eitaa logo
امام حسین ع
21هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 💢قائم آل محمد منتقم خون حسین علیه السلام : ♦️ابوحمزه ثمالى میگويد: از امام محمد باقر علیه السلام پرسیدم: اى پسر رسول خدا! مگر شما همگى قائم به حق نيستيد؟ فرمودند: آرى. عرض كردم: پس چرا خصوص حضرت قائم (امام زمان علیه السلام)را به اين نام خوانده اند؟ ♦️امام باقر علیه السلام فرمودند: هنگامى كه جدّم امام حسين (عليه السلام) كشته شد، فرشتگان گريستند و ضجّه زده و به درگاه الهى ناليده و گفتند: اى خدا و اى سرور ما! آيا از كسى كه برگزيده, و فرزند برگزيده و بهترين خلق تو را كشته، غافل هستى؟ خداى عزوجل به ايشان وحى فرمود: اى ملائكه من! آرام باشيد. قسم به عزت و جلال خودم، از قاتلين او انتقام خواهم گرفت؛ اگر چه پس از گذشت مدتی طولانی باشد. ♦️سپس خدای متعال امامانی را كه از فرزندان امام حسين (عليه السلام) هستند، به ملائکه نشان داد. آنها مسرور و خوشحال شدند. در بين آن ائمه، يكى از آنها ايستاده (قائم) بود و نماز میخواند. خدای متعال فرمود: با اين قائم از قاتلين سیدالشهدا انتقام خواهم گرفت. 📚 علل الشرایع جلد 1 صفحه 160 @emame3vom
💠🏴💠🏴💠🏴💠🏴💠🏴💠 زهرا به خانه و ملک الموت پشت در از بهر قبض روح شریف پیامبر از هیچ کس نکرده طلب اذن و ای عجب بی اذن فاطمه ننهد پای پیش تر با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه در باز کرد و اشک فرو ریخت از بصر یک چشم او به سوی اجل چشم دیگرش محو نگاه آخر خود بود بر پدر اشک حسن چکیده به رخسار مصطفی روی حسین بر روی قلب پیامبر دیگر نداشت جان که کند هر دو را سوار بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر زد بوسه ها به حلق حسین و لب حسن از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه گاهی ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه @emame3vom 🌺
📿 🌷 ✅ تقدیم به کسانی که سعادت داشتند و اربعین به پابوس آقا امام حسین علیه السلام رفتند . دعوت خون خدا یادش بخیر خواب و رویاهایمان یادش بخیر گرچه ایوان نجف پُر نقش بود غربت مولایمان یادش بخیر پا پیاده از نجف تا آنهمه شور و صفا یادش بخیر پرچم و سربند زرد یا حسین تیرهای بین راه یادش بخیر تا حسین مانده فقط یک یاحسین انتظار و اشک و آه یادش بخیر گنبد سقای دشت کربلا کشته ی راه خدا یادش بخیر روبرویم آن ضریح پر ز نور هیبت شش گوشه را یادش بخیر برمشامم میرسد بوی حرم آرزوی نینوا یادش بخیر قلب ما در کربلا جا مانده است و کربلا یادش بخیر
🎼 🔘🔘9⃣2⃣8⃣🔘🔘 ☑️بنداول دارم جون میدم/کجایی ای خواهرم دارم جون میدم/خواهرغم پرورم دارم جون میدم/جگرم وای جگرم دارم جون میدم دارم جون میدم/ از شرار زهر کین دارم جون میدم/با دله زار و حزین دارم جون میدم/می‌خورم روی زمین دارم جون میدم از کینه و جفای همسرم داره میسوزه کل پیکرم حس میکنم این دم آخری داره میاد صدای مادرم ای غریب مدینه ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بنددوم بمیرم اقا اسیر بلاشدی بمیرم اقا ازغصه تو تا شدی برای مادر تو کوچه عصا شدی بمیرم اقا توی خردسالی شدی از زندگی سیر توی خردسالی شدی تو یه روزه پیر توی خردسالی می کشید قلبه تو تیر توی خردسالی تو کودکی پیرشدی ای آقا وقتی دیدی نامرد بی حیا به روی مادرت به قصدکشت کشیده زد توکوچه بی هوا ای غریب مدینه ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بندسوم تو دیدی اقا چهل نفر داد کشیدن تو دیدی اقا پشت در تا رسیدن تو دیدی اقا باباتو غریب دیدن‌ تو دیدی اقا تو دیدی اقا اتیش و هیزم و دود تو دیدی اقا قوم بد تر از یهود تو دیدی اقا دست و بازوی کبود تو دیدی اقا دنیا خراب شده روی سرت دیدی که افتاده برابرت با سینه ی مجروح و غرق خون به پشت درب خونه مادرت ای غریب مدینه ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بندچهارم به پیش عباس شده تیربارون تنت به پیش عباس پره خون شد کفنت به پیش عباس پاره شد پیرهنت .... می خوندی روضه /لحظه ی آخر و می خوندی روضه /از غمای مادر و برای زینب /روضه ی برادر و ..... با این غریبیت ای آقام حسن می خوندی با مصیبت و محن با دله خون و زار و مضطرت لایوم کیومک حسین من السلام علی سیدالشهدا «ع» 💠💠💠9⃣2⃣8⃣💠💠💠 ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
. ♻️♻️♻️♻️ ✅بنداول داره روی لب دائم زمزمه ذکره مجتبی بی بی فاطمه نفسی بفداک سیدی حسن ذکر رو لب شاه علقمه ..... سامان من حسن ایمان من حسن ای جان وهستی و جانان من حسن ♻️➖➖➖➖➖♻️ ✅بنددوم وای از لحظه ای که تیغ میزنه رجز توی جنگ بلیغ میزنه یک زن شترسوار تو جمل از وحشت فقط هی جیغ میزنه ..... ای بدل حسن /ای بی مثل حسن ای حیدری تبار شیرجمل حسن یا حسن یامولا یا حسن یامولا 💠💠6⃣5⃣0⃣💠💠 ♻️➖➖➖➖➖♻️
. . بسم ‌الله الرحمن الرحیم سلام ای روضه طاها مدینه سلام ای جنت الزهرا مدینه تو ای هم نالۀ دیرینۀ دل حکایت کن ز زخم سینۀ دل تو درد و غصه ها بسیار دیدی شرار و قنفذ و مسمار دیدی ولی این بار سر کن قصۀ عشق بگو با ما سخن از غصۀ عشق سخن از خستگان عشق سرکن جهان را از غم زینب خبر کن بگو از کاروان خستۀ شام زدلهای به خون بنشسته از شام بگو از یاس های ارغوانی ز اطفال نحیف و استخوانی بگو از کاروان و شور و شینش که زینب آمد اما بی حسینش شرر افتاد بر جانت مدینه که سوزاندند قرآنت مدینه همانا که ز پیغمبر بریدند وفا را در یم خون سر بریدند به باب العلم شبها باب بستند همانا بر حسینش آب بستند جفا آن فرقه که بر یاس کردند جدا دست از تن عباس کردند مدینه رشته دین پاره دیدی به یاد محجسن آن گهواره دیدی ولی گودال پر خون را ندیدی در آتش قوم مجنون را ندیدی ندیدی دست و پا می زد گل عشق کنارش ناله می زد بلبل عشق ثمر از باغ غم می چید زینب بلا پشت بلا می دید زینب امان از دورۀ سرد اسارت امان از زینب و درد اسارت
شعر روضه بر کویر سفره های سائلان باران تویی رحمت بی انتهای حضرت منان تویی به جز غمت اقا غمی تو سینه نیست  شلوغ کربلا کسی مدینه نیست نواده های تو حرم دارن ولی چقدر غریبی ای حسن ابن علی انکه بوده خاندانش از ازل مسکین منم انکه بوده خاندانش صاحب احسان تویی جود و احسان تو را نازم که بین خانه ات سائلان هستند صاحب خانه و مهمان تویی هر کجا حرف از کریمان دو عالم می شود اولین نامی که هر کس می کند عنوان تویی ظاهرت هرگز ز مسکین بهتر و برتر نبود انکه قبرش نیز شد با سائلان یکسان تویی پاسخت بر ناسزای دشمنت لبخند بود خیر خواه مهربان خیل بد خواهان تویی یک نفر فهمیده باشد درد زهرا را اگر ان تو بودی ان تو بودی ان تو بودی بعد از ان کوچه فقط روی لب تو اه بود غصه میخوردی از این که قد تو کوتاه بود @emame3vom 👇👇
7045371_635.mp3
8.38M
💠 ❤️ روضه (ص) 🎤🎤 سید مهدی میرداماد ✍ باران تویی
🎋ورود کاروان اهل بیت ع به مدینه روز رسیدن کاروان اهل بیت ( علیه السلام ) به مدینه روز جمعه بود . حضرت زینب ( سلام الله علیها ) به یاد روزهای شیرینی افتاد که با برادرش حسین بود  و گویا همه آن روزها بی اختیار در ذهنش تداعی می شد و ایشان را دگرگون تر می کرد ، به گونه ای که با سینه ای سوزان و پر درد فرمودند : آه از جدایی و دوری ! ای کاش مرگ به سراغم می آمد ! زندگی برایم بدون حسین بی معناست . سپس خطاب به شهر مدینه فرمودند : ای مدینه جدم : چه شد آن روزی که با خوشحالی و شادمانی با عزیزانمان از تو بیرون آمدیم ولی امروز با اندوه و گرفتاری و حوادث ناگوار به سوی تو برگشتیم ، در حالی که مردانمان کشته شدند و جمعمان پراکنده شده است . حضرت زینب ( سلام الله علیها ) رو به سوی کربلا کردند و فرمودند : برادرم حسین ای نور دیده ام شهادتت ما را غرق ماتم و اندوه کرد ، ای کاش قبل از این با دنیا وداع کرده بودم . امام سجاد ( علیه السلام ) پس از استقرار در خارج از مدینه بشیر را که در میان کاروان حضور داشت نزد خود طلبید و از او خواست نزد اهالی مدینه رود و آن ها را از مکان استقرار اهل بیت و شهادت امام حسین ( علیه السلام ) و مصائب اهل بیتش مطلع کند و برایشان مرثیه بخواند . بشیر پس از شنیدن سخنان امام سجاد ( علیه السلام ) به مسجد مدینه کنار قبر پیامبر رفت و با صدای بلند گریست و گفت : هان ای مردم مدینه : چگونه می توانید در این شهر اقامت کنید در حالی که حسین ( علیه السلام ) کشته شده است و این اشک های من است که بر مصیبت او روان است . آه پیکر مقدس به خاک و خون آغشته او را در کربلا گذاشتند و سرش را بر نیزه شهر به شهر گردانیدند . بشیر در شهر می گشت و خبر ورود اهل بیت ( علیهم السلام ) در خارج از مدینه را به مردم می داد و می گفت : اینک امام سجاد ( علیه السلام ) و سایر بازماندگان قافله کربلا در بیرون مدینه اقامت دارند . اهالی مدینه پس از اطلاع از شهادت امام حسین ( علیه السلام ) و هتک حرمت اهل بیتش دگرگون شدند و ناباورانه اشک ریختند و بر سر و صورت خود زدند و زنان از شدت حزن و اندوه گریبان چاک زدند و موهای خود را پریشان کردند . مردم در رفتن به بیرون از مدینه بر یکدیگر سبقت می گرفتند به طوری که بشیر می گوید : از شدت ازدحام اسبم را رها کردم و سراسیمه خود را به بیرون مدینه نزد خیام آل محمد ( صلی الله علیه و آله وسلم ) رساندم و با مشقت و زحمت توانستم جایی را باز کنم و در مقابل خیمه امام سجاد ( علیه السلام ) بایستم . صدای شیون و ناله مردم فضا را پر کرده بود . جای جای مدینه پس از ورود اهل بیت ( علیه السلام ) رنگ مصیبت به خود گرفت و مردم غرق ماتم و عزا شدند و آن روز بی قراری در مدینه موج می زد و همچون دریایی طوفانی بود که لحظه ای آرام و قرار نداشت ، همه مردم اشک می ریختند و ناله می کردند و غریبانه مولایشان را می خواندند فضای مدینه آکنده از آه و ناله شده بود و گوئی مصیبت رحلت رسول خدا دوباره اتفاق افتاده بود . وقتی حضرت زینب ( سلام الله علیه ) وارد مدینه شدند ، ام البنین شتابان نزد حضرت زینب ( سلام الله علیه ) آمدند و جویای حال فرزندشان شدند زینب ( سلام الله علیها ) به ایشان فرمود : همه آنها در سرزمین کربلا کشته شدند . ام البنین از صمیم قلب فرمود : روح همه آنها فدای حسین ، سپس از حضرت پرسید : فرزندم حسین کجاست ؟ حضرت فرمودند : او را با لبانی تشنه کشتند . ام البنین محکم با دست بر سرش زد و شروع به گریستن کرد و ندای واحسیناه سر داد . حضرت زینب ( سلام الله علیها ) به ام البنین فرمودند : زره فرزندت عباس را برایت یادگاری آورده ام . و ام البنین هنگام دیدن زره خونین فرزندش عباس بیهوش بر  روی زمین افتاد . اهالی مدینه برای دلجویی از اهل بیت در نقاط مختلف مدینه به مدت پانزده روز مجالس عزا برای امام حسین ( علیه السلام ) بر پا کردند 🎋(صلوات)🎋