eitaa logo
سخنرانیهای سال99و 1400 و 1401
194 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
ان شا الله تصمیم دارم سخنان رهبر عزیزمان یعنی نایب امام زمان (عج) را با دقت بیشتری گوش دهم. جهت دسترسی ساده تر و استفاده ی دیگران سخنرانی ها را از سایت رهبری دانلود کرده و در این کانال قرار میدهم. این کانال شامل سخنرانی های سال 99 است. @khadematozahra86
مشاهده در ایتا
دانلود
در دیدار دست‌اندرکاران 6 بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱) خیلی ممنون از بیانات آقایان، جناب آقای استادی، جناب آقای مهریزی، جناب آقای محقّق. نفْس این کار از این‌ جهت اهمّیّت دارد که سیّد مرتضی (رضوان الله تعالی علیه) یکی از برجستگان تاریخ اسلام است، نه فقط تاریخ شیعه. وقتی ما درباره‌‌ی مفاخر اسلامی بحث میکنیم، در واقع تربیت اسلامی را توصیف میکنیم؛ و هرچه از فضایل و مناقب و برجستگی‌های امثال سیّد مرتضی گفته بشود و تدوین بشود و کار بشود، در واقع برگشت این به حُسن تربیت اسلام و معارف اسلامی و حوزه‌‌های اسلامی است؛ این خیلی اهمّیّت دارد. [ درباره‌‌ی] خود سیّد مرتضی -خب، آقایان که کار کرده‌‌اید، به جزئیّات زندگینامه‌‌ی ایشان آشنا هستید- آن بخش مهم، همان چیزی است که در بیانات آقایان هم خوشبختانه آمد؛ ما صِرفاً تاریخ تولّد و وفات و تعداد فرزندان و ابوالثّمانین و مانند اینها را نمیخواهیم، دنبال این چیزها نیستیم برای شناخت شخصیّت‌های بزرگ علمی خودمان، بلکه میخواهیم معارف اینها را و معلومات اینها را تحلیل کنیم؛ هم از لحاظ تاریخی، هم از لحاظ ریشه‌‌شناسی علوم. همین‌طور که فرمودند، [ ایشان‌] در فقه، در کلام، در ادب و در تفسیر [ متبحّر بوده‌‌اند]. حدیث هم همین‌جور؛ خب در حدیث هم ایشان شاگرد حسین‌‌بن‌‌بابویه -برادر شیخ صدوق- بوده است؛ حالا چه مدّتی بوده و چقدر بوده، اینها را هم درست نمیدانیم؛ اینها بایست تحقیق بشود، روشن بشود، معلوم بشود. بالاخره یک مردی با این خصوصیّات، با این جامعیّت، در تاریخ ما وجود دارد؛ این را باید ما تحلیل کنیم، شخصیّت ایشان را تحلیل کنیم. حالا مثلاً فرض بفرمایید استاد ایشان، شیخ مفید هم عمده‌‌ی تبرّزش(۲) در کلام است -شیخ مفید متکلّم بزرگی است- ما ببینیم آراء کلامیِ سیّد مرتضی در شافی و بقیّه‌‌ی کتابهایی که ایشان دارند، مثلاً چقدر متأثّر از آراء شیخ مفید است، چقدر مخالف با نظرات شیخ مفید است؛ مهم است که اینها را آدم بفهمد؛ یا در فقه مثلاً که خب ایشان در فقه [هم‌] شاگرد شیخ مفید است، ببینیم آثار فقهی ایشان و نظرات فقهی ایشان که به قول آقای استادی، در آنها بعضی از شَواذ(۳) هم هست -آراء شاذّه هم در فرمایشات ایشان هست- چقدر متأثّر از آراء شیخ مفید است؛ [ یعنی] تحلیل شخصیّت سیّد مرتضی؛ این مهم است. البتّه تنقیح آثار ایشان و چاپ آثار ایشان هم در جای خود حائز اهمّیّت است. ما واقعاً تشکّر میکنیم از جناب آقای ری شهری و بقّیه‌‌ی آقایانی که با ایشان همکاری میکنند برای احیاء آثار مفاخر. من البتّه با جناب آقای ری شهری، چند سال پیش که صحبت بزرگداشت بزرگان علمیِ تاریخی بود، اسم مرحوم سیّد مرتضی رازی را هم آوردم؛ بالاخره مناسب با ری، سیّد مرتضی رازی است؛ ایشان متکلّم بسیار بزرگی بوده و شخصیّت برجسته‌‌ای است. یا مثلاً فرض بفرمایید در بین همین بزرگان این منطقه، شما کلینی را اسم آوردید؛ لکن علّان کلینی(۴) هم جزو بزرگ‌ترین علمای محدّث ما است -حالا [اینکه] ساکن کُلین بوده یا ساکن ری بوده، اینها را بنده الان درست مستحضر نیستم- روی اینها کار بشود؛ یعنی اینها شناسایی بشوند و قدر اینها و وزن اینها معلوم بشود. به نظر من کار بسیار خوبی است، بسیار کار شایسته‌‌ای است؛ بخصوص که شخصیّت سیّد مرتضی، هم ذوابعاد و ذوجهات است، هم به یک معنا بین‌‌المللیِ اسلامی است. در همین بحث ادبیّات و ادب، در بعضی از حالات ایشان یعنی شرح‌ حال‌هایی که برای ایشان نوشته‌‌اند، من حالا یادم نیست چه کسی تعبیر میکند، [ میگویند] که ایشان از بزرگان ادبِ معروفِ عالَم ادبیّات -عرب و غیر عرب، مثل سیبویه، مثل ابن‌‌جنّی- بالاتر است؛ یعنی این‌جور تعبیر کرده‌‌اند که رتبه‌‌ی ادبی ایشان بالاتر از این افراد است. این خیلی چیز مهمّی است؛ اینها را بایستی در کتابهای ایشان جستجو کرد و آثارش و نشانه‌‌هایش را پیدا کرد و تحقیق کرد. به‌‌هرحال به نظر میرسد که کار بسیار شایسته‌‌ای را آقایان شروع کرده‌‌اید؛ ان‌‌شاءالله که موفّق باشید. و این جمعی هم که جناب آقای ری شهری معیّن کردند و آنها زحمت را قبول کردند، حقّاً و انصافاً -تا آنجایی که من میشناسم و میبینم- جمع شایسته‌‌ای هستند و میتوانند ان‌‌شاءالله این کار را انجام بدهند. و [کار] به اینجا هم متوقّف نشود؛ بعد از سیّد مرتضی، علی‌القاعده نوبت سیّد رضی است که شخصیّت ایشان و برجستگی ایشان هم معلوم بشود و ان‌شاء‌الله کارهای خوبی در این زمینه انجام بگیرد. 1
۱) این کنگره، ششمین کنگره از کنگره‌‌های مؤسّسه‌‌ی علمی-فرهنگی دارالحدیث در بزرگداشت عالمان ری است. در ابتدای این دیدار، آیت‌‌الله محمّد محمّدی ریشهری (رئیس مؤسّسه‌‌ی علمی-فرهنگی دارالحدیث)، رضا استادی (رئیس کنگره)، حجّت‌‌الاسلام مهدی مهریزی (دبیر علمی کنگره) و دکتر مهدی محقّق (عضو شورای عالی کنگره و رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی کشور) گزارشی ارائه کردند. ۲) بارز شدن، آشکار شدن‌ ۳) چیزهای نادر و کمیاب‌ ۴) علی بن محمّد بن ابراهیم بن علّان؛ از محدّثین امامیّه در زمان غیبت صغرا https://www.leader.ir/fa/speech/24851/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D9%86%DA%AF%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%B6%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%87%D8%AF%DB%8C 2
پس از کاشت دو اصله نهال میوه در ۱۵ / / ۱۳۹۹ بسم الله الرّحمن الرّحیم و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین. به همه‌ی ملّت عزیز ایران و شنوندگان و بینندگان این برنامه سلام عرض میکنم. بحمدالله مجدّداً فرصتی پیش آمد برای سخن گفتن از درخت و گیاه، و از فضای سبز و محیط‌ زیست؛ خداوند متعال گیاه را و درخت را یک عامل مهمّی در جریان زندگی بشر قرار داده است. گیاه و درخت و سبزه و آنچه از آنها ناشی میشود، در ساخت تمدّن بشری یک پایه‌ی مهم و اساسی است؛ گیاهان و درختان، هم هوا را تصفیه میکنند، هم برای بشر غذا تولید میکنند، هم مایه‌ی تلطیف روح و روان بشری هستند، هم نماد آبادانی و خرّمی محیط زندگی بشر محسوب میشوند، هم بسیاری از داروهای مورد نیاز انسان از گیاهان به دست می‌آید، بعلاوه‌ی منافعی که در چوب و برگ و ریشه و مانند اینها وجود دارد؛ بنابراین می‌بینید که گیاه و درخت و سبزه یک عامل اساسی و مهمّی در زندگی بشر است. علاوه‌ی بر آنچه گفته شد، نگاه ما به درخت و گیاه و سبزه و محیط ‌زیست، یک نگاه معرفتی و معنوی است، نگاه معرفت دینی است؛ این در ادبیّات ما هم کاملاً رواج دارد و آحاد مردم و متفکّرین و همه‌ی کسانی که در زمینه‌ی مسائل بشری حرف میزنند، در این زمینه‌ها نظر داده‌اند و حرف زده‌اند: برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقی دفتری است معرفت کردگار(۱) یعنی نگاه، نگاه معرفتی است. برای همین هم هست که در شرع مقدّس اسلام غرس(۲) کردن درخت و نشاندن نهال یکی از حسنات محسوب شده؛ روایات متعدّدی داریم که ما را تحریص میکنند و ترغیب میکنند به اینکه درخت بنشانید، نهال بنشانید که اینها حسنه است. در قانون اساسی ما هم که برای محیط‌ زیست یک اصل وجود دارد(۳) که اهمّیّت آن را و ضرورت پرداختن به آن را به بهترین بیانی در آنجا بیان کرده. بنابراین، فعّالیّتهایی که در مورد فضای سبز و درخت و گیاه و محیط ‌زیست و جنگل و بقیّه‌ی[این امور] انجام میگیرد، فعّالیّتهای دینی است، فعّالیّتهای انقلابی است؛ و جوانهای عزیز ما نباید گمان کنند که مسئله‌ی محیط‌ زیست یک مسئله‌ی تزئینی و تجمّلاتی و زیادی است؛ نه، یک مسئله‌ی اساسی و مهمّی است که در شرع و قانون آمده. خوشبختانه کشور ما به خاطر تنوّع آب و هوایی‌، تنوّع محیط ‌زیست و تنوّع اقلیمی‌ای که دارد، عرصه‌ی وسیعی برای فعّالیّتهای محیط‌زیست است و میتوان کارهای بزرگی انجام داد؛ و آحاد مردم و جوانهایی که در خدمات گوناگون کشوری بحمدالله حضور دارند -از علمی تا اجرائی تا سیاسی تا اجتماعی- در زمینه‌ی محیط‌ زیست هم میتوانند فعّال بشوند و کار کنند و تلاش کنند. متأسّفانه در جامعه هستند کسانی که محیط ‌زیست را قربانی منافع شخصی خودشان میکنند؛ فدای سودطلبی و منفعت‌طلبی خودشان میکنند. هستند از این کسانی که این‌جوری‌اند، طبیعت را تخریب میکنند، جنگل و کوه را نابود میکنند، مراتع را پایمال میکند، سفره‌های زیرزمینی و آب را به یغما میبرند؛ اینها همه واقعاً بلای بزرگی است که تخریب محیط‌ زیست است و همه باید مقابل آن بِایستند؛ چه مسئولین و چه آحاد مردم. خب اینها در واقع زندگی آینده‌ی بشر را به خطر می‌اندازد؛ آن که کوه‌ها را در واقع وسیله‌ای قرار میدهد برای بالا بردن آهن و فولاد و ساختمان‌سازی و آپارتمان‌سازی و مانند اینها یا مراتع را نابود میکند یا [درختان] جنگلها را میبُرد و تبدیل به یک کاربری‌های مضر میکند، در واقع نسلهای آینده‌ی بشری را دارد از این نعمتها محروم میکند و به خطر می‌اندازد. 1
البتّه یک خطرات طبیعی و بلاهای طبیعی هم هست؛ جنگلها گاهی به خاطر حوادث طبیعی مثلاً آتش میگیرند که اینها قابل پیشگیری است؛ هم [برای] جنگلها، هم تالابها، هم دریاچه‌ها این بلاهای طبیعی وجود دارد، امّا قابل پیشگیری است؛ از اینها بایستی پیشگیری بشود که این به عهده‌ی مسئولین است و اگر نکنند، واقعاً در این مسئله تقصیر کرده‌اند. بنابراین امروز که روز درختکاری در نظر گرفته شده، روز مهمّی است؛ خوب است که همه در کشور، امروز و همیشه به مسئله‌ی محیط‌ زیست و فضای سبز اهمّیّت بدهند. یک جمله هم درباره‌ی مسئله‌ی کرونا عرض بکنیم. سال گذشته مسئولین راجع به کرونا -که مثل امروزی در اوایل کرونا بود- هشدار دادند و گفتند، بنده هم یک کلمه‌ای در همین روز محیط ‌زیست خطاب به مردم عزیزمان عرض کردم(۵) که خوشبختانه حرف دلسوزان اثر کرد و مردم در ایّام عید کاملاً ملاحظه کردند و بلای بزرگی را که در آن ایّام میتوانست متوجّه کشور بشود از سر دور کردند. امسال من احساس میکنم که خطر از سال گذشته بیشتر است؛ امسال خطر را بهتر می‌شناسیم، بیشتر می‌شناسیم و میدانیم که متأسفانه خطر در کشور فراگیر شده؛ سال گذشته به این اندازه نبود؛ بنابراین امسال هم بایستی همه رعایت کنند. هر چه ستاد ملّی کرونا گفت [باید رعایت شود]؛ اگر سفر را ممنوع کردند، [مردم] سفر نروند؛ هر چه را لازم دانستند انجام بدهند. بنده که مثل سال گذشته قطعاً سفر نخواهم رفت؛ و هر چه ستاد ملّی در این زمینه بگوید [رعایت میکنم]. و مسئله‌ی کرونا در وضع معیشت مردم هم مؤثّر است؛ یعنی این را باید بدانیم. می‌بینید که کرونا چه مشکلاتی را برای معیشت مردم فراهم کرده؛ اگر چنانچه این ادامه پیدا کند، همین طور بدتر خواهد شد و ادامه پیدا خواهد کرد و مشکلات بیشتر خواهد شد؛ باید هر چه زودتر بتوان کلک این بلای طبیعی بزرگ را کَند. متأسّفانه امروز وضع معیشت مردم خوب نیست؛ این غصّه‌ی بزرگی است برای ما. گرانی‌ها زیاد است؛ شما ملاحظه کنید شب عید، قیمت میوه و مانند اینها خیلی گران است؛ میوه فراوان امّا قیمتها بسیار بالا. متأسّفانه [سود حاصل از] این قیمتها به جیب باغدار هم نمیرود که ما مثلاً بگوییم یک قشر زحمت‌کشی یک سودی میبرند؛ نه، متأسّفانه این سود را دلالها و واسطه‌ها و این دستهای وسط و سودجو میبرند و به باغدار چیزی نمیرسد، به مردم هم که ضرر میرسد؛ بنابراین بایستی مسئولین محترم این مشکل معیشتی مردم و مشکل گرانی را هم حل کنند. و این ممکن است، راه‌حل دارد؛ بنده در جلسات متعدّد این را تذکّر داده‌ام و نظرات و راه‌حل‌هایی که کارشناسان در این زمینه گفته‌اند، مطرح کرده‌ایم و بیان کرده‌ایم؛ راه‌حل دارد؛ ان‌شاءالله که بتوانند اینها را انجام بدهند. امیدواریم که خداوند متعال برای کشور و برای مردم، آینده‌ی نیکی را مقدّر فرموده باشد و قلب مقدّس ولیّ‌عصر از ما راضی باشد، و دعای آن بزرگوار شامل حال ملّت ما و کشور ما باشد. والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته ۱) سعدی. دیوان اشعار، غزلیّات (با کمی تفاوت) ۲) کاشتن ۳) اصل پنجاهم قانون اساسی ۴) کوتاهی کردن ۵) بیانات در مراسم روز درختکاری (۱۳۹۸/۱۲/۱۳) https://www.leader.ir/fa/speech/24870/%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D9%86%D9%87%D8%A7%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%B9-%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%B9%DB%8C 2
13991221_40565_64k.mp3
22.73M
سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب به مناسبت 21 99 https://farsi.khamenei.ir/ news-content?id=47497
سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب به مناسبت سم الله الرّحمن الرّحیم(۱) الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین. تبریک عرض میکنم عید سعید و بزرگ مبعث را به همه‌ی ملّت ایران، به همه‌ی‌ امّت اسلامی و به همه‌ی آزادگان عالم. عید مبعث، عید همه‌ی عدالت‌خواهان جهان است و عید هشدار به امّت اسلامی است. امروز یک مطلبی راجع به بعثت عرض میکنم، یک جمله‌ی کوتاهی هم راجع به مسائل انقلاب عرض خواهم کرد. بعثت؛ برانگیخته شدن پیامبر و برانگیختن و حرکت دادن مردم به سمت نیک‌بختی در مبعث، در یک چنین روزی، قلب مقدّس پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مخزن گران‌بهاترین امانت الهی شد یعنی وحی الهی، و سنگین‌ترین مسئولیّت عالمِ وجود بر دوشهای پُرتوان آن بزرگوار نهاده شد که مسئولیّت هدایت بشر تا آخر عالم است. البتّه این بعثت، هدیه‌ی بزرگی هم بود به همه‌ی بشریّت. بعثت به معنای برانگیختگی است؛ یعنی برانگیختگیِ انسان برگزیده‌ی پروردگار -که رسول الهی است- و این برانگیختگی همراه میشود با اتّصال او به منبع لایزال علم و قدرت الهی؛ که این، حادث شدنِ پدیده‌ی عظیم رسالت و پیامبری است؛ در مرحله‌ی بعد، این برانگیختگیِ شخص پیغمبر به برانگیختگی مجموعه‌های بشری منتهی خواهد شد؛ یعنی پیغمبر اکرم و رسول الهی در هر دوره‌ای -هر یک از پیامبران بزرگ الهی- بعد [از این] که مبعوث میشود و برانگیخته میشود، مجموعه‌های انسانی را او برانگیخته میکند و به راه می‌اندازد و حرکت میدهد به سمت راهی نو، به نیک‌بختی بشر و راهی را در مقابل پای انسان قرار میدهد؛ معنای بعثت این است. توحید؛ بزرگ‌ترین هدف بعثت در بعثتِ همه‌ی پیامبران اهدافی وجود داشته است -اهداف الهی- که طبعاً هدف خود پیغمبر هم، به تبع تبعیّت از پروردگار، همان هدف خواهد بود. پس بعثتها هدفهای بزرگی دارند که رأس همه‌ی این هدفها عبارت است از توحید؛ توحید، هدف بزرگ بعثت است: وَ لَقَد بَعَثنا فی کُلِّ اُمَّةٍ رَسولًا اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت؛(۲) توحید خالص، توحید محض؛ که این آیه‌ی شریفه در سوره‌ی نحل است. در سوره‌ی اعراف و همچنین در سوره‌ی هود [هم] از زبان چندین پیغمبر بزرگ مثل نوح، مثل هود، مثل صالح و دیگران این جور گفته میشود که «یٰقَومِ ‌اعبُدُوا اللهَ ‌ما لَکُم ‌مِن ‌اِلٰه غَیرُه».(۳) این توحید، اوّلین هدف بعثت پیامبران است. البتّه میدانید که توحید هم فقط به معنای این نیست که انسان در ذهن خود عقیده پیدا کند که خدا یکی است و دو تا نیست؛ خب بله این هم هست لکن توحید به یک معنای مهمّی است که به معنای حاکمیّت الهی است؛ توحید به معنای حاکمیّت مطلق پروردگار بر عالم تشریع و عالم تکوین -هر دو- است که بایستی امر الهی نافذ دانسته بشود؛ هم در عالم تکوین -در همه‌ی حوادث وجود، «لا حول و لا قوّة الّا بالله»- و هم در عالم تشریع، همه‌ی این حوادث و همه‌ی حالات ناشی از قدرت واحد پروردگار است. خب این، هدف اصلی است. حیات طیّبه؛هدف دیگرپیامبران هدفهای دیگری هم وجود دارد: تزکیه‌ی بشر، یعنی پالایش روحی انسانها از آلودگی‌ها و از پیرایه‌های پست‌کننده و انحطاط‌آور؛ تعلیم انسانها و مقام علمی انسانها را بالا بردن. استقرار عدالت، که جامعه‌‌ی بشری با عدالت اداره بشود: لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛(۴) ایجاد حیات طیّبه: فَلَنُحیِیَنَّه حَیٰوةً طَیِّبَةً؛(۵) این حیات طیّبه یعنی چه؟ حیات طیّبه به معنای رشد و شکوفایی عقل بشر و علم بشر از سویی و آرامش روحی بشر، آسایش مادّی بشر، امنیّت محیط زندگی بشر و رفاه بشر و شادکامی بشر و بالاتر از همه‌ی اینها تکامل معنوی و عروج روحی انسان است؛ حیات طیّبه یعنی اینها. اینها اهداف بعثت پیامبران است. البتّه در اینجا مورد بحث غالباً پیامبران بزرگ الهی هستند، [لکن] پیامبران دیگری هم بودند که به معنای مبلّغِ این حقایق به نقاط مختلف عالم گسیل میشدند. 1
ابزار دستیابی به اهداف بعثت: برنامه‌ریزی برای ایجاد مناسبات اجتماعی و داشتن قدرت سیاسی خب ملاحظه میکنید که این هدفها، هدفهای بسیار بزرگی است، هدفهای دشواری است؛ این هدفها چه جوری به دست می‌آید؟ این طبعاً اوّلاً احتیاج دارد به یک برنامه‌ریزی گسترده برای مناسبات اجتماعی؛ یعنی اگر چنانچه نبیّ اسلام، نبیّ حق، فرستاده‌ی الهی در هر دوره‌ای بخواهد این اهداف را تحقّق ببخشد، ناچار بایستی به تناسبِ این اهداف، مناسبات اجتماعی ایجاد بکند. مطلب دوّم هم قدرت سیاسی است؛ یعنی این مناسبات اجتماعی را یک انسان منزوی یا یک نصیحت‌کننده که فقط مردم را نصیحت میکند نمیتواند به وجود بیاورد؛ قدرت لازم است، قدرت سیاسی لازم است. بنابراین بعثتها، همراه هستند هم با یک قدرت سیاسی بزرگ و هم با یک برنامه‌ریزی وسیع برای تحقّق این اهداف. دستورات و برنامه‌های حکمرانی پیامبران بر اساس کتاب خدا پس با آمدن پیغمبر یک نظام سیاسی به وجود می‌آید، یعنی هدف این است که یک نظام سیاسی به وجود بیاید -حالا اینکه کدام پیغمبر توفیق پیدا کرد این کار را بکند و کدام توفیق پیدا نکرد بحث دیگری است، لکن هدف این است که یک نظام سیاسی به وجود بیاید- که بتواند این اهداف را با تشکیل برنامه‌ها و مناسبات اجتماعی و مناسبات گوناگون بشری تحقّق ببخشد. در این نظام سیاسی، آئین حکمرانی از کتاب خدا گرفته میشود و از آنچه خدای متعال بر پیغمبر نازل میکند، که میفرماید: فَبَعَثَ اللهُ النَّبِیّینَ مُبَشِّرینَ وَمُنذِرینَ وَ اَنزَلَ مَعَهُمُ الکتٰبَ بِالحَقِّ لِیَحکُمَ بَینَ النّاسِ فیمَا اختَلَفوا فیه؛(۶) «لِیَحکُمَ» یعنی «لِیَحکُمَ کتاب»؛ این کتاب حکم کند بین مردم در آنچه باید انجام بدهند، و حاکم او است در همه‌ی تنظیم‌های اجتماعی. این در سوره‌ی بقره است، در سوره‌ی مائده [میفرماید]: وَلیَحکُم اَهلُ الاِنجیلِ بِما اَنزَلَ اللهُ فیهِ؛(۷) انجیل حاکم است؛ یعنی دستور حکمرانی از انجیل گرفته میشود برای اهل انجیل؛ و همچنین در [مورد] پیغمبران دیگر که در آیات «وَ مَن لَم یَحکُم بِما اَنزَلَ اللهُ فَاُولئٰکَ هُمُ الکافرون»(۸) و «اُولئٰکَ هُمُ الظٰلِمونَ»(۹) و «اُولئٰکَ هُمُ الفسِقونَ»(۱۰) هست، در همه‌ی اینها آن چیزی که منبع و منشأ حکمرانی است و دستور حکمرانی و برنامه‌های حکمرانی از آن گرفته میشود، عبارت است از کتاب الهی که به پیغمبر نازل شده است؛ این اصول و اساس در آن [کتاب] است؛ و همه‌ی برنامه‌های بشری در چهارچوبِ این اصول بایستی گذاشته بشود. راهبری و مدیریّت حکومت و اِعمال دستورات الهی بر عهده‌ی پیامبران خب این، دستور حکمرانی است لکن این دستور حکمرانی را چه کسی عمل بکند؟ بدون وجود یک مدیریّت و یک فرماندهی که این دستور عملیّاتی نخواهد شد؛ پس یک مدیریّتی لازم است و این مدیریّت و این راهبریِ اساسی مربوط به خود شخص پیغمبر است؛ یعنی پیغمبر اکرم و همه‌ی پیغمبران -نبیّ مکرّم اسلام و قبل از او پیامبران دیگر- مدیران و فرماندهانی هستند که موظّفند حکمرانیِ دینی و الهی در جامعه را که محصول بعثت پیغمبران است و با کتاب الهی ارائه میشود، اجرا کنند و این را تحقّق ببخشند. البتّه این راهبری و فرماندهی یک جور نیست؛ در بعضی از موارد خود پیغمبر، شخص شخیص پیغمبر، متکفّل و متعهّدِ این فرماندهی است؛ مثل حضرت داوود، حضرت سلیمان، پیغمبر معظّم اسلام -که خود اینها در رأس حکومت قرار گرفتند و اجرای امور را خودشان متکفّل شدند- گاهی هم در مواردی پیغمبر حاکمی را معیّن میکند به امر الهی؛ مثل آن پیغمبری که این هم در قرآن در سوره‌ی بقره است که «اِذ قالوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابعَث لَنا مَلِکًا نُقاتِل فی سَبیلِ الله»؛(۱۱) مردم که زیر فشار بودند و مشکلات داشتند، به پیغمبر مراجعه کردند که او برایشان یک حکمرانی را انتخاب کند و او هم حکمران را انتخاب کرد؛ قالَ لَهُم نَبِیُّهُـم اِنَّ اللهَ قَد بَعَثَ لَکُم طالوتَ مَلِکًا؛(۱۲) طالوت شد فرمانده. بنابراین پیغمبر راهبر است و فرمانده اصلی و گرداننده‌ی اصلی است لکن اجرای کار به دست یک کس دیگری است غیر از آن پیغمبر، که در این مثال طالوت است و امثال آن هم قطعاً در تاریخ نبوّتها کم نیست و زیاد هست. یک وقت دیگر هم این جور است که پیغمبر کسی را معیّن نمیکند لکن خود او دارای موقعیّتی است در دستگاه حکومت که امر او نافذ است؛ مثل حضرت یوسف که امر او هم در دستگاه آن حکومت -که آن حکومت هم بتدریج گرایش به دین حضرت یوسف پیدا کرد- نافذ بود و کارها را انجام میداد، در حالی که حاکم مطلق هم نبود. 2
دین؛ برنامه‌ی جامع و مدیر مجموعه‌ی زندگی انسان بنابراین وضع بعثت به طور خلاصه این جوری است. پس بعثت به معنای برانگیختگی پیغمبر است، این برانگیختگی با ارسال کتاب الهی و دستور حکمرانی الهی که به پیغمبر نازل میشود همراه است و مفاد این حکمرانی را پیغمبر خدا، رسول الهی اِعمال میکند و اجرا میکند و راهبری میکند به شکلهای مختلفی که عرض کردیم. شاید شکلهای دیگری هم وجود داشته باشد که البتّه ما در قرآن از آن اثری ندیدیم؛ امّا ممکن است وجود داشته باشد؛ ما که از همه‌ی حوادث تاریخ مطّلع نیستیم. خب بنابراین دین با این نگاه گسترده چیست؟ دین با این نگاه وقتی که نگاه میکنیم عبارت است از مدیر مجموعه‌ی زندگی انسان؛ یعنی برنامه‌ی جامع؛ نه برنامه‌ی شخصی و برنامه‌های صرفاً عبادی و فردی انسان، که بعضی خیال میکنند دین متکفّل برنامه‌های فردی است و مسائل گوناگون اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و غیره، از حوزه‌ی دین خارج است؛ نه، این نگاه نشان میدهد که دین، جامع است، جامعیّت دارد. دشمنی اشرار با دین به خاطر نوع نگاه به دین و قلمرو آن و طبعاً این دین با این نگاه، مورد دشمنی هم قرار میگیرد؛ در همه‌ی زمانها اشرار عالم با یک چنین دینی مخالفت کرده‌اند؛ حالا یا به این صورت که سعی کنند فرو بکاهند این منطقه‌ی عظیم و قلمرو عظیم را به مسائل شخصی یا اینکه علناً در مقابل دین بِایستند؛ که فرمود: وَکَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِنَ المُجرِمین؛(۱۳) که این در سوره‌ی فرقان است؛ هر پیغمبری دشمنانی از مجرمین، گنهکاران، اشرار عالم داشته. در سوره‌ی انعام هم [فرمود]: وَ کَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیٰطینَ الاِنسِ وَ الجِنِ یوحی بَعضُهُم اِلیٰ بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورًا؛(۱۴) بنابراین وقتی که بعثت نبی اتّفاق می‌افتد و نبی مبعوث میشود و این ساز و کار اجرای حکم الهی مطرح میشود، مفسدان و مستکبران و استعمارگران و اخلالگرانِ زندگی بشر، طبعاً با او مخالفت میکنند، غارتگرها با او مخالفت میکنند، ظَلَمه با او مخالفت میکنند. چون ضدّ ظلم است، ضدّ غارت ثروتهای بشری است، ضدّ تسلّط ناحقّ بر آحاد بشر است، اینهایی که اشرار عالم محسوب میشوند، طبعاً در مقابل پیغمبر می‌ایستند. شما امروز هم مشاهده میکنید که در تبلیغات دشمنان، از چیزی به نام «اسلام سیاسی» نام آورده میشود؛ اسلام سیاسی همین است که در نظام اسلامی ایران تحقّق پیدا کرده -که حالا بعد اشاره خواهم کرد به حرکت عظیمی که امام بزرگوار ما انجام دادند- و آماج حملات آنها، اسلام سیاسی است. اسلام سیاسی یعنی همین اسلامی که توانسته با تشکیل حکومت، دستگاه‌های گوناگون، نظامهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و غیره به وجود بیاورد و یک هویّت دینی و اسلامی را برای یک ملّت ایجاد بکند؛ این، آن چیزی است که در مورد دین [میشود گفت]. بنابراین تعریف قرآن از دین یک چنین چیزی است؛ این را نمیشود فرو کاست به کارهای کوچک، به یک اعمال عبادی صِرف و محض. بنابراین بعثت یک حرکت عظیمی است که برنامه‌ی جامع و نجات‌بخش بشر را در اختیار انسانها میگذارد و آنها را آماده میکند برای یک حرکت بزرگ. برانگیختگی و حرکت انسانها، نتیجه‌ی حرکت پیامبران البتّه این جور نیست که برانگیختگی پیغمبر و راهبری او، مردم را از تحرّک در این میدان برکنار کند؛ این جور نیست. همان طور که عرض کردیم، برانگیختگی پیامبر به برانگیختگی انسانها منتهی میشود و جامعه را برانگیخته میکند؛ انسانها حرکت میکنند. لذاست که امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در آن خطبه‌ی معروف [میفرماید]: وَ واتَرَ فیهِم رُسُلَهُ لِیَستَأدوهُم میثاقَ فِطرَتِهِ وَ یُذَکِّروهُم مَنسِیَّ نِعمَتِهِ وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول؛(۱۵) دفینه‌های دانش و خِرد را در وجود انسان زنده میکنند، به حرکت درمی‌آوردند؛ فطرت خفته‌ی آنها را بیدار میکنند و آنها را به حرکت درمی‌آورند. و باز در یک خطبه‌ی دیگر نهج‌البلاغه درباره‌ی پیغمبر میفرماید که «طَبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّه قَد اَحکَمَ مَرَاهِمَهُ وَ اَحمیٰ مَواسِمَه»؛ هم مرهم دارد، هم [مَوْسم] -سابق، روی محلّ زخمها را وقتی که با مرهم خوب نمیشد، یک میله‌ی داغی میگذاشتند و زخم به این وسیله خوب میشد؛ در لغت عرب به این میله‌‌ای که طبیب داغ میکرد و میگذاشت روی زخم، میگویند «مَوْسِم» یا «مِیْسَم»- میفرماید که «قَد اَحکَمَ مَراهِمَه»؛ پیغمبر اسلام، هم مرهمها را آماده کرد، فراهم کرد، «وَ اَحمَیٰ مَواسِمَه»؛ هم آن میله‌های لازم را فراهم کرد که «یَضَعُ حَیثُ یَحتاج»(۱۶) یا «حَیثُ شاء»؛ هرجا لازم است و هر جا مفید است، مرهم، و هر جا لازم است، آن [موسم]. این حدودی که می‌بینید در اسلام هست -حدود و مجازاتها و مانند اینها- همان میله‌های گداخته است که روی زخم میگذارند که زخم را خوب کند؛ این در مورد مسائل مربوط به بعثت. 3
انقلاب اسلامی ما؛ استمرار مضمون بعثت نبوی و امّا راجع به مسائل انقلاب. انقلاب عظیم اسلامی در ایران مضمون بعثت را در دوره‌ی معاصر تجدید کرد؛ یعنی خداوند متعال به امام بزرگوار ما این توفیق را داد که خطّ مستمرّ بعثت نبوی را در این دوران، با ابتکار خود، با شجاعت خود، با اندیشه‌ی بلند خود، با فداکاری خود پُررنگ کند و نمایان کند؛ [این] همان خطّ بعثت است که خب در طول زمان کم‌رنگ بود، امام بزرگوار توانست آن را پُررنگ کند و جامعیّت اسلام را در عمل نشان بدهد ،و نشان بدهد که اسلام یک دین جامع است و شامل همه‌ی زندگی انسان است؛ امام بزرگوار این را برجسته کرد؛ ابعاد اجتماعی و سیاسی دین را که به فراموشی سپرده شده بود، احیا کرد و به یاد آورد: وَ یُذَکِّرُوهُم مَنسیَّ نِعمَتِه؛ و مصداق این جمله قرار داد. خب این انقلاب به پیروی از بعثت نبوی بر ضدّ ظلم بود، بر ضدّ استبداد بود و بر ضدّ استکبار بود، طرف‌دار مظلومان بود از هر آئینی، از هر دینی -مظلومان به معنای حقیقی کلمه- طرف‌دار محرومان بود، طرف‌دار مستضعفان بود از هر ملّتی و با هر دین و مسلکی، و در همه حال هم این انقلاب، عموم بشریّت را به صراط مستقیم اسلام دعوت کرد، و حرکت اساسی انقلاب این است. صف‌آرایی اشرار عالم در مقابل انقلاب اسلامی خب وقتی که این انقلاب تشکیل شد و نظامی را بر این اساس به وجود آورد که نظام جمهوری اسلامی است، همان حادثه‌ای که برای پیغمبران پیش می‌آمد تکرار شد؛ یعنی اشرار عالم در مقابل این انقلاب صف کشیدند همچنان که در مقابل پیغمبران صف میکشیدند؛ وَکَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِنَ المُجرِمینَ؛(۱۷) مجرمین عالم و اشرار عالم ، مستکبرین عالم در مقابل انقلاب صف کشیدند و مشغول مقابله شدند. این البتّه خلاف انتظار ما هم نبود، ما از اوّل هم توقّع نداشتیم که اینها با انقلاب سازگاری نشان بدهند؛ از اوّل معلوم بود که چنین اتّفاقی می‌افتد: هٰذا ما وَ عَدَنَا اللهُ وَ رَسولُه وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُه؛(۱۸) معلوم بود که با انقلابی با این خصوصیّات، امثال آمریکا و قدرتهای استکباری و شورویِ آن روز مقابله میکنند و می‌ایستند، و همین جور هم شد. ستیز و مقابله‌ی نظام اسلامی با دشمنان خدا و جامعه‌ی اسلامی و نه همگان خب، این مقابله قطعاً وجود دارد منتها آنها در این قضیّه‌ی مقابله و معارضه‌ی با جمهوری اسلامی هم مثل همه جا تحریف و دروغ‌گویی را رایج کردند؛ گفتند جمهوری اسلامی با همه‌ی دنیا سر ناسازگاری و سر ستیزه‌گری دارد؛ این درست نیست، این خلاف است. ما از قرآن یاد گرفته‌ایم که با کسانی که با نظام اسلامی دشمنی نمیکنند خوش‌رفتاری کنیم. در سوره‌ی ممتحنه است که «لا یَنهیٰکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَلَم یُخرِجوکُم مِن دِیارِکُم اَن تَبَرّوهُم وَ تُقسِطوِّا اِلَیهِم»؛ این کفّاری که با شما سر ستیزه ندارند، سر جنگ ندارند، عملاً با شما دشمنی نمیکنند، شما به اینها نیکی کنید، با اینها هم به قسط و عدل عمل کنید؛ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُقسِطین.(۱۹) اِنَّما یَنهیٰکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلوکُم فِی الدّینِ وَاَخرَجوکُم مِن دِیـارِکُم وَ ظاهَروا عَلیًّ اِخراجِکُم اَن تَوَلَّوهُم.(۲۰) بنابراین آیه‌ی قرآن این را میگوید. این جور نیست که میگویند جمهوری اسلامی با همه سر ستیزه دارد؛ نخیر، ما با کسانی که با ما دشمنی نمیکنند -از هر دینی، از هر مذهبی- مشکلی نداریم، به اینها نیکوکاری هم میکنیم. تأکید اسلام مقابله‌ی با دشمنان است، کسانی که دشمنی میکنند، نه کسانی که دینشان با شما یکی نیست. 4
در داخل کشور، یک گروهی از این روشنفکرنماها -البتّه سالها پیش؛ که اخیراً هم گاهی تکرار میشود- عنوان دگراندیش را در مقابل جمهوری اسلامی قرار دادند. من در یک سخنرانی گفتم که برای ما دگراندیش مسئله‌ای نیست؛(۲۱) اندیشه‌ی شما دیگر است، خب دیگر باشد، چه اشکال دارد؟ ما با اندیشه‌ی شما کاری نداریم [لکن] دشمنی نباید بکنید. قرآن روی دشمن و دشمنی کردن تکیه میکند. در سوره‌ی ممتحنه میفرماید: یٰاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَتَّخِذوا عَدُوّی وَ عَدُوَّکُم اَولِیٰاءَ تُلقونَ اِلَیهِم بِالمَوَدَّة؛(۲۲) با کسانی که دشمن من و دشمن شما هستند -هم دشمن خدایند، هم دشمن جامعه‌ی اسلامی‌اند- دوستی نکنید، آنها را همراه خودتان و هم‌پیمان خودتان نگیرید. یا آن آیه‌ی معروف «وَ اَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیل» که در سوره‌ی انفال است، بعد دارد که «تُرهِبونَ بِهٖ عَدُوَّ اللهِ وَعَدُوَّکُم»؛(۲۳) این قوّت ایجاد کردن، اقتدار ایجاد کردن، سلاح تولید کردن و خود را قدرتمند کردن، برای این است که «تُرهِبونَ بِهٖ عَدُوَّ الله»، دشمن را بترسانید؛ بحث غیر دشمن نیست. بنابراین تکیه‌ی اسلام بر مواجهه‌ی با دشمنِ فعّال است. خب این دشمنان را ما از اوّل انقلاب آزموده‌ایم و تجربه‌ کرده‌ایم. از روز اوّل انقلاب، با اینکه جمهوری اسلامی نسبت به بیگانگان و دیگران خیلی گذشتها کرد، از همان اوایل توطئه‌ها علیه جمهوری اسلامی شروع شد؛ بیش از همه آمریکا، بعد هم دیگران؛ و تا الان هم ادامه دارد. عناصر مهمّ مواجهه با دشمنی‌ها: دو عنصر مهم برای مواجهه با این دشمنی‌ها لازم است -که بنده همیشه توصیه‌ کرده‌ام، باز هم توصیه میکنم- دو خصوصیّت در آحاد مردم لازم است: یکی عبارت است از بصیرت، و دوّمی عبارت است از صبر و استقامت، که اگر چنانچه این دو عنصر وجود داشت دشمن هیچ کاری نمیتواند بکند، هیچ لطمه‌ای نمیتواند بزند، هیچ توفیقی در مواجهه‌ و مقابله‌ی با نظام اسلامی به دست نمی‌آورد؛ بصیرت و صبر. این همان است که امیرالمؤمنین فرمود: «وَ لا یَحمِلُ هذَا العَلَمَ اِلّا اَهلُ البَصَرِ وَ الصَّبرِ وَ العِلمِ بِمَواضِعِ الحَقّ» که این در خطبه‌ی ۱۷۳ نهج‌البلاغه است. ۱) بصیرت، به معنای تیزبینی و شناختن راه درست بصیرت یعنی چه؟ بصیرت یعنی تیزبین بودن و راه درست را شناختن. انسان گاهی اشتباه میکند؛ حالا احتمال اشتباهِ انسانهای ابتدائی و تازه‌کار که بیشتر است، آدمهای قدیمی و مجرّب هم مواردی اشتباه میکنند راه درست را؛ بایستی مراقبت کرد که انسان در شناخت راهِ درست اشتباه نکند؛ در غبارآلودگی فتنه‌ها بتواند راه را پیدا کند و بفهمد راه درست چیست؛ بصیرت به این معنا است. ۲) صبر، به معنای استقامت در راه درست صبر یعنی چه؟ صبر یعنی استقامت در این راه، زاویه پیدا نکردن با این صراط مستقیم و پای فشردن بر حرکت در این صراط مستقیم؛ این به معنای صبر است. صبر را بد معنا نکنند، صبر را جور دیگری [معنا نکنند]. البتّه غالباً دشمنان یا کسانی که آگاهی درستی ندارند صبر را بد معنا میکنند؛ صبر یعنی اینکه انسان استقامت بِوَرزد، پافشاری کند، ایستادگی کند، راه را ادامه بدهد، متوقّف نشود؛ این معنای صبری است که در مقابله‌ی با دشمنان به کار میرود. 5