بسم الله الرحمن الرحیم
#روضه_ابی_عبدالله_شب_جمعه
لطف حسین ما را تنها نمیگذارد
گرخلق واگذارد او وا نمیگذارد
او کشتی نجات و کشتی شکسته ماییم
مولا به کام غرقاب ما را نمیگذارد
زهرا به دوستانش قول بهشت داده ست
بر روی گفتهی خویش او پا نمیگذارد
ما مستحق ناریم از بس گناهکاریم
باید که سوخت ما را زهرا نمیگذارد
* وقتی پیغمبر خبر داد به صدیقه طاهره که فرزندت حسین و میکشند پرسید بابا کجا میکشنش؟"فی ارض یقال لها کربلا"
گریه فاطمه شروع شد، پرسید بابا اون روزی که میکشنش شما زنده ای یا نه؟ فرمود نه دخترم، باباش علی در قید حیات هست یا نه؟ نه دخترم، من هستم یا نه؟ نه دخترم، گریه فاطمه بیشتر شد پرسید "یا ابا فمن یبکی علیه؟!!" پس کی بر حسینم گریه میکنه؟!! " امام صادق فرمود خاموش کننده ی آتش جهنم است گریه بر حسین " یا ابا ... فمن یبکی علیه؟!! پس کی بر حسینم گریه می کنه؟!! فرمود دخترم : غصه نخور، یه امتی میان مثل مادر بچه مرده بر حسین تو زار میزنن ... "جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ"نسل به نسل اینا میان بر حسین تو گریه می کنن" گریه ی فاطمه بند اومد" گل لبخند به لب های زهرا نقش بست _یعنی چی؟_ یعنی گریه بر ابی عبدالله سبب رضایت فاطمه ست ...."
بعد پیغمبر فرمود:دخترم باید یه قولی به من بدی؛ قیامت تو باید از زن هاشون شفاعت کنی،منم از مرد هاشون شفاعت می کنم ...." ممنونتیم بی بی جان که با گریه ی بر حسین تو ما رو مشمول به شفاعتت می کنی ..." حالا آماده ای یا نه ؟!!
السلام علیک یا اباعبدالله .....
حسین .......
خود ابی عبدالله فرمود: "أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَرَ" گریه بر منه حسین سنگ محک ایمانه، هیچ مومنی نیست که منو یاد کنه و اشکش جاری بشه" حالا میخوای بری کربلا؟!! کدوم کربلا ؟!!
بگم کجا بود؟!! همون جایی که کربلا میرسی میگن تل زینبیه ...." اومد بالا بلندی دختر امیرالمومنین راوی میگه دیدم دو دست روی سر گذاشت ...." هی میگه یا غیاث المـــستــغیثین ...."
دوان دوان افتان و خیزان از بالای بلندی به سمت گودی قتلگاه هی زمین میخوره و بلند میشه" هی فریاد میزنه وا محمدا ..." وا علیا ..." وا اماه ..." اما دیدن لحن مناجات زینب عوض شد ..." فقط صدا میزنه واحسینا ...." اخه دید "وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ" ناله بزن یا حسین......
وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِک مُولِعٍ سَیفَهُ عَلَی نَحرِکَ ..."با عجله از گودال قتلگاه برگشت" داداشو محاصره کردن هرکی با هر چی دستشه داره ضربه میزنه ..." یا الله ..." یه تعبیری امام باقر اینجا دارن" فرمود: "لقد قُتِل الحسینَ بالسّیف و السنان و بالحجارةِ و بالخَشبِ و بالعصا ...." یعنی یه عده ای کربلا بودن توانایی حمل سلاح جنگی رو نداشتن، با عصا جدمو میزدن ....."
و الشّمر جالسٌ نفس انبیا گرفت
خورشید تیره گشت و دوباره هوا گرفت
دارد تمام عرش خدا می خورد زمین
و الشمر جالسٌ همه عالم عزا گرفت
والشمر جالسٌ همه جا زیر و رو شده
خنجر به روی حنجر آقای ما گرفت
و الشمر جالسٌ تن صد چاک روی خاک
و الشمر جالسٌ نفس مصطفی گرفت
زهرا کنار گودی گودال آمده
و الشمر جالسٌ دل خیرا لنسا گرفت
و الشمر جالسٌ سر او را گرفت و بعد ...
زینب به روی تل دم وا احمدا گرفت
زینب به روی تل به سر و سینه می زند
آنقدر ناله زد نزنیدش، صدا گرفت
وحید محمدی
ناله بزن یا حسین....
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین ....
🌐@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا بنت ولی الله السلام علیک یا عمة ولی الله یا فاطمة الشفعی لی فی الحجنة
بر آیینه ی بتول اطهر صلوات
بر روشنی چشم پیمبر صلوات
بر حضرت معصومه فروغ سرمد
آن دسته گل موسی جعفر صلوات
* « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
بر خواهر خسرو خراسان صلوات
بر جلوه ی خورشید درخشان صلوات
بر حضرت معصومه شفیع شیعه
بر آیت حق مهر فروزان صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
#طی شد شب هجران و مبارک سحر آمد
مژده بده ای دل که صبا خوش خبر آمد
در گلشن دین باز گل یاس در آمد
بانوی قم آمد ، غم عالم به سر آمد
درد همگان باز نگفته شده درمان
آمد به جهان ، جان ِ علی جان ِ خراسان
یک بار دگر سوره کوثر شده معنا
فریادرس هر لب ِ تشنه شده دریا
ای حیدریون فاطمه برگشت به دنیا
تا کور شود هر که بُوَد دشمن مولا
ای مردم عالم پس ازین عرش نشینید
از فاطمه هر چیز شنیدید ، ببینید
ماییم همه ملت ایران ِ کریمه
هستیم کنیزان و غلامان کریمه
در سفره ی ما هست فقط نان کریمه
موریم ولی مور سلیمان ِ کریمه
هر قدر جهان رنگ عوض کرد به کَرّات
جز لطف ندیدیم ازین عمه سادات
او کیست که صاحب نفسانند گدایش
او کیست که معصوم کُنَد جان به فدایش
والله فقط کار ائمه است ثنایش
جمع ِ حرم آل کسا صحن و سرایش
چون کعبه بُوَد عزت این روضه ی رضوان
این فخر بهشت است که قم گشته در ِ آن
ای فاطمه ی فاطمه ای بانوی جنت
دلبسته ی دار الکرمت اهل کرامت
دارند بزرگان ز تو امّید شفاعت
ای مفتخر از پیر غلامی ِ تو بهجت
قم مرد خدا دیده چه بسیار ، چه بسیار
شیعه چه قَدَر هست به این شهر بدهکار
بر سینه که مثل تو زده سنگ رضا را
آوازه ی عشق تو گرفته همه جا را
کوتاهی عمر ِ تو بر افراشت وفا را
رفتی تو ره ِ زینب ِ شاه ِ شهدا را
مانند عقیله تو وفادارترینی
بر یوسف مشهد تو خریدار ترینی
من گرچه بَدَم سائل درگاه شمایم
گردیده قم و مشهدتان سعی و صفایم
بی نان و نوایم نه تویی نان و نوایم
من بنده ی سلطان معین الضعفایم
بانو چو گذشته بده رنگی به حنایم
بیچاره شدم ، دیر شده کرببلایم.
🌐@emame_setayesh
396.7K
ای نور دل زهرا یا حضرت معصومه
وی بانوی بی همتا یا حضرت معصومه
تو تالی زهرایی چون زینب کبرایی
ای مظهر خوبی ها یا حضرت معصومه
قم از تو صفا دارد هرکس که تو را دارد
غمگین نبود فردا یا حضرت معصومه
تو دختر موسایی چون فاطمه یکتایی
محبوب دل طاها یا حضرت معصومه
از فیض تو ای بانو قم گشته بسی نیکو
روی تو بهشت ما یا حضرت معصومه
راضی به قضا گشتی دلخون چو رضا گشتی
خون شد دلت از اعدا یا حضرت معصومه
ای آینه ی تقوی وی شاخه گل طوبی
هستی ز تو شد زیبا یا حضرت معصومه
از جود و سخای تو از لطف و عطای تو
قم گشته بسی احیا یا حضرت معصومه
ای دخت ولی ا... وی اخت ولی ا...
ای عمّ بنی الزهرا یا حضرت معصومه
از داغ پدر گریان وز هجر رضا نالان
بودی تو در این دنیا یا حضرت معصومه
مهدی ز غمت نالد شیعه به تو می بالد
ای شافعه ی فردا یا حضرت معصومه
🌐@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
#فیش_مولودی
#امام_رضا_علیه_السلام
بر چهره ی دلگشای مهدی صلوات
بر قامت دلربای مهدی صلوات
بر جلوه ی روی ماه مهدی صلوات
بر جذبه ی هر نگاه مهدی صلوات
ما را نبود چو هدیه ای در خور او
بفرست به پیشگاه مهدی صلوات
«حضرت مهدی(عج)»:فَاِنّا یُحیطُ عِلمُنا بِأَنبائِکُم و لایَعزُبُ عَنّا شَیءٌ مِن اَخبارکُم.
ما از اوضاع شما کاملاً باخبریم و هیچ چیز از احوال شما بر ما پوشیده نیست. بحار، ج ٥٣، ص ١٧۵
دارد دل ما راه نجاتی دیگر
در مشهد و در قم، عتباتی دیگر
بر بانوی با کرامت قم صلوات
بر شاه خراسان صلواتی دیگر
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
درد و درمان ما امام رضاست
راحت جان ما امام رضاست
ما غلامان حضرتش هستیم
شاه و سلطان ما امام رضاست
گرچه سلمان او نشد باشیم
عشق و ایمان ما امام رضاست
جان نوکر چه قابلی دارد
جان و جانان ما امام رضاست
آیه آیه کلام او نور است
تلو قرآن ما امام رضاست
جان ایران ماست معصومه
قلب ایران ما امام رضاست
قول داده به داد ما برسد
مرگ آسان ما امام رضاست
کاش آن لحظه ها رضا برسد
وقت مردن به داد ما برسد
بندگی بی بلا نمی چسبد
عاشقی بی خدا نمی چسبد
نیمه شب بی دعا و ذکر و نماز
نیمه شب بی بکا نمی چسبد
به همان مهربانی اش، به خدا
زندگی بی رضا نمی چسبد
این شلوغی خودش صفا دارد
حرمش بی گدا نمی چسبد
یاد داده خودش به ابن شبیب
گریه بی کربلا نمی چسبد
روزی ام کن بلا کشیدن را
با رضا تا خدا رسیدن را
تو کریمِ کریم ها هستی
شاه ما از قدیم ها هستی
نه به فکر کبوتران تنها
یاد این یا کریم ها هستی
تو امام الرئوف دنیایی
تو امام رحیم ها هستی
راه دادی به راه گم کرده
تو به فکر رجیم ها هستی
ما یتیمان آل طاهائیم
تو که یار یتیم ها هستی
دست ما را بگیر آقا جان
تو کریمِ کریم ها هستی
ما نداریم غیر این درگاه
بارها داده ای تو بر ما راه
در جوار شما چه غم داریم
دین و دنیا کنار هم داریم
ما کنار تو دلخوشیم آقا
با تو ای مهربان چه کم داریم؟
لذتی از بهشت بالاتر
حس و حالی که در حرم داریم
سر این سفره میهمان توایم
بابی از برکت و کرم داریم
سمت باب الجواد می آییم
قدی از احترام خم داریم
پدر و مادرم فدای شما
ای امامم، سرم فدای شما
می رسد دائما عطا از تو
ابتلا از من و دوا از تو
شب میلاد در حرم دیدیم
دم به دم می رسد شفا از تو
یک سلام از حریم قم با من
سفر مشهد الرضا از تو
هر چه برکت رسیده بر دل ما
یا که از قم رسیده یا از تو
و دو رکعت نماز بالا سر
از من و، رحمت و رضا از تو
ای کرامت نمی ز بارانت
می رسد رزق کربلا از تو
کاش درد مرا دوا بدهی
عیدی ام را تو کربلا بدهی
وحید محمدی
🌐@emame_setayesh
دامن آلوده و بار گناه آورده ام
گر چه آهی در بساطم نیست آه آورده ام
هر که بودم هر که هستم با کسی مربوط نیست
بر امام مهربان خود پناه آورده ام
🌐@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
#مولودی خوانی
#سبک قدیمی
(شعر خادمان حرم)
ای صفای قلب زارم هر چه دارم از تو دارم
تا قیامت ای رضا جان سر ز خاکت بر ندارم
منم خاک درت غلام و نوکرت
مران از در مرا به جان مادرت
علی موسی الرضا ....
غیر تو یاری ندارم با کسی کاری ندارم
گر مرا از در برانی جای دیگر من ندارم
تو خوبی من بدم به این در آمدم
به جان فاطمه مکن مولا ردم
علی موسی الرضا علی موسی الرضا ....
به دلم کن یک نگاهی تا نماند یک گناهی
به یقین با یک نگاهت می شوم دور از تباهی
نگاهم سوی تو بهشتم کوی تو
دلم خورده گره به تار موی تو
علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا...
تو رئوف و مهربانی قبله ی درماندگانی
ز تو ممنونم دلم را در حریمت می کشانی
الا ای یار من تویی دلدار من
نظر کن بر دل سیاه و زار من
علی موسی الرضا علی موسی الرضا..
**دل به امید تو بستم بر سر راهت نشستم
چون رسد جامت به دستم از می عشق تو مستم
امیر کاروان امان ای الامان
مرو پیشم بمان امام مهربان
علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا...
جان به قربان نگاهت دل فدای روی ماهت
سینه بگشا تا بیایم ا ی رضا جان در پناهت
منم دیوانه ات مقیم خانه ات
تویی باغ گل و منم پروانه ات
علی موسی الرضا علی موسی الرضا...
ای همه بود و نبودم خاک تو مهر سجودم
از ازل مهرت سرشته بر تمام تار و پودم
نظر کن بر دلم اگرچه غافلم
دعا کن کربلا کند حق شاملم
علی موسی الرضا...
ای امام هشتمینم نور رب العالمینم
نظری کن تا که روزی روی ماهت را ببینم
دلم سرمست توست فقط پابست توست
کلید مشکلم فقط در دست توست
علی موسی الرضا علی موسی الرضا ...
🌐@emame_setayesh
مدح_امام_رضا .زمزمه.مدح.
درویش بینوای توام یاابالحسن
چون کمترین گدای توام یاابالحسن
من حلقه کوب درگه میخانهات شدم
مست از خم ولای توام یاابالحسن
ذیقعده است ماه طلوع جمال تو
شادم که در ثنای توام یاابالحسن
سلطان تویی وحکم توبرجزء وکل روان
خاک در سرای توام یاابالحسن
شاهی بود غلامی دربارت ای رضا
من بنده رضای توام یاابالحسن
زانو زنان پنجره فولاد تو منم
افکنده سر به پای توام یاابالحسن
خواندی مرابه سفره احسان خودمدام
شرمنده عطای توام یاابالحسن
زهرجفا چو بردل وجانت شرر فکند
سوزان دل از برای توام یاابالحسن
عنقا به قاف فقرتوباشد شکستهبال
پران کجا به سرسرای توام یاابالحسن
🔸شاعر:
عباس_عنقا
#فیش_روضه
#شب_جمعه
#فیش_آموزشی
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
✅خطبه
🔰اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
🔰بسم الله الرحمن الرحیم
🔰الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة مولانا امیر المومنین و الائمة المعصومین من ذریته لاسیما الحجة
🔰وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
🔰والعن الدائم علی اعدائهم اجمعین
🔰( اللهم کن لولیک...)
🔰شعر متناسب با جلسه شروع با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.
🔰زمزمه و ورود به روضه شب جمعه.
✅ایجاد مقدمه مناسبتی: امشب شب جمعه دلها را روانه حرم کنیم.
✅سلام
🔰السلام علیک یا اباعبدالله وعلی الارواح التی حلت ......
شب جمعه دلم میل حرم کرد
هوای روضه ی مَشک و علَم کرد
به قربانِ حسین و کربلایش
فدای گنبد و گلدسته هایش
چه شوری دارد این ایثار و اخلاص
حرم با روضه ی دستانِ عباس
🔆(نمایه: روضه دستان علمدار)
چه زیبا، خواهرش زینب هم آمد
و چای روضه را با اشک دم کرد
(نمایه: اشکهای زینبی،می توانید این بیت راهم پروش دهید: تا با خبر شد که برادر شهید شده با دودستان به سرزد و گفت واضیعتا بعدک .... امان از اسیری بعد از تو) یا اباالفضل.
و شاید مادرِ سقا هم آمد
(نمایه روضه های مادر،
پرورش با شعر
الا مادر به قربون جمالت،
رخ چون بدر و ابروی هلالت
شنیدم کام عطشان جان سپردی
گل ام البنین شیرم حلالت)
و شاید مادرِ سقا هم آمد
یقیناً حضرتِ زهرا هم آمد
♦️(ز بس که دارد این دردانه را دوست
وَ قطعاً روضه خوان اصلاً خود اوست)
2️⃣می توان پایه گریز را این بیت قرار داد
یا می توان متناسب با حوصله جلسه این بیت را هم پرورش داد.
✅توضیح : تصور کنید اینقدر که حضرت عباس علیه السلام، حضرت زهرا را دوست داشت یقینا حضرت زهرا سلام الله علیها میاد کنار قبر این شجاع میدان و علمدار حسین علیه السلام
✅پرورش: یه جا دیگه هم حضرت زهرا سلام الله علیها اومد کنار اباالفضل در روایت مسمع بن عبد الملک از امام صادق دارد که اگه کسی برای ابا عبدالله گریه کنه اهل بیت موقع مرگش حاضر میشن حالا مقام گریه کن ابی عبدالله کجا؟ مقام «مواسی» و معین اباعبدالله کجا ؟ که یقینا بالاتر است و حضرات معصومین من جمله حضرت زهرا سلام الله علیها می آیند.
حتما اونجا هماومد اونم اونجای بود که لحن علمدار حسین علیهماالسلام عوض شد.
صدایی از بین علقمه آمد
اخا ادرک اخا ....
زبان حال بخونم
««قامت زهرا کمان شد یا اخا ادرک اخاک
مشک مال این و آن شد یا اخا ادرک اخاک
کاشکی هرگز نمی رفتم به سمت علقمه
آب اینجا داستان شد یا اخا ادرک اخاک
از حرم تا علقمه زینب صدا میزد مرا
زینب اینجا روضه خوان شد یا اخا ادرک اخاک
روضه ی من فرق دارد با تمام روضه ها
مشک محتاج دهان شد یا اخا ادرک اخاک
تا که فهمیدند بی دستم سپاه کوفیان
حرمله هم پهلوان شد یا اخا ادرک اخاک
بیشتر از نیزه و شمشیر و تیر حرمله
قاتلم خط امان شد یا اخا ادرک اخاک
سیدی،مولای،از قولم بگو به بچه ها
آب سهم کوفیان شد یا اخا ادرک اخاک
شاعر: نادر حسینی»»
تسلی دل امام زمان، و فرج حضرتش ناله بزن یا حسین.....
ا_________ا
شعر اول
از بانوی شاعر:
#هستی_محرابی
🌐@emame_setayesh
✅کرامت ارباب
كاروانی از سرخس مشهد اومدند پابوس امام رضا(علیه السلام )، سرخس اون نقطه صفر مرزی است، یه مرد نابینایی تو اونها بود،اسمش حیدر قلی بود.
اومدند امام رو زیارت كردند، از مشهد خارج شدند، یه منزلیه مشهد اُطراق كردند، دارند برمیگردند سرخس، حالا به اندازه یه روز راه دور شده بودند
شب جوونها گفتند بریم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بذاریم، خسته ایم، بخندیم صفا كنیم
كاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی تكون میدادند، اینها صدا میداد، بعد به هم میگفتند، تو از این برگه ها گرفتی؟ یكی میگفت: بله حضرت مرحمت كردند
فلانی تو هم گرفتی؟ گفت:آره منم یه دونه گرفتم، حیدر قلی یه مرتبه گفت: چی گرفتید؟
گفتند مگه تو نداری؟ گفت: نه من اصلاً روحم خبر نداره! گفتند: امام رضا تو يکى ازصحن ها برگ سبز میداد دست مردم، گفت: چیه این برگ سبزها، گفتند: امان از آتش جهنم، ما این رو میذاریم تو كفن مون، قیامت دیگه نمیسوزیم، جهنم نمیریم چون از امام رضا گرفتیم،
تا این رو گفتند، دل كه بشكند عرش خدا میشود، این پیرمرد یه دفعه دلش شكست، با خودش گفت:
امام رضا از تو توقع نداشتم، بین كور و بینا فرق بذاری، حتماً من فقیر بودم، كور بودم از قلم افتادم، به من اعتنا نشده
دیدن بلند شد راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیآم، باید بگیرم، گفتند:آقا ما شوخی كردیم، ما هم نداریم، هرچه كردند، دیدند آروم نمیگیرد، خیال میكرد كه اونها الكی میگند كه این نره،
جلوش رو نتونستند بگیرند
شیخ عباس میگه: هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره بر میگرده، یه برگه سبزم دستشه، نگاه كردند دیدند نوشته:
«اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا»
گفتند: این همه راه رو تو چه جوری یه ساعته رفتی؟!.. گفت: چند قدم رفتم، دیدم یه آقایی اومد، گفت: نمیخواد زحمت بكشی، من برات برگه امان نامه رو آوردم، بگیر برو......
السلام عليك يا علی بن موسى الرّضا المرتضى عليه السلام ❤️❤️❤️
امروز که خورشید سر از شرق برآورد
از کعبۀ جان، قبلۀ هفتم خبر آورد
یعنی شب تنهایی ما را به سر آورد
با خود خبر از «نجمه» و قرص قمر آورد
«وَالشَّمس» بخوانید سر راهِ مدینه
تا از همه کس دل بِبَرد ماهِ مدینه
این شمس شموس است که از راه رسیده
صد بار به پابوسی او، ماه رسیده
این «فتح قریب» است سحرگاه رسیده
با پرچمی از «نَصرُ مِنَ الله» رسیده
ای نجمه! که مادر شدهای، مادر خورشید
امروز ببین نور جهانگستر خورشید
این حجّت هشتم که به عصمت دهمین است
سوگند به قرآن که «اولی الاَمر» همین است
این روح ولایت که امان است و امین است
در سایهاش آسوده زمان است و زمین است
«در پرده نگویم سخن خویش، عَلَی الله»
بی مهر رضا کس نبرد سوی خدا راه
ای آمده پابوس بزرگ آیت هستی!
در گوشۀ هر صحن و رواقی که نشستی
قفل دل خود را به کدام آینه بستی؟
یک لحظه بیندیش که مهمان که هستی؟
مهمان سر سفرۀ لطف و کرمِ دوست
جان و سَرِ ما باد فدای حرم دوست
ماه آینه پیش حرم از دور بگیرد
خورشید از «ایوان طلا» نور بگیرد
یک بوسه ز درگاهش اگر حور بگیرد،
فیروزهای از شهر نشابور بگیرد
فیروزه نه، یک سلسله دُرِّ سخنِ ناب
روشن تر از آیینه و جانبخشتر از آب
هر گوشۀ این روضه، رفیعُالدَرَجات است
این گنبد زرین نَه، که این چتر نجات است
این پنجره فولاد نه، این نبض حیات است
این قبلۀ دلهای «یُقیمونَ صَلوة» است
گر بر سر شرطی که «رضا» گفت، بمانیم
«هر شب شبِ قدر است، اگر قدر بدانیم»
سرچشمۀ شور و هَیجان است خراسان
آرامِ دل، آرامش جان است خراسان
بیدارگرِ روح و روان است خراسان
آیینهای از باغِ جنان است خراسان
اینجا تویی و خلوت اُنسی و دعایی
یادت نرود ای دلِ مسکین که کجایی
اعجاز مسیحا کند این روضه نسیمش
یادآور گلهای بهشتیست شمیمش
پروانه به زُوّار دهد دست کریمش
«دیدم همه جا بر در و دیوار حریمش
جایی ننوشتهست گنهکار نیاید»
حیف است کسی در حرم یار نیاید
وقتی به سلام آمدهای با دل خسته
صدبار اگر توبه شکستی و شکسته
بر روی تو باز است هزاران دَرِ بسته
ای روبهروی حضرت خورشید نشسته
هر کس که گره زد به ضریحش دل خود را
حل کرد به یک آهِ سحر مشکل خود را..
هرچند بهشتیتر از اینجا حرمی نیست
بر چهرۀ هیچ آینهای گرد غمی نیست
هرچند که در راه طلب پیچ و خمی نیست
آهوی تو بودن به خدا کار کمی نیست
اینجاست پر از زمزمۀ دوست، بیایید!
اینجا حرم ضامن آهوست، بیایید!
باز «آمدم ای شاه، پناهم بده» اینجا
پروانۀ «یک لحظه نگاهم بده» اینجا
تأثیر به شبناله و آهم بده اینجا
شرمندهام از آینه، راهم بده اینجا
هر چند مرا گوهر اخلاص «حِسان» نیست
اشک مَنِ دلخسته کم از نامهرسان نیست