eitaa logo
امام حسن(ع)
100 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
612 ویدیو
4 فایل
کانالی برای تبیین معارف اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
در مراسم عروسی، پیرمردی در گوشه سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد و‌ گفت: سلام استاد آیا منو می‌شناسید؟ معلم بازنشسته جواب داد: خیر عزیزم فقط می‌دانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم داماد ضمن معرفی خود گفت: چطور آخه مگه میشه منو فراموش کرده باشید؟ یادتان هست سال‌ها قبل ساعت گران قیمت یکی از بچه‌ها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه دانش‌آموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم و من که ساعت را دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم را می‌برید، ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید ولی تفتیش جیب بقیه‌ی دانش‌آموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سال‌های بعد در اون مدرسه هیچ کس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد استاد گفت: باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانش‌آموزان چشم‌هایم را بسته بودم درست این شکلیه ، دنبال مچ گیری نباشیم ، دنبال اصلاح باشیم
🔸یکی از شکایات والدین این است که نوجوان ما، برای ما درد و دل نمی کند یا ما را محرم اسرار خود نمی‌داند😔 می‌خواهیم به شما یک راه‌حل مهم بگوییم تا بیشتر با فرزندتان صحبت کنید🥰 👂گوش دادن غیر واکنشی‌‌‌‌‌‌👂 اعضای خانواده‌های مشکل‌دار نوعاً به شیوه‌های تکانشی به یکدیگر پاسخ می‌دهند، طوری که موجب تکانش‌های بیشتری می‌شود🤬 در خانواده‌های مشکل‌دار اعضا به‌طور مرتب در حال واکنش نشان دادن به واکنش‌های یکدیگر هستند، فرایندی که برانگیزنده اضطراب است و مانع کشف راه‌حل‌ها می‌شود🤔 برای گوش دادن به نوجوانان این نکات را رعایت کنید : 1. گوش دادن به معنی موافق بودن نیست✅ 2. ضرورتی ندارد که بی‌درنگ پاسخ بدهید🤫 3. والدین باید قبل از پاسخ دادن به نوجوان آنچه را که شنیده‌اند، بفهمند و درباره آن با یکدیگر بحث و گفت‌وگو کنند🤝 4. والدین می‌توانند درباره احساسات خود با نوجوان صادق باشند، در عین‌حال آنها باید مسئولیت این احساسات را بپذیرند و نوجوان را به خاطر ایجاد این احساسات سرزنش نکنند😊 😍https://eitaa.com/emamhasanemojtabi/1562
🔹یه بنده خدایی می‌گفت: پسرم یک دوستی داشت خییلی پسر عاااالیی بود.. پدر اون بچه راننده کامیون بود... من همیشه حسرت خوبی اون بچه رو می‌خوردم و اینکه چرا بچه من به اون خوبی نیست! می‌گفت: متوسل شدم به امام رضا علیه السلام بهم بگه چرا تربیت بچه اون راننده کامیون از پسر من بهتره🤔 می‌گفت: یک شب تو خواب مشرف شدم محضر حضرت رضا علیه السلام حضرت بهم فرمود: این راننده کامیون هر موقع میخواد بره سرویس شهرستان، خروجی مشهد از ماشین میاد پایین میگه: آقا من نیستم بالای سر زن و بچم... تربیت بچه‌هایم رو سپردم دست شما... و ما تربیت بچه‌هایش را بر عهده گرفتیم. و اما تو به علم و معلومات خودت مغروری میگی من بچه ام رو درست تربیتش می‌کنم. این حاصل تربیت توست و اون بچه حاصل نگاه و عنایت و تربیت ما... 👈🏽کنار دقت های تربیتی و مراقبه های معمول، بچه‌هامون را بسپریم دست اهل‌بیت... 👈🏽بچه هامون رو بیمه اهل‌بیت کنیم... 👈🏽بچه هامون رو به مجالس و حرم اهل‌بیت ببریم. ‌‌‌‌🌺🌺🌺🌺🌺 🌺
🔰حاج قاسم اگر حاج قاسم شد، باید برگردیم به دوران کودکی و نوجوانی‌اش. 🌀یک شاخصه‌هایی در تربیت او وجود داشت. یکی از شاخصه‌ها، سختکوشی در دوران نوجوانی‌اش است. ✅وقتی زندگی ایشان را ملاحظه می‌کنید می‌بینید حتی کوچ می‌کند، از روستای خودش می‌آید کرمان. آن جا برای این که کاری کند، حتی به سمت کار بنایی و ساختمانی رو می‌آورد که بتواند یک کمک خرجی برای پدر و مادرش باشد. 💯 این‌ سختی‌ها است که اراده انسان تقویت می‌کند. این انگیزه را باید در بچه های امروز ایجاد کنیم. شاید والدین بگویند زیر بار نمی‌روند. 🚸دلیلش این است که نوع نگاه ما درست نیست! بچه‌هایمان را داریم راحت خواه، راحت طلب بار می‌آوریم. 🚫 بچه‌ای که روی تشک فلان برند بخوابد و فلان پتویی که برندی است رویش بندازد و بالشت پر غو یا الیافی هم زیر سرش بگذارد، معلوم است زیر بار کار سخت نمی‌رود. ❌ بچه‌ای که در خانه بنشانیم جلوی تلویزیون و روی مبل که فیلم و سریال و کارتن و بازی کامپیوتری انجام دهد معلوم است زیر بار کار سخت نمی‌رود. 📝استاد تراشیون 🍀https://eitaa.com/emamhasanemojtabi/2654
╭═⊰🍂🌺﷽🌸🍂⊱━╮ 🌺 حکایتی زیبا و آموزنده 🌺 🌺 یا ؟ ✍در تاریخ آمده است، به رسم قدیم روزی در اصفهان به خدمت عالم زمانه شیخ بهائی رسید. پس از سلام و احوالپرسی از شیخ پرسید: در برخورد با افراد اجتماع اصالت ذاتی آنها بهتر است یا تربیت خانوادگی شان؟ شیخ گفت : هر چه نظر حضرت اشرف باشد همان است، ولی به نظر من ارجح است. شاه برخلاف او گفت: شک نکنید که مهم تر است! 🌼بحث میان آن دو بالا گرفت و هیچیک نتوانستند یکدیگر را قانع کنند. بناچار، شاه برای اثبات حقانیت خود، او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی نشاند. فردای آن روز هنگام غروب، شیخ به کاخ رسید. بعد از تشریفات اولیه، وقت شام فرا رسید. سفره ای بلند پهن کردند ولی چون چراغ و برقی نبود، مهمانخانه سخت تاریک بود در این لحظه پادشاه دستی به کف زد و با اشاره او، چهارگربه شمع به دست حاضر شدند و آنجا را روشن کردند! 🌼در هنگام ِشام، شاه دستی پشت شیخ زد و گفت : دیدی گفتم از مهم تر است! ما این گربه های نا اهل را اهل و رام کردیم که این نتیجه ی اهمیت تربیت است. شیخ در عین اینکه هاج و واج مانده بود گفت من فقط به یک شرط حرف شما را می پذیرم و آن اینکه فردا هم گربه ها مثل امروز چنین کنند!! 🌼شاه که از حرف شیخ سخت تعجب کرده بود، گفت : این چه حرفیست؟ فردا مثل امروز و امروز هم مثل دیروز!!! کار آنها اکتسابی است که با تربیت و ممارست و تمرین زیاد انجام می شود. ولی شیخ دست بردار نبود که نبود تا جایی که شاه عباس را مجبور کرد تا این کار را فردا تکرار کند. لذا شیخ، فکورانه به خانه رفت. او وقتی از کاخ برگشت بیدرنگ دست به کار شد. 🌼چهار جوراب برداشت و چهار موش بخت برگشته در آن نهاد. فردا او باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت. تشریفات همان و سفره همان و گربه های بازیگر همان ! شاه که مغرورانه تکرار مراسم دیروز را تأکیدی بر صحّت حرفهایش می دید، زیر لب برای شیخ رجز میخواند که در این زمان، شیخ موشها را رها کرد. 🌼هنگامه‌ای به پا شد یک گربه به شرق، دیگری به غرب، آن یکی، شمال و این یکی، جنوب! و این بار شیخ دستی برپشت شاه زد و گفت : شهریارا! یادت باشد اصالت گربه، موش گرفتن است گرچه تربیت هم بسیار مهم است ولی اصالت مهم تر! یادت باشد با تربیت میتوان گربه را رام و آرام کرد ولی هرگاه گربه موش را دید، به اصل و اصالت خود بر می گردد و شیر نا اهل و نا آرام و درنده می شود. 🌺