#تلنگر
📌 مسافرت...
💰 وقتی میخواست با خانوادهاش به مسافرت برود، مبلغ زیادی صدقه میداد.
اما هر وقت میخواست برای امام زمانش صدقه بدهد، کلی ته جیبش را بالا و پایین میکرد تا شاید یک اسکناس هزار تومانی بیگوشه پیدا کند که توی صندوق بیندازد!
دست آخر هم میگفت: آقاجون! خواستم بندازم، خرده نداشتم! مهم نیته که من همیشه به یادتون هستم!
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
🖼#تلنگر
📌 سفرهٔ عقد...
👶 با جمله: «توکل به خدا و با اجازه امام زمان» بلهٔ عقدش را گفته بود، اما سالها بود که برای مادر شدن بهانه میآورد. گاهی درس خواندن را بهانه میکرد و گاهی شاغل بودن و گاهی وضع بد اقتصادی را...
خودش را سرباز امام زمان میدانست اما علاقهای به آوردن فرزندی که میتوانست سرباز امام و آیندهساز شیعهخانه امام زمان باشد، نداشت.
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
#تلنگر
📌 شهادت...
🌷 هروقت اخبار اعلام میکرد از سوریه شهید آوردند یا باز هم در راه امنیت کشور شهید دادهایم، بغض میکرد و میگفت:
«اللهم ارزقنی شهادة فی سبیلک»…
اما هیچوقت تو برنامههاش خبری از کار جهادی و دلسوزانه و انقلابی نبود. گرمی صندلی ریاست، دل و دماغ کارهای جهادی را از او گرفته بود.
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
#تلنگر
📌 کارگردان...
🎭 کارگردان بنامی بود. برای هر سوژهای که فکرش را بکنی فيلم ساخته بود. اما دریغ از یک فیلم، یک تلهفیلم، یک نمایش یا یک کاری هنری با موضوع امامزمان!
سالها در مناسبتهای مذهبی، مهمان ثابت تلویزیون بوده و هست و همیشه حرفهایش را با این جمله آغاز میکند: اللهم عجّل لولیک الفرج…
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
#تلنگر
📌 مراقبت از مادر...
🏨 مادرش را به بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان منتقل کردند. اما به بهانه زیارت، راهی سفر شد. زحمت مراقبت از مادر به گردن بقیه افتاد. مدام عکس از حرم میگذاشت و از راه دور با خیال راحت برای شفای مادر، دعا میکرد. وقتی از مسافرت برگشت، مادر دیگر نبود.
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
📌 مراقبت از مادر...
🏨 مادرش را به بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان منتقل کردند. اما به بهانه زیارت، راهی سفر شد. زحمت مراقبت از مادر به گردن بقیه افتاد. مدام عکس از حرم میگذاشت و از راه دور با خیال راحت برای شفای مادر، دعا میکرد. وقتی از مسافرت برگشت، مادر دیگر نبود.
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#تلنگر
📌 همسایه...
🏠 در کارهای آپارتمان با همسایهها همکاری نمیکرد.
حق شارژ را با تأخیر پرداخت میکرد.
در راهرو با صدای بلند حرف میزد و در را محکم به هم میکوبید، حتی صبح جمعه که به دعای ندبه میرفت.
با این حال همیشه همسایهها را به سبک زندگی مهدوی توصیه میکرد.
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
#تلنگر
📌 همسایه...
🏠 در کارهای آپارتمان با همسایهها همکاری نمیکرد.
حق شارژ را با تأخیر پرداخت میکرد.
در راهرو با صدای بلند حرف میزد و در را محکم به هم میکوبید، حتی صبح جمعه که به دعای ندبه میرفت.
با این حال همیشه همسایهها را به سبک زندگی مهدوی توصیه میکرد.
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!