eitaa logo
کانال مداحی و صوتهای مذهبی
124 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
17.1هزار ویدیو
58 فایل
کانال امام حسین کتاب صوتی #شنود کتاب صوتی #آنسوی_مرگ کلیپ های #مذهبی و #خاص کپی حلال 🍃 التماس دعا🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ ‌🔸جدید‌ ترین‌ فایل‌ های‌ صوتی‌ و تصویری‌ استاد‌ مهدی‌ دانشمند :👇🏻
مداحی_آنلاین_داستان_طلبه_قلابی_حجت_الاسلام_عالی.mp3
5.38M
♨️داستان طلبه قلابی 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام سخنرانی های عالی و رفیعی
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۸_۰۱_۱۶_۴۸_۱۳_۶۱۳.mp3
3.51M
تا میتونی تا زنده ای گریه کن برا حسین 🎙 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏 🎙
بارها می‌دیدم ابراهیم، با بچه‌هایی که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دینی بودند رفیق می‌شد. آن‌ها را جذب ورزش می‌کرد و به مرور به مسجد و هیئت می‌کشاند. یکی از آن‌ها خیلی از بقیه بدتر بود. همیشه از خوردن مشروب و کارهای خلافش می‌گفت! اصلا چیزی از دین نمی‌دانست. نه نماز و نه روزه، به هیچ چیز هم اهمیت نمی‌داد. حتی می‌گفت: تا حالا هیچ جلسه‌ی مذهبی یا هیئت نرفته‌ام. دوستی ابراهیم با این پسر به جایی رسید که همه‌ی کارهای اشتباهش را کنار گذاشت. او یکی از بچه‌های خوب ورزشکار شد. ابراهیم یکی یکی بچه‌ها را جذب ورزش می‌کرد، بعد هم آن‌ها را به مسجد و هیئت می‌کشاند و به قول خودش می‌انداخت تو دامن امام حسین
🌷شهید چمران می‌گفت: ✍ "من سخت‌ترین کار زندگی‌ام درس خواندن است! از درس متنفرم! اما چه می شود کرد که این درس خواندن تکلیف من است! و قطعاً همه تکلیف‌های انسان سخت و طاقت‌فرساست... پس من برای مبارزه با نفسم، می‌جنگم و درس می‌خوانم و این تلخی و سختی را تحمل می‌کنم تا تکلیفم را انجام داده باشم". این یعنی چی؟! یعنی قرار نیست از همه چی خوشت بیاد، خیلی از کارا وظیفته‌، دوست ندارم و اراده ندارم و . . همش کشکه چون وظیفته به خاطر خدا انجامش بده 💢 پس بیایم گناه نکنیم
هرگاه نوبت حضورش در محورهای پدافندی تمام می‌شد، به مقر می‌آمد و کارها را سر و سامان می‌داد. از شستن ظرف‌ها تا آب و جاروی محل استراحتمان. با این‌که لوح نظافتی برای تقسیم وظایف و کارهای خدماتی مقر تهیه کرده بودیم ولی نوید بدون توجه به نوبت، کارها را انجام
⚫️ 🎙راوے: همسر شهید ▪️در یکی از روزهای ماه محرم وقتی مرا به دانشگاه رساند، ماشینش را روبه‌روی یک بوتیک پارک کرد. آن زمان به احترام ماه مُحرم، لباس مشکی پوشیده بود و ریشِ پُری داشت. آقای مُسنّی که صاحب بوتیک بود، به شیشه‌ی ماشین زد و گفت: «آقا به این "یا حسین" که پشت ماشین‌ نوشته‌ای، چقدر اعتقاد داری؟» ▪️جلال جواب داد: «برای دلِ خودم نوشته‌ام.» صاحب بوتیک گفت: «نخیر! تو نوشته‌ای که جامعه ببیند.» جلال گفت: «عزای امام چیز کمی نیست. دلم خواست ماشینِ ناچیز منم برای امام عزادار باشد.» آن آقا گفت: «به ریشی که گذاشته‌ای، چقدر اعتقاد داری؟» جلال گفت: «من همیشه این‌قدر ریش ندارم. این ریش هم به احترام عزای امام است.» از آن روز به بعد، هربار جلال و آن آقا همدیگر را می‌دیدند، سلام می‌کردند و دست تکان می‌دادند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن مگه امام حسین تو بهشت نیست و یزیدیان تو جهنم؟ پس چرا هرسال برای سیدالشهدا عزاداری راه می‌اندازید؟
ما بايد حسين‌وار بجنگيم؛ حسين‌وار جنگيدن يعنی مقاومت تا آخرين لحظه؛ حسين‌وار جنگيدن يعنی دست از همه چيز كشيدن در زندگی. ای كاش جانها می‌داشتيم و در راه امام حسين(ع) فدا می‌كرديم.
من دوست دارم امام زمانم (عج ) از من راضی باشد. از همان سن کودکی و نوجوانی علاقه خاصی به امام زمان(عج) داشت. می گفت: من دوست دارم امام زمانم (عج ) از من راضی باشد. نماز امام زمان(عج) را همیشه می خواند. صورت امیر را زنبور نیش زده بود. به حالت بدی متورم شده بود، اما اصرار داشت در مراسم تشییع شهید نوژه شرکت کند. وقتی از مراسم برگشت دیدم جای نیش زنبور خوب شده است. ازش پرسیدم چه شده: گفت: وقتی تابوت شهید نوژه تشییع می شد مردی نورانی را دیدم که سوار بر اسب در میان جمعیت بود. آن آقا شمشیری بر کمرش بود و روی شمشیرش نوشته بود: یا مهدی-عج، یکباره امام به سراغم آمدند و پرسیدند: «صورتت چرا ورم کرده؟» بعد آقا دستی به صورتم کشید و گفت خوب می شود. باورش برای خیلی ها سخت بود. اما نشانه ای که نشان از بهبودی امیر بود مرا به تعجب وا داشت. من حرف امیر را باور کردم. من که پدرش بودم از او گناهی ندیدم. بارها[او را] در حال خواندن نماز امام زمان(عج) دیده بودم. برای کسی از این ماجرا چیزی نگفتم چون باورش سخت بود. شهید امیر امیرگان در سال 1366 به شهادت رسید. همه بدنش سوخته بود. ولی تعجب کردم. فقط گونه سمت راست صورت امیر همان جایی که آقا دست کشیده اند سالم مانده بود؛ حالا مطمئن شدم که فرزند پاک و مؤمن من در نوجوانی به خدمت امام-زمان-عج مشرف شده است. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
وقتی ورزش تمام شد، ابراهیم اصلا احساس خستگی نمی‌کرد. انگار نه انگار که چهار ساعت شنا رفته! البته ابراهیم این کارها را برای قوی شدن انجام می‌داد. همیشه می‌گفت: برای خدمت به خدا و بندگانش، باید بدنی قوی داشته باشیم. مرتب دعا می‌کرد که: خدایا بدنم را برای خدمت کردن به خودت قوی کن.
💌 شهـــید محسن حججی: ‌امام‌زمان‌ارواحنافداه‌منتظر شماست❤️، قلب‌خودراپاڪ‌ڪنیدوهمچنان‌محڪم‌و استواربرعقیده‌وایمان‌خودباشیدو زمان‌رابرا؎ظهورحضرتش‌آماده‌ومهیاسازید..! مگرنمیبینۍڪہ‌ظلم‌سراسرگیتۍ را فراگرفتہ‌ومهد؎فاطمہ‌ ارواحنافداه‌سربازمۍطلبد:)💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موضوع فدا شدنه !!! موضوع وقف شدنه!!! تصمیمه! تصمیمه!تصمیم!!! چه برنامه ای برای امام زمان داری؟ چقدر برای امام زمان کار میکنیم؟ آقا جان میمونیم پات _❤️_
هـرچھ‌بیشـتراز شھدافاصلھ‌بگیری! فاصلھ‌خودت‌باخودت؛ بیشترمیشھ... یادت‌نره! شهداهویت‌ماهستن:)🌿 شهدا چراغ های این مسیر هستن:)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مداحۍشهید سورۍ.. 🔹"شهید " از رزمنده های شیعه اهل منطقه نبل سوریه که به قدری اشعار ایرانی گوش داده بود این شعر رو حفظ شده بود عاقبت در حلب شـهید شـد🕊❤️ 🌱 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃شهید مهدی زین الدین : 🕊همیشه لباس بسیجی به تن داشت، پوتین هایش رنگ و رو رفته بودند و موهای سرش را مانند سربازان عادی می تراشید. متواضع بود. چیزی که محبت زین الدین را در دل ها جا می کرد، سادگی اش بود. دنبال تشریفات و در بند پست و مقام نبود. راحت بود و بی تکلّف. در جمع رزمندگان بود؛ با آنها غذا می خورد، درد دل هایشان را می شنید و از همه مهم تر، به آنان بسیار احترام می گذاشت. این بود که خواسته یا ناخواسته، همه را دنبال خود می کشید! عاقبتتون شهدایی...❣ 🕊🌹