#اربعین
#مصطفی_متولی
از جان خود اگرچه گذشتم به راحتي
دل كندهام ولي ز تنت با چه زحمتي
ميخواستم به پات سرم را فدا كنم
اما به خواهر تو ندادند مهلتي
بهتر نبود جاي تو من كشته ميشدم؟
بي تو چگونه صبر كنم با چه طاقتي؟
از بس براي زخم لبت گريه كردهايم
چشمي نديدهام كه نديده جراحتي
تو رفتي و غرور حريمت شكسته شد
هنگام غارت حرم آن هم چه غارتي
آتش زدند خيمه ما را و بعد از آن
دزديده شد تمامي اشياء قيمتي
اين بچهها تماميشان لطمه خوردهاند
با من ولي به شكوه نكردند صحبتي
غصّه نخور حقير نشد خواهرت حسين
از فتح شام آمدهام با چه هيبتي
شرمندهام رقیۀ تو در خرابه ماند
لطفي كن و سراغ نگير از امانتي
عبّاس اگر نبود اسارت چه سخت بود
ممنونم از حمايت آن چشم غيرتي
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
.
@emame3vom
#حب_الحسین_یجمعنا #کربلا
#الاربعین_مقدمه_الظهور
#الحسین_یجمعنا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بازگشت_به_مدینه
#حضرت_رباب_سلاماللهعلیها
#مصطفی_متولی
شکسته پشت غم از بار غصّههای رباب
از آن زمان که شنیدهاست ماجرای رباب
به سوز سینۀ گهواره داغ غم زده است
شرارِ زخمِ دلِ خونِ لای لای رباب
و تار صوتی آتش گرفته میفهمد
که آمده چه بلایی سر صدای رباب
برای کودکش آن قدر آه و ناله نکرد
که چشم مشک پر از اشک شد به جای رباب
به جان گریۀ شش ماهه روی دست حسین
کسی نریخته اشکی مگر به پای رباب
قنوت صبر گرفته برای حلق علی
خدا کند به اجابت رسد دعای رباب
میان هلهلۀ چنگ و های و هوی رباب
سهشعبه زخم زد و ناله شد نوای رباب
و ناگهان پر و بال فرشتهها تر شد
به خون کشتۀ مظلوم کربلای رباب
"رقیه" آمده از یک فرشته میپرسد
پیام تسلیت آوردهای برای رباب؟
و فکر میکنم آب فرات گِل شده است
که ریخته به سرش خاک، در عزای رباب
خدا به داد دل خاطرات او برسد
چه میکشند خیالات انزوای رباب
« #اللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَالفَرَج »
#الحسین_یجمعنا #اربعین
.
.
#امام_حسین_علیه_السلام
آن روز که به داغ غمت مبتلا شدیم
دل خونتر از شقایق دشت بلا شدیم
ما یادمان که نیست ولی راستی حسین
با درد غربت تو کجا آشنا شدیم
ممنون از اینکه آمدی آقای ما شدی
ممنون از اینکه نوکر این خانه ما شدیم
شکر خدا که فاطمه ما را خریده است
شکر خدا که خرج بساط شما شدیم
عزت سرای ماست عزا خانۀ شما
با گریه بر تو بود عزیز خدا شدیم
ما را خدا به عشق تو میبخشد عاقبت
ما عاقبت به خیر تو در روضهها شدیم
#مصطفی_متولی
.
.
اشعارمناجاتی #امام_حسین علیه السلام ـ مصطفی متولی
آن روز که به داغ غمت مبتلا شدیم
دل خون تر از شقایق دشت بلا شدیم
ما یادمان که نیست ولی راستی حسین
با درد غربت تو کجا آشنا شدیم
ممنون از اینکه آمدی آقای ما شدی
ممنون از اینکه نوکر این خانه ما شدیم
شکر خدا که فاطمه مارا خریده است
شکر خدا که خرج بساط شما شدیم
عزت سرای ماست عزا خانه شما
با گریه بر تو بود عزیز خدا شدیم
ما را خدا به عشق تو میبخشد عاقبت
ما عاقبت بخیر تو در روضه ها شدیم
*********
.
#حرکت_از_کربلا
بسم الله الرحمن الرحیم
#وداع_از_کربلا
سپردمت به غم و اشک و درد و آه حسین
سپردمت به غروب و به قتلگاه حسین
سپردمت به دلِ مادرم خداحافظ
سپردمت به شب و نورِ ماه حسین
سپردمت به کمانها به تیرهای شکسته
به جایِ سوختهی خیمهگاه حسین
سپردمت به فراق و سپردیَم به فراق
به گریههای یتیمانِ بی پناه حسین
سپردمت به علمدارِ علقمه رفتم
سپردیَم به هزاران نگاه حسین
به خیزران سنان و به تازیانهی شمر
سپردیَم به مغیلانِ راه حسین
نشته خاک غمت بر سرم خداحافظ
بخواب ای پسرِ مادرم خداحافظ
(حسن لطفی ۴۰۰/۰۵/۲۹)
.......
#امام_حسین
#مناجات_با_امام_حسین
آن روز كه به داغِ غمت مبتلا شديم
دل خون تر از شقايق دشتِ بلا شديم
ما يادمان كه نيست ولي راستي حسين
با درد غربت تو كجا آشنا شديم
ممنون از اينكه آمدي آقاي ما شدي
ممنون از اينكه نوكر اين خانه ما شديم
شكرِ خدا كه فاطمه ما را خريده است
شكر خدا كه خرج بساط شما شديم
غربت سراي ماست عزاخانه ي شما
با گريه بر تو بود عزيز خدا شديم
ما را خدا به عشق تو مي بخشد عاقبت
ما عاقبت به خيرِ تو در روضه ها شديم
گم می شویم تا که تو پیدایمان کنی
نوکر شدیم تا که تو آقایمان کنی
شاید دلت به حال دل ما بسوزد و
فکری برای روز مبادایمان کنی
ما یک برات کرب و بلا لای پوشه ایم
ساکت نشسته ایم تو امضایمان کنی
چیزی ز شاه بودن تو کم نمیشود
در بین نوکرانت اگر جایمان کنی
ما را هدف ز نوکری ترفیع رتبه نیست
مجنون نمیشویم که لیلایمان کنی
چندیست مرده ام ز انفاس قدسیت
اصلا بعید نیست مسیحایمان کنی
حتی غزل تغزلتان را بیان نکرد
باید عنایتی به غزلهایمان کنی
بی جذبه ی عصا که به جایی نمیرسم
یک جذبه کن که حضرت موسایمان کن
شاعر: #مصطفی_متولی ✍
..
.
#اسارت
#حضرت_زینب
شاعر شعر اول: #حاج_علی_انسانی
شاعر شعر دوم: #مصطفی_متولی
موضوع: لطائف و ظرائف در روضه
غريبه گان مُرُوَت حيا نمي كردند
ز هيچ گونه جنايت اِبا نمي كردند
ستاره گان حرم را به ريسمان بستند
بگو ز جور ، زمين را به آسمان بستند
ميان آن همه لشکر چو بي كسم ديدند
به اشك بي كسي ام ناكسانه خنديدند
از جان خود اگر چه گذشتم به راحتی
دل کنده ام ولی ز تنت با چه زحمتی
می خواستم به پات سرم را فدا کنم
اما به خواهر تو ندادند مهلتی
بهتر نبود جای تو من کشته می شدم؟
بی تو چگونه صبر کنم،با چه طاقتی؟
از بس برای زخم لبت گریه کردهایم
چشمی ندیدهام که ندیده جراحتی
تو رفتی و غرور حریمت شکسته شد
هنگام غارت حرم، آن هم چه غارتی
آتش زدند خیمۀ ما را و بعد از آن
دزدیده شد تمامی اشیاء قیمتی
کم مانده بودخم بشوم، کم بیاورم
از دست تازیانۀ بیرحم لعنتی
.
.
#بعد_از_شهادت #شام
#کاروان_اهل_بیت_ع_در_شام
#مجلس_یزید_ملعون
#مصطفی_متولی✍
وقتی رسید قافله در مجلس یزید
بالا گرفت قائله در مجلس یزید
اشک سر بریده در آمد که پاگذاشت
زینب میان سلسله در مجلس یزید
زینب رسید و دور و برش جمع خسته ای
با پای پر ز آبله در مجلس یزید
داغ رباب تازه شد آن لحظه ای که دید
بالا نشسته حرمله در مجلس یزید
با کینه ای به قدمت تاریخ، کفر داشت
با دین سر مقابله در مجلس یزید
دف ها به روی دست، و کِل می کشید مست
مطرب میان هلهله در مجلس یزید
بزم شراب بود و چه کردند پای تشت
رقاصه ها پِیِ صِله در مجلس یزید
ای وای، بین جام شراب و سر امام
چندان نبود فاصله در مجلس یزید
بالا که رفت چوب، سه ساله بلند شد
صبرش نداشت حوصله در مجلس یزید
شد اشک چشم، بغض و بدل کرد اینچنین
آتش فشان به زلزله در مجلس یزید
صحبت که از خرید و فروش کنیز شد
افتاد باز ولوله در مجلس یزید
خون خورد زینب و جگرش پاره پاره شد
از دست إبن آکله در #مجلس_یزید
.
.
#امام_حسین
آن روز که به داغ غمت مبتلا شدیم
دل خونتر از شقایق دشت بلا شدیم
ما یادمان که نیست ولی راستی حسین
با درد غربت تو کجا آشنا شدیم
ممنون از اینکه آمدی آقای ما شدی
ممنون از اینکه نوکر این خانه ما شدیم
شکر خدا که فاطمه ما را خریده است
شکر خدا که خرج بساط شما شدیم
عزت سرای ماست عزا خانۀ شما
با گریه بر تو بود عزیز خدا شدیم
ما را خدا به عشق تو میبخشد عاقبت
ما عاقبت به خیر تو در روضهها شدیم
#مصطفی_متولی
.
.
#مجلس_یزید لعنت الله علیه
وقتی رسید قافله در مجلس یزید
بالا گرفت قائله در مجلس یزید
اشک سر بریده درآمد که پاگذاشت
زینب میان سلسله در مجلس یزید
زینب رسید و دور و برش جمع خستهای
با پای پر ز آبله در مجلس یزید
داغ رباب تازه شد آن لحظهای که دید
بالا نشسته حرمله در مجلس یزید
با کینهای به قدمت تاریخ کفر، داشت
با دین سر مقابله در مجلس یزید
دفها به روی دست، وَ کِل میکشید مست
مطرب میان هلهله در مجلس یزید
بزم شراب بود و چه کردند پای تشت
رقاصهها پِیِ صِله در مجلس یزید
ای وای بین جام شراب و سر امام
چندان نبود فاصله در مجلس یزید
بالا که رفت چوب، سه ساله بلند شد
صبرش نداشت حوصله در مجلس یزید
شد اشک چشم، بغض و بدل کرد این چنین
آتشفشان به زلزله در مجلس یزید
صحبت که از خرید و فروش کنیز شد
افتاد باز ولوله در مجلس یزید
خون خورد زینب و جگرش پارهپاره شد
از دست إبن آکله در مجلس یزید
#مصطفی_متولّی✍
.
Fadaeian_Arbaein1403_Shab3 (5).mp3
23.05M
دلخوری نیست در این قافله از هیچ کسی
#حضرت_رقیه
دلخوری نیست در این قافله از هیچ کسی
به خدا من که ندارم گله از هیچ کسی
خواب بودم اگر از پشت شتر افتادم
طلبی نیست در این مسئله از هیچ کسی
بعد از آن نیمه شب و گم شدن و تنهایی
نگرفتم نفسی فاصله از هیچ کسی
من نمیترسم اگر عمه کنارم باشد
غیر از این زجر و ازین حرمله از هیچ کسی
خواستم گر چه نشد غیر تو نامی ببرم
در قنوت دل هر نافله از هیچ کسی
زخم زنجیر مرا کشت الهی دیگر
تاب و طاقت نبرد سلسله از هیچ کسی
گریه نگذاشت که پوشیده بماند بابا
مشکل پای من و آبله از هیچ کسی
جز تو و خواهر تو برنمیآید به خدا
خطبه خواندن وسط هلهله از هیچکسی
کاشکی در بغل فاطمه دق میکردم
تا دگر سر نبرم حوصله از هیچ کسی
#روضه_حضرت_رقیه
#مصطفی_متولی✍
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
4_6033117784479629697.mp3
3.97M
تحلیل مداحی
روضه #اربعین
با نوای: #حاج_حسن_خلج
شاعر شعر اول: #حاج_علی_انسانی
شاعر شعر دوم: #مصطفی_متولی
#موضوع : لطائف و ظرائف در روضه
غريبه گان مُرُوَت حيا نمي كردند
ز هيچ گونه جنايت اِبا نمي كردند
ستاره گان حرم را به ريسمان بستند
بگو ز جور ، زمين را به آسمان بستند
ميان آن همه لشکر چو بي كسم ديدند
به اشك بي كسي ام ناكسانه خنديدند
از جان خود اگر چه گذشتم به راحتی
دل کنده ام ولی ز تنت با چه زحمتی
می خواستم به پات سرم را فدا کنم
اما به خواهر تو ندادند مهلتی
بهتر نبود جای تو من کشته می شدم؟
بی تو چگونه صبر کنم،با چه طاقتی؟
از بس برای زخم لبت گریه کردهایم
چشمی ندیدهام که ندیده جراحتی
تو رفتی و غرور حریمت شکسته شد
هنگام غارت حرم، آن هم چه غارتی
آتش زدند خیمۀ ما را و بعد از آن
دزدیده شد تمامی اشیاء قیمتی
کم مانده بودخم بشوم، کم بیاورم
از دست تازیانۀ بیرحم لعنتی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
#نکات
توضیحات در فایل صوتی ارائه گردیده است.👇👇👇👇👇
.
#مناجات
#امام_حسین
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
خمار اشکم و محتاج ناز بارانم
ببار اشک عزا بر جهان بی جانم
به لطف اشک عزایت_ رفیق زندگی ام_
به زندگانی ام امیدوار می مانم
جهان باور من روضه هست تا هستم
حسین جان من است و تمام ایمانم
خدا به خیر، جزایش دهد عزیزی که
گذاشت مهر غمت را به روی دامانم
تویی که کشته ی اشکی و من که کشته ی تو
به اشک چشم نوشتم که من مسلمانم
چه حاجت است به ناز طبیب تا بوده
غبار فرش عزایت مسیح چشمانم
چقدر توبه کنم از گذشته ی بی تو
ز عمر رفته ی بی ذکر تو پشیمانم
نفس نفس شب و روزم حسین می گویم
نفس نفس شب و روزم حسین می خوانم
#حسن_کردی✍
..............
ا﷽ا
#امام_حسین_سلام_الله_علیه
#شب_جمعه
بسم رب الحسین آغاز صحبت عارفان حق بین است
چون خدای حسین بودن در چشم پروردگار شیرین است
روضه خوانت خداست در محشر با نبی گریه می کند حیدر
عدل گوید که گریه کردن بر داغ تو اصل اول دین است
قطره در وادی شما دریاست ادعا محضر تو بی معناست
پیش زهرا مقام او بالاست هرکه در مجلس تو پایین است
قدر این چشم های گریان را بهتر از ما حبیب می داند
بوسه گاه ملائک عرش است دیده ای که به اشک آذین است
آنچه گنجینه گدای شماست پیرهن مشکی عزای شماست
روز اول که دیدمش گفتم آن که روزم کند سپید این است
اینکه بعد از شنیدن داغت همچنان زنده ام خودش یعنی
در عزای تو کم گذاشته ام نوکرت را ببخش غمگین است
هر که جز تو رفیق راهم شد باعث جرم و اشتباهم شد
دیگر از تو جدا نخواهم شد بهترین یار یار دیرین است
از وفاتم که می شوی آگاه حتم دارم که میرسی از راه
السلام علیک یا ارباب اولین ذکر بعد تلقین است
ذره ای غفلت از تو ذلت ماست نام تو آبرو و عزت ماست
این شعار تمام ملت ماست زندگی بی حسین ننگین است
.............
.
#مناجات_با_امام_حسین
وقتی همه جا شهره به عنوان تو باشیم
باید که فقط ریزهخور خوان تو باشیم
دامن نکش از دست گداهای گرفتار
بگذار کمی دست به دامان تو باشیم
خیرالعمل این است که ارباب تو باشی
ما هم یکی از مزد بگیران تو باشیم
فردای قیامت خبر از دربه دری نیست
امروز اگر بی سر و سامان تو باشیم
در سیر مقامات، پی گوهر اشکیم
ما چله نشستیم که گریان تو باشیم
اسلام بنا بر «لک لبیک حسین» است
ما نیز بنا شد که مسلمان تو باشیم
گویی که ابالفضل دعاگوی لب ماست
هرجا که به یاد لب عطشان تو باشیم
ما یاد گرفتیم که در روضۀ گودال
آشفتهتر از زلف پریشان تو باشیم
#مصطفی_متولی ✍
.
.
#امام_حسین
#مناجات_با_امام_حسین
ممنون از اينكه آمدي آقاي ما شدي
ممنون از اينكه نوكر اين خانه ما شديم
شكرِ خدا كه فاطمه ما را خريده است
شكر خدا كه خرج بساط شما شديم
غربت سراي ماست عزاخانه ي شما
با گريه بر تو بود عزيز خدا شديم
ما را خدا به عشق تو مي بخشد عاقبت
ما عاقبت به خيرِ تو در روضه ها شديم
گم می شویم تا که تو پیدایمان کنی
نوکر شدیم تا که تو آقایمان کنی
شاید دلت به حال دل ما بسوزد و
فکری برای روز مبادایمان کنی
ما یک برات کرب و بلا لای پوشه ایم
ساکت نشسته ایم تو امضایمان کنی
چیزی ز شاه بودن تو کم نمیشود
در بین نوکرانت اگر جایمان کنی
ما را هدف ز نوکری ترفیع رتبه نیست
مجنون نمیشویم که لیلایمان کنی
چندیست مرده ام ز انفاس قدسیت
اصلا بعید نیست مسیحایمان کنی
حتی غزل تغزلتان را بیان نکرد
باید عنایتی به غزلهایمان کنی
بی جذبه ی عصا که به جایی نمیرسم
یک جذبه کن که حضرت موسایمان کن
شاعر: #مصطفی_متولی ✍
..