Bia-Azize-Zahra.mp3
2.56M
بیا دنیا رو زیبا بکن برامون
که دنیا بی تو هیچ، رنگی نداره
دلا خیلی گرفته از زمونه
بیا آقا دلامون بیقراره
بیا عزیز زهرا، بیا آروم دلها
بیا روشن بکن تموم دنیا
دار و ندار ما تویی؛ باغ و بهار ما تویی
دوای درد مشکلا؛ آرامش و صفا تویی
کی میشه که ظهور کنی؟
جهان و پر از نور کنی…
تموم غمهای دل و
با بودنت تموم کنی
ای سبزترین شاخه ی طوبی، بیا
مایهی آرامشِ زهرا بیا
https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
#حدیث
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام:
جایگاه بلند و درجات بالا خواستن بدون کار و تلاش، نادانی است.
غررالحکم، ح ۵۹۹۷
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
Aboozar Roohi - Salam Farmande 2 (128).mp3
7.52M
سلام فرمانده ۲
با نوای ابوذر روحی
https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
#یاد_غریب
#مهدی_خدامیان_آرانی
قسمت ۵۱
مراسم حجّ به پایان رسید، ولی خبری نشد، حاجیان کم کم به سوی وطن خود بازمی گشتند، او در کنار خانه خدا نشسته بود، همه غمهای دنیا به دل او آمده بود، با خود فکر میکرد پس آن وعده چه شد؟ ناگهان مردی را دید که لباس احرام به تن دارد، علی بن مهزیار نمی دانست که آن مرد، یکی از یاران توست و تو او را فرستاده ای تا پیام تو را به او برساند، وقتی علی بن مهزیار آن مرد را دید، دلش شاد شد و نزد او رفت، سلام کرد، آن مرد از او
پرسید:
-- اهل کجایی؟ -- اهواز.
-- آیا علی بن مهزیار را میشناسی؟ -- من علی بن مهزیار هستم.
-- بگو بدانم در جستجوی چه کسی هستی؟ چه میخواهی؟ -- من در جستجوی امامی هستم که از دیدهها پنهان است، میخواهم او را ببینم.
-- امام از شما پنهان نیست، گناهان شما باعث شده است که شما او را نبینید! این سخن، علی بن مهزیار را به فکر فرو برد، آری، اگر شیعیان، تقوا پیشه کنند و از گناهان دوری کنند، میتوانند تو را ببینند، این گناهان است که باعث جدایی است.
در این هنگام آن مرد به علی بن مهزیار گفت: «اکنون برو و وقتی ساعتی از شب گذشت من کنار مقام ابراهیم منتظر تو هستم» و پس از آن خداحافظی کرد و رفت.
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
4_5918224368474783994.mp3
35.7M
#کارخونه_قصه_ها
قصه رامی کوچولو
قسمت دوم
https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
📚 #تفسیر_باران
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
در آن زمان تمامی مردم یثرب بت پرست بودند. یهودیان به بُت پرستان میگفتند: «به زودی پیامبری در این سرزمین ظهور میکند و به بُت پرستی پایان میدهد».
سالها گذشت تا اینکه محمّد (صلی الله علیه وآله) را به پیامبری مبعوث کردی و او به یثرب (مدینه) هجرت کرد; امّا متأسّفانه نه تنها یهودیان به محمّد (صلی الله علیه وآله) ایمان نیاوردند بلکه به او حسد هم ورزیدند و با او دشمنی کردند. (۶۳)
مردم مدینه که مسلمان شده بودند، انتظار داشتند یهودیان به محمّد (صلی الله علیه وآله) ایمان بیاورند، آنها نمی دانستند که چرا یهودیان سخنان خود را فراموش کرده اند!
آنان کسانی بودند که آگاهانه در تورات دست بردند، کسانی که این چنین جرأت میکنند و سخن تو را تحریف میکنند، هرگز شایستگی ایمان را ندارند.
آنها وقتی دور هم مینشستند به یکدیگر میگفتند که نباید اصلِ تورات را برای مردم بخوانیم زیرا اگر مسلمانان از بشارتهایی که درباره محمّد (صلی الله علیه وآله) در
تورات آمده است، باخبر شوند، به ما خواهند گفت چرا به محمّد (صلی الله علیه وآله) ایمان نمی آورید. برای همین تصمیم گرفتند، حقیقت را پنهان کنند، آیا آنان نمی دانستند که تو از همه کارهایشان باخبری و میدانی چگونه در کتابت دست میبرند؟
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
#حدیث
امام على عليه السلام :
رَدعُ النَّفسِ عَن زَخارِفِ الدُّنيا ثَمَرَةُ العَقلِ؛
دورى از تجمّلات دنيا ميوه عقل است.
(تصنیف غررالحکم و دررالکلم،ص241)
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd