.
عرض تبریک به محبین سیدالشهدا(ع)🌺
یا رقیه سلام الله علیها
هر اهل دلی یافته راهی به رقیه
پس رو زده با کوه گناهی به رقیه
هروقت نشسته ست سر شانه ی عباس
تقدیم شده منصب شاهی به رقیه
هر جا سخن از راه رسیدن به خدا شد
داده دل ما زود گواهی به رقیه
هرکس که امیدش شده از کل جهان قطع
انداخته با گریه نگاهی به رقیه
مدیون حسینیم که داده دل ما را
گاهی به علی اصغر و گاهی به رقیه
وا شد گره از مشکل ما چون که شب قدر
ده مرتبه گفتیم : الهی به #رقیه 🌸
.
#میلاد_حضرت_رقیه
شبیه فاطمه
خبری خوش رسیده، ای یاران
حق به دردانه اش گهر داده
دختری مثل غنچه ی گل #یاس
بلکه از آن لطیف تر داده
گرد قنداقه اش همه جمعند
بهر دیدار او چه همهمه است
پدرش تا که دید او را گفت
چقَدَر او شبیه #فاطمه( س) است
گونه ها رنگ سرخیِ گلبرگ
کور، چشمان هر حسود شود
چشم بد دور باد، الهی که
نشود گونه اش #کبود شود
دختر نازدانه ای زیبا
مثل او اختری نتابیده
خوش به حال رقیه چون امروز
روی دست #حسین( ع) خوابیده
حرفها داشت با زبان دلش
با پدر وقت خواب و لالایی
دخترک با زبان نوزادی
گفت شیرین زبان: بابایی؟
کیست مانند من در این لحظه
سر به دست حسین( ع) بگذارد؟
گوش کن ای پدر که این دختر
با تو ای عشق، حرفها دارد
گرچه ای مهربان، پسر نشدم
دخترم من، دوای دردِ پدر
نرسد غم به جانت ای بابا
دردهایت به جان این دختر
دستهایم اگرچه قابل نیست
میل دارم تو را بغل گیرم
نرسد تو نباشی و باشم
من بدون حسین( ع) می میرم
صبح و شام ای امید جان و دلم
چشم خود را به چشم من وا کن
تا که پایم بدون آبله است
روی پای رقیه( س) لالا کن
ای شراب طهور اهل بهشت
یک شبی ساغر تو می گردم
دو سه سال دگر به حال نزار
من فدای سر تو می گردم
#تولد #بنت_الحسین( ع) حضرت #رقیه #خاتون( س) مبارک باد
#جواد_محمودآبادی
98/02/05
رباعی #رقیه سلام الله علیها
هر کجا سخن از رقیه جان می آید
صوتِ صلوات عرشیان می آید
در مجلس این سه ساله من معتقدم
عطر خوش صاحب الزمان می آید
.
#زبانحال_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
بند ۱
حالا که رسیدی بابا
نازم رو خریدی بابا
باید که بگی از چی دل
از من تو بریدی بابا
نگفتی که دلم می گیره
نگفتی دخترت می میره ۲
بابا حسین بابا حسین جان ۳
بند ۲
با سختی به روی خاکا
پاهامو کشوندم بابا
برای خودم هر لحظه
من فاتحه خوندم بابا
جونِ به لب رسیده دیدی
سه ساله رو خمیده دیدی ۲
بابا حسین بابا حسین جان۳
بند ۳
هر جا که ز پا افتادم
شد عمه عصای دستم
او خورده کتک جای من
شرمنده ی عمه هستم
اگر که پیکرش کبوده
چیزی به غیر این نبوده ۲
بابا حسین بابا حسین جان ۳
#نوای_خیمه_گاه۹
#عابدین_کاظمی
حضرت #رقیه سلام الله علیها
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
(به سبك ماه و ستاره امشب)
(نه شب) #دهه
#مسلم بن عقیل علیه السلام
ماه و ستاره امشب بر غربتم میگرید
دارالعماره امشب بر غربتم میگرید
ای همه هست من ، بسته شده دست من
مظلوم حسین جان
**
کوفه همه در خواب و من تا سحر بیدارم
چشم انتظارم باشد امشب طناب دارم
قبله ام روی تو ، می رسد بوی تو
مظلوم حسین جان
**
ای هستی ام می گویم صحبت ز هست سقاست
با دست بسته گویم صحبت ز دست سقاست
دلبر دلربا ، ، سوی کوفه میا
مظلوم حسین جان
**
مهمانم و درکوفه تنهای تنها ماندم
نماز خود را امشب با دست بسته خوندم
نام تو میبرم ، ناز تو میخرم
مظلوم حسین جان
*********************
#ورودیه
ورود كاروان به كربلا
یک قافله میآید از کوه و دشت و صحرا
که قافله سالارش باشد عزیز زهرا
نینوا را ببین ، کربلا را ببین
مظلوم حسین جان
**
کرببلا میآید عباس و عون و جعفر
کرببلا میآید از ره علی اکبر
آل هاشم ببین ، روی قاسم ببین
مظلوم حسین جان
**
این کاروان همراهش یک ماه پاره دارد
یک کودک شش ماهه در گاهواره دارد
دل به شور و نواست ، دیدنی خیمه هاست
مظلوم حسین جان
**
در علقمه میآید مظهر عشق و احساس
علقمه دیده بگشا دارد تماشا عباس
چشم مستش ببین
هر دو دستش ببین
مظلوم حسین جان
*********************
حضرت #رقیه (س)
مهمانم آمد امشب در گوشۀ ویرانه
دارد تماشا امشب شمع و گل و پروانه
آمده از سفر ، نیمه شب بی خبر
بابا حسین جان
**
از روی مهمان خود بوسه بگیرم امشب
یا که بسوزم امشب یا که بمیرم امشب
آمده در طبق ، برده از من رمق
بابا حسین جان
**
نفس ندارم از بس دویده ام در صحرا
ببین تو یاابنالزهرا شدم شبیه زهرا
گشته ام نیمه جان ، قامتم شد کمان
بابا حسین جان
**
من دختر تو هستم نازم بخر ای بابا
بیا و امشب من را با خود ببر ای بابا
ماه خاکستری ، کِی مرا میبری
بابا حسین جان
*********************
#طفلان حضرت زینب (س)
زینب کبرایم من ، دارم به سینه ناله
دو لاله آوردم من ، به سوی تو ای لاله
دلبر نازنین
هدیه ام را ببین
مظلوم حسین جان
**
قسم به تار مویت به موی تو دل بستم
ببین تمام هستم خجل ز رویت هستم
چشم من زمزم است ، تحفۀ من کم است
مظلوم حسین جان
**
من دو ستاره دارم فدای روی ماهت
به جان من آنها را مران تو از درگاهت
هستیِ خواهرت ، فدای اصغرت
مظلوم حسین جان
*********************
#قاسم ابن الحسن ع
بگو کجا هستی تو ای قرص ماه قاسم
بیا که خون میریزد از هر نگاه قاسم
من که جان بر لبم ، به زیر مرکبم
جانم عمو جان
**
گفتم یتیمم اما به اشک من خندیدند
لاله ام اما من را با تیغ و نیزه چیدند
فتاده از سخن
قاسم ابن الحسن
جانم عمو جان
**
مشتاق دیدار تو چشم تر من باشد
باران سنگ دشمن نقل سر من باشد
دلبر نازنین ، حجله گاهم ببین
جانم عمو جان
**
بیا تماشایم کن که از فرس افتادم
هم از فرس افتادم هم از نفس افتادم
به ذکر دائمم ، قاسمم قاسمم
جانم عمو جان
*********************
حضرت علی #اصغر (ع)
تو غنچۀ خشکیده دو دست بابا ساقه
میان آغوش من پر خون شده قنداقه
فدای حنجرت ، خندۀ آخرت
لای لای علی جان
**
تو که سرا پا خونی من که سرا پا دردم
ماندم چگونه اصغر سوی حرم برگردم
تا که من زنده ام
از تو شرمنده ام
لای لای علی جان
**
ببین چه کردی با من ای کودک مه پاره
از داغت ای مه پاره گریه کند گهواره
بود و هست رباب
روی دستم بخواب
لای لای علی جان
**
آتش زدی بر جانم ای کودک خاموشم
ای آخرین یار من خم شد سرت بر دوشم
ای علی اصغرم
ناز تو میخرم
لای لای علی جان
*********************
حضرت علی #اکبر (ع)
چه دیدنی میباشد خسوف ماه خیمه
به سوی ماه خیمه بود نگاه خیمه
نور چشم ترم ، شبه پیغمبرم
علی اکبر
**
ماه فلک میداند ماه دل آرایی تو
کرببلا میداند یوسف لیلایی تو
ای همه دلخوشی ، تو مرا میکشی
علی اکبر
**
نور نگاهم رفته ببین تو را گم کردم
تو میزدی دست و پا من دست و پا گم کردم
پیشم ای نازنین ، پا مکش بر زمین
علی اکبر
**
بهر تماشای تو به هر طرف میگردم
فقط خدا میداند چگونه جمعت کردم
ماه لیلا تویی ، ارباً اربا تویی
علی اکبر
*********************
حضرت #عباس (ع)
علقمه دیدن دارد از قطره های اشکت
یک سو فتاده دست و یک سو فتاده مشکت
یاس ام البنین ، فتاده بر زمین
مظلوم ابوالفضل
**
رفتی دل من پر خون چو لالۀ صحرا شد
علقمه مست بوی مادر من زهرا شد
ای امید حرم ، آمده مادرم
مظلوم ابوالفضل
**
ای ساقی عطشانم شد جگرم صد پاره
چشم انتظارت باشد کودک در گهواره
وای اگر درحرم ، بمیرد اصغرم
مظلوم ابوالفضل
**
من از زمین بردارم تمام بود و هستت
گاهی بگریم گاهی بوسه زن بر دستت
.
#رقیه بنت الحسین علیه السلام
گوشه ی خرابه مون خوش اومدی*****
به یتیمان چه عجب تو سر زدی
عمه میگفت که بابات رفته سفر*****
حالا که تو اومدی منم ببر
گوشه ی خرابه مهمونی شده*****
بابا جون لبات چرا خونی شده
قربون محاسن خونیت بابا *
سنگ کی خورده به پیشونیت بابا
بابا جون، باباجون ، بابا جون
باباجون گوش بده تا برات بگم *
قصه ی زندگیمو با درد و غم
عمه میگفتش به من که دخترم *
میدونی چرا تورا دوست دارم
تو که نور دیدگان عمه ای * شبیه مادر من فاطمه ای
دخترم ، دخترم ، دخترم
دخترم دلم برات غرق غمه * سرگذشتت شبیه مادرمه
از روزی که این حدیثو فهمیدم *
مشتاق دیدن مادرت شدم
وقتی از ناقه به صحرا افتادم *
به امید دیدن زهرا بودم
پاشدم رو خار صحرا دویدم * یه خانوم قد خمیده رو دیدم
صورتش کبود و قلبش خسته بود *
مثل اینکه پهلوشم شکسته بود
تازه من به حرف عمه رسیدم *
با چشام دیدم اونی که شنیدم
اون خانوم من رو، دامنش نشوند *
دست خسته اشُ روی سرم کشوند
بابای خوب منو مهربونم * نمیتونم بی تو زنده بمونم
تشنه ی محبتم تورو میخوام * بخدا یتیم شدن زوده برام
پاشو بابا موهامو شونه بزن * به روی دختر خود بوسه بزن
بابا جون تورو که اینطور می بینم *
از یادم رفته خرابه نشینم
چرا بابا سرتو خونی و خاکستریه *
مزد قرآن خوندنت طعنه و سنگ کوفیه
جگرم سوخته از این آمدنت * سرت اینجاست کجا شد بدنت
گفته بودم چو بیایی ز سفر * غم دل باتو بگویم یکسر
ای پدر بس که زنندم سیلی * رویم از سیلی کین شد نیلی
هرکجا نام پدر می بردم * سیلی از شمر و سنان می خوردم
بر لب بابا سپس لب بنهاد * گفت ای بابا و شهیده جان داد
لب بلبل به لب گل چو رسید * چرخ بر حالت زینب نالید
.