیغمبر فرموده بود خواب غروب کراهت داره* این چه وقت خواب راحت کردن است جان من ، جان حسن ، جان حسین رحم کن امشب به حال زینبین *تا صدا زد "انا علی" این روح به بدن فاطمه برگشت ، چشمان بی تابشو باز کرد ..... نمی دونم یه چشمش کبود شده بود یا دو چشمش ، من اینجوری میفهمم از مقتل ، هر دو چشمش آسیب دیده بود ، یدونه تو کوچه ی بنی هاشم ، یدونه ام پشت در ........ چجوری پلکاشو باز کرد نمی دونم ، اما تا چشمش به نگاه علی افتاد ، علی دید فاطمه داره گریه میکنه ، فرمود: "یا سیدتی ما یبکی" تو چرا داری گریه می کنی ؟ "ابکی لما تلقی بعد" همه گریه هام برا توست ، بعد من با تو چه می کنن" حالا سردار بدر و خیبر کنار بستر نشسته ، زبان حالو بگم و از همه التماس دعا ، نه سال بود که با هم اینجوری حرف نزده بودن ، نه سال بود که خاطرات گذشته رو یادآوری نکرده بودن ، اما اینجا دونه دونشو یادآوری کرد ، صدا زد : آمدی تو قد کشیده .... *یادته شب اول بابات دستت رو گذاشت تو دست من ، تا جایی که یادمه قد و قامتت کشیده بود ...* آمدی تو قد کشیده ..... *اما* میروی قامت خمیده..... این سخن پیچیده هر جا ..... مرتضی افتاده از پا ..... ناله بزن یا زهرا ...... .
. نوحه جانسوز فاطمیه نفرین به زمونه با صدای بنی فاطمه- نفرین به زمومه   نفرین به زمونه اهل مدینه پشت علی رو خالی کردن از غصه قد فاطمه شو هلالی کردن یاس علی پژمرد و همه خوشحالی کردن شد مرکز غمها - یک خانه کوچک شد شاهد زهرا - یک شهید کودک شد سینه شیعه - از غصه پر از غم واویلا از این غم - یک زن و چهل مرد مادر مرو مادر (4) **** نفرین به زمنه    نفرین به زمونه مادر می خواد از جا پاشه اما نمی تونه چند وقتیه  موهای منو نکرده شونه در اوج جوونی می بینم قدش کمونه تنها در و دیوار - شد محرم مادر آتیش زده بر دل- قد خم مادر چشم نیمه بازش گشته پر ستاره از سوزش سینه دائم بی قراره مادر مرو  مادر  مرو مادر مرو مادر **** نفرین به زمونه نفرین به زمونه اهل مدینه دستای مرتضی رو بستن پیش چشامون  پهلوی مادرو شکستن انگار که نه انگار که اونا مسلمون هستن مادر توی کوچه - دل غمین و خسته شد حامی بابا - با دست شکسته مثل یک کبوتر - کنج قفس افتاد اونقدر علی گفت - تا از نفس افتاد مادر مرو مادر (4) **** مداح : حاج سید مجید بنی فاطمه 🔊 دانلود سبک 👇👇👇 https://emam8.com/sabk/new/12818.wav .
. بستیم روزی عهد و پیمان با شهیدان هستیم پایش تا سرِجان با شهیدان در کودکی ها دست مادر راهمان برد در هر گذر، در هر خیابان باشهیدان آن روزها می ماند در شینِ شهادت کُلِّ الفبای دبستان با شهیدان آموختیم آنروز یک یک واژه ها را از صحبت بابا و مامان با شهیدان آموختیم این عشق را سنگر به سنگر در فکه، چذابه، مریوان باشهیدان جان گران ارزش نخواهد داشت وقتی باشد بهشتِ وصل ارزان با شهیدان هرکس که شد مشتاق میدانِ شهادت پر می زند میدان به میدان با شهیدان کوشیده در نابودی ما دشمن اما رونق گرفته ست این گلستان باشهیدان از خش خشِ پاییز بیمی نیست هرگز وقتی بهاری شد زمستان با شهیدان دشمن اگر کوه شرارت سرنگون شد ماندیم ما دوران به دوران با شهیدان او باقصاوت، با خیانت، با جنایت... ماباشهیدان باشهیدان باشهیدان زنده ست در ایران من عشق شهیدان زنده ست نام پاکِ ایران با شهیدان احمدرفیعی وردنجانی✍ .
. ▪️ بستر ▪️ ▪️بند اول▪️ من هم عین تو از روزگار دلگیرم از همه مردم این دیار دلگیرم مادر از حال تو خاطرم آزردست از در و هیزم و از شرار دلگیرم گریه نکن گریه نکن دوباره گریم می گیره گریه نکن گریه نکن می دونی زینب می میره گریه نکن گریه نکن از بدنت خون می ره (با من بمان یاس جوان ای مادر قامت کمان) ▪️بند دوم▪️ ناله ها از جگر می زدی می دیدم دست ماتم به سر می زدی می دیدم بعد این غم چرا زنده ام ای مادر زیر پا بال و پر می زدی می دیدم ناله نکن ناله نکن توی دلم غوغا می شه ناله نکن ناله نکن قامت صبرم تا می شه ناله نکن ناله نکن زخم تنت وا می شه (با من بمان یاس جوان ای مادر قامت کمان) ▪️بند سوم▪️ وای همه پیکرت خونیه مردم من وای همه بسترت خونیه مردم من وای چرا صورتت نیلی ی ای مادر بالش زیر سرت خونه مردم من نفس بکش نفس بکش که این زمونه نامرده نفس بکش نفش بکش نمی شه محسن برگرده نفس بکش نفس بکش سهم تو آه و درده (با من بمان یاس جوان ای مادر قامت کمان) سبک و شعر : محسن طالبی پور سلام الله علیها .👇
. سبک ها ی ملا باسم کربلایی سنگین ای پرستوی علی ازآشیانه دردل شب میروی تو مخفیانه تکیه گاهم ای پناهم بی تو زهرا یاوری دیگر ندارم در زمانه فاطمه جان.ای همه دار و ندارم فاطمه جان.بیقراره بیقرارم فاطمه جان.درغمت شد گریه کارم              فاطمه جان3 بی تو قرآنم دگر کوثر ندارد در غریبی همسرت یاور ندارد ای علمدار علی تنها سپاهم تکیه گاهی فاتح خیبر ندارد وای ازآن روز.پشت در محشر به پاشد وای ازآن روز.بالگد محسن فداشد وای ازآن روز.باغبان از گل جدا شد                 فاطمه جان3 من چه گویم ازجفای درب ودیوار سینه ات آزرده خاطر شد زمسمار روی تو از سیلی دشمن کبود است بنگر ای زهرا مرا باچشم خونبار یاس پرپر.رفتی و خانه خرابم یاس پرپر.ازغمت غرق عذابم یاس پرپر.من سلام بی جوابم               فاطمه جان3 رفتی و حیدر زداغت بی شکیب است ای حبیبم همسر تو بی حبیب است تو وصیت کرده ای تشنه نماند نورچشمانت حسینی که غریب است وعده ی ما.روی تل در پیش دختر لحظه ای که.روی خاک افتاده دلبر قتلگاه و.خنجری بر روی حنجر                فاطمه جان3 (بهار)✍ 👇
. (س) پشت و پناه حیدری.تو تکیه گاه حیدری تنها سپاه حیدری.فاطمه جونم از غریبی سرم رو.رو زانوهام میزارم توو دنیا جز تو زهرا.کسی ندارم یار و طرفدار.بمون کنارم بلندشو ازجا.نرو قرارم                فاطمه جانم تویی امید آخرم.ببین چی اومده سرم نرو تموم باورم.عزیز حیدر این پهلوی شکستت.صبر منو ربوده روی تو یاس نیلی.چرا کبوده داءم به ذکره.امن یجبیبم هیچکی باهام نیس.خیلی غریبم                  فاطمه جانم ای سرو قدکمون من.باغ گل خزون من همسر نیمه جوون من.ای مهربونم میکنم التماست.نرو صفای خونه نرو پرستوی من.زآشیونه چی میشه زهرا.پیشم بمونی سنی نداری.خیلی جوونی                 فاطمه جانم ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍ 👇
. گل در آتش خانه شد ویرانه و گلخانه ام آتش گرفت شمع چشمم سوخت و پروانه ام آتش گرفت بوی عطر سیب آمد از میان شعله ها بر زمین افتاد گل ، ریحانه ام آتش گرفت تا به روی شانه ام زینب سر خود را گذاشت ناگهان احساس کردم شانه ام آتش گرفت در عزای فاطمه ویرانه شد کاشانه ام قبل ویران گشتنش کاشانه ام آتش گرفت از لسان فاطمه بنویس روی برگ گل شاخ و برگم سوخت و دُردانه ام آتش گرفت خانه ی بی فاطمه ویرانسرایی بیش نیست در فراق روی او ویرانه ام آتش گرفت از دل آئينه ام خون می چکد «یاسر» ببین جام دل بشکسته و پیمانه ام آتش گرفت ** «یاسر»✍ .
. ، زینت بانوی مسلمان ------------- سلام ای فاطمه بانوی هستی که نورت برتر از خورشید و ماه است تو زهرایی سراسر نور - ای نور حجابت روشنی ها را گواه است‌ حجاب آئينه دار رویش عشق حجاب آئينه دار هرچه خوبی تمام صبح روشن در حجاب است نباشد این تجلی را غروبی تو ای زن گوهر لطف خدایی بپوشان گوهر خود را ز هر چشم مجو جای دگر خورشید خود را به سوی آسمان داری اگر چشم تو ای زن باغبان لاله هایی مده از کف گل مطلوب خود را حجاب از تو کرامت آفریده رعایت کن حجاب خوب خود را صیانت کن تو ای زن از حجابت که زن را سنگر ایمان حجاب است بیا بشنو تو بانوی مسلمان پیام صاحب قرآن حجاب است حجاب آری - حجاب این دُر ایمان به زهرا می رساند بانوان را به پیش چشم تو می آورد عشق افق های جهان بی کران را بپو‌شان خویش را با چادر ای گل که چادر برترین نوع حجاب است الا بانوی در چادر ، گل نور ز تو جاری به هستی عطر ناب است به سر داری اگر چادر - در این راه تو درس از زینب و زهرا گرفتی تو بر دل نوری از ایمان نشاندی تو بر سر سایه ی طوبا گرفتی ** محمود تاری «یاسر»✍ .
. مولا علی (ع) کنار بستر حضرت زهرا (س) ----------- ترک من خسته ی نالان مکن اشک مرا گوهر غلتان مکن صبر و قرار من دلخون مبر باز مرا بی سر و سامان مکن روز مرا تیره تر از این مخواه شام مرا ، شام غریبان مکن بر جگرم آتش هجران مپاش چشم مرا چشمه ی جوشان مکن جمع جگر سوختگان را ز غم شعله مینداز و پریشان مکن با من دلخسته بگو داغ خود درد دل خویش تو پنهان مکن چهره ی نیلی تو مپوشان ز من شعله ور این آتش سوزان مکن کلبه ی احزان شده کاشانه ام ترک من و کلبه ی احزان مکن من همه دردم ز غمت فاطمه درد مرا نیز دو چندان مکن ساحل دریای دل مرتضی موج مزن ، این همه توفان مکن این تن گلگون شده از تیغ غم وین دل ویران شده ویران مکن «یاسرم» و با دل خون آمدم ای دل من روی به بُحران مکن *** «یاسر»✍ .
. .... باید نوشت ای تو ماه بی مزار و ای بهشت بی بدیل بر ضریحی که نداری بسته چشمانم دخیل تا که رویت ارغوانی گشت و چشمانت کبود در خروش آمد فرات و در تلاطم رود نیل پاره ی قلب پیمبر - فاطمه - بعد از پدر دید از امت فراوان رنج با عمر قلیل زیر بار حرف حق ، دشمن نرفت و فاطمه هرچه آورد از برای غاصب حقش دلیل گشته اند ابلیس تا بال ملک را بشکنند در دل تاریخ داریم آدمی از این قبیل ماجرای پشت در ، آتش ، لگد ، این است این بیت زهرا قتلگاه و محسن اش اول قتیل روی برگ لاله های سرخ می باید نوشت در میان آتش افتاده ست فرزند خلیل داستان هجمه بر بیت خدا را بشنوید محو شد آنجا سپاه ابرهه با هرچه پیل گشت «یاسر» عبرت آموز از برای دیگران هر که شد خصم ولایت می شود آخر ذلیل ** «یاسر»✍ .
. عرضِ نیاز ، شعری برای خود ........ تو مولایی ، منم نوکر ، ببین این نوکر خود را مینداز از نظر مولا غلام کمتر خود را کبوتر بودم و بالی نکردم باز جز اینجا که تنها در هوای تو گشودم من پر خود را نباید جز به درگاه تو ریزد اشک چشمانم که وقف روضه هایت کرده ام چشم تر خود را فرات و دجله آوردم به سمت کربلای تو بیا ای تشنه لب تر کن از آنها حنجر خود را ازین جایی که سر بنهاده ام ، سر بر ندارم من به درگه نه ، نهادم زیر پای تو سر خود را تو دنیای منی ، عقبای من ، بنوشته ام این را نخواهم داد حتّیٰ لحظه ای من باور خود را امید من تویی مولا ، چه در دنیا ، چه در عقبا نمودم واگذار لطف هایت محشر خود را به زینت بخشی نامت ندیدم نام دیگر را به نامت زین جهت کردم مزیّن دفتر خود را به نوکرهای فرزندش عنایت می کند زهرا نصیبم کن کرامت های ناب مادر خود را ز بار معصیت آشفته حالم ، خوب می دانی چه گویم من چه گویم شرح حال مضطر خود را برای آن که دریابی غلام بی قرارت را پُر از عطر غمت کردم هم اینک بستر خود را بیا دریاب در این لحظه های واپسین ما را بیا تا بگذرانم لحظه های آخر خود را همیشه شوق دیدار تو را دارم در این عالم مکن محروم ازین افتاده نوکر محضر خود را به پایت سوختم آقا چو شمعی در غمت ، حالا به سویت می فرستم آتشین خاکستر خود را منم "یاسر" اگر شعرم قبول خاطرت افتاد بیا دریاب اینک شاعر بی یاور خود را oo "یاسر"✍ .
. به مناسبت شهادت مظلومانه هم وطنانمان در حرم مطهر احمد بن موسی ( ) علیه السلام به دست اغتشاشگران مزدور استکبار جهانخوار --------- پسر موسی جعفر حرمت گلگون است وَ چهل روز دل آینه ها در خون است چلچراغ دل ما آتش روشن دارد لاله از خون شهیدان تو شیون دارد می دهی نور تو بر محفل ما شاهچراغ دل ما را ببری کرب و بلا شاهچراغ حَرمت نور شهیدان خدا را دارد رنگ و بویی ز غم کرب و بلا را دارد ما چهل روز به دل داغ شهیدان داریم روی گلدسته ی دل آتش سوزان داریم ما در این باغ خزان لاله ی پرپر دیدیم کودکی غرق به خون در بر مادر دیدیم ناله و شیون و فریاد فزون بود اینجا پسری مثل پدر غرق بخون بود اینجا تیر دشمن به تن دوست نشست ای یاران حُرمت این حَرم از کینه شکست ای یاران خصم ما آن که چنین جلوه به برجامش داد قتل عام دگری بود که انجامش داد رهبر ما که به راهش سر و جان بفشانیم آنچه فرمان بدهد ، گوش بر آن فرمانیم ما وفادارترین پیرو رهبر باشیم همه در راه شهیدان دلاور باشیم تهی از رحم و مروت دل دشمن باشد غرق آشوب ازو ملت و میهن باشد آنچه کردند در این مرحله هتاکی بود چادر مادری آغشته بخون ، خاکی بود چادر خاکی او بُرد مرا در یثرب که چه کردند درآن کوچه چها در یثرب چه بگویم که حسن بود و عزیز طاها دست ظالم صفتی خورد بروی زهرا همسر شیر خدا ، ظلم منافق ای وای ضربت سیلی و رخسار شقایق ای وای بعد ازین شعله ی غم را بپذیرد زهرا از علی شوهر خود روی بگیرد زهرا راز آن چیست چنین صورت خود پوشیدن بر علی سخت بود چهره ی نیلی دیدن ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ ١۴ آذر ١۴٠١ .