#معارف_حسینی
🟢 حالات حضرت زهرا سلاماللهعلیها در ششماهِ باردار بودنِ آن حضرت به إمام حسین علیهالسلام ...
✓ طولانی امّا خواندنی 👌
مقداد بن أسود کِندی گوید:
🔹 روزی بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله وارد شدم؛ دیدم که آن حضرت در میان حسنین علیهماالسلام نشست، ابتدا سر امام حسین علیهالسلام را روی زانوی راست خود و بعد سر امام حسن علیهالسلام را روی زانوی چپ خویشتن گذاشت و آن دو خوابیدند...
🔸مقداد گوید: من گفتم: «به نظر میرسد که امام حسین علیهالسّلام در نزد شما بزرگتر است!» رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
📋 إِنَّ لِلْحُسَیْنِ فِی بَوَاطِنِ الْمُؤْمِنِینَ مَعْرِفَةً مَکْتُومَةً ؛ سَلْ أُمَّهُ عَنْهُ
🔻«مؤمنین در باطن خود، معرفت خاصی نسبت به امام حسین علیهالسلام دارند. این مطلب را از مادرش بپرس.»
🔹 پس از این اتفاق من پشت در خانه فاطمه زهرا سلاماللهعلیها رفتم. ناگاه دیدم کنیزی آمد و گفت: «ای برادر کِندی!» گفتم: «چه کسی به تو گفت که من پشت در خانهام؟» گفت: «بانویم به من گفت که مردی از قبیله کِنده، پشت در خانه ایستاده و در نظر دارد درباره نور چشمم حسین علیهالسلام، مطلبی را از من جویا شود.»
🔸 ... آنگاه وارد خانه شدم و از صدیقه کبری سلاماللّهعلیها سؤال نمودم: «مقام و منزلت إمام حسین علیهالسلام چگونه است؟» آن بانوی مکرّمه فرمود: «...هنگامی که امام حسن علیهالسلام متولد شد، یک روز رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به خانه ما آمده و به من فرمودند: در مقابل صورت تو نوری را میبینم. این نور علامت آن است که تو به زودی فرزندی به دنیا خواهی آورد که برای خلق جهان حجت خواهد بود.
🌿 هنگامی که یک ماه از حمل من به فرزندم حسین علیهالسلام گذشت، درد و حرارتی در خود احساس کردم. این مطلب را با پدرم در میان گذاشتم. پدرم یک کوزه آب خواست، دعایی به آن کوزه خواند و فرمود که از آن آب بیاشامم. وقتی که از آن آب آشامیدم، خدای رئوف آن حرارت و دردی را که احساس میکردم برطرف کرد.
🌿 ماه دوم از حمل من گذشت. پس از آن دچار اضطراب و حرکت جنین شدم. حسین علیهالسلام حرکت میکرد و من نمیتوانستم به خوراکیها و آشامیدنیها لب بزنم. خدای توانا به شکلی مرا محافظت کرد که گویا شیر میآشامیدم.
🌿 هنگامی که سه ماه از حمل من گذشت، خیر و برکت در منزل من فراوان شد.
🌿 در چهارمین ماه بارداریام، خدا وحشت مرا به وسیله انس با حسین علیهالسلام بر طرف کرد. من همواره در محراب عبادت بودم و جز در مواقعی که کاری داشتم، از عبادت غفلت نمیکردم. هر چه میگذشت خود را سبکتر احساس میکردم،همواره بر همین حال بودم تا اینکه ماه پنجم تمام شد.
📋 فَلَمَّا صَارَتِ السِّتَّةُ کُنْتُ لَا أَحْتَاجُ فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاءِ إِلَی مِصْبَاحٍ وَ جَعَلْتُ أَسْمَعُ إِذَا خَلَوْتُ بِنَفْسِی فِی مُصَلَّایَ التَّسْبِیحَ وَ التَّقْدِیسَ فِی بَاطِنِی
🔻 وقتی ماه ششم فرا رسید، دیگر در شب تاریک احتیاجی به چراغ نداشتم. هر گاه تنها در میان محراب عبادت بودم، از باطن خود صدای تسبیح و تقدیس میشنیدم.
🔸 هنگامی که نُه روز بیش از این شد، قدرت و قوت من زیاد شد. من این جریان را برای امّسلمه که یار و یاور من بود شرح دادم.
🌿 موقعی که ده روز اضافه شد، در عالم خواب دیدم که ملکی نزد من آمد و بال خود را بر پشت من کشید و از خواب بیدار شدم. برخاستم، وضو گرفتم و دو رکعت نماز بهجای آوردم.
🌿 برای دومین بار که به خواب رفتم، در عالم خواب دیدم مردی که جامههای سفید در بر داشت نزد من آمد و نشست. آنگاه بر صورت و پشت من دمید. من که هراسان شده بودم از خواب بیدار شدم، وضو گرفتم و چهار رکعت نماز بهجای آوردم.
🌿 برای سومین بار که خوابم برد، دیدم شخصی آمد و مرا نشاند و دعا و تعویذ بر من خواند.
🔹 صبح که شد، من لباسهای «حَمامه» کنیز خود را پوشیدم و به حضور پدرم که در اتاق امّسلمه بود مشرف شدم. موقعی که نگاه آن حضرت به من افتاد، آثار شادی و مسرّت را در صورت مبارکش مشاهده کردم و آن ترس و بیمی که دچارش شده بودم بر طرف گردید.
.
🔸 آنگاه جریان خوابهایی را که دیده بودم برای پدرم شرح دادم. پدرم به من فرمود: «مژده باد تو را! زیرا آن مرد اول دوست من عزرائیل بوده که موکّل است بر رحم زنان؛ مردم دوم میکائیل بوده که موکل رحم زنان اهل بیت علیهمالسلام است … آنگاه پدرم به گریه افتاد، مرا در بر گرفت و فرمود: «آن مرد سوم حبیب من جبرئیل بوده که خدای رئوف او را خدمتگزار فرزندان تو قرار داده است.» آنگاه من به منزل بازگشتم و پس از چندی إمام حسین علیهالسلام متولد شد.
📚الخرائج و الجرائج، ج۲ ص۸۴۱
#هیئت_امام_حسن_مجتبی(ع)_اقبالیه
#معارف_حسینی
🔰 با عشقَت ایحسین، عِشقی به سَر نماند / رَأسَت به نِی که رفت، عیدی دگر نماند...
در روایتی امام صادق علیهالسلام فرمودند:
📋 لَمَّا ضُرِبَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهالسلام ثُمَّ ابْتُدِرَ لِیُقْطَعَ رَأْسُهُ نَادَی مُنَادٍ مِنْ قِبَلِ رَبِّ الْعِزَّةِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ
▪️چونکه حسین بن علی علیهالسلام را (با هر آنچه که داشتند،) زدند و شتافتند تا سر مطهّرش را بِبُرند، مُنادی از میانه عرش از طرف پروردگار صاحب عزت و جلال ندا داد و گفت:
📋 أَلَا أَیَّتُهَا الْأُمَّةُ الْمُتَحَیِّرَةُ الظَّالِمَةُ بَعْدَ نَبِیِّهَا لَا وَفَّقَکُمُ اللَّهُ لِأَضْحًی وَ لَا فِطْرٍ
🔻ای امّتی که پس از پیامبر خود، سرگردان و ستمکار شدید، خدا توفیق عید قربان و عید فطر را به شما ندهد.
🥀 سپس امام صادق علیه السلام فرمود:
📋 لَا جَرَمَ وَ اللَّهِ مَا وُفِّقُوا وَ لَا یُوَفَّقُونَ أَبَداً حَتَّی یَقُومَ ثَائِرُ الْحُسَیْنِ علیهالسلام
🔻از این رو به خدا توفیق آن را نیافتند و هرگز توفیق آن را نخواهند یافت تا اینکه خون خواه امام حسین علیهالسلام قیام کند.
📚 الأمالی، شیخ صدوق، ص ۱۰۱
✍ چه بسا چه خیرات و فیوضات بسیار زیادی در این دو عید (قربان و فطر) نهفته است که بعد از شهادت سیدالشهداء علیهالسلام ما از آنها محروم شدهایم! و بعد از ظهور حضرت ولیّعصر ارواحنافداه، وقتیکه طعم حقیقیِ این دو عید را چشیدیم - انشاءالله - ، پی میبریم که در این سالها، از خیرات و فیوضات این اعیاد بزرگ، محروم بودهایم...
#هیئت_امام_حسن_مجتبی_اقبالیه
#معارف_اهل_البیت_علیهم_السلام