eitaa logo
امام حسین ع
17.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
5033540131.mp3
1.28M
🎤 ندارد چشم من سویی ندارد پای من قدرت بیا مادر سر راهم که بر می گردم از غربت گلم از من جدا مانده دلم در نینوا مانده وجودم مبتلا مانده حسینم کربلا مانده ➖حسین جانم(۲) ➖حسین ای جان جانانم(۲) چه سوغات سفر مادر ز فرزندت من آوردم ببین خونین ببین گلگون همان پیراهن آوردم به فرزندت جفا گشته لبِ تشنه فدا گشته اسیر کینه ها گشته جدا سر از قفا گشته ➖حسین جانم(۲) ➖حسین ای جان جانانم(۲) چهل منزل اسیری و چهل منزل کتک خوردن چهل منزل به پای سر به روی نیزه ها مُردن تمامی یه طرف مادر امان بزم و طشت زر امان از خواهری مضطر لب و چوب و شراب و سر ➖حسین جانم(۲) ➖حسین ای جان جانانم(۲) (حسن ثابت جو)✍
. امام حسین و اهلبیت ،از جایی به حاشیه رانده شدند که مردم خواستند بقول امروزی ها ؛ با کله ی خودشان راه بروند و لذا حرفا و توصیه های پیامبر در تمسک به قرآن و اهلبیت رو کنار گذاشتند و شدند تابعِ خرد جمعی و یا تابع احساسات. حالا هم اگه هرکس بخواد با کله ی خودش راه بره و عمل کنه... بنظرم با کله زمین خواهد خورد.... دیشب اینطور که شنیدم توی محله ی ما یه جوان بسیجی با یک نفر درگیر میشه و بعد هم به طرف گاز فلفل میزنه... خوب اهالی محل که می بینند رهگذران و حتی مادر بهمراه فرزندی یکساله هم دچار عارضه ی تنفسی شده اند، میریزن سر جوان بسیجی و می زنندش و ... آخر شب ما که از همه جا بیخبر بودیم از توی خونه شنیدیم که صدای آژیر و همهمه میاد، وقتی اومدیم بیرون دیدیم یه خودرو ضد شورش مانند خاکی رنگ، بهمراه ۲۰ یا ۳۰ تا موتور که دو ترک بودن وارد محل شدن و به مردمی که آمده بودند بیرون هشدار میدادند که بخانه برگردند( مردمی که اطلاعی از درگیری سر شب نداشتند).... خلاصه متوجه شدیم که دوستان بسیجی ، برای اینکه زهره چشمی بگیرند به پارک محل و بعد به خود محل ، اینگونه وارد شده اند... خلاصه یکساعتی همه سر کوچه داشتند بسیج را مذمت (...) میکردند و بعد رفتن خانه.... برفرض که از ابتدا ، جوان بسیجی بی تقصیر بوده... آیا نمیشد با کار مخفی و به اصطلاح اطلاعاتی ،مقصران را شناسایی و مثلا دستگیر کرد ... تا ذهنیت مردم نسبت به بسبج، مخدوش نشود .... آیا نباید به دوستان آموزش داد که گاز و اسپری برای عملیات است ، نه دعوای شخصی شما.... آیا مغز متفکری نباید اجازه ی ورودِ این شکلی به یک گروه از دوستان را صادر کند که به تبعات آن هم فکر کند... چرا اینارو گفتم؟ پسر ۱۲ ساله ی من تحت تاثیر بدگویی های مردمِ سر کوچه از بسیج، وقتی اومدیم خونه بمن گفت: بنظرت اشتباه کردم که توی بسیج عضو شدم.... من مانده بودم که چه بگویم... خلاصه به ۱۱۴ اطلاعات بسیج زنگ زدم و موضوع را با اپراتور درمیان گذاشتم و ایشان هم گفت: فردا برو مالک اشتر و شکایت کن... من که حال و حوصله ی این داستارو ندارم.... اما هنوز جوابی برای عملکرد اشتباهی که منجر به این فکر و سوال در ذهن پسرم شده ، پیدا نکرده ام. . نظارت ضعیف و یا بد ، وجهه ی یک نظام را ممکن است مخدوش کند. پس خدا کند ، همیشه با تفکر و تعقل رفتار کنیم. ان شاءالله .
. چه رأس‌ها که نرفته به دار هجرانش ولی به وصل نشد ختم، کار هجرانش   پُر از غم است دلم؛ با وجود این اصلاً_ غمی نمانده برایم کنار هجرانش   به جز بهشتِ وصالش مرا مداوا نیست چنان زده‌ست به جانم شراره هجرانش   در این زمان که همه بی خیال آقایند خوشا کسی که بماند دچار هجرانش   رسید صبحِ وصالش به شیخ انصاری به ما رسید فقط شام تار هجرانش   کجاست سید بحر العلوم تا باشد در این زمانه‌ی دشوار، یار هجرانش   "کجاست هم نفسی تا به شرح، عَرضه‌ دهم که دل چه می‌کشد از روزگار هجـرانش"*   کجاست چشم پُر آبی که یار من باشد به اشکِ دیده شود داغدار هجرانش  ** ز بس که دوریِ کرب و بلا نصیبم شد نشسته بر سر و رویم غبار هجرانش   حسین رفت و عقیله به دردسر افتاد شکست خواهر او در فشار هجرانش... ✍ *بیت از جناب حافظ .
. با ناله و آه... ياری‌ات خواهم كرد تا آخر راه... ياری‌ات خواهم كرد گر لطف تو شاملم شود بعد از این... با ترکِ گناه... ياری‌ات خواهم کرد ✍ ............ یک جمعه هم از گذار ایام بپرس از داغِ همیشه نابهنگام بپرس معنای همیشه منتظر‌بودن را از مادر یک شهید گمنام بپرس ✍ .
. سال‌های پیش بال آسمانی داشتیم بال پروازِ کران تا بی کرانی داشتیم میوه بودیم و سر سال استفاده می‌شدیم چون که بالای سر خود باغبانی داشتیم چهار فصل موی ما برف زمستانی نداشت پیر هم بودیم اگر رنگ جوانی داشتیم روزها گردی اگر بر روی دل‌ها می‌نشست شب که می‌شد سنت خانه تکانی داشتیم مثل شیر مادرانِ ما حلال و پاک بود در میان سفره‌ها گر لقمه نانی داشتیم نذریِ روز ظهورِ مهدیِ موعودمان صبح‌ها چله به چله، عهد خوانی داشتیم صبح جمعه پیشواز تکسوار فاطمه روی پشت بام‌ها صوتِ اذانی داشتیم گاه‌گاهی جمعه‌ها اهل زیارت می‌شدیم گاه‌گاهی میل سجده، جمکرانی داشتیم ثانیه ثانیه‌هامان پای آقا می‌گذشت آی مردم! یک زمان صاحب زمانی داشتیم َپَر نداریم و دل بِپَّر نداریم و... فقط یادمان باشد که این‌ها را زمانی داشتیم ✍ .
. السلام علیک یا اباعبدالله الحسین ******** دل من با غمِ عشقت شده درگیر ،حسین داده دنیای مرا عشقِ تو تغییر ،حسین مادرم نذرِ تو کرده است جوانیِ مرا تا که یک روز به پای تو شوم پیر، حسین مثلِ اصحابِ تو قطعا به سعادت برسم بسپارم به تو گر رشته ی تقدیر ،حسین یک نگاهِ تو چه ها کرد به احوالِ زُهِیر عجبا ، یک نگه و این همه تاثیر، حسین رحمتِ واسعه بودن صفتی در خورِ توست که شده عشقِ تو این قدر جهان گیر، حسین خالصم کن که شوم عابسِ دیوانه ی تو کمکم کن بِدَرم جامه ی تزویر، حسین گریه در بزمِ عزای تو کند پاک مرا قطره ای اشک شده مایه ی تطهیر ،حسین قتلگاه و تل و یک خواهر و شمر و سر تو زده آتش به دلم این دو سه تصویر، حسین بس که انوارِ خدا از تن تو می تابید سجده کردند به تو نیزه و شمشیر ، حسین وقتِ غارت شد و انگشتر تو رفت که رفت زینب آمد به سراغِ تو ولی دیر ، حسین آمد و دید که قرآن به زمین افتاده سوره فجر چگونه شده تفسیر ، حسین! خواهرت بعد تو با رنجِ اسارت چه کند ؟ زینبت بی تو شد از دارِ جهان سیر، حسین ********** .
. |⇦•خیال کن رسیدی.... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام و به نفس کربلایی محمد رضا نظری ●━━━━━━─────── ميدونم كه چند سال، حرم آرزوته خیال کن رسیدی،حسین روبروته یه پرچم تو دستت،یه کوله رو دوشت جوابِ سلامت، رسیده به گوشت چشاتو ببند و خیال کن الان زیرِ قبه‌ای و کنارِ ضریح خیال کن که شالِ عزاتو میخوای تبرک کنی با غبارِ ضریح با چشمایِ خیس و باحالی عجیب خروجیِ باب السلامی ببین! تو با پایِ دل،کربلایی شدی زیارت قبول،زائرِ اربعین میدونم هنوزم، دلت غرقِ آهه یه چشمت پر از اشک، یه چشمت به راهه به این اشکایی که، رو شالِ عزاته دلم بی‌قرارِ، همین گریه‌هاته میدونم تو هم بی‌قراری ولی دیگه قسمت این بود و حسرت نکش تو تازه شبیهِ رقیه شدی از اینکه نرفتی خجالت نکش میدونم میسوزی با دلتنگیات این اشکِ تو اشکِ فراقِ هنوز دارن زائرا برمیگردن ولی دلت پشتِ مرزِ عراقِ هنوز زیارت قبول،زائرِ اربعین مجید نصیری رفسنجان✍ ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
413_20187187029195.mp3
7.35M
|⇦•خیال کن رسیدی... وتوسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی محمد رضا نظری
. ✅بند اول خورشید آسمون ای قرص قمر لشکری از تیغت میکنن حذر میلرزن میترسن از رجز تو میخونن هراسون که این المفر شگرد نبردت مثل حیدره اجل از نگاهت فرمان میبره کشته ها میریزه زیر پاش آخه حسن اومده نبرد یا که حیدره هر رجز که خوندی دشمن و لرزوندی یه تنه یه لشکر قبله ی طوفانی معرکه گردانی مثل شیر خیبر یا حسن یامولا ✅بند دوم حسن ای آقا و شاه و یکه یل اسم تو شیرینه احلی من عسل شتر فتنه رو کوبیدی زمین ای شیر معرکه ی جنگ جمل دو عالم فدای کوه غیرتت شاه با جنم جهانیه شهرتت طلحه و زبیر و یلهای‌ عرب هراسون بودن از اون شجاعتت نفس پیغمبر یلی‌ مثل حیدر بنازم بازوتو‌ کن فیکون میشه میندازی بالا تا حسن ابرو تو یا حسن یامولا ✅بند سوم رو انگشتره من عقیقه یمن جونم به فدات ای شاه ذوالمنن نیرو میگیرم تا میگم ذکر تو روحی بفداک سیدی حسن (ع) شدم محترم من از تو شاه کرم الهی نشه کم سایه ت از سرم تو رویا یه روزایی حس میکنم نشستم بقیع رو به روی حرم یاحسن یامولا تو نداری همتا یا عزیزالزهرا (س) بخر این نوکر رو ببر این نوکر رو یه سفر کربلا یا حسن یامولا 👇
. 🌹🌹🌹 ای وای غمی میون دل اسیره خاطره ش از یادم نمیره که چی کشیدیم توی کوچه یادم میادگریه م میگیره ای وای بغضی توی دلم نشسته خیلی دل زارم  شکسته وقتی که دیدم  اون حرومی راه تورو توکوچه بسته زهرا ای یاس قد کمون حیدر ➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅بنددوم ای وای توکوچه راهمون و بست و چه بدغرورموشکست و دیدم روگونه های مادر کبودیه جای یه دست و ای وای یادم میاداون کوچه ی تنگ نامرد اومد با بغض ونیرنگ به سمت توچه حمله ور شد با دست سنگین ودل سنگ ای وای همراه مادر هی  زدم زار ازگریه شد چشای من تار قَدَّم به پنجه ش نرسید و ازدست من برنیومد کار زهرا ای یاس قد کمون حیدر ➖➖➖➖➖➖➖ ✅بندسوم ای وای قباله ی فدک رو دزدید نامرد به اشک ما می خندید یه جوری سیلی زدکه دیگه چشمای مادرم نمی دید 😭 ای وای خدابرا. کسی نیاره که مثل من بشه بیچاره حتی نمیشنید صدامو نه گوشی داشت نه گوشواره 😭 ای وای مونده بودیم غریب و تنها مادرمن به روی خاکا هرچی میگفتم پاشو مادر نمیتونست بلند شه از جا مادر وای مادرم وای مادرمن .👇 . سالار عقیلی ✅بنداول زینب بیاکناربسترمن این لحظه های اخرمن شدشعله ور کل وجودم از زهرکین همسرمن زینب «س» ببین توقلب مضطرمن جونی نمونده به پیکر من تشتی بیار و ظرف ابی شدپاره پاره جگرمن زینب«س» ای خواهرم نور دو عینم بنگرچنین درشور و شینم یه روزی توی کربلا تو تنهامی مونی باحسینم اه و واویلتا اه و واویلا ✅بنددوم مادر راحت شدم من دیگه ازغم از درد وغصه ها و ماتم یادم نمیره توی کوچه به جای اشک خون گریه کردم مادر لعنت به اون حرومیه پست که راه کوچه رو به مابست کاشکی می مردم نمیدیدم دستش به گونه ی تو بنشست مادر دیدم که بی بهانه ات زد افتاد ه بود رو صورتت رد نقش زمین شدی ولی من کاری ازم برنمی اومد مادر یافاطمه یافاطمه «س» ✍کربلایی مجیدمرادزاده .👇
. 🔘🔘🔘 ✅بنداول میسوزه جگرش همه پا تا سرش بازهری که ریخته به کامش همسرش به یاده کوچه ها سیلیِ بی هوا میخونه که زدن مادرش رو چرا تو کوچه از جفا ای واااای تمومه نفس هاش شده پر زِ ماتم واویلا ای واااای همه روز و شب هاش شده غصه و غم واویلا ای واااای زدن مادرشو یه عده نامحرم واویلا تیر بارون شد تنش غریبونه که واسه ش مادرش روضه خونه واااای (حسن جان 3) 🔘➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم وای از این زمونه سوت و کوره خونه نمیشه کاری کرد میره بی بهونه رفتنش چه زوده تنش زهر آلوده رنگ و روش زرده و خیلی هم کبوده جرم اون چی بوده ای وای کسی نیس که زیر بغلهاش بگیره واویلا ای وای خون بالا مياره همش سر به زیره واویلا ای وای داره پر میکشه میره خیلی دیره واویلا رفت بالبهای تشنه و خونی شد واسش زهر جفا نشونی وای حسن جان 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم با چشمای ترش اومده خواهرش آورده یه تشتی کنار بسترش میزنه بال و پر رو بستر برادر زیر لب میخونه لحظه های آخر توکجایی مادر ای واااای میخونه کنارحسینش بااون حال مضطر ای واااای لایومک یومک عاشورا حسین ای برادر ای واااای سرت رو می بُرن تومقتل جلو چشم خواهر واای که جسمت میشه نامرتب واای جلو چشمای تار زینب(س) واااای حسن جان 🔘➖➖➖➖➖🔘 .یاحسین(ع) .👇
. ♻️♻️♻️♻️ ✅بنداول امام حسنی زیباترین ذکر لبم یاحسن مولا ذکر شبم تابو تبم یاحسن مولا کاشکی یه روز تومجلسه تو فدای تو بشه جون ناقابلم یاحسن مولا ♻️ سایه روی سرم داری ازبس جود و کرم داری ای بی حرم بدون واللهِ توی دلم حرم داری 🌷 جداشدم از عشقای دنیا فقط خوده تویی توی قلبم می دونی که یه عمریه ازعشق نوشته مجتبی روی قلبم 🌷 عشق منی عشق من امیرقلبم حسن ع ♻️➖➖➖➖➖➖♻️ ✅بنددوم امام حسینی ماه دل آرای علی پسرزهرا الحق نظیر نداری و بی هماوردی صدبار بدی دیدی ازم ولی بخشیدیم خداوکیلی شم حسین خیلی تومردی 🌷 شاهی ونوکرت هستم من عبده اکبرت هستم عمری غلام دربسته رقیه دخترت هستم 🌷 توی کلاس عشقتیم نوکر نوکری مون تا اخره عمره قبول میشیم همه تو درس تو وقتی که مادرت بده نمره 🌷 عشق فقط یک کلام حسین (ع) 👇
. ♻️♻️♻️ ☑️بنداول کریمِ و همتا نداره اسمه شریفش موندگاره از میونه دسته مجتبی بارونه کرامت می‌باره ..... آقای منه همون آقاکه محترمه همونی که شاه کرمه کریمه ولی بی حرمه آقای منه دله عاشقا رو می بره عموی علیِ اکبره همونی که عشقه مادره یاسیدنا مددی امام مجتبی«ع» ☑️بند دوم تویی کریم آل طاها تویی میوه ی قلبه زهرا از عمقه وجودم می خونم خیلی میخوامت به جونه مولا ...... عالم به فدات اسم تو میگم باشوروشین تویی تو امیره عالمین داداش بزرگتره حسین عالم به فدات تویی که یله بی بدلی اسطوره ی جنگ جملی ای پسره حضرته علی یاسیدنا مددی امام مجتبی«ع» ✍ ................. .👇
Hossein Taheri _ Hale Delam (320).mp3
4.56M
از حال دلم کی باخبره ؟ ‍ .   از حال دلم کی باخبره؟ حق دارم اگه خوابم نبره رویای حرم توی سرمه یک ساله دلم کنج حرمه از کرب و بلا محرومم حسین من با تو فقط آرومم حسین اشکمو این جدایی باز درآورده تموم زندگیم بهت گره خورده اگه نباشه کربلات گدا مُرده آقام آقام آقام آقام آقام حسین ............. بی کرب و بلا دنیا قفسه این دربدری والله ِ بَسه دلتنگ توییم آقا همگی هرچی تو بخای هرچی تو بگی روزا رو دلم میشماره فقط میخام یاحسین شش گوشه ازت میدونی یاحسین چقد صدات زدم اره درسته من یه نوکر بدم رو تو ازم نگیر نکن آقا ردم آقام آقام آقام آقام آقام حسین ............ بی کرب و بلا بی حوصله م آقا پُرم از درد و گله ام دوری نکنه تقدیر منه این حال خراب تقصیر منه طردم نکنی بیچاره میشم میدونی حسین من با تو خوشم منم همونکه خیلی وقته تشنشه تو رو خدا نزار دل از تو دور بشه منو بیار حرم که دیگه وقتشه آقام آقام آقام آقام آقام حسین . 🎶شعر:هاشم محمدی آرا ✍ .
. وقتی که از همه جا خسته میشم وقتی که آروم نداره دله من برا تسکین غمای ناتموم میخونه هر طپش دلم حسن(ع) شنیدم خیلی کریمی آقاجون دست به خیریت همه جا زبونزده کیسه شو پر می‌کنی با کرمت هرکسی که در خونت اومده یه سوال دارم من از محضرتون ای خدای جود و عزت وسخا پس چرا خودت نداری حرمی نکنه اونم دادید به فقرا پس چرا ضریح و گنبد نداری پس چرا قبر تو بی سایه بونه تو کریمی ولی اصلا واسه چی ندارن کبوترات آب و دونه شنیدم نداری صحن و بارگاه نداری گلدسته و حتی رواق شنیدم ظلمته محضه توو بقیع شبا قبرستون بی شمع و چراغ شنیدم که خادمای ناسپاس همیشه از زایرات طلبکارن انگاری میخوان با چوب دستشون یه جوری دق و دلی در بیارن چی میشد تو هم مثه امام رضا مقیم کشور ایر‌ون می‌شدی توی تبریزتوی قم یا اصفهون قبله ی شاه خراسون میشدی روی گنبدت پر از طلا میشد دُرّ نایاب و عقیق یمنی با ضریح سبز پر نورت آقا میشدن تموم عالم حسنی یا که اصلا توو خود مشهدمون خادما افتخاری می اومدن روءیاشم قشنگه حتی به خدا نوبتی صحن تو جارو میزدن یه باب القاسم جای باب الجواد (ع) باب عبدالله و ایوون طلا چند تا نقاره و طبل و دهل و سنج مثه نقاره خونه ی رضا(ع) توی ایرون اگه بودی حرَمِت حتی جای سوزن انداختن نداشت شبیه اربعین برادرت ازدحام جمعیت نمی‌گذاشت که به راحتی زیارتت کنن بس که زایر می‌اومد دور برت پره زوار میشداون شبستونی که میساختیمش بنام مادرت می‌زدیم از حرم امام رضا(ع) تا به صحن تو یه بین الحرمین می‌زدیم یه طرح گنبدی شکیل شبیه گنبد عباس و حسین(ع) بگذریم ازین همه خواب و خیال یه روزی فصل هم عهدی میرسه می‌سازیم چند تا حرم توی بقیع وقتی که حضرت مهدی میرسه ✍ ایام .
. وصل به شهادت حضرت محمد صلی الله علیه و آله آقا کدام جمعه ظهورت مقدّر است بنگر که صبر شیعه دگر رو به آخر است حق می دهی که منتظرت بین فتنه ها از لحظه لحظه های حیاتش مکدّر است؟ تا کی همیشه شیعه ببیند به جای تو هر مظهر نفاق و ریا روی منبر است دنیا کجا به کام دل شیعیان شود؟! وقتی عزیز فاطمه بی یار و یاور است ایّام حزن آخر ماه صفر رسید در سینه ی حزین تو داغ پیمبر است ولله، جدّ تو به شهادت رسیده است او کشته از جنایت و بغض دو همسر است زهر جفای آن دو لعینه، ثمر نشست حالا رسول پاک خدا بین بستر است هرچند خون جگر شده از داغ روی داغ تنها شرار سینه ی او، داغ دختر است یک گوشه ی نگاه نبی سمت فاطمه گوشه نگاه دیگر او پشت آن در است بی اختیار از دل خود آه می کشد فکر هجوم خصم و غریبی حیدر است می بیند او که فاطمه اش می خورد کتک دردش طناب بازوی سردار خیبر است می بیند او که فاطمه اش پیش مرتضی در زیر دست و پای چهل پست کافر است حالا شده ست زمزمه اش وای  ِمن حسین گریان برای حنجر  ِ در زیر خنجر است دارد عطش ولی نخورَد آب گوئیا در وقت مرگ،فکر لب خشک اصغر است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
حضرت خاتم شده با زهر کینه نیمه جان/ العجل صاحب زمان حضرت زهرا شده از داغ بابا قدکمان/ العجل صاحب زمان 🌸🌸🌸🌸🌸 بین بستر می چکد خون از دو چشم مصطفی/ یا اباصالح بیا قصّه ی دیوار و در را گفته بهر مرتضی/ یااباصالح بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) . .
. خورشید عصر ،منجی عالم ظهور کن تنها دلیل خلقت آدم ظهور کن دیگر نمانده صبر و قراری به سینه ها هجرت شده ست درد دمادم ظهور کن در قلب شیعیان، همه دم در فراق تو برپا شده ست مجلس ماتم ظهور کن آخر امام، منتقم آل فاطمه نور دل رسول مکرّم ظهور کن وقت عزای جدّ غریب تو مصطفاست صاحب عزای حضرت خاتم ظهور کن زخم جبین جدّ تو تازه ست العجل بر زخم او دوایی و مرهم ظهور کن او رفت و اشک فاطمه اش شد همیشگی شد قامتش ز داغ پدر خم ظهور کن او رفت و بعد او رخ یاسش کبود شد در کوچه خورد سیلی محکم ظهور کن روز دوشنبه، کوچه و بغض چهل نفر شد مبدأ جفای محرم ظهور کن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .