eitaa logo
دوستان امام زمان(عج)
427 دنبال‌کننده
5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
41 فایل
اۍڪــاش‌ڪـه‌انتخاب‌مان‌مهدی‌بود هرپرسش و هرجواب‌مان مهدۍ بود شادمانترین مردم ،بهترین چیزها ندارند،بلکه بهترین برداشت از زندگی دارند. هر هفته با موضوعی اخلاقی ارتباط با مدیر @Y_a_r_a_h_m_a_n لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/3961127018C539fa8bf02
مشاهده در ایتا
دانلود
8ـ توکل بر خدا در سوره مائده می‌خوانیم: «اینها کسانی هستند که بر خدا توکل می‌کنند». 9ـ یاری رساندن به دیگران باز در سوره انفال آمده است: «آنها کسانی هستند که به دیگران پناه می‌دهند و رهبران الهی و مردان الهی را یاري می‌کنند». 10ـ عدم پذیرش ولایت کافران و در سوره آل عمران می‌فرمایـد: «آنها سـرپرستی کافران را نمی‌پذیرند». یعنی ولایت و رهبري دشـمنان خدا و کافران را نمی‌پذیرند. 11ـ ایمان به تمامی کتب آسمانی در سوره نساء می‌فرماید: «مومنان کسانی هستند که به قرآن، و کتاب‌هاي آسمانی قبل از آن ایمان می‌آورند». 12ـ عدم فساد مالی و اقتصادی و در سوره بقره می‌خوانیم: «مومنان کسانی هستند که فساد مالی و اقتصادي ندارند (رباخوار) نیستند». این بود برخی از صفاتی که در قرآن براي مؤمنان راستین آمده است. و در تمجیـد آنها در سوره توبه می‌فرمایـد: «این مؤمنان اهل بهشت اند، و خدا جان و مال آنها را می‌خرد و با آنها معامله می‌کند». و در آیه هشتم سوره منافقون می‌فرماید: «عزت از آن خدا، و پیامبر و مؤمنان است»
🔴 شکستن دل و اجابت دعا علی نقی، كاسب مؤمن و خیری بود كه هیچ گاه وقت نماز در مغازه پیدایش نمی كردند. در عوض این معلم قرآن در صف اول نماز جماعت مسجد دیده می شد. یك عمر جلسات مذهبی در خانه ها و تكیه ها به راه انداخته و كلی مسجد مخروبه را آباد كرده بود ولی از نعمت فرزند محروم بود. آنهایی كه حسودی شان می شد و چشم دیدنش را نداشتند، دنبال بهانه می گشتند تا نمكی به زخمش بپاشند؛ آخر بعضی ها عقده پدر او را هم به دل داشتند؛ پیرمردی كه رضاخان قلدر هم نتوانسته بود جلسات قرآن خانگی او را تعطیل كند. علی نقی راه پدر را ادامه داده بود اماالان پسری نداشت كه او هم به راه پدری برود. به خاطر همین همسایه كینه توز، بهانه خوبی پیدا كرده بود تا آتش حسادتش را بیرون بپاشد؛ در زد. علی نقی آمد دم در. مردك به او یك گونی داد و گفت: «حالا كه تو بچه نداری، بیا اینها مال تو، شاید به كارت بیاید». علی نقی در گونی را باز كرد، 11 تا بچه گربه از توی آن ریختند بیرون. قهقهه مردك و صدای گریه علینقی قاطی شد. كنار در نشست و دستانش به دعا بلند و گفت «ای كه گفتی بخوانیدم تا اجابتتان كنم! اگر به من فرزندی بدهی، نذر می كنم كه به لطف و هدایت خودت او را مبلغ قرآن و دینت كنم». خدایی كه دعای زكریای سالخورده را در اوج ناامیدی اجابت كرده بود، 11 فرزند به علی نقی داد كه یکی از آنها حاج آقا محسن قرائتی است. 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐
🖇 خاطره‌ای تکان دهنده از جشن تکلیف دختر 9 ساله ! ✿ در سال 1362 قرار شد برای ما، در مدرسه جشن تکلیف بگیرند. مدیر خوب مدرسه ما که خودش علاقه زیادی به بچه‌ها داشت و تنها معلمي بود كه سر وقت در مدرسه با بچه‌ها نماز مي خواند، به کلاس ما آمد و گفت: «بچه‌ها برای دوشنبه‌ي هفته‌ي آینده جشن تکلیف داریم؛ وسائل جشن تكليف خودتان را آماده کنید و به همراه مادران خود به مدرسه بیاورید.» 〽️ من همان جا غصه‌دار شدم چون در خانه ما به اين چيزها بها داده نمي‌شد و خبري از نماز نبود. ◇ روزهای بعد، بچه‌ها یکی‌یکی وسایل خودشان را شاد و خرم با مادرانشان به مدرسه مي‌آوردند. مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: «چرا وسایل خود را نیاورده ای؟» من گریه‌کنان از دفتر بیرون آمدم. ◇ فردا مدیر مرا به دفتر برد و گفت: «دخترم! این چادر نماز و سجاده و عطر را مادرت برای تو آورده.» ولی من می‌دانستم در خانه ما از این کارها خبری نیست. ❗️ بالأخره روز جشن تکلیف فرا رسید و حاج آقای بسیار خوش‌کلامی برای ما سخنرانی ‌کرد و گفت: «بچه‌ها به خانه که رفتید در اولین نمازتان در خانه، از خداي خود هر چه بخواهید خداي مهربان به شما می‌دهد. آن روز خیلی به ما خوش گذشت. ◇ به خانه آمدم شب هنگام نماز مغرب، سجاده‌ام را پهن کردم تا نماز بخوانم، مادرم نگاهي به سجاده كرد و با حالتي خاص اصلاً به من توجهی نکرد. ◇ من كه تازه به سن تكليف رسيده بودم انتظار داشتم مورد توجه قرار گيرم كه اين‌گونه نشد. اما وقتی پدرم به خانه آمد و سجاده و چادر نماز من را ديد، عصبانی شد، سجاده مرا به گوشه‌ای انداخت و گفت: برو سر درسات، این کارها یعنی چه؟! ◇ بغضم ترکید و از چشمانم اشک جاری شد و با ناراحتی و گریه به اتاقم رفتم. آن شب شام هم نخوردم و در همان حال، خوابم برد. ◇ اذان صبح از حسینیه‌ای که نزدیک خانه ما بود به گوش می‌رسید، با شنیدن صدای اذان، دوباره گریه‌ام گرفت، ناگهان صدای درب اتاقم مرا متوجه خود كرد. 〽️ پدر و مادرم هر دو مرا صدا می‌کردند، درب اتاق را باز کردم دیدم هر دو گریه کرده‌اند، با نگراني پرسيدم: چه شده؟! كه يك‌دفعه هر دو مرا در آغوش گرفتند و گفتند دیشب ظاهراً هر دو یک خواب مشترک دیده‌ایم.! 〽️ خواب ديديم ما را به طرف پرتگاه جهنم می‌برند، می‌گفتند شما در دنیا نماز نخوانده‌اید و هيچ عمل خيري نداريد و مرتب از نخواندن نماز از ما با عصبانيت سؤال مي‌كردند و ما هم گریه می‌کردیم، جیغ می‌زدیم و هر چه تلاش می‌کردیم فایده‌ای نداشت، تا به پرتگاه آتش رسیدیم. ❗️ خیلی وحشت كرده بوديم. ناگهان صدایی به گوشمان رسيد كه گفته شد: «دست نگه دارید، دست نگه داريد، دیشب در خانه‌ی این‌ها سجاده نماز پهن شده، به حرمت سجاده، دست نگه دارید.» ❗️ آن شب پدر و مادرم توبه کردند و به مدت چند سال قضای نمازها و روزه‌های خود را بجا آوردند و در يك فضای معنوی خاصی فرو رفتند و خداوند هم آن‌ها را مورد عنايت قرار داد. این روند ادامه داشت، تا در سال 74 هر دو به مکه رفتند و بعد از برگشت از حج تمتع، در فاصله چهل روز هر دو از دنیا رفتند و عاقبت به خیر شدند. ◇ اولین سال که معلم شدم و به كلاس درس رفتم، تلاش كردم تا آن مدیرم که آن سجاده را به من داده بود پیدا کنم. خیلی پرس و جو کردم تا فهمیدم در یک مدرسه، سال آخر خدمت را می‌گذراند. ❗️ وقتی رفتم و مدرسه را در شهرستان کیار استان چهار محال و بختیاری پیدا کردم، دیدم پارچه‌ای مشکی به دیوار مدرسه نصب شده و درگذشت مدیر خوبم را تسلیت گفته‌اند. یک هفته‌ای می‌شد که به رحمت خدا رفته بود. خدا او را که باعث انقلابی زیبا در زندگی ما شد بیامرزد. ❗️ حال من مانده‌ام و سجاده آن عزیز که زندگی خانوادگی ما را منقلب کرد. حالا من به تأسي از آن مدير نمونه، مؤمن و متعهد، سالهاست معلم كلاس سوم ابتدايي هستم و در جشن تكليف دانش آموزان، ياد مدير متعهد خود را گرامي مي‌دارم و هر سال که می‌گذرد برکت را به واسطه‌ی نماز اول وقت در زندگی خود احساس می‌کنم. خواهر کوچک شما ـ التماس دعا 📚 کتاب پر پرواز ، ص 122 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
📣خبری خوش 🔶 اولین و بزرگترین رویداد فرهنگی هنری در عرصه مد و لباس خانواده 🔻از تولیدکنندگان و عرضه کنندگان انواع پوشاک مورد نیاز خانواده از سراسر کشور عزیزمان ایران و فعالین بین المللی در این عرصه دعوت می شود تا در این رویداد عظیم در پر بازدیدکننده ترین نمایشگاه استان ، مطابق با شاخص های ایرانی، اسلامی شرکت نمایند. 🎉همراه با برنامه های جانبی زیبا و جذاب و شاد برای خانواده ها🎉 ✅ سالن مروارید: لباس های راحتی و خانگی بانوان ✅ سالن نرگس: لباس های مهمانی مانند شومیز، ست های دامن و روسری و... ✅سالن الماس:لباس های بارداری و کودکان ✅سالن ریحانه: لباس های نوجوان دخترانه از ۸ تا ۱۵ سال ✅ سالن نور: چادر های رنگی،پکیج های عبادت ✅ سالن صدف: لباس های اجتماعی نظیرچادرمشکی وانواع مانتو ✅ سالن سرو : لباس های مردانه ⏰زمان برگزاری : از 21 تا 26 اسفندماه مکان: نمایشگاه های بین المللی استان یزد 🌐 لینک ثبت نام: https://survey.porsline.ir/s/fv6V3arp راه ارتباطی در پیامرسان ایتا : https://eitaa.com/mohadeseharabi https://eitaa.com/Aghebatshahadat113
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁🍁 صبحمون رو با سلام و احترام محضر دردانه هستی امام مهربانی ها شروع کردیم و در پناهش عهدی دوباره بستیم تا روزمون نورانی گردد و در دعای روز پنج شنبه پنج حاجت از خداوند طلب میکنیم و در زیارت امروز از امام حسن عسکری ع) یاری میطلبیم تا روزمون رو سرشار از آرامش و عشق به اهل بیت ع) گردانند. 🍁🍁
همین که ... سایه پر مهـ💚ـرت ؛ بر سرمان نشسته ... یک عمر ... سجده شکر می خواهد ... سلام مهـ💚ـربانترین پدر، سایه ات مستدام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از دوستان امام زمان(عج)
دانشمندان علم اخلاق مى گویند: بیم و امید از خداوند، دو بال تکامل مؤمن هستند. همان گونه که پرنده با دو بال پرواز مى کند در صورتى که تعادل بال ها محفوظ باشد؛ مؤمن نیز با بال هاى ترس و امید به لقاء الهى مى رسد.
هدایت شده از دوستان امام زمان(عج)
🌺🌿﷽🌺🌿 🔴چرا نماز خواندن برایمان سنگین و سخت است؟ 1⃣ما هم یکی از نماز نخوان ها! بعضی‌ها می‌گویند که: خیلی‌ها نماز نمی‌خوانند ما هم جزء آن‌ها. آنقدر تارک الصلاة هست ما هم یکی! این فکر غلط است. اگر یک کشتی صد نفره نقص فنی پیدا کرد و در دریا غرق شد نود و هشت نفر شنا بلد نبودند و غرق شدند، دو نفری که شنا بلدند بگویند: ببین ! ما صد نفر سوار کشتی بودیم. نود و هشت نفر غرق شدند. بیا ما دو نفر هم غرق شویم! این چقدر حرف غلطی است!فاصله‌ی بین کفر و ایمان نمازاست. 2⃣مقاومت در برابر تحقیر و تمسخر دیگران گاهی می‌گویند که: ما می‌رویم نماز بخوانیم، یا حجاب داشته باشیم، ما را مسخره می‌کنند.‌مسخره کنند، مگر ما مقوا هستیم که با حرف این و آن ، با دو قطره باران شل شویم! اعمال تو ، تو را به خدا برساند.. مردم هرچه می‌خواهند بگویند، بگویند! حدیث داریم «المؤمن کالجبل» مؤمن کوه است. بعضی می‌گویند: از کوه محکم‌تر است. چون بعضی کوه‌ها ریزش دارد. مؤمن هیچ‌وقت ریزش ندارد... ‌‌‌ 🦋👇 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• Join🔜 @mohandesi_fekr2 🌺🌿🌺🌿