#پنجشنبه_های_شهدایی
#خـــاطرات_شهدا
به ایشان گفتم ، دوری شما برای من سخت است و نمی توانم تحمل کنم ولی او تاکید داشت که می توانید.
من پرسیدم چرا می خواهید بروید ، با اشاره به فراز بابی انت و امی زیارت عاشورا ، از من خواستند آنرا معنی می کنید؟
من هم گفتم ، معنایش که مشخص است یعنی پدر و مادرم به فدایتان .
ایشان گفت به خاطر همین !
سپس چادرم را در دست گرفت و گفت ، به خاطر این چادرت می روم تا این چادر محکم تر بر سرتان بماند و دست بیگانه و ظالم نیفتد تا از سرتان بکشند.....
#شهیدسعید_مسافر
📕 ستارگان خاکی
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
#نشاط_معنوی #تابستان1400
❇️ قرارگاه تبلیغ مجازی اداره اوقاف وامور خیریه استان اصفهان
#پنجشنبه_های_شهدایی
#شهدا_سیره_خاطره
#خاطرات_شهدا
🌷یکی از همکاران عباس دعوت مان کرده بود مهمانی. سالگرد ازدواج شان بود. گفته بود آدم های زیادی نمی آیند، همین آشناها هستند.
وارد کوچه که شدیم، پر از ماشین بود. گفتیم شاید مهمانان همسایه ها هستند. وقتی وارد شدیم غوغایی بود. از سبک مهمانی های آن موقع، زن و مرد با هم می رقصیدند. سر میزها مشروب هم بودو … .
🌷نتواستیم زیاد طاقت بیاوریم. زدیم بیرون. در راه عباس بغض کرده بود. وقتی رسیدیم خانه بغضش ترکید. بلند بلند گریه می کرد و سرش را به در و دیوار می کوبید.
می گفت: امشب را چه طوری باید جبران کنم. قرآن را باز کرد و تا صبح قرآن خواند.
✍ کتاب آسمان
"شهید عباس بابایی"
شهید عیدقربان🌹
#نشاط_معنوی #تابستان1400
❇️ قرارگاه تبلیغ مجازی اداره اوقاف وامور خیریه استان اصفهان