.
#شور
#گودال #قتلگاه
#امام_حسین
گریه می کنم برا زخم تنت
رد چکمه مونده روی بدنت
گریه می کنم برا وقتی که
بی حیا با نیزه زد تو دهنت
نیزه رو نیزه
تو تنت جا میره
نیزه ها راه
نفس و میگیره
روی تل داره
خواهرت میمیره
یاالله
زیر دست و پا تن ثارالله
یاالله
روی سینه میره با بسم الله
یا الله
غرق خون سر اباعبدالله
واویلا علی الحسین
...........
گریه می کنم برا پیرهنت
واسه روضه ی تن بی کفنت
گریه می کنم برا وقتی که
جلو چشم مادرت می زدنت
وسط مقتل
مادرت می بینه
بی مروت رو
پیکرت میشینه
ضربه های شمر
چقدر سنگینه
یاالله
پای خولی توی مقتل واشد
یاالله
توی قتلگاه تو غوغا شد
یاالله
سر بردن سرت دعوا شد
واویلا علی الحسین
نغمه:حامد محمدی🎼
شعر:وحید محمدی_حامد محمدی✍
👇
14010203eheyat-motiee-najva.mp3
4.51M
|⇦•به دستت میرسه تقدیرم...
#مناجات وتوسل به #امام_زمان روحی له الفدا وحضرت زهرا سلا الله علیه ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_بیست_و_سوم_رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی
●━━━━━━───────
کجای عالمی دلگیرم امشب
به دستت میرسه تقدیرم امشب
به شوقِ گفتن اسم تو بوده
اگه قرآن به سر میگیرم امشب
کجایی ببینی شدن عاشقا بیقرارِ تو
شبِ قدر بعدی الهی که باشیم کنارِ تو
«بیا یابن زهرا، بیا یابن زهرا، عزیزِ من»
میشه هرجا که زیرِ آسمونی
برا ما روضه ی مادر بخونی
کسی امشب نشونیتو نداره
گمونم پیش ِقبرِ بی نشونی
نشستی همونجا که دلتنگیِ روز و شب هاته
گمونم که تا صبح بِفاطمةَ روی لب هاته
«بیا یابن زهرا، بیا یابن زهر،ا عزیزِ من»
آتیشِ کینه رو دیوارِ باغه
که یاسی پرپرهِ میسوزه ساقه
همه روضم همینه خونِ زهرا
گمونم گردنِ اون میخِ داغه
علی کعبه و فاطمه هم برای طواف اومد
امون از زمونی که تو کوچه حرفِ غلاف اومد
«مرو فاطمه جان، مروفاطمه جان، مرو زهرا»
#شاعر: محمد رسولی
همین که بهتری الحمدالله
جدا ازبستری الحمدالله
همین که در زدم دیدم دوباره
خودت پشت دری الحمدالله
نرو تا که خیره نگاهم به درشه
بمون زهرا حسینت بزرگ تر شه
حسن مردتر شه بمون زهرا
زنهای پرستار خدمت بی بی بودند، یه وقت دیدن. نفسای بی بی به شماره افتاد. گفتن الان از دنیا میره، بلند شدند برن مسجدامیرالمؤمنین رو خبر کنند، اینقدر حال این زنها متغیر بود، اینقدر نگران و مُشوَّش بودن، بین راه امیرالمؤمنین زنهارو مشاهده کرد .فرمود: مَن خبر؟ چه خبر شده؟ "مالي اَراكُنَّ مُتَغیِّرات الوجوهِ والصُّوَر"شما چ
.
#زمینه #تک
#شب_بیست_و_سوم_رمضان
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
بند اول:
شب قدره و غرق امیدم
تو ظلمت پی نور خورشیدم
به حق امام زمان امشب
دوباره خدا رو قسم میدم
بالحجت / ای خدا صاحب ما رو برسون
بالحجت/ وارث شیر خدا رو برسون
بالحجت بالحجت بالحجت
آقای ما / تنها و غریبه
بی یار و حبیبه / از شیعه دلش خونه
آقای ما/با اونهمه غربت/تو زندون غیبت /مونده چه غریبونه
بالحجت / ای خدا صاحب ما رو برسون
بالحجت/ وارث شیرخدا رو برسون
بند دوم:
دعا میکنم شام غم،سر شه
تا دیدار مهدی میسّر شه
شده آرزوی شب قدرم
ظهور امامم مقدّر شه
بالحجت/ای خدا به حق زینب صبور
بالحجت/بنویس سال ما رو سال ظهور
بالحجت بالحجت
آقای ما در کوه و بیابون، داره یه دل خون، از هر خوشی محرومه
آقای ما ،دردش بی حسابه،آهش بی جوابه،عمریه که مظلومه
بند سوم:
الهی جمالش هویداشه
به نورش دل مرده احیاشه
همه خواهش عاشقا اینه:
که اذن فرج امشب امضاشه
بالحجت/به غم غربت خاتم الحجج
بالحجت / عجل الله لولیک الفرج
آقای ما /منتقم زهراس/ با حضرت عباس
از راه میرسه یک روز
اقای ما/ با هیبت حیدر/ همراش علی اکبر /از راه میرسه یک روز
#شب_قدر
علی مهدوی نسب✍
مرتضی کربلایی✍
👇
#شب_قدر
#بیست_وسوم_ماه_رمضان9
گریز به گودال
گریز به خرابه
شبای قدر رسید
کجایی ای غریب
کاش توی بزم ما
بیایی ای غریب
تو مجلس عزای
پدر تو رو میخونم
بیا نمون تو صحرا
ای صاحب الزّمونم
فدای چشم خیست
کجای عالمی تو
نبینم ای آقاجون
که غرق ماتمی تو
یا رب عجّل ظهوره......
🌸🌸🌸🌸🌸
میگه حسن با اشک
ای منتقم بیا
ماتم سرا شده
خونه ی مرتضی
دل بی قراره زینب
دلتنگ روی باباست
توی دل شکستَش
بساط روضه برپاست
غریبونه می ریزه
اشکای امّکلثوم
آتیش زده به قلبش
داغ بابای مظلوم
یارب عجل ظهوره.....
🌸🌸🌸🌸🌸
چند روزه که شدند
یتیما چشم به راه
ندارند جز علی
انیس و تکیه گاه
بابایی که میومد
هر شب با نان و خرما
با رأفت نگاهش
دردا می شد مداوا
شاهی که با یتیما
بازی می کرد شبونه
تمام عمر بلا دید
از مردم زمونه
یارب عجّل ظهوره.....
🌸🌸🌸🌸🌸
گفتم یتیم و دل
رفت سمت شهر شام
دیدن چقد جفا
یتیمای امام
سر رقیه شکست
با سنگ توی کوچه ها
به روی نیزه ها دید
سر باباشو جدا
دشمن اونو با اجبار
به مجلس شراب برد
توی خرابه واسش
سر بابشو آورد
یا رب عجّل ظهوره......
🌸🌸🌸🌸
ای آقای غریب
ای صاحب عزا
هر شب جمعه ای
زائر کربلا
مادر با زخم پهلو
پدر با فرق خونی
کربوبلان، تو باید
روضه ها رو بخونی
یارب عجّل ظهوره
بحقّ اشک زینب
بحقّ اون تنی که
رفت زیر پای مرکب
یارب عجّل ظهوره
به اشکای سه ساله
به رگهایی که زینب
بوسه زده با ناله
یارب عجّل ظهوره
به گریه ی سکینه
اونوقتی که تو مقتل
می زدنش با کینه
یارب عجّل ظهوره
بحقّ ارباً اربا
تنی که بردن حرم
هجده نفر با عبا
یارب عجّل ظهوره
به کام خشک اصغر
شش ماهه ای که شد ذبح
جلوی چشم پدر
یا رب عجّل ظهوره......
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#شب_بیست_و_سوم_رمضان
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#شب_قدر
گوشواره:
العفو خدایا به اشکای مهدی
یک عمره مهدی بیابون نشینه
از دست شیعه دلش آتشینه
غربت همین که با ناله و گریه
شیعه رو غرق گناهان می بینه
آخه چگونه بگیم خیلی مَردیم
کاری برای ظهورش نکردیم
آیا شده که با حال یتیمی
دنبال بابا تو صحرا بگردیم
رفتیم به هیئت با حاجات دنیا
واسه ظهورش نبوده دعاها
شیعه چقد بی خیاله که باباش
سرگردونه در دل کوه و صحرا
یارب هزار ساله مهدی غریبه
تنها و بی کس بدون حبیبه
دیگه نداریم ما صبر و قراری
قلب ما از غربتش ناشکیبه
یارب دیگه خسته ایم از زمونه
اشک غریبی مهدی روونه
تا کی بفهمیم که مهدی تو صحرا
صبح و مساء داره روضه میخونه
یارب غضب کن به اشکای زینب
مهدی عزاداره هر روز و هر شب
داره می بینه مث عمه زینب
جسم حسینو زیر پای مرکب
یارب غضب کن به غمهای زینب
به حقّ زخم کف پای زینب
دیگه فرج رو کن امضا خدایا
تنها ظهوره ،تسلای زینب
یارب ببینکه عقیله تو بازار
مهدی رو میخونه در بین انظار
باید بیاد منتقم تا که زینب
راحت بشه از غم شام و آزار
میخونه مهدی رو عمه ی خسته
با اشکای خون و دستای بسته
میخونه مهدی رو وقتی تو کوچه
باسنگ ،یه ملعون سرش رو شکسته
میخونه مهدی رو با قلب محزون
دیده لبای حسین رو پر از خون
در بزم باده بمیرم چی دیده
با خیزرون زد روی لب یه ملعون
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#امام_زمان
.👇