eitaa logo
امام زمان و من
178 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
890 ویدیو
29 فایل
کانال مهدوی کودک و نوجوان کپی کردن مطالب کانال به نیت امام زمان عجل الله تعالی فرجه آزاد است. برای ارسال هر پیام یک صلوات به نیت فرج امام زمان علیه‌السلام بفرست. کانال دیگر ما: https://eitaa.com/joinchat/3156345212C7f3274f17f ادمین: @Hadith12
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت ۵۷ شماره ۱۵ قرآن در سوره توبه، آیه ۱۰۵ چنین می‌گوید: «وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ». «هر کاری که انسان‌ها انجام می‌دهند، خدا از آن آگاه است، همچنین به اذن خدا، پیامبر و مومنان از آن آگاه هستند». نام او شعیب بود و در شهر کوفه خرما می‌فروخت، او بارها این آیه را خواند و در آن فکر کرد و دوست داشت بداند منظور از «مؤمنان» در آیه چه کسانی هستند؟ او به مدینه سفر کرد، به خانه امام صادق علیه السلام رفت و سلام کرد و در گوشه ای نشست، او به دنبال فرصت مناسبی بود تا سؤال خود را بپرسد، لحظاتی گذشت، دیگر وقت سؤال بود، او این آیه را خواند و گفت: -- آقای من! منظور از «مؤمنان» در این آیه، چه کسانی هستند؟ -- آنان، امامان معصوم هستند، دوازده امامی که جانشینان پیامبر می‌باشند. آن، روز او فهمید که خدا امام را شاهد بر بندگانش قرار داده است، آنان به اذن خدا از اعمال و کردار مردم باخبر هستند. امروز هم امام زمان از همه چیز باخبر است، فرشتگان، هر صبح و شام، پرونده اعمال ما را نزد او می‌برند، او به اعمال ما نگاه می‌کند، اگر در آن کارهای زیبا ببیند، خوشحال می‌شود، برایمان دعا می‌کند، اگر گناهی انجام داده باشیم، او ناراحت می‌شود و دست به دعا برمی دارد و برای ما استغفار می‌کند. 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
قسمت ۵۸ ابراهیم یکی از یاران امام صادق علیه السلام بود، یکی از شب‌ها که او به خانه امام صادق علیه السلام رفته بود، سخن به درازا کشید، او از بس مجذوب سخنان امام شده بود، گذشت زمان را فراموش کرد. وقتی او به خود آمد، فهمید که خیلی از شب گذشته است و مادرش حتماً نگران شده است. ابراهیم با امام خداحافظی کرد و با سرعت خود را به خانه رساند. وقتی او به خانه رسید، مادرش را خیلی نگران یافت، مادر به او گفت: پسرم! چرا این قدر دیر کردی؟ دلم هزار جا رفت، گفتم نکند مأموران حکومتی تو را دستگیر کرده باشند! ابراهیم با عصبانیّت بر سر مادر فریاد زد و او را ناراحت کرد. فردا صبح، ابراهیم به سوی خانه امام صادق علیه السلام حرکت کرد، وقتی وارد خانه امام شد، سلام کرد، امام جواب سلام او را داد، سپس رو به او کرد و فرمود: ای ابراهیم! چرا دیشب با مادر خود با صدای بلند سخن گفتی؟ چرا دل او را شکستی؟ آیا فراموش کردی که او برای بزرگ کردن تو چقدر زحمت کشیده است؟ ابراهیم خیلی تعجّب کرد، جریان تندی او با مادر را هیچ کس نمی دانست، ولی امام صادق علیه السلام از آن باخبر بود، ابراهیم از امام خود خیلی خجالت کشید. امام به سخنان خود چنین ادامه داد: سعی کن که دیگر با صدای بلند، با مادرت سخن نگویی و او را ناراحت نکنی. 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
قسمت ۵۹ او دانشمندی بزرگ بود و در مشهد زندگی می‌کرد و مردم به او علاقه زیادی داشتند، شب در خواب دید که به حرم امام رضا علیه السلام رفته است، امام در آنجا حضور دارد و مردم به زیارت آن حضرت می‌روند. در این میان، نگاه او به یکی از تاجران تهرانی افتاد که از دوستان او بود. آن تاجر جلو آمد تا به ضریح رسید، سلام کرد ولی ناگهان سنگی را به سوی امام پرتاپ کرد، امام از این کار آن تاجر ناراحت شدند. بعد از مدّتی آن تاجر به سمت دیگر ضریح امام رفت و در آنجا نیز سنگی را به سوی امام پرتاپ کرد، سپس برای بار سوم آن تاجر سنگی دیگر را پرتاپ کرد، این رفتار باعث ناراحتی شدید امام شد. آن دانشمند از خواب بیدار شد، متحیّر شد که معنای این خواب چیست. در اوّلین فرصت نزد آن تاجر رفت و به او گفت: -- تو این بار که به زیارت امام رضا علیه السلام رفتی، چه خطایی کردی؟ -- چطور مگر؟ -- تو امام رضا علیه السلام را با رفتار خود ناراحت کردی، او را اذّیت نمودی. من خودم در خواب این را دیدم! وقتی تاجر این سخن را شنید، شرمنده شد و گفت: «من از گناه خود توبه می‌کنم، وقتی به حرم رفتم، خانمی را دیدم، شیطان مرا فریب داد و من دستم را روی دست او گذاشتم. سه بار این کار را کردم». اینجا بود که معلوم شد معنای آن خواب چه بوده است، آن سه گناهی که او در حرم انجام داده بود، همانند سه سنگی بود که او به سوی امام پرتاپ کرده بود. (این ماجرا سال‌ها قبل روی داده است، زمانی که در حرم، قسمت مردانه و زنانه از یکدیگر جدا نشده بود). * * * اکنون قدری فکر می‌کنم، گناه من باعث رنج و اذّیت امام زمان می‌شود، اگر واقعاً امام خود را دوست دارم، باید کاری کنم که به آن حضرت، رنجی نرسانم، بلکه با تقوا و پرهیزکاری باعث شادی دل او بشوم. 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
قسمت ۶۰ شماره ۱۶ لحظه ای باید فکر کنم، امام زمان چقدر در جامعه غریب است، باید همه تلاش خود را بنمایم تا کاری کنم که جامعه بیشتر به یاد آن حضرت باشد، اگر هم زمانی فرا برسد که دیگر کسی به این حرف‌ها توجّه نکند، من که می‌توانم یک یاور برای امام بسازم! یک یار که می‌توانم تحویل امام خود بدهم و آن هم خودم! من اختیار خودم را که دارم، باید تقوا پیشه کنم و کاری کنم که همه زندگی من رنگ و بوی آن حضرت را بدهد. من می‌گویم امام زمان را دوست دارم، انسان به طور طبیعی دوست دارد همانند محبوبش بشود، این یک قانون است. عاشق همیشه می‌خواهد ببیند معشوقش چه دوست دارد تا آن را انجام بدهد. خدا در وجود انسان ها، روحیه پیروی از یک الگو را قرار داده است، اگر من واقعا محبت به امام خود دارم، دیگر باید دوست داشته باشم در راه رفتن، در نماز، در روزه و... شبیه محبوب خود بشوم. من باید این مسیر را بپیمایم و به کمال برسم. 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
قسمت ۶۱ البته شیطان در این مسیر در انتظار یک فرصت است. او می‌داند مسیر پیروی از حجت خدا، مسیر رستگاری است، برای همین در این مسیر کمین می‌کند. وقتی من ماشین خوبی دارم، رانندگی‌ام هم خوب است، در مسیر با سرعت حرکت می‌کنم، همه چیز عالی است و من برنامه ریزی می‌کنم که به زودی به مقصد برسم، امّا هر لحظه باید مراقب باشم، یک لحظه غفلت باعث می‌شود من به دره ای عمیق سقوط کنم، کسی که اصلاً سوار ماشین نشده است و یا سرعت نگرفته است، خطری او را تهدید نمی کند. خطر او همان ماندن در جای خود است. شیطان به این راضی است که او در عشق دنیا بماند و اصلاً حرکت نکند، ولی وقتی من در مسیر یاری امام گام برمی دارم، هر لحظه باید مراقب باشم، زیرا شیطان در کمین است و با یک غفلت مرا به سقوط می‌کشاند. 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
قسمت ۶۲ شماره ۱۷ اسم او «سَهل خراسانی» بود، از خراسان به مدینه آمده بود، او به خانه امام صادق علیه السلام رفت و به آن حضرت چنین گفت: «آقای من! چرا در خانه نشسته اید؟ چرا قیام نمی کنید؟ شما صدهزار شیعه دارید که آماده اند در کنار شما شمشیر بزنند». امام به او نگاهی کرد، سپس از خدمت کار خود خواست تا تنوری را که در خانه است، روشن کند. خدمتکار هیزم‌ها را داخل تنور گذاشت و آن را آتش زد، آتش زبانه کشید، سهل با خود فکر کرد که حالا چه وقت روشن کردن تنور بود؟ او در همین فکرها بود که امام به او گفت: «ای سهل! برو در این تنور بنشین! ». سهل تعجّب کرد، نگاهی به آتشی که از تنور زبانه می‌کشید، نمود و رو به امام کرد و گفت: «آقای من! آیا می‌خواهی مرا با آتش عذاب کنی؟ مرا از این کار معاف کن! ». امام لبخندی زد، در این گیر و دار، هارون مکّی از راه رسید، او یکی از یاران امام بود، امام به او گفت: «ای هارون! برو درون این تنور بنشین! ». هارون با عجله به سوی تنور رفت و در دل آتش‌ها نشست. پس از آن، امام با سهل مشغول گفتگو شد، از اوضاع خراسان پرسید، سهل جواب می‌داد، امّا همه توجّهش به تنور آتش بود. لحظاتی گذشت، امام به سهل گفت: «برخیز و ببین که هارون در تنور آتش چه می‌کند! ». سهل کنار تنور آمد، دید که هارون در میان آتش نشسته است و آتش به او هیچ آسیبی نرسانده است، او تعجّب زیادی کرد، امام او را صدا زد و گفت: -- ای سهل! بگو بدانم در خراسان چند نفر مانند هارون هست؟ -- به خدا قسم یک نفر هم مانند او پیدا نمی شود. -- آری، یک نفر هم مثل هارون پیدا نمی شود! بدان وقتی من قیام می‌کنم که پنج نفر مثل هارون را داشته باشم! ای سهل! من به وظیفه خود آگاه تر هستم، می‌دانم که چه وقت باید قیام کنم و چه وقت باید در خانه بنشینم. 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
قسمت ۶۳ امام صادق علیه السلام در آن زمان قیام نکرد، چون می‌دانست افرادی مانند هارون در جامعه نیستند، برای اداره جامعه، امام صادق علیه السلام نیاز به کسانی داشت که واقعاً یار و یاور او باشند و از او اطاعت کامل داشته باشند. امام صادق علیه السلام می‌دانست وقتی افرادی مانند سهل خراسانی به قدرت برسند، چگونه عمل خواهند کرد، قدرت برای بیشتر انسان‌های معمولی، فساد می‌آورد، آن روز سهل خراسانی دم از اهل بیت علیهم السلاممی زند، امّا اگر خودش به پست و مقامی می رسید، همه چیز را فراموش می‌کرد و دیگر به سخن امام گوش نمی داد و هر کاری که دلش می‌خواست انجام می‌داد. اگر واقعا سهل تسلیم امر امام بود و اطاعت از امام را بر خود واجب می‌دانست، چرا به داخل تنور نرفت؟ معلوم است این آدم، وقتی به پست و مقام می‌رسید به فرمان امام گوش نمی کرد. امام صادق علیه السلام می‌دانست اگر افرادی مثل سهل در امر دنیا و قدرت طلبی، آبی پیدا کنند، شناگران ماهری هستند، این افراد فقط آب پیدا نمی کنند، برای همین تا آب نباشد، آدم‌های خوبی هستند! این ماجرا، پیام مهمّی برای همه ما دارد، امروز امام زمان نیاز به یاورانی همچون هارون مکّی دارد که با تمام وجود از آن حضرت اطاعت کنند. 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
قسمت ۶۴ شماره ۱۸ یکی از شیعیان بعد از انجام حج به مدینه رفت تا با امام صادق علیه السلام دیدار کند، وقتی او نزد امام رفت امام به او فرمود: «آیا می‌دانی که خداوند برای حاجی چه ثوابی قرار داده است؟ ». او پاسخ داد: «نمی دانم». امام فرمودند: «وقتی بنده ای به گرد خانه خدا طواف کند و دو رکعت نماز طواف را بخواند و بین صفا و مروه سعی کند، خداوند برای او شش هزار ثواب می‌نویسد و شش هزار گناه او را می‌بخشد و مقام او را شش هزار مرتبه بالا می‌برد». او از شنیدن سخن امام صادق علیه السلام تعجّب کرد و گفت: «آقای من! این ثواب بسیار زیادی است». امام به او رو کرد و گفت: «آیا می‌خواهی کاری رابه تو یاد دهم که ثواب آن از طواف هم بیشتر باشد؟ ». او پاسخ داد: «بله». امام فرمود: «کمک نمودن به برادر مؤمن و برآورده کردن حاجت او، نزد خدا بالاتر از ده حج می‌باشد». 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
قسمت ۶۵ اکنون از خود می‌پرسم: وقتی حاجت یک مؤن را برآورده کنم، خدا این قدر به من پاداش می‌دهد، پس اگر تلاش کنم تا به امام زمان کمک کنم و خواسته او را برآورده کنم به چه پاداشی می‌رسم؟ من باید با خود فکر کنم، خواسته‌های امام زمان را بشناسم و در مسیر برآورده شدن آن، گام بردارم، این گونه است که آن حضرت از من راضی و خشنود می‌شود و من لحظه به لحظه به خدا نزدیک تر می‌شوم. مهم ترین خواسته امام زمان این است که ما برای ظهور آن حضرت دعا کنیم، از گناه و معصیت دوری کنیم و در مسیر اطاعت خدا باشیم و بر سر پیمانی که با آن حضرت بسته ایم، باقی بمانیم. وقتی تاریخ را می‌خوانیم می‌بینم که مردم بعد از پیامبر، حجّت خدا را از یاد بردند و به سوی دشمنان امام زمان خود شتافتند، آنان در فتنه ای بزرگ افتادند و خیال کردند که راه خوبی را پیش گرفته اند، در حالی که با گذر زمان فهمیدند هم دنیا و هم آخرت خود را از دست دادند، مردم کوفه هم برای امام حسین علیه السلام نامه نوشتند، هیجده هزار جنگجو با مسلم بن عقیل بیعت کردند، امّا وقتی که شرایط سخت پیش آمد، هیچ کدام از آنان بر پیمان خود وفا نکردند. 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
قسمت ۶۶ امروز روزگاری است که امام از دیده‌ها پنهان است، او در زندان غیبت است. آن حضرت به هر کدام از پیامبران، شباهتی دارند، شباهت او به یوسف علیه السلام این نکته است: «و امّا من یوسف فالسّجن». در زندانی بودن! همان گونه که یوسف به زندان افتاد، امروز حجت خدا در زندان غیبت گرفتار است. آن حضرت، همانند پدری مهربان برای ماست. اگر پدر ما در زندان باشد، ما چه حالی داریم؟ بیش از هزار سال است که امام ما در زندان غیبت به سر می‌برد، ما چقدر به این موضوع فکر کرده ایم؟ چقدر تلاش کرده ایم آن حضرت را یاری کنیم؟ شیعه واقعی کسی است که تشنه امام خود باشد، سوزِ دوری از امام خود را داشته باشد. 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
قسمت ۶۷ شماره ۱۹ یکی از شیعیان نزد امام صادق علیه السلام آمد و درباره حضرت مهدی علیه السلام سؤل کرد، امام پاسخ سؤل او را دادند و سپس چنین فرمودند: «لَو أدرَکتُهُ لَخَدَمتُهُ أیامَ حَیاتی». «اگر من زمان مهدی علیه السلام بودم، همه عمرم را در خدمتش می‌گذراندم». این سخن بسیار مهم است، امام صادق علیه السلام با آن مقام و عظمتی که خدا به او داده است، آرزو می‌کند که به مهدی علیه السلام خدمت کند و یاری او را بنماید. مگر خدمت کردن به مهدی علیه السلام چه رمز و رازی دارد که امام صادق علیه السلام ارزوی آن را دارد؟ من اکنون در روزگاری هستم که امام صادق علیه السلام آرزو داشت که در این زمان زندگی می‌کرد تا حضرت مهدی علیه السلام را یاری کند! باید قدری به این نکته فکر کنم، به راستی این چه سعادت بزرگی است که من بتوانم به حضرت مهدی علیه السلام خدمتی کنم و او را یاری کنم! 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
قسمت ۶۸ امروز امام زمان همه شیعیان خود را به یاری فراخوانده است و منتظر است تا ما ندای او را جواب بگوییم! او از ما خواسته است برای ظهورش، زیاد دعا کنیم. ما باید یاد و نام آن حضرت را زنده نگاه داریم، در مسیر کسب معرفت گام برداریم، با تقوا و دوری از گناه، باعث شادی دل او بشویم. مبادا شیطان مرا فریب بدهد و به من بگوید: «تو کجا و یاور امام زمان شدن کجا؟ این مقام مخصوص بزرگان است! ». خدا از هر کسی به اندازه توان او، انتظار دارد، من باید در حد توان خود، امام زمان را یاری کنم: در قنوت نمازها، برای ظهورش دعا کنم، هر روز صبح، دعای «عهد» را بخوانم و با آن حضرت، پیمان خود را تازه کنم، از گناه دوری کنم و با رفتار خوب خود، مردم را به سوی امام زمان دعوت کنم. شب که فرا می‌رسد، لحظاتی فکر کنم، ببینم که در آن روز، چه کارهایی کرده‌ام که باعث شادی دل امام شده است، اعمال و رفتار خود را محاسبه کنم، اگر خطایی کرده‌ام از آن توبه کنم و تصمیم بگیرم فردایی زیبا را رفم بزنم. صبح که فرا می‌رسد، برای سلامتی آن حضرت، صدقه بدهم، این کار را هر روز انجام بدهم، این باعث می‌شود که یاد حضرت را در دل خود زنده کنم. «پایان» 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 برای عضویت در کانال کلیک کنید.👇 @emamezaman_va_man 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd