eitaa logo
مطالب خواندنی
3 دنبال‌کننده
0 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خداوند در برخی از آیات خدای متعال می‌فرماید: «یُریدُ اللّه بِکُمُ الیُسْر وَ لا یرید بِکُم العُسر»؛ برای بندگان سختی نخواسته است، و در جای دیگر می‌فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی كَبَدٍ» براستی كه انسان را در رنج آفریده ایم. سؤال من اینه که اگر خداوند برای انسان سختی نخواسته است، پس چرا ما را در سختی آفرید؟ اگر ما در معنای دقیق هر دو آیه دقت و تأمل کنیم متوجه خواهیم شد که بین این دو آیه هیچ گونه تضادی و تناقضی وجود ندارد. چرا که آیه اول ناظر به این هست که این دنیا همراه با سختی هست، همراه با مشکلات و گرفتاری‌ها هست. ولی آیه دوم در واقع ناظر به احکام الهی و فقهی است: «یُریدُ اللَّهُ بِكُمُ الْیسْرَ وَ لا یریدُ بِكُمُ الْعُسْرَ؛[بقره/۱۸۵] خدا برای شما آسانی می‌خواهد و برای شما دشواری نمی‌خواهد» اگر به سیاق آیه توجه شود خدای متعال در ابتدای این آیه شریف در مقام بیان حکم روزه است. تأمل در آیه دوم: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی كَبَدٍ؛[بلد/۴] براستی كه انسان را در رنج آفریده‌ایم» این آیه به هیچ به معنای وجود مشقت و سختی در احکام اسلامی نیست، بلکه به اذعان محققان و مفسران قرآن این آیه به این مطلب رهنمود می‌کند که این دنیا همراه با سختی است، همراه با مشکلات و گرفتاری‌ها است. علامه طباطبایی در ذیل این آیه شریف می‌نویسد: «كلمه" كبد" به معنای رنج و خستگی است، و جمله مورد بحث جواب قسم است، و این تعبیر كه" خلقت انسان در كبد است" به ما می‌فهماند كه رنج و مشقت از هر سو و در تمامی حیات بر انسان احاطه دارد، و این معنا بر هیچ خردمندی پوشیده نیست، كه انسان در پی به دست آوردن هیچ نعمتی بر نمی‌آید، مگر آنكه خالص آن را می‌خواهد، خالص از هر نقمت و دردسر، و خالص در خوبی و پاكیزگی، ولی هیچ نعمتی را به دست نمی‌آورد مگر آمیخته با ناملایماتی كه عیش او را منغص می‌دارد، و نعمتی مقرون با جرعه‌های اندوه و رنج، علاوه بر مصائب دهر كه حوادث ناگواری كه چون شرنگی كشنده كام جانش را تلخ می‌كند.»
خدا روزی رسان است یعنی چه؟ اصلا روزی به چه معناست؟ رزق و روزی یعنی همه نعمت‌های مادی و معنوی که در اختیار انسان قرار می‌گیرد.(۱) یکی از سنت‌های قطعی الهی، روزی رسانی به همه بندگان و مخلوقات و روزی خواران است. اگر چه این روزی مقدر برای همه یکسان نیست، و با اهداف خاصی نظیر فراهم شدن زمینه حرکت در جامعه و یا زمینه امتحان برخی دیگر، برای عده‌ای بیشتر و برای عده‌ای کمتر ارزانی شده است(۲) اما در عین حال خداوند روزی عموم افراد را متناسب با تقدیر آنها از طرق طبیعی به آنها می‌رساند، یعنی جهان آفرینش به گونه‌ای تنظیم شده است که اگر دخل و تصرف خارج از ضابطه انسان‌ها نباشد، روزی همه افراد با تلاششان به آنها می‌رسد. اما به هر حال بر اساس همین قدرت انتخاب و اختیاری که انسان دارد، عده‌ای از افراد همواره در طول تاریخ با سوء استفاده از اختیار خود، با ظلم و تعدی نسبت به دیگران یا ندانم کاری، روزی مقدر الهی که برای همه مخلوقات اعم از مؤمن و کافر و سایر موجودات ارزانی شده را از مسیر طبیعی آن خارج نموده و به نفع خود جلب نموده یا هدر می‌دهند؛ معنی این سخن این است که نرسیدن روزی برخی افراد که به خاطر فقر و گرسنگی ناشی از ظلم، کوتاهی در تلاش یا ندانم کاری به وجود می‌آید، به صورت مستقیم به خواست و اراده الهی مربوط نمی‌شود. پی نوشت‌ها: (۱) علامه طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، نشر جامعه مدرسین، قم، ۱۳۸۸، ج۳، ص۱۲. (۲) سبأ(۳۴)، آیه ۳۹.
در مورد نحوه رفتار با والدین چه کتابهایی معرفی می‌کنید. کتاب «هنر رفتار با والدین: چگونه با پدر و مادر خود رفتار کنیم؟» نوشته آقای امیر ملک محمودی به نظر می‌رسد مناسب باشد؛ در این کتاب به فرزندان آموزش داده شده است که چگونه با پدر و مادر خود به درستی رفتار کنند و حقوق آن را رعایت کرده و ضمن حفظ احترام آنان به صورت مطلوب در کنار آنان زندگی خوبی داشته باشند. نویسنده ابتدا به بیان وظایف فرزندان در قبال والدین پرداخته و اهمیت جلب رضایت آنان و پرهیز از عاق شدن توسط یکی از آنان ر ا مورد تأکید قرار داده است. آنگاه داستان‌هایی آموزنده در مورد آثار محبت کردن به پدر و مادر و بی‌احترامی نمودن به آنان نقل نموده و آموزه‌های دین اسلام را در مورد نحوه رفتار با والدین بیان کرده است. همچنین کتاب‌های ذیل نیز مناسب هستند: آداب نیکی به پدر و مادر / محمد حسین قاسمی والدین دو فرشته جهان آفرینش / محمد امینی گلستانی داستان‌هایی از احترام به پدر و مادر / مصطفی محمدی
اگر در روز قیامت یک انسانی که در روستایی دور افتاده در یک گوشه از کره زمین زندگی می‌کرده است و هیچ کس او را هدایت نکرده و در تمام عمر سرش به کار خودش گرم بوده و با اینکه گناهی و جنایتی مرتکب نشده، ولی خب برای تقرب به خدا هم کاری نکرده چون اصلا معرفتی نداشته، بعد از دیدن جایگاه مقربان و سایر اهل بهشت لب به اعتراض باز کند که خدایا چرا من در کشوری، در محیطی، در دینی، در فرهنگی، در شرایطی نبودم که امکان رشد معنوی و تقرب در حد خودم رو داشته باشم و در طبقات بالای بهشت قرار بگیریم پاسخ چیست؟ در روز قیامت به اعمال نیک و بد افراد بر اساس تکلیف آنها رسیدگی می‌شود. اما نکته مهم این است که تکالیف الهی متناسب با توانایی‌ها و استعدادهای هر کس است و هیچ‌گاه بالاتر از میزان توانایی افراد نیست. خداوند در قرآن می‌فرماید:«لا یکَلِّفُ اَللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»(۱) منظور از توان، هم توان جسمی و امکانات مادی و ابزارهای موجود هر فرد است، و هم توان فکری و میزان معرفت انسان‌ها؛ لذا همان گونه که تکلیف یک ثروتمند در انفاق مال، با تکلیف یک فقیر متفاوت است، تکلیف انسان‌های آگاه و روشن با افراد عوام نیز فرق دارد. ممکن است یک عمل از شخصی عمل نیک و شایسته تلقی شود و همان عمل از شخص دیگری عمل ناپسند به حساب آید. از طرفی خدا در قرآن می‌فرماید در روز قیامت از نعمت‌ها سؤال می‌شود: «ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ»(۲) «نعیم» یک معنی بسیار گسترده دارد که همه مواهب الهی را اعم از معنوی مانند: دین، ایمان، اسلام، قرآن و ولایت، و انواع نعمت‌های مادی را اعم از فردی و اجتماعی شامل می‌شود که آیا حق آنها را ادا کرده است؛ زیرا این نعمت‌ها، سرمایه‌های بزرگی هستند که در اختیار بشر قرار داده شده است. امام باقر (علیه‌السلام) نیز می‌فرمایند: «إِنَّمَا یدَاقُّ اللَّهُ الْعِبَادَ فِی الْحِسَابِ یوْمَ الْقِیامَهِ عَلَی قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِی الدُّنْیا؛ به درستی که خداوند در حساب‌رسی روز قیامت متناسب با اندازه عقلی که در دنیا به ایشان داده است، دقت به خرج می‌دهد»(۳) بنابراین چه بسا همان عمل به ظاهر اندک فرد روستایی، باعث درجات بالایی برای او شود؛ زیرا همان، عمل به وظیفه‌اش بوده است. پی‌نوشت‌ها: ۱. بقره(۲)، ۲۸۶. ۲. تکاثر(۱۰۲)، ۸. ۳. کلینی، محمد، الکافی،‌دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۱.
یه جا خونده بودم توی روانشناسی چیزی به اسم تنبلی وجود نداره بلکه اکثرا ناشی از افسردگیه. این مطلب درسته؟ علائم افسردگی چیه؟ چطور تنبلی (یا اگه گفتۀ بالا درست باشه، افسردگی) رو درمان کنیم؟ عوامل استرس‌زا در دانش آموزانی با ضریب هوشی بالا که پردازش ذهنی بیشتری دارند بالاست. همین پردازش ذهنی بالا باعث می‌گردد یک عامل منفی (مثل یک ناکامی کوچک یا بزرگ) یا استرس‌زا در دام پردازش ذهنی قدرتمند و پرحجم آنان گیر بیفتد و چندین برابر یک فرد با ضریب هوشی معمولی پردازش گردد. این امر باعث استرس و خلق منفی بسیار زیاد آنان می‌گردد؛ هرچند آن عامل استرس‌زا یا ناکام کننده بسیار پیش پا افتاده باشد. باید توجه داشت شاید مهم‌ترین یا یکی از مهم‌ترین عوامل استرس‌زا در نوجوان (چه سمپادی چه غیر آن) کمال‌گرایی و بی‌نقص گرایی آن‌ها است. به‌ویژه در مدارس سمپاد نوجوانان با معضلی به نام کمال‌گرایی (همان سرطان بی‌نقص گرایی) دست و پنجه نرم می‌کنند. این دانش آموزان به‌اشتباه سرطان کمال‌گرایی را به‌مثابه یک امر مثبت یا قابل دفاع ارزیابی می‌کنند، لذا تحت تأثیر کمال‌گرایی (که یکی از ویژگی افراد وسواسی یا افراد مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی یا افسردگی است) می‌کوشند همیشه در همه یا برخی عرصه‌های زندگی بی‌نقص باشند. عدم تعادل و توازن بین منابع درونی (هوش، سلامت روانی و...) نوجوان با تقاضای محیط درون یا بیرون (خواسته‌های فرد از خودش یا خواسته‌های دیگران ازجمله والدین یا مدرسه از او) باعث می‌گردد نوجوان فشار و استرس بسیار زیادی را تحمل کند و لذا زیر بار کمرشکن استرس و فشار ناشی از روحیات کمال گرایانه‌اش اعصابش به هم می‌ریزد و خُلقش پایین می‌آید. لذا بسیار برانگیخته و گُرگرفته و پرتنش و تحریک‌پذیر می‌گردد و با کوچک‌ترین راه‌انداز یا ماشه چکانی برمی‌آشوبد و هیجان منفی و آشفتگی روانی‌اش شدت می‌یابد. ناقص گرایی و مبارزه با هرگونه کمال‌گرایی آسیب‌زا تنها چاره کار است. ناقص گرایی به معنای عدم پیشرفت نیست، بلکه تنظیم و توازن بخشی منابع درونی نوجوان با تقاضای‌های محیط است. حفظ و تأمین سلامت روانی هر نوجوانی قطعاً از هرگونه پیشرفت تحصیلی آسیب‌زا و مخل سلامت روان بهتر و ارزشمندتر است. پس تا اینجا روشن شد کمال‌گرایی (perfectionism) یکی از علل اصلی بروز روحیات افسرده وار (نه لزوماً افسردگی) یا خلق منفی در دانش آموزان سمپادی می‌باشد. جالب اینجاست که اهمال‌کاری»(Procrastination) یا «تعلل ورزی» (به تعبیر شما تنبلی) آن روی سکه کمال‌گرایی است؛ یعنی بسیاری از کمال‌گرایان در برهه‌هایی از زندگی ناخواسته در قطب منفی کمال‌گرایی (اهمال‌کاری) در می‌غلتند و همه یا بخشی از امور مهم زندگی را پشت گوش می‌اندازند. کتاب کار «راهنمای غلبه بر اهمال‌کاری، نگرانی و کمال‌گرایی با رویکرد درمان تلفیقی ذهن آگاهی- شناختی رفتاری»، نوشته پاملا س. ویه گارتز، کوین ل. گورکی، ترجمه بنفشه فرزین راد، فرزاد داودی، انتشارات ارجمند یکی از بهترین کتاب‌ها در زمینه درمان اهمال‌کاری است. خرید (سفارش اینترنتی) و مطالعه این کتاب بسیار قابل توصیه است. بخش دوم سؤال بسیار کلی و فاقد برخی جزییات مهم است. تشخیص دقیق افسردگی در یک فرد (ازجمله شما دانش‌آموز گرامی) امری کاملاً تخصصی است و معمولاً این امر توسط روان‌پزشک (متخصص اعصاب و روان) یا روانشناس بالینی صورت می‌پذیرد. به‌عنوان مثال برای تشخیص افسردگی در یک فرد باید تعدادی علائم (در طول مدت حداقل ۲ هفته نه کمتر) ذیل وجود داشته باشد. همچنین اختلال و افت چشمگیر عملکرد فرد در امور تحصیلی، شغلی، اجتماعی و... از دیگر ملاک‌های ضروری برای تشخیص افسردگی است. برخی از این علایم و نشانه‌ها عبارت‌اند از: * خُلق افسرده در بخش عمده روز، تقریباً هرروز، به صورتی که توسط گزارش ذهنی (مثلاً احساس می‌کند غمگین، پوچ یا ناامید است) یا مشاهده دیگران (مثلاً غمگین به نظر می‌رسد) به آن اشاره شود. در نوجوانان می‌تواند خُلق تحریک‌پذیر باشد. * کاهش محسوس علاقه یا لذت در تمام، یا تقریباً تمام فعالیت در بخش عمده روز یا تقریباً هرروز. * کاهش وزن قابل‌ملاحظه به هنگامی‌که رژیم گرفته نشده است یا افزایش وزن (مثلاً تغییر بیشتر از ۵ درصد وزن بدن در ماه) یا کاهش یا افزایش اشتها تقریباً هرروز. * بی‌خوابی یا پرخوابی تقریباً هرروز. * خستگی یا فقدان انرژی تقریباً هرروز. * احساس بی‌ارزشی یا احساس گناه بیش‌ازحد یا نامناسب تقریباً هرروز (نه‌فقط سرزنش کردن خود یا احساس گناه در مورد مریض بودن) *کاهش توانایی فکر یا تمرکز کردن، یا دودلی، تقریباً هرروز (خواه به‌وسیله گزارش ذهنی یا مشاهده دیگران)
خلق منفی با اختلال افسردگی متفاوت است و نمی‌توان این دو را یکسان دانست. خلق منفی یکی از امور نسبتاً رایج میان دانش آموزان به‌ویژه دانش آموزان در سنین بلوغ است. خلق منفی و احساس غمگینی معمولاً زمانی رخ می‌دهد که شرایط زمانه بر وفق مراد ما نیست و به خاطر برخی ناکامی‌ها و فقدان‌ها، ناامید و سرخورده می‌شویم. این تغییرات و نوسانات خلقی معمولاً به‌صورت طبیعی در ما انسان‌ها صورت می‌پذیرد و تا زمانی که گذرا و موقتی باشد و به کاهش چشم‌گیر و مستمر عملکرد در ما نینجامد مشکل خاصی تلقی نمی‌شود. همان‌طور که می‌دانید یکی از مهارت‌های زندگی، مهارت مقابله با خلق منفی است. در کنار توصیه به شرکت در کارگاه مهارت مقابله با خلق منفی که معمولاً در مدارس برگزار می‌شود به نکات ذیل توجه فرمایید: انجام منظم فعالیت‌های ورزشی انتخاب رژیم غذایی متناسب با فیزیولوژی دختران در این برهه سنی (به متخصص تغذیه مراجعه شود). مصرف داروهای گیاهی (به متخصص طب گیاهی مراجعه شود). بازسازی افکار و باورهای افسرده ساز و افسرده وار (در کارگاه مهارت مقابله با خلق منفی مطرح می‌شود). توسعه در روابط با همسالان سالم حذف و تعدیل ملاک‌های کمال گرایانه (کمال‌گرای منفی یکی از ویژگی‌های رایج در میان نوجوانان باهوش و تیزهوش است). انجام فعالیت‌های روزمره (به هر قیمتی) فارغ از لذت‌بخش بودن یا نبودن آن‌ها ایجاد و ارتقاء یک سامانه باوری منسجم معنوی و مذهبی برای معنا دهی به مشکلات و ناکامی‌های زندگی
آیا حضرت خضر با حضرت علی(علیه‌السلام) ملاقات داشته است؟ در منابع روایی گزارشاتی در مورد ملاقات جناب خضر با حضرت علی(علیه‌السلام) نقل شده است، از جمله اینکه: روزی حضرت خضر (علیه‌السلام) به محضر امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) آمد. پس از احوالپرسی، علی (علیه‌السلام) به او فرمود سخن حکیمانه‌ای بگو. خضر گفت: «ما اَحْسَنَ تَواضُعُ الْاَغْنِیاءِ لِلْفُقَراءِ قُرْبَةً اِلَی اللهِ؛ تواضع ثروتمندان نسبت به تهیدستان برای رضای خدا، چقدر زیبا است!» امیر مؤمنان علی (علیه‌السلام) فرمود: «وَ اَحْسَنُ مِنْ ذلِکَ تِیهُ الْفُقَراءِ عَلَی الْاَغْنِیاءِ ثِقَةً بِاللهِ؛ زیباتر از این، بی‌اعتنایی تهیدستان بر ثروتمندان به خاطر اطمینان به خدا است.» خضر (علیه‌السلام) گفت: «سزاوار است این سخن را با طلا نوشت.»(۱) پی نوشت: ۱. علامه مجلسی، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، الطبعة: ۲، ۱۴۰۳ ه‍.ق. ج۳۹ ص۱۳۳
آیا روح مذکر و مؤنث داره؟ گاهی شنیدم که روح مذکر و مؤنث نداره، چون جسم و آلت تناسلی نداره؛ اما مگر دختر پسر بودن فقط به این‌ها است؟! کافیه حالات عاطفی دختر پسرها رو ببینید. خیلی باهم متفاوت‌اند. میشه گفت جسم مثالی اونها هم فرق داره یا گفت روح و روانشون فرق داره؟ مقدمه: مسئله «روح» و نظریه تجرد آن، از زمان‌های گذشته تاکنون در میان فیلسوفان، طرفداران بسیاری داشته و بلکه باید گفت؛ تمام حکیمان الهی؛ مانند سقراط، افلاطون، ارسطو، فارابی و ابن‌سینا و بسیاری از متکلمان اسلامی؛ مانند شیخ مفید، بنی نوبختی، محقق خواجه طوسی، فخر رازی، غزالی و راغب اصفهانی، نفس را امری مجرد می‌دانند.(۱) اما این سؤال مطرح می‌شود که پیوند بین نفس و بدن و ارتباط متقابل بین این دو، چگونه بوده و آیا خصوصیات جسمانی همچون مذکّر یا مؤنث بودن را می‌توان به روح نیز اطلاق کرد؟ پاسخ به این مسئله در میان فلاسفه، یک مسئله اختلافی بوده و هرکدام از فلاسفه، بنا بر مبنای خود به این پرسش، پاسخ داده‌اند که البته بیان آن در این مختصر ممکن نبوده و ما قصد داریم در اینجا به پاسخی که آیت‌الله جوادی آملی (حفظه الله) به این پرسش داده‌اند، بپردازیم و در ذیل آن به رویکرد فلاسفه دیگر نیز اشاراتی داشته باشیم. با این مقدمه به سراغ سؤال شما رفته و پاسخ آن را در قالب چند نکته تقدیم می‌کنیم: نکته اول: غالب فیلسوفان، جنسیت روح را برنتافته و به عدم تذکیر و تأنیث در نفس اذعان دارند. ارسطو، جنسیت را تنها صنف ساز دانسته، نه نوع ساز.(۲) فارابی معتقد است زن و مرد در تمام قوا همانند یکدیگرند، جز در اعضای مخصوص زنانه و مردانه. البته او شدت و ضعف برخی از قوا را متناسب با جنسیت زنانه و مردانه می‌پذیرد.(۳) ابن‌سینا تذکیر و تانیث را از اعراض می‌داند و در الهیات شفاء، جنسیت را از عوارض و احوال، مانند رنگ می‌داند و بر این اندیشه است که احوال زن و مرد بودن را نمی‌توان دو فصل یا دو صفت ذاتی دانست.(۴) ابن رشد نیز در تلخیص مابعدالطبیعه ارسطو و تفسیر آن، همانند دیگران تذکیر و تانیث را از اعراض می‌داند که از نوع واحدی پدید می‌آیند.(۵) خواجه نصیر هم تذکیر و تانیث را از اعراض دانسته است.(۶) حکمای اشراق، همچون مشائیان، به صنف بودن تذکیر و تانیث اعتقاددارند.(۷) از بیان صدرالمتالهین در این مسئله، دو برداشت ارائه‌شده است و در این میان آیت‌الله جوادی آملی نیز قائل به عدم جنسیت در روح انسانی است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. نکته دوم: یکی از دلایل مهمی که فلاسفه اسلامی در خصوص عدم جنسیت در روح بدان اشاره‌کرده‌اند، این است که روح پیش از تعلق به بدن و پیش از آنکه انسان، متصف به زنانگی یا مردانگی شود، وجود دارد. علامه طباطبایی به‌صراحت از وجود روح در نشئه قبل از دنیا سخن به میان آورده(۸) و برای انسان‌ها زندگی دیگری قبل از زندگی دنیا و نیز پس از دنیا برمی‌شمارد. به‌عبارت‌دیگر، برای انسان حاضر در دنیا، دوزندگی قبل و بعدازآن را متصور شده است. همچنین با توجه به اینکه روح از امر الهی و از خزائن است، ازآنجا تنزل یافته، با بدن متحد می‌شود و بدون هیچ‌گونه واسطه‌ای در جسم، قوا و استعدادهای بدن تصرف می‌کند. البته در این تنزل دچار محدودیت شده، عین بدن و جسم می‌گردد؛ به‌گونه‌ای که در عین اتحاد با بدن، هویتش محفوظ می‌ماند.(۹) آیت‌الله جوادی آملی نیز به وجود روح قبل از حدوث در نشئه دنیا و حدوث بدن معتقد بوده و بر این باور است که خداوند در قرآن کریم پس از ستایش روح، آن را از عالم الوهیت دانسته، روح را به خود منسوب می‌دارد؛ ازاین‌رو هر آنچه به خدا نسبت داده شود، به او اضافه تشریفی می‌شود؛ لذا از خلق جدا گشته، از نشئه دیگر می‌شود و به همین جهت، دیگر ذكورت و انوثت در مورد او صدق نمی‌کند.(۱۰) با توجه به این مبنا، هویت روح انسانی، فارق از اتصاف آن به ابزار مادی، شکل‌گرفته و درنتیجه جنسیت در آن راهی ندارد. نکته سوم: آیت‌الله جوادی به نقل از حکما می‌گوید مذكر و مؤنث بودن، از ویژگی‌های ماده است و صورت در آن نقش ندارد و درباره تفاوت جنس و ماده نیز می‌گوید ماده اصنافی دارد که برخی صنف مذکر و برخی دیگر صنف مؤنث است و از نشانه‌های بازگشت این دو (مرد و زن بودن) به ماده، آن است که نر و ماده بودن در حیوانات و گیاهان هم وجود دارد و اگر به‌صورت نوعی بازگشت داشته باشد، باید صرفاً به انسان اختصاص می‌داشت و در مادون انسان دیده نمی‌شد.(۱۱) درنتیجه آیت‌الله جوادی آملی همانند بسیاری از فلاسفه دیگر، تذکیر و تأنیث را مربوط به ماده و جسم می‌داند و معتقد است شکل‌گیری جنین در هیئت مذکر و مؤنث، از همان قوای موجود در نطفه و منی پدید می‌آید و ارتباطی به روح ندارد.
نکته چهارم: برخی صاحب‌نظران جدید، موافق جنسیت روح بوده و بر این باورند روح زنان باروح مردان متفاوت است و اختلافات موجود در میان زنان و مردان، به‌واسطه اختلاف در روح می‌باشد. مستمسک ایشان، تفسیری مشهور از قاعده «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» ملاصدرا است که بر اساس آن روح قبل از تعلق به بدن وجود نداشته و قبل از تعلق به بدن هم تذکیر و تانیث برای روح مطرح نبوده است و این موارد پس از تعلق به بدن شکل می‌گیرد؛ درنتیجه جسمانیة الحدوث مستلزم این است که هم‌نفس زن داشته باشیم و هم‌نفس مرد.(۱۲) از طرف دیگر، زن و مرد به جهت اختلاف در حالات روانی، گرایش‌ها، عواطف و احساسات، یک نوع نیستند و دو نوع تلقی می‌شوند. چراکه به جهت اعراض مختلف، می‌فهمیم که جوهرها هم متفاوت‌اند و هر عرض و جوهری با عرض و جوهر دیگر تفاوت دارد؛ مثلاً سیب وقتی قرمز است، یک نوع است و وقتی سبز است، نوع دیگر. خود سبزی هم مراتب و انواع خاص خود را دارد.(۱۳) مسئله اختلافات عواطف و روحیات میان زن و مرد، مسئله ایست که به تفاوت ماهوی آن دو و جنسیت روح کمک کرده و آیت‌الله جوادی آملی نیز به تأثیراتی که روح پس از تعلق به بدن از جسم می‌پذیرد اذعان داشته، ولی بسیاری از تفاوت‌های میان زنان و مردان را (ازجمله بهره‌مندی از قدرت عقل عملی متفاوت) تفاوتی فرهنگی قلمداد می‌کند.(۱۴) نکته پنجم: شاید بتوان میان این نظریه‌های به‌ظاهر متضاد چنین جمع کرد که: بنا بر نظریه جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء صدرا، روح پس از حدوث بدن به آن تعلق می‌گیرد و همراه با بدن، سیر تکاملی خود را طی می‌کند؛ اما در همان ابتدا، استعدادها و قوای موجود در نطفه یا منی به‌گونه‌ای حرکت می‌کند که ذكوریت و انوثیت شکل می‌گیرد و درواقع، تذکیر و تانیث از ماده و جسم آغاز می‌شود. آنچه انواع را ایجاد می‌کند، مربوط به روح حادث در نشئه دنیا است که پس از تعلق به بدن، دارای اعراضی گشته و موجب اختلاف در انواع افراد شده است. روح حاضر در غیر عالم دنیا، حقیقت واحد نازل‌شده از سوی خدا است که انواع ندارد و همان‌گونه که خدا فرموده، انسان‌ها را از نفس واحد خلق کرده است؛ اما علت اینکه روح در عالم قبل از دنیا انواع ندارد، این است که روح حقیقتی نازل‌شده از وجود خدا است و خداوند تذکیر و تانیث ندارد.(۱۵) نتیجه: ازآنچه بیان شد روشن می‌شود که در بحث جنسیت روح، آیت‌الله جوادی آملی به حقیقت واحد روح باور دارد و تذکیر و تأنیث را مربوط به جسم در مرحله نطفه و شکل‌گیری جنین می‌داند. از کلام دیگر فلاسفه نیز به‌طور ضمنی استنباط می‌شود که آنان همچون آیت‌الله جوادی آملی، اعتقادی به تذکیر و تأنیث روح نداشته‌اند و این ویژگی را از آن ماده و به‌خصوص از استعدادهای منی دانسته‌اند که دارای قوایی است که در مراحل مختلف به طفل و درنهایت به مرحله مردانگی یا زنانگی می‌رسد. اندیشمندان متأخرتر که از تأنیث و تذکیر روح یاد می‌کنند، ناظر به مرتبه روح در عالم ماده هستند، نه مرتبه پیش از عالم ماده. از این طریق می‌توان راهی برای جمع میان نظریات به‌ظاهر متضاد پیدا کرد.(۱۶) پی‌نوشت‌ها: 1.حسن حسن‌زاده، سرح العیون فی شرح العیون، قم، بوستان کتاب، ۱۳۹۳ ش، چ ۵، ص۱۱۷ و ۱۲۰ و ۱۲۱. 2.ارسطو، درباره نفس، ترجمه ع. داودی، تهران، حکمت، ۱۳۸۹ ش، ص۲۴۹. 3.صادقی هادی، «جنسیت و نفس و عدالت اسلامی»، نفس و بدن در اخلاق و انسان‌شناسی، جمعی از پژوهشگران، قم، پژوهشگاه فلسفه و کلام اسلامی، ۱۳۹۳ ش، ص۴۱۳. 4.ابن‌سینا، روان‌شناسی شفا، ترجمه اکبر دانا سرشت، بی‌نشر، چ ۲، بیتا، ص۲۲۴. 5.ابن رشد، تلخیص مابعدالطبیعه، تهران، حکمت، ۱۳۷۷ ش، ص۱۱۴. 6.طوسی، خواجه‌نصیرالدین، اساس الاقتباس، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۷ ش، ص۳۸۵ - ۳۸۴ و ۴۳۱. 7.شیخ اشراق، شهاب‌الدین سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج۱، تهران، مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۵ ش، ص۱۵۳. 8.طباطبایی، سید محمدحسین، رساله انسان از آغاز تا انجام، ترجمه صادق لاریجانی، تهران، الزهراء، ۱۳۸۱ ش، ص۲۱ – ۲۰. 9.جوادی آملی، عبدالله، فطرت در قرآن، قم، نشر اسراء، چ ۳، ۱۳۸۴ ش، ص۱۹۰ – ۱۹۱؛ همو، زن در آینه جلال و جمال، قم، نشر اسراء، ۱۳۹۳ ش، چ ۲۰، ص۲۴۵. 10.از نگاه علامه طباطبایی با توجه به آیات ذرّ و عهد و میثاق، انسان دو نشئه دنیایی و ملکوتی دارد؛ در چهره دنیایی‌اش موجودی مادی و تدریجی است و در وجهه ملکوتی و قبل از بدن، مجرد و به نحو وجود جمعی است. وی با توجه به تفاوت بین عالم خلق و عالم امر، نفس را امر ملکوتی و از سنخ عالم امر دانسته که قبل از بدن به وجود جمعی موجود است.(بطحائی گلپایگانی، سید حسن، وجود نفس قبل از بدن و حدوث جسمانی آن از منظر علامه طباطبایی و صدرالمتالهین، کلام اسلامی، زمستان ۱۳۹۴ ش، شماره ۹۶.)
11.جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، ص۲۴۵ – ۲۴۴. 12.غروی، سید محمد، «جنسیت و سنخیت»، در جنسیت و نفس، هادی صادقی، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چ ۱، ۱۳۹۱ ش، ص۱۴۳ – ۱۲۹. 13.فیاضی، غلامرضا، ۱۳۹۱، «جنسیت و نسل به روایت حکمت متعالیه»، در: جنسیت و نسل، هادی صادقی، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چ ۱، ۱۳۹۱ ش، ص۱۵۷ – ۱۴۵. 14.نیاز کار فاطمه «جنسیت و روح در مبانی حکمت متعالیه با تأکید بر دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی»، اندیشه نوین دینی، سال دوازدهم، تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۵. 15.همان. 16.این پاسخ بهره‌مند از این مقاله است: نیاز کار فاطمه، صادقی هادی، «جنسیت و روح در مبانی حکمت متعالیه با تأکید بر دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی»، اندیشه نوین دینی، سال دوازدهم، تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۵.
یه جا خونده بودم توی روانشناسی چیزی به اسم تنبلی وجود نداره بلکه اکثرا ناشی از افسردگیه. این مطلب درسته؟ علائم افسردگی چیه؟ چطور تنبلی (یا اگه گفتۀ بالا درست باشه، افسردگی) رو درمان کنیم؟ عوامل استرس‌زا در دانش آموزانی با ضریب هوشی بالا که پردازش ذهنی بیشتری دارند بالاست. همین پردازش ذهنی بالا باعث می‌گردد یک عامل منفی (مثل یک ناکامی کوچک یا بزرگ) یا استرس‌زا در دام پردازش ذهنی قدرتمند و پرحجم آنان گیر بیفتد و چندین برابر یک فرد با ضریب هوشی معمولی پردازش گردد. این امر باعث استرس و خلق منفی بسیار زیاد آنان می‌گردد؛ هرچند آن عامل استرس‌زا یا ناکام کننده بسیار پیش پا افتاده باشد. باید توجه داشت شاید مهم‌ترین یا یکی از مهم‌ترین عوامل استرس‌زا در نوجوان (چه سمپادی چه غیر آن) کمال‌گرایی و بی‌نقص گرایی آن‌ها است. به‌ویژه در مدارس سمپاد نوجوانان با معضلی به نام کمال‌گرایی (همان سرطان بی‌نقص گرایی) دست و پنجه نرم می‌کنند. این دانش آموزان به‌اشتباه سرطان کمال‌گرایی را به‌مثابه یک امر مثبت یا قابل دفاع ارزیابی می‌کنند، لذا تحت تأثیر کمال‌گرایی (که یکی از ویژگی افراد وسواسی یا افراد مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی یا افسردگی است) می‌کوشند همیشه در همه یا برخی عرصه‌های زندگی بی‌نقص باشند. عدم تعادل و توازن بین منابع درونی (هوش، سلامت روانی و...) نوجوان با تقاضای محیط درون یا بیرون (خواسته‌های فرد از خودش یا خواسته‌های دیگران ازجمله والدین یا مدرسه از او) باعث می‌گردد نوجوان فشار و استرس بسیار زیادی را تحمل کند و لذا زیر بار کمرشکن استرس و فشار ناشی از روحیات کمال گرایانه‌اش اعصابش به هم می‌ریزد و خُلقش پایین می‌آید. لذا بسیار برانگیخته و گُرگرفته و پرتنش و تحریک‌پذیر می‌گردد و با کوچک‌ترین راه‌انداز یا ماشه چکانی برمی‌آشوبد و هیجان منفی و آشفتگی روانی‌اش شدت می‌یابد. ناقص گرایی و مبارزه با هرگونه کمال‌گرایی آسیب‌زا تنها چاره کار است. ناقص گرایی به معنای عدم پیشرفت نیست، بلکه تنظیم و توازن بخشی منابع درونی نوجوان با تقاضای‌های محیط است. حفظ و تأمین سلامت روانی هر نوجوانی قطعاً از هرگونه پیشرفت تحصیلی آسیب‌زا و مخل سلامت روان بهتر و ارزشمندتر است. پس تا اینجا روشن شد کمال‌گرایی (perfectionism) یکی از علل اصلی بروز روحیات افسرده وار (نه لزوماً افسردگی) یا خلق منفی در دانش آموزان سمپادی می‌باشد. جالب اینجاست که اهمال‌کاری»(Procrastination) یا «تعلل ورزی» (به تعبیر شما تنبلی) آن روی سکه کمال‌گرایی است؛ یعنی بسیاری از کمال‌گرایان در برهه‌هایی از زندگی ناخواسته در قطب منفی کمال‌گرایی (اهمال‌کاری) در می‌غلتند و همه یا بخشی از امور مهم زندگی را پشت گوش می‌اندازند. کتاب کار «راهنمای غلبه بر اهمال‌کاری، نگرانی و کمال‌گرایی با رویکرد درمان تلفیقی ذهن آگاهی- شناختی رفتاری»، نوشته پاملا س. ویه گارتز، کوین ل. گورکی، ترجمه بنفشه فرزین راد، فرزاد داودی، انتشارات ارجمند یکی از بهترین کتاب‌ها در زمینه درمان اهمال‌کاری است. خرید (سفارش اینترنتی) و مطالعه این کتاب بسیار قابل توصیه است. بخش دوم سؤال بسیار کلی و فاقد برخی جزییات مهم است. تشخیص دقیق افسردگی در یک فرد (ازجمله شما دانش‌آموز گرامی) امری کاملاً تخصصی است و معمولاً این امر توسط روان‌پزشک (متخصص اعصاب و روان) یا روانشناس بالینی صورت می‌پذیرد. به‌عنوان مثال برای تشخیص افسردگی در یک فرد باید تعدادی علائم (در طول مدت حداقل ۲ هفته نه کمتر) ذیل وجود داشته باشد. همچنین اختلال و افت چشمگیر عملکرد فرد در امور تحصیلی، شغلی، اجتماعی و... از دیگر ملاک‌های ضروری برای تشخیص افسردگی است. برخی از این علایم و نشانه‌ها عبارت‌اند از: * خُلق افسرده در بخش عمده روز، تقریباً هرروز، به صورتی که توسط گزارش ذهنی (مثلاً احساس می‌کند غمگین، پوچ یا ناامید است) یا مشاهده دیگران (مثلاً غمگین به نظر می‌رسد) به آن اشاره شود. در نوجوانان می‌تواند خُلق تحریک‌پذیر باشد. * کاهش محسوس علاقه یا لذت در تمام، یا تقریباً تمام فعالیت در بخش عمده روز یا تقریباً هرروز. * کاهش وزن قابل‌ملاحظه به هنگامی‌که رژیم گرفته نشده است یا افزایش وزن (مثلاً تغییر بیشتر از ۵ درصد وزن بدن در ماه) یا کاهش یا افزایش اشتها تقریباً هرروز. * بی‌خوابی یا پرخوابی تقریباً هرروز. * خستگی یا فقدان انرژی تقریباً هرروز. * احساس بی‌ارزشی یا احساس گناه بیش‌ازحد یا نامناسب تقریباً هرروز (نه‌فقط سرزنش کردن خود یا احساس گناه در مورد مریض بودن) *کاهش توانایی فکر یا تمرکز کردن، یا دودلی، تقریباً هرروز (خواه به‌وسیله گزارش ذهنی یا مشاهده دیگران)
خلق منفی با اختلال افسردگی متفاوت است و نمی‌توان این دو را یکسان دانست. خلق منفی یکی از امور نسبتاً رایج میان دانش آموزان به‌ویژه دانش آموزان در سنین بلوغ است. خلق منفی و احساس غمگینی معمولاً زمانی رخ می‌دهد که شرایط زمانه بر وفق مراد ما نیست و به خاطر برخی ناکامی‌ها و فقدان‌ها، ناامید و سرخورده می‌شویم. این تغییرات و نوسانات خلقی معمولاً به‌صورت طبیعی در ما انسان‌ها صورت می‌پذیرد و تا زمانی که گذرا و موقتی باشد و به کاهش چشم‌گیر و مستمر عملکرد در ما نینجامد مشکل خاصی تلقی نمی‌شود. همان‌طور که می‌دانید یکی از مهارت‌های زندگی، مهارت مقابله با خلق منفی است. در کنار توصیه به شرکت در کارگاه مهارت مقابله با خلق منفی که معمولاً در مدارس برگزار می‌شود به نکات ذیل توجه فرمایید: انجام منظم فعالیت‌های ورزشی انتخاب رژیم غذایی متناسب با فیزیولوژی دختران در این برهه سنی (به متخصص تغذیه مراجعه شود). مصرف داروهای گیاهی (به متخصص طب گیاهی مراجعه شود). بازسازی افکار و باورهای افسرده ساز و افسرده وار (در کارگاه مهارت مقابله با خلق منفی مطرح می‌شود). توسعه در روابط با همسالان سالم حذف و تعدیل ملاک‌های کمال گرایانه (کمال‌گرای منفی یکی از ویژگی‌های رایج در میان نوجوانان باهوش و تیزهوش است). انجام فعالیت‌های روزمره (به هر قیمتی) فارغ از لذت‌بخش بودن یا نبودن آن‌ها ایجاد و ارتقاء یک سامانه باوری منسجم معنوی و مذهبی برای معنا دهی به مشکلات و ناکامی‌های زندگی