همان شب نطفه ی حضرت موسی علیه السلام منعقد شد. ❣حضرت #عمران علیه السلام به همسرش گفت مثل اینکه #تقدیر_الهی این بود که آن کودک از ما پدید آید، این راز را پنهان کن که وضع بسیار خطرناک است. #ماه_مبارک_رمضان دومین تصمیم خطرناک فرعون 2⃣کشتن نوزادان پسر بود که به طور وسیع وبسیار خطرناکتر از تصمیم اول اجراشد،😔 از دیار فرعون خطاب به عموم مردم،این اعلامیه صادر گردید: 👈همه ماموران و قابله ها باید در میان بنی اسرائیل،مراقب اوضاع باشند،هرگاه پسری ازآنها به دنیا آمد،بی درنگ سر از بدن او جدا کنند و او را بکشند، ولی دختران را برای کنیزی نگهدارند. (کنیز یعنی کسی که کارهای دیگران را انجام بدهد یکی از علت های حمایت غرب و غرب زده های داخلی از زنان بحث به کنیزی گرفتن روح زنان است 👌که هم کالاهایشان به فروش برسد وهم بدون هیچ هزینه ای راحت بتوانند از زنان استفاده جنسی بکنند 👌فرق غرب با اسلام این است که غرب در قبال حمایت از زنان به دنبال منافع خودش است ✅ ولی اسلام به دنبال منافع خود زن است . (تمام احکام حجاب حیاء...بخاطر منافع خود زن است) به دنبال این اعلامیه، جلادان خون آشام حکومت فرعون به جان مردم افتادند ➖تمام زنهای باردار تحت مراقبت شدید قرار گرفتند، ➖قابله ها از هر طرف، زنان را کنترل میکردند، ➖ دراین گیرودار، شکم بسیارى از زنان شکافته شد و بسیارى از نوزادهایى که در رحم مادرانشان بودند، دراثر فشار و لگدزدن مأموران سنگ دل، سقط شدند😱 روایت میگوید (در کتاب بحار الانوار) 👇 کشتن نوزادان پسر به #هفتاد_هزار نفر رسید.😰 خداوند در سوره بقره آیه49 می فرماید: وَ إِذْ نَجَّيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ في ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظيمٌ (49) و [ياد كنيد] آن گاه كه شما را از [سيطره حكومت ظالمانه] فرعونيان نجات داديم؛ آنان كه همواره شما را به سختترين صورت شكنجه مىكردند، پسران شما را سر مىبريدند و زنان شما را [براى بيگارى و كنيزى] زنده مىگذاشتند. و در اين سختىها ومشكلاتْ آزمايشى بزرگ از سوى پروردگارتان بود. (49) 👌 اما امان از وقتیکه خداوند اراده کرده باشد کاری اتفاق بیفته برای همه ما پیش آمده که بخواهیم کاری را انجام بدیم اما نشه !!! 🔻همه کارهای را کرده بره کربلا پول داره پاسپورت داره مرخصی گرفته با فامیل خداحافظی کرده میره به مرز که میرسه زنگ میزنن میگن برگرد فلانی مرد!!! 🔺اما یه نفر هم هست نه پول داره نه پاسپورت نه مرخصی،میگه حاج آقا رفقا زنگ زدند گفتند میای بریم کربلا گفتم نه من نه پول دارم نه مرخصی... اما حاج آقا با یک کارت ملی و مهمون جیب رفقا رفتیم و اومدیم به قول شاعره که میگوید: 🌱 گاهی بساط عیش خودی جور میشود 🌱 گاهی به صد مقدمه ناجور میشود بسم الله الرحمن الرحیم ❣داستان حضرت #موسی علیه السلام #جلسه_سوم خلاصه جلسه قبل: داستان به اینجا رسید که بعد از خواب دیدن فرعون ، فرعون دو تا تصمیم خطرناک گرفت که دومی(کشتن70هزار نوزاد)خیلی خطرناکتر از اولی بود ✅خداوند اراده کرده است موسی به دنیا بیاید و موسی را حفظ بکند. اگر یادتون باشه جلسه اول گفتم که خداوند اراده که حضرت موسی علیه السلام به دنیا بیاد حالا امداد های خداوند را با هم بخوانیم👇👇 ✅1⃣امداد و لطف الهى باعث شد که آثار حمل در یوکابد مادر حضرت موسى علیه السلام چنان آشکار نباشد ✅2⃣همراهی و همکاری قابله، یوکابد با قابله دوست بود و آن قابله به خاطر دوستى، حمل مادر موسى را گزارش نمیداد.به دنبال دوست قابله اش فرستاد و از او استمداد نمود، قابله آمد و مادرحضرت موسی علیه السلام را یاری نمود حضرت موسی علیه السلام در مخفیگاه دور از مردم متولد شد،در این هنگام نورمخصوصی از چهره حضرت موسی علیه السلام درخشید که بدن قابله به لرزه افتاد، همان دم محبت حضرت موسى علیه السلام در دل قابله جاى گرفت. قابله به مادر موسى گفت: من تصمیم گرفته بودم تولد موسى را به مأموران خبربدهم (و جایزه را بگیرم)ولی محبت این نوزاد به قدری بر قلبم چیره شد که حتى حاضر نیستم مویى از او کم شود.👌 ✅3⃣ سرد کردن آتش 🔥تنور بر موسی علیه السلام بود: قابله از خانه مادر موسی علیه السلام بیرون آمد، بعضى از جاسوسان حکومت او را دیدند😭 وتصمیم گرفتن وارد خانه مادر حضرت موسی علیه السلام بشوند. خواهر حضرت موسی علیه السلام جریان را به یوکابد(مادر حضرت موسی)گفت یوکابد دست پاچه شد که چه کند در این میان از شدت وحشت، هوش از سرش رفته بود نوزاد را به پارچه اى پیچید و به تنور انداخت😭 مأمورین وارد خانه شدند و همه جا را به جز تنور آتش که روشن بود جست و جو کردن، تحقیقات از مادر موسى علیه السلام شروع شد این قابله اینجا چکار میکرد؟ یوکابد گفت: او دوست من است و به عنوان دیدار به اینجا آمده بود. مأمورین مأیوس شده و از خ