eitaa logo
امام حسین ع
21هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. . بسم ‌الله الرحمن الرحیم سلام ای روضه طاها مدینه سلام ای جنت الزهرا مدینه تو ای هم نالۀ دیرینۀ دل حکایت کن ز زخم سینۀ دل تو درد و غصه ها بسیار دیدی شرار و قنفذ و مسمار دیدی ولی این بار سر کن قصۀ عشق بگو با ما سخن از غصۀ عشق سخن از خستگان عشق سرکن جهان را از غم زینب خبر کن بگو از کاروان خستۀ شام زدلهای به خون بنشسته از شام بگو از یاس های ارغوانی ز اطفال نحیف و استخوانی بگو از کاروان و شور و شینش که زینب آمد اما بی حسینش شرر افتاد بر جانت مدینه که سوزاندند قرآنت مدینه همانا که ز پیغمبر بریدند وفا را در یم خون سر بریدند به باب العلم شبها باب بستند همانا بر حسینش آب بستند جفا آن فرقه که بر یاس کردند جدا دست از تن عباس کردند مدینه رشته دین پاره دیدی به یاد محجسن آن گهواره دیدی ولی گودال پر خون را ندیدی در آتش قوم مجنون را ندیدی ندیدی دست و پا می زد گل عشق کنارش ناله می زد بلبل عشق ثمر از باغ غم می چید زینب بلا پشت بلا می دید زینب امان از دورۀ سرد اسارت امان از زینب و درد اسارت
شعر روضه بر کویر سفره های سائلان باران تویی رحمت بی انتهای حضرت منان تویی به جز غمت اقا غمی تو سینه نیست  شلوغ کربلا کسی مدینه نیست نواده های تو حرم دارن ولی چقدر غریبی ای حسن ابن علی انکه بوده خاندانش از ازل مسکین منم انکه بوده خاندانش صاحب احسان تویی جود و احسان تو را نازم که بین خانه ات سائلان هستند صاحب خانه و مهمان تویی هر کجا حرف از کریمان دو عالم می شود اولین نامی که هر کس می کند عنوان تویی ظاهرت هرگز ز مسکین بهتر و برتر نبود انکه قبرش نیز شد با سائلان یکسان تویی پاسخت بر ناسزای دشمنت لبخند بود خیر خواه مهربان خیل بد خواهان تویی یک نفر فهمیده باشد درد زهرا را اگر ان تو بودی ان تو بودی ان تو بودی بعد از ان کوچه فقط روی لب تو اه بود غصه میخوردی از این که قد تو کوتاه بود @emame3vom 👇👇
7045371_635.mp3
8.38M
💠 ❤️ روضه (ص) 🎤🎤 سید مهدی میرداماد ✍ باران تویی
🎋ورود کاروان اهل بیت ع به مدینه روز رسیدن کاروان اهل بیت ( علیه السلام ) به مدینه روز جمعه بود . حضرت زینب ( سلام الله علیها ) به یاد روزهای شیرینی افتاد که با برادرش حسین بود  و گویا همه آن روزها بی اختیار در ذهنش تداعی می شد و ایشان را دگرگون تر می کرد ، به گونه ای که با سینه ای سوزان و پر درد فرمودند : آه از جدایی و دوری ! ای کاش مرگ به سراغم می آمد ! زندگی برایم بدون حسین بی معناست . سپس خطاب به شهر مدینه فرمودند : ای مدینه جدم : چه شد آن روزی که با خوشحالی و شادمانی با عزیزانمان از تو بیرون آمدیم ولی امروز با اندوه و گرفتاری و حوادث ناگوار به سوی تو برگشتیم ، در حالی که مردانمان کشته شدند و جمعمان پراکنده شده است . حضرت زینب ( سلام الله علیها ) رو به سوی کربلا کردند و فرمودند : برادرم حسین ای نور دیده ام شهادتت ما را غرق ماتم و اندوه کرد ، ای کاش قبل از این با دنیا وداع کرده بودم . امام سجاد ( علیه السلام ) پس از استقرار در خارج از مدینه بشیر را که در میان کاروان حضور داشت نزد خود طلبید و از او خواست نزد اهالی مدینه رود و آن ها را از مکان استقرار اهل بیت و شهادت امام حسین ( علیه السلام ) و مصائب اهل بیتش مطلع کند و برایشان مرثیه بخواند . بشیر پس از شنیدن سخنان امام سجاد ( علیه السلام ) به مسجد مدینه کنار قبر پیامبر رفت و با صدای بلند گریست و گفت : هان ای مردم مدینه : چگونه می توانید در این شهر اقامت کنید در حالی که حسین ( علیه السلام ) کشته شده است و این اشک های من است که بر مصیبت او روان است . آه پیکر مقدس به خاک و خون آغشته او را در کربلا گذاشتند و سرش را بر نیزه شهر به شهر گردانیدند . بشیر در شهر می گشت و خبر ورود اهل بیت ( علیهم السلام ) در خارج از مدینه را به مردم می داد و می گفت : اینک امام سجاد ( علیه السلام ) و سایر بازماندگان قافله کربلا در بیرون مدینه اقامت دارند . اهالی مدینه پس از اطلاع از شهادت امام حسین ( علیه السلام ) و هتک حرمت اهل بیتش دگرگون شدند و ناباورانه اشک ریختند و بر سر و صورت خود زدند و زنان از شدت حزن و اندوه گریبان چاک زدند و موهای خود را پریشان کردند . مردم در رفتن به بیرون از مدینه بر یکدیگر سبقت می گرفتند به طوری که بشیر می گوید : از شدت ازدحام اسبم را رها کردم و سراسیمه خود را به بیرون مدینه نزد خیام آل محمد ( صلی الله علیه و آله وسلم ) رساندم و با مشقت و زحمت توانستم جایی را باز کنم و در مقابل خیمه امام سجاد ( علیه السلام ) بایستم . صدای شیون و ناله مردم فضا را پر کرده بود . جای جای مدینه پس از ورود اهل بیت ( علیه السلام ) رنگ مصیبت به خود گرفت و مردم غرق ماتم و عزا شدند و آن روز بی قراری در مدینه موج می زد و همچون دریایی طوفانی بود که لحظه ای آرام و قرار نداشت ، همه مردم اشک می ریختند و ناله می کردند و غریبانه مولایشان را می خواندند فضای مدینه آکنده از آه و ناله شده بود و گوئی مصیبت رحلت رسول خدا دوباره اتفاق افتاده بود . وقتی حضرت زینب ( سلام الله علیه ) وارد مدینه شدند ، ام البنین شتابان نزد حضرت زینب ( سلام الله علیه ) آمدند و جویای حال فرزندشان شدند زینب ( سلام الله علیها ) به ایشان فرمود : همه آنها در سرزمین کربلا کشته شدند . ام البنین از صمیم قلب فرمود : روح همه آنها فدای حسین ، سپس از حضرت پرسید : فرزندم حسین کجاست ؟ حضرت فرمودند : او را با لبانی تشنه کشتند . ام البنین محکم با دست بر سرش زد و شروع به گریستن کرد و ندای واحسیناه سر داد . حضرت زینب ( سلام الله علیها ) به ام البنین فرمودند : زره فرزندت عباس را برایت یادگاری آورده ام . و ام البنین هنگام دیدن زره خونین فرزندش عباس بیهوش بر  روی زمین افتاد . اهالی مدینه برای دلجویی از اهل بیت در نقاط مختلف مدینه به مدت پانزده روز مجالس عزا برای امام حسین ( علیه السلام ) بر پا کردند 🎋(صلوات)🎋
  ای مدینه! سوز دیگر ساز کن در به روی داغداران باز کن ای زمینت جنت الاعلای من دامنت کنعان یوسف های من تا بشیرت روی، بر دروازه کرد داغ هجده یوسفت را تازه کرد این صدای نالۀ پیوسته چیست این سیه پوش غریب خسته کیست؟ پای خود را کرده خالی از رکاب پای تا سر اضطراب است اضطراب ای مدینه سوی خود راهش مده سینه پیش شعلۀ آهش مده این به لب دارد پیامی دردناک می کند قلب نبی را چاک چاک قاصد گل های خونین حجاز گرید و گوید به صوتی جان گداز اهل یثرب خون فشانید از دو عین من خبر آوردم از قتل حسین پیکرش غلطان به خون در قتلگاه سر به نوک نیزه همچون قرص ماه این خبر چون شعله از دل سرکشید آتشی شد در بر کشید از زمین برخواست شیون بر فلک آسمان پر شد زفریاد ملک مردها همچون زنان شیون زدند بر شرار سینه ها دامن زدند هاشمیات از حرم بیرون شدند غرق در دریای اشک و خون شدند با خروش واحسینا واحسین خون به جای اشک بارید از دو عین دیده بر قبر پیمبر دوختند سوختند و سوختند و سوختند یا محمّد (ص)! باز داغت تازه شد اهل بیتت وارد دروازه شد باغبانا باغبانا! ناله کن گریه بر غنچه، فغان بر لاله کن جان عبدالله جعفر بر لب است دیده اش در جستجوی زینب است یک طرف ام البنین بی بنین با دو طفل ماه روی نازنین کرد سیری در میان کاروان شد به سوی محمل زینب روان پای تا سر ناله و افسوس و آه کرد با حیرت به هر جانب نگاه بانوان و دختران با احترام داده بر ام البنین یک یک سلام مادر عباس با قلب کباب داد یک یک آل عصمت را جواب گفت ای یاران سؤالم از شماست دختر مظلومه ام زینب کجاست دید ناگه بانوئی با قد خم گفت مادر،! دخترت زینب منم جان مادر داغ، پیرم کرده است درد و غم از عمر، سیرم کرده است بیشتر بر من نگاه انداختی زینبت را دیده و نشناختی این که بینی سوزم از پا تا به سر داغ روی داغ بر جگر من سیه پوش گل یاس توام داغدار از بهر عباس توام گریه کن مادر برای من که من بی حسینم بازگشتم در وطن یک گلستان لاله پرپر دیده ام داغ قاسم، داغ اکبر دیده ام @emame3vom 💥(صلوات)💥
با موضوع شهادت پیامبر صلوات الله علیه واله وسلم شعر 18 السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خورشیدِ عصر ،منجی عالم ظهور کن تنها دلیل خلقتِ آدم ظهور کن دیگر نمانده صبر و قراری به سینه ها هجرت شده ست دردِ دمادم ظهور کن در قلب شیعیان، همه دم در فراق تو برپا شده ست مجلس ماتم ظهور کن آخر امام، منتقم آل فاطمه نور دل رسول مکرّم ظهور کن وقت عزای جدّ غریب تو مصطفاست صاحب عزای حضرت خاتم ظهور کن زخم جبین جدّ تو تازه ست العجل بر زخم او دوایی و مرهم ظهور کن او رفت و اشک فاطمه اش شد همیشگی شد قامتش ز داغ پدر خم ظهور کن او رفت و بعد او رخ یاسش کبود شد در کوچه خورد سیلی محکم ظهور کن روز دوشنبه، کوچه و بغض چهل نفر شد مبدأ جفای محرم ظهور کن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
01-عمریست تشنه کام تو هستیم و آب نیست-مناجات با امام زمان ع-شب هفتم محرم98-حاج محمد رضا طاهری.mp3
10.76M
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🎤 #طاهری 🎧 #مناجات_با_امام_زمان_ع #سلام_امام_زمانم #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #اربعین
19. روضه 28 صفر.mp3
6.76M
1397 اشک و مناجات و دعا را دوست دارم این حالت خوبِ بکا را دوست دارم من دین خود را از رسول الله دارم زهرا، علی و مجتبی را دوست دارم مشهد، حرم، پائین پا، صحن گُهرشاد این گنبد و گلدسته ها را دوست دارم از تو چه پنهان باز دلتنگ حسینم خیلی هوای کربلا را دوست دارم آرام کنج دنج روضه می نشینم هیئت، محرّم، روضه ها را دوست دارم بالا نیاوردم سرم را تا ببینی این گریه های بی صدا را دوست دارم گریان دستّ بسته ی زینب بیا ... آه من گریه کردن با شما را دوست دارم @emame3vom شاعر : اصلاحیه : روضه ام حبیبه در کوفه اتفاق افتاده نه شام
شکسته پشت غم از بار غصّه‌های رباب از آن زمان که شنیده‌است ماجرای رباب به سوز سینۀ گهواره داغ غم زده است شرارِ زخمِ دلِ خونِ لای لای رباب و تار صوتی آتش گرفته می‌فهمد که آمده چه بلایی سر صدای رباب برای کودکش آن قدر آه و ناله نکرد که چشم مشک پر از اشک شد به جای رباب به جان گریۀ شش ماهه روی دست حسین کسی نریخته اشکی مگر به پای رباب قنوت صبر گرفته برای حلق علی خدا کند به اجابت رسد دعای رباب میان هلهلۀ چنگ و های و هوی رباب سه‌شعبه زخم زد و ناله شد نوای رباب و ناگهان پر و بال فرشته‌ها تر شد به خون کشتۀ مظلوم کربلای رباب "رقیه" آمده از یک فرشته می‌پرسد پیام تسلیت آورده‌ای برای رباب؟ و فکر می‌کنم آب فرات گِل شده است که ریخته به سرش خاک، در عزای رباب خدا به داد دل خاطرات او برسد چه می‌کشند خیالات انزوای رباب « » .
نوحه زوّار کربلا سیدبشیرحسینی میانجی مرحبا صد مرحبا کرب وبلا زوّارینه فاطمه ایلر دعا کرب وبلا زوّارینه جان حسین جانان حسین جان سنه قربان حسین کربلانین یولاّریندا کیم قدم وورسا اگر یاحسین سسلر یورولسا قلب ائویندن دینجلر عالم معناده زهرا زائره امداد ائدر سینه وور اُول همصدا کرب و بلا زوارینه کربلا زوارین آلله بدنظردن ساخلیار لطفیله آسیب های بحر و بردن ساخلیار سایه ی صاحب زماندا هر خطردن ساخلیار یار اولار مهدی آقا کرب و بلا زوارینه مرحبا اُول کس کی عشق کربلا بیماریدی کاروان زینب و زین العباد غمخواریدی زائر کرب وبلا، عرش خدا زوّاریدی حافظ جاندور خدا کربوبلا زوّارینه گلدی زینب اربعینده کربلایه دلغمین آه چکدی آغلادی سالدی جهانه شور و شین سسلدی گلدی باجون دور پیشواز ائت یاحسین سؤیله خوش گلدین اخا کربوبلا زوّارینه آیریلیقدان گورنئجه زینب قوجالدی یاحسین قانه باتمیش کؤینگون اللردن آلدی یاحسین آلتی گوشه قبرون اوسته گَئتدی سالدی یاحسین خوشدی بو آه و نوا کربوبلا زوّارینه الّی دؤرد ایلدی سنه قارداش اورکدن باغلیام گلمیشم آهیله قلب انس و جانی داغلیام قبرون آغوشه آلوب بلکه دویونجا آغلیام فخردور بو آغلاما کربوبلا زوّارینه خواهشیم واردور خبر آلما رقیّم بس هانی آخدی راه شامیده دشته ایاقیندن قانی یاره لی باشون گورنده چیخدی جسمیندن جانی اولمادی همراه اولا کربوبلا زوّارینه بارالها آچمیشام ال دوتموشام من یوز سنه زینب کبرایه خاطر لطف ائله بو ایل گنه قسمت اولسین کربلا «سیدبشیر»یلن منه ایله همدم ای خدا کرب و بلا زوارینه @emame3vom