eitaa logo
حوزهٔ علمیهٔ امام صادق (ع) گرگان ✅
950 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
8.5هزار ویدیو
515 فایل
🔹کانال حوزهٔ علمیهٔ امام صادق (ع) گرگان 🔹سایت : 🔹www.emamsadegh.ir 🔹ارتباط با ادمین 🔹@hamidam
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 🔴عبید الله بن الحر جعفی» از قبیله بنی سعد بود. وی از هواداران عثمان بود و پس از قتل عثمان به معاویه پیوست و در جنگ صفین علیه امام علی(علیه السلام) جنگید و پس از شهادت امام علی(علیه السلام) به کوفه رفت. عبیدالله تا زمان قیام امام حسین علیه السلام در کوفه سکونت داشت و از بزرگان و اشراف کوفه بود و وقتی مقدمات قیام آن حضرت فراهم گشت و حضرت به طرف کوفه حرکت نمود، عبیدالله عمداً از کوفه بیرون آمد تا با امام حسین(ع) روبرو نشود. اما عبیدالله در منزلگاهی بنام «قصر بنی مقاتل» با اباعبدالله(ع) روبرو شد. ♦️امام حسین (ع) در ضمن سخنانی به او فرمود: «تو گناهان زیادی مرتکب شده‌ای، آیا می‌خواهی توبه کنی و از آن گناهان پاک گردی و در این قیام، همراه من شوی؟» اما ابن حر جعفی به امام گفت: «به خدا سوگند، ای پسر دختر پیغمبر! اگر تو در کوفه تنها نبودی و یارانی داشتی که با دشمن بجنگند، من هم یاریت می کردم، ولی شیعیان تو را در کوفه دیدم که از ترس بنی امیه در خانه‌های خود خزیده‌اند، تو را به خدا همراهی خود را از من مخواه، ولی هر قدر بتوانم با تو همراهی می‌کنم، و حاضرم این اسبم را که بی نظیر است به شما هدیه دهم». ♦️امام حسین(ع) نیز به او فرمود: «ما برای اسب و شمشیرت به سراغت نیامدیم، فقط به این خاطر آمدیم که از تو یاری بطلبیم. اگر نسبت به بذل جانت در راه ما بخل می‌ورزی، نیازی به چیزی از اموال تو نداریم.» و سپس این آیه از سوره کهف را خواند: «و ما کنت متخذ المضلین عضدا»؛ ما گمراهان را به یاری خود نمی‌طلبیم. ♦️امام(ع) پس از این گفتگوها به عبیدالله بن حرّ فرمود: «اگر قصد یاری ما را نداری، پس از خدابترس و با آنان که با ما می‌جنگند نباش! به خداسوگند! هر کس فریاد استغاثه ما را بشنود و به یاری ما نشتابد یقیناً آخرت او تباه خواهد شد». عبیدالله بن حر عرض کرد: نه، هرگز چنین نخواهد شد! ان شاءالله و من با دشمن شما همراهی نخواهم کرد. ♦️بعد از واقعه کربلا، ابن حر، بشدت پشیمان شد و به همین لحاظ به زیارت امام حسین(ع) رفت و بعد از مدتی در کنار مختار ثقفی، قیام کرد، اما بعد از زمان کوتاهی، از سپاه مختار نیز رویگردان شد و به لشکر مصعب در مقابل مختار پیوست و بعد از شهادت مختار، با مصعبیان نیز درگیر شد و نهایتا در سال 68 هجری، 7 سال بعد از واقعه کربلا, در آب غرق شد و دنیا و آخرت خود را تباه نمود 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🌱 🔴رساندن آذوقه به خانواده و ترجیح دادن آنان به یاری امام، او را از فیض شهادت و سعادت ابدی محروم‌کرد. ♦️طرماح، برادر حجر بن عدی و از نوادگان حاتم طائی بود. او از چهره‌های مشهور دوران صدر اسلام وشخصیتی نامی و بزرگوار، شجاع ، سخنور و شاعر و از شیعیان و یاران امیرالمؤمنین(ع) به شمار می‌رفت و در جنگ‌های آن حضرت حاضر بود. ♦️وی بعضا از سوی امیرالمومنین علی(ع)به مأموریت‌های مخفیانه می‌رفت. در آستانه جنگ صفین بین معاویه و حضرت علی(ع) نامه‌هایی رد و بدل می‌شد. قاصد یکی از این نامه‌ها طرِماح بود که به شام رفت و با معاویه گفتگو کرد. طرماح در دیدار با معاویه با حالتی بسیار شجاعانه، معاویه را در دربار خودش تحقیر کرد و سپس اینگونه گفت: سلام بر تو ای پادشاه !. و در جواب معاویه که پرسید چرا من را امیرالمؤمنین نخواندی؟ گفت: مؤمنین ما هستیم، چه کسی تو را بر ما امارت داده که تو را امیر بخوانم؟ ♦️معاویه از او درباره یاران امام سوال کرد و طِرماح پاسخ داد:«زمانی که آنان را ترک کردم علی(ع) در میانشان مانند ماه شب چهارده، در بین ستارگان بود، او اگر فرمان دهد، اطاعتش می‌کنند و اگر نهی و منعشان کند، دوری می‌جویند.» وی در مناظره با معاویه چنان با زیبایى و ظرافت و فصاحت و بلاغت سخن گفت كه معاویه پس از رفتن طرماح به اطرافیانش گفت: اگر من همه دارائى و اموال دنيايى خودم را به يكى از شما مى دادم، نمى توانستيد يك صدم آنچه را كه اين اعرابى طرمّاح از رسالت امامش انجام وظيفه كرد را انجام دهيد. به خدا قسم كه دنيا بر من تنگ شد.. ♦️سالها گذشت و طرماح شجاع و سخنور، در آستانه قیام امام حسین(ع) از کوفه مخفیانه خارج شد تا به امام بپیوندد. او در میــــانه ی راه کربلا، در منزلگاه «عذیب الهجانات»، با سه سوار همراهش به امام حسین علیه السلام پیوستند و بعد از آن که دانست عزم امام(ع) برای جهاد و شهادت، جدی است، از امام حسین(ع) اجازه گرفت تا به سرعت، نزد خانواده ی خود برود و ضمن تامین آذوقه ی آنها، فورا با یاران قبیله اش به کربلا بازگردد. امام(ع) نیز اجازه داده و به او فرمودند: زود برگرد... ♦️طرماح بنا به قول و وعده ای که داده بود با سرعت به سمت قبیله اش رفت و پس از رسيدن به موطن خود (اجاء) بلافاصله براي پيوستن به امام حسين (ع) به سوي ایشان بازگشت، اما هنگامي که به نزدیکی کربلا رسيد به وي اطلاع دادند اباعبداللَّه الحسين(ع) و يارانش همگي به شهادت رسیده و اهل بيت او به اسارت برده شده ‏اند. وي با دنيايي از حزن و اندوه ناچار به ديار خود بازگشت و ديگر نتوانست از امام زمانش حضرت سيدالشهدا عليه السلام حمايت نمايد. 🔰طرماح مرد بزرگ و شیعه ی راستینی بود و نسبت به امامش نیز معرفت خوبی داشت و خیرخواه صادقی برای آن حضرت بود تا آنجا که چند بار مورد دعای امام حسین(ع) واقع شد، امّا رساندن آذوقه به خانواده و ترجیح دادن آنان به یاری امام، او را از فیض شهادت و سعادت ابدی محروم‌کرد. 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
▪️مسعودى ، مورخ بزرگ اهل سنت در کتاب «مروج الذهب» مينويسد، «كم كم بعد از كشتن حسين(علیه السلام)، حكومت بنی امیه به قدرى علنى فساد ميكرد و گناه به قدرى رائج شد كه حتى در مكه و مدينه ، شرابخوارى علنى شد و مجالس رقاصى و فحشا در مكه و مدينه علناً برگزار مي شد». ▪️مدينه، شهر پيغمبر(ص) طورى شد كه مجالس علنى مختلط از زن و مرد كه با هم ميرقصيدند و شراب ميخوردند، برگزار ميشد. «ابوالفرج اصفهانى» در «اغانى» نوشته است: «زن آوازه خوان رقاصى بود به نام جميله كه مشهور به فحشا هم بود. اين زن تصميم گرفت كه به سفر حج مشرف بشود!!... طورى شده بود كه وقتى اين خانم مدينه را به قصد حج ترك ميكرد، در مسير راه از مدينه تا مكه، چنان استقبالى از اين رقاصه فاحشه شد، كه از هيچ عالم و فقيهى چنين استقبالى نميشد و همراه اين خانم، كاروانى از خوانندگان مرد و زن راه افتاد و پنجاه خواننده و مطرب زن و مرد با جميله همراه شدند براى حج!! این كاروان كه نزديك مكه رسيد، اشراف و بزرگان مكه به استقبال اينها آمدند. بعد از عرفات هم كه به مكه برگشتند، شهر به حالت نيمه تعطيل درآمد و مردم در كوچه ها و پشت بامها به استقبال اين خواننده ها و رقاصه ها آمدند». ▪️اين وضعيت جامعه اسلامى است، بعد از كشته شدن حسين(ع)، افرادبه ظاهر موجه اما فاسدى هم بودند كه همه چيز را توجيه ميكردند... اين، مدينه النبى است كه نيم قرن بعد از پيغمبر(ص) به اين روز افتاد!... امروز هم اگر خواص و مومنین نسبت به حاکم شدن مفاسد و ترویج بی بندوباری و موسیقی و فساد و الگو شدن برخی هنرپیشه ها و فوتبالیستها و سلبریتی ها و...در جامعه، حساسیت لازم را از خود نشان ندهند و بدون توجه به تاکیدات رهبر معظم انقلاب، خود را ملزم به حضور در صحنه و روشنگری ندانند و علماء نیز سکوت کرده و برخی مسئولان نیز برای اهداف انتخاباتی و مقامات دنیوی خود، به جولان عناصر بی بند و بار و مطالبات آنان گردن نهند، خدای ناکرده وضعیت جامعه مشابه وضعیت مدینه النبی(ص) در دوران اموی خواهد شد. 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🌱 🔰 خوشا بحالِ آنها که نصیحت بپذیرند ... ♦️حبیب ابن مظاهر می گوید: بعد از استقرار امام حسین(ع) در کربلا, من جلوی خیمه نشسته بودم، دیدم کسی دارد از جلوی دشمن می‌آید. نگاه کردم، دیدم «قُرَّه ابن قیس حنظلی» است. من او را می شناختم، آدم بدی نبود. تعجب کردم که در سپاه ابن زیاد چه کار می کند؟ جلو آمد، وقتی رسید گفت: حبیب، می‌خواهم با امام حسین ملاقات کنم. گفتم با امام حسین چه کار داری؟ گفت: عمر سعد مرا فرستاده، برای او پیامی دارم، می خواهم به ملاقاتش بروم. به او گفتم شمشیرت را بگذار برو. سلاحش را گذاشت و رفت. وقتی ملاقاتش با امام حسین علیه السلام تمام شد، آمد. ♦️من او را نگه داشتم و گفتم: قره ابن قیس من که تو را می شناسم، آدم بدی نبودی، چه شد به سپاه ابن زیاد پیوستی؟ من علتش را نمی دانم اما نصیحتی می‌کنم؛ حالا که آمدی دیگر نرو. حالا که به بهانة ملاقات با امام حسین آمدی دیگر برنگرد. بیا پیش ما بمان. من قول می دهم جدّش، رسول خدا تو را شفاعت کند و بهشت را برایت آماده کند، دیگر نرو. قیس قدری تأمل کرد و گفت: من بروم. من پیام آور بودم، می روم پیغام امام حسین را می رسانم و برمی‌گردم. اما رفت و دیگر برنگشت... ♦️ بعدها قیس، که در فاجعه ی کربلا، با لشکر عمر سعد همکاری کرد، ضمن ابراز پشیمانی، بخشی از جریان عبور دادن زنان اهل بیت(ع) از کنار اجساد شهدا را گزارش کرده و گفته است: «هر چه را فراموش کنم، گفته زینب، دختر فاطمه را فراموش نمی‌کنم که وقتی از کنار بدن برخاک افتاده برادرش حسین می‌گذشت، می‌گفت: «یا محمداه، یا محمداه، صلی علیک ملائکة السماء، هذا الحسین بالعراء، مرمل بالدماء، مقطع الأعضاء، یا محمداه! و بناتک سبایا، و ذریتک مقتله، تسفی علیها الصبا»؛ «ای محمد، ای محمد، فرشتگان آسمان بر تو صلوات گویند، این حسین است در دشت افتاده، آغشته به خون، اعضاء بریده! ای محمد، دخترانت اسیرند، ذریه‌ات کشته شده‌اند و باد بر آنها می‌وزد.» این سخنان زینب دوست و دشمن را به گریه انداخت.[ الارشاد، ج 2، ص 85] 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
💚 🔴عبید الله بن الحر جعفی» از قبیله بنی سعد بود. وی از هواداران عثمان بود و پس از قتل عثمان به معاویه پیوست و در جنگ صفین علیه امام علی(ع) جنگید و پس از شهادت امام علی(ع) به کوفه رفت. عبیدالله تا زمان قیام امام حسین علیه السلام در کوفه سکونت داشت و از بزرگان و اشراف کوفه بود و وقتی مقدمات قیام آن حضرت فراهم گشت و حضرت به طرف کوفه حرکت نمود، عبیدالله عمداً از کوفه بیرون آمد تا با امام حسین(ع) روبرو نشود. اما عبیدالله در منزلگاهی بنام «قصر بنی مقاتل» با اباعبدالله(ع) روبرو شد. ♦️امام حسین (ع) در ضمن سخنانی به او فرمود: «تو گناهان زیادی مرتکب شده‌ای، آیا می‌خواهی توبه کنی و از آن گناهان پاک گردی و در این قیام، همراه من شوی؟» اما ابن حر جعفی به امام گفت: «به خدا سوگند، ای پسر دختر پیغمبر! اگر تو در کوفه تنها نبودی و یارانی داشتی که با دشمن بجنگند، من هم یاریت می کردم، ولی شیعیان تو را در کوفه دیدم که از ترس بنی امیه در خانه‌های خود خزیده‌اند، تو را به خدا همراهی خود را از من مخواه، ولی هر قدر بتوانم با تو همراهی می‌کنم، و حاضرم این اسبم را که بی نظیر است به شما هدیه دهم». ♦️امام حسین(ع) نیز به او فرمود: «ما برای اسب و شمشیرت به سراغت نیامدیم، فقط به این خاطر آمدیم که از تو یاری بطلبیم. اگر نسبت به بذل جانت در راه ما بخل می‌ورزی، نیازی به چیزی از اموال تو نداریم.» و سپس این آیه از سوره کهف را خواند: «و ما کنت متخذ المضلین عضدا»؛ ما گمراهان را به یاری خود نمی‌طلبیم. ♦️امام(ع) پس از این گفتگوها به عبیدالله بن حرّ فرمود: «اگر قصد یاری ما را نداری، پس از خدابترس و با آنان که با ما می‌جنگند نباش! به خداسوگند! هر کس فریاد استغاثه ما را بشنود و به یاری ما نشتابد یقیناً آخرت او تباه خواهد شد». عبیدالله بن حر عرض کرد: نه، هرگز چنین نخواهد شد! ان شاءالله و من با دشمن شما همراهی نخواهم کرد. ♦️بعد از واقعه کربلا، ابن حر، بشدت پشیمان شد و به همین لحاظ به زیارت امام حسین(ع) رفت و بعد از مدتی در کنار مختار ثقفی، قیام کرد، اما بعد از زمان کوتاهی، از سپاه مختار نیز رویگردان شد و به لشکر مصعب در مقابل مختار پیوست و بعد از شهادت مختار، با مصعبیان نیز درگیر شد و نهایتا در سال 68 هجری، 7 سال بعد از واقعه کربلا, در آب غرق شد و دنیا و آخرت خود را تباه نمود 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🌱 🔴 شایعه ای که کوفیان را یزیدی کرد! ♦️بعد از آن که هزاران نفر از بزرگان و مردم مردم کوفه با امضای طوماردعوت به امام حسین(ع) منتظر قدوم اباعبدالله(ع) شدند، یزید با احساس خطر جدی، عبیداله بن زیاد را که فردی حیله گر و بی رحم بود، برای امارت کوفه انتخاب نمود . ♦️عبیداله نیز بى درنگ عازم سفر کوفه گشت. او بخاطر اینکه زودتر از امام حسین(ع) به کوفه برسد، چنان با جدیت حرکت مى کرد که به افتادن همراهانش هم توجه نداشت و به محض نزدیک شدن به دروازه های کوفه، حیله ای را به کار گرفت و جامه اى یمانى و عمامه اى سیاه پوشید و به شهر وارد شد. نگهبانان و مردم کوفه، با این تصور که او حسین علیه السلام است مى گفتند: اى فرزند رسول خدا خوش آمدى؛ و ابن زیاد هم بى آن که سخنى بر زبان براند شب هنگام ، به دارالاماره رسید. ♦️در آن هنگام، اوضاع یزیدیان و بنی امیه آنچنان در کوفه بد و خطرناک بود که ابن زیاد، پشت دارالاماره از راه پنجره، خودش را به نعمان(حاکم معزول کوفه) معرفی کرد و بالاخره وارد دارالاماره شد. ♦️صبح روز بعد، ابن زیاد فرمان داد که مردم برای شنیدن سخنانش در مسجد جمع شوند و طی سخنانی، بشدت مردم کوفه را از خشم بنی امیه و عواقب نافرمانی ترسانید و به دروغ اعلام کرد که لشکر یزید، برای سرکوب بیعت کنندگان با حضرت امام حسین(ع) در نزدیکی کوفه است! ♦️همین تزویر و خبر دروغین، دل بسیاری از مردم کوفه را لرزان کرد و همزمان، ابن زیاد طی جلساتی جداگانه با سران قبایل و بزرگان کوفه و مهتران حکومتی، کیسه های زر و درهم و دینار را بر آنان روانه ساخت و در عرض چند روز، کوفه ی حسینی را به کوفه ی یزیدی تبدیل کرد. ♦️ امروزه نیز دشمنان با بکارگیری امپراطوری های بزرگ خبری و اشاعه ی اخبار و شایعات دروغین و ایجاد شک و ترس از جنگ در دل مردم، بدنبال حاکمیت اهداف فاسد خود هستند و از سوی دیگر، تطمیع و تزریق پول و رشوه و امکانات دنیوی به برخی افراد نفوذی، مهم ترین روش و ابزار برای تضعیف حاکمیت اهل حق می باشد. 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🔴 🌱 ♦️مسعودى ، مورخ بزرگ اهل سنت در کتاب «مروج الذهب» مينويسد، «كم كم بعد از كشتن حسين(علیه السلام)، حكومت بنی امیه به قدرى علنى فساد ميكرد و گناه به قدرى رائج شد كه حتى در مكه و مدينه ، شرابخوارى علنى شد و مجالس رقاصى و فحشا در مكه و مدينه علناً برگزار مي شد». ♦️مدينه، شهر پيغمبر(ص) طورى شد كه مجالس علنى مختلط از زن و مرد كه با هم ميرقصيدند و شراب ميخوردند، برگزار ميشد. «ابوالفرج اصفهانى» در «اغانى» نوشته است: «زن آوازه خوان رقاصى بود به نام جميله كه مشهور به فحشا هم بود. اين زن تصميم گرفت كه به سفر حج مشرف بشود!!... طورى شده بود كه وقتى اين خانم مدينه را به قصد حج ترك ميكرد، در مسير راه از مدينه تا مكه، چنان استقبالى از اين رقاصه فاحشه شد، كه از هيچ عالم و فقيهى چنين استقبالى نميشد و همراه اين خانم، كاروانى از خوانندگان مرد و زن راه افتاد و پنجاه خواننده و مطرب زن و مرد با جميله همراه شدند براى حج!! این كاروان كه نزديك مكه رسيد، اشراف و بزرگان مكه به استقبال اينها آمدند. بعد از عرفات هم كه به مكه برگشتند، شهر به حالت نيمه تعطيل درآمد و مردم در كوچه ها و پشت بامها به استقبال اين خواننده ها و رقاصه ها آمدند». ♦️اين وضعيت جامعه اسلامى است، بعد از كشته شدن حسين(ع)، عالم نمایان فاسدى هم بودند كه همه چيز را توجيه ميكردند... اين، مدينه النبى است كه نيم قرن بعد از پيغمبر(ص) به اين روز افتاد!... 👆امروز هم اگر خواص و مومنین نسبت به حاکم شدن مفاسد و ترویج بی بندوباری و موسیقی و فساد و الگو شدن برخی هنرپیشه ها و فوتبالیستها و سلبریتی ها و...در جامعه، حساسیت لازم را از خود نشان ندهند و بدون توجه به تاکیدات رهبر معظم انقلاب، خود را ملزم به حضور در صحنه و روشنگری ندانند و علماء نیز سکوت کرده و برخی مسئولان نیز برای اهداف انتخاباتی و مقامات دنیوی خود، به جولان عناصر بی بند و بار و مطالبات آنان گردن نهند، خدای ناکرده وضعیت جامعه مشابه وضعیت مدینه النبی(ص) در دوران اموی خواهد شد. 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🌱 🔴رساندن آذوقه به خانواده و ترجیح دادن آنان به یاری امام، او را از فیض شهادت و سعادت ابدی محروم‌کرد. ♦️طرماح، برادر حجر بن عدی و از نوادگان حاتم طائی بود. او از چهره‌های مشهور دوران صدر اسلام وشخصیتی نامی و بزرگوار، شجاع ، سخنور و شاعر و از شیعیان و یاران امیرالمؤمنین(ع) به شمار می‌رفت و در جنگ‌های آن حضرت حاضر بود. ♦️وی بعضا از سوی امام علی(ع)به مأموریت‌های مخفیانه می‌رفت. در آستانه جنگ صفین بین معاویه و حضرت علی(ع) نامه‌هایی رد و بدل می‌شد. قاصد یکی از این نامه‌ها طرِماح بود که به شام رفت و با معاویه گفتگو کرد. طرماح در دیدار با معاویه با حالتی بسیار شجاعانه، معاویه را در دربار خودش تحقیر کرد و سپس اینگونه گفت: سلام بر تو ای پادشاه !. و در جواب معاویه که پرسید چرا من را امیرالمؤمنین نخواندی؟ گفت: مؤمنین ما هستیم، چه کسی تو را بر ما امارت داده که تو را امیر بخوانم؟ ♦️معاویه از او درباره یاران امام سوال کرد و طِرماح پاسخ داد:«زمانی که آنان را ترک کردم علی(ع) در میانشان مانند ماه شب چهارده، در بین ستارگان بود، او اگر فرمان دهد، اطاعتش می‌کنند و اگر نهی و منعشان کند، دوری می‌جویند.» وی در مناظره با معاویه چنان با زیبایى و ظرافت و فصاحت و بلاغت سخن گفت كه معاویه پس از رفتن طرماح به اطرافیانش گفت: اگر من همه دارائى و اموال دنيايى خودم را به يكى از شما مى دادم، نمى توانستيد يك صدم آنچه را كه اين اعرابى طرمّاح از رسالت امامش انجام وظيفه كرد را انجام دهيد. به خدا قسم كه دنيا بر من تنگ شد.. ♦️سالها گذشت و طرماح شجاع و سخنور، در آستانه قیام امام حسین(ع) از کوفه مخفیانه خارج شد تا به امام بپیوندد. او در میــــانه ی راه کربلا، در منزلگاه «عذیب الهجانات»، با سه سوار همراهش به امام حسین علیه السلام پیوستند و بعد از آن که دانست عزم امام(ع) برای جهاد و شهادت، جدی است، از امام حسین(ع) اجازه گرفت تا به سرعت، نزد خانواده ی خود برود و ضمن تامین آذوقه ی آنها، فورا با یاران قبیله اش به کربلا بازگردد. امام(ع) نیز اجازه داده و به او فرمودند: زود برگرد... ♦️طرماح بنا به قول و وعده ای که داده بود با سرعت به سمت قبیله اش رفت و پس از رسيدن به موطن خود (اجاء) بلافاصله براي پيوستن به امام حسين (ع) به سوي ایشان بازگشت، اما هنگامي که به نزدیکی کربلا رسيد به وي اطلاع دادند اباعبداللَّه الحسين(ع) و يارانش همگي به شهادت رسیده و اهل بيت او به اسارت برده شده ‏اند. وي با دنيايي از حزن و اندوه ناچار به ديار خود بازگشت و ديگر نتوانست از امام زمانش حضرت سيدالشهدا عليه السلام حمايت نمايد. 🔰طرماح مرد بزرگ و شیعه ی راستینی بود و نسبت به امامش نیز معرفت خوبی داشت و خیرخواه صادقی برای آن حضرت بود تا آنجا که چند بار مورد دعای امام حسین(ع) واقع شد، امّا رساندن آذوقه به خانواده و ترجیح دادن آنان به یاری امام، او را از فیض شهادت و سعادت ابدی محروم‌کرد. 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🌱 🔰 خوشا بحالِ آنها که نصیحت بپذیرند ... ♦️حبیب ابن مظاهر می گوید: بعد از استقرار امام حسین(ع) در کربلا, من جلوی خیمه نشسته بودم، دیدم کسی دارد از جلوی دشمن می‌آید. نگاه کردم، دیدم «قُرَّه ابن قیس حنظلی» است. من او را می شناختم، آدم بدی نبود. تعجب کردم که در سپاه ابن زیاد چه کار می کند؟ جلو آمد، وقتی رسید گفت: حبیب، می‌خواهم با امام حسین ملاقات کنم. گفتم با امام حسین چه کار داری؟ گفت: عمر سعد مرا فرستاده، برای او پیامی دارم، می خواهم به ملاقاتش بروم. به او گفتم شمشیرت را بگذار برو. سلاحش را گذاشت و رفت. وقتی ملاقاتش با امام حسین علیه السلام تمام شد، آمد. ♦️من او را نگه داشتم و گفتم: قره ابن قیس من که تو را می شناسم، آدم بدی نبودی، چه شد به سپاه ابن زیاد پیوستی؟ من علتش را نمی دانم اما نصیحتی می‌کنم؛ حالا که آمدی دیگر نرو. حالا که به بهانة ملاقات با امام حسین آمدی دیگر برنگرد. بیا پیش ما بمان. من قول می دهم جدّش، رسول خدا تو را شفاعت کند و بهشت را برایت آماده کند، دیگر نرو. قیس قدری تأمل کرد و گفت: من بروم. من پیام آور بودم، می روم پیغام امام حسین را می رسانم و برمی‌گردم. اما رفت و دیگر برنگشت... ♦️ بعدها قیس، که در فاجعه ی کربلا، با لشکر عمر سعد همکاری کرد، ضمن ابراز پشیمانی، بخشی از جریان عبور دادن زنان اهل بیت(ع) از کنار اجساد شهدا را گزارش کرده و گفته است: «هر چه را فراموش کنم، گفته زینب، دختر فاطمه را فراموش نمی‌کنم که وقتی از کنار بدن برخاک افتاده برادرش حسین می‌گذشت، می‌گفت: «یا محمداه، یا محمداه، صلی علیک ملائکة السماء، هذا الحسین بالعراء، مرمل بالدماء، مقطع الأعضاء، یا محمداه! و بناتک سبایا، و ذریتک مقتله، تسفی علیها الصبا»؛ «ای محمد، ای محمد، فرشتگان آسمان بر تو صلوات گویند، این حسین است در دشت افتاده، آغشته به خون، اعضاء بریده! ای محمد، دخترانت اسیرند، ذریه‌ات کشته شده‌اند و باد بر آنها می‌وزد.» این سخنان زینب دوست و دشمن را به گریه انداخت.[ الارشاد، ج 2، ص 85] 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir