«اسقاطیل خواهد رفت»
از آن روزی که استکبار، صهیون را پدید آورد
تمام رنجها را بر فلسطین، این پلید آورد
به هر ابزار میزد چنگ، تا اشغال شد آنجا
هزاران تًن یهودی را به این مُلک جدید آورد
به پشتیبانی و پول و با حمایتهای آمریکا
درون قلب اسلام و به اقصی این عَنید آورد
تماشاگر شدند اَعراب و کشورهای اسلامی
سرطان رُشد و هرکس را رسید آورد
مصیبت بر مصیبت، رنج بر رنج و بلا افزود
چنان کودککشی کرده، که فرعون روسفید آورد
فقط سوغاتی این چند روزش را جهان بینَد
هزاران کُشته و زخمی، که این شِمر پلید آورد
نَه کودک میشناسد، نَه زن و نَه بچّه این جانی به بیمارستان کند حمله، فجایع را پدید آورد
فلسطین غرق درخون و بیاری سخت محتاج و
چه غوغایی است در غزه، شهیدی را شهید آورد
خروشیدند مردان و زنان، هر نقطه از عالَم
که محکوم است این جُرم و جنایت که یزید آورد
جهان آگاه شد، محکوم کرد این ظلم بیپایان
به هرجا بود یک آزاده، این مُژده نوید آورد
به یُمن صبر و با یاری حق، غزّه شود پیروز
و اسقاطیل خواهد رفت، رهبر این نَوید آورد
نخواهد دید آرامش، فروپاشیده صهیونیسم
به این طوفان الاقصی، خبرها با اُمید آورد
گواهی میدهد تاریخ که، مظلوم پیروز است
خداوند این نشانهها، به قرآن مجید آورد
#شاعر_جانباز_محمد_دیلم_کتولی
🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
.
«رئیسی، گلستان را گلسِتان میکند»
تو آمدی که گلسِتان، دوباره گلسِتان شود
تو آمدی دیار ما، بدور از خزان شود
تو اهل خدمتی گُلم، به درد ما نگاه کُن
مباد رنج و درد و غم، به جان ما نشان شود
وزیر خود روانه کن، که بشنود صدای ما
اَمان بده که دردها، ز عمق جان بیان شود
به شعر هم نمونهای، ز مشکلات گفتهام
که با زبان الکنی، فقط کمی عیان شود
تلاش کردهايم ما، خلیج جان گرفت و تو
بکوش آشوراده مان، دوباره پُرتوان شود
ز «خاویار» نام ما، به آن سوی جهان رسید
بریز بذر تازهای، که جشن ماهیان شود
گریخت آهوی خُتن، ز دشت و جلگههای ما
کمک نما به بیشه مان، جبیرها دوان شود
از آب غرق غصّهايم، ز کوه و دشت می بَرند
بِبند مرز و نهرها، که جویها روان شود
کویر گشته دشت ما، ز قحط آب و تشنگی
و در ورای مرز ما، به باغها روان شود!
به شهر تشنهام نگر، علاج آن به دست توست
به تصفیه به سد و یا، هر آنچه میتوان شود
نَه کاشتها ثمر دهد، نَه داشت ها نتیجهای
به کشت و زرع ما نگر ، که توشه و توان شود
بِرنج را به رَنج و غم، نشا کنیم و عاقبت
نَه سُفره را صفا دهد، نَه لذتی دهان دهد
خرید بیضمانت و به روی دست مانده و
هزار قول و وعده که چنین و یا چنان شود
مصیبتی است بانکها، ربا ربا ربا ربا
چه کرده که امام ما، ز درد نوحه خوان شود
شکست پُشت مَردها، ز وام و قرض و دَین ها
بگیر دست ما عزیز، که پیر ما جوان شود
جوان ز ازدواج ماند، عروس مو سپید شد
گره ز بانک باز کن، نسیم جان وزان شود
ز قوت لا یموت هم، هزار قصه دارم و
صف و فروش سهمیه، حدیث و شرح نان شود
گرانی خوراکی و فقیر که فقیر تر
به کارگر توان نماند، پشت او کمان شود
مصوبات دور اولی، چه شد کجا رسیدهاند؟
رئیسی ای عزیز دل، همینت ارمغان شود
خدات قوتی دهد، برای رفع مشکلات
و نصر هم از آن اوست، بخواه تا همان شود
دعای ملتی تو را، نتیجه مند میکند
رضایت خدای هم، مزید امتنان شود
#شاعر_جانباز_محمد_دیلم_کتولی
🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir