💫حکاکی اشک
طبق روایتی امام سجاد (ع) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام ۷ مصیبت بر ما وارد کردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
۱. ستمگران در شام اطراف ما را به شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله می کردند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می زدند.
۲. سرهای شهداء را در میان کجاوه های زن های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس (ع) را در برابر چشم عمه هایم زینب و ام کلثوم (ع) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (ع) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه (س) و فاطمه (س) می آوردند و با سرها بازی می کردند و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم سُتوران قرار می گرفت.
۳. زن های شامی از بالای بام ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد و چون دست هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار چرخاندند و می گفتند: «ای مردم! بکُشید این ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند!»
۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می گفتند: این ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر، خندق و.. .) کشتند و خانه های آن ها را ویران کردند. امروز شما انتقام آن ها را از این ها بگیرید.
@emame_setayesh
🔰ادامه مطلب🔰
۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند، ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
۷. ما را در مکانی اسکان دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می بردیم.
@emame_setayesh
در مورد این بانو که گفته می شود در شهر بعلبک به شهادت رسید و نامش «خوله» بنت حسین علیهماالسلام است به زودی صحبت خواهیم کرد. انشاءالله
@emame_setayesh
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۰۲ شهریور ۱۴۰۱
میلادی: Wednesday - 24 August 2022
قمری: الأربعاء، 26 محرم 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹شهادت علی بن حسن مثلث علیه السلام، 146ه-ق
📆 روزشمار:
▪️9 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️24 روز تا اربعین حسینی
▪️32 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️34 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️39 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام.
#مناسبتهای_دیگر
☀️ #شمسی
🔸 آغاز هفته دولت
🔸 شهادت مبارز انقلابي سيد علي اندرزگو (1357ش)
🌙 #قمری
🔸 محاصره ي مكّه و سنگ باران كعبه از سوي سپاهيان يزيدبن معاويه (64 ق)
🔸 درگذشت عالم جليل القدر "ملا عبداللَّه تُسْتَري" دانشمند عهد صفوي (1023 ق)
❄️ #میلادی
🔸 آغاز قيام "ديوار ندبه" در بيت المقدس (1929م).
@emame_setayesh
💫کلام امام ستایشگر
🔆آیتالله سید کریم کشمیری
✅«برای امام حسین علیه السلام
هرکاری بکنی کم است.»
@emame_setayesh
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تمدید گذرنامههای ۱۰ سال گذشته برای سفر #اربعین
سخنگوی فراجا:
🔹گذرنامههایی که طی ۱۰ سال اخیر اعتبار آنها تمام شده است با یک مهر شش ماه تمدید میشود و زائرین میتوانند برای یکبار از آن استفاده کنند.
🔹مردم از روز شنبه برای تمدید این گذرنامهها به اداره گذرنامه استانها و شعب اداره گذرنامه در شهرستانها رجوع کنند.
سهشنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۱.
@emame_setayesh
9.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اربعینی هستم
✅صدای ماندگار شهید کافی (ره) درمورد پیاده روی اربعین،سندی بسیارمحکم قابل توجه شایعه پراکندگان،کسانی که میگویند پیاده روی کربلارا آخوندهاجدیداباب کرده اند.
@emame_setayesh
💫خاطره دوست
🔰کرامت حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما بر خادم شان♦️
♣️مرحوم سید کمال الدین رقعى زمانى که مسئولیت واحد تاسیسات و برق صحن مقدس حضرت زینب (س) را به عهده داشت، براى یکى از دوستان خود چنین تعریف کرد: روزى پسرى به نام (صاحب) مشغول چراغانى مناره هاى حرم حضرت زینب (س) براى جشن مبعث بود که از بالاى پشت بام به وسط حیاط صحن افتاد. مردم جمع شدند و بلافاصله او را به بیمارستان عباسیه شهر شام منتقل کردند و به علت حال بسیار وخیم او بسترى شد.
آن پسر گفت: هنگامى که روى تخت دراز کشیده بودم، ناگهان بى بى مجلله اى دست یک دختر کوچک را گرفته و آن دختر فرمود: اینجا چه مىکنى؟ برخیز و برو کارت را انجام بده و ادامه داد: عمه جان! بگو برود و کارش را انجام بدهد.
بى بى اشاره کرد: برو کارت نیمه تمام مانده.
جوان گفت: من که ترسیده بودم با همان لباس بیمارستان از روى تخت بلند شدم و فرار کردم. در خیابان افرادى که مرا آورده بودند با تعجب از من پرسیدند: اینجا چه مى کنى؟ و چرا از بیمارستان بیرون آمدى؟ من شرح واقعه را گفتم و خلاصه این واقعه، مشهور آن زمان شهر شام شد.
♦️برگرفته از کتاب دویست داستان از فضائل مصائب و کرامات حضرت زینب سلام الله علیها نوشته آقای عباس عزیزی
@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
💫سوز عشق
فیش روضه اسارت
زبان حال حضرت زینب سلام الله علیها
«السَّلامُ عَلَیک یا امَّ الْمَصآئِبِ یا زَینَبُ وَ رَحْمَةُ اللهِ و برکاته»
در تاریخ می بینیم علاقه ابی عبدالله علیهالسلام و حضرت زینب سلام الله علیها به حدی زیاد بود که حضرت زهرا سلام الله علیها نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و این جریان را با پدرش در میان گذاشت و پرسید: «پدرجان! از محبتی که میان زینب (س) و حسین (ع) است، شگفت زده شده ام، به طوری که زینب (س) لحظه ای بدون دیدار حسین (ع) قرار ندارد، اگر ساعتی بوی حسین (ع) را استشمام نکند جانش به لب می رسد.» پیامبر (ص) با شنیدن این سخن، دگرگون شد و اشک از چشمانش سرازیر گشت و آهی از سینه پرسوزش بر کشید و خطاب به دخترش زهرا(س) فرمود: «ای نور چشمم! این دختر همراه حسین (ع) به کربلا می رود، در رنجها و سختیهای مصایب حسین (ع) شریک خواهد بود.»(۱)
محبت زینب (س) به امام حسین (ع) به گونه ای بود که هر روز چند بار به دیدار حسین (ع) می پرداخت، سپس نماز می خواند.
اما این روزها که امام سجاد علیهالسلام می فرماید: فَقالَ: حَمَلَني عَلى بَعيرٍ يَطلُعُ بِغَيرِ وِطاءٍ، ورَأسُ الحُسَينِ عليه السلام عَلى عَلَمٍ، ونِسوَتُنا خَلفي عَلى بِغالٍ اكُفٍ، وَالفارِطَةُ خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ، إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَينٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ، حَتّى إذا دَخَلنا دَمِشقَ صاحَ صائِحٌ: يا أهلَ الشّامِ هؤُلاءِ سَبايا أهلِ البَيتِ المَلعون
ترجمه: امام باقر عليه السلام: از پدرم على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام در باره بردن او به سوى يزيد پرسيدم. فرمود: «مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار كردند و سر حسين عليه السلام بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان، سوار بودند. كسانى كه ما را مىبردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نيزه، ما را احاطه كرده بودند و آزار مىدادند. اگر اشكى از ديده يكى از ما فرو مىچكيد، با نيزه به سرش مىكوبيدند، تا آن كه وارد شام شديم. جارچى جار زد: اى شاميان! اينان، اسيران اهل بيتِ ملعون اند». فراق برادر مبتلا شده و فقط با سر ابی عبدالله درد و دل می کنه. تصور کن یه شخص داغ دیده داره با عزیزی که از دست داده صحبت می کنه ، دیدی تو قبرستانها مخصوصا خانمهای داغ دیده ، اما اینجا خواهری داره با نیزه در مسیر راه که بر حیوانات بی جحاز سوار شدند با سوز و اشک با سر بر روی نیزه صحبت می کنه،
زبان حال بی بی رو اشاره کنم
🔰هرلحظه یک جوری بساط گریه جور است
می خواهم از رویت ببوسم نیزه دور است
ای رنگ برگشته ترین سرگشته ی من
نفرین و آه من به دنبال تنور است
اینقدر خود را از روى نیزه نینداز
فکر مرا اصلاً مکن ، زینب صبور است
ما میل در بازار رفتن را نداریم
اما به میل ما نمی باشد، به زور است
بی پوشیه محرم کنار ما نباشد
این کوچه و بازارها صعب العبور است
نان تصدق پیش ما آورده بودند
این چیزها از خاندان ما به دور است
حال ربابَت هیچ تعریفی ندارد
مادر بدون بچه اش زنده به گور است
ناله بزن یا حسین.
(۱)سند: ناسخ التواریخ حضرت زینب (س ) ص 74.
(۲)منبع: اقبال؛ سیدبن طاووس، ج 3 ص 89
@emame_setayesh
77.4K
💫درکوبه
ز سینه ناله کشم؟ یا که آه، یا هر دو؟
ز راه شکوه کنم؟ یا سپاه، یا هر دو؟
ز پرده پردۀ اشکم، کنم تماشایت
به گریه گرم شود؟ یا نگاه، یا هر دو؟
ببین چه با ادب آید به همرهت عبّاس
هلال را نگرم؟ یا که ماه، یا هر دو؟
بیا به شام و سر طفل نیسوار ببین
به صبح خنده زند؟ یا پگاه، یا هر دو؟
ز نازدانۀ خود کن سوال، پیکر او
سیه به ره شده؟ یا قتلگاه، یا هر دو؟
امام دید ز نیزه، سه ساله سیلی خورد
رمق نداشت گلش؟ یا پناه، یا هر دو؟
ز تازیانه و کعبنیِ عدو، در راه
کبود گشته تنش؟ یا سیاه، یا هر دو؟
217.1K
💫شعر سبک دار برای پرورش روضه و سینه زنی شور
⬇️ایام اسارت و درد و دل حضرت زینب سلام الله علیها با ابی عبدالله علیهالسلام
بند اول :
تو رو کِشوندن، میونه گودال
اُفتادی روخاک،باتَنه خونین،شدی توپامال
نشست روسینت، شمره ستمگر
با ضرباته، خنجر کُندش، برید اَزَت سر
لشگره اَعدا، غارته زنها
میونه خیمه گاه شده آشوب و بَلوا
شدن آواره، باگوشه پاره
تنها پناهشون زیره بوته ی خاره
مارو غربتاً اِلی الله زدن
برایِ رضای الله زدن
تسلیت دادن منو با هِلهِله
همسفر شدم داداش با حَرمَله
واویلا حسین واویلا
بند دوم :
از رویِ ناقه، منزل به منزل
با قُل و زنجیر، رفتم میونه، جمع اَراذل
به من نگاه کن، از روی نیزه
دارن میبینن خواهرت وبا، چشمای هرزه
دلم حزینه ، زار و غمینه
کتک زدن رقیتو از رویِ کینه
میونه اَنظار،کوچه و بازار
قسمتِ خواهرت شده خنده ی اَغیار
بینه راهه کوفه و شام زدن
ما رو تویِ ملاءِ عام زدن
اَمان از محله ی یهودیا
آتیش و خاکستر و اِهانتا
واویلا حسین واویلا
بند سوم :
بَزمه شراب و، دختره حیدر
ایستاده بودم بینه یه عده آدم کافر
طشت طلا و، سره بریده
قامته خواهر از غم و غصه شده خمیده
با حاله مستیش، باچوبه دستیش
میزد رویِ لبانه تو از رویِ پستیش
خیلی نامردن، مسخره کردن
باسره شیرخواره ی تو بازی میکردن
جسارت که چیزه تازه ای نبود
یه حرومیه بدمستِ یهود
چند قدم جلو اومد واسه کنیز
از سره ترس سکینه شد مریض
@emame_setayesh